حَب: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{مدخل دائرة المعارف|نثر طوبی: دائرة المعارف لغات قرآن م...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | |||
{{مدخل دائرة المعارف|[[نثر طوبی]]: دائرة المعارف لغات قرآن مجید}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[نثر طوبی]]: دائرة المعارف لغات قرآن مجید}} | ||
− | |||
− | == | + | (حب) بفتح حاء دانه مانند جو و گندم و ارزن و هر هسته که میوه برگرد خود ندارد برخلاف «نوی» که هسته است در جوف میوه مانند بادام و پسته و خرما و زردآلو؛ {{متن قرآن|«ان الله فالق الحب والنوی»}}؛ خداوند شکافنده دانه است و هسته. ([[سوره انعام]]/آیه 95) |
− | نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ج1، | + | |
+ | در آیه دیگر فرمود: {{متن قرآن|«و أنزلنا من المعصرات ماء ثجاجا لنخرج به حبا و نباتا»}}؛ از ابرهای فشارنده آب ریزان فرستادیم تا به سبب آن دانه و گیاه بیرون آوریم. ([[سوره نبأ]]/آیه 15) | ||
+ | |||
+ | هم سبب طبیعی را که خود آفریده است، آورد. در آیه دویم و هم شکافتن را نسبت به خود داد در آیه اول، در شکافتن دانه و هسته قدرت خداوند و [[حکمت]] و آیات علم و عنایت او مشاهده می گردد چون به اندازه غذای گیاه نورسته در خود تخم ذخیره نهاده شده است تا دارای ریشه شود و بتواند از زمین غذای خویش فراگیرد. آنگاه تخم را به ریشه و ساقه و برگ منقسم ساخت. | ||
+ | |||
+ | هر یک برای کاری پس از اول می دانست غذای مناسب گیاه نورسیده چیست؟ آن را در دانه ذخیره نهاد و پس از شکفتن آن را منشعب ساخت به چند قسم: قسمی که باید زیر زمین بماند تا جذب غذا کند و قسمی که باید از زمین بیرون آید و شاخ و برگ و گل و میوه و هسته پدید آورد با رگها که راه غذاست و برگ که آلت تنفس است و غیر آن پس طبیعت آلتی است در دست فاعل حکیم که از همه علوم آگاه است وگرنه طبیعت از کجا دانست که نبات به چه چیز نیاز دارد و میان درخت انگور و خرما چه فرق می گذارد. | ||
+ | |||
+ | آن را با علاقه آفرید که خود را به داربست بیآویزد و به پیچد و بالا رود چون ساقش ضعیف است و خرما را علاقه نداد که خود تنه محکم و سطبر دارد و همچنین سایر انواع گیاه. | ||
+ | |||
+ | ==منابع== | ||
+ | * نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ج1، ص149. | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] |
نسخهٔ ۱ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۲۶
(حب) بفتح حاء دانه مانند جو و گندم و ارزن و هر هسته که میوه برگرد خود ندارد برخلاف «نوی» که هسته است در جوف میوه مانند بادام و پسته و خرما و زردآلو؛ «ان الله فالق الحب والنوی»؛ خداوند شکافنده دانه است و هسته. (سوره انعام/آیه 95)
در آیه دیگر فرمود: «و أنزلنا من المعصرات ماء ثجاجا لنخرج به حبا و نباتا»؛ از ابرهای فشارنده آب ریزان فرستادیم تا به سبب آن دانه و گیاه بیرون آوریم. (سوره نبأ/آیه 15)
هم سبب طبیعی را که خود آفریده است، آورد. در آیه دویم و هم شکافتن را نسبت به خود داد در آیه اول، در شکافتن دانه و هسته قدرت خداوند و حکمت و آیات علم و عنایت او مشاهده می گردد چون به اندازه غذای گیاه نورسته در خود تخم ذخیره نهاده شده است تا دارای ریشه شود و بتواند از زمین غذای خویش فراگیرد. آنگاه تخم را به ریشه و ساقه و برگ منقسم ساخت.
هر یک برای کاری پس از اول می دانست غذای مناسب گیاه نورسیده چیست؟ آن را در دانه ذخیره نهاد و پس از شکفتن آن را منشعب ساخت به چند قسم: قسمی که باید زیر زمین بماند تا جذب غذا کند و قسمی که باید از زمین بیرون آید و شاخ و برگ و گل و میوه و هسته پدید آورد با رگها که راه غذاست و برگ که آلت تنفس است و غیر آن پس طبیعت آلتی است در دست فاعل حکیم که از همه علوم آگاه است وگرنه طبیعت از کجا دانست که نبات به چه چیز نیاز دارد و میان درخت انگور و خرما چه فرق می گذارد.
آن را با علاقه آفرید که خود را به داربست بیآویزد و به پیچد و بالا رود چون ساقش ضعیف است و خرما را علاقه نداد که خود تنه محکم و سطبر دارد و همچنین سایر انواع گیاه.
منابع
- نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ج1، ص149.