آیه 57 سوره بقره: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(معانی کلمات آیه)
 
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«ظَلَّلْنَا»: سایه‌بان کردیم. «الْغَمَامَ»: ابر. «الْمَنَّ»: ترنجبین. گزنگبین. «الْسَّلْوَی»: پرنده بلدرچین. سُمانی.
+
ظللنا: ظل به معنى سايه. تظليل يعنى سايبان قرار دادن. ظل در اصل به معنى ستر و پوشاندن (قاموس قرآن). «ظللنا» سايبان قرار داديم.
 +
 
 +
غمام: ابر. غم در اصل به معنى پوشاندن است، ابر را غمام گويند كه آفتاب و آسمان را مى پوشاند، اندوه و غصه را از آن غم گويند كه سرور و حلم انسان را مى پوشاند.
 +
 
 +
من: ترنجبين. ماده چسبنده و شيرينى است مانند عسل كه از هوا بر سنگ و برگ درختان مى نشيند، در اول آبكى است سپس سفت مى شود.
 +
معناى ديگرى نيز دارد.
 +
 
 +
سلوى: بلدرچين. در برهان قاطع ذيل لغت «كرك» گويد: مرغى است از تيهو كوچكتر است كه به عربى سلوى و به تركى بلدرچين گويند (قاموس قرآن) اصل آن از سلو به معنى آرامش مى باشد.
 +
 
 +
طيبات: دلچسب ها، خوش آيندها، طيب به معنى پاك در مقابل خبيث است نه نجس.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۷

مشاهده آیه در سوره

وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ ۖ كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ ۖ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<56 آیه 57 سوره بقره 58>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 1
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و ابر را سایبان شما ساختیم و مرغ بریان و ترانگبین را بر شما فرستادیم (و گفتیم) از این روزیهای پاک که به شما دادیم تناول کنید، ولی (شکر این نعمت را به جا نیاوردند) نه به ما بلکه به خود ستم کردند.

و [در صحرای سوزان سینا] ابر را بر سر شما سایبان قرار دادیم؛ و بر شما گزانگبین و بلدرچین نازل کردیم؛ [و گفتیم:] از خوراکی های پاک و پاکیزه ای که روزیِ شما قرار داده ایم بخورید. و آنان [در تجاوز و طغیانشان وناسپاسی وکفرانشان] بر ما ستم نکردند، بلکه همواره بر خود ستم می ورزیدند.

و بر شما ابر را سايه‌گستر كرديم؛ و بر شما «گزانگبين» و «بلدرچين» فرو فرستاديم؛ [و گفتيم:] «از خوراكيهاى پاكيزه‌اى كه به شما روزى داده‌ايم، بخوريد.» و[لى آنان‌] بر ما ستم نكردند، بلكه بر خويشتن ستم روا مى‌داشتند.

و ابر را سايبانتان گردانيديم و برايتان مَنّ و سَلوى فرستاديم: بخوريد از اين چيزهاى پاكيزه كه شما را روزى داده‌ايم. و آنان بر ما ستم نكردند، بلكه بر خود ستم مى‌كردند.

و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم؛ و «من» [= شیره مخصوص و لذیذ درختان] و «سلوی» [= مرغان مخصوص شبیه کبوتر] را بر شما فرستادیم؛ (و گفتیم:) «از نعمتهای پاکیزه‌ای که به شما روزی داده‌ایم بخورید!» (ولی شما کفران کردید!) آنها به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم می‌نمودند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We shaded you with clouds, and sent down to you manna and quails [saying]: ‘Eat of the good things We have provided for you.’ And they did not wrong Us, but they used to wrong [only] themselves.

And We made the clouds to give shade over you and We sent to you manna and quails: Eat of the good things that We have given you; and they did not do Us any harm, but they made their own souls suffer the loss.

And We caused the white cloud to overshadow you and sent down on you the manna and the quails, (saying): Eat of the good things wherewith We have provided you - they wronged Us not, but they did wrong themselves.

And We gave you the shade of clouds and sent down to you Manna and quails, saying: "Eat of the good things We have provided for you:" (But they rebelled); to us they did no harm, but they harmed their own souls.

معانی کلمات آیه

ظللنا: ظل به معنى سايه. تظليل يعنى سايبان قرار دادن. ظل در اصل به معنى ستر و پوشاندن (قاموس قرآن). «ظللنا» سايبان قرار داديم.

غمام: ابر. غم در اصل به معنى پوشاندن است، ابر را غمام گويند كه آفتاب و آسمان را مى پوشاند، اندوه و غصه را از آن غم گويند كه سرور و حلم انسان را مى پوشاند.

من: ترنجبين. ماده چسبنده و شيرينى است مانند عسل كه از هوا بر سنگ و برگ درختان مى نشيند، در اول آبكى است سپس سفت مى شود. معناى ديگرى نيز دارد.

سلوى: بلدرچين. در برهان قاطع ذيل لغت «كرك» گويد: مرغى است از تيهو كوچكتر است كه به عربى سلوى و به تركى بلدرچين گويند (قاموس قرآن) اصل آن از سلو به معنى آرامش مى باشد.

طيبات: دلچسب ها، خوش آيندها، طيب به معنى پاك در مقابل خبيث است نه نجس.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«57» وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‌ كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ‌

و ابر را بر شما سايبان ساختيم و «منّ» و «سَلوى‌» بر شما نازل كرديم (و گفتيم:) از نعمت‌هاى پاكيزه‌اى كه به شما روزى داديم بخوريد، (ولى شما با بهانه‌جويى‌هاى خود، كفران نعمت كرديد. بدانيد كه) آنها به ما ستم نكردند، بلكه به خودشان ستم كردند.

نکته ها

پس از نجات بنى‌اسرائيل از سلطه‌ى فرعون، به آنان دستور داده شد كه وارد سرزمين فلسطين شوند. آنها به بهانه‌ى اينكه در آنجا افراد ستمگرى هستند، سرپيچى كرده و به موسى گفتند: با خدايت به جنگ آنان برو، ما همين جا نشسته‌ايم. قهر خداوند آنها را فراگرفت و مدّت چهل سال در بيابانِ «تيه» ماندگار شدند، ولى خداوند در آنجا نيز براى آنان ابرها را چون سايه‌بان قرار داد و دو نوع غذاى طبيعى و گوارا به نام‌هاى مَنّ و سَلوى‌، در دسترس آنان گذاشت.

«مِنْ»، به شيره‌ى مخصوص درختان كه چون قطره بر روى آنها مى‌نشيند، گفته مى‌شود كه همان صَمغ است وبرخى به معنى عسل وقارچ گرفته‌اند. «سلوى» به پرندگانى مخصوص كه شبيه كبوترند مى‌گويند.

پیام ها

1- ابر و باد و باران، به فرمان خداوند هستند. «ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ»

2- رازق بودن خداوند، محدود به شرائط خاصّى نيست. در بيابان بى‌آب و علف هم، رزق طبيعى مى‌فرستد. «وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‌»

3- خداوند، رزق انسان را از حلال و پاكيزه مقدّر كرده است. «طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ»

جلد 1 - صفحه 122

4- تخلّف از فرامين الهى، ظلم بر خويشتن است. «أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‌ كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (57)

وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ‌: و سايبان ساختيم بر شما ابر را تا از حرارت آفتاب زيان نبريد. وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‌: و نازل فرموديم بر شما در آن بيابان ترنجبين و مرغى بريان بر شكل سمانى. «2» شرح واقعه: مروى است كه حضرت موسى عليه السّلام بنى اسرائيل را

«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 100، حديث سوّم.

«2» سمانى، مرغى است شبيه تيهو، بلدرچين، كرك.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 154

فرمود به بيت المقدس رويد و با عمالقه جنگ كنيد. خداى تعالى وعده فتح فرموده. گفتند: تو و هارون به كمك خداى خود برويد مقاتله كنيد، ما اينجا نشسته‌ايم. حق تعالى غضب فرمود: خطاب آمد: داخل شدن شما در شهر حرام است تا چهل سال. و در اين مدت در وادى «تيه» كه بيابانى بود پنج يا شش فرسخ هموار كه كوه و سايه نداشت، سرگردان ماندند. صبح حركت مى‌كردند تا شب راه مى‌رفتند، باز همان مكان اول خود را مى‌يافتند. با وجود بر اين باز هم الطاف الهيه شامل آنها بود، به سايبانى ابر و نزول منّ و سلوى.

در تفسير انوار نقل شده كه حق تعالى امر فرمود تا ابر ترنجبين را مثل برف از اول فجر تا طلوع آفتاب بر ايشان مى‌باريد، براى هر نفرى به قدر يك صاع؛ و باد جنوب را فرمان داد تا مرغ بريان بر ايشان ريزان ساخت. و هر يك از بنى اسرائيل به قدر كفاف مى‌گرفتند. و در شب عمودى از نور مقرر، تا به روشنى آن سير مى‌كردند. و در اين مدت جامه‌ها كهنه و چرك نشد، و اگر مولودى تولد يافتى بر آن لباس بودى بقدر قامت او. و روز جمعه به مقدار دو روز مى‌باريد كه براى شنبه هم بردارند؛ زيرا شنبه نمى‌باريد. و خداوند با آنها شرط فرموده كه زياده از مقدار كفاف برندارند، مگر روز جمعه براى شنبه؛ و اگر خلاف كنند، آن را مرتفع نمايد. آنها به شرط وفا ننموده در گرفتن آن اسراف و ذخيره ساختند. حق تعالى نعمت را از ايشان بازگرفت و ذخيره‌ها هم فاسد شد. و در حديث وارد شده كه اگر بنى اسرائيل خلاف شرط نكردى و ذخيره ننمودى، هيچ طعامى هرگز فاسد نشدى.

تفسير برهان: از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود:

خواب صبح ميمنت ندارد، حبس كند رزق را، و زرد نمايد رنگ صورت را، و قبيح سازد آن را و تغيير دهد آن را. به درستى كه حق تعالى تقسيم فرمايد روزى‌ها را ميان طلوع فجر تا طلوع آفتاب. پس بر شما باد پرهيز نمودن از اين خواب و منّ و سلوا نازل مى‌شد بر بنى اسرائيل ما بين طلوع فجر

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 155

تا طلوع آفتاب. پس هر كه در آن ساعت خواب بود، نازل نمى‌شد نصيب او، و چون بيدار مى‌شد و نصيب خود را نمى‌ديد محتاج به سؤال و طلب مى‌شد «1». لذا در شريعت مقدسه اسلام خواب بين الطلوعين مكروه است.

كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ‌: بخوريد به پاكى نفس از پاكيزه چيزها كه روزى ساختيم شما را، يعنى هر روز روزى لذيذ به شما مى‌رسد، بخوريد و ذخيره نكنيد. ايشان مخالفت نموده، ذخيره نمودند، تمام فاسد و متعفن شد. وَ ما ظَلَمُونا: و ستم بر ما نكردند بدين نافرمانى. در اين كلام تقدير است، يعنى پس ظلم كردند به جهت كفران به اين نعمت و ساير نعمتها، و ظلم نكردند بر ما به صدور معاصى از آنها و كفران نعم و گوساله پرستى و درخواست رؤيت؟؟ پروردگار بى‌نياز است از عبادت و اطاعت بندگان، و ضرر؟؟ كبريائى نرساند نافرمانى بندگان؛ بلكه نفع و ضرر بازگشت به خودشان نمايد. وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ‌: و لكن بودند كه به جهالت و سفاهت ستم كردند بر خود؛ زيرا اعتماد به رازقيت الهى نكرده حرص زدند و در ذخيره كوشيدند، لا جرم محروم ماندند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‌ كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (57)

ترجمه‌

جلد 1 صفحه 90

ترجمه و سايبان كرديم بر شما ابر را و نازل نموديم براى شما ترنجين و مرغ سلوى را بخوريد از پاكيزه‌هاى آنچه روزى نموديم شما را و ستم نكردند بر ما ولى بودند كه بر خودشان ستم ميكردند.

تفسير

يعنى سايه‌بان قرار داديم براى شما ابر را وقتى كه بودند شما در آن دشت خطرناك كه حفظ مينمود شما را در روز از حرارت آفتاب و در شب از سردى هوا و فرود آورديم از آسمان براى شما ترنجين را كه ميريخت بر درخت‌ها و شما جمع مى‌نموديد و مرغ سمانى را كه بهترين طيور است كه ميامدند نزد يك شما و صيد مينموديد و بشما امر نموديم كه بخوريد از آنها ماداميكه پاكيزه است و نگذاريد بماند فاسد شود و شما نشنيديد و ذخيره نموديد و ستم ننمودند كسانيكه اطاعت اوامر ما را ننمودند بما زيرا ضرر به ملك و سلطنت ما نميرساند كفر كافران و كفران روزى خواران چنانچه نفعى بما نميرساند شكر شاكران و ايمان مؤمنان و اطاعت مطيعان موجب قدرت و سلطنت ما نميشود ولى موجب خسران دنيا و آخرت خودشان ميشود كفر و كفران و تغيير و تبديل اوامر و نواهى و خلف عهد و امثال اين نافرمانيها كه مينمايند و اصرار باضرار خودشان دارند و قمى فرموده چون عبور داد حضرت موسى بنى اسرائيل را از دريا وارد شدند در بيابانى و گفتند اى موسى هلاك كردى ما را چون از معموره ما را به بيابان منتقل نمودى نه سايه دارد و نه درختى و نه آبى پس روزها ابر ميامد كه سايه گستر ميشد بر آنها از آفتاب و شب ترنجين بر آنها مى‌باريد كه ميخوردند و موقع خواب مرغ كباب كرده وارد ميشد بر سر خوان ايشان پس چون مى‌خوردند و سير ميشدند پرواز ميكرد و ميرفت و با حضرت موسى سنگى بود كه ميگذارد او را در وسط لشكر و مينواخت آنرا بعصاى خود پس دوازده چشمه آب از آن جارى ميشد و هر يك از اسباط كه اولاد دوازده پسران حضرت يعقوب بودند چشمه را كه آب آن بسوى آنان جارى ميشد حيازت مينمودند و چون مدتى بر اين منوال گذشت ملول شدند و گفتند ما صبر نمى‌كنيم بيك رنگ غذا چنانچه تفصيل آن خواهد آمد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ظَلَّلنا عَلَيكُم‌ُ الغَمام‌َ وَ أَنزَلنا عَلَيكُم‌ُ المَن‌َّ وَ السَّلوي‌ كُلُوا مِن‌ طَيِّبات‌ِ ما رَزَقناكُم‌ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِن‌ كانُوا أَنفُسَهُم‌ يَظلِمُون‌َ (57)

(و ابر ‌را‌ سايبان‌ ‌شما‌ قرار داديم‌، و ‌بر‌ ‌شما‌ غذاي‌ ‌من‌ و سلوي‌ فرود آورديم‌ بخوريد ‌از‌ چيزهاي‌ پاكيزه‌اي‌ ‌که‌ ‌ما بشما روزي‌ داديم‌، و ‌بما‌ ستم‌ ننمودند ولي‌ بخودشان‌ ستم‌ مينمودند) بنا ‌بر‌ آنچه‌ مفسرين‌ نقل‌ نموده‌اند و ‌در‌ روايات‌ وارد ‌شده‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ حضرت‌ موسي‌ «ع‌» بني‌ اسرائيل‌ ‌را‌ بجنگ‌ ‌با‌ عمالقه‌ و دخول‌ بيت‌ المقدس‌ امر فرمود چنانچه‌ ‌در‌ سوره‌ مائده‌ ‌است‌ يا قَوم‌ِ ادخُلُوا الأَرض‌َ المُقَدَّسَةَ الَّتِي‌ كَتَب‌َ اللّه‌ُ لَكُم‌، ‌الي‌ ‌قوله‌ فَلا تَأس‌َ عَلَي‌ القَوم‌ِ الفاسِقِين‌َ«2» و بني‌ اسرائيل‌ امتناع‌ نمودند خداوند ‌بر‌ ‌آنها‌ غضب‌ نمود و آنان‌ چهل‌ سال‌ ‌در‌ تيه‌ سرگردان‌ و گرفتار شدند و ‌هر‌ مقدار مسافت‌ ‌که‌ ‌در‌ شب‌ طي‌ مينمودند صبح‌ سر جاي‌ اول‌ بودند و ‌از‌ شدت‌ حرارت‌ آفتاب‌ و گرسنگي‌ و تشنگي‌ شكايت‌ نمودند خداوند ابري‌ ‌بر‌ سر ‌آنها‌

1‌-‌ مجلد دوم‌ صفحه‌ 327‌-‌ 344

2‌-‌ آيات‌ 24 ‌الي‌ 29

جلد 2 - صفحه 39

قرار داد ‌که‌ مانع‌ ‌از‌ تابش‌ آفتاب‌ ‌باشد‌ و من‌ّ و سلوي‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ نازل‌ فرمود ‌که‌ طعام‌ ‌خود‌ قرار دهند و سنگي‌ همراه‌ ‌خود‌ داشتند ‌که‌ حضرت‌ موسي‌ عصاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آن‌ ميزد دوازده‌ چشمه‌ آب‌ ‌از‌ ‌آن‌ جاري‌ ميشد چنانچه‌ ‌در‌ دو ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌در‌ همين‌ سوره‌ اشاره‌ ميفرمايد اضرِب‌ بِعَصاك‌َ الحَجَرَ فَانفَجَرَت‌ مِنه‌ُ اثنَتا عَشرَةَ عَيناً و ‌از‌ تفسير قمي‌ ره‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود هارون‌ قبل‌ ‌از‌ موسي‌ ‌در‌ تيه‌ ‌از‌ دنيا رفت‌ و موسي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌او‌ نيز ‌در‌ همان‌ تيه‌ بدرود حيات‌ ‌گفت‌ و نيز ‌در‌ تفسير قمي‌ ره‌ ‌است‌ ‌که‌ وقتي‌ حضرت‌ موسي‌ ‌از‌ دريا گذشت‌ ببياباني‌ فرود آمد، بني‌ اسرائيل‌ گفتند اي‌ موسي‌ ‌ما ‌را‌ هلاك‌ كردي‌ و ‌از‌ آبادي‌ بيرون‌ آوردي‌ و ‌در‌ بياباني‌ ‌که‌ نه‌ سايه‌ و نه‌ درخت‌ و نه‌ آب‌ دارد داخل‌ نمودي‌، خداوند ابري‌ ‌را‌ فرستاد ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ سايه‌ اندازد و ‌در‌ شب‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ من‌ّ نازل‌ فرمود و ‌در‌ عصر مرغ‌ برياني‌ ‌بر‌ سفره‌ ‌آنها‌ مي‌نشست‌، و سنگي‌ همراه‌ موسي‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌با‌ عصا بآن‌ ميزد و دوازده‌ چشمه‌ آب‌ ‌از‌ ‌آن‌ جاري‌ ميشد.

و ‌در‌ اينكه‌ من‌ّ و سلوي‌ چه‌ بوده‌ ‌بين‌ مفسرين‌ و اخبار اختلاف‌ ‌است‌، مشهور اينست‌ ‌که‌ من‌ّ ترنجبين‌ و سلوي‌ مرغي‌ بوده‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌را‌ سماني‌ مي‌گويند و ‌در‌ آلاء الرحمن‌ ميگويد «مستند صحيحي‌ ‌در‌ اخبار نداريم‌ ‌که‌ مراد ‌از‌ من‌ّ ترنجبين‌ ‌باشد‌» و ممكن‌ ‌است‌ من‌ّ طعامي‌ بوده‌ ‌که‌ بانعام‌ و انزال‌ ‌آن‌ خداوند ‌بر‌ ‌آنها‌ منت‌ گذارده‌ و ‌از‌ اينجهت‌ من‌ّ ناميده‌ ‌شده‌ و ممكن‌ ‌است‌ متعدد بوده‌ و باين‌ بيان‌ ميتوان‌ جمع‌ ‌بين‌ اقوال‌ و اخبار نمود و اللّه‌ العالم‌ و ‌در‌ مجمع‌ البيان‌ و برهان‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ نزول‌ من‌ّ و سلوي‌ ‌بين‌ الطلوعين‌ بوده‌ و ‌هر‌ ‌که‌ ‌در‌ خواب‌ ‌بود‌ ‌از‌ ‌آن‌ محروم‌ ميشد و لذا خواب‌ ‌در‌ اينموقع‌ مذموم‌ شمرده‌ ‌شده‌ و بيداريش‌ موجب‌ جلب‌ رزق‌ ميگردد.

وَ ما ظَلَمُونا اشاره‌ باينست‌ ‌که‌ معصيت‌ گناهكاران‌ ضرري‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ ندارد

جلد 2 - صفحه 40

چنانچه‌ طاعت‌ مطيعان‌ نفعي‌ عايد ‌او‌ نميكند بلكه‌ ضرر معصيت‌ عايد ‌خود‌ عاصي‌ و نفع‌ طاعت‌ عايد ‌خود‌ مطيع‌ ميشود.

وَ لكِن‌ كانُوا أَنفُسَهُم‌ يَظلِمُون‌َ آنچه‌ ‌از‌ معصيت‌ و گناه‌ و كفر و شرك‌ مرتكب‌ شوند ضررش‌ متوجه‌ خودشان‌ ميگردد.

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

(آیه 57)- نعمتهای گوناگون! آن گونه که از آیات (20 تا 22) سوره مائده بر می‌آید پس از آن که بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان نجات یافتند، خداوند به آنها فرمان داد که به سوی سرزمین مقدّس فلسطین حرکت کنند و در آن وارد شوند، اما بنی اسرائیل زیر بار این فرمان نرفتند و گفتند: تا ستمکاران (قوم عمالقه) از آنجا بیرون نروند ما وارد این سرزمین نخواهیم شد، به این هم اکتفا نکردند، بلکه به موسی گفتند: «تو و خدایت به جنگ آنها بروید پس از آن که پیروز شدید ما وارد خواهیم شد»! موسی از این سخن سخت ناراحت گشت و به پیشگاه خداوند شکایت کرد.

سر انجام چنین مقرّر شد که بنی اسرائیل مدّت چهل سال در بیابان (صحرای سینا) سرگردان بمانند.

گروهی از آنها از کار خود سخت پشیمان شدند و به درگاه خدا روی آوردند، خدا بار دیگر بنی اسرائیل را مشمول نعمتهای خود قرار داد که به قسمتی از آن در این آیه اشاره می‌کند: «ما ابر را بر سر شما سایبان قرار دادیم» (وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ).

پیدا است مسافری که روز از صبح تا غروب در بیابان، در دل آفتاب، راهپیمایی می‌کند از یک سایه گوارا (همچون سایه ابر که نه فضا را بر انسان محدود می‌کند و نه مانع نور و وزش نسیم است) چقدر لذّت می‌برد.

از سوی دیگر رهروان این بیابان خشک و سوزان، آن هم برای مدت طولانی

(1) توضیح بیشتر این سرگذشت عجیب و نکته‌های آموزنده آن را در «تفسیر نمونه» ذیل آیه 155، سوره اعراف مطالعه فرمایید.

ج1، ص79

چهل ساله نیاز به مواد غذایی کافی دارند، این مشکل را نیز خداوند برای آنها حل کرد چنانکه در دنباله همین آیه می‌فرماید: «ما من و سلوی را (که غذایی لذیذ و نیروبخش بود) بر شما نازل کردیم» (وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی).

«از این خوراکهای پاکیزه‌ای که به شما روزی دادیم بخورید «و از فرمان خدا سرپیچی نکنید و شکر نعمتش را بگذارید» (کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ).

ولی باز هم آنها از در سپاسگزاری وارد نشدند «آنها به ما ظلم و ستم نکردند بلکه تنها به خویشتن ستم می‌کردند» (وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).

«من» و «سلوی» چیست؟

بعضی از مفسران احتمال داده‌اند که «من» یک نوع عسل طبیعی بوده که بنی اسرائیل در طول حرکت خود در آن بیابان به مخازنی از آن می‌رسیدند، چرا که در حواشی بیابان تیه، کوهستانها و سنگلاخهایی وجود داشته که نمونه‌های فراوانی از عسل طبیعی در آن به چشم می‌خورده است.

این تفسیر به وسیله تفسیری که بر عهدین (تورات و انجیل) نوشته شده تأیید می‌شود آنجا که می‌خوانیم: «اراضی مقدّسه به کثرت انواع گلها و شکوفه‌ها معروف است، و بدین لحاظ است که جماعت زنبوران همواره در شکاف سنگها و شاخ درختان و خانه‌های مردم می‌نشینند، بطوری که فقیرترین مردم عسل را می‌توانند خورد» «1».

در مورد «سلوی» بعضی مفسران آن را یک نوع پرنده دانسته‌اند، که از اطراف بطور فراوان در آن سرزمین می‌آمده، در تفسیری که بعضی از مسیحیان به عهدین نوشته‌اند تأیید این نظریّه را می‌بینیم آنجا که می‌گوید:

بدان که «سلوی» از آفریقا بطور زیاد حرکت کرده به شمال می‌روند که در جزیره کاپری، 16 هزار از آنها را در یک فصل صید نمودند ... این مرغ از راه دریای قلزم آمده، خلیج عقبه و سوئز را قطع نموده، در شبه جزیره سینا داخل می‌شود، و از کثرت تعب و زحمتی که در بین راه کشیده است به آسانی با دست گرفته

(1) قاموس کتاب مقدّس، ص 612.

ج1، ص80

می‌شود، و چون پرواز نماید غالبا نزدیک زمین است «1».

از این نوشته نیز استفاده می‌شود که مقصود از «سلوی» همان پرنده مخصوص پرگوشتی است که شبیه و اندازه کبوتر است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع