میرزا محمد مجاهدی تبریزی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(فرزندان وی=)
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
==پدر محمد مجاهدی==
 
==پدر محمد مجاهدی==
  
عالم رباني، مجاهد نستوه، مرحوم حاج ميرزا علي‌اكبر مجاهد فرزند آخوند ملا سليمان حسن‌آبادي از علماي نامدار تبريز و از دلدادگان حضرات ائمه معصومين علیهم‌السلام بود. وي به خاطر مجاهدت‌ها و رشادت‌هايي كه در ارتباط با مبارزه با دودمان قاجار و استقرار نظام مشروطه در تبريز از خود نشان داد، به «مجاهد» معروف گرديد. در سايه درايت و تيزهوشي كه داشت باقرخان و ستارخان از دستوراتش اطاعت می‌‌كردند و خانه‌اش محل رتق و فتق امور جاري مردم بود.  
+
عالم ربانی، مجاهد نستوه، مرحوم حاج میرزا علی‌اکبر مجاهد فرزند آخوند ملا سلیمان حسن‌آبادی از علمای نامدار تبریز و از دلدادگان حضرات [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] علیهم‌السلام بود. وی به خاطر مجاهدت‌ها و رشادت‌هایی که در ارتباط با مبارزه با دودمان قاجار و استقرار نظام مشروطه در تبریز از خود نشان داد، به «مجاهد» معروف گردید. در سایه درایت و تیزهوشی که داشت باقرخان و ستارخان از دستوراتش اطاعت می‌‌کردند و خانه‌اش محل رتق و فتق امور جاری مردم بود.  
  
ايشان در نتيجه اعتراض به برنامه‌هاي ضدديني رضاخان قُلدر، به همراه آيت الله ميرزا صادق آقا مجتهد تبريزي، آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن انگجي و آيت الله حاج سيد محمد مولانا به تبعيد و زندان محكوم گرديد. اين عالم وارسته از فقهاء و مراجع بزرگ [[شيعه]] مانند؛ آيت الله ملا محمد شربياني، آيت الله زين‌‌العابدين تبريزي (9 رجب 1338 ق)، آيت الله سيد محمدكاظم يزدي طباطبايي، آيت الله محمدتقي حائري، آيت الله ميرزا محمدحسين نائيني (10 [[رجب]] 1347 ق)، آيت الله عبدالله مازندراني نجفي ([[محرم]] 1324 ق)، آيت الله علي... شيرازي (27 [[رمضان]] 1347 ق)، آيت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، آيت الله ملا محمدكاظم خراساني (محرم 1323 ق)، اجازه امور حسبيه و از آيت الله علي... شيرازي (27 رمضان 1347 ق) اجازه نقل حديث دارد. وي در تبريز به درود حيات گفت و در آنجا به خاك سپرده شد.<ref> گفتگو با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/21.</ref>
+
ایشان در نتیجه اعتراض به برنامه‌های ضددینی رضاخان قُلدر، به همراه آیت الله میرزا صادق آقا مجتهد تبریزی، آیت الله حاج میرزا ابوالحسن انگجی و آیت الله حاج سید محمد مولانا به تبعید و زندان محکوم گردید. این عالم وارسته از فقهاء و مراجع بزرگ [[شیعه]] مانند؛ آیت الله ملا محمد شربیانی، آیت الله زین‌‌العابدین تبریزی (۹ رجب ۱۳۳۸ ق)، آیت الله [[آیت الله سید محمد کاظم طباطبائی یزدی (صاحب عروه)|سید محمدکاظم یزدی طباطبایی]]، آیت الله محمدتقی حائری، آیت الله [[علامه نائینی|میرزا محمدحسین نائینی]] (۱۰ رجب ۱۳۴۷ ق)، آیت الله عبدالله مازندرانی نجفی (محرم ۱۳۲۴ ق)، آیت الله علی... شیرازی (۲۷ رمضان ۱۳۴۷ ق)، آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، آیت الله [[آخوند خراسانی|ملا محمدکاظم خراسانی]] (محرم ۱۳۲۳ ق)، اجازه امور حسبیه و از آیت الله علی... شیرازی (۲۷ رمضان ۱۳۴۷ ق) اجازه نقل [[حدیث|حدیث]] دارد. وی در [[تبریز|تبریز]] به درود حیات گفت و در آنجا به خاک سپرده شد.<ref> گفتگو با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۲۱.</ref>
  
 
==تولد محمد مجاهدی تبریزی==
 
==تولد محمد مجاهدی تبریزی==
  
آيت الله آقا ميرزا محمد مجاهدي تبريزي در سال 1324 هـ.ق برابر با 1285 هـ.ش در بيتِ علم، تقوي و فضيلت، در شهر باصفاي تبريز ديده به جهان باز كرد. دوران كودكي و طفوليت را در دامن مادري مهربان و پدري عالم و روحاني پشت سر نهاد و به حد رشد و بالندگي رسيد.</ref>. مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14.</ref>
+
آیت الله میرزا محمد مجاهدی تبریزی در سال ۱۳۲۴ هـ.ق برابر با ۱۲۸۵ هـ.ش در بیتِ علم، تقوی و فضیلت، در شهر باصفای تبریز دیده به جهان باز کرد. دوران کودکی و طفولیت را در دامن مادری مهربان و پدری عالم و روحانی پشت سر نهاد و به حد رشد و بالندگی رسید.<ref>مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.</ref>
  
==تحصيلات ایشان==
+
==تحصیلات ایشان==
  
آقا ميرزا محمد دروس ابتدايي و علوم مقدماتي را در زادگاهش فراگرفت و در سنين جواني تبريز را به مقصد شهر مقدس [[قم]] ترك گفت. او در جوار مرقد منور كريمه اهل بيت علیهم‌السلام، [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در محافل علمی ‌‌نخبگاني همچون؛ مؤسس [[حوزه علميه]] قم، آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي (1276-1355 ق)، آيت الله ميرزا محمد همداني (1315-1365 ق)، آيت الله سيد محمد حجت كوه‌كمري (1310-1372 ق) و آيت الله حاج آقا حسين طباطبايي بروجردي (1292-1380 ق) حاضر گرديد و از افادات علمی‌‌ و معنوي آن‌ها بهره وافي را برد.
+
آقا میرزا محمد دروس ابتدایی و علوم مقدماتی را در زادگاهش فراگرفت و در سنین جوانی تبریز را به مقصد شهر مقدس [[قم]] ترک گفت. او در جوار مرقد منور کریمه [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام، [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در محافل علمی ‌‌نخبگانی همچون مؤسس [[حوزه علمیه قم]]، آیت الله حاج [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] (۱۲۷۶-۱۳۵۵ ق)، آیت الله میرزا محمد همدانی (۱۳۱۵-۱۳۶۵ ق)، آیت الله [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوه‌کمری]] (۱۳۱۰-۱۳۷۲ ق) و آیت الله [[سید حسین احمدی طباطبائی بروجردی|حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی]] (۱۲۹۲-۱۳۸۰ ق) حاضر گردید و از افادات علمی‌‌ و معنوی آن‌ها بهره وافی را برد.
  
آيت الله مجاهدي در سنين جواني موفق به دريافت اجازه اجتهاد از آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني، آيت الله حاج شيخ عبداالكريم حايري يزدي، آيت الله سيد محمدهادي ميلاني (25 [[شعبان]] 1366 ق) و اجازه روايي از آيت الله سيد محسن حكيم (20 رمضان 1372 ق) و اجازه امور حسبيه از آيت الله سيد محمد حجت كوه‌كمري (6 رمضان 1366 ق) گرديد.<ref> مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14.</ref>
+
آیت الله مجاهدی در سنین جوانی موفق به دریافت اجازه [[اجتهاد]] از آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله حاج شیخ عبداالکریم حایری یزدی، آیت الله [[سید محمدهادی میلانی|سید محمدهادی میلانی]] (۲۵ [[شعبان]] ۱۳۶۶ ق) و اجازه روایی از آیت الله [[سید محسن حکیم|سید محسن حکیم]] (۲۰ [[ماه رمضان|رمضان]] ۱۳۷۲ ق) و اجازه امور حسبیه از آیت الله سید محمد حجت کوه‌کمری (۶ رمضان ۱۳۶۶ ق) گردید.<ref> مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.</ref>
  
==تدريس کردن آیت الله مجاهدی==
+
==تدریس کردن آیت الله مجاهدی==
  
آيت الله مجاهدي، پس از كسب كمالات علمی‌‌ و عملي در حوزه علميه [[قم]] شروع به تدريس و تربيت طلاب علوم اسلامی‌‌ كرد و 20 بار مكاسب و 16 بار جلدينِ كفاية الاصول را تدريس نمود. او استادي مهربان، دلسوز، دقيق، نكته‌سنج و موشكاف بود و به شهادت شاگردانش، متن كفايه را از حفظ داشت و به صورت دقيق و ريشه‌اي معضلات آن را می‌‌شكافت و بيان می‌‌كرد.
+
آیت الله مجاهدی، پس از کسب کمالات علمی‌‌ و عملی در حوزه علمیه قم شروع به تدریس و تربیت طلاب علوم اسلامی‌‌ کرد و ۲۰ بار [[مکاسب|مکاسب]] و ۱۶ بار جلدینِ [[کفایة الاصول|کفایة الاصول]] را تدریس نمود. او استادی مهربان، دلسوز، دقیق، نکته‌سنج و موشکاف بود و به شهادت شاگردانش، متن کفایه را از حفظ داشت و به صورت دقیق و ریشه‌ای معضلات آن را می‌‌شکافت و بیان می‌‌کرد.
  
ايشان در مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام و مدرسه حجتيه تدريس می‌‌نمود و جمع بسياري از فضلاء و محصلين علوم ديني در محفل علمی‌‌اش شركت می‌‌كردند. استاد مجاهدي می‌‌گويد: «مرحوم آيت الله مجاهدي می‌‌فرمودند: بيش از 23 حوزه شاگردان من و يا شاگردانِ شاگردان من هستند و شكر خدا به هيچ شهري نرفتم، مگر اين كه شاگردان خود را در آنجا به امر تبليغ و يا تدريس مشغول ديدم».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14، مفاخر آذربايجان، عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، 1/336-337.</ref>  
+
ایشان در مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام و مدرسه حجتیه تدریس می‌‌نمود و جمع بسیاری از فضلاء و محصلین علوم دینی در محفل علمی‌‌اش شرکت می‌‌کردند. استاد مجاهدی می‌‌گوید: «مرحوم آیت الله مجاهدی می‌‌فرمودند: بیش از ۲۳ حوزه شاگردان من و یا شاگردانِ شاگردان من هستند و شکر خدا به هیچ شهری نرفتم، مگر این که شاگردان خود را در آنجا به امر تبلیغ و یا تدریس مشغول دیدم».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴، مفاخر آذربایجان، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ۱/۳۳۶-۳۳۷.</ref>  
  
شماري از شاگردان آن بزرگوار كه هم‌اكنون در رديف عالمان، مُدرسان، واعظان، محققان، نويسندگان، فقيهان و مراجع تقليد هستند، اسامی ‌‌آن‌ها به ترتيب حروف الفباء و با حذف القاب بيان می‌‌گردد:
+
شماری از شاگردان آن بزرگوار که هم‌اکنون در ردیف عالمان، مُدرسان، واعظان، محققان، نویسندگان، فقیهان و [[مرجعیت|مراجع]] تقلید هستند، اسامی ‌‌آن‌ها به ترتیب حروف الفباء و با حذف القاب بیان می‌‌گردد:
  
* سيد ابراهيم ميرباقري؛
+
*سید ابراهیم میرباقری؛
  
* شيخ ابراهيم اميني؛
+
*شیخ ابراهیم امینی؛
  
* شيخ ابوالفضل سجودي گلپايگاني؛
+
*شیخ ابوالفضل سجودی گلپایگانی؛
  
* شيخ ابوالقاسم غروي تبريزي؛
+
*شیخ ابوالقاسم غروی تبریزی؛
  
* سيد ابوالقاسم كوكبي تبريزي؛
+
*سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی؛
  
* ميرزا ابوطالب فاضلي خويي؛
+
*میرزا ابوطالب فاضلی خویی؛
  
* شيخ احمد دانش آشتياني؛
+
*شیخ احمد دانش آشتیانی؛
  
* شيخ احمد پاياني اردبيلي؛
+
*شیخ احمد پایانی اردبیلی؛
  
* سيد احمد فقيه امامي؛
+
*سید احمد فقیه امامی؛
  
* شيخ بيوك آقا خليل زاده (مروج) اردبيلي؛
+
*شیخ بیوک آقا خلیل زاده (مروج) اردبیلی؛
  
* شيخ جعفر سبحاني تبريزي؛
+
*[[جعفر سبحانی|شیخ جعفر سبحانی تبریزی]]؛
  
* سيد جعفر مرقاتي خويي؛
+
*سید جعفر مرقاتی خویی؛
  
* شيخ جعفر شجوني گيلاني؛
+
*شیخ جعفر شجونی گیلانی؛
  
* سيد جلال الدين آشتياني؛
+
*سید جلال الدین آشتیانی؛
  
* ميرزا جواد تبريزي؛
+
*میرزا جواد تبریزی؛
  
* ميرزا حسين نوري همداني؛
+
*[[حسین نوری همدانی|میرزا حسین نوری همدانی]]؛
  
* سيد حسين ابطحي گلپايگاني؛
+
*سید حسین ابطحی گلپایگانی؛
  
* شيخ حسين تقوي اشتهاردي؛
+
*شیخ حسین تقوی اشتهاردی؛
  
* شيخ زيدالعابدين احمدي زنجاني؛
+
*شیخ زیدالعابدین احمدی زنجانی؛
  
* شهيد سيد عبدالكريم هاشمی‌‌نژاد؛
+
*شهید سید عبدالکریم هاشمی‌‌نژاد؛
  
* شهيد سيد مصطفي خميني؛
+
*شهید [[سید مصطفی خمینی]]؛
  
* شيخ صادق احسان‌بخش؛
+
*شیخ صادق احسان‌بخش؛
  
* شيخ صادق خلخالي؛
+
*شیخ صادق خلخالی؛
  
* سيد صادق آل محمد اهري؛
+
*سید صادق آل محمد اهری؛
  
* سيد عباس اعتمادي؛
+
*سید عباس اعتمادی؛
  
* سيد عبدالطيف قريشي؛
+
*سید عبدالطیف قریشی؛
  
* ميرزا عبدالرحيم رباني شيرازي؛
+
*میرزا عبدالرحیم ربانی شیرازی؛
  
* شيخ عبدالرحيم ملكان؛
+
*شیخ عبدالرحیم ملکان؛
  
* شيخ عبدالرسول جليلي؛
+
*شیخ عبدالرسول جلیلی؛
  
* شيخ عبدالعلي آخوندي اهري؛
+
*شیخ عبدالعلی آخوندی اهری؛
  
* شيخ عبدالغني مهدوي صفت؛
+
*شیخ عبدالغنی مهدوی صفت؛
  
* سيد عطاءالله زيني الديني اراكي؛
+
*سید عطاءالله زین الدینی اراکی؛
  
* شيخ علي افتخاري گلپايگاني؛
+
*شیخ علی افتخاری گلپایگانی؛
  
* سيد علي‌اكبر قريشي اروميه‌اي؛
+
*سید علی‌اکبر قریشی ارومیه‌ای؛
  
* شيخ علي‌اكبر هاشمی ‌‌رفسنجاني؛
+
*شیخ [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی|علی‌اکبر هاشمی ‌‌رفسنجانی]]؛
  
* شيخ عيسي سليم‌پور اهري؛
+
*شیخ عیسی سلیم‌پور اهری؛
  
* شيخ قدرت‌الله وجداني فخر سرابي؛
+
*شیخ قدرت‌الله وجدانی فخر سرابی؛
  
* سيد كاظم حسيني؛
+
*سید کاظم حسینی؛
  
* شيخ مجدالدين محلاتي؛
+
*شیخ مجدالدین محلاتی؛
  
* ميرزا محسن دوزدوزاني؛
+
*میرزا محسن دوزدوزانی؛
  
* سيد محمدتقي كشفي؛
+
*سید محمدتقی کشفی؛
  
* سيد محمدحسن علوي عريضي؛
+
*سید محمدحسن علوی عریضی؛
  
* سيد محمد ضيابادي قزويني؛
+
*سید محمد ضیابادی قزوینی؛
  
* سيد محمدعلي روحاني؛
+
*سید محمدعلی روحانی؛
  
* سيد محمدعلي صدرايي اشكوري؛
+
*سید محمدعلی صدرایی اشکوری؛
  
* سيد محمد مصري خويي؛
+
*سید محمد مصری خویی؛
  
* سيد محمد موسوي واعظ؛
+
*سید محمد موسوی واعظ؛
  
* شيخ محمدباقر رفيعي؛
+
*شیخ محمدباقر رفیعی؛
  
* شيخ محمدباقر ملبوبي؛
+
*شیخ محمدباقر ملبوبی؛
  
* شيخ محمدحسين خندق‌آبادي؛
+
*شیخ محمدحسین خندق‌آبادی؛
  
* شيخ محمد شريف رازي؛
+
*شیخ محمد شریف رازی؛
  
* شيخ محمدعلي حقي سرابي؛
+
*شیخ محمدعلی حقی سرابی؛
  
* شيخ محمدعلي رسولي اراكي؛
+
*شیخ محمدعلی رسولی اراکی؛
  
* شيخ محمد فاضل لنكراني؛
+
*شیخ [[محمد فاضل لنکرانی]]؛
  
* شيخ محمد نصراللهي؛
+
*شیخ محمد نصراللهی؛
  
* شيخ محمدمهدي احمدي؛
+
*شیخ محمدمهدی احمدی؛
  
* سيد محمدعلي روحاني؛
+
*سید محمدعلی روحانی؛
  
* شيخ محمدعلي اجتهادي اراكي؛
+
*شیخ محمدعلی اجتهادی اراکی؛
  
* شيخ محمدحسن بكايي خويي؛
+
*شیخ محمدحسن بکایی خویی؛
  
* شيخ محمد آيت اللهي؛
+
*شیخ محمد آیت اللهی؛
  
* شيخ محمد مؤمن؛
+
*شیخ محمد مؤمن؛
  
* سيد مرتضي برقعي؛
+
*سید مرتضی برقعی؛
  
* سيد مرتضي محمودي؛
+
*سید مرتضی محمودی؛
  
* شيخ مرتضي بني فضل؛
+
*شیخ مرتضی بنی فضل؛
  
* شيخ موسي سليمي؛
+
*شیخ موسی سلیمی؛
  
* سيد مهدي روحاني؛
+
*سید مهدی روحانی؛
  
* شهيد ميرزا علي غروي تبريزي؛
+
*شهید میرزا علی غروی تبریزی؛
  
* شيخ ناصر مكارم شيرازي؛
+
*شیخ [[ناصر مکارم شیرازی|ناصر مکارم شیرازی]]؛
  
* سيد هاشم رسولي محلاتي؛
+
*سید هاشم رسولی محلاتی؛
  
* سيد يوسف مدني تبريزي.
+
*سید یوسف مدنی تبریزی.
  
==فضائل اخلاقي محمد مجاهدی تبریزی==
+
==فضائل اخلاقی محمد مجاهدی تبریزی==
  
معظم‌له بسيار مهذب، وارسته و متقي بود. خوش برخوردي، مواسات با مردم، دستگيري از فقرا، رسيدگي به وضع معيشتي طلاب، تحمل سختي‌‌ها و مشكلاتِ زندگي، دوري از گناه، دقت در مطالعه، فهم درست مطالب علمي، علاقه سرشار به علم و عمل و مهمتر از همه بُعد شجاعت و غيرت ديني ايشان زبانزد خاص و عام بود، اگر در جايي منظره‌اي می‌‌ديد كه مخالف با شئونات اسلامی ‌‌است به وظيفه شرعي خويش عمل می‌‌كرد و خلاف مقرارات الهي را از هيچ كسي برنمی‌‌تافت.
+
معظم‌له بسیار مهذب، وارسته و متقی بود. خوش برخوردی، مواسات با مردم، دستگیری از فقرا، رسیدگی به وضع معیشتی طلاب، تحمل سختی‌‌ها و مشکلاتِ زندگی، دوری از گناه، دقت در مطالعه، فهم درست مطالب علمی، علاقه سرشار به علم و عمل و مهمتر از همه بُعد شجاعت و غیرت دینی ایشان زبانزد خاص و عام بود، اگر در جایی منظره‌ای می‌‌دید که مخالف با شئونات اسلامی ‌‌است به وظیفه شرعی خویش عمل می‌‌کرد و خلاف مقرارات الهی را از هیچ کسی برنمی‌‌تافت.
  
درِ خانه‌اش همواره به روي مراجعين باز بود، ولي در عين حال از مطرح شدن می‌‌هراسيد. فرزندش می‌‌گويد: من در طول سال‌ها كه به عنوان فرزند ارشد ايشان در خدمتشان بودم، نديدم كه در يكي از اعياد در خانه بماند كه مبادا دو نفر به ديدن ايشان بيايد، از اين مسئله كراهت داشتند كه مبادا مطرح بشوند و صبح زود از خانه بيرون می‌‌رفتند.
+
درِ خانه‌اش همواره به روی مراجعین باز بود، ولی در عین حال از مطرح شدن می‌‌هراسید. فرزندش می‌‌گوید: من در طول سال‌ها که به عنوان فرزند ارشد ایشان در خدمتشان بودم، ندیدم که در یکی از اعیاد در خانه بماند که مبادا دو نفر به دیدن ایشان بیاید، از این مسئله کراهت داشتند که مبادا مطرح بشوند و صبح زود از خانه بیرون می‌‌رفتند.
  
آن بزرگوار در نگارش و تحرير مطلب احاطه كامل داشت و خط نسخ و نستعليق را به خوبي تحرير می‌‌كرد. استاد خطش در مورد يكي از نوشته‌هاي ايشان می‌‌نويسد: «ماشاءالله نور چشمی ‌‌آقا ميرزا محمد اين دو سه سطر را خيلي خوب و به قاعده تحرير كرده قابل تمجيد و مرحمت مخصوص است».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14.</ref>
+
آن بزرگوار در نگارش و تحریر مطلب احاطه کامل داشت و خط نسخ و نستعلیق را به خوبی تحریر می‌‌کرد. استاد خطش در مورد یکی از نوشته‌های ایشان می‌‌نویسد: «ماشاءالله نور چشمی ‌‌آقا میرزا محمد این دو سه سطر را خیلی خوب و به قاعده تحریر کرده قابل تمجید و مرحمت مخصوص است».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.</ref>
  
==علاقه ایشان به اهل بيت علیهم‌السلام==
+
==علاقه ایشان به اهل بیت علیهم‌السلام==
  
عرض ارادت و اخلاص به پيشگاه حضرات معصومين علیهم‌السلام و به ويژه محضر والاي سرور و سالار شهيدان حضرت ابي عبدالله الحسين علیه‌السلام و قرائت دائمی ‌‌[[زيارت عاشورا]] حالات روحانيِ عجيبي در زندگاني ايجاد می‌‌كند. يكي از هزاران افرادي كه سال‌ها به زيارت عاشورا مداومت داشته آيت الله مجاهدي تبريزي است. فرزند ارشد ايشان استاد مجاهدي در اين خصوص می‌‌گويد: «پدرم علامه نستوه مرحوم آقاي آيت الله ميرزا محمد مجاهدي تبريزي اعلي الله مقامه بيش از 40 سال زيارت عاشورايِشان ترك نشد و به خاطر اشتغالات علمی‌‌ و حوزه درسي كه داشتند، لعن و سلام زيارت عاشورا را هر روز در حين رفتن به تدريس و به هنگام برگشتنِ به خانه می‌‌گفتند و از وقت نهايتِ استفاده را می‌‌بردند. برخي از شاگردان آن مرحوم كه هم اكنون از مراجع تقليد و علماي بزرگ حوزه علميه قمَ‌اند، پس از رحلت آن بزرگوار از من می‌‌پرسيدند كه ايشان چه ذكري داشتند كه دائماً به گفتن آن مشغول بودند؟ و من براي آنان توضيح می‌‌دادم كه مرحوم پدرم به زيارت عاشورا مداومت داشتند و لعن و سلام آن را در اثناي راه می‌‌گفتند تا از دقايقي كه در راهَ‌اند كمال استفاده را برده باشند».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14 در محضر لاهوتيان، ص 435.</ref>
+
عرض ارادت و اخلاص به پیشگاه حضرات [[عصمت|معصومین]] علیهم‌السلام و به ویژه محضر والای سرور و سالار شهیدان حضرت [[امام حسین علیه السلام|ابی عبدالله الحسین]] علیه‌السلام و قرائت دائمی ‌‌[[زیارت عاشورا]] حالات روحانی عجیبی در زندگانی ایجاد می‌‌کند. یکی از هزاران افرادی که سال‌ها به زیارت عاشورا مداومت داشته آیت الله مجاهدی تبریزی است. فرزند ارشد ایشان استاد مجاهدی در این خصوص می‌‌گوید: «پدرم علامه نستوه مرحوم آقای آیت الله میرزا محمد مجاهدی تبریزی اعلی الله مقامه بیش از ۴۰ سال زیارت عاشورایشان ترک نشد و به خاطر اشتغالات علمی‌‌ و حوزه درسی که داشتند، لعن و سلام زیارت عاشورا را هر روز در حین رفتن به تدریس و به هنگام برگشتنِ به خانه می‌‌گفتند و از وقت نهایتِ استفاده را می‌‌بردند. برخی از شاگردان آن مرحوم که هم اکنون از مراجع تقلید و علمای بزرگ حوزه علمیه قمَ‌اند، پس از رحلت آن بزرگوار از من می‌‌پرسیدند که ایشان چه ذکری داشتند که دائماً به گفتن آن مشغول بودند؟ و من برای آنان توضیح می‌‌دادم که مرحوم پدرم به زیارت عاشورا مداومت داشتند و لعن و سلام آن را در اثنای راه می‌‌گفتند تا از دقایقی که در راهَ‌اند کمال استفاده را برده باشند».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴ در محضر لاهوتیان، ص ۴۳۵.</ref>
  
از آثار شگرفي كه در اثر مداومت زيارت عاشورا در آدمی ‌‌ايجاد می‌‌شود توجه و عنايت حضرت حسين بن علي عليهماالسلام در طول زندگاني و در لحظات پاياني عمر است. آيت الله آقا ميرزا محمد از جمله كساني است كه در سايه مداومت به زيارتِ شريفِ عاشورا، در روزهاي پاياني عمر مورد تفقد آقا [[امام حسين]] علیه‌السلام قرار گرفت.
+
از آثار شگرفی که در اثر مداومت زیارت عاشورا در آدمی ‌‌ایجاد می‌‌شود توجه و عنایت حضرت [[امام حسین علیه السلام|حسین بن علی]] علیهماالسلام در طول زندگانی و در لحظات پایانی عمر است. آیت الله آقا میرزا محمد از جمله کسانی است که در سایه مداومت به زیارتِ شریفِ عاشورا، در روزهای پایانی عمر مورد تفقد آقا [[امام حسین]] علیه‌السلام قرار گرفت.
  
استاد محمدعلي مجاهدي در اين زمينه می‌‌نويسد: «مرحوم پدرم در روزهاي پاياني عمر پربركت خود حالات عجيبي داشتند به طوري كه اغلب كادر پزشكي و پرستاري بيمارستان جذب ايشان شده بودند و روزي يك ساعت در اتاق پدرم جمع می‌‌شدند و از مطالب نصيحت آميزشان بهره می‌‌بردند.
+
استاد محمدعلی مجاهدی در این زمینه می‌‌نویسد: «مرحوم پدرم در روزهای پایانی عمر پربرکت خود حالات عجیبی داشتند به طوری که اغلب کادر پزشکی و پرستاری بیمارستان جذب ایشان شده بودند و روزی یک ساعت در اتاق پدرم جمع می‌‌شدند و از مطالب نصیحت آمیزشان بهره می‌‌بردند. من و آشنایان، بعد از ظهر هر روز اجازه داشتیم که از ایشان عیادت کنیم و مادرم شب‌ها در بیمارستان می‌‌ماندند. روزی از روزها که به بیمارستان «بازرگانان» رفتم، دیدم که مادرم بسیار متألّم و نارحت‌اند و برای پدرم اظهار نگرانی می‌‌کنند. وقتی که علت را جویا شدم، گفتند: دیشب طبق معمول پرستار بیمارستان آمد و شیشه خون را به یک دست و سرم غذایی را به دست دیگر آقا وصل کرد و رفت. معمولاً حدود ۳ ساعت طول می‌‌کشید تا خون و سرم تزریقی تمام شود. حدود یک ساعت گذشت و من مشغول تلاوت [[قرآن]] بودم. ناگهان تغییر در آقا پیدا شد، به سرعت از جا برخاستند و در حالی که از هر دو دست ایشان خون جاری بود، به نقطه‌ای از اتاق خیره شده و به پهنای صورت اشک می‌‌ریختند و می‌‌گفتند: السّلامُ علیک یا اَبا عبدالله بِاَبی انتَ و اُمّی یا سَیدی و مولای! من که از دیدن این وضع، شوکه شده بودم و نگران حال آقا بودم، پیش رفتم و سعی کردم ایشان را روی تخت بخوابانم ولی با دست خود اشاره کردند که کاری به کار ایشان نداشته باشم! و من به ناچار رفتم و پرستار را صدا کردم تا بیاید و جلوی خونریزی را بگیرد. ساعتی که گذشت به حال عادی برگشت، به من گفتند: دیگر در این مواقع مزاحم حال من نشوید! وقتی که حضرت [[سیدالشهداء]] روحی و ارواح العالمین له الفداء به عیادت من قدم رنجه می‌‌کنند من که نمی‌‌توانم مراتب ادب را به جای نیاورم! این حالات اختیاری نیست و ممکن است از این به بعد هم تکرار شود! سعی کنید از این پس آرامش خود را حفظ کنید و نگران حال من نباشید».<ref> در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۵-۴۴۶.</ref>
  
من و آشنايان، بعد از ظهر هر روز اجازه داشتيم كه از ايشان عيادت كنيم و مادرم شب‌ها در بيمارستان می‌‌ماندند. روزي از روزها كه به بيمارستان «بازرگانان» رفتم، ديدم كه مادرم بسيار متألّم و نارحت‌اند و براي پدرم اظهار نگراني می‌‌كنند. وقتي كه علت را جويا شدم، گفتند: ديشب طبق معمول پرستار بيمارستان آمد و شيشه خون را به يك دست و سرم غذايي را به دست ديگر آقا وصل كرد و رفت. معمولاً حدود 3 ساعت طول می‌‌كشيد تا خون و سرم تزريقي تمام شود. حدود يك ساعت گذشت و من مشغول تلاوت [[قرآن]] بودم. ناگهان تغيير در آقا پيدا شد، به سرعت از جا برخاستند و در حالي كه از هر دو دست ايشان خون جاري بود، به نقطه‌اي از اتاق خيره شده و به پهناي صورت اشك می‌‌ريختند و می‌‌گفتند: السّلامُ عليكَ يا اَبا عبدالله بِاَبي انتَ و اُمّي يا سَيِّدي و مولاي!
+
==کرامات محمد تبریزی==
  
من كه از ديدن اين وضع، شوكه شده بودم و نگران حال آقا بودم، پيش رفتم و سعي كردم ايشان را روي تخت بخوابانم ولي با دست خود اشاره كردند كه كاري به كار ايشان نداشته باشم! و من به ناچار رفتم و پرستار را صدا كردم تا بيايد و جلوي خونريزي را بگيرد. ساعتي كه گذشت به حال عادي برگشت، به من گفتند: ديگر در اين مواقع مزاحم حال من نشويد! وقتي كه حضرت [[سيدالشهداء]] روحي و ارواح العالمين له الفداء به عيادت من قدم رنجه می‌‌كنند من كه نمی‌‌توانم مراتب ادب را به جاي نياورم! اين حالات اختياري نيست و ممكن است از اين به بعد هم تكرار شود! سعي كنيد از اين پس آرامش خود را حفظ كنيد و نگران حال من نباشيد».<ref> در محضر لاهوتيان، صص 445-446.</ref>
+
شاعر اهل بیت استاد محمدعلی مجاهدی از مادرش نقل می‌‌کند که روزی مرحوم آقا به من گفتند: «فردا آیت الله حاج [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]] مؤسس حوزه علمیه قم رحلت می‌‌کنند و روز عزای ماست! و همان طور که گفته بودند این حادثه تلخ اتفاق افتاد. سال‌ها گذشت و روزی بعد از [[نماز صبح]] با لحن بغض آلودی به من فرمودند: سه روز دیگر [[سید محمد حجت کوه کمره ای|آیت الله حجت]] را از دست خواهیم داد! و ایشان در همان روزی که گفته بودند رحلت کردند. سال‌ها گذشت و روزی پس از استراحت قیلوله (خواب پیش از ظهر) که آماده [[نماز]] می‌‌شدند انقلاب حال عجیبی را در ایشان مشاهده کردم. وقتی که علت را جویا شدم از پاسخ طفره رفتند و سرانجام در اثر اصرار من فرمودند: من هفت ماه دیگر بیشتر مهمان شما نیستم و در فلان ماه و در فلان روز خواهم رفت! از شنیدن این حرف دلهره عجیبی پیدا کردم و یادآوری سخن آن مرحوم درباره آن دو مرجع عالی‌ قدر بیشتر ناراحتم کرد. هنگامی‌‌ که پریشان احوالی مرا دیدند به دلداری من پرداختند و گفتند: مرگ و زندگی همه در دست خداست و در برابر این پرسش که شما این مطالب را از کجا می‌‌گویید؟ فرمودند: مرحوم آیت الله آقا میرزا احمد اهری از دوستان صمیمی ‌‌من بود و من پس از رحلت ایشان سال‌ها تکفل هزینه خانواده آن مرحوم را بر عهده داشتم و به خاطر این خدمت، روح آن مرحوم با من مأنوس شده و گاهی در خواب مطالبی را با من در میان می‌‌گذارد که بعدها عیناً اتفاق می‌‌افتاد و این سه مطلبی را که با شما در میان گذاشتم از همان مطالب بود!».<ref> در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۰-۴۴۱.</ref>
  
==كرامات محمد تبریزی==
+
فرزند ارشد ایشان می‌‌نویسد: «بارها شاهد بودم که پدر بزرگوارم به هنگام نماز آیه: «غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِمْ وَلاالضّالینْ» را به طرز خاصی ادا می‌‌کنند. روزی از ایشان پرسیدم: چرا این آیه [[سوره حمد]] را این گونه [[تلاوت قرآن|تلاوت]] می‌‌کنید؟ پدرم در حالی که لبخندی به لب داشتند و دست خود را بر سرم می‌‌کشیدند فرمودند: پسرم! تو به این کارها کاری نداشته باش، بعدها علت آن را خواهی فهمید و بعد آه سردی کشیده و به مطالعه مشغول شدند. پس از رحلت ایشان دفتری را به خط آن مرحوم در کتابخانه شخصی‌شان پیدا کردم که بخشی از آن را به رؤیاهای صادقه خود تحت عنوان «الرؤیا فی سنة ۱۳۶۳ هـ.ق» اختصاص داده بودند. اولین رؤیایی را که مرقوم فرموده بودند این بود: در ماه شعبان ۱۳۶۳ در قریه کرمجگان (قم) در خواب، طلیعه مبارکه حضرت [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حجة بن الحسن]] عجل الله تعالی فرجه را دیدم و آن بزرگوار به بنده تلاوت «غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِمْ وَلاالَضّالینْ» را تعلیم می‌‌فرمودند و آن وقت بود که پی بردم چرا پدر بزرگوارم این آیه کریمه سوره حمد را به آن طرز خاص ادا می‌‌کردند».<ref> در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۲-۴۴۳.</ref>
  
شاعر اهل بيت استاد محمدعلي مجاهدي از مادرش نقل می‌‌كند كه روزي مرحوم آقا به من گفتند: «فردا آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري مؤسس حوزه علميه [[قم]] رحلت می‌‌كنند و روز عزاي ماست! و همان طور كه گفته بودند اين حادثه تلخ اتفاق افتاد. سال‌ها گذشت و روزي بعد از [[نماز صبح]] با لحن بغض آلودي به من فرمودند: سه روز ديگر آيت الله حجت را از دست خواهيم داد! و ايشان در همان روزي كه گفته بودند رحلت كردند. سال‌ها گذشت و روزي پس از استراحت قيلوله (خواب پيش از ظهر) كه آماده [[نماز]] می‌‌شدند انقلاب حال عجيبي را در ايشان مشاهده كردم. وقتي كه علت را جويا شدم از پاسخ طفره رفتند و سرانجام در اثر اصرار من فرمودند: من هفت ماه ديگر بيشتر مهمان شما نيستم و در فلان ماه و در فلان روز خواهم رفت! از شنيدن اين حرف دلهره عجيبي پيدا كردم و يادآوري سخن آن مرحوم درباره آن دو مرجع عالي‌ قدر بيشتر ناراحتم كرد. هنگامی‌‌ كه پريشان احوالي مرا ديدند به دلداري من پرداختند و گفتند: مرگ و زندگي همه در دست خداست و در برابر اين پرسش كه شما اين مطالب را از كجا می‌‌گوييد؟ فرمودند: مرحوم آيت الله آقا ميرزا احمد اهري از دوستان صميمی ‌‌من بود و من پس از رحلت ايشان سال‌ها تكفل هزينه خانواده آن مرحوم را بر عهده داشتم و به خاطر اين خدمت، روح آن مرحوم با من مأنوس شده و گاهي در خواب مطالبي را با من در ميان می‌‌گذارد كه بعدها عيناً اتفاق می‌‌افتاد و اين سه مطلبي را كه با شما در ميان گذاشتم از همان مطالب بود!».<ref> در محضر لاهوتيان، صص 440-441.</ref>
+
==فعالیت‌های سیاسی ایشان==
  
فرزند ارشد ايشان می‌‌نويسد: «بارها شاهد بودم كه پدر بزرگوارم به هنگام نماز آيه: «غَيْرِ المَغضوبِ عَلَيْهِمْ وَلاالَضّالينْ» را به طرز خاصي ادا می‌‌كنند. روزي از ايشان پرسيدم: چرا اين آيه [[سوره حمد]] را اين گونه تلاوت می‌‌كنيد؟ پدرم در حالي كه لبخندي به لب داشتند و دست خود را بر سرم می‌‌كشيدند فرمودند: پسرم! تو به اين كارها كاري نداشته باش، بعدها علت آن را خواهي فهميد و بعد آه سردي كشيده و به مطالعه مشغول شدند. پس از رحلت ايشان دفتري را به خط آن مرحوم در كتابخانه شخصي‌شان پيدا كردم كه بخشي از آن را به رؤياهاي صادقه خود تحت عنوان «الرؤيا في سنة 1363 هـ.ق» اختصاص داده بودند. اولين رؤيايي را كه مرقوم فرموده بودند اين بود: در ماه [[شعبان]] 1363 در قريه كرمجگان ([[قم]]) در خواب، طليعه مباركه حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالي فرجه را ديدم و آن بزرگوار به بنده تلاوت «غَيْرِ المَغضوبِ عَلَيْهِمْ وَلاالَضّالينْ» را تعليم می‌‌فرمودند و آن وقت بود كه پي بردم چرا پدر بزرگوارم اين آيه كريمه سوره حمد را به آن طرز خاص ادا می‌‌كردند».<ref> در محضر لاهوتيان، صص 442-443.</ref>
+
در زمان دکتر مصدق یک عده کمونیست به طرفداری از مصدق مرتباً تظاهرات کرده و امنیت شهر را بر هم می‌‌زدند. یک روز در [[قم]] نسبت به علماء، روحانیت و طلاب علوم دینی بی‌احترامی ‌‌کرده و عده‌ای را مورد ضرب و جرح قرار دادند و شایع شده بود که اجساد قربانیان را در خاکفرج به خاک سپرده‌اند. آیت الله مجاهدی به عنوان اعتراض یک هفته درس و بحث را تعطیل کرده و هفت شبانه‌روز در قبرستان خاکفرج مستقر شد. وی سپس با ارسال دو تلگراف به مصدق و نمایندگان مجلس انزجار و اعتراض حوزه علمیه قم را اعلام داشت. [[سید حسین احمدی طباطبائی بروجردی|آیت الله بروجردی]] در این جریان ایشان را به عنوان نماینده تام الاختیار خویش برگزیده بودند.
  
==فعاليت‌هاي سياسي ایشان==
+
متن تلگرف اول چنین است: «مقام منیع جناب آقای نخست وزیر؛ خائنین کشور به منظور تضعیف اراده ملی و شکستن سد محکم میهن دوستی توانستند بین دولت و روحانیت و قاطبه طبقات متدین که علاقه مخصوص به دین و آیین دارند شکاف عجیبی ایجاد نموده بالنتیجه در این لغزش و پرتگاه آمال بیگانگان را تأمین نمایند؛ فاجعه عظمی، فرمان آتش مأمورین مبغوض دولت نسبت به ساحت مقدس حوزه علمیه قم عموم دل‌ها را جریحه‌دار و روز چهاردهم دی ماه را برای حوزه مقدسه تاریخِ اسفبار و انزجار قرار داد، ما عموم محصلین علوم دینیه نسبت به دولتی که مقتضیات شرع و مذهبی را رعایت ننموده و مأمورین بیگانه‌پرست اعزام می‌‌نمایند، اظهار انزجار و ابراز توبیخ و نفرت می‌‌نماییم و توقیف و محاکمه دقیقِ مسببین را از دولت وقت تقاضا داشته و انتقام مجروحین حوزه و محصلین مفقودالاثر که شهربانی شبانه متصدی دفن آن‌ها شده از دولت ملی مسئلت می‌‌نماییم».
  
در زمان [[دكتر مصدق]] يك عده كمونيست به طرفداري از مصدق مرتباً تظاهرات كرده و امنيت شهر را بر هم می‌‌زدند. يك روز در [[قم]] نسبت به علماء، روحانيت و طلاب علوم ديني بي‌احترامی ‌‌كرده و عده‌اي را مورد ضرب و جرح قرار دادند و شايع شده بود كه اجساد قربانيان را در خاكفرج به خاك سپرده‌اند.
+
متن تلگراف دوم آیت الله مجاهدی به مصدق و برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی چنین است: «مقام محترم آقای نخست وزیر محبوب، رونوشت مجلس حجت الاسلام آقای (سید محمدعلی) انگجی، رونوشت مجلس حجت الاسلام آقای شبستری، رونوشت حضرت اجل آقای خلخالی و رونوشت مجلس حضرت اجل آقای مدرسی؛ انتظار انتظامی ‌‌که از قوای دولتی و کفایت فرمانداری و شهربانی می‌‌رفت به عکس مأمول دیروز در جوار [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها و سرپرستی حضرت آیت الله بروجردی صحنه خونینی از خون فضلاء حوزه مقدسه قم تشکیل دادند.  
  
آيت الله مجاهدي به عنوان اعتراض يك هفته درس و بحث را تعطيل كرده و هفت شبانه‌روز در قبرستان خاكفرج مستقر شد. وي سپس با ارسال دو تلگراف به مصدق و نمايندگان مجلس انزجار و اعتراض حوزه علميه قم را اعلام داشت. آيت الله بروجردي در اين جريان ايشان را به عنوان نماينده تام الاختيار خويش برگزيده بودند.
+
دولت وقت متوجه باشد که مملکت پهناور چین در سایه بی‌پایگی عقیده به یک تلقیح کمونیزمی‌‌ به آتش اشتراکی سوخت. ولی در مملکت [[ایران|ایران]] که سرتاسر با شوروی هم مرز است و چندین سال در دوره جنگ در نقاط ایران مبسوط الید بودند بالاخص در آذربایجان حکومت نیمه شوروی تشکیل دادند، مع‌الوصف در روحیه مردم ایران تأثیر نکرد و جهت آن جز استحکام عقاید اسلامی ‌‌چیز دیگری نیست. چنان که روز اول مرام اشتراک را دین مقدس [[اسلام]] برانداخت، امروز هم همان قدرت را دارد و احتیاج دولت به حوزه و نوامیس دینی هزار مرتبه بیش از ارتش شاهنشاهی است. باعث انزجار ما از دولت وقت این است که عناصر مرموز را به شهر مذهبی به نام فرماندار و شهربانی اعزام که در نتیجه نفرت و انزجار عالم [[شیعه|تشیع]] و حوزه مقدسه و حضرات آیات و حجج را به خود جلب نمود مقتضی است از این تغافل و خواب دراز بیدار، مسببین را شدیداً مجازات و به خواست حوزه مقدسه و اهالی شهر که اخراج... از قم و جلوگیری از بلوی اوست، موافقت نمایند.
  
متن تلگرف اول چنين است: «مقام منيع جناب آقاي نخست وزير؛ خائنين كشور به منظور تضعيف اراده ملي و شكستن سد محكم ميهن دوستي توانستند بين دولت و روحانيت و قاطبه طبقات متدين كه علاقه مخصوص به دين و آيين دارند شكاف عجيبي ايجاد نموده بالنتيجه در اين لغزش و پرتگاه آمال بيگانگان را تأمين نمايند؛ فاجعه عظمي، فرمان آتش مأمورين مبغوض دولت نسبت به ساحت مقدس [[حوزه علميه]] قم عموم دل‌ها را جريحه‌دار و روز چهاردهم دي ماه را براي حوزه مقدسه تاريخِ اسفبار و انزجار قرار داد، ما عموم محصلين علوم دينيه نسبت به دولتي كه مقتضيات شرع و مذهبي را رعايت ننموده و مأمورين بيگانه‌پرست اعزام می‌‌نمايند، اظهار انزجار و ابراز توبيخ و نفرت می‌‌نماييم و توقيف و محاكمه دقيقِ مسببين را از دولت وقت تقاضا داشته و انتقام مجروحين حوزه و محصلين مفقودالاثر كه شهرباني شبانه متصدي دفن آن‌ها شده از دولت ملي مسئلت می‌‌نماييم».
+
مصدق در تاریخ ۱۱/۶/۱۳۳۱ و به شماره ۱۴۴۵۵ در پاسخ به تلگراف معظم‌له می‌‌نویسد: حضرت آقای محمد مجاهدی مُدرس محترم حوزه علمیه قم؛ نامه گرامی‌‌ عزّ وصول بخشید تشخیص شما بسیار صحیح است و مورد نظر خواهد بود.<ref> متن تلگراف‌ها و جواب مصدق در اختیار استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) است.</ref> دکتر محمد مصدق؛ امضاء
  
==محمد مجاهدي مُدرس حوزه مقدسه==
+
==آیت الله مجاهدی از دیدگاه دانشمندان اسلامی==
  
متن تلگراف دوم آيت الله مجاهدي به مصدق و برخي از نمايندگان مجلس شوراي ملي چنين است: «مقام محترم آقاي نخست وزير محبوب، رونوشت مجلس حجت الاسلام آقاي (سيد محمدعلي) انگجي، رونوشت مجلس حجت الاسلام آقاي شبستري، رونوشت حضرت اجل آقاي خلخالي و رونوشت مجلس حضرت اجل آقاي مدرسي؛ انتظار انتظامی ‌‌كه از قواي دولتي و كفايت فرمانداري و شهرباني می‌‌رفت به عكس مأمول ديروز در جوار [[حضرت معصومه]] سلام الله عليها و سرپرستي حضرت آيت الله بروجردي صحنه خونيني از خون فضلاء حوزه مقدسه قم تشكيل دادند.  
+
برخی از شخصیت‌های برجسته اسلامی‌‌ و نویسندگان زبردست معاصر درباره مقام رفیعِ فقیه فرزانه و استاد دانشور حوزه آیت الله مجاهدی سخن گفته‌اند، که ذکر می‌‌گردد: فرزند ارشد آیت الله مجاهدی از برادرش مرحوم حاج محمدرضا نقل می‌‌کند: در سال اول یا دوم انقلاب که [[امام خمینی]] در قم تشریف داشتند، من در کوچه‌ای امام را با [[جعفر سبحانی|آیت الله سبحانی]] و جمعی از روحانیون دیدم. آیت الله سبحانی مرا به خدمت امام معرفی کرد و گفت؛ ایشان آقازاده آقای مجاهدی هستند. امام یک نگاه عمیقی به من انداخت و گفت: خدا رحمت کند آقای مجاهدی را، ایشان پیش از من انقلاب را شروع کرده بود، مُنتها دست تنها بود.<ref> مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۱.</ref>
  
دولت وقت متوجه باشد كه مملكت پهناور چين در سايه بي‌پايگي عقيده به يك تلقيح كمونيزمی‌‌ به آتش اشتراكي سوخت. ولي در مملكت ايران كه سرتاسر با شوروي هم مرز است و چندين سال در دوره جنگ در نقاط ايران مبسوط اليد بودند. بالاخص در آذربايجان حكومت نيمه شوروي تشكيل دادند، مع‌الوصف در روحيه مردم ايران تأثير نكرد و جهت آن جز استحكام عقايد اسلامی ‌‌چيز ديگري نيست. چنان كه روز اول مرام اشتراك را دين مقدس اسلام برانداخت، امروز هم همان قدرت را دارد و احتياج دولت به حوزه و نواميس ديني هزار مرتبه بيش از ارتش شاهنشاهي است. باعث انزجار ما از دولت وقت اين است كه عناصر مرموز را به شهر مذهبي به نام فرماندار و شهرباني اعزام كه در نتيجه نفرت و انزجار عالم تشيع و حوزه مقدسه و حضرات آيات و حجج را به خود جلب نمود مقتضي است از اين تغافل و خواب دراز بيدار، مسببين را شديداً مجازات و به خواست حوزه مقدسه و اهالي شهر كه اخراج... از [[قم]] و جلوگيري از بلوي اوست، موافقت نمايند.
+
استاد مجاهدی می‌‌گوید: پس از مراسم کفن و دفن مرحوم پدرم، [[سید حسین احمدی طباطبائی بروجردی|آیت الله بروجردی]] پیام دادند که می‌‌خواهم فرزند ایشان را ببینم، لذا من به همراه آیت الله سید محمدحسین خویی (شوهرعمه) و حاج میر عبدالصمد آقا میلانی (دایی) در اندرون به خدمت ایشان رسیدیم و معظم‌له پس از شروعِ صحبت به گریه افتادند و بر فوت او افسوس خوردند و رو به من کردند و گفتند: «خدا رحمت کند آقای مجاهدی را، اسلام از سرمایه مصرف می‌‌کند این حوزه دیگر مجاهدی پرورش نمی‌‌دهد».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.</ref>
  
==مُدرس حوزه مقدسه، محمد مجاهدي==
+
شیخ محمد شریف رازی در خصوص ایشان می‌‌نویسد: «آقا میرزا محمد مجاهدی تبریزی از فضلاء، دانشمندان، مُدرسین مبرز و تلامذِ نامی ‌‌آیت الله حجت و به زیور علم و [[تقوا|تقوی]] آراسته و موصوف می‌‌باشد. در میان محصلین و دانشمندان و علماء حوزه علمیه وجاهت تامی ‌‌دارند. وی دارای اخلاق جمیله و ملکات فاضله و معنویت مخصوص بودند مجلس و منطقش در انسان ایجاد نورانیت می‌‌نمود».<ref> آثار الحجة، محمد شریف رازی، ۶۳/۲، گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ۲/۱۰۴.</ref>
  
مصدق در تاريخ 11/6/1331 و به شماره 14455 در پاسخ به تلگراف معظم‌له می‌‌نويسد: حضرت آقاي محمد مجاهدي مُدرس محترم حوزه علميه قم؛ نامه گرامی‌‌ عزّ وصول بخشيد تشخيص شما بسيار صحيح است و مورد نظر خواهد بود.<ref> متن تلگراف‌ها و جواب مصدق در اختيار استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه) است.</ref> دكتر محمد مصدق؛ امضاء
+
شیخ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی در مورد معظم‌له می‌‌نویسد: «شخصیت ظاهری ایشان به صورتی که در ذهن باقی مانده است، وقور، وزین، متین، خوش‌لباس و توأم باصلابت و رشادت، با آرامش گام می‌‌سپرد. در حال راه رفتن نیز ارسطووش به سوالات دانشجویان پاسخ می‌‌گفت و در حال و هوای خویشتن بود تا مظاهر بیرونی».<ref> مفاخر آذربایجان، ۳۳۵/۱.</ref>
  
== آیت الله مجاهدی از ديدگاه دانشمندان اسلامي==
+
استاد مجاهدی از قول یکی از نزدیکان آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی می‌‌گوید: «در [[نجف]] اشرف که در خدمت آن بزرگوار - آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی - تلمذ می‌‌کردم، گاهی می‌‌شد در حین درس از مرحوم آیت الله مجاهدی یاد می‌‌کردند».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴، در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۴-۴۴۵.</ref>
  
برخي از شخصيت‌هاي برجسته اسلامی‌‌ و نويسندگان زبردست معاصر درباره مقام رفيعِ فقيه فرزانه و استاد دانشور حوزه آيت الله مجاهدي سخن گفته‌اند، كه ذكر می‌‌گردد: فرزند ارشد آيت الله مجاهدي از برادرش مرحوم حاج محمدرضا نقل می‌‌كند: در سال اول يا دوم انقلاب كه [[امام خمينی]] در [[قم]] تشريف داشتند، من در كوچه‌اي امام را با آيت الله سبحاني و جمعي از روحانيون ديدم. آيت الله سبحاني مرا به خدمت امام معرفي كرد و گفت؛ ايشان آقازاده آقاي مجاهدي هستند. امام يك نگاه عميقي به من انداخت و گفت: خدا رحمت كند آقاي مجاهدي را ايشان پيش از من انقلاب را شروع كرده بود، مُنتها دست تنها بود.<ref> مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/11.</ref>
+
حکیم متأله سید جلال‌الدین آشتیانی در مورد وی فرمود: «خدا رحمت کند آیت الله مجاهدی را، حوزه درسی ایشان در قم بی‌نظیر بود و خود ایشان دریای مواجی از علوم و معارف بودند و من افتخار شاگردی آن عالم بزرگوار را داشته‌ام و کفایه را نزد ایشان تلمذ کرده‌ام، ایشان به تمام معنی متقی و از تظاهر به دور بودند».<ref>گفتگو با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز سه‌شنبه ۱۳۸۲/۹/۱۱، در محضر لاهوتیان، ص ۴۴۵.</ref>
  
استاد مجاهدي می‌‌گويد: پس از مراسم كفن و دفن مرحوم پدرم، آيت الله بروجردي پيام دادند كه می‌‌خواهم فرزند ايشان را ببينم، لذا من به همراه آيت الله سيد محمدحسين خويي (شوهرعمه) و حاج مير عبدالصمد آقا ميلاني (دايي) در اندرون به خدمت ايشان رسيديم و معظم‌له پس از شروعِ صحبت به گريه افتادند و بر فوت او افسوس خوردند و رو به من كردند و گفتند: «خدا رحمت كند آقاي مجاهدي را، اسلام از سرمايه مصرف می‌‌كند اين حوزه ديگر مجاهدي پرورش نمی‌‌دهد».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14.</ref>
+
استاد مجاهدی از قول یکی از شاگردان آن مرحوم می‌‌گوید: «در حوزه علمیه قم، دو نفر به دقت نظر معروف بودند، از بین مراجع: مرحوم آیت الله حجت و از بین مُدرسان طراز اول: مرحوم آیت الله مجاهدی».<ref> گفتگو با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز سه‌شنبه ۱۳۸۲/۹/۱۱، در محضر لاهوتیان، ص ۴۴۵.</ref>
  
شيخ محمد شريف رازي در خصوص ايشان می‌‌نويسد: «آقا ميرزا محمد مجاهدي تبريزي از فضلاء، دانشمندان، مُدرسين مبرز و تلامذِ نامی ‌‌آيت الله حجت و به زيور علم و تقوي آراسته و موصوف می‌‌باشد. در ميان محصلين و دانشمندان و علماء حوزه علميه وجاهت تامی ‌‌دارند. وي داراي اخلاق جميله و ملكات فاضله و معنويت مخصوص بودند مجلس و منطقش در انسان ايجاد نورانيت می‌‌نمود».<ref> آثار الحجة، محمد شريف رازي، 63/2، گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، 2/104.</ref>
+
==تألیفات محمد مجاهدی تبریزی==
  
شيخ عبدالرحيم عقيقي بخشايشي در مورد معظم‌له می‌‌نويسد: «شخصيت ظاهري ايشان به صورتي كه در ذهن باقي مانده است، وقور، وزين، متين، خوش‌لباس و توأم باصلابت و رشادت، با آرامش گام می‌‌سپرد. در حال راه رفتن نيز ارسطووش به سوالات دانشجويان پاسخ می‌‌گفت و در حال و هواي خويشتن بود تا مظاهر بيروني».<ref> مفاخر آذربايجان، 335/1.</ref>
+
آن فقیه فرزانه، در عمر کوتاه ولی بابرکت خود آثار علمی‌‌ و قلمی ‌‌ارزشمندی دارد که متأسّفانه هنوز به چاپ نرسیده و آن همه میراث گرانبها به جامعه علمی‌‌ و فرهنگی عرضه نگشته است، امید است با درایت بازماندگانش به زیور چاپ آراسته گردد.<ref> هم اکنون تألیفات آیت الله مجاهدی تبریزی در کتابخانه فرزند ارشدش استاد محمدعلی مجاهدی نگهداری می‌‌شود.</ref>
  
استاد مجاهدي از قول يكي از نزديكان آيت الله حاج آقا مصطفي خميني می‌‌گويد: «در [[نجف]] اشرف كه در خدمت آن بزرگوار - آيت الله حاج آقا مصطفي خميني - تلمذ می‌‌كردم، گاهي می‌‌شد در حين درس از مرحوم آيت الله مجاهدي ياد می‌‌كردند. روزي كه من به درس كفايه آن مرحوم می‌‌رفتم و می‌‌ديدم كه ايشان علاوه بر متن غالباً به بيان مطالب خارج درس اصول می‌‌پردازد و درس ايشان از اين بابت سنگين ولي برايِ امثال من بسيار قابل استفاده بود. روزي به آن مرحوم گفتم: آقا! ظاهراً عنوان درس و بحث شما تدريس «كفاية الاصول» است، ولي شما غالباً مطالبي را كه مربوط به حوزه درسي خارج است عنوان می‌‌كنيد، بهتر است كه عنوان تدريس خود را «خارج» بگذاريد و خيال ما را راحت كنيد!؟ فرمودند: نه! من مُدرس كفايه‌ام و از عوارض «خارج گويي» هم می‌‌ترسم!».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14، در محضر لاهوتيان، صص 444-445.</ref>
+
*۱. الهدایة الی رموز الکفایة، (عربی-خطی): معظم‌له این کتاب را به صورت بدیع و شرحی مفید تألیف نموده، ابتدا مسأله‌ای را از متن [[کفایة الاصول|کفایة الاصول]] عنوان می‌‌کند و نظرات آیت الله ملا علی حبوشانی، آیت الله میرزا علی ایروانی، آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و آیت الله میرزا ابوالحسن مشکینی، مطرح می‌‌کند و در نهایت نظر استدلالی و استنباطی خویش را بیان می‌‌نماید.
  
حكيم متأله سيد جلال‌الدين آشتياني در مورد وي فرمود: «خدا رحمت كند آيت الله مجاهدي را، حوزه درسي ايشان در [[قم]] بي‌نظير بود و خود ايشان درياي مواجي از علوم و معارف بودند و من افتخار شاگردي آن عالم بزرگوار را داشته‌ام و كفايه را نزد ايشان تلمذ كرده‌ام، ايشان به تمام معني متقي و از تظاهر به دور بودند».</ref>. گفتگو با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز سه‌شنبه 1382/9/11، در محضر لاهوتيان، ص 445.</ref>
+
. نقد اللئالی فی فروع العلم الاجمالی، (عربی-خطی): این کتاب حاوی ۶۵ مسأله علمی ‌‌است و در سال ۱۳۷۶ ق در قم تدوین شده است.
  
استاد مجاهدي از قول يكي از شاگردان آن مرحوم می‌‌گويد: «در حوزه علميه قم، دو نفر به دقت نظر معروف بودند، از بين مراجع: مرحوم آيت الله حجت و از بين مُدرسان طراز اول: مرحوم آيت الله مجاهدي».<ref> گفتگو با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز سه‌شنبه 1382/9/11، در محضر لاهوتيان، ص 445.</ref>
+
*۳. قید الفوائد و کشکول، (عربی، فارسی-خطی)؛
  
==تأليفات محمد مجاهدی تبریزی==
+
*۴. الزام النواصب بامامة علی بن ابیطالب، (عربی-خطی)؛
  
آن فقيه فرزانه، در عمر كوتاه ولي بابركت خود آثار علمی‌‌ و قلمی ‌‌ارزشمندي دارد كه متأسّفانه هنوز به چاپ نرسيده و آن همه ميراث گرانبها به جامعه علمی‌‌ و فرهنگي عرضه نگشته است، اميد است با درايت بازماندگانش به زيور چاپ آراسته گردد.<ref> هم اكنون تأليفات آيت الله مجاهدي تبريزي در كتابخانه فرزند ارشدش استاد محمدعلي مجاهدي نگهداري می‌‌شود.</ref>
+
*۵. المعارف والعقائد والاخلاق، ۴ جلد، (فارسی-خطی): مؤلف این کتاب را در ایام فراغت تالیف نموده و شامل بحث‌های [[اخلاق|اخلاقی]]، اعتقادی، [[عرفان|عرفانی]] و معرفتی است.
  
* 1. الهداية الي رموز الكفاية، (عربي-خطي):
+
*۶) شرح سیوطی؛ ایشان این شرح را به خاطر تشویق پسرش به خط نسخ زیبایی تحریر نموده هم اکنون موجود است.
  
معظم‌له اين كتاب را به صورت بديع و شرحي مفيد تأليف نموده، ابتدا مسأله‌اي را از متن كفاية الاصول عنوان می‌‌كند و نظرات؛ آيت الله ملا علي حبوشاني، آيت الله ميرزا علي ايرواني، آيت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و آيت الله ميرزا ابوالحسن مشكيني، مطرح می‌‌كند و در نهايت نظر استدلالي و استنباطي خويش را بيان می‌‌نمايد.
+
*۷) [[تفسیر قرآن|تفسیر]] [[سوره حمد]].<ref> مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴،مفاخر آذربایجان، ۳۳۷/۱.</ref>
 
 
* 2. نقد اللئالي في فروع العلم الاجمالي، (عربي-خطي):
 
 
 
اين كتاب حاوي 65 مسأله علمی ‌‌است و در سال 1376 ق در [[قم]] تدوين شده است.
 
 
 
* 3. قيد الفوائد و كشكول، (عربي، فارسي-خطي)؛
 
 
 
* 4. الزام النواصب بامامة علي بن ابيطالب، (عربي-خطي)؛
 
 
 
* 5. المعارف والعقائد والاخلاق، 4 جلد، (فارسي-خطي):
 
 
 
مؤلف اين كتاب را در ايام فراغت تاليف نموده و شامل بحث‌هاي اخلاقي، اعتقادي، عرفاني و معرفتي است.
 
 
 
* 6) شرح سيوطي؛
 
 
 
ايشان اين شرح را به خاطر تشويق پسرش به خط نسخ زيبايي تحرير نموده هم اكنون موجود است.
 
 
 
* 7) تفسير [[سوره حمد]].<ref> مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14،مفاخر آذربايجان، 337/1.</ref>
 
  
 
==حالات قبل از وفات ایشان==
 
==حالات قبل از وفات ایشان==
  
استاد شمس‌الدين محمدعلي مجاهدي حالات روحاني روزهاي آخرِ زندگاني معظم‌له را چنين وصف می‌‌كند: «روزي من و جمعي از بستگان در اطراف تخت مرحوم آقا حلقه زده بوديم. آن روز مرتباً حمد و سوره می‌‌خواندند و به سمت خاصي می‌‌دميدند و می‌‌فرمودند: بيش از من مزاحمت نكنيد! از دست من براي شما كاري ساخته نيست! رهايم كنيد! پرسيدم: آقا! چه كساني مزاحم هستند؟ فرمودند: من سه دايي داشتم كه مالكان مقتدر منطقه‌اي در آذربايجان بودند. مادرم پيش از فوت خودش، شش دانگ منطقه زراعي وسيعي را كه متعلق به او بود، طي دست نوشته‌اي به من بخشيد ولي بعد از درگذشت مادرم، سه برادر او كه در دستگاه حكومتي آن روز ذي نفوذ بودند، آن منطقه زراعي را به ناحق تصاحب كردند و حق مسلم مرا ناديده گرفتند و نتيجه آن، اين شد كه من يك عمر با فقر و فاقه دست و پنجه نرم كنم. حالا كه می‌‌بينند روزهاي پاياني عمر من است ارواح آنان با حضور در اين اتاق از من می‌‌خواهند كه آن‌ها را ببخشم! و من هر چه براي آنان حمد و سوره می‌‌خوانم و طلب مغفرت می‌‌كنم می‌‌گويند كه اين‌ها براي ما فايده‌اي ندارد و شما بايد قلباً از ما راضي باشيد! و رضايت قلبي من از آنان بعد از 40 سال خونِ جگر خوردن و ساختن و سوختن امكان‌پذير نيست و آن حالي كه لازمه اين رضايت است در من پيدا نمی‌‌شود».
+
استاد شمس‌الدین محمدعلی مجاهدی حالات روحانی روزهای آخرِ زندگانی معظم‌له را چنین وصف می‌‌کند: «روزی من و جمعی از بستگان در اطراف تخت مرحوم آقا حلقه زده بودیم. آن روز مرتباً حمد و سوره می‌‌خواندند و به سمت خاصی می‌‌دمیدند و می‌‌فرمودند: بیش از من مزاحمت نکنید! از دست من برای شما کاری ساخته نیست! رهایم کنید! پرسیدم: آقا! چه کسانی مزاحم هستند؟ فرمودند: من سه دایی داشتم که مالکان مقتدر منطقه‌ای در آذربایجان بودند. مادرم پیش از فوت خودش، شش دانگ منطقه زراعی وسیعی را که متعلق به او بود، طی دست نوشته‌ای به من بخشید ولی بعد از درگذشت مادرم، سه برادر او که در دستگاه حکومتی آن روز ذی نفوذ بودند، آن منطقه زراعی را به ناحق تصاحب کردند و حق مسلم مرا نادیده گرفتند و نتیجه آن، این شد که من یک عمر با فقر و فاقه دست و پنجه نرم کنم. حالا که می‌‌بینند روزهای پایانی عمر من است ارواح آنان با حضور در این اتاق از من می‌‌خواهند که آن‌ها را ببخشم! و من هر چه برای آنان حمد و سوره می‌‌خوانم و طلب مغفرت می‌‌کنم می‌‌گویند که این‌ها برای ما فایده‌ای ندارد و شما باید قلباً از ما راضی باشید! و رضایت قلبی من از آنان بعد از ۴۰ سال خونِ جگر خوردن و ساختن و سوختن امکان‌پذیر نیست و آن حالی که لازمه این رضایت است در من پیدا نمی‌‌شود».
 
 
همچنين در وصفِ آخرين روز از عمر شريف ايشان می‌‌گويد: «آن روز اغلب اقوام و آشنايان در اتاقي كه پدرم در آن بستري بودند، حضور داشتند و ايشان با آرامش و طُمأنينه عجيبي از آنان استمالت می‌‌كردند، وقتي كه می‌‌خواستيم بيمارستان را ترك كنيم به من فرمودند: شمس‌الدين! ببين آب خنكي پيدا می‌‌كني، خيلي تشنه‌ام! رفتم و يك ليوان آب سيب خنك براي پدرم آوردم، به زحمت و با كمك من در روي تخت نشستند و آب سيب را نوشيدند و فرمودند: چه آب سيب گوارايي! السلام عليك يا ابا عبدالله.
 
 
 
و سپس در گوش من گفتند: پسرم! وصيت من به شما يك جمله است: «ايّاكَ نَعْبُدُ وَ ايّاكَ نَستَعين». خدا را هميشه در نظر داشته باش و از او هميشه طلب كمك كن، تمام امور در دست خداست، به لطف خدا توكل كن و بس! و بعد، از سمت راست خود به افرادي كه در اطراف تخت ايستاده بودند، شروع كردند با تأنّي نگاه كردن، گويي دارند با همه خدا حافظي می‌‌كنند! سپس بر روي تخت خوابيدند و ملافه سفيدي را به روي صورت خود كشيدند.
 
  
حدود 15 دقيقه گذشت و پرفسور پويا، متخصص بيماري‌هاي خوني و طبيب معالج پدرم براي معاينه وارد اتاق شد و پس از گرفتن نبض و كنترل ضربان قلب، با لحن بُغض آلودي گفت: براي هميشه راحت شدند! عجب آدم صبور و متحملي بودند! احساس می‌‌كنم كه نزديكترين كسانم را از دست داده‌ام».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14 در محضر لاهوتيان، ص 447.</ref>
+
همچنین در وصفِ آخرین روز از عمر شریف ایشان می‌‌گوید: «آن روز اغلب اقوام و آشنایان در اتاقی که پدرم در آن بستری بودند، حضور داشتند و ایشان با آرامش و طُمأنینه عجیبی از آنان استمالت می‌‌کردند، وقتی که می‌‌خواستیم بیمارستان را ترک کنیم به من فرمودند: شمس‌الدین! ببین آب خنکی پیدا می‌‌کنی، خیلی تشنه‌ام! رفتم و یک لیوان آب سیب خنک برای پدرم آوردم، به زحمت و با کمک من در روی تخت نشستند و آب سیب را نوشیدند و فرمودند: چه آب سیب گوارایی! السلام علیک یا ابا عبدالله. و سپس در گوش من گفتند: پسرم! وصیت من به شما یک جمله است: «ایاک نَعْبُدُ وَ ایاک نَستَعین». خدا را همیشه در نظر داشته باش و از او همیشه طلب کمک کن، تمام امور در دست خداست، به لطف خدا توکل کن و بس! و بعد، از سمت راست خود به افرادی که در اطراف تخت ایستاده بودند، شروع کردند با تأنّی نگاه کردن، گویی دارند با همه خدا حافظی می‌‌کنند! سپس بر روی تخت خوابیدند و ملافه سفیدی را به روی صورت خود کشیدند. حدود ۱۵ دقیقه گذشت و پرفسور پویا، متخصص بیماری‌های خونی و طبیب معالج پدرم برای معاینه وارد اتاق شد و پس از گرفتن نبض و کنترل ضربان قلب، با لحن بُغض آلودی گفت: برای همیشه راحت شدند! عجب آدم صبور و متحملی بودند! احساس می‌‌کنم که نزدیکترین کسانم را از دست داده‌ام».<ref> مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴ در محضر لاهوتیان، ص ۴۴۷.</ref>
  
 
==وفات محمد مجاهدی تبریزی==
 
==وفات محمد مجاهدی تبریزی==
  
باري استادِ نامدارِ حوزه علميه قم، آيت الله مجاهدي تبريزي پس از سال‌ها [[تهذيب نفس]]، تحقيق، تدريس، تربيت شاگردان مجتهد و پروراندنِ فرزندان صالح، به عارضه سرطان خون در بيمارستانِ «بازرگانان» تهران جان به جان آفرين تسليم نمود و براي هميشه از فشارهاي جسمی‌‌ راحت گرديد. با انتشار خبر رحلت اين عالم فرهيخته بازار تهران و كليه درس و بحث‌هاي حوزه به مدت يك هفته تعطيل شد و پيكر پاكشان پس از تشييع شايسته و اقامه نماز ميت به امامت مرجع تقليد وقت، آيت الله العظمی‌ ‌حاج آقا حسين بروجردي - با وجود كهولت، كسالت و تب - در آرامگاه (مقبره) حضرت آيت الله العظمی ‌‌آقاي حاج شيخ عباسعلي شاهرودي واقع در قبرستان شيخانِ قم به خاك سپرده شد.</ref>. مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14.</ref>
+
باری استادِ نامدارِ حوزه علمیه قم، آیت الله مجاهدی تبریزی پس از سال‌ها [[تهذیب نفس]]، تحقیق، تدریس، تربیت شاگردان مجتهد و پروراندنِ فرزندان صالح، به عارضه سرطان خون در بیمارستانِ «بازرگانان» تهران جان به جان آفرین تسلیم نمود و برای همیشه از فشارهای جسمی‌‌ راحت گردید. با انتشار خبر رحلت این عالم فرهیخته بازار تهران و کلیه درس و بحث‌های حوزه به مدت یک هفته تعطیل شد و پیکر پاکشان پس از [[تشییع جنازه|تشییع]] شایسته و اقامه نماز میت به امامت مرجع تقلید وقت، آیت الله العظمی‌ ‌حاج آقا حسین بروجردی - با وجود کهولت، کسالت و تب - در آرامگاه (مقبره) حضرت آیت الله العظمی ‌‌آقای حاج شیخ عباسعلی شاهرودی واقع در قبرستان شیخانِ قم به خاک سپرده شد.<ref>مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.</ref>
  
رونوشت مرقد مطهر وي كه توسط آيت الله سيد شهاب‌الدين مرعشي نجفي نگارش يافته، چنين است: «هو الباقي، قد ارتحل من هذه النشاة الدنيه الي دارالسرور العالم الجليل و الحبر النبيل و من جدّ و اجتهد في التدريس و تربيت المتعلمين بحيث كان من جهابذة الاساتذه في الحوزة العلميه من نهتوي اليه افئدة الطلبة من كلُّ فجّ حضرة حجة الاسلام والمسلمين آيت الله الميرزا محمد المجاهدي التبريزي طاب ثراه و كانت الجنّة ماداه توفي قدس سره في عشاء الاربعاء بعشرتين من ثاني الربيعين سنة ثلاث مأة و ثمانين بعد الالف من الهجرة، 1380».
+
رونوشت مرقد مطهر وی که توسط آیت الله [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی]] نگارش یافته، چنین است: «هو الباقی، قد ارتحل من هذه النشاة الدنیه الی دارالسرور العالم الجلیل و الحبر النبیل و من جدّ و اجتهد فی التدریس و تربیت المتعلمین بحیث کان من جهابذة الاساتذه فی الحوزة العلمیه من نهتوی الیه افئدة الطلبة من کلُّ فجّ حضرة حجة الاسلام والمسلمین آیت الله المیرزا محمد المجاهدی التبریزی طاب ثراه و کانت الجنّة ماداه توفی قدس سره فی عشاء الاربعاء بعشرتین من ثانی الربیعین سنة ثلاث مأة و ثمانین بعد الالف من الهجرة، ۱۳۸۰».
  
 
==فرزندان وی==
 
==فرزندان وی==
  
ثمره ازدواج آن مرد بزرگ با صبيه مرجع تقليد وقت، مرحوم آيت الله حاج سيد حاج آقا ميلاني كه از اعاظم فقهاء و از علماي مطرح در زمان خود بود، 5 پسر و 3 دختر می‌‌باشد كه اسامی ‌‌فرزندان ذكورش عبارتند از:
+
ثمره ازدواج آن مرد بزرگ با صبیه مرجع تقلید وقت، مرحوم آیت الله حاج سید حاج آقا میلانی که از اعاظم فقهاء و از علمای مطرح در زمان خود بود، ۵ پسر و ۳ دختر می‌‌باشد که اسامی ‌‌فرزندان ذکورش عبارتند از:
  
* 1) استاد شمس‌الدين محمدعلي مجاهدي متخلص به «پروانه»، شاعر، اديب و داراي آثاري همچون، تصحيحِ «فغان دل»، مجموعه اشعار شرر بيگدلي فرزند آذربيگدلي؛ تصحيحِ «گنجينة الاسرار»، عمان ساماني و «غزليات» وحدت كرمانشاهي؛ «تذكره سخنوران قم»، جلد اول؛ «در محفل روحانيان، تذكره علماي شاعر»؛ تصحيح و تحشيه «ديوان حافظ»؛ «شكوه شعر عاشورا در زبان فارسي»، (اثر ممتاز و كتاب سال در آثار عاشورايي در سال 1375«يك قطره از دريا، مجموعه شعر علوي»؛ «سيري در ملكوت، مجموعه شعر»؛ «يك صحرا جنون، مجموعه شعر»؛ «مجموعه شعر بقيع»؛ «خوشه‌هاي طلايي، مجموعه شعر مهدوي»؛ «آه عاشقان در انتظار موعود، مجموعه شعر مهدوي»؛ «ياس كبود، مجموعه شعر زهراي»؛ «گريه اشك، مجموعه شعر عاشورايي»؛ «بال سرخ قنوت، مجموعه شعر عاشورايي»؛ ترجمه ساده و روان بر «[[صحيفه سجاديه]]»؛ «سيماي مهدي موعود در آئينه شعر فارسي»؛ «پنج گنج معنوي، مجموعه شعر پنج تن آل عبا»، 3 جلد؛ ترجمه «ثواب الاعمال» و «در محضر لاهوتيان» و...
+
*۱) استاد شمس‌الدین محمدعلی مجاهدی متخلص به «پروانه»، شاعر، ادیب و دارای آثاری همچون، تصحیحِ «فغان دل»، مجموعه اشعار شرر بیگدلی فرزند آذربیگدلی؛ تصحیحِ «گنجینة الاسرار»، عمان سامانی و «غزلیات» وحدت کرمانشاهی؛ «تذکره سخنوران قم»، جلد اول؛ «در محفل روحانیان، تذکره علمای شاعر»؛ تصحیح و تحشیه «دیوان حافظ»؛ «شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی»، (اثر ممتاز و کتاب سال در آثار عاشورایی در سال ۱۳۷۵«یک قطره از دریا، مجموعه شعر علوی»؛ «سیری در ملکوت، مجموعه شعر»؛ «یک صحرا جنون، مجموعه شعر»؛ «مجموعه شعر بقیع»؛ «خوشه‌های طلایی، مجموعه شعر مهدوی»؛ «آه عاشقان در انتظار موعود، مجموعه شعر مهدوی»؛ «یاس کبود، مجموعه شعر زهرایی»؛ «گریه اشک، مجموعه شعر عاشورایی»؛ «بال سرخ قنوت، مجموعه شعر عاشورایی»؛ ترجمه ساده و روان بر «[[صحیفه سجادیه]]»؛ «سیمای مهدی موعود در آئینه شعر فارسی»؛ «پنج گنج معنوی، مجموعه شعر پنج تن آل عبا»، ۳ جلد؛ ترجمه «ثواب الاعمال» و «در محضر لاهوتیان» و...
  
* 2) شادروان حاج محمدرضا مجاهدي؛
+
*۲) شادروان حاج محمدرضا مجاهدی؛
  
* 3) دكتر علي‌اكبر مجاهدي؛
+
*۳) دکتر علی‌اکبر مجاهدی؛
  
* 4) دكتر محمدجواد مجاهدي؛
+
*۴) دکتر محمدجواد مجاهدی؛
  
* 5) مهندس علی‌اصغر مجاهدي.<ref> مصاحبه با استاد محمدعلي مجاهدي (پروانه)، عصر روز جمعه 1382/9/14.</ref>
+
*۵) مهندس علی‌اصغر مجاهدی.<ref> مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.</ref>
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
==منابع==
+
==منبع==
  
محمد الوانساز خويي, ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 179-199
+
محمد الوانساز خويي، [[ستارگان حرم]]، جلد 18، صفحه 179-199
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۶ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۳۱

پدر محمد مجاهدی

عالم ربانی، مجاهد نستوه، مرحوم حاج میرزا علی‌اکبر مجاهد فرزند آخوند ملا سلیمان حسن‌آبادی از علمای نامدار تبریز و از دلدادگان حضرات ائمه معصومین علیهم‌السلام بود. وی به خاطر مجاهدت‌ها و رشادت‌هایی که در ارتباط با مبارزه با دودمان قاجار و استقرار نظام مشروطه در تبریز از خود نشان داد، به «مجاهد» معروف گردید. در سایه درایت و تیزهوشی که داشت باقرخان و ستارخان از دستوراتش اطاعت می‌‌کردند و خانه‌اش محل رتق و فتق امور جاری مردم بود.

ایشان در نتیجه اعتراض به برنامه‌های ضددینی رضاخان قُلدر، به همراه آیت الله میرزا صادق آقا مجتهد تبریزی، آیت الله حاج میرزا ابوالحسن انگجی و آیت الله حاج سید محمد مولانا به تبعید و زندان محکوم گردید. این عالم وارسته از فقهاء و مراجع بزرگ شیعه مانند؛ آیت الله ملا محمد شربیانی، آیت الله زین‌‌العابدین تبریزی (۹ رجب ۱۳۳۸ ق)، آیت الله سید محمدکاظم یزدی طباطبایی، آیت الله محمدتقی حائری، آیت الله میرزا محمدحسین نائینی (۱۰ رجب ۱۳۴۷ ق)، آیت الله عبدالله مازندرانی نجفی (محرم ۱۳۲۴ ق)، آیت الله علی... شیرازی (۲۷ رمضان ۱۳۴۷ ق)، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله ملا محمدکاظم خراسانی (محرم ۱۳۲۳ ق)، اجازه امور حسبیه و از آیت الله علی... شیرازی (۲۷ رمضان ۱۳۴۷ ق) اجازه نقل حدیث دارد. وی در تبریز به درود حیات گفت و در آنجا به خاک سپرده شد.[۱]

تولد محمد مجاهدی تبریزی

آیت الله میرزا محمد مجاهدی تبریزی در سال ۱۳۲۴ هـ.ق برابر با ۱۲۸۵ هـ.ش در بیتِ علم، تقوی و فضیلت، در شهر باصفای تبریز دیده به جهان باز کرد. دوران کودکی و طفولیت را در دامن مادری مهربان و پدری عالم و روحانی پشت سر نهاد و به حد رشد و بالندگی رسید.[۲]

تحصیلات ایشان

آقا میرزا محمد دروس ابتدایی و علوم مقدماتی را در زادگاهش فراگرفت و در سنین جوانی تبریز را به مقصد شهر مقدس قم ترک گفت. او در جوار مرقد منور کریمه اهل بیت علیهم‌السلام، حضرت معصومه سلام الله علیها در محافل علمی ‌‌نخبگانی همچون مؤسس حوزه علمیه قم، آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶-۱۳۵۵ ق)، آیت الله میرزا محمد همدانی (۱۳۱۵-۱۳۶۵ ق)، آیت الله سید محمد حجت کوه‌کمری (۱۳۱۰-۱۳۷۲ ق) و آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی (۱۲۹۲-۱۳۸۰ ق) حاضر گردید و از افادات علمی‌‌ و معنوی آن‌ها بهره وافی را برد.

آیت الله مجاهدی در سنین جوانی موفق به دریافت اجازه اجتهاد از آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله حاج شیخ عبداالکریم حایری یزدی، آیت الله سید محمدهادی میلانی (۲۵ شعبان ۱۳۶۶ ق) و اجازه روایی از آیت الله سید محسن حکیم (۲۰ رمضان ۱۳۷۲ ق) و اجازه امور حسبیه از آیت الله سید محمد حجت کوه‌کمری (۶ رمضان ۱۳۶۶ ق) گردید.[۳]

تدریس کردن آیت الله مجاهدی

آیت الله مجاهدی، پس از کسب کمالات علمی‌‌ و عملی در حوزه علمیه قم شروع به تدریس و تربیت طلاب علوم اسلامی‌‌ کرد و ۲۰ بار مکاسب و ۱۶ بار جلدینِ کفایة الاصول را تدریس نمود. او استادی مهربان، دلسوز، دقیق، نکته‌سنج و موشکاف بود و به شهادت شاگردانش، متن کفایه را از حفظ داشت و به صورت دقیق و ریشه‌ای معضلات آن را می‌‌شکافت و بیان می‌‌کرد.

ایشان در مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام و مدرسه حجتیه تدریس می‌‌نمود و جمع بسیاری از فضلاء و محصلین علوم دینی در محفل علمی‌‌اش شرکت می‌‌کردند. استاد مجاهدی می‌‌گوید: «مرحوم آیت الله مجاهدی می‌‌فرمودند: بیش از ۲۳ حوزه شاگردان من و یا شاگردانِ شاگردان من هستند و شکر خدا به هیچ شهری نرفتم، مگر این که شاگردان خود را در آنجا به امر تبلیغ و یا تدریس مشغول دیدم».[۴]

شماری از شاگردان آن بزرگوار که هم‌اکنون در ردیف عالمان، مُدرسان، واعظان، محققان، نویسندگان، فقیهان و مراجع تقلید هستند، اسامی ‌‌آن‌ها به ترتیب حروف الفباء و با حذف القاب بیان می‌‌گردد:

  • سید ابراهیم میرباقری؛
  • شیخ ابراهیم امینی؛
  • شیخ ابوالفضل سجودی گلپایگانی؛
  • شیخ ابوالقاسم غروی تبریزی؛
  • سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی؛
  • میرزا ابوطالب فاضلی خویی؛
  • شیخ احمد دانش آشتیانی؛
  • شیخ احمد پایانی اردبیلی؛
  • سید احمد فقیه امامی؛
  • شیخ بیوک آقا خلیل زاده (مروج) اردبیلی؛
  • سید جعفر مرقاتی خویی؛
  • شیخ جعفر شجونی گیلانی؛
  • سید جلال الدین آشتیانی؛
  • میرزا جواد تبریزی؛
  • سید حسین ابطحی گلپایگانی؛
  • شیخ حسین تقوی اشتهاردی؛
  • شیخ زیدالعابدین احمدی زنجانی؛
  • شهید سید عبدالکریم هاشمی‌‌نژاد؛
  • شیخ صادق احسان‌بخش؛
  • شیخ صادق خلخالی؛
  • سید صادق آل محمد اهری؛
  • سید عباس اعتمادی؛
  • سید عبدالطیف قریشی؛
  • میرزا عبدالرحیم ربانی شیرازی؛
  • شیخ عبدالرحیم ملکان؛
  • شیخ عبدالرسول جلیلی؛
  • شیخ عبدالعلی آخوندی اهری؛
  • شیخ عبدالغنی مهدوی صفت؛
  • سید عطاءالله زین الدینی اراکی؛
  • شیخ علی افتخاری گلپایگانی؛
  • سید علی‌اکبر قریشی ارومیه‌ای؛
  • شیخ عیسی سلیم‌پور اهری؛
  • شیخ قدرت‌الله وجدانی فخر سرابی؛
  • سید کاظم حسینی؛
  • شیخ مجدالدین محلاتی؛
  • میرزا محسن دوزدوزانی؛
  • سید محمدتقی کشفی؛
  • سید محمدحسن علوی عریضی؛
  • سید محمد ضیابادی قزوینی؛
  • سید محمدعلی روحانی؛
  • سید محمدعلی صدرایی اشکوری؛
  • سید محمد مصری خویی؛
  • سید محمد موسوی واعظ؛
  • شیخ محمدباقر رفیعی؛
  • شیخ محمدباقر ملبوبی؛
  • شیخ محمدحسین خندق‌آبادی؛
  • شیخ محمد شریف رازی؛
  • شیخ محمدعلی حقی سرابی؛
  • شیخ محمدعلی رسولی اراکی؛
  • شیخ محمد نصراللهی؛
  • شیخ محمدمهدی احمدی؛
  • سید محمدعلی روحانی؛
  • شیخ محمدعلی اجتهادی اراکی؛
  • شیخ محمدحسن بکایی خویی؛
  • شیخ محمد آیت اللهی؛
  • شیخ محمد مؤمن؛
  • سید مرتضی برقعی؛
  • سید مرتضی محمودی؛
  • شیخ مرتضی بنی فضل؛
  • شیخ موسی سلیمی؛
  • سید مهدی روحانی؛
  • شهید میرزا علی غروی تبریزی؛
  • سید هاشم رسولی محلاتی؛
  • سید یوسف مدنی تبریزی.

فضائل اخلاقی محمد مجاهدی تبریزی

معظم‌له بسیار مهذب، وارسته و متقی بود. خوش برخوردی، مواسات با مردم، دستگیری از فقرا، رسیدگی به وضع معیشتی طلاب، تحمل سختی‌‌ها و مشکلاتِ زندگی، دوری از گناه، دقت در مطالعه، فهم درست مطالب علمی، علاقه سرشار به علم و عمل و مهمتر از همه بُعد شجاعت و غیرت دینی ایشان زبانزد خاص و عام بود، اگر در جایی منظره‌ای می‌‌دید که مخالف با شئونات اسلامی ‌‌است به وظیفه شرعی خویش عمل می‌‌کرد و خلاف مقرارات الهی را از هیچ کسی برنمی‌‌تافت.

درِ خانه‌اش همواره به روی مراجعین باز بود، ولی در عین حال از مطرح شدن می‌‌هراسید. فرزندش می‌‌گوید: من در طول سال‌ها که به عنوان فرزند ارشد ایشان در خدمتشان بودم، ندیدم که در یکی از اعیاد در خانه بماند که مبادا دو نفر به دیدن ایشان بیاید، از این مسئله کراهت داشتند که مبادا مطرح بشوند و صبح زود از خانه بیرون می‌‌رفتند.

آن بزرگوار در نگارش و تحریر مطلب احاطه کامل داشت و خط نسخ و نستعلیق را به خوبی تحریر می‌‌کرد. استاد خطش در مورد یکی از نوشته‌های ایشان می‌‌نویسد: «ماشاءالله نور چشمی ‌‌آقا میرزا محمد این دو سه سطر را خیلی خوب و به قاعده تحریر کرده قابل تمجید و مرحمت مخصوص است».[۵]

علاقه ایشان به اهل بیت علیهم‌السلام

عرض ارادت و اخلاص به پیشگاه حضرات معصومین علیهم‌السلام و به ویژه محضر والای سرور و سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین علیه‌السلام و قرائت دائمی ‌‌زیارت عاشورا حالات روحانی عجیبی در زندگانی ایجاد می‌‌کند. یکی از هزاران افرادی که سال‌ها به زیارت عاشورا مداومت داشته آیت الله مجاهدی تبریزی است. فرزند ارشد ایشان استاد مجاهدی در این خصوص می‌‌گوید: «پدرم علامه نستوه مرحوم آقای آیت الله میرزا محمد مجاهدی تبریزی اعلی الله مقامه بیش از ۴۰ سال زیارت عاشورایشان ترک نشد و به خاطر اشتغالات علمی‌‌ و حوزه درسی که داشتند، لعن و سلام زیارت عاشورا را هر روز در حین رفتن به تدریس و به هنگام برگشتنِ به خانه می‌‌گفتند و از وقت نهایتِ استفاده را می‌‌بردند. برخی از شاگردان آن مرحوم که هم اکنون از مراجع تقلید و علمای بزرگ حوزه علمیه قمَ‌اند، پس از رحلت آن بزرگوار از من می‌‌پرسیدند که ایشان چه ذکری داشتند که دائماً به گفتن آن مشغول بودند؟ و من برای آنان توضیح می‌‌دادم که مرحوم پدرم به زیارت عاشورا مداومت داشتند و لعن و سلام آن را در اثنای راه می‌‌گفتند تا از دقایقی که در راهَ‌اند کمال استفاده را برده باشند».[۶]

از آثار شگرفی که در اثر مداومت زیارت عاشورا در آدمی ‌‌ایجاد می‌‌شود توجه و عنایت حضرت حسین بن علی علیهماالسلام در طول زندگانی و در لحظات پایانی عمر است. آیت الله آقا میرزا محمد از جمله کسانی است که در سایه مداومت به زیارتِ شریفِ عاشورا، در روزهای پایانی عمر مورد تفقد آقا امام حسین علیه‌السلام قرار گرفت.

استاد محمدعلی مجاهدی در این زمینه می‌‌نویسد: «مرحوم پدرم در روزهای پایانی عمر پربرکت خود حالات عجیبی داشتند به طوری که اغلب کادر پزشکی و پرستاری بیمارستان جذب ایشان شده بودند و روزی یک ساعت در اتاق پدرم جمع می‌‌شدند و از مطالب نصیحت آمیزشان بهره می‌‌بردند. من و آشنایان، بعد از ظهر هر روز اجازه داشتیم که از ایشان عیادت کنیم و مادرم شب‌ها در بیمارستان می‌‌ماندند. روزی از روزها که به بیمارستان «بازرگانان» رفتم، دیدم که مادرم بسیار متألّم و نارحت‌اند و برای پدرم اظهار نگرانی می‌‌کنند. وقتی که علت را جویا شدم، گفتند: دیشب طبق معمول پرستار بیمارستان آمد و شیشه خون را به یک دست و سرم غذایی را به دست دیگر آقا وصل کرد و رفت. معمولاً حدود ۳ ساعت طول می‌‌کشید تا خون و سرم تزریقی تمام شود. حدود یک ساعت گذشت و من مشغول تلاوت قرآن بودم. ناگهان تغییر در آقا پیدا شد، به سرعت از جا برخاستند و در حالی که از هر دو دست ایشان خون جاری بود، به نقطه‌ای از اتاق خیره شده و به پهنای صورت اشک می‌‌ریختند و می‌‌گفتند: السّلامُ علیک یا اَبا عبدالله بِاَبی انتَ و اُمّی یا سَیدی و مولای! من که از دیدن این وضع، شوکه شده بودم و نگران حال آقا بودم، پیش رفتم و سعی کردم ایشان را روی تخت بخوابانم ولی با دست خود اشاره کردند که کاری به کار ایشان نداشته باشم! و من به ناچار رفتم و پرستار را صدا کردم تا بیاید و جلوی خونریزی را بگیرد. ساعتی که گذشت به حال عادی برگشت، به من گفتند: دیگر در این مواقع مزاحم حال من نشوید! وقتی که حضرت سیدالشهداء روحی و ارواح العالمین له الفداء به عیادت من قدم رنجه می‌‌کنند من که نمی‌‌توانم مراتب ادب را به جای نیاورم! این حالات اختیاری نیست و ممکن است از این به بعد هم تکرار شود! سعی کنید از این پس آرامش خود را حفظ کنید و نگران حال من نباشید».[۷]

کرامات محمد تبریزی

شاعر اهل بیت استاد محمدعلی مجاهدی از مادرش نقل می‌‌کند که روزی مرحوم آقا به من گفتند: «فردا آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم رحلت می‌‌کنند و روز عزای ماست! و همان طور که گفته بودند این حادثه تلخ اتفاق افتاد. سال‌ها گذشت و روزی بعد از نماز صبح با لحن بغض آلودی به من فرمودند: سه روز دیگر آیت الله حجت را از دست خواهیم داد! و ایشان در همان روزی که گفته بودند رحلت کردند. سال‌ها گذشت و روزی پس از استراحت قیلوله (خواب پیش از ظهر) که آماده نماز می‌‌شدند انقلاب حال عجیبی را در ایشان مشاهده کردم. وقتی که علت را جویا شدم از پاسخ طفره رفتند و سرانجام در اثر اصرار من فرمودند: من هفت ماه دیگر بیشتر مهمان شما نیستم و در فلان ماه و در فلان روز خواهم رفت! از شنیدن این حرف دلهره عجیبی پیدا کردم و یادآوری سخن آن مرحوم درباره آن دو مرجع عالی‌ قدر بیشتر ناراحتم کرد. هنگامی‌‌ که پریشان احوالی مرا دیدند به دلداری من پرداختند و گفتند: مرگ و زندگی همه در دست خداست و در برابر این پرسش که شما این مطالب را از کجا می‌‌گویید؟ فرمودند: مرحوم آیت الله آقا میرزا احمد اهری از دوستان صمیمی ‌‌من بود و من پس از رحلت ایشان سال‌ها تکفل هزینه خانواده آن مرحوم را بر عهده داشتم و به خاطر این خدمت، روح آن مرحوم با من مأنوس شده و گاهی در خواب مطالبی را با من در میان می‌‌گذارد که بعدها عیناً اتفاق می‌‌افتاد و این سه مطلبی را که با شما در میان گذاشتم از همان مطالب بود!».[۸]

فرزند ارشد ایشان می‌‌نویسد: «بارها شاهد بودم که پدر بزرگوارم به هنگام نماز آیه: «غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِمْ وَلاالضّالینْ» را به طرز خاصی ادا می‌‌کنند. روزی از ایشان پرسیدم: چرا این آیه سوره حمد را این گونه تلاوت می‌‌کنید؟ پدرم در حالی که لبخندی به لب داشتند و دست خود را بر سرم می‌‌کشیدند فرمودند: پسرم! تو به این کارها کاری نداشته باش، بعدها علت آن را خواهی فهمید و بعد آه سردی کشیده و به مطالعه مشغول شدند. پس از رحلت ایشان دفتری را به خط آن مرحوم در کتابخانه شخصی‌شان پیدا کردم که بخشی از آن را به رؤیاهای صادقه خود تحت عنوان «الرؤیا فی سنة ۱۳۶۳ هـ.ق» اختصاص داده بودند. اولین رؤیایی را که مرقوم فرموده بودند این بود: در ماه شعبان ۱۳۶۳ در قریه کرمجگان (قم) در خواب، طلیعه مبارکه حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را دیدم و آن بزرگوار به بنده تلاوت «غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِمْ وَلاالَضّالینْ» را تعلیم می‌‌فرمودند و آن وقت بود که پی بردم چرا پدر بزرگوارم این آیه کریمه سوره حمد را به آن طرز خاص ادا می‌‌کردند».[۹]

فعالیت‌های سیاسی ایشان

در زمان دکتر مصدق یک عده کمونیست به طرفداری از مصدق مرتباً تظاهرات کرده و امنیت شهر را بر هم می‌‌زدند. یک روز در قم نسبت به علماء، روحانیت و طلاب علوم دینی بی‌احترامی ‌‌کرده و عده‌ای را مورد ضرب و جرح قرار دادند و شایع شده بود که اجساد قربانیان را در خاکفرج به خاک سپرده‌اند. آیت الله مجاهدی به عنوان اعتراض یک هفته درس و بحث را تعطیل کرده و هفت شبانه‌روز در قبرستان خاکفرج مستقر شد. وی سپس با ارسال دو تلگراف به مصدق و نمایندگان مجلس انزجار و اعتراض حوزه علمیه قم را اعلام داشت. آیت الله بروجردی در این جریان ایشان را به عنوان نماینده تام الاختیار خویش برگزیده بودند.

متن تلگرف اول چنین است: «مقام منیع جناب آقای نخست وزیر؛ خائنین کشور به منظور تضعیف اراده ملی و شکستن سد محکم میهن دوستی توانستند بین دولت و روحانیت و قاطبه طبقات متدین که علاقه مخصوص به دین و آیین دارند شکاف عجیبی ایجاد نموده بالنتیجه در این لغزش و پرتگاه آمال بیگانگان را تأمین نمایند؛ فاجعه عظمی، فرمان آتش مأمورین مبغوض دولت نسبت به ساحت مقدس حوزه علمیه قم عموم دل‌ها را جریحه‌دار و روز چهاردهم دی ماه را برای حوزه مقدسه تاریخِ اسفبار و انزجار قرار داد، ما عموم محصلین علوم دینیه نسبت به دولتی که مقتضیات شرع و مذهبی را رعایت ننموده و مأمورین بیگانه‌پرست اعزام می‌‌نمایند، اظهار انزجار و ابراز توبیخ و نفرت می‌‌نماییم و توقیف و محاکمه دقیقِ مسببین را از دولت وقت تقاضا داشته و انتقام مجروحین حوزه و محصلین مفقودالاثر که شهربانی شبانه متصدی دفن آن‌ها شده از دولت ملی مسئلت می‌‌نماییم».

متن تلگراف دوم آیت الله مجاهدی به مصدق و برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی چنین است: «مقام محترم آقای نخست وزیر محبوب، رونوشت مجلس حجت الاسلام آقای (سید محمدعلی) انگجی، رونوشت مجلس حجت الاسلام آقای شبستری، رونوشت حضرت اجل آقای خلخالی و رونوشت مجلس حضرت اجل آقای مدرسی؛ انتظار انتظامی ‌‌که از قوای دولتی و کفایت فرمانداری و شهربانی می‌‌رفت به عکس مأمول دیروز در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها و سرپرستی حضرت آیت الله بروجردی صحنه خونینی از خون فضلاء حوزه مقدسه قم تشکیل دادند.

دولت وقت متوجه باشد که مملکت پهناور چین در سایه بی‌پایگی عقیده به یک تلقیح کمونیزمی‌‌ به آتش اشتراکی سوخت. ولی در مملکت ایران که سرتاسر با شوروی هم مرز است و چندین سال در دوره جنگ در نقاط ایران مبسوط الید بودند بالاخص در آذربایجان حکومت نیمه شوروی تشکیل دادند، مع‌الوصف در روحیه مردم ایران تأثیر نکرد و جهت آن جز استحکام عقاید اسلامی ‌‌چیز دیگری نیست. چنان که روز اول مرام اشتراک را دین مقدس اسلام برانداخت، امروز هم همان قدرت را دارد و احتیاج دولت به حوزه و نوامیس دینی هزار مرتبه بیش از ارتش شاهنشاهی است. باعث انزجار ما از دولت وقت این است که عناصر مرموز را به شهر مذهبی به نام فرماندار و شهربانی اعزام که در نتیجه نفرت و انزجار عالم تشیع و حوزه مقدسه و حضرات آیات و حجج را به خود جلب نمود مقتضی است از این تغافل و خواب دراز بیدار، مسببین را شدیداً مجازات و به خواست حوزه مقدسه و اهالی شهر که اخراج... از قم و جلوگیری از بلوی اوست، موافقت نمایند.

مصدق در تاریخ ۱۱/۶/۱۳۳۱ و به شماره ۱۴۴۵۵ در پاسخ به تلگراف معظم‌له می‌‌نویسد: حضرت آقای محمد مجاهدی مُدرس محترم حوزه علمیه قم؛ نامه گرامی‌‌ عزّ وصول بخشید تشخیص شما بسیار صحیح است و مورد نظر خواهد بود.[۱۰] دکتر محمد مصدق؛ امضاء

آیت الله مجاهدی از دیدگاه دانشمندان اسلامی

برخی از شخصیت‌های برجسته اسلامی‌‌ و نویسندگان زبردست معاصر درباره مقام رفیعِ فقیه فرزانه و استاد دانشور حوزه آیت الله مجاهدی سخن گفته‌اند، که ذکر می‌‌گردد: فرزند ارشد آیت الله مجاهدی از برادرش مرحوم حاج محمدرضا نقل می‌‌کند: در سال اول یا دوم انقلاب که امام خمینی در قم تشریف داشتند، من در کوچه‌ای امام را با آیت الله سبحانی و جمعی از روحانیون دیدم. آیت الله سبحانی مرا به خدمت امام معرفی کرد و گفت؛ ایشان آقازاده آقای مجاهدی هستند. امام یک نگاه عمیقی به من انداخت و گفت: خدا رحمت کند آقای مجاهدی را، ایشان پیش از من انقلاب را شروع کرده بود، مُنتها دست تنها بود.[۱۱]

استاد مجاهدی می‌‌گوید: پس از مراسم کفن و دفن مرحوم پدرم، آیت الله بروجردی پیام دادند که می‌‌خواهم فرزند ایشان را ببینم، لذا من به همراه آیت الله سید محمدحسین خویی (شوهرعمه) و حاج میر عبدالصمد آقا میلانی (دایی) در اندرون به خدمت ایشان رسیدیم و معظم‌له پس از شروعِ صحبت به گریه افتادند و بر فوت او افسوس خوردند و رو به من کردند و گفتند: «خدا رحمت کند آقای مجاهدی را، اسلام از سرمایه مصرف می‌‌کند این حوزه دیگر مجاهدی پرورش نمی‌‌دهد».[۱۲]

شیخ محمد شریف رازی در خصوص ایشان می‌‌نویسد: «آقا میرزا محمد مجاهدی تبریزی از فضلاء، دانشمندان، مُدرسین مبرز و تلامذِ نامی ‌‌آیت الله حجت و به زیور علم و تقوی آراسته و موصوف می‌‌باشد. در میان محصلین و دانشمندان و علماء حوزه علمیه وجاهت تامی ‌‌دارند. وی دارای اخلاق جمیله و ملکات فاضله و معنویت مخصوص بودند مجلس و منطقش در انسان ایجاد نورانیت می‌‌نمود».[۱۳]

شیخ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی در مورد معظم‌له می‌‌نویسد: «شخصیت ظاهری ایشان به صورتی که در ذهن باقی مانده است، وقور، وزین، متین، خوش‌لباس و توأم باصلابت و رشادت، با آرامش گام می‌‌سپرد. در حال راه رفتن نیز ارسطووش به سوالات دانشجویان پاسخ می‌‌گفت و در حال و هوای خویشتن بود تا مظاهر بیرونی».[۱۴]

استاد مجاهدی از قول یکی از نزدیکان آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی می‌‌گوید: «در نجف اشرف که در خدمت آن بزرگوار - آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی - تلمذ می‌‌کردم، گاهی می‌‌شد در حین درس از مرحوم آیت الله مجاهدی یاد می‌‌کردند».[۱۵]

حکیم متأله سید جلال‌الدین آشتیانی در مورد وی فرمود: «خدا رحمت کند آیت الله مجاهدی را، حوزه درسی ایشان در قم بی‌نظیر بود و خود ایشان دریای مواجی از علوم و معارف بودند و من افتخار شاگردی آن عالم بزرگوار را داشته‌ام و کفایه را نزد ایشان تلمذ کرده‌ام، ایشان به تمام معنی متقی و از تظاهر به دور بودند».[۱۶]

استاد مجاهدی از قول یکی از شاگردان آن مرحوم می‌‌گوید: «در حوزه علمیه قم، دو نفر به دقت نظر معروف بودند، از بین مراجع: مرحوم آیت الله حجت و از بین مُدرسان طراز اول: مرحوم آیت الله مجاهدی».[۱۷]

تألیفات محمد مجاهدی تبریزی

آن فقیه فرزانه، در عمر کوتاه ولی بابرکت خود آثار علمی‌‌ و قلمی ‌‌ارزشمندی دارد که متأسّفانه هنوز به چاپ نرسیده و آن همه میراث گرانبها به جامعه علمی‌‌ و فرهنگی عرضه نگشته است، امید است با درایت بازماندگانش به زیور چاپ آراسته گردد.[۱۸]

  • ۱. الهدایة الی رموز الکفایة، (عربی-خطی): معظم‌له این کتاب را به صورت بدیع و شرحی مفید تألیف نموده، ابتدا مسأله‌ای را از متن کفایة الاصول عنوان می‌‌کند و نظرات آیت الله ملا علی حبوشانی، آیت الله میرزا علی ایروانی، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله میرزا ابوالحسن مشکینی، مطرح می‌‌کند و در نهایت نظر استدلالی و استنباطی خویش را بیان می‌‌نماید.
  • ۲. نقد اللئالی فی فروع العلم الاجمالی، (عربی-خطی): این کتاب حاوی ۶۵ مسأله علمی ‌‌است و در سال ۱۳۷۶ ق در قم تدوین شده است.
  • ۳. قید الفوائد و کشکول، (عربی، فارسی-خطی)؛
  • ۴. الزام النواصب بامامة علی بن ابیطالب، (عربی-خطی)؛
  • ۵. المعارف والعقائد والاخلاق، ۴ جلد، (فارسی-خطی): مؤلف این کتاب را در ایام فراغت تالیف نموده و شامل بحث‌های اخلاقی، اعتقادی، عرفانی و معرفتی است.
  • ۶) شرح سیوطی؛ ایشان این شرح را به خاطر تشویق پسرش به خط نسخ زیبایی تحریر نموده هم اکنون موجود است.

حالات قبل از وفات ایشان

استاد شمس‌الدین محمدعلی مجاهدی حالات روحانی روزهای آخرِ زندگانی معظم‌له را چنین وصف می‌‌کند: «روزی من و جمعی از بستگان در اطراف تخت مرحوم آقا حلقه زده بودیم. آن روز مرتباً حمد و سوره می‌‌خواندند و به سمت خاصی می‌‌دمیدند و می‌‌فرمودند: بیش از من مزاحمت نکنید! از دست من برای شما کاری ساخته نیست! رهایم کنید! پرسیدم: آقا! چه کسانی مزاحم هستند؟ فرمودند: من سه دایی داشتم که مالکان مقتدر منطقه‌ای در آذربایجان بودند. مادرم پیش از فوت خودش، شش دانگ منطقه زراعی وسیعی را که متعلق به او بود، طی دست نوشته‌ای به من بخشید ولی بعد از درگذشت مادرم، سه برادر او که در دستگاه حکومتی آن روز ذی نفوذ بودند، آن منطقه زراعی را به ناحق تصاحب کردند و حق مسلم مرا نادیده گرفتند و نتیجه آن، این شد که من یک عمر با فقر و فاقه دست و پنجه نرم کنم. حالا که می‌‌بینند روزهای پایانی عمر من است ارواح آنان با حضور در این اتاق از من می‌‌خواهند که آن‌ها را ببخشم! و من هر چه برای آنان حمد و سوره می‌‌خوانم و طلب مغفرت می‌‌کنم می‌‌گویند که این‌ها برای ما فایده‌ای ندارد و شما باید قلباً از ما راضی باشید! و رضایت قلبی من از آنان بعد از ۴۰ سال خونِ جگر خوردن و ساختن و سوختن امکان‌پذیر نیست و آن حالی که لازمه این رضایت است در من پیدا نمی‌‌شود».

همچنین در وصفِ آخرین روز از عمر شریف ایشان می‌‌گوید: «آن روز اغلب اقوام و آشنایان در اتاقی که پدرم در آن بستری بودند، حضور داشتند و ایشان با آرامش و طُمأنینه عجیبی از آنان استمالت می‌‌کردند، وقتی که می‌‌خواستیم بیمارستان را ترک کنیم به من فرمودند: شمس‌الدین! ببین آب خنکی پیدا می‌‌کنی، خیلی تشنه‌ام! رفتم و یک لیوان آب سیب خنک برای پدرم آوردم، به زحمت و با کمک من در روی تخت نشستند و آب سیب را نوشیدند و فرمودند: چه آب سیب گوارایی! السلام علیک یا ابا عبدالله. و سپس در گوش من گفتند: پسرم! وصیت من به شما یک جمله است: «ایاک نَعْبُدُ وَ ایاک نَستَعین». خدا را همیشه در نظر داشته باش و از او همیشه طلب کمک کن، تمام امور در دست خداست، به لطف خدا توکل کن و بس! و بعد، از سمت راست خود به افرادی که در اطراف تخت ایستاده بودند، شروع کردند با تأنّی نگاه کردن، گویی دارند با همه خدا حافظی می‌‌کنند! سپس بر روی تخت خوابیدند و ملافه سفیدی را به روی صورت خود کشیدند. حدود ۱۵ دقیقه گذشت و پرفسور پویا، متخصص بیماری‌های خونی و طبیب معالج پدرم برای معاینه وارد اتاق شد و پس از گرفتن نبض و کنترل ضربان قلب، با لحن بُغض آلودی گفت: برای همیشه راحت شدند! عجب آدم صبور و متحملی بودند! احساس می‌‌کنم که نزدیکترین کسانم را از دست داده‌ام».[۲۰]

وفات محمد مجاهدی تبریزی

باری استادِ نامدارِ حوزه علمیه قم، آیت الله مجاهدی تبریزی پس از سال‌ها تهذیب نفس، تحقیق، تدریس، تربیت شاگردان مجتهد و پروراندنِ فرزندان صالح، به عارضه سرطان خون در بیمارستانِ «بازرگانان» تهران جان به جان آفرین تسلیم نمود و برای همیشه از فشارهای جسمی‌‌ راحت گردید. با انتشار خبر رحلت این عالم فرهیخته بازار تهران و کلیه درس و بحث‌های حوزه به مدت یک هفته تعطیل شد و پیکر پاکشان پس از تشییع شایسته و اقامه نماز میت به امامت مرجع تقلید وقت، آیت الله العظمی‌ ‌حاج آقا حسین بروجردی - با وجود کهولت، کسالت و تب - در آرامگاه (مقبره) حضرت آیت الله العظمی ‌‌آقای حاج شیخ عباسعلی شاهرودی واقع در قبرستان شیخانِ قم به خاک سپرده شد.[۲۱]

رونوشت مرقد مطهر وی که توسط آیت الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی نگارش یافته، چنین است: «هو الباقی، قد ارتحل من هذه النشاة الدنیه الی دارالسرور العالم الجلیل و الحبر النبیل و من جدّ و اجتهد فی التدریس و تربیت المتعلمین بحیث کان من جهابذة الاساتذه فی الحوزة العلمیه من نهتوی الیه افئدة الطلبة من کلُّ فجّ حضرة حجة الاسلام والمسلمین آیت الله المیرزا محمد المجاهدی التبریزی طاب ثراه و کانت الجنّة ماداه توفی قدس سره فی عشاء الاربعاء بعشرتین من ثانی الربیعین سنة ثلاث مأة و ثمانین بعد الالف من الهجرة، ۱۳۸۰».

فرزندان وی

ثمره ازدواج آن مرد بزرگ با صبیه مرجع تقلید وقت، مرحوم آیت الله حاج سید حاج آقا میلانی که از اعاظم فقهاء و از علمای مطرح در زمان خود بود، ۵ پسر و ۳ دختر می‌‌باشد که اسامی ‌‌فرزندان ذکورش عبارتند از:

  • ۱) استاد شمس‌الدین محمدعلی مجاهدی متخلص به «پروانه»، شاعر، ادیب و دارای آثاری همچون، تصحیحِ «فغان دل»، مجموعه اشعار شرر بیگدلی فرزند آذربیگدلی؛ تصحیحِ «گنجینة الاسرار»، عمان سامانی و «غزلیات» وحدت کرمانشاهی؛ «تذکره سخنوران قم»، جلد اول؛ «در محفل روحانیان، تذکره علمای شاعر»؛ تصحیح و تحشیه «دیوان حافظ»؛ «شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی»، (اثر ممتاز و کتاب سال در آثار عاشورایی در سال ۱۳۷۵)؛ «یک قطره از دریا، مجموعه شعر علوی»؛ «سیری در ملکوت، مجموعه شعر»؛ «یک صحرا جنون، مجموعه شعر»؛ «مجموعه شعر بقیع»؛ «خوشه‌های طلایی، مجموعه شعر مهدوی»؛ «آه عاشقان در انتظار موعود، مجموعه شعر مهدوی»؛ «یاس کبود، مجموعه شعر زهرایی»؛ «گریه اشک، مجموعه شعر عاشورایی»؛ «بال سرخ قنوت، مجموعه شعر عاشورایی»؛ ترجمه ساده و روان بر «صحیفه سجادیه»؛ «سیمای مهدی موعود در آئینه شعر فارسی»؛ «پنج گنج معنوی، مجموعه شعر پنج تن آل عبا»، ۳ جلد؛ ترجمه «ثواب الاعمال» و «در محضر لاهوتیان» و...
  • ۲) شادروان حاج محمدرضا مجاهدی؛
  • ۳) دکتر علی‌اکبر مجاهدی؛
  • ۴) دکتر محمدجواد مجاهدی؛
  • ۵) مهندس علی‌اصغر مجاهدی.[۲۲]

پانویس

  1. گفتگو با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۲۱.
  2. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.
  3. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.
  4. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴، مفاخر آذربایجان، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ۱/۳۳۶-۳۳۷.
  5. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.
  6. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴ در محضر لاهوتیان، ص ۴۳۵.
  7. در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۵-۴۴۶.
  8. در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۰-۴۴۱.
  9. در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۲-۴۴۳.
  10. متن تلگراف‌ها و جواب مصدق در اختیار استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) است.
  11. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۱.
  12. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.
  13. آثار الحجة، محمد شریف رازی، ۶۳/۲، گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ۲/۱۰۴.
  14. مفاخر آذربایجان، ۳۳۵/۱.
  15. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴، در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۴-۴۴۵.
  16. گفتگو با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز سه‌شنبه ۱۳۸۲/۹/۱۱، در محضر لاهوتیان، ص ۴۴۵.
  17. گفتگو با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز سه‌شنبه ۱۳۸۲/۹/۱۱، در محضر لاهوتیان، ص ۴۴۵.
  18. هم اکنون تألیفات آیت الله مجاهدی تبریزی در کتابخانه فرزند ارشدش استاد محمدعلی مجاهدی نگهداری می‌‌شود.
  19. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴،مفاخر آذربایجان، ۳۳۷/۱.
  20. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴ در محضر لاهوتیان، ص ۴۴۷.
  21. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.
  22. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.

منبع

محمد الوانساز خويي، ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 179-199