آیه 109 سوره هود: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هَٰؤُلَاءِ ۚ مَا يَعْب...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | مريه: آن (به ضم و كسر- م) به معنى شك است كه دلالت به تهمت دارد..<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۰۴
<<108 | آیه 109 سوره هود | 110>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس تو شک نداشته باش که اینان عبادت بتها را جز به پیروی و تقلید (جاهلانه) پدرانشان نمیکنند و ما آنچه سهم (عذاب) این مشرکان است بی کم و کاست خواهیم داد.
پس در باطل بودن معبودانی که مشرکان می پرستند، شک نداشته باش؛ اینان نمی پرستند مگر به همان صورت که پدرانشان پیش از این می پرستیدند [و آن پرستشی از روی جهل و بی خردی بود]. و ما سهمشان را [از عذاب] به طور کامل و بی کم و کاست خواهیم داد.
پس در باره آنچه آنان [=مشركان] مىپرستند در ترديد مباش. آنان جز همان گونه كه قبلا پدرانشان مىپرستيدند، نمىپرستند. و ما بهره ايشان را تمام و ناكاسته خواهيم داد.
از آنچه اينان مىپرستند به ترديد مباش. جز بدان گونه كه پدرانشان پيش از اين مىپرستيدند، نمىپرستند. ما نصيب آنان را بى هيچ كم و كاست ادا خواهيم كرد.
پس شکّ و تردیدی (در باطل بودن) معبودهایی که آنها میپرستند، به خود راه مده! آنها همانگونه این معبودها را پرستش میکنند که پدرانشان قبلاً میپرستیدند، و ما نصیب آنان را بیکم و کاست خواهیم داد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
مريه: آن (به ضم و كسر- م) به معنى شك است كه دلالت به تهمت دارد..[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ «109»
پس (اى پيامبر!) از آنچه اين كفّار مىپرستند در شك و ترديد مباش، (كه) آنها عبادت نمىكنند مگر همان گونه كه قبلًا پدرانشان (بتها را) عبادت مىكردهاند، و همانا ما نصيب آنها را به طور كامل و بىكم و كاست خواهيم پرداخت.
پیام ها
1- يك رهبر بايد چنان در راه وهدف خود استوار و قاطع باشد كه انحراف امّت نتواند او را دچار تزلزل و سستى كند. «فَلا تَكُ»
2- مورد عتاب و خطاب قرار دادن شخصيّتها، تأثير روانى بيشترى در مردم دارد. «فَلا تَكُ»
3- بتپرستان و مشركان، منطق و استدلال ندارند. «يَعْبُدُ آباؤُهُمْ»
4- نياكان، در اعمال و رفتار آيندگان نقش دارند. «يَعْبُدُ آباؤُهُمْ»
5- پيروى از سنّتها و توجّه به افكار و عقايد نياكان، در همه جا داراى ارزش نيست. «يَعْبُدُ آباؤُهُمْ»
6- خداوند حتّى نسبت به كفّار و مشركان نيز ظلم نمىكند. «لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ (109)
وجه تنظيم: چون حق تعالى بيان فرمود اخبار امم گذشته و اهلاك ايشان بسبب كفر و طغيان و تعذيب آنان به عذاب دنيا و آخرت، در عقب آن به جهت تسليه خاطر مبارك پيغمبر و تهديد كفار مكه بيان فرمايد:
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ: (خطاب به حضرت پيغمبر و مراد امتند) يعنى بعد از آنكه احوال امم سابق و بدى عاقبت آنها را دانستى، پس در شك مباش.
«1» همان مصدر.
«2» تفسير قمى ج 1 ص 338.
جلد 6 - صفحه 145
مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ: از آنچه مىپرستند اين مشركان در آنكه عبادت آنها گمراهى و عاقبت به هلاكت افتند، چنان كه كفر امم گذشته موجب عذابشان گرديد. يا شك مكنيد از حال معبودان آنها در آن كه ضرر بديشان رسانند نه نفع.
ما يَعْبُدُونَ: پرستش نمىكنند مشركان، إِلَّا كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ: مگر آنچه مىپرستيدند پدرانشان پيشتر از اين از بتان و اوثان، و به شما رسيده آنچه به گذشتگان وارد آمد از انواع نكال و عقاب، پس حال اينها نيز چنان خواهد بود؛ چه تماثل در اسباب، مقتضى تماثل در مسببات است. وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ: و بدرستى كه ما به اتمام رسانندهايم به ايشان بهره ايشان را از عذابى كه مستوجبند، چنانچه به پدرانشان رسانيديم در حالتى كه كميت و كيفيت عذابشان كاسته نباشد.
تبصره: آيه شريفه نهى است از عبادت اصنام و مذمت و ملامت بتپرستان و تهديد و وعيد ايشان و آنان كه تقليد پدران خود كنند در اصول اديان و خذلان طريقه باطله ايشان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ (109) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (110) وَ إِنَّ كُلاًّ لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمالَهُمْ إِنَّهُ بِما يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (111) فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (112)
ترجمه
پس مباش در شك از آنچه مىپرستند اين جماعت نمىپرستند مگر چنانچه ميپرستيدند پدرانشان از پيش و بدرستيكه ماهر آينه تمام دهندهايم بآنها
جلد 3 صفحه 112
بهره ايشانرا بدون كم و كاست
و بتحقيق داديم بموسى آنكتابرا پس اختلاف شد در آن و اگر نبود و عدهاى كه سبقت گرفت از پروردگارت هر آينه حكم كرده شده بود ميانشان و همانا آنها هر آينه در ترديدى هستند از آن كه شك اندازنده است
و بدرستيكه تمامى هر آينه از آنانند كه البتّه تمام خواهد داد بآنها پروردگار تو جزاى كارهاشانرا همانا او بآنچه ميكنند آگاه است
پس ثابت باش چنانچه مأمور شدى و كسانيكه توبه نمودند با تو و تجاوز مكنيد همانا او بآنچه ميكنيد بينا است.
تفسير
خداوند اخبار فرموده است مردم را از آنكه جاى شك نيست در بطلان بت و بت پرستى در واقع بنهى پيغمبر خود را از اين امر در ظاهر چنانچه رسم خطابات قرآنيّه است تا آنكه يقين داشته باشند بسوء عاقبت بت پرستان چنانچه در قصص سابقه بيان شد و موجب تسليت خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شود كه خداوند بالاخره از آنها انتقام خواهد كشيد و بحال خودشان واگذار نخواهد فرمود چون حال اينها مانند حال پدرانشان است در شرك و ضلالت و در آنكه مدركى براى اين عمل قبيح جز تقليد آباء نداشته و ندارند پس بسهم خودشان از عذاب خواهند رسيد چنانچه رسيدند بدون كم و زياد و محتمل است مراد از جمله و انّا لموفوهم آن باشد كه خداوند روزى مقدّر آنها را بدون نقص بآنها خواهد رسانيد و منافات با عذاب دنيوى و اخروى ندارد بلكه وفاء نصيب كامل دنيوى آنها مؤكّد استحقاق عذابشان خواهد بود و خداوند عطا فرمود بحضرت موسى عليه السّلام تورية را و مردم اختلاف نمودند در قبول آن لذا جمعى ايمان آوردند و جمعى كافر شدند چنانچه اختلاف نمودند در ايمان بقرآن و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اختلاف نمودند امّت موسى عليه السّلام چنانچه اختلاف نمودند اين امّت در كتاب و بعد از اين اختلاف خواهند نمود در كتابيكه با قائم عليه السّلام است و براى آنها خواهد آورد و جمعى از مردم منكر آن شوند و آن حضرت گردنشانرا ميزند و اگر نبود گفتار و وعده الهى بانظار و مهلت آنها تا روز قيامت حكم فرموده بود ميان اهل حقّ و باطل بتعجيل در ثواب و عقاب براى تميز آندو گروه از يكديگر و يكى از بدبختيهاى كفّار آنستكه در شك و ترديدند از صحّت كتاب خدا بطوريكه موجب تشويش و اضطراب آنها شده در كليّه عقائد و اعمال چون ريب اقوى از شك است و بر مستقر و مؤثر آن اطلاق ميشود و خداوند تحقيقا تمام بندگانرا
جلد 3 صفحه 113
خواه مؤمن باشند خواه كافر البتّه بجزاى كامل افعالشان از خير و شرّ در دنيا و آخرت خواهد رسانيد و قمّى ره فرموده در قيامت و ظاهرا مراد تكميل آن باشد نه انحصار بآن و در قرائت و تركيب جمله و انّ كلّا لمّا ليوفّينّهم ربّك اعمالهم بين قراء و ميان نحويّون اختلاف بسيارى شده كه ذكر آن با وضوح معناى مراد موجب تطويل مملّ است و ظاهرا در قرائت متعارفه كه انّ و لمّا هر دو مشدّد و مورد اشكال است يا بايد قائل شد كه لمّا در اصل لمن ما بوده كه بعد از قلب نون بميم اولى از سه ميم حذف شده و كلمه ما بمعنى الّذين است و اين قول از قراء نقل شده و حقير باين معنى ترجمه نمودم يا بايد قائل شد كه لمّا نافيه و بعد از آن جمله يوفوا اعمالهم مقدّر است بدلالت ليوفينّهم يعنى تاكنون وفا كرده نشدند و بعد از اين وفا ميشود بآنها جزاى اعمالشان كه ابن هشام اختيار نموده يا لمّا شرطيّه و بعثوا مقدّر است يعنى چون مبعوث شوند در قيامت جزاى آنها داده خواهد شد كه از فرمايش قمّى ره استفاده ميشود و در قرائت لما بتخفيف كه آنهم معروف است و اشكال ندارد يكى از دو لام توطئه قسم و ديگرى براى تأكيد و ما زائده است براى فصل ميان آندو يعنى و بدرستيكه تمامى آنها را و اللّه هر آينه وفا ميفرمايد بآنها پروردگار تو جزاى اعمالشانرا و خداوند آگاه است باعمال آنها و چيزى از نظر او محو نمىشود و بر او مخفى نميماند پس بايد مستقيم و ثابت باشد پيغمبر اكرم بر جاده حقّ و حقيقت و در دعوت بآن اصولا و فروعا چنانچه مأمور بآن شده است و نيز بايد ثابت و مستقيم باشند كسانيكه توبه از كفر نمودند و بشرف اسلام و ايمان مشرّف شدند در دين خودشان و از غلبه كفّار نينديشند و بوساوس آنها متزلزل نشوند و عدول از حقّ و حقيقت نكنند و تجاوز از حدود الهى و مقرّرات مذهبى ننمايند و متمايل بقوانين و آداب اجانب نشوند و بدانند كه خداوند اعمال و عقائد و رفتار و كردار آنها را مىبيند و مىداند و هر كس را بجزاى عمل خود ميرساند از ابن عبّاس ره نقل شده كه هيچ آيهاى دشوارتر از اين آيه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل نشد و براى اين فرمود پير كرد مرا سوره هود و واقعه و امثال آن.
جلد 3 صفحه 114
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلا تَكُ فِي مِريَةٍ مِمّا يَعبُدُ هؤُلاءِ ما يَعبُدُونَ إِلاّ كَما يَعبُدُ آباؤُهُم مِن قَبلُ وَ إِنّا لَمُوَفُّوهُم نَصِيبَهُم غَيرَ مَنقُوصٍ (109)
پس نبوده باش در شك از آنچه از اصنام که اينکه مشركين آنها را عبادت ميكنند عبادت نميكنند مگر مثل آنچه پدرانشان عبادت كردند پيش از آنها و بدرستي که ما ايفاء ميكنيم نصيب آنها را از عذاب و چيزي از عذاب آنها كم نميكنيم فَلا تَكُ فِي مِريَةٍ انسان موقعي که مشاهده ميكند يك مرسوماتي در ميان جامعه هست که هيچ گونه مدركي ندارد مثل مرسوماتي که امروز در اعراس و زايشها و وفيات است شك ميكند که منشأ اولي آن چه بوده، پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مشاهده ميكند که اينکه اصنام که يك جمادي بيش نيست و بدست خود مشركين ساخته شده چه منشأي دارد که اينکه اندازه مشركين اهميت بآنها ميدهند تا آهن و فلز و چوب بود اهميتي نداشت موقعي که باين صورت درآمد اينکه مقدار اهميت پيدا كرد
جلد 11 - صفحه 130
خداوند ميفرمايد منشأ آن فقط تقليد آباء چنانچه منشأ آباء آنها هم همين تقليد از آباء خود است نبايد شك كني در منشأ آن كارهاي جاهلانه فقط نگاه بيكديگر است يك زن مثلا يك روز بيك لباسي بيرون ميآيد ديگران تقليد او ميكنند ميگويند اينکه فرم امروز است يا يك جوان صورتش را يك نحوي ميكند اينکه مد ميشود ديگران بآن نگاه ميكنند.
مِمّا يَعبُدُ هؤُلاءِ اقسام بتها كوچك و بزرگ يك بت بزرگ راجع بتمام قبائل و هر قبيله يك بت مخصوص بآن قبيله و هر فرد يك بت شخصي.
ما يَعبُدُونَ منشئي ندارد إِلّا كَما يَعبُدُ آباؤُهُم مرسوم آبائي و اجدادي است من قبل که در موارد بسيار در قرآن خبر ميدهد از قول آنها در جواب انبياء که اينکه دين ميراثي است از پدران ما.
وَ إِنّا لَمُوَفُّوهُم نَصِيبَهُم بطور كامل بمقدار استحقاق آنها نصيب آنها را از عذاب بآنها ميچشانيم غير منقوص چيزي كم نميكنيم بلي فوق استحقاق خداوند عذاب نميفرمايد بمقتضي العدل و الحكمة.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 109)- یکی از نتائج مهمی که از شرح داستانهای اقوام پیشین گرفته میشود همین است که پیامبر و به دنبال او مؤمنان راستین از انبوه دشمنان نهراسند
ج2، ص381
و در شکست قوم بت پرست و ستمگری که با آن رو برو هستند شک و تردیدی به خود راه ندهند و به امدادهای الهی مطمئن باشند.
لذا به پیامبر خود، میفرماید: «شک و تردیدی در مورد چیزی که اینها پرستش میکنند به خود راه مده که اینها (هم از همان راهی میروند که گروهی از پیشینیان رفتند و) پرستش نمیکنند مگر همان گونه که با نیاکانشان از قبل میپرستیدند» بنابر این سرنوشتی بهتر از آنان نخواهند داشت (فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِمَّا یَعْبُدُ هؤُلاءِ ما یَعْبُدُونَ إِلَّا کَما یَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ).
و لذا بلا فاصله میگوید: «ما حتما نصیب و سهم آنها را بدون کم و کاست (از مجازات و عذاب) خواهیم داد» و چنانچه به راه حق باز گردند، نصیب آنها از پاداش ما محفوظ است (وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ غَیْرَ مَنْقُوصٍ).
در حقیقت این آیه، این حقیقت را مجسم میکند که آنچه از سرگذشت اقوام پیشین خواندیم، اسطوره و افسانه نبود، و نیز اختصاصی به گذشتگان نداشت، سنتی است ابدی و جاودانی و در باره تمام انسانهای دیروز و امروز و فردا. گرچه به صورتهای مختلفی انجام میگیرد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم