محمد ایمانی لاهیجانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
[[پرونده:Eimani-02 321363.jpg|بندانگشتی|آیت الله شیخ محمد ایمانی لاهیجانی]]
آيت عدالت
+
{{بخشی از یک کتاب}}آیت عدالت
  
 
'''سرآغاز'''
 
'''سرآغاز'''
  
آيت الله شيخ محمد ايماني لاهيجاني يكي ازشخصیت هاي برجسته حوزه‌هاي علميه و يكي از خدمت گزاران صديق و وفادار به امام و انقلاب اسلامی‌ است كه در صحنه‌هاي مختلف علمی ‌و سياسي به خصوص در منصب پرافتخار قضاي اسلامي، عمر شريف خويش را صرف خدمت به همنوعان، احقاق حق مظلومان و ابطال حقوق ستمگران و طاغوتيان نموده است.
+
آیت الله شیخ محمد ایمانی لاهیجانی یکی ازشخصیت های برجسته حوزه‌های علمیه و یکی از خدمت گزاران صدیق و وفادار به امام و انقلاب اسلامی‌ است که در صحنه‌های مختلف علمی ‌و سیاسی به خصوص در منصب پرافتخار قضای اسلامی، عمر شریف خویش را صرف خدمت به همنوعان، احقاق حق مظلومان و ابطال حقوق ستمگران و طاغوتیان نموده است.
  
 
'''خاندان'''
 
'''خاندان'''
  
آيت الله شيخ محمد ايماني، سال 1310 ش. در محله «شعربافان»<ref> «شَعربافان» محله‌اي است در جنوب شرقي شهر لاهيجان كه به نام «شعربافان محله» معروف است اين ناحيه، محله بافندگان و نساجان پارچه‌هاي ابريشمی ‌بوده و در قديم، در حدود چهارهزار و اندي چرخ‌هاي ابريشم‌كشي و دستگاه‌هاي بافت پارچه‌هاي ابريشمی ‌در اين محله بكار می‌پرداخته و چون به ابريشم «شَعر» نيز می‌گويند، بدان سبب، اين محله به «شعربافان» يا «شعرفاف محله» شهرت يافته است از آستارا تا استرآباد، دكتر منوچهر ستوده، ج 2، ص 77؛ ولايت دارالمرز گيلان، هلرا بينو ترجمه جعفر خمامی‌زاده، ص 248.</ref> شهرستان مذهبي و عالم پرور لاهيجان، در ميان خانواده‌اي مذهبي و متدين، ديده به جهان گشود. پدر بزرگوارش معلم [[قرآن]] بود و عمر خويش را صرف تعليم اين كتاب آسماني نموده است. نيز وي اكثر اوقات، با حضور در محافل و مجالس سخنوران شيرين سخن، مشغول فراگيري معارف قرآني و اسلامی ‌بود ولذا حكايات و اشعار زيادي را در پاي همين منبرها آموخته و از حفظ داشت و آنان را به شاگردانش می‌آموخت. جدش ملا حسين، مردي متقي و وارسته بود كه در منطقه لاهيجان به صلاح و نيكوكاري شهرت داشت و مردم آن سامان براي رفع مشكلات خويش و برآورده شدن نيازهاي مادي و معنوي به وي رجوع مي‌كردند.
+
آیت الله شیخ محمد ایمانی، سال ۱۳۱۰ ش در محله «شعربافان»<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-1|[۱]]]</sup> شهرستان مذهبی و عالم پرور لاهیجان، در میان خانواده‌ای مذهبی و متدین، دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش معلم [[قرآن]] بود و عمر خویش را صرف تعلیم این کتاب آسمانی نموده است. نیز وی اکثر اوقات، با حضور در محافل و مجالس سخنوران شیرین سخن، مشغول فراگیری معارف قرآنی و اسلامی ‌بود ولذا حکایات و اشعار زیادی را در پای همین منبرها آموخته و از حفظ داشت و آنان را به شاگردانش می‌آموخت. جدش ملا حسین، مردی متقی و وارسته بود که در منطقه لاهیجان به صلاح و نیکوکاری شهرت داشت و مردم آن سامان برای رفع مشکلات خویش و برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی به وی رجوع می‌کردند.
  
رابينوي فرانسوي درباره خصوصيات اين محله می‌نويسد: «ساكنان اين محله، جعفري<ref> منظور [[شيعه]] و [[مذهب جعفري]] دارند.</ref> هستند و مقبره آقا سيد محمد يمني<ref> اين مدرسه با مديريت آيت الله حاج شيخ مهدي مهدوي لاهيجاني اداره می‌شد.</ref> در اين ناحيه واقع است. يك مدرسه ديني<ref> در سابق معمول بود كه شرح لمعه فقط برخي از كتاب‌هاي آن همانند صلاة، صوم، زكاة، [[خمس]]، [[حج]]، ارث، نكاح، [[طلاق]] و اجاره، وكالة، متاجر و را می‌خواندند و ساير آن را كه اغلب قواعد فقهي را شامل می‌شد تدريس آن معمول نبود زيرا كاربرد عملي نداشت و مرحوم صدوقي همانند ساير مدرسين كتب متداول لمعه را تدريس می‌كردند.</ref> و مسجد آقا سيد حسين و دو مقبره، به نام «سُورم علي» (آقا سيد ميرعلي) معروف است و مقبره تاج الدين مقري معروف به تاج مهري نيز در اين (محله) واقع است».<ref> آقا سيد محمد يمني جد مادري قطب الدين محمد اشكوري ديلمی ‌لاهيجي صاحب تفيسر «شريف» است وي شش قرن قبل از ترس پادشاه روم، براي حفظ مذهب، با فرزندانش از يمن وارد قزوين شد كه مورد اكرام فراوان شاه طهماسب صفوي واقع شد؛ ولي به علت ناسازگاري آب و هوا، به امر سلطان به لاهيجان مهاجرت و بعد از مدتي وفات يافت مرقدش زيارتگاه مردم و گورستان مهم لاهيجان در جوارش واقع است. ر.ك: اعلام الشيعه، قرن 12، ص 697 براي آگاهي بيشتر از شرح زندگاني اين سيد جليل القدر ر.ك: سادات متقدمه گيلان، محمد مهدوي لاهيجاني.</ref>
+
رابینوی فرانسوی درباره خصوصیات این محله می‌نویسد: «ساکنان این محله، جعفری<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-2|[۲]]]</sup> هستند و مقبره آقا سید محمد یمنی<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-3|[۳]]]</sup> در این ناحیه واقع است. یک مدرسه دینی<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-4|[۴]]]</sup> و مسجد آقا سید حسین و دو مقبره، به نام «سُورم علی» (آقا سید میرعلی) معروف است و مقبره تاج الدین مقری معروف به تاج مهری نیز در این (محله) واقع است».<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-5|[۵]]]</sup>
  
ميرزا حسين فراهاني در سفرنامه خويش درباره اين محله می‌نويسد: «چند كارخانه در اين بلد وجود دارد و همه قسم پارچه‌هاي ابريشمی ‌در آن بافته و به ساير شهرها برده و فروخته می‌شود. بيشتر مردم اين محله، شعرباف و صاحب كارخانه و نيز مردم آن از ثروتمندان و متحولان لاهيجان به شمار می‌آيند.<ref> بر اساس نسخه خطي به قلم آيت الله سيد احمد كيسمی‌ (1237-1300 ق) در كتابخانه آيت الله قرباني نماينده ولي فقيه گيلان و امام جمعه رشت قدمت اين مدرسه، بيش از دو قرن است او می‌گويد: زماني كه من وارد اين مدرسه شدم، جمعي از افاضل، مانند ميرزا حبيب الله رشتي در اين مدرسه مشغول تحصيل بودند جهت اطلاع بيشتر ر.ك: پيشينه تاريخي فرهنگي لاهيجان و بزرگان آن، محمدعلي قرباني، ص 780.</ref>
+
میرزا حسین فراهانی در سفرنامه خویش درباره این محله می‌نویسد: «چند کارخانه در این بلد وجود دارد و همه قسم پارچه‌های ابریشمی ‌در آن بافته و به سایر شهرها برده و فروخته می‌شود. بیشتر مردم این محله، شعرباف و صاحب کارخانه و نیز مردم آن از ثروتمندان و متحولان لاهیجان به شمار می‌آیند.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-6|[۶]]]</sup>
  
'''كودكي و تحصيل'''
+
'''کودکی و تحصیل'''
  
آيت الله ايماني دوران كودكي را با آموختن [[قرآن]] نزد پدر خويش به سرعت سپري نمود. او در اين ايام به راحتي قرآن می‌خواند و با [[احكام]] و مسائل ديني كاملاً آشنايي داشت. وي به امر و تشويق پدرش، تحصيلات كلاسيك را تا مقطع ششم ابتدايي، با موفقيت به اتمام رسانيد و در سال 1322 ش براي فراگيري علوم ديني وارد حوزه علميه جامع لاهيجان<ref> از آستارا تا استرآباد، ج 2، ص 78.</ref> گرديد. لاهيجان در دو قرن گذشته، داراي پنج مدرسه ديني بوده كه عبارتند از:
+
آیت الله ایمانی دوران کودکی را با آموختن قرآن نزد پدر خویش به سرعت سپری نمود. او در این ایام به راحتی قرآن می‌خواند و با [[احكام|احکام]] و مسائل دینی کاملاً آشنایی داشت. وی به امر و تشویق پدرش، تحصیلات کلاسیک را تا مقطع ششم ابتدایی، با موفقیت به اتمام رسانید و در سال ۱۳۲۲ ش برای فراگیری علوم دینی وارد [[حوزه علميه|حوزه علمیه]] جامع لاهیجان<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-7|[۷]]]</sup> گردید. لاهیجان در دو قرن گذشته، دارای پنج مدرسه دینی بوده که عبارتند از:
  
# مدرسه صادقيه؛
+
# مدرسه صادقیه؛
# مدرسه سليمانيه؛
+
# مدرسه سلیمانیه؛
# مدرسه اكبريه؛
+
# مدرسه اکبریه؛
 
# مدرسه شعربافان؛
 
# مدرسه شعربافان؛
# مدرسه جامع.
+
# مدرسه جامع<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.
  
در حال حاضر فقط دو مدرسه اخير باقي مانده كه اين دو نيز به همت والاي عالم بزرگوار، آيت الله شيخ مهدي مهدوي لاهيجاني (1313-1413 ق) مجدداً تجديد بنا و مرمت شده است. بعد از ايشان نيز امكانات رفاهي و كتابخانه‌اي، توسط آيت الله زين‌العابدين قرباني دامت بركاته براي طلاب علوم ديني اين دو مدرسه فراهم گرديد.<ref> سفرنامه ميرزاحسين فراهاني، ص 333؛ لاهيجان به شهر ابريشم تعبير شده است ر.ك: فرهنگ معين، ج 6، ص 1798؛ لغت نامه دهخدا، ج 36، ص 86؛ فرهنگ نفيسي، ج 4، ص 2934؛ برهان قاطع، ج 3، ص 1873؛ جغرافياي كامل ايران، ج 2، ص 1030.</ref>
+
در حال حاضر فقط دو مدرسه اخیر باقی مانده که این دو نیز به همت والای عالم بزرگوار، آیت الله شیخ مهدی مهدوی لاهیجانی (۱۳۱۳-۱۴۱۳ ق) مجدداً تجدید بنا و مرمت شده است. بعد از ایشان نیز امکانات رفاهی و کتابخانه‌ای، توسط آیت الله زین‌العابدین قربانی دامت برکاته برای طلاب علوم دینی این دو مدرسه فراهم گردید.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-8|[۸]]]</sup>
  
'''آيت الله مهدوي لاهيجاني'''
+
'''آیت الله مهدوی لاهیجانی'''
  
آيت الله شيخ مهدي مهدوي لاهيجاني در نيمه [[شعبان]] 1313 ق در [[نجف]] اشرف در بيت [[تقوا]] و فضيلت، ديده به عالم هستي گشود و در سال 1315 ق همراه والدين خويش به زادگاه پدري اش (لاهيجان) مراجعت نمود.
+
آیت الله شیخ مهدی مهدوی لاهیجانی در نیمه [[شعبان]] ۱۳۱۳ ق در [[نجف]] اشرف در بیت [[تقوا]] و فضیلت، دیده به عالم هستی گشود و در سال ۱۳۱۵ ق همراه والدین خویش به زادگاه پدری اش (لاهیجان) مراجعت نمود.
  
وي ادبيات فارسي را از ميرزا كاظم لاهيجي، مقدمات علوم حوزوي و علوم رياضي را نزد شيخ عبدالحسين كوشالي، شيخ بهايي لاهيجي، سيد عبدالرحيم درگاهي و سيد اسدالله كسيمی ‌آموخت. او سپس به رشت آمد و نزد شيخ اسماعيل رشتي، سيد مهدي لشت نشايي و شيخ عبدالرحيم كوچصفهاني تلمذ نمود. وي در سال 1327 ق در 14 سالگي به [[نجف]] اشرف هجرت نمود و معالم را نزد شيخ علي اكبر خوانساري و شرح لمعه را نزد شمس كرمانشاهي فراگرفت.
+
وی ادبیات فارسی را از میرزا کاظم لاهیجی، مقدمات علوم حوزوی و علوم ریاضی را نزد شیخ عبدالحسین کوشالی، شیخ بهایی لاهیجی، سید عبدالرحیم درگاهی و سید اسدالله کسیمی ‌آموخت. او سپس به رشت آمد و نزد شیخ اسماعیل رشتی، سید مهدی لشت نشایی و شیخ عبدالرحیم کوچصفهانی تلمذ نمود. وی در سال ۱۳۲۷ ق در ۱۴ سالگی به نجف اشرف هجرت نمود و [[معالم الدين و ملاذ المجتهدين|معالم]] را نزد شیخ علی اکبر خوانساری و [[الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة|شرح لمعه]] را نزد شمس کرمانشاهی فراگرفت.
  
مهدوي، اصول را نزد شيخ حبيب اردبيلي و مكاسب را نزد ميرزا احمد آشتياني، كفايه را نزد شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي و دروس خارج را از بسياري از بزرگان مانند آيات عظام: سيد محمد فيروزآبادي، سيد ميرزا آقا اصطهباناتي، شيخ شعبان گيلاني، ميرزا حسين ناييني، آقا ضياءالدين عراقي، سيد ابوالحسن اصفهاني و سيد جمال گلپايگاني تلمذ نمود. وي عقايد، [[عرفان]]، تفسير و [[حكمت]] را نزد آيات: شيخ مرتضي طالقاني، ابوالحسن مشكيني، طلوعي اشكوري، شيخ محمدجواد بلاغي، شيخ محمدحسين كاشف الغطا، شيخ محمدكاظم شيرازي و... فراگرفت و با موفقيت به درجه عاليه [[اجتهاد]] نائل آمد. او با كسب چهارده اجازه اجتهاد و به دنبال يك بيماري طولاني و سخت به قصد [[زيارت]] امام هشتم علیه‌السلام به ايران سفر كرد و بعد از زيارت، به لاهيجان عزيمت نمود. اين عالم بزرگوار با توصيه بستگان، دوستان و عالمان شهر، تا آخر عمرش در لاهيجان سكونت گزيد.
+
مهدوی، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را نزد شیخ حبیب اردبیلی و مکاسب را نزد میرزا احمد آشتیانی، کفایه را نزد شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی و دروس خارج را از بسیاری از بزرگان مانند آیات عظام: سید محمد فیروزآبادی، سید میرزا آقا اصطهباناتی، شیخ شعبان گیلانی، میرزا حسین نایینی، [[سید ضیاء الدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و سید جمال گلپایگانی تلمذ نمود. وی عقاید، [[عرفان]]، [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و [[حكمت|حکمت]] را نزد آیات: شیخ مرتضی طالقانی، ابوالحسن مشکینی، طلوعی اشکوری، [[علامه محمد جواد بلاغی|شیخ محمدجواد بلاغی]]، شیخ محمدحسین کاشف الغطا، شیخ محمدکاظم شیرازی و... فراگرفت و با موفقیت به درجه عالیه [[اجتهاد]] نائل آمد. او با کسب چهارده اجازه اجتهاد و به دنبال یک بیماری طولانی و سخت به قصد زیارت [[امام رضا علیه السلام|امام هشتم]] علیه‌السلام به ایران سفر کرد و بعد از زیارت، به لاهیجان عزیمت نمود. این عالم بزرگوار با توصیه بستگان، دوستان و عالمان شهر، تا آخر عمرش در لاهیجان سکونت گزید.
  
از استادان بزرگي كه ايشان داشتند چنين استنباط می‌شود كه وي با نظرات و عقايد آنان كاملاً آشنا و به [[حق]] از مجتهدان مسلم و مشهور زمان خود در گيلان بوده است. وي با اين كه عمر طولاني داشت، مباني [[فقه]] و [[اصول]] از خاطرش بيرون نرفت و همواره در مناظرات، سخن براي گفتن داشت.
+
از استادان بزرگی که ایشان داشتند چنین استنباط می‌شود که وی با نظرات و عقاید آنان کاملاً آشنا و به حق از مجتهدان مسلم و مشهور زمان خود در گیلان بوده است. وی با این که عمر طولانی داشت، مبانی [[فقه]] و اصول از خاطرش بیرون نرفت و همواره در مناظرات، سخن برای گفتن داشت.
  
سال ورود ايشان به ايران 1316 ش. در عصر خفقان رضاخاني بوده است. وي در همان عصر، مدارس ديني و مساجد را تعمير كرد و موقوفات شهر را احيا نمود. او اولين سخنراني روشنگرانه و هشدار دهنده‌اش را در لاهيجان، در حالي ايراد كرد كه حكومت رضاخان نه تنها از تبليغات ديني و ارشاد امت اسلامی ‌جلوگيري به عمل می‌آورد؛ بلكه هرگونه فعاليت‌هاي ديني را نيز به شدت سركوب می‌كرد. وي در بهبوهه انقلاب اسلامی‌ به رهبري [[امام خمینی]] قدس سره براي پيوستن به عالمان متحصن در تهران - كه از همه جاي ايران شركت داشتند - به همراه آيات ضيابري و بحرالعلوم به سمت تهران حركت نمودند كه در رودبار دستگير و چند ماهي در قزل قلعه زنداني شدند. از آثار باقي مانده او عبارتند از:
+
سال ورود ایشان به ایران ۱۳۱۶ ش. در عصر خفقان رضاخانی بوده است. وی در همان عصر، مدارس دینی و مساجد را تعمیر کرد و موقوفات شهر را احیا نمود. او اولین سخنرانی روشنگرانه و هشدار دهنده‌اش را در لاهیجان، در حالی ایراد کرد که حکومت رضاخان نه تنها از تبلیغات دینی و ارشاد امت اسلامی ‌جلوگیری به عمل می‌آورد؛ بلکه هرگونه فعالیت‌های دینی را نیز به شدت سرکوب می‌کرد. وی در بهبوهه انقلاب اسلامی‌ به رهبری [[امام خمینی]] قدس سره برای پیوستن به عالمان متحصن در تهران - که از همه جای ایران شرکت داشتند - به همراه آیات ضیابری و بحرالعلوم به سمت تهران حرکت نمودند که در رودبار دستگیر و چند ماهی در قزل قلعه زندانی شدند. از آثار باقی مانده او عبارتند از:
  
# حقيقة البيع والمعاملة؛
+
# حقیقة البیع والمعاملة؛
 
# قاعده تجاوز و فراغ؛
 
# قاعده تجاوز و فراغ؛
# حواشي بر رسائل؛
+
# حواشی بر رسائل؛
# مكاسب و عروة الوثقي؛
+
# مکاسب و عروة الوثقی؛
# بازسازي و احياء مدرسه علميه جامع لاهيجان؛
+
# بازسازی و احیاء مدرسه علمیه جامع لاهیجان؛
# بازسازي مدرسه ديني شعربافان لاهيجان؛
+
# بازسازی مدرسه دینی شعربافان لاهیجان؛
# بازسازي مسجد جامع؛
+
# بازسازی مسجد جامع؛
# احداث حسينيه جامع و...
+
# احداث حسینیه جامع و<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>...
  
وي در لاهيجان به «حاج شيخ» شهرت داشت و اين عنوان، لقبي بود كه به خاطر برجستگي علمی ‌و درخشندگي بحث‌هاي فقهي معظم‌له از سوي عالمان اعلام و مراجع عظام [[نجف]] اشرف به ايشان داده شد كه بعدها در ايران به خصوص لاهيجان به همين عنوان شهرت يافت. وي هيچ گاه از سهم امام استفاده نكرد. شرح خدمات و فعاليت‌هاي علمي، سياسي و اجتماعي وي در اين مقاله نمی‌گنجد. آيت الله مهدوي در روز جمعه، 21 [[صفر]] سال 1413 ه.ق در 100 سالگي از دنيا رفت و پيكر پاكش با تشييع كم نظيري در كنار برادرش آيت الله حاج شيخ محمد مهدوي<ref> پيام حوزه نشريه شوراي عالي حوزه علميه قم، ش 14، سال 1376، مقاله حوزه علميه لاهيجان توسط اينجانب تدوين و به چاپ رسيده است.</ref>، در حسينيه جامع لاهيجان دفن گرديد.<ref> عالم محقق آيت الله شيخ محمد مهدوي لاهيجاني در سال 1317 ق در لاهيجان متولد شد وي تحصيلات مقدمات و سطوح را در لاهيجان و رشت به اتمام رسانيد و به اتفاق برادرش به [[نجف]] اشرف عزيمت كرد و نزد آيات عظام اصفهاني، عراقي، نائيني، بلاغي و تلمذ نمود و به درجه بلند [[اجتهاد]] نائل گرديد وي در سال 1394 ق به لاهيجان رفت و در اين شهر مأوا گزيد و مشغول تأليف و تصنيف گرديد و به پاره‌اي از امور مذهبي مشغول گشت آيت الله قرباني می‌گويد: به حق، معظم‌له مصداق فرموده معصوم علیه‌السلام: يذكركم الله رؤيته، بود، مرد عمل، [[علم]]، [[عبادت]]، قلم و تحقيق بود و اين شهر كمتر عالمی ‌به اين جامعيت به خود ديده است ايشان بيش از 60 اثر دارند كه از تأليفات وي «سادات متقدمه گيلان»، «جغرافياي گيلان»، «رجال دو هزار ساله گيلان» به چاپ رسيده است وي در سال 1403 ق رحلت كرد و در لاهيجان مدفون گرديد ر.ك: نام ها و نامدارها، جهانگير سرتيپ پور، ص 447؛ تراجم الرجال، سيد احمد حسيني اشكوري، ص 142.</ref>
+
وی در لاهیجان به «حاج شیخ» شهرت داشت و این عنوان، لقبی بود که به خاطر برجستگی علمی ‌و درخشندگی بحث‌های فقهی معظم‌له از سوی عالمان اعلام و مراجع عظام نجف اشرف به ایشان داده شد که بعدها در ایران به خصوص لاهیجان به همین عنوان شهرت یافت. وی هیچ گاه از سهم امام استفاده نکرد. شرح خدمات و فعالیت‌های علمی، سیاسی و اجتماعی وی در این مقاله نمی‌گنجد. آیت الله مهدوی در روز جمعه، ۲۱ [[صفر]] سال ۱۴۱۳ ه.ق در ۱۰۰ سالگی از دنیا رفت و پیکر پاکش با [[تشییع جنازه|تشییع]] کم نظیری در کنار برادرش آیت الله حاج شیخ محمد مهدوی<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-9|[۹]]]</sup>، در حسینیه جامع لاهیجان دفن گردید.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-10|[۱۰]]]</sup>
  
 
'''در قم'''
 
'''در قم'''
  
حاج شيخ محمد ايماني بعد از يك سال و اندي تحصيل، در سال 1323 ش وارد [[حوزه علميه]] [[قم]] شد و در مدرسه دارالشفاي قم سكنا گزيد و به فراگيري دانش آل محمد صلی الله علیه و آله پرداخت. كمی ‌سن، دوري از خانواده، غربت و تنهايي، عدم تمكن مالي و... شرايط بسيار سختي را در ابتداي ورود به قم، برايشان به وجود آورد؛ به گونه‌اي كه شنيدن خاطرات آن دوران، هر كسي را به تحسين در مقابل اراده و عزم خلل ناپذير ايشان وامی‌دارد.
+
حاج شیخ محمد ایمانی بعد از یک سال و اندی تحصیل، در سال ۱۳۲۳ ش وارد [[حوزه علميه|حوزه علمیه]] [[قم]] شد و در مدرسه دارالشفای قم سکنا گزید و به فراگیری دانش آل محمد صلی الله علیه و آله پرداخت. کمی ‌سن، دوری از خانواده، غربت و تنهایی، عدم تمکن مالی و... شرایط بسیار سختی را در ابتدای ورود به قم، برایشان به وجود آورد؛ به گونه‌ای که شنیدن خاطرات آن دوران، هر کسی را به تحسین در مقابل اراده و عزم خلل ناپذیر ایشان وامی‌دارد.
  
آيت الله ايماني می‌گويد: «در آن ابتدا كه وارد قم شديم به [[مدرسه فيضيه]] رفتيم؛ اما براي اقامت، حجره‌اي را كه خالي از طلبه باشد، نيافتيم. لذا مجبور شديم اسباب و وسايل مختصر خود را در كنار حياط بگذاريم و مدتي در همان جا ساكن شويم. پس از چندي بلاتكليفي تصميم گرفتيم يكي از مدرس ها را براي اقامت برگزينيم. همين كار را انجام داديم اما چون اين كار ما سابقه نداشت، حتي الامكان كوشيديم تا مزاحمتي براي تشكيل دروس ايجاد نشود. لذا قبل از ورود استاد، اسباب و وسايل خود را جمع می‌كرديم و در كناري می‌گذاشتيم و پتوي خود را به نشانه احترام در جاي استاد پهن می‌كرديم. پس از گذشت چندي، يكي از حجره‌ها خالي شد و ما به آن جا منتقل شديم».<ref> گنجينه دانشمندان، ج 7، ص 14؛ مجله حوزه، ش 58، مهر و آبان، 1372 ش.</ref>
+
آیت الله ایمانی می‌گوید: «در آن ابتدا که وارد قم شدیم به [[مدرسه فيضيه|مدرسه فیضیه]] رفتیم؛ اما برای اقامت، حجره‌ای را که خالی از طلبه باشد، نیافتیم. لذا مجبور شدیم اسباب و وسایل مختصر خود را در کنار حیاط بگذاریم و مدتی در همان جا ساکن شویم. پس از چندی بلاتکلیفی تصمیم گرفتیم یکی از مدرس ها را برای اقامت برگزینیم. همین کار را انجام دادیم اما چون این کار ما سابقه نداشت، حتی الامکان کوشیدیم تا مزاحمتی برای تشکیل دروس ایجاد نشود. لذا قبل از ورود استاد، اسباب و وسایل خود را جمع می‌کردیم و در کناری می‌گذاشتیم و پتوی خود را به نشانه احترام در جای استاد پهن می‌کردیم. پس از گذشت چندی، یکی از حجره‌ها خالی شد و ما به آن جا منتقل شدیم».<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-11|[۱۱]]]</sup>
  
آري شوق و علاقه زايدالوصف معظم له به تحصيل علوم ديني به گونه‌اي بود كه حتي زماني كه [[ازدواج]] كرد، تا مدتي دست از حجره‌نشيني برنداشت و تنها هفته‌اي يكي دو روز براي ديدار خانواده به منزل می‌رفت.
+
آری شوق و علاقه زایدالوصف معظم له به تحصیل علوم دینی به گونه‌ای بود که حتی زمانی که ازدواج کرد، تا مدتی دست از حجره‌نشینی برنداشت و تنها هفته‌ای یکی دو روز برای دیدار خانواده به منزل می‌رفت.
  
 
'''استادان'''
 
'''استادان'''
  
آيت الله ايماني تحصيلاتش را با جديت، پشتكار، عزم و اراده آهنين در حوزه علميه قم ادامه داد. وي قسمت زيادي از مقدمات را نزد آيت الله ممجد لنگرودي فراگرفت و شرح لمعه را در محضر آيت الله صدوقي يزدي و شيخ اسدالله اصفهاني، رسائل و كفايه را نزد آيت الله مجاهدي تبريزي و سلطاني طباطبايي، و مكاسب را نزد آيت الله بهجت به خوبي فراگرفت. او قسمت زيادي از متون سطح را بدون استاد، با دوستان، با دقت و حوصله فراوان به مباحثه پرداخت.
+
آیت الله ایمانی تحصیلاتش را با جدیت، پشتکار، عزم و اراده آهنین در حوزه علمیه قم ادامه داد. وی قسمت زیادی از مقدمات را نزد آیت الله ممجد لنگرودی فراگرفت و شرح لمعه را در محضر آیت الله صدوقی یزدی و شیخ اسدالله اصفهانی، رسائل و کفایه را نزد آیت الله مجاهدی تبریزی و سلطانی طباطبایی، و مکاسب را نزد آیت الله بهجت به خوبی فراگرفت. او قسمت زیادی از متون سطح را بدون استاد، با دوستان، با دقت و حوصله فراوان به مباحثه پرداخت.
  
آيت الله شيخ محمدعلي فيض لاهيجاني عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم در اين باره می‌گويد: «بنده و حضرت آيت الله امينيان عضو خبرگان رهبري در گيلان و امام جمعه آستانه اشرفيه با مرحوم آيت الله ايماني، از مقدمات تا خارج [[فقه]] و [[اصول]] را ساليان متمادي مباحثه كرده‌ايم. ما برخلاف روال معمول حوزه، قوانين را نخوانده‌ايم؛ بلكه به پيشنهاد مرحوم آيت الله العظمی ‌حاج سيد صدرالدين صدر (والد امام موسي صدر) كتاب فصول را خوانديم و بخشي از كتب را بدون استاد با هم مباحثه كرديم؛ مثلاً تمام كتب شرح لمعه كه قسمت زيادي از آن را سابقاً نمی‌خواندند و شايد الان هم نمی‌خوانند ولي ما از اول كتاب طهارت تا آخر حدود، اقرار، ديات، قصاص، احياء الموات و... را با هم مباحثه كرديم.  
+
آیت الله شیخ محمدعلی فیض لاهیجانی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در این باره می‌گوید: «بنده و حضرت آیت الله امینیان عضو خبرگان رهبری در گیلان و امام جمعه آستانه اشرفیه با مرحوم آیت الله ایمانی، از مقدمات تا خارج فقه و اصول را سالیان متمادی مباحثه کرده‌ایم. ما برخلاف روال معمول حوزه، قوانین را نخوانده‌ایم؛ بلکه به پیشنهاد مرحوم آیت الله العظمی ‌حاج سید صدرالدین صدر (والد امام موسی صدر) کتاب فصول را خواندیم و بخشی از کتب را بدون استاد با هم مباحثه کردیم؛ مثلاً تمام کتب شرح لمعه که قسمت زیادی از آن را سابقاً نمی‌خواندند و شاید الان هم نمی‌خوانند ولی ما از اول کتاب طهارت تا آخر حدود، اقرار، دیات، قصاص، احیاء الموات و... را با هم مباحثه کردیم.  
  
در حوزه اين كار سابقه نداشت و كتاب رسائل و مكاسب مرسوم نبود كه از اول تا آخر آن را بخوانند؛ ولي ما خوانديم. روزي به اتفاق آيت الله ايماني، محضر آيت الله سلطاني طباطبايي رفتيم. مقداري از باب انسداد را در يك جلسه براي ما تشريح كردند و مابقي را خودمان رفتيم و آن را مباحثه كرديم. چهار جلد اسفار و چهار جلد اول الميزان را با هم مباحثه كرديم. ما تاكنون نشنيده‌ايم كه طلبه‌ها تفسير را مباحثه كنند، حتي برخي از دوستان به ما اعتراض می‌كردند كه خواندن كتاب‌هايي همانند قصاص، انسداد، تقيه، [[عدالت]] و... در اين زمان چه فايده‌اي دارد، آيا جز اتلاف وقت كاري ديگر انجام می‌دهيد؟
+
در حوزه این کار سابقه نداشت و کتاب رسائل و مکاسب مرسوم نبود که از اول تا آخر آن را بخوانند؛ ولی ما خواندیم. روزی به اتفاق آیت الله ایمانی، محضر آیت الله سلطانی طباطبایی رفتیم. مقداری از باب انسداد را در یک جلسه برای ما تشریح کردند و مابقی را خودمان رفتیم و آن را مباحثه کردیم. چهار جلد اسفار و چهار جلد اول المیزان را با هم مباحثه کردیم. ما تاکنون نشنیده‌ایم که طلبه‌ها تفسیر را مباحثه کنند، حتی برخی از دوستان به ما اعتراض می‌کردند که خواندن کتاب‌هایی همانند قصاص، انسداد، [[تقیه]]، [[عدالت]] و... در این زمان چه فایده‌ای دارد، آیا جز اتلاف وقت کاری دیگر انجام می‌دهید؟
  
آيت الله ايماني در جواب اعتراض می‌فرمودند: درست است خواندن اين كتب در حوزه معمول نيست؛ ولي هدف ما از خواندن اين ابواب و كتاب‌ها اين است كه بدانيم [[اسلام]] و صاحب شريعت، در اين باره چه فرموده است و دانستن اين نظريه بالاترين فوايد را براي ما دارد.<ref> شرح حال كوتاهي از زندگاني آيت الله ايماني توسط فرزند معظم‌له حجة الاسلام رسول ايماني در اختيارم گذاشته شد كه از آن نهايت بهره‌برداري گرديد.</ref>
+
آیت الله ایمانی در جواب اعتراض می‌فرمودند: درست است خواندن این کتب در حوزه معمول نیست؛ ولی هدف ما از خواندن این ابواب و کتاب‌ها این است که بدانیم [[اسلام]] و صاحب شریعت، در این باره چه فرموده است و دانستن این نظریه بالاترین فواید را برای ما دارد.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-12|[۱۲]]]</sup>
  
آيت الله امينيان عضو خبرگان رهبري در گيلان و امام جمعه محترم آستانه اشرفيه آورده است: بنده به اتفاق آيات فيض و ايماني در حدود نه سال از مقدمات تا كفايه را با دقت فراوان و وسواس زياد مباحثه كرديم و با هم عهد كرده بوديم تا اتمام كامل دروس سطح در درس خارج حاضر نشويم. خوشبختانه اتمام سطح، مصادف شد با آغاز درس فقه كتاب الطهارة آيت الله العظمی ‌بروجردي قدس سره و درس خارج اصول حضرت [[امام خمینی]] قدس سره كه به اتفاق، حدود ده سال از محضر اين وجود پربركت فيض برديم و همزمان در درس ساير آيات شركت می‌كرديم.<ref> مصاحبه نگارنده با آيت الله حاج شيخ محمدعلي فيض گيلاني، عضو محترم جامعه مدرسين حوزه علميه قم.</ref>
+
آیت الله امینیان عضو خبرگان رهبری در گیلان و امام جمعه محترم آستانه اشرفیه آورده است: بنده به اتفاق آیات فیض و ایمانی در حدود نه سال از مقدمات تا کفایه را با دقت فراوان و وسواس زیاد مباحثه کردیم و با هم عهد کرده بودیم تا اتمام کامل دروس سطح در درس خارج حاضر نشویم. خوشبختانه اتمام سطح، مصادف شد با آغاز درس فقه کتاب الطهارة [[سید حسین احمدی طباطبائی بروجردی|آیت الله العظمی ‌بروجردی]] قدس سره و درس خارج اصول حضرت امام خمینی قدس سره که به اتفاق، حدود ده سال از محضر این وجود پربرکت فیض بردیم و همزمان در درس سایر آیات شرکت می‌کردیم.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-13|[۱۳]]]</sup>
  
آيت الله ايماني قدس سره در درس آيات بزرگوار ذيل شركت و از وجود آنان بهره علمی ‌برده است:
+
آیت الله ایمانی قدس سره در درس آیات بزرگوار ذیل شرکت و از وجود آنان بهره علمی ‌برده است:
  
# بروجردي قدس سره؛
+
# بروجردی قدس سره؛
# امام خميني قدس سره؛
+
# امام خمینی قدس سره؛
# سيد مرتضي مرتضوي لنگرودي قدس سره؛
+
# سید مرتضی مرتضوی لنگرودی قدس سره؛
# سيد محمد محقق داماد قدس سره؛
+
# سید محمد محقق داماد قدس سره؛
  
آيت الله ايماني بعد از رحلت آيات مذكور و تبعيد حضرت امام، از محضر استادان ديگري استفاده نمود كه عبارتند از آيات عظام:
+
آیت الله ایمانی بعد از رحلت آیات مذکور و تبعید حضرت امام، از محضر استادان دیگری استفاده نمود که عبارتند از آیات عظام:
  
# ميرزا هاشم آملي قدس سره؛
+
# میرزا هاشم آملی قدس سره؛
# شيخ مرتضي حائري يزدي قدس سره؛
+
# شیخ مرتضی حائری یزدی قدس سره؛
# شيخ محمدتقي بهجت دامت بركاته؛
+
# [[آیت الله محمدتقی بهجت|شیخ محمدتقی بهجت]] دامت برکاته؛
# علامه بزرگوار سيد محمدحسين طباطبايي.
+
# علامه بزرگوار [[علامه طباطبايى|سید محمدحسین طباطبایی]].
  
'''فعاليت‌ها و مسئوليت‌ها'''
+
<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>'''فعالیت‌ها و مسئولیت‌ها'''
  
'''<I>1- مسئوليت‌هاي قضايي:</I>'''
+
'''''۱- مسئولیت‌های قضایی:'''''
  
يكي از ويژگي‌هاي بارز آن عالم رباني، مسئوليت‌پذيري وي است. وي با اين كه مجتهد بود ولي با احساس نياز جامعه به وجود ايشان، بدون ادعا وارد صحنه‌هاي مختلف قضايي و اجرايي می‌گرديد و از گوشه‌گيري و انزوا به طور جدي دوري می‌ورزيد. قبل از اين كه خدمات وي در سمت قضايي را بيان كنيم فهرست مسئوليت‌هاي معظم‌له، بعد از پيروزي انقلاب اسلامی ‌را يادآور می‌شويم.
+
یکی از ویژگی‌های بارز آن عالم ربانی، مسئولیت‌پذیری وی است. وی با این که مجتهد بود ولی با احساس نیاز جامعه به وجود ایشان، بدون ادعا وارد صحنه‌های مختلف قضایی و اجرایی می‌گردید و از گوشه‌گیری و انزوا به طور جدی دوری می‌ورزید. قبل از این که خدمات وی در سمت قضایی را بیان کنیم فهرست مسئولیت‌های معظم‌له، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ‌را یادآور می‌شویم.
  
# قاضي شرع در مازندران و گرگان: وي به دنبال مشكلات فراواني كه عناصر ضدانقلاب و منافقين در اين مناطق به وجود آورده بودند از سوي حضرت [[امام خمینی]]، طي حكمی ‌به عنوان قاضي شرع منصوب گرديد. وي چند سال در اين سمت مهم تا حصول امنيت و آرامش، خدمات فراواني انجام داد كه به برخي از آنان اشاره خواهد شد.
+
# قاضی شرع در مازندران و گرگان: وی    به دنبال مشکلات فراوانی که عناصر ضدانقلاب و منافقین در این مناطق به وجود     آورده بودند از سوی حضرت امام خمینی،    طی حکمی ‌به عنوان قاضی شرع منصوب گردید. وی چند سال در این سمت مهم تا حصول     امنیت و آرامش، خدمات فراوانی انجام داد که به برخی از آنان اشاره خواهد شد.
# قاضي شرع در خراسان به مدت يك سال از سوي آيت الله شهيد بهشتي.
+
# <span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>قاضی شرع در خراسان به مدت یک    سال از سوی آیت الله [[شهید بهشتی]].<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>
# رياست دادگاه‌هاي استان تهران.
+
# ریاست دادگاه‌های استان تهران<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.
# رياست دادگاه‌هاي ويژه مسكن و كار.
+
# ریاست دادگاه‌های ویژه مسکن و کار<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.
# رياست شعبه چهارم ديوان عالي كشور تا آخر عمر.
+
# ریاست شعبه چهارم دیوان عالی کشور    تا آخر عمر.<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>
# عضو شوراي عالي قضايي كشور.
+
# عضو شورای عالی قضایی کشور<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.
  
اين شوراي قضايي متشكل از شخصیت هاي برجسته و علمی ‌مانند حضرات آيات: شهيد بهشتي، رباني املشي، آذري قمي، ايماني، شهيد قدوسي، فاضل لنكراني، موسوي اردبيلي، مقتدايي، خوييني ها، فيض گيلاني، ابطحي كاشاني، بجنوردي، ميرمحمدي و... بود كه بعد از انقلاب اسلامی ‌تمام پرونده‌هاي مهم قضايي از سراسر كشور ابتدا به تهران می‌آمد و توسط آيت الله شهيد قدوسي اين پرونده‌ها جهت مطابقت با موازين شرعي به اين هيأت در [[قم]] ارجاع می‌گرديد و اين پرونده‌هاي قضايي با بررسي موشكافانه و دقيق اعضا، حكم نهايي صادر و جهت اجرا ابلاغ می‌شد.
+
این شورای قضایی متشکل از شخصیت های برجسته و علمی ‌مانند حضرات آیات: شهید بهشتی، ربانی املشی، آذری قمی، ایمانی، شهید قدوسی، [[شیخ محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، موسوی اردبیلی، مقتدایی، خویینی ها، فیض گیلانی، ابطحی کاشانی، بجنوردی، میرمحمدی و... بود که بعد از انقلاب اسلامی ‌تمام پرونده‌های مهم قضایی از سراسر کشور ابتدا به تهران می‌آمد و توسط آیت الله شهید قدوسی این پرونده‌ها جهت مطابقت با موازین شرعی به این هیأت در [[قم]] ارجاع می‌گردید و این پرونده‌های قضایی با بررسی موشکافانه و دقیق اعضا، حکم نهایی صادر و جهت اجرا ابلاغ می‌شد.
  
آيت الله فيض گيلاني كه عضو اين شوراي عالي بود می‌گويد: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، اغلب حكم‌هايي كه از سوي قضات شهرها به خصوص در مسأله اعدامی‌ها و مصادره اموال با ضعف و مشكل جدي مواجه بود - كه قبل از هر چيز اعتراض و چاره انديشي حضرت امام را به همراه داشت - جهت دقيق شدن [[احكام]] با موازين شرعي و جلوگيري از افراط و تفريط ها به دستور معظم‌له كه شوراي عالي قضايي تشكيل شد كه سه نفر از اعضا از طرف ايشان منصوب شدند. اين شوراي محترم، نقش اساسي و مهمی ‌را به عهده داشت و خيلي از احكام نادرست اعدام و مصادره اموال و... را باطل و قضات منصوب شهرها را تعويض كردند. در يك كلمه، خدمت بزرگي به [[اسلام]] و انقلاب نوپاي اسلامی ‌كردند.<ref> خبرگان ملت.</ref>
+
آیت الله فیض گیلانی که عضو این شورای عالی بود می‌گوید: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اغلب حکم‌هایی که از سوی قضات شهرها به خصوص در مسأله اعدامی‌ها و مصادره اموال با ضعف و مشکل جدی مواجه بود - که قبل از هر چیز اعتراض و چاره اندیشی حضرت امام را به همراه داشت - جهت دقیق شدن احکام با موازین شرعی و جلوگیری از افراط و تفریط ها به دستور معظم‌له که شورای عالی قضایی تشکیل شد که سه نفر از اعضا از طرف ایشان منصوب شدند. این شورای محترم، نقش اساسی و مهمی ‌را به عهده داشت و خیلی از احکام نادرست اعدام و مصادره اموال و... را باطل و قضات منصوب شهرها را تعویض کردند. در یک کلمه، خدمت بزرگی به [[اسلام]] و انقلاب نوپای اسلامی ‌کردند.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-14|[۱۴]]]</sup>
  
* نماينده محترم ولي فقيه در دانشگاه تربيت معلم و تدريس در اين دانشگاه.
+
* نماینده محترم ولی فقیه در     دانشگاه تربیت معلم و تدریس در این دانشگاه.<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>
  
'''فعاليت‌هاي قضايي'''
+
'''فعالیت‌های قضایی'''
  
يكي از مهمترين ويژگي‌هاي آيت الله ايماني در طول فعاليت‌ها و مسئوليت‌هاي قضايي، رسيدگي سريع به پرونده متخلفان و صدور حكم قاطعانه و با صلابت ايشان بود كه به مواردي از آن اشاره می‌شود:
+
یکی از مهمترین ویژگی‌های آیت الله ایمانی در طول فعالیت‌ها و مسئولیت‌های قضایی، رسیدگی سریع به پرونده متخلفان و صدور حکم قاطعانه و با صلابت ایشان بود که به مواردی از آن اشاره می‌شود:
  
'''<I>1- برقراري امنيت و آرامش در مازندران:</I>'''
+
'''''۱- برقراری امنیت و آرامش در مازندران:'''''
  
استان مازندران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، كانون تجمع منافقان، اشرار و عناصر ضدانقلاب شده بود و به دنبال آن، ناامني، شرارت، دزدهاي زياد و... مردم انقلابي و خونگرم استان مازندران را رنج می‌داد. مهمتر آن كه مردم نسبت به تشكيلات قضايي و انتظامی ‌استان، بي‌اعتماد بودند و هر آن احتمال وقوع حوادث خونين و غيرقابل جبران می‌رفت منطقه براي برقراري امنيت و آرامش، نيازمند حضور جدي انساني شجاع، متقي، مدير و مدبر در رأس امور قضايي استان بود.
+
استان مازندران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، کانون تجمع منافقان، اشرار و عناصر ضدانقلاب شده بود و به دنبال آن، ناامنی، شرارت، دزدهای زیاد و... مردم انقلابی و خونگرم استان مازندران را رنج می‌داد. مهمتر آن که مردم نسبت به تشکیلات قضایی و انتظامی ‌استان، بی‌اعتماد بودند و هر آن احتمال وقوع حوادث خونین و غیرقابل جبران می‌رفت منطقه برای برقراری امنیت و آرامش، نیازمند حضور جدی انسانی شجاع، متقی، مدیر و مدبر در رأس امور قضایی استان بود.
  
حضرت امام خميني در تاريخ 9 [[جمادی الاول]] 1399 طي حكمی ‌معظم‌له را به سِمَت حاكم شرع منصوب نمودند. كه متن حكم امام بدين شرح است: «بسمه تعالي. جناب حجة الاسلام آقاي حاج شيخ محمد ايماني دامت افاضاته بدين وسيله به جنابعالي مأموريت داده می‌شود به شهرستان گرگان و بابل برويد و در دادگاه‌هاي انقلاب اسلامی ‌آن جا حضور بهم رسانده، متصدي مقام قضاوت شويد. ضمناً پرونده زندانيان آن سامان را نيز رسيدگي نموده اقدامات لازمه را بنماييد. روح الله الموسوي الخميني<ref> مصاحبه با آيت الله فيض گيلاني.</ref> 9 جمادي الاولي 1399».
+
حضرت امام خمینی در تاریخ ۹ [[جمادی الاول]] ۱۳۹۹ طی حکمی ‌معظم‌له را به سِمَت حاکم شرع منصوب نمودند. که متن حکم امام بدین شرح است: «بسمه تعالی. جناب حجة الاسلام آقای حاج شیخ محمد ایمانی دامت افاضاته بدین وسیله به جنابعالی مأموریت داده می‌شود به شهرستان گرگان و بابل بروید و در دادگاه‌های انقلاب اسلامی ‌آن جا حضور بهم رسانده، متصدی مقام قضاوت شوید. ضمناً پرونده زندانیان آن سامان را نیز رسیدگی نموده اقدامات لازمه را بنمایید. روح الله الموسوی الخمینی<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-15|[۱۵]]]</sup> ۹ جمادی الاولی ۱۳۹۹».
  
آيت الله ايماني با حكم حضرت امام وارد استان مازندران گرديد و به ريشه‌يابي عوامل و حل مشكلات قضايي استان پرداخت. فرزند ايشان كه در طول اين ايام همراه ايشان بود چنين می‌گويد: من با ايشان وارد بابل شدم. عوامل نفوذي با تجاربي كه بدست آورده بودند، با تبليغات منفي و گسترده، مانع صدور هر گونه حكمی ‌می‌شدند. مرحوم والد در مركز دادگاه‌هاي استان، مستقر شد و مشغول مطالعه دقيق پرونده‌ها و صدور قاطعانه حكم گرديد.  
+
آیت الله ایمانی با حکم حضرت امام وارد استان مازندران گردید و به ریشه‌یابی عوامل و حل مشکلات قضایی استان پرداخت. فرزند ایشان که در طول این ایام همراه ایشان بود چنین می‌گوید: من با ایشان وارد بابل شدم. عوامل نفوذی با تجاربی که بدست آورده بودند، با تبلیغات منفی و گسترده، مانع صدور هر گونه حکمی ‌می‌شدند. مرحوم والد در مرکز دادگاه‌های استان، مستقر شد و مشغول مطالعه دقیق پرونده‌ها و صدور قاطعانه حکم گردید.  وی بی اعتنا به تبلیغات، به انجام تکلیف الهی و انقلابی پرداخت. به خوبی به یاد دارم که پدرم رئیس شهربانی وقت استان را دستگیر و زندانی کرده بود؛ ایشان در ظاهر زندانی، ولی در حقیقت آزاد بود و چون ایادی زیادی در استان و خارج استان داشت هیچ قاضی حاضر به رسیدگی پرونده وی نمی‌شد؛ زیرا احتمال آشوب و فتنه زیاد بود، معظم‌له با مطالعه پرونده، این رئیس شهربانی را به دادگاه احضار نمود و ایشان را محاکمه کرد. در هنگام محاکمه وی، ایادی ایشان با زنگ‌های متعدد و شعارهای تند و ارسال پیام‌ها شروع به تهدید و ارعاب نمودند و حتی جمعیت زیادی دور تا دور کاخ دادگستری اجتماع نمودند؛ ولی معظم‌له بدون اعتنا پرونده وی را مورد بررسی قرار داد و ایشان را به دلیل ارتکاب جرائم مختلف، مستحق اعدام دانست. حکم اعدام، جهت اجرا صادر شد و در حضور طرفداران، این فرد را اعدام نمود و قبل از اعدام این فرد، به هوادارانش هشدار جدی داد و بعد از اجرای حکم بدون واهمه از میان همان جمعیت طرفدار، سوار ماشین شد و به منزلش رفت. این شهامت، شجاعت، جسارت و بی اعتنایی به اشرار و صدور حکم قاطعانه و آن هشدار، باعث پراکنده شدن اشرار و ترس و وحشت آنان از اجرای آشوب خیابانی و باعث تقویت روحیه مردم انقلابی منطقه و نیروهای حزب الله و موجب امنیت و آرامش شهر گردید. ریشه منافقان و اشرار در مازندران از بیخ و بن کنده شد و مهمتر این که ایادی آن فرد معدوم دست از تبلیغات برنداشتند و اخلال گران اقدامات زیادی را جهت جلوگیری از صدور حکم قاطعانه نسبت به سایر افراد انجام دادند. جنجال زیاد شد، به طوری که شهید بهشتی در دفاع از معظم له و احکام صادره در صفحه تلویزیون حاضر شد و به حمایت از احکام پرداخت.
  
وي بي اعتنا به تبليغات، به انجام تكليف الهي و انقلابي پرداخت. به خوبي به ياد دارم كه پدرم رئيس شهرباني وقت استان را دستگير و زنداني كرده بود؛ ايشان در ظاهر زنداني، ولي در حقيقت آزاد بود و چون ايادي زيادي در استان و خارج استان داشت هيچ قاضي حاضر به رسيدگي پرونده وي نمی‌شد؛ زيرا احتمال آشوب و فتنه زياد بود، معظم‌له با مطالعه پرونده، اين رئيس شهرباني را به دادگاه احضار نمود و ايشان را محاكمه كرد. در هنگام محاكمه وي، ايادي ايشان با زنگ‌هاي متعدد و شعارهاي تند و ارسال پيام‌ها شروع به تهديد و ارعاب نمودند و حتي جمعيت زيادي دور تا دور كاخ دادگستري اجتماع نمودند؛ ولي معظم‌له بدون اعتنا پرونده وي را مورد بررسي قرار داد و ايشان را به دليل ارتكاب جرائم مختلف، مستحق اعدام دانست.
+
'''''۲- عدالت سبز:'''''
  
حكم اعدام، جهت اجرا صادر شد و در حضور طرفداران، اين فرد را اعدام نمود و قبل از اعدام اين فرد، به هوادارانش هشدار جدي داد و بعد از اجراي حكم بدون واهمه از ميان همان جمعيت طرفدار، سوار ماشين شد و به منزلش رفت. اين شهامت، شجاعت، جسارت و بي اعتنايي به اشرار و صدور حكم قاطعانه و آن هشدار، باعث پراكنده شدن اشرار و ترس و وحشت آنان از اجراي آشوب خياباني و باعث تقويت روحيه مردم انقلابي منطقه و نيروهاي حزب الله و موجب امنيت و آرامش شهر گرديد.  
+
مرحوم پدرم گاهی کارهای متضادی انجام می‌داد. به عنوان مثال، در شهرستان بهشهر یک جوان به ظاهر حزب اللهی اقدام به آتش زدن استادیوم ورزشی شهر نمود و خیلی ها انتظار داشتند که معظم‌له حکم قضایی را درباره این جوان اجرا نکند ولی برخلاف انتظار و تصورات بی جای برخی عناصر، معظم‌له وی را در همان استادیوم در دادگاه علنی حکم به شلاق داد و حکم الهی بر این جوان جاری شد. این تدبیر در [[احكام|احکام]] اسلامی ‌با مقبولیت عمومی ‌مواجه شد؛ اما روزی ایشان در دفتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه با خبر می‌شوند که یکی از نگهبانان با خانم دکتری که استاد گروه فیزیک دانشگاه بوده، برخورد ناملایمی ‌داشته است. ظاهراً آنان به خاطر بدحجابی از ورود وی به دانشگاه ممانعت به عمل می‌آورند که همین امر اعتراض سایر استادان را به همراه داشته است. معظم‌له با تدبیری به سرعت شماره تلفن آن استاد و خانم دکتر را گرفته و با وی تماس می‌گیرند و ضمن معرفی خود، وقت ملاقات گرفته و با حضور در منزل از وی تفقد و دلجویی به عمل می‌آورند. این اقدام معظم‌له موجب خاموش شدن فتنه در دانشگاه و خرسندی استادان و حفظ این سرمایه‌های علمی ‌و دانشگاهی و نیز منجر به رعایت حجاب ظاهری آن خانم گردید.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-16|[۱۶]]]</sup>
  
ريشه منافقان و اشرار در مازندران از بيخ و بن كنده شد و مهمتر اين كه ايادي آن فرد معدوم دست از تبليغات برنداشتند و اخلال گران اقدامات زيادي را جهت جلوگيري از صدور حكم قاطعانه نسبت به ساير افراد انجام دادند. جنجال زياد شد، به طوري كه شهيد بهشتي در دفاع از معظم له و احكام صادره در صفحه تلويزيون حاضر شد و به حمايت از [[احكام]] پرداخت.
+
'''''۳- خلع سلاح منافقین:'''''
  
'''<I>2- عدالت سبز:</I>'''
+
یکی از فضلای مازندرانی می‌گفت: منافقین، منطقه مازندران را قُرق کرده بودند و بی‌محابا اعلام قدرت و مبارزه با انقلاب و امام می‌نمودند. در استان مازندران به خصوص در شهرستان بهشهر اقدامات مرحوم ایمانی در خلع سلاح کردن و بیرون نمودن با ذلت آنان و پاک نمودن منطقه از لوث وجود این عناصر امریکایی به واقع قابل تحسین است.
  
مرحوم پدرم گاهي كارهاي متضادي انجام می‌داد. به عنوان مثال، در شهرستان بهشهر يك جوان به ظاهر حزب اللهي اقدام به آتش زدن استاديوم ورزشي شهر نمود و خيلي ها انتظار داشتند كه معظم‌له حكم قضايي را درباره اين جوان اجرا نكند ولي برخلاف انتظار و تصورات بي جاي برخي عناصر، معظم‌له وي را در همان استاديوم در دادگاه علني حكم به شلاق داد و حكم الهي بر اين جوان جاري شد. اين تدبير در [[احكام]] اسلامی ‌با مقبوليت عمومی ‌مواجه شد؛ اما روزي ايشان در دفتر نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه با خبر می‌شوند كه يكي از نگهبانان با خانم دكتري كه استاد گروه فيزيك دانشگاه بوده، برخورد ناملايمی ‌داشته است. ظاهراً آنان به خاطر بدحجابي از ورود وي به دانشگاه ممانعت به عمل می‌آورند كه همين امر اعتراض ساير استادان را به همراه داشته است. معظم‌له با تدبيري به سرعت شماره تلفن آن استاد و خانم دكتر را گرفته و با وي تماس می‌گيرند و ضمن معرفي خود، وقت ملاقات گرفته و با حضور در منزل از وي تفقد و دلجويي به عمل می‌آورند. اين اقدام معظم‌له موجب خاموش شدن فتنه در دانشگاه و خرسندي استادان و حفظ اين سرمايه‌هاي علمی ‌و دانشگاهي و نيز منجر به رعايت حجاب ظاهري آن خانم گرديد.<ref> اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، ص 174.</ref>
+
'''''۴- مبارزه با سرکردگان قاچاق:'''''
  
'''<I>3- خلع سلاح منافقين:</I>'''
+
آیت الله ایمانی طی حکمی‌ از سوی آیت الله قدوسی، برای سامان بخشیدن به پرونده‌های بلاتکلیف قاچاق چیان به استان خراسان، اعزام گردید و در [[مشهد]] مقدس به مدت یک سال مشغول انجام وظیفه خطیر قضا گردید. این مسافرت بدان جهت صورت گرفت که در اذهان عمومی‌ عدم قدرت و برخورد قاطعانه با قاچاق چیان به شدت مطرح بود. معظم‌له در این مدت، با بررسی دقیق پرونده‌ها، زندانیان بی گناه را آزاد و سرکردگان قاچاقچی را اعدام کرد که منجر به خوشحالی دوستداران انقلاب گردید.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-17|[۱۷]]]</sup>
  
يكي از فضلاي مازندراني می‌گفت: منافقين، منطقه مازندران را قُرق كرده بودند و بي‌محابا اعلام قدرت و مبارزه با انقلاب و امام می‌نمودند. در استان مازندران به خصوص در شهرستان بهشهر اقدامات مرحوم ايماني در خلع سلاح كردن و بيرون نمودن با ذلت آنان و پاك نمودن منطقه از لوث وجود اين عناصر امريكايي به واقع قابل تحسين است.
+
'''''۵- حل معضلات انقلاب:'''''
  
'''<I>4- مبارزه با سركردگان قاچاق:</I>'''
+
آیت الله ایمانی پس از برقراری امنیت و آرامش نسبی در حوزه مأموریتشان در سال ۱۳۶۲ ش. به تهران منتقل شده و به سرپرستی دادگاه‌های ویژه‌ای که برای حل معضلات انقلاب اسلامی ‌تشکیل شده بود، منصوب شد. «دادگاه ویژه مسکن» از جمله همین دادگاه‌ها بود که جهت حل و فصل مشکلات مجموعه‌های مسکونی در تهران که به علت بدهی صاحبان فراری رژیم به بانک ها بلاتکلیف مانده بود، تشکیل شد.
  
آيت الله ايماني طي حكمی‌ از سوي آيت الله قدوسي، براي سامان بخشيدن به پرونده‌هاي بلاتكليف قاچاق چيان به استان خراسان، اعزام گرديد و در [[مشهد]] مقدس به مدت يك سال مشغول انجام وظيفه خطير قضا گرديد. اين مسافرت بدان جهت صورت گرفت كه در اذهان عمومی‌ عدم قدرت و برخورد قاطعانه با قاچاق چيان به شدت مطرح بود. معظم‌له در اين مدت، با بررسي دقيق پرونده‌ها، زندانيان بي گناه را آزاد و سركردگان قاچاقچي را اعدام كرد كه منجر به خوشحالي دوستداران انقلاب گرديد.<ref> مصاحبه نگارنده با دكتر محمدحسين ايماني.</ref>
+
«دادگاه ویژه کار» نیز یکی دیگر از مواردی بود که معظم‌له به ریاست آن منصوب شد. در آن زمان، عدم وجود یک قانون کار مدون و مشخص، باعث بروز اختلافاتی بین کارگران و کارفرمایان شده، مشکلات زیادی را برای نهال نوپای انقلاب اسلامی ‌به وجود آورده بود. اما این دادگاه‌های ابتکاری که علاوه بر علم و آگاهی فنی به قضا، تجربه برخورد با مسائل جدید را نیز می‌طلبید با سرپرستی مرحوم ایمانی، در مدت کوتاهی توانست با اتخاذ راهکارهای مناسب، بر مشکلات فائق آید و اوضاع را سر و سامان دهد.
  
'''<I>5- حل معضلات انقلاب:</I>'''
+
'''''۶- خدمت در زمان تصدی دیوان عالی:'''''
  
آيت الله ايماني پس از برقراري امنيت و آرامش نسبي در حوزه مأموريتشان در سال 1362 ش. به تهران منتقل شده و به سرپرستي دادگاه‌هاي ويژه‌اي كه براي حل معضلات انقلاب اسلامی ‌تشكيل شده بود، منصوب شد. «دادگاه ويژه مسكن» از جمله همين دادگاه‌ها بود كه جهت حل و فصل مشكلات مجموعه‌هاي مسكوني در تهران كه به علت بدهي صاحبان فراري رژيم به بانك ها بلاتكليف مانده بود، تشكيل شد.  
+
معظم له پس از انجام وظیفه در سمت‌های مختلف قضایی به دیوان عالی کشور منتقل شد و از سوی آیت الله موسوی اردبیلی به عنوان ریاست شعبه چهارم دیوان عالی منصوب و تا پایان عمر پربرکتش به خدمتگزاری مشغول بود.
  
«دادگاه ويژه كار» نيز يكي ديگر از مواردي بود كه معظم‌له به رياست آن منصوب شد. در آن زمان، عدم وجود يك قانون كار مدون و مشخص، باعث بروز اختلافاتي بين كارگران و كارفرمايان شده، مشكلات زيادي را براي نهال نوپاي انقلاب اسلامی ‌به وجود آورده بود. اما اين دادگاه‌هاي ابتكاري كه علاوه بر علم و آگاهي فني به قضا، تجربه برخورد با مسائل جديد را نيز می‌طلبيد با سرپرستي مرحوم ايماني، در مدت كوتاهي توانست با اتخاذ راهكارهاي مناسب، بر مشكلات فائق آيد و اوضاع را سر و سامان دهد.
+
نقش آیت الله ایمانی در این شعبه که معمولاً پرونده‌های سنگین قضایی به آن ارجاع داده می‌شد، بسیار حساس و سرنوشت ساز بود. همه قضات مجرب به شهامت، تیزبینی و هوشمندی مرحوم ایمانی اذعان داشتند. او در این مقام، با علم، آگاهی و با درایت عمل می‌کرد و دقت را فدای سرعت و یا بالعکس نمی‌نمود و تسلیم جنجال تبلیغاتی و سیاسی نمی‌شد.
  
'''<I>6- خدمت در زمان تصدي ديوان عالي:</I>'''
+
'''صدور احکام تأثیرگذار'''
  
معظم له پس از انجام وظيفه در سمت‌هاي مختلف قضايي به ديوان عالي كشور منتقل شد و از سوي آيت الله موسوي اردبيلي به عنوان رياست شعبه چهارم ديوان عالي منصوب و تا پايان عمر پربركتش به خدمتگزاري مشغول بود.
+
۱- یکی از فرزندان معظم‌له درباره حساسیت کار ایشان در این شعبه چنین می‌گوید: «شاید جریان آقای پدرام تجریشی را در جراید خوانده باشید. وی نوجوانی بود که مادر نداشت و بین او و زن پدرش اختلاف شدیدی وجود داشت وقتی او کشته شد بر همین اصل جنجال وسیع و گسترده‌ای را به راه انداختند و به حکم اولیه دادگاه که قاتل این نوجوان را زن بابا می‌دانست اعتراض داشتند. این حکم به شعبه چهارم جهت تجدیدنظر آمد. مرحوم والد با مطالعه دقیق پرونده و مطابقت با موازین قانونی و شرعی و با اجرای «قسامه» زن بابا که متهم اصلی بود را تبرئه کرد که این رأی باعث اعتماد عموم شد، که بعدها فیلمی ‌درباره این حادثه ساخته شد و این رأی نشان دهنده استقلال و شهامت وی می‌باشد که بدون تأثیرپذیری از اوضاع پیرامون، حکم واقعی را صادر کرد».
  
نقش آيت الله ايماني در اين شعبه كه معمولاً پرونده‌هاي سنگين قضايي به آن ارجاع داده می‌شد، بسيار حساس و سرنوشت ساز بود. همه قضات مجرب به شهامت، تيزبيني و هوشمندي مرحوم ايماني اذعان داشتند. او در اين مقام، با علم، آگاهي و با درايت عمل می‌كرد و دقت را فداي سرعت و يا بالعكس نمی‌نمود و تسليم جنجال تبليغاتي و سياسي نمی‌شد.
+
۲- زمانی ایشان زنی را محکوم به اعدام کرد و حکم، اجرا شد. اخلال گران و منافقان جنجال زیادی به راه انداختند که این زن حامله بوده است؛ اما شواهد و مدارک پزشک قانونی این ادعا را تأیید نمی‌کرد. جوسازی ادامه پیدا کرد، تا این که شهید بهشتی بدون اطلاع مرحوم آقا تحقیقاتی را به عمل آورد و قبل از تحقیقات فرموده بود من آقای ایمانی را می‌شناسم؛ ایشان حکم بدون سند نمی‌دهند. ضدانقلاب برای درهم شکستن شخصیت شهید بهشتی با این ادعا تلاش می‌کردند. در بررسی‌های به عمل آمده، صحت حکم و فرمایش شهید بهشتی برای همگان ثابت شد.
  
'''صدور احكام تأثيرگذار'''
+
۳- وی همان طور که در صدور احکام قاطعانه بر علیه خلافکاران جدی بود، در برابر خطاهای برخی از قضات هم حساسیت نشان می‌داد که به موارد زیادی می‌توان اشاره کرد. در یکی از دادگاه‌ها قاضی اصرار داشت که به زور از شخصی برای ارتکاب به زنای محصنه اقرار بگیرد که مرحوم ایمانی تذکر داده بود در سیره نبوی، چنین روشی تجسس بشمار می‌آید و این [[حرام]] است. بنابراین حکم را نقض کرد».
  
1- يكي از فرزندان معظم‌له درباره حساسيت كار ايشان در اين شعبه چنين می‌گويد: «شايد جريان آقاي پدرام تجريشي را در جرايد خوانده باشيد. وي نوجواني بود كه مادر نداشت و بين او و زن پدرش اختلاف شديدي وجود داشت وقتي او كشته شد بر همين اصل جنجال وسيع و گسترده‌اي را به راه انداختند و به حكم اوليه دادگاه كه قاتل اين نوجوان را زن بابا می‌دانست اعتراض داشتند. اين حكم به شعبه چهارم جهت تجديدنظر آمد. مرحوم والد با مطالعه دقيق پرونده و مطابقت با موازين قانوني و شرعي و با اجراي «قسامه» زن بابا كه متهم اصلي بود را تبرئه كرد كه اين رأي باعث اعتماد عموم شد، كه بعدها فيلمی ‌درباره اين حادثه ساخته شد و اين رأي نشان دهنده استقلال و شهامت وي می‌باشد كه بدون تأثيرپذيري از اوضاع پيرامون، حكم واقعي را صادر كرد».
+
۴- صراحت لحجه: در زمان مسئولیتشان در دیوان عالی کشور، شخصی به جرم اختلاس مبلغ کلانی از بانک، به مجازات محکوم شد. آن فرد با تلاش فراوان شخصی را که با مرحوم والد آشنایی قدیمی ‌داشت پیدا کرد و به امید تغییر نظر ایشان، آن شخص را واسطه قرار داد و همراه او به منزل حاج آقا به قم آمد. اما همین که مرحوم آقا از قضیه مطلع شد و آن فرد متخلف را شناخت، با صراحت لهجه شگفت انگیز و بدون این که اسیر تعارفات معمول شود خطاب به شخص واسطه گفت: این آقا، این مبلغ گزاف را از بانک که در حقیقت پول و مال مردم است، اختلاس کرده و حالا آمده این جا تا ما او را تبرئه کنیم! شخص واسطه که گویا تازه فهمیده بود که جریان از چه قرار است با شرمندگی خداحافظی و منزل را ترک کرد.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-18|[۱۸]]]</sup>
  
2- زماني ايشان زني را محكوم به اعدام كرد و حكم، اجرا شد. اخلال گران و منافقان جنجال زيادي به راه انداختند كه اين زن حامله بوده است؛ اما شواهد و مدارك پزشك قانوني اين ادعا را تأييد نمی‌كرد. جوسازي ادامه پيدا كرد، تا اين كه شهيد بهشتي بدون اطلاع مرحوم آقا تحقيقاتي را به عمل آورد و قبل از تحقيقات فرموده بود من آقاي ايماني را می‌شناسم؛ ايشان حكم بدون سند نمی‌دهند. ضدانقلاب براي درهم شكستن شخصيت شهيد بهشتي با اين ادعا تلاش می‌كردند. در بررسي‌هاي به عمل آمده، صحت حكم و فرمايش شهيد بهشتي براي همگان ثابت شد.
+
'''سجایای اخلاقی'''
  
3- وي همان طور كه در صدور احكام قاطعانه بر عليه خلافكاران جدي بود، در برابر خطاهاي برخي از قضات هم حساسيت نشان می‌داد كه به موارد زيادي می‌توان اشاره كرد. در يكي از دادگاه‌ها قاضي اصرار داشت كه به زور از شخصي براي ارتكاب به زناي محصنه اقرار بگيرد كه مرحوم ايماني تذكر داده بود در سيره نبوي، چنين روشي تجسس بشمار می‌آيد و اين [[حرام]] است. بنابراين حكم را نقض كرد».
+
'''''الف: فروتنی و پرهیز از خود برتربینی:'''''
  
4- صراحت لحجه: در زمان مسئوليت شان در ديوان عالي كشور، شخصي به جرم اختلاس مبلغ كلاني از بانك، به مجازات محكوم شد. آن فرد با تلاش فراوان شخصي را كه با مرحوم والد آشنايي قديمی ‌داشت پيدا كرد و به اميد تغيير نظر ايشان، آن شخص را واسطه قرار داد و همراه او به منزل حاج آقا به [[قم]] آمد. اما همين كه مرحوم آقا از قضيه مطلع شد و آن فرد متخلف را شناخت، با صراحت لهجه شگفت انگيز و بدون اين كه اسير تعارفات معمول شود خطاب به شخص واسطه گفت: اين آقا، اين مبلغ گزاف را از بانك كه در حقيقت پول و مال مردم است، اختلاس كرده و حالا آمده اين جا تا ما او را تبرئه كنيم! شخص واسطه كه گويا تازه فهميده بود كه جريان از چه قرار است با شرمندگي خداحافظي و منزل را ترك كرد.<ref> همان.</ref>
+
یکی از صفات بارز اخلاقی آیت الله ایمانی [[تواضع]] ایشان بود. وی کوچک و بزرگ را به دیده احترام می‌نگریست و هنگام مواجهه با افراد شأن خاصی قایل بود. او سلام دیگران را با شور و محبت پاسخ می‌گفت، تا در سلام کردن بر دیگران سبقت بگیرد.
  
'''سجاياي اخلاقي'''
+
دکتر حسن مهدویان استاد تربیت مدرس تهران می‌گفت: «من در تمام مدتی که در دانشگاه در خدمت ایشان بودم هیچ وقت موفق نشدم به ایشان در سلام کردن سبقت بگیرم. او واقعاً برای من و همه اساتید مثل پدری مهربان و دلسوز بود».<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-19|[۱۹]]]</sup>
  
'''<I>الف: فروتني و پرهيز از خود برتربيني:</I>'''
+
معظم‌له با این که یکی از سمت‌های مهم قضایی را به عهده داشته و مدتی نماینده ولی فقیه در دانشگاه تربیت مدرس تهران بود، هیچ گاه از ذی طلبگی خارج نشد و هیچ ادعایی نداشت. وی همواره افتخار می‌کرد که طلبه است؛ حتی با این که عالی‌ترین سمت مقام قضایی را به عهده داشته، مقید بود خودش وسایل مورد نیاز منزل را از بازار تهیه کند و به منزل بیاورد.
  
يكي از صفات بارز اخلاقي آيت الله ايماني [[تواضع]] ايشان بود. وي كوچك و بزرگ را به ديده احترام می‌نگريست و هنگام مواجهه با افراد شأن خاصي قايل بود. او سلام ديگران را با شور و محبت پاسخ می‌گفت، تا در سلام كردن بر ديگران سبقت بگيرد.
+
آیت الله [[لطف الله صافی گلپایگانی|شیخ لطف الله صافی گلپایگانی]] دامت برکاته برای اینجانب نقل فرمودند: «روزی با ماشین به منزل می‌رفتم، دو نفر هم با من بودند در خیابان باجک آقای ایمانی را دیدم که وسایل و اثاثیه‌ای را خریده و پای پیاده به منزل می‌رفتند. به راننده گفتم: لطفاً توقف کنید. وقتی توقف کردند به آن دو نفر نشان دادم و گفتم: این شخصیت بزرگوار را مشاهده کنید ایشان یکی از قضات محترم و عالی رتبه مملکت ماست که حالا به بازار آمده و خرید کرده و پای پیاده دارند به منزل می‌روند در کجای این دنیا چنین چیزی سابقه دارد؟ آن دو نفر تعجب کردند و در ادامه عرض کردم: خیلی از تبلیغات بر علیه روحانیت و انقلاب بی اساس و مغرضانه است.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-20|[۲۰]]]</sup>
  
دكتر حسن مهدويان استاد تربيت مدرس تهران می‌گفت: «من در تمام مدتي كه در دانشگاه در خدمت ايشان بودم هيچ وقت موفق نشدم به ايشان در سلام كردن سبقت بگيرم. او واقعاً براي من و همه اساتيد مثل پدري مهربان و دلسوز بود».<ref> جزوه آقاي رسول ايماني و مصاحبه با دكتر محمدحسين ايماني.</ref>
+
وی کارهای منزل را خودش انجام می‌داد، حتی کار برف روبی در زمستان، باغبانی و آب دادن به گل‌ها، تمیزکردن منزل و... خودش به عهده داشت. زندگی او مثل سایر مردم، زندگی عادی و بدون تکلف بود.
  
معظم‌له با اين كه يكي از سمت‌هاي مهم قضايي را به عهده داشته و مدتي نماينده ولي فقيه در دانشگاه تربيت مدرس تهران بود، هيچ گاه از ذي طلبگي خارج نشد و هيچ ادعايي نداشت. وي همواره افتخار می‌كرد كه طلبه است؛ حتي با اين كه عالي‌ترين سمت مقام قضايي را به عهده داشته، مقيد بود خودش وسايل مورد نياز منزل را از بازار تهيه كند و به منزل بياورد.  
+
یکی از قضات همکار ایشان دکتر مهدی جلیلیان که بعد از رحلت ایشان به ریاست شعبه چهارم منصوب شد می‌گفت: «آیت الله ایمانی هر روز تا ظهر در شعبه چهارم دیوان عالی کشور کار می‌کرد و آن گاه با کمال ادب خداحافظی می‌کرد و تکیه کلام ایشان این بود: اجازه می‌فرمایید؟ در حالی که ایشان رئیس شعبه بود و اجازه ما در دست ایشان بود. اصولاً برای قضات معمر احتمام خاصی قایل بود. در طول مدت همکاری، اغلب در اتخاذ تصمیم و صدور حکم بین همکاران، اختلاف نظر پیش می‌آمد. ایشان همیشه با صبر و حوصله نظرات دیگران را گوش می‌داد و اگر پس از همفکری رأیی اتخاذ می‌شد، از آن حسن استقبال می‌کرد حتی اگر مخالف رأی و نظر ایشان بود».<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-21|[۲۱]]]</sup>
  
آيت الله شيخ لطف الله صافي گلپايگاني دامت بركاته براي اينجانب نقل فرمودند: «روزي با ماشين به منزل می‌رفتم، دو نفر هم با من بودند در خيابان باجك آقاي ايماني را ديدم كه وسايل و اثاثيه‌اي را خريده و پاي پياده به منزل می‌رفتند. به راننده گفتم: لطفاً توقف كنيد. وقتي توقف كردند به آن دو نفر نشان دادم و گفتم: اين شخصيت بزرگوار را مشاهده كنيد ايشان يكي از قضات محترم و عالي رتبه مملكت ماست كه حالا به بازار آمده و خريد كرده و پاي پياده دارند به منزل می‌روند در كجاي اين دنيا چنين چيزي سابقه دارد؟ آن دو نفر تعجب كردند و در ادامه عرض كردم: خيلي از تبليغات بر عليه روحانيت و انقلاب بي اساس و مغرضانه است.<ref> همان.</ref>
+
'''''ب: ساده زیستی:'''''
  
وي كارهاي منزل را خودش انجام می‌داد، حتي كار برف روبي در زمستان، باغباني و آب دادن به گل‌ها، تميزكردن منزل و... خودش به عهده داشت. زندگي او مثل ساير مردم، زندگي عادي و بدون تكلف بود.
+
آیت الله ایمانی با این که در سمت قضا مشغول خدمت بود هیچ‌گاه در فکر کسب درآمد بیشتر و ثروت‌اندوزی برنیامد؛ بلکه همواره هدفش خدمت به مردم بود. آیت الله فیض گیلانی رئیس وقت دیوان عدالت اداری می‌گوید: «ما در دیوان عدالت نیازمند به وجود ایشان بودیم و ایشان در آن وقت، تازه از مشهد به تهران آمده بود و در دیوان عالی مشغول خدمت بود. با این که حقوق دیوان عالی خیلی کمتر از آن مبلغی بود که دیوان عدالت می‌پرداخت، من شخصاً از ایشان دعوت به همکاری کردم ایشان نپذیرفتند و من به یقین می‌دانم که علت خودداری ایشان با ما در دیوان عدالت همان مبلغ مازاد حقوق بود. ایشان کاملاً نسبت به خدمات و امکانات رفاهی بی اعتنا بود و همواره بی رغبتی نشان می‌داد».<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-22|[۲۲]]]</sup>
  
يكي از قضات همكار ايشان دكتر مهدي جليليان كه بعد از رحلت ايشان به رياست شعبه چهارم منصوب شد می‌گفت: «آيت الله ايماني هر روز تا ظهر در شعبه چهارم ديوان عالي كشور كار می‌كرد و آن گاه با كمال ادب خداحافظي می‌كرد و تكيه كلام ايشان اين بود: اجازه می‌فرماييد؟ در حالي كه ايشان رئيس شعبه بود و اجازه ما در دست ايشان بود. اصولاً براي قضات معمر احتمام خاصي قايل بود. در طول مدت همكاري، اغلب در اتخاذ تصميم و صدور حكم بين همكاران، اختلاف نظر پيش می‌آمد. ايشان هميشه با صبر و حوصله نظرات ديگران را گوش می‌داد و اگر پس از همفكري رأيي اتخاذ می‌شد، از آن حسن استقبال می‌كرد حتي اگر مخالف رأي و نظر ايشان بود».<ref> مصاحبه با حجة الاسلام رسول ايماني.</ref>
+
فرزند ایشان در این باره می‌گوید: موارد زهد و ساده‌زیستی مرحوم والد فراوان است که به دو نمونه آن اشاره می‌کنم.
  
'''<I>ب: ساده زيستي:</I>'''
+
۱- یادم هست که ایشان یک عبا را چندین سال نگه می‌داشت و اگر پاره می‌شد، خودش آن را با دقت وصله می‌زد. یک طرف وقتی کهنه می‌شد آن را باز می‌کرد و از طرف دیگر دوباره می‌دوخت و می‌پوشید در حالی که دیگران عبا و قبای گران قیمت می‌پوشیدند.
  
آيت الله ايماني با اين كه در سمت قضا مشغول خدمت بود هيچ‌گاه در فكر كسب درآمد بيشتر و ثروت‌اندوزي برنيامد؛ بلكه همواره هدفش خدمت به مردم بود. آيت الله فيض گيلاني رئيس وقت ديوان عدالت اداري می‌گويد: «ما در ديوان عدالت نيازمند به وجود ايشان بوديم و ايشان در آن وقت، تازه از [[مشهد]] به تهران آمده بود و در ديوان عالي مشغول خدمت بود. با اين كه حقوق ديوان عالي خيلي كمتر از آن مبلغي بود كه ديوان عدالت می‌پرداخت، من شخصاً از ايشان دعوت به همكاري كردم ايشان نپذيرفتند و من به يقين می‌دانم كه علت خودداري ايشان با ما در ديوان عدالت همان مبلغ مازاد حقوق بود. ايشان كاملاً نسبت به خدمات و امكانات رفاهي بي اعتنا بود و همواره بي رغبتي نشان می‌داد».<ref> همان، ص 6.</ref>
+
۲- ایشان در قم سکونت داشت و هر روزه با ماشین پیکان به تهران می‌رفت؛ رفت و برگشت طی می‌کرد با این که بارها پیشنهاد شد که ماشین‌های مدل بالاتر در اختیارشان قرار بگیرد؛ ایشان از پذیرفتن آن اجتناب داشت مهمتر این که در فصل تابستان، هر روز با همین پیکان این اتوبان (قم-تهران) را می‌رفت و برمی‌گشت. از لحاظ امنیتی هم مسئولان این کار را به مصلحت نمی‌دانستند، با این حال ایشان می‌فرمود: من طلبه هستم، تشریفات لازم نیست. معظم له در عین این که از مراتب علمی ‌بالایی برخوردار بود و از لحاظ اجرایی، سمت‌های مهمی ‌را بر عهده داشت؛ به شدت از شهرت و مطرح شدن اجتناب می‌کرد؛ حتی برخی از افراد محل که از نزدیک سلوک اجتماعی بدون تکلف ایشان را شاهد بودند، پس از فوتشان وقتی از جایگاه ایشان مطلع شدند اظهار شگفتی می‌کردند.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-23|[۲۳]]]</sup>
  
فرزند ايشان در اين باره می‌گويد: موارد زهد و ساده‌زيستي مرحوم والد فراوان است كه به دو نمونه آن اشاره می‌كنم.
+
'''ویژگی‌های استادان'''
  
1- يادم هست كه ايشان يك عبا را چندين سال نگه می‌داشت و اگر پاره می‌شد، خودش آن را با دقت وصله می‌زد. يك طرف وقتي كهنه می‌شد آن را باز می‌كرد و از طرف ديگر دوباره می‌دوخت و می‌پوشيد در حالي كه ديگران عبا و قباي گران قيمت می‌پوشيدند.
+
آیت الله ایمانی بعد از رحلت آیات عظام بروجردی و لنگرودی و تبعید حضرت امام، بیشترین بهره علمی ‌را از آیت الله محقق داماد برده است. وی در این باره می‌گوید:
  
2- ايشان در [[قم]] سكونت داشت و هر روزه با ماشين پيكان به تهران می‌رفت؛ رفت و برگشت طي می‌كرد با اين كه بارها پيشنهاد شد كه ماشين‌هاي مدل بالاتر در اختيارشان قرار بگيرد؛ ايشان از پذيرفتن آن اجتناب داشت مهمتر اين كه در فصل تابستان، هر روز با همين پيكان اين اتوبان (قم-تهران) را می‌رفت و برمی‌گشت.
+
«مرحوم محقق داماد، به حق مردی مدقق بود. درس ایشان در آن زمان هر چند از لحاظ کمیت چندان شلوغ نبود؛ اما از نظر محتوا از جمله پربارترین دروس خارج حوزه بشمار می‌رفت. اکثر بزرگان فعلی، در درس ایشان حضور فعال داشتند».
  
از لحاظ امنيتي هم مسئولان اين كار را به مصلحت نمی‌دانستند، با اين حال ايشان می‌فرمود: من طلبه هستم، تشريفات لازم نيست. معظم له در عين اين كه از مراتب علمی ‌بالايي برخوردار بود و از لحاظ اجرايي، سمت‌هاي مهمی ‌را بر عهده داشت؛ به شدت از شهرت و مطرح شدن اجتناب می‌كرد؛ حتي برخي از افراد محل كه از نزديك سلوك اجتماعي بدون تكلف ايشان را شاهد بودند، پس از فوتشان وقتي از جايگاه ايشان مطلع شدند اظهار شگفتي می‌كردند.<ref> مصاحبه با آيت الله فيض گيلاني.</ref>
+
'''شیوه عملی تواضع علامه طباطبایی'''
  
'''ويژگي‌هاي استادان'''
+
آری مرحوم آیت الله ایمانی علاوه بر شرکت در دروس عمومی ‌علامه بزرگوار، نیز در درس خصوصی شب‌های پنج شنبه که جمعی از فضلای برجسته در آن شرکت داشتند، حضور جدی داشت. وی در کنار فقه و اصول، علم تفسیر را نیز از نظر دور نداشت و از این رو در درس تفسیر [[علامه طباطبایی]] شرکت می‌جست. درس تفسیر علامه فرصت مغتنمی ‌برای جویندگان علم و پویندگان طریقت بشمار می‌رفت. علم سرشار و جوشان و قدسی علامه از یک سو و تواضع و سجایای اخلاقی ایشان از سوی دیگر، طلاب شیفته را از هر سو به سمت ایشان جذب می‌کرد و معنویت حاکم بر محفل درس ایشان، شاگردان را از بسیط خاک تا آن سوی افلاک سیر می‌داد.
  
آيت الله ايماني بعد از رحلت آيات عظام بروجردي و لنگرودي و تبعيد حضرت امام، بيشترين بهره علمی ‌را از آيت الله محقق داماد برده است. وي در اين باره می‌گويد:
+
معظم‌له در بیان تواضع بی مانند علامه طباطبایی قدس سره می‌گفت: «محل درس ایشان که در مکان کوچکی تشکیل می‌شد، شاهد حضور طلاب زیادی برای استفاده از محضر ایشان بود. آقا همان جلوی مدرس می‌نشست و افاضه می‌فرمود. چون تراکم جمعیت شاگردان زیاد بود، بعضاً برای طلابی که در انتهای مدرس می‌نشستند رؤیت آقا ممکن نبود. لذا ما یک تشک کوچکی را تهیه کردیم و در جای ایشان گذاشتیم تا شاید مکان ایشان قدری بلندتر شود و افراد در انتهای مدرس هم بتوانند ایشان را ببینند. اما وقتی آقا وارد مدرس شد با کمال تعجب دیدیم که در جایی که ما مهیا کرده بودیم ننشستند. ما که با خلقیات ایشان آشنا بودیم توضیح دادیم که غرض ما از این کار چه بوده است؛ اما ایشان با یک دنیا فروتنی فرمودند: متوجه‌ام، اما همین که در جایی بنشینم که خودم را نسبت به دیگران در مکان بلندتری ببینم اصلاً حرف خودم را فراموش می‌کنم و قادر به القاء درس نیستم».
  
«مرحوم محقق داماد، به حق مردي مدقق بود. درس ايشان در آن زمان هر چند از لحاظ كميت چندان شلوغ نبود؛ اما از نظر محتوا از جمله پربارترين دروس خارج حوزه بشمار می‌رفت. اكثر بزرگان فعلي، در درس ايشان حضور فعال داشتند».
+
'''ویژگی‌های ممتاز'''
  
'''شيوه عملي تواضع علامه طباطبايي'''
+
'''''۱- خلاقیت و جدیت در کار:'''''
  
آري مرحوم آيت الله ايماني علاوه بر شركت در دروس عمومی ‌علامه بزرگوار، نيز در درس خصوصي شب‌هاي پنج شنبه كه جمعي از فضلاي برجسته در آن شركت داشتند، حضور جدي داشت. وي در كنار [[فقه]] و [[اصول]]، علم تفسير را نيز از نظر دور نداشت و از اين رو در درس تفسير [[علامه طباطبایی]] شركت می‌جست. درس تفسير علامه فرصت مغتنمی ‌براي جويندگان علم و پويندگان طريقت بشمار می‌رفت. علم سرشار و جوشان و قدسي علامه از يك سو و [[تواضع]] و سجاياي اخلاقي ايشان از سوي ديگر، طلاب شيفته را از هر سو به سمت ايشان جذب می‌كرد و معنويت حاكم بر محفل درس ايشان، شاگردان را از بسيط خاك تا آن سوي افلاك سير می‌داد.
+
آیت الله ایمانی استعدادی قوی داشت. وی در درس و شغلش دارای پشتکار و جدیت فراوان بود. اهتمام و جدیت او در تحصیل، به حدی بود که خود ایشان می‌گفت ما یک وقت با دوستان، یک مباحثه قبل از [[نماز صبح]] گذاشته بودیم و هر روز ساعاتی قبل از نماز صبح بیدار می‌شدیم و مباحثه‌ای انجام می‌دادیم و آن گاه برای فریضه صبح به مسجد می‌رفتیم. همین جد و جهد ایشان در فراگیری علم، به سرعت ایشان را در فراگیری علم در زمره طلاب سخت کوش و با استعداد قرار داد و حتی مواردی پیش آمد که مراتب علم ایشان بیشتر آشکار گشت.
  
معظم‌له در بيان تواضع بي مانند علامه طباطبايي قدس سره می‌گفت: «محل درس ايشان كه در مكان كوچكي تشكيل می‌شد، شاهد حضور طلاب زيادي براي استفاده از محضر ايشان بود. آقا همان جلوي مدرس می‌نشست و افاضه می‌فرمود. چون تراكم جمعيت شاگردان زياد بود، بعضاً براي طلابي كه در انتهاي مدرس می‌نشستند رؤيت آقا ممكن نبود. لذا ما يك تشك كوچكي را تهيه كرديم و در جاي ايشان گذاشتيم تا شايد مكان ايشان قدري بلندتر شود و افراد در انتهاي مدرس هم بتوانند ايشان را ببينند. اما وقتي آقا وارد مدرس شد با كمال تعجب ديديم كه در جايي كه ما مهيا كرده بوديم ننشستند. ما كه با خلقيات ايشان آشنا بوديم توضيح داديم كه غرض ما از اين كار چه بوده است؛ اما ايشان با يك دنيا فروتني فرمودند: متوجه‌ام، اما همين كه در جايي بنشينم كه خودم را نسبت به ديگران در مكان بلندتري ببينم اصلاً حرف خودم را فراموش می‌كنم و قادر به القاء درس نيستم».
+
معظم‌له فرمودند: در زمان حضرت آیت الله العظمی ‌بروجردی عده‌ای از افراد، مرتب در نزد ایشان از طلبه‌های شمال سعایت و بدگویی می‌کردند و آن ها را به درس نخواندن متهم می‌نمودند. همین مسأله باعث شد تا خاطر آقا نسبت به طلبه‌های شمال مکدر شود. این مسأله ادامه داشت تا زمانی که نظام امتحانات در حوزه به راه افتاد. در همان امتحانات اولیه، من به همراه چند نفر از طلبه‌های شمال از جمله افرادی بودیم که بیشترین نمره را کسب کردند و همین امر باعث شد تا نظر آیت الله بروجردی نسبت به طلاب شمال تغییر کند».<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-24|[۲۴]]]</sup>
  
'''ويژگي‌هاي ممتاز'''
+
یکی از فرزندان ایشان نقل می‌کرد در زمانی که ما، در دوره ابتدایی و راهنمایی درس می‌خواندیم بیشتر وقت‌ها، شب‌های امتحان به اتاق حاج آقا می‌رفتیم، تا شاید بتوانیم بیشتر درس بخوانیم؛ زیرا ایشان تا پاسی از شب بیدار بود.
  
'''<I>1- خلاقيت و جديت در كار:</I>'''
+
'''''۲- شیدای علم:'''''
  
آيت الله ايماني استعدادي قوي داشت. وي در درس و شغلش داراي پشتكار و جديت فراوان بود. اهتمام و جديت او در تحصيل، به حدي بود كه خود ايشان می‌گفت ما يك وقت با دوستان، يك مباحثه قبل از [[نماز صبح]] گذاشته بوديم و هر روز ساعاتي قبل از نماز صبح بيدار می‌شديم و مباحثه‌اي انجام می‌داديم و آن گاه براي فريضه صبح به مسجد می‌رفتيم. همين جد و جهد ايشان در فراگيري علم، به سرعت ايشان را در فراگيري علم در زمره طلاب سخت كوش و با استعداد قرار داد و حتي مواردي پيش آمد كه مراتب علم ايشان بيشتر آشكار گشت.
+
آیت الله ایمانی علاوه بر تحصیل دروس متداول حوزه‌های علمیه، بسیاری از کتاب‌های متروک را با دقت و جدیت و اهتمام خاص، مطالعه می‌کرد و آن گاه برای تعمیق بخشیدن به اندوخته‌های خود آن ها را در حلقه‌های نقد و نظر، به مباحثه می‌گذاشت. وی از این رهگذر کمال استفاده را برد. او کتاب طهارت حاج آقا رضا همدانی، برخی از مجلدات جواهر، مجلدات ۴ گانه [[اسفار اربعه|اسفار]]، چندین جلد از [[المیزان فی تفسیر القرآن|تفسیرالمیزان]] و تمام ابواب فقهی [[اللمعة الدمشقية|لمعه]]، رسائل، و [[مکاسب]] را به دقت مطالعه و مباحثه نموده است. وی در جواب اعتراض برخی می‌گفت: «هدف مان از خواندن این مباحث آگاهی به منابع غنی اسلام است. می‌خواهیم بدانیم اسلام چه گفته است؟».
  
معظم‌له فرمودند: در زمان حضرت آيت الله العظمی ‌بروجردي عده‌اي از افراد، مرتب در نزد ايشان از طلبه‌هاي شمال سعايت و بدگويي می‌كردند و آن ها را به درس نخواندن متهم می‌نمودند. همين مسأله باعث شد تا خاطر آقا نسبت به طلبه‌هاي شمال مكدر شود. اين مسأله ادامه داشت تا زماني كه نظام امتحانات در حوزه به راه افتاد. در همان امتحانات اوليه، من به همراه چند نفر از طلبه‌هاي شمال از جمله افرادي بوديم كه بيشترين نمره را كسب كردند و همين امر باعث شد تا نظر آيت الله بروجردي نسبت به طلاب شمال تغيير كند».<ref> مصاحبه با حجة الاسلام رسول ايماني.</ref>
+
'''''۳- روحیه خدمتگزاری:'''''
  
يكي از فرزندان ايشان نقل می‌كرد در زماني كه ما، در دوره ابتدايي و راهنمايي درس می‌خوانديم بيشتر وقت‌ها، شب‌هاي امتحان به اتاق حاج آقا می‌رفتيم، تا شايد بتوانيم بيشتر درس بخوانيم؛ زيرا ايشان تا پاسي از شب بيدار بود.
+
یکی از صفات برجسته اخلاقی آیت الله ایمانی، در مدت عمر شریفش، به خصوص در ایام تصدی شان در مشاغل قضایی، روحیه خدمتگزاری و تلاش در رفع حوائج ارباب رجوع بود. با توجه به گستردگی تشکیلات قضایی و پیچیدگی کار آن، اغلب افراد در پیگیری کار خود، با مشکل مواجه می‌شدند و بارها اتفاق می‌افتاد که اشخاص زیادی جهت دادخواهی به ایشان متوسل می‌شدند. ایشان اگر مسأله را صحیح می‌دیدند، از هیچ اقدامی ‌جهت احقاق حق ارباب رجوع امتناع نمی‌کردند. چه بسا پرونده‌ای خارج از حوزه رسیدگی ایشان بود و هیچ گونه مسئولیتی در این زمینه متوجه شان نبود؛ اما خودش به شعبات مراجعه کرده، در جهت تأمین خواست ارباب رجوع تلاش می‌کرد.  
  
'''<I>2- شيداي علم:</I>'''
+
دکتر جلیلیان، یکی از همکاران ایشان می‌گوید: «یکی از صفات خاصه آیت الله ایمانی کوشش در جهت انجام حوائج مراجعین و مردم بود. بارها دیدم که شخصاً به شعبات مراجعه می‌کرد و از آن ها در رفع گرفتاری‌های مردم استمداد یاری می‌کرد و این کار را به هیچ وجه کسرشأن خود نمی‌دانست و در حقیقت در این راه به گفته آن عارف بزرگ اصفهانی عمل می‌کرد که اگر قرار است آبروی آدم ریخته شود چه بهتر که در راه خدا ریخته شود».
  
آيت الله ايماني علاوه بر تحصيل دروس متداول حوزه‌هاي علميه، بسياري از كتاب‌هاي متروك را با دقت و جديت و اهتمام خاص، مطالعه می‌كرد و آن گاه براي تعميق بخشيدن به اندوخته‌هاي خود آن ها را در حلقه‌هاي نقد و نظر، به مباحثه می‌گذاشت. وي از اين رهگذر كمال استفاده را برد. او كتاب طهارت حاج آقا رضا همداني، برخي از مجلدات جواهر، مجلدات 4 گانه اسفار، چندين جلد از تفسيرالميزان و تمام ابواب فقهي لمعه، رسائل، و مكاسب را به دقت مطالعه و مباحثه نموده است. وي در جواب اعتراض برخي می‌گفت: «هدف مان از خواندن اين مباحث آگاهي به منابع غني اسلام است. می‌خواهيم بدانيم اسلام چه گفته است؟».
+
در این اواخر که وضعیت جسمانی معظم‌له به شدت رو به ضعف گذاشته و رفت و آمد به تهران برایشان بسیار طاقت فرسا بود، از طرف خانواده و آشنایان پیشنهاد می‌شد که یا از کار خود در تهران کناره بگیرند، یا به قم منتقل شوند؛ ولی ایشان قبول نمی‌کرد و یکی از عللی که ذکر می‌کرد این بود که بعضاً افرادی در تهران مراجعه می‌کنند و مشکل و گرفتاری دارند و با تشکیلات هم آشنایی ندارند، ما همین که بتوانیم افراد را راهنمایی کنیم و آنان را از سردرگمی‌ نجات بخشیده و کار آنان را با سرعت انجام دهیم. این خدمت برای ما کافی است.
  
'''<I>3- روحيه خدمتگزاري:</I>'''
+
'''''۴- اهتمام به قرائت و حفظ قرآن کریم:'''''
  
يكي از صفات برجسته اخلاقي آيت الله ايماني، در مدت عمر شريفش، به خصوص در ايام تصدي شان در مشاغل قضايي، روحيه خدمتگزاري و تلاش در رفع حوائج ارباب رجوع بود. با توجه به گستردگي تشكيلات قضايي و پيچيدگي كار آن، اغلب افراد در پيگيري كار خود، با مشكل مواجه می‌شدند و بارها اتفاق می‌افتاد كه اشخاص زيادي جهت دادخواهي به ايشان متوسل می‌شدند. ايشان اگر مسأله را صحيح می‌ديدند، از هيچ اقدامی ‌جهت احقاق حق ارباب رجوع امتناع نمی‌كردند. چه بسا پرونده‌اي خارج از حوزه رسيدگي ايشان بود و هيچ گونه مسئوليتي در اين زمينه متوجه شان نبود؛ اما خودش به شعبات مراجعه كرده، در جهت تأمين خواست ارباب رجوع تلاش می‌كرد.  
+
معظم‌له از حافظه‌ای قوی و استعداد شگرف برخوردار بود. همین امر ایشان را قادر ساخته بود تا در حفظ و به خاطر سپردن [[قرآن|قرآن کریم]] و اشعار و حکایات، بسیار موفق باشد. ایشان می‌گفت: در دوران طلبگی، مسیر منزل تا [[مدرسه فيضيه|مدرسه فیضیه]] را که مسافت نسبتاً زیادی بود، پیاده طی می‌کردم. یک قرآن جیبی به همراه داشتم و در بین راه تا مدرسه، قرآن حفظ می‌کردم. در ایام معمول، وی به سبب اشتغالات فراوان، فرصت کمتری جهت قرائت قرآن پیدا می‌کرد. اما در ماه مبارک [[رمضان]]، ختم‌های متوالی قرآن کریم از برنامه های همیشگی ایشان بود و به هیچ وجه و با هیچ عذری این مسأله را ترک نمی‌کرد. در این اواخر که فراغت بیشتری برای ایشان فراهم شده بود، موفق می‌شد در طول ماه مبارک رمضان، نزدیک به ۱۰ بار، قرآن را ختم کند. در ضمن، وی اشعار فراوانی را در جوانی حفظ کرده بود و به مناسبت، در هنگام صحبت استفاده می‌کرد.
  
دكتر جليليان، يكي از همكاران ايشان می‌گويد: «يكي از صفات خاصه آيت الله ايماني كوشش در جهت انجام حوائج مراجعين و مردم بود. بارها ديدم كه شخصاً به شعبات مراجعه می‌كرد و از آن ها در رفع گرفتاري‌هاي مردم استمداد ياري می‌كرد و اين كار را به هيچ وجه كسرشأن خود نمی‌دانست و در حقيقت در اين راه به گفته آن عارف بزرگ اصفهاني عمل می‌كرد كه اگر قرار است آبروي آدم ريخته شود چه بهتر كه در راه خدا ريخته شود».
+
'''''۵- نظم و ترتیب در کارها:'''''
  
در اين اواخر كه وضعيت جسماني معظم‌له به شدت رو به ضعف گذاشته و رفت و آمد به تهران برايشان بسيار طاقت فرسا بود، از طرف خانواده و آشنايان پيشنهاد می‌شد كه يا از كار خود در تهران كناره بگيرند، يا به [[قم]] منتقل شوند؛ ولي ايشان قبول نمی‌كرد و يكي از عللي كه ذكر می‌كرد اين بود كه بعضاً افرادي در تهران مراجعه می‌كنند و مشكل و گرفتاري دارند و با تشكيلات هم آشنايي ندارند، ما همين كه بتوانيم افراد را راهنمايي كنيم و آنان را از سردرگمی‌ نجات بخشيده و كار آنان را با سرعت انجام دهيم. اين خدمت براي ما كافي است.
+
ایمانی در برنامه‌های کاری و کارهای شخصی خود از انضباط خاصی برخوردار بود. وقت شناسی، پایبند بودن به قول و وعده، صرف وقت و حوصله در تنظیم اسباب و وسایل منزل و جای دادن آن ها در مکان های شخصی و... همگی از همین روحیه و صفت عالی نفسانی نشأت گرفته بود. به ندرت پیش می‌آمد که ایشان شیئی را در منزل گم کرده و به دنبال آن بگردد. ایشان هیچ وقت کار امروز را به فردا موکول نمی‌کرد، بارها مشاهده شد زمانی که از تهران برمی‌گشت در حالی که به شدت خسته بود و احتیاج به استراحت داشت؛ همین که لباس های خود را خارج می‌کرد به سراغ تلفن می‌رفت و نتیجه پیگیری پرونده اشخاص را به آن ها اطلاع می‌داد؛ در حالی که فرصت انجام این کار را داشت.
  
'''<I>4- اهتمام به قرائت و حفظ قرآن كريم:</I>'''
+
'''''۶- عشق به اهل بیت علیهم‌السلام:'''''
  
معظم‌له از حافظه‌اي قوي و استعداد شگرف برخوردار بود. همين امر ايشان را قادر ساخته بود تا در حفظ و به خاطر سپردن [[قرآن]] كريم و اشعار و حكايات، بسيار موفق باشد. ايشان می‌گفت: در دوران طلبگي، مسير منزل تا [[مدرسه فيضيه]] را كه مسافت نسبتاً زيادي بود، پياده طي می‌كردم. يك قرآن جيبي به همراه داشتم و در بين راه تا مدرسه، قرآن حفظ می‌كردم. در ايام معمول، وي به سبب اشتغالات فراوان، فرصت كمتري جهت قرائت قرآن پيدا می‌كرد. اما در ماه مبارك [[رمضان]]، ختم‌هاي متوالي قرآن كريم از برنامه هاي هميشگي ايشان بود و به هيچ وجه و با هيچ عذري اين مسأله را ترك نمی‌كرد. در اين اواخر كه فراغت بيشتري براي ايشان فراهم شده بود، موفق می‌شد در طول ماه مبارك رمضان، نزديك به 10 بار، قرآن را ختم كند. در ضمن، وي اشعار فراواني را در جواني حفظ كرده بود و به مناسبت، در هنگام صحبت استفاده می‌كرد.
+
ایمانی از ارادتمندان واقعی خاندان [[اهل البیت|عصمت و طهارت]] علیهم‌السلام بود. وی از ابتدای طلبگی تا دوران کهولت، در امر تبلیغ بسیار موفق بود. او متواضعانه در یکی از روستاهای لاهیجان، به نام «کنف گوراب» سالیان متمادی منبر می‌رفت و به ارشاد و هدایت مردم می‌پرداخت. نیز در مسجد آقا سید محمد یمنی لاهیجان به کار ارشاد و هدایت مردم همت می‌گماشت. او به گفته دوستانش ذکر مصیبت را با گریه شدید می‌خواند و گاهی قادر نبود مصیبت را به اتمام برساند و نیمه کاره رها می‌کرد. در اواخر عمر، در ایام [[روز عاشورا|عاشورای]] حسینی، در قم به تکیه آقا سید حسن می‌رفت و گاهی تا ساعت ۲ شب در مجلس می‌نشست. هیچ گاه تهجد را ترک نکرد و برنامه [[زيارت|زیارت]] حرم را مرتب و منظم انجام می‌داد.
  
'''<I>5- نظم و ترتيب در كارها:</I>'''
+
'''نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه'''
  
ايماني در برنامه‌هاي كاري و كارهاي شخصي خود از انضباط خاصي برخوردار بود. وقت شناسي، پايبند بودن به قول و وعده، صرف وقت و حوصله در تنظيم اسباب و وسايل منزل و جاي دادن آن ها در مكان هاي شخصي و... همگي از همين روحيه و صفت عالي نفساني نشأت گرفته بود. به ندرت پيش می‌آمد كه ايشان شيئي را در منزل گم كرده و به دنبال آن بگردد. ايشان هيچ وقت كار امروز را به فردا موكول نمی‌كرد، بارها مشاهده شد زماني كه از تهران برمی‌گشت در حالي كه به شدت خسته بود و احتياج به استراحت داشت؛ همين كه لباس هاي خود را خارج می‌كرد به سراغ تلفن می‌رفت و نتيجه پيگيري پرونده اشخاص را به آن ها اطلاع می‌داد؛ در حالي كه فرصت انجام اين كار را داشت.
+
مسئولیت دیگری که همزمان با ریاست شعبه ۴ دیوان عالی کشور به ایشان محول شد، نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه تربیت معلم بود. وجود گرایش ها و سلایق مختلف در بین تشکل‌های دانشجویی و انجمن‌های فعال در دانشگاه، زمینه‌ساز بروز اختلافات و گاهی اوقات نزاع و کشمکش‌هایی شده بود که همگی آرامش و ثباتی که لازمه هر مجموعه علمی‌ - آموزشی است را به شدت تهدید می‌کرد. در این میان، وجود کانون وحدت بخشی که به مثابه مرکز ثقلی برای نیروها و جریان‌های مختلف عمل کند، ضروری می‌نمود. در چنین شرایطی آیت الله ایمانی، عهده‌دار این مسئولیت خطیر شد و تاریخ دانشگاه تربیت معلم و بیانات مسئولان دانشگاه، همگی شاهد بر این مطلب است که ایشان توانستند به نحو احسن از عهده آن برآیند.
  
'''<I>6- عشق به اهل بيت علیهم‌السلام:</I>'''
+
دکتر حسن مهدویان، رئیس وقت دانشگاه تربیت معلم، در این زمینه اظهار می‌دارد: «آن چه من در مدت چند سال آشنایی از ایشان دیدم، همه، جنبه علمی ‌و آگاهی ایشان بر تفسیر و مسایل اخلاقی بود و همه جنبه عملی ایشان. اصولاً کارکردن در دانشگاه از ظرافت خاصی برخوردار است، به خصوص روحانی که در سمت نمایندگی نهاد رهبری می‌خواهد انجام وظیفه کند، باید ظرافت و هوشیاری و دقت زیادی را بکار گیرد. حاج آقا ایمانی؛ اولاً نسل جوان را خوب می‌شناخت، علاقه به هدایت آن ها داشت و در پی آن بود تا آن ها هدایت اسلامی ‌پیدا کنند. از این رو تا زمانی که در دانشگاه حضور داشت بین گروه‌های مختلف دانشجویی اختلاف و نزاعی وجود نداشت. ایشان [[حق]] و حقیقت را در نظر داشت و حق را در هر دسته‌ای می‌دید، آن را تأیید می‌کرد. حتی اگر گروهی اشتباهاتی هم داشتند آن را به طور کلی طرد نمی‌کرد».
  
ايماني از ارادتمندان واقعي خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام بود. وي از ابتداي طلبگي تا دوران كهولت، در امر تبليغ بسيار موفق بود. او متواضعانه در يكي از روستاهاي لاهيجان، به نام «كنف گوراب» ساليان متمادي منبر می‌رفت و به ارشاد و هدايت مردم می‌پرداخت. نيز در مسجد آقا سيد محمد يمني لاهيجان به كار ارشاد و هدايت مردم همت می‌گماشت. او به گفته دوستانش ذكر مصيبت را با گريه شديد می‌خواند و گاهي قادر نبود مصيبت را به اتمام برساند و نيمه كاره رها می‌كرد. در اواخر عمر، در ايام عاشوراي حسيني، در [[قم]] به تكيه آقا سيد حسن می‌رفت و گاهي تا ساعت 2 شب در مجلس می‌نشست. هيچ گاه تهجد را ترك نكرد و برنامه [[زيارت]] حرم را مرتب و منظم انجام می‌داد.
+
حضور فعال و مدبرانه در دانشگاه و نظر پدرانه ایشان نسبت به دانشجو و دید یکسان و خالی از حب و بغض، نسبت به گروه‌ها و تشکل‌ها به سرعت روحیه تفاهم و همکاری را بین تمامی ‌اجزای دانشگاه حاکم کرد.
  
'''نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه'''
+
معظم‌له در بیان ابتدای ورودشان به دانشگاه می‌فرمودند: «اولین قدمی ‌که ما برداشتیم، نماز جماعت تشکیل دادیم با این که نمازخانه‌ای وجود نداشت، سالنی را گرفتیم و تبدیل به نمازخانه کردیم، بین الصلوتین مقید شدم که صحبت کنم و آیه‌ای را که برای صحبت انتخاب کردم، آیه شریفه «واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا» بود؛ همگی به ریسمان محکم الهی یعنی ولایت چنگ بزنید و متحد شوید. آن گاه عوامل وحدت و عوامل اختلاف را بیان می‌کردم. بیش از یک سال حول این موضوع صحبت کردم و همگی را به وحدت و هماهنگی با ریاست دعوت کردم و به گونه‌ای وانمود کردم که نظر من نسبت به دانشجویان نظر پدر و فرزندی است».
  
مسئوليت ديگري كه همزمان با رياست شعبه 4 ديوان عالي كشور به ايشان محول شد، نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه تربيت معلم بود. وجود گرايش ها و سلايق مختلف در بين تشكل‌هاي دانشجويي و انجمن‌هاي فعال در دانشگاه، زمينه‌ساز بروز اختلافات و گاهي اوقات نزاع و كشمكش‌هايي شده بود كه همگي آرامش و ثباتي كه لازمه هر مجموعه علمی‌ - آموزشي است را به شدت تهديد می‌كرد. در اين ميان، وجود كانون وحدت بخشي كه به مثابه مركز ثقلي براي نيروها و جريان‌هاي مختلف عمل كند، ضروري می‌نمود. در چنين شرايطي آيت الله ايماني، عهده‌دار اين مسئوليت خطير شد و تاريخ دانشگاه تربيت معلم و بيانات مسئولان دانشگاه، همگي شاهد بر اين مطلب است كه ايشان توانستند به نحو احسن از عهده آن برآيند.
+
وی همزمان با تصدی این مسئولیت، به تدریس در دانشگاه نیز اشتغال داشت. ایشان معتقد بود، صِرف دانش علمی‌ و کاربردی محض برای موفقیت در امر تدریس دانشجویان، کافی نیست؛ بلکه ایجاد ارتباط صمیمی‌ با دانشجو و بکارگیری روش‌هایی برای جلوگیری از یک نواخت شدن کلاس که باعث خستگی و بی رغبتی دانشجو به درس می‌شود، همگی عواملی است که در بالابردن بازدهی تدریس بسیار مفید است. به همین جهت، کلاس‌های درس ایشان بسیار باطراوت و شاهد حضور فعالانه دانشجویان بود. نکته قابل توجه دیگر این که از طرف دانشگاه به ایشان پیشنهاد شد تا برای اعطای مدرک دکترا، رساله‌ای را تهیه و تدوین کنند و ایشان علی رغم مشغله‌های فراوان، با ارائه رساله‌ای تحت عنوان «قسامه» موفق به تطبیق مدرک دکترا و اخذ رتبه استاد یاری در رشته الهیات و معارف اسلامی ‌شد.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-25|[۲۵]]]</sup>
 
 
دكتر حسن مهدويان، رئيس وقت دانشگاه تربيت معلم، در اين زمينه اظهار می‌دارد: «آن چه من در مدت چند سال آشنايي از ايشان ديدم، همه، جنبه علمی ‌و آگاهي ايشان بر تفسير و مسايل اخلاقي بود و همه جنبه عملي ايشان. اصولاً كاركردن در دانشگاه از ظرافت خاصي برخوردار است، به خصوص روحاني كه در سمت نمايندگي نهاد رهبري می‌خواهد انجام وظيفه كند، بايد ظرافت و هوشياري و دقت زيادي را بكار گيرد. حاج آقا ايماني؛ اولاً نسل جوان را خوب می‌شناخت، علاقه به هدايت آن ها داشت و در پي آن بود تا آن ها هدايت اسلامی ‌پيدا كنند. از اين رو تا زماني كه در دانشگاه حضور داشت بين گروه‌هاي مختلف دانشجويي اختلاف و نزاعي وجود نداشت. ايشان [[حق]] و حقيقت را در نظر داشت و حق را در هر دسته‌اي می‌ديد، آن را تأييد می‌كرد. حتي اگر گروهي اشتباهاتي هم داشتند آن را به طور كلي طرد نمی‌كرد».
 
 
 
حضور فعال و مدبرانه در دانشگاه و نظر پدرانه ايشان نسبت به دانشجو و ديد يكسان و خالي از حب و بغض، نسبت به گروه‌ها و تشكل‌ها به سرعت روحيه تفاهم و همكاري را بين تمامی ‌اجزاي دانشگاه حاكم كرد.
 
 
 
معظم‌له در بيان ابتداي ورودشان به دانشگاه می‌فرمودند: «اولين قدمی ‌كه ما برداشتيم، نماز جماعت تشكيل داديم با اين كه نمازخانه‌اي وجود نداشت، سالني را گرفتيم و تبديل به نمازخانه كرديم، بين الصلوتين مقيد شدم كه صحبت كنم و آيه‌اي را كه براي صحبت انتخاب كردم، آيه شريفه «واعتصموا بحبل الله جميعاً ولاتفرقوا» بود؛ همگي به ريسمان محكم الهي يعني ولايت چنگ بزنيد و متحد شويد. آن گاه عوامل وحدت و عوامل اختلاف را بيان می‌كردم. بيش از يك سال حول اين موضوع صحبت كردم و همگي را به وحدت و هماهنگي با رياست دعوت كردم و به گونه‌اي وانمود كردم كه نظر من نسبت به دانشجويان نظر پدر و فرزندي است».
 
 
 
وي همزمان با تصدي اين مسئوليت، به تدريس در دانشگاه نيز اشتغال داشت. ايشان معتقد بود، صِرف دانش علمی‌ و كاربردي محض براي موفقيت در امر تدريس دانشجويان، كافي نيست؛ بلكه ايجاد ارتباط صميمی‌ با دانشجو و بكارگيري روش‌هايي براي جلوگيري از يك نواخت شدن كلاس كه باعث خستگي و بي رغبتي دانشجو به درس می‌شود، همگي عواملي است كه در بالابردن بازدهي تدريس بسيار مفيد است. به همين جهت، كلاس‌هاي درس ايشان بسيار باطراوت و شاهد حضور فعالانه دانشجويان بود. نكته قابل توجه ديگر اين كه از طرف دانشگاه به ايشان پيشنهاد شد تا براي اعطاي مدرك دكترا، رساله‌اي را تهيه و تدوين كنند و ايشان علي رغم مشغله‌هاي فراوان، با ارائه رساله‌اي تحت عنوان «قسامه» موفق به تطبيق مدرك دكترا و اخذ رتبه استاد ياري در رشته الهيات و معارف اسلامی ‌شد.<ref> موضوع سعايت از طلبه‌هاي شمال را اينجانب از زبان برخي از اعلام بزرگوار شنيده‌ام كه بيان مرحوم ايماني از همه آقايان محترمتر بوده است ما همواره در بيوت آقايان مشكل داشته و داريم و اين نكته بايد ذكر شود چيزي از قداست حوزه كم نمی‌كند.</ref>
 
  
 
'''فرزندان'''
 
'''فرزندان'''
  
آيت الله ايماني در سال 1330 ش با دختر مرحوم حجة الاسلام حاج شيخ احمد عاصي لاهيجي (پدر گرامی ‌حاج آقا عاصي مداح معروف قم) [[ازدواج]] نمود كه ثمره ازدواج وي پنج فرزند (4 پسر و يك دختر) است كه اسامی ‌پسرانش عبارتند از:
+
آیت الله ایمانی در سال ۱۳۳۰ ش با دختر مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ احمد عاصی لاهیجی (پدر گرامی ‌حاج آقا عاصی مداح معروف قم) [[ازدواج]] نمود که ثمره ازدواج وی پنج فرزند (۴ پسر و یک دختر) است که اسامی ‌پسرانش عبارتند از:
  
# محمدجعفر ايماني، حقوقدان.
+
# محمدجعفر ایمانی، حقوقدان<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.
# دكتر محمدحسين ايماني، دكتراي رشته اقتصاد و استاد دانشگاه.
+
# دکتر محمدحسین ایمانی، دکترای    رشته اقتصاد و استاد دانشگاه.<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>
# محمدرضا ايماني، كارمند.
+
# محمدرضا ایمانی، کارمند<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.
# حجة الاسلام رسول ايماني.
+
# حجة الاسلام رسول ایمانی<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.
  
 
'''وفات'''
 
'''وفات'''
  
آيت الله ايماني بعد از عمري تلاش در راه خدمت به [[اسلام]] و محرومان و ستمديدگان به خصوص در مسند شريف قضاوت، بعد از تحمل بيماري طولاني، سرانجام در آبان 1378 ش دارفاني را وداع گفت و مرغ روحش به ملكوت اعلي پرواز كرد. پيكر پاكش با تجليل فراوان، از مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشييع گرديد و آن گاه حضرت آيت الله آقاي محمدتقي بهجت، دامت بركاته بر آن بدن شريف [[نماز]] گذارد.  
+
آیت الله ایمانی بعد از عمری تلاش در راه خدمت به [[اسلام]] و محرومان و ستمدیدگان به خصوص در مسند شریف قضاوت، بعد از تحمل بیماری طولانی، سرانجام در آبان ۱۳۷۸ ش دارفانی را وداع گفت و مرغ روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد. پیکر پاکش با تجلیل فراوان، از مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشییع گردید و آن گاه حضرت [[آیت الله محمدتقی بهجت]]، دامت برکاته بر آن بدن شریف نماز گذارد.  
  
وي در گلزار شهداي قم علي بن جعفر علیه‌السلام در جوار شهداي گلگون كفن وطن اسلامی‌مان رخ در نقاب خاك كشيد. مجالس فراواني از طرف خانواده محترم، دوستان و ارادتمندان، حضرت آيت الله محمدتقي بهجت، جامعه مداحان و بازاريان محترم [[قم]]، قوه قضائيه و ديوان عالي كشور، دانشگاه تهران در قم و تهران منعقد گرديد. در گيلان نيز مجالس فراواني از سوي عالمان و بازاريان و كسبه، به خصوص در شهرهاي لاهيجان و آستانه اشرفيه و نيز در روستاهاي لاهيجان، از سوي مردم آن سامان و با حضور مرحوم آيت الله احسان بخش، نماينده ولي فقيه در گيلان و امام جمعه رشت و استاندار و ساير مقامات محلي و ائمه جمعه و جماعات استان گيلان برگزار و با شكوه خاصي از خدمات آن مرحوم تجليل شد. روحش شاد.<ref>جزوه شرح حال آيت الله ايماني.</ref>
+
وی در گلزار شهدای قم علی بن جعفر علیه‌السلام در جوار شهدای گلگون کفن وطن اسلامی‌مان رخ در نقاب خاک کشید. مجالس فراوانی از طرف خانواده محترم، دوستان و ارادتمندان، حضرت آیت الله محمدتقی بهجت، جامعه مداحان و بازاریان محترم قم، قوه قضائیه و دیوان عالی کشور، دانشگاه تهران در قم و تهران منعقد گردید. در گیلان نیز مجالس فراوانی از سوی عالمان و بازاریان و کسبه، به خصوص در شهرهای لاهیجان و آستانه اشرفیه و نیز در روستاهای لاهیجان، از سوی مردم آن سامان و با حضور مرحوم آیت الله احسان بخش، نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت و استاندار و سایر مقامات محلی و ائمه جمعه و جماعات استان گیلان برگزار و با شکوه خاصی از خدمات آن مرحوم تجلیل شد. روحش شاد.<sup>[[محمد ايماني لاهيجاني#cite%20note-26|[۲۶]]]</sup>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==

نسخهٔ ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۶

آیت الله شیخ محمد ایمانی لاهیجانی

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

آیت عدالت

سرآغاز

آیت الله شیخ محمد ایمانی لاهیجانی یکی ازشخصیت های برجسته حوزه‌های علمیه و یکی از خدمت گزاران صدیق و وفادار به امام و انقلاب اسلامی‌ است که در صحنه‌های مختلف علمی ‌و سیاسی به خصوص در منصب پرافتخار قضای اسلامی، عمر شریف خویش را صرف خدمت به همنوعان، احقاق حق مظلومان و ابطال حقوق ستمگران و طاغوتیان نموده است.

خاندان

آیت الله شیخ محمد ایمانی، سال ۱۳۱۰ ش در محله «شعربافان»[۱] شهرستان مذهبی و عالم پرور لاهیجان، در میان خانواده‌ای مذهبی و متدین، دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش معلم قرآن بود و عمر خویش را صرف تعلیم این کتاب آسمانی نموده است. نیز وی اکثر اوقات، با حضور در محافل و مجالس سخنوران شیرین سخن، مشغول فراگیری معارف قرآنی و اسلامی ‌بود ولذا حکایات و اشعار زیادی را در پای همین منبرها آموخته و از حفظ داشت و آنان را به شاگردانش می‌آموخت. جدش ملا حسین، مردی متقی و وارسته بود که در منطقه لاهیجان به صلاح و نیکوکاری شهرت داشت و مردم آن سامان برای رفع مشکلات خویش و برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی به وی رجوع می‌کردند.

رابینوی فرانسوی درباره خصوصیات این محله می‌نویسد: «ساکنان این محله، جعفری[۲] هستند و مقبره آقا سید محمد یمنی[۳] در این ناحیه واقع است. یک مدرسه دینی[۴] و مسجد آقا سید حسین و دو مقبره، به نام «سُورم علی» (آقا سید میرعلی) معروف است و مقبره تاج الدین مقری معروف به تاج مهری نیز در این (محله) واقع است».[۵]

میرزا حسین فراهانی در سفرنامه خویش درباره این محله می‌نویسد: «چند کارخانه در این بلد وجود دارد و همه قسم پارچه‌های ابریشمی ‌در آن بافته و به سایر شهرها برده و فروخته می‌شود. بیشتر مردم این محله، شعرباف و صاحب کارخانه و نیز مردم آن از ثروتمندان و متحولان لاهیجان به شمار می‌آیند.[۶]

کودکی و تحصیل

آیت الله ایمانی دوران کودکی را با آموختن قرآن نزد پدر خویش به سرعت سپری نمود. او در این ایام به راحتی قرآن می‌خواند و با احکام و مسائل دینی کاملاً آشنایی داشت. وی به امر و تشویق پدرش، تحصیلات کلاسیک را تا مقطع ششم ابتدایی، با موفقیت به اتمام رسانید و در سال ۱۳۲۲ ش برای فراگیری علوم دینی وارد حوزه علمیه جامع لاهیجان[۷] گردید. لاهیجان در دو قرن گذشته، دارای پنج مدرسه دینی بوده که عبارتند از:

  1. مدرسه صادقیه؛
  2. مدرسه سلیمانیه؛
  3. مدرسه اکبریه؛
  4. مدرسه شعربافان؛
  5. مدرسه جامع.

در حال حاضر فقط دو مدرسه اخیر باقی مانده که این دو نیز به همت والای عالم بزرگوار، آیت الله شیخ مهدی مهدوی لاهیجانی (۱۳۱۳-۱۴۱۳ ق) مجدداً تجدید بنا و مرمت شده است. بعد از ایشان نیز امکانات رفاهی و کتابخانه‌ای، توسط آیت الله زین‌العابدین قربانی دامت برکاته برای طلاب علوم دینی این دو مدرسه فراهم گردید.[۸]

آیت الله مهدوی لاهیجانی

آیت الله شیخ مهدی مهدوی لاهیجانی در نیمه شعبان ۱۳۱۳ ق در نجف اشرف در بیت تقوا و فضیلت، دیده به عالم هستی گشود و در سال ۱۳۱۵ ق همراه والدین خویش به زادگاه پدری اش (لاهیجان) مراجعت نمود.

وی ادبیات فارسی را از میرزا کاظم لاهیجی، مقدمات علوم حوزوی و علوم ریاضی را نزد شیخ عبدالحسین کوشالی، شیخ بهایی لاهیجی، سید عبدالرحیم درگاهی و سید اسدالله کسیمی ‌آموخت. او سپس به رشت آمد و نزد شیخ اسماعیل رشتی، سید مهدی لشت نشایی و شیخ عبدالرحیم کوچصفهانی تلمذ نمود. وی در سال ۱۳۲۷ ق در ۱۴ سالگی به نجف اشرف هجرت نمود و معالم را نزد شیخ علی اکبر خوانساری و شرح لمعه را نزد شمس کرمانشاهی فراگرفت.

مهدوی، اصول را نزد شیخ حبیب اردبیلی و مکاسب را نزد میرزا احمد آشتیانی، کفایه را نزد شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی و دروس خارج را از بسیاری از بزرگان مانند آیات عظام: سید محمد فیروزآبادی، سید میرزا آقا اصطهباناتی، شیخ شعبان گیلانی، میرزا حسین نایینی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی و سید جمال گلپایگانی تلمذ نمود. وی عقاید، عرفان، تفسیر و حکمت را نزد آیات: شیخ مرتضی طالقانی، ابوالحسن مشکینی، طلوعی اشکوری، شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ محمدحسین کاشف الغطا، شیخ محمدکاظم شیرازی و... فراگرفت و با موفقیت به درجه عالیه اجتهاد نائل آمد. او با کسب چهارده اجازه اجتهاد و به دنبال یک بیماری طولانی و سخت به قصد زیارت امام هشتم علیه‌السلام به ایران سفر کرد و بعد از زیارت، به لاهیجان عزیمت نمود. این عالم بزرگوار با توصیه بستگان، دوستان و عالمان شهر، تا آخر عمرش در لاهیجان سکونت گزید.

از استادان بزرگی که ایشان داشتند چنین استنباط می‌شود که وی با نظرات و عقاید آنان کاملاً آشنا و به حق از مجتهدان مسلم و مشهور زمان خود در گیلان بوده است. وی با این که عمر طولانی داشت، مبانی فقه و اصول از خاطرش بیرون نرفت و همواره در مناظرات، سخن برای گفتن داشت.

سال ورود ایشان به ایران ۱۳۱۶ ش. در عصر خفقان رضاخانی بوده است. وی در همان عصر، مدارس دینی و مساجد را تعمیر کرد و موقوفات شهر را احیا نمود. او اولین سخنرانی روشنگرانه و هشدار دهنده‌اش را در لاهیجان، در حالی ایراد کرد که حکومت رضاخان نه تنها از تبلیغات دینی و ارشاد امت اسلامی ‌جلوگیری به عمل می‌آورد؛ بلکه هرگونه فعالیت‌های دینی را نیز به شدت سرکوب می‌کرد. وی در بهبوهه انقلاب اسلامی‌ به رهبری امام خمینی قدس سره برای پیوستن به عالمان متحصن در تهران - که از همه جای ایران شرکت داشتند - به همراه آیات ضیابری و بحرالعلوم به سمت تهران حرکت نمودند که در رودبار دستگیر و چند ماهی در قزل قلعه زندانی شدند. از آثار باقی مانده او عبارتند از:

  1. حقیقة البیع والمعاملة؛
  2. قاعده تجاوز و فراغ؛
  3. حواشی بر رسائل؛
  4. مکاسب و عروة الوثقی؛
  5. بازسازی و احیاء مدرسه علمیه جامع لاهیجان؛
  6. بازسازی مدرسه دینی شعربافان لاهیجان؛
  7. بازسازی مسجد جامع؛
  8. احداث حسینیه جامع و...

وی در لاهیجان به «حاج شیخ» شهرت داشت و این عنوان، لقبی بود که به خاطر برجستگی علمی ‌و درخشندگی بحث‌های فقهی معظم‌له از سوی عالمان اعلام و مراجع عظام نجف اشرف به ایشان داده شد که بعدها در ایران به خصوص لاهیجان به همین عنوان شهرت یافت. وی هیچ گاه از سهم امام استفاده نکرد. شرح خدمات و فعالیت‌های علمی، سیاسی و اجتماعی وی در این مقاله نمی‌گنجد. آیت الله مهدوی در روز جمعه، ۲۱ صفر سال ۱۴۱۳ ه.ق در ۱۰۰ سالگی از دنیا رفت و پیکر پاکش با تشییع کم نظیری در کنار برادرش آیت الله حاج شیخ محمد مهدوی[۹]، در حسینیه جامع لاهیجان دفن گردید.[۱۰]

در قم

حاج شیخ محمد ایمانی بعد از یک سال و اندی تحصیل، در سال ۱۳۲۳ ش وارد حوزه علمیه قم شد و در مدرسه دارالشفای قم سکنا گزید و به فراگیری دانش آل محمد صلی الله علیه و آله پرداخت. کمی ‌سن، دوری از خانواده، غربت و تنهایی، عدم تمکن مالی و... شرایط بسیار سختی را در ابتدای ورود به قم، برایشان به وجود آورد؛ به گونه‌ای که شنیدن خاطرات آن دوران، هر کسی را به تحسین در مقابل اراده و عزم خلل ناپذیر ایشان وامی‌دارد.

آیت الله ایمانی می‌گوید: «در آن ابتدا که وارد قم شدیم به مدرسه فیضیه رفتیم؛ اما برای اقامت، حجره‌ای را که خالی از طلبه باشد، نیافتیم. لذا مجبور شدیم اسباب و وسایل مختصر خود را در کنار حیاط بگذاریم و مدتی در همان جا ساکن شویم. پس از چندی بلاتکلیفی تصمیم گرفتیم یکی از مدرس ها را برای اقامت برگزینیم. همین کار را انجام دادیم اما چون این کار ما سابقه نداشت، حتی الامکان کوشیدیم تا مزاحمتی برای تشکیل دروس ایجاد نشود. لذا قبل از ورود استاد، اسباب و وسایل خود را جمع می‌کردیم و در کناری می‌گذاشتیم و پتوی خود را به نشانه احترام در جای استاد پهن می‌کردیم. پس از گذشت چندی، یکی از حجره‌ها خالی شد و ما به آن جا منتقل شدیم».[۱۱]

آری شوق و علاقه زایدالوصف معظم له به تحصیل علوم دینی به گونه‌ای بود که حتی زمانی که ازدواج کرد، تا مدتی دست از حجره‌نشینی برنداشت و تنها هفته‌ای یکی دو روز برای دیدار خانواده به منزل می‌رفت.

استادان

آیت الله ایمانی تحصیلاتش را با جدیت، پشتکار، عزم و اراده آهنین در حوزه علمیه قم ادامه داد. وی قسمت زیادی از مقدمات را نزد آیت الله ممجد لنگرودی فراگرفت و شرح لمعه را در محضر آیت الله صدوقی یزدی و شیخ اسدالله اصفهانی، رسائل و کفایه را نزد آیت الله مجاهدی تبریزی و سلطانی طباطبایی، و مکاسب را نزد آیت الله بهجت به خوبی فراگرفت. او قسمت زیادی از متون سطح را بدون استاد، با دوستان، با دقت و حوصله فراوان به مباحثه پرداخت.

آیت الله شیخ محمدعلی فیض لاهیجانی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در این باره می‌گوید: «بنده و حضرت آیت الله امینیان عضو خبرگان رهبری در گیلان و امام جمعه آستانه اشرفیه با مرحوم آیت الله ایمانی، از مقدمات تا خارج فقه و اصول را سالیان متمادی مباحثه کرده‌ایم. ما برخلاف روال معمول حوزه، قوانین را نخوانده‌ایم؛ بلکه به پیشنهاد مرحوم آیت الله العظمی ‌حاج سید صدرالدین صدر (والد امام موسی صدر) کتاب فصول را خواندیم و بخشی از کتب را بدون استاد با هم مباحثه کردیم؛ مثلاً تمام کتب شرح لمعه که قسمت زیادی از آن را سابقاً نمی‌خواندند و شاید الان هم نمی‌خوانند ولی ما از اول کتاب طهارت تا آخر حدود، اقرار، دیات، قصاص، احیاء الموات و... را با هم مباحثه کردیم.

در حوزه این کار سابقه نداشت و کتاب رسائل و مکاسب مرسوم نبود که از اول تا آخر آن را بخوانند؛ ولی ما خواندیم. روزی به اتفاق آیت الله ایمانی، محضر آیت الله سلطانی طباطبایی رفتیم. مقداری از باب انسداد را در یک جلسه برای ما تشریح کردند و مابقی را خودمان رفتیم و آن را مباحثه کردیم. چهار جلد اسفار و چهار جلد اول المیزان را با هم مباحثه کردیم. ما تاکنون نشنیده‌ایم که طلبه‌ها تفسیر را مباحثه کنند، حتی برخی از دوستان به ما اعتراض می‌کردند که خواندن کتاب‌هایی همانند قصاص، انسداد، تقیه، عدالت و... در این زمان چه فایده‌ای دارد، آیا جز اتلاف وقت کاری دیگر انجام می‌دهید؟

آیت الله ایمانی در جواب اعتراض می‌فرمودند: درست است خواندن این کتب در حوزه معمول نیست؛ ولی هدف ما از خواندن این ابواب و کتاب‌ها این است که بدانیم اسلام و صاحب شریعت، در این باره چه فرموده است و دانستن این نظریه بالاترین فواید را برای ما دارد.[۱۲]

آیت الله امینیان عضو خبرگان رهبری در گیلان و امام جمعه محترم آستانه اشرفیه آورده است: بنده به اتفاق آیات فیض و ایمانی در حدود نه سال از مقدمات تا کفایه را با دقت فراوان و وسواس زیاد مباحثه کردیم و با هم عهد کرده بودیم تا اتمام کامل دروس سطح در درس خارج حاضر نشویم. خوشبختانه اتمام سطح، مصادف شد با آغاز درس فقه کتاب الطهارة آیت الله العظمی ‌بروجردی قدس سره و درس خارج اصول حضرت امام خمینی قدس سره که به اتفاق، حدود ده سال از محضر این وجود پربرکت فیض بردیم و همزمان در درس سایر آیات شرکت می‌کردیم.[۱۳]

آیت الله ایمانی قدس سره در درس آیات بزرگوار ذیل شرکت و از وجود آنان بهره علمی ‌برده است:

  1. بروجردی قدس سره؛
  2. امام خمینی قدس سره؛
  3. سید مرتضی مرتضوی لنگرودی قدس سره؛
  4. سید محمد محقق داماد قدس سره؛

آیت الله ایمانی بعد از رحلت آیات مذکور و تبعید حضرت امام، از محضر استادان دیگری استفاده نمود که عبارتند از آیات عظام:

  1. میرزا هاشم آملی قدس سره؛
  2. شیخ مرتضی حائری یزدی قدس سره؛
  3. شیخ محمدتقی بهجت دامت برکاته؛
  4. علامه بزرگوار سید محمدحسین طباطبایی.

فعالیت‌ها و مسئولیت‌ها

۱- مسئولیت‌های قضایی:

یکی از ویژگی‌های بارز آن عالم ربانی، مسئولیت‌پذیری وی است. وی با این که مجتهد بود ولی با احساس نیاز جامعه به وجود ایشان، بدون ادعا وارد صحنه‌های مختلف قضایی و اجرایی می‌گردید و از گوشه‌گیری و انزوا به طور جدی دوری می‌ورزید. قبل از این که خدمات وی در سمت قضایی را بیان کنیم فهرست مسئولیت‌های معظم‌له، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ‌را یادآور می‌شویم.

  1. قاضی شرع در مازندران و گرگان: وی به دنبال مشکلات فراوانی که عناصر ضدانقلاب و منافقین در این مناطق به وجود آورده بودند از سوی حضرت امام خمینی، طی حکمی ‌به عنوان قاضی شرع منصوب گردید. وی چند سال در این سمت مهم تا حصول امنیت و آرامش، خدمات فراوانی انجام داد که به برخی از آنان اشاره خواهد شد.
  2. قاضی شرع در خراسان به مدت یک سال از سوی آیت الله شهید بهشتی.
  3. ریاست دادگاه‌های استان تهران.
  4. ریاست دادگاه‌های ویژه مسکن و کار.
  5. ریاست شعبه چهارم دیوان عالی کشور تا آخر عمر.
  6. عضو شورای عالی قضایی کشور.

این شورای قضایی متشکل از شخصیت های برجسته و علمی ‌مانند حضرات آیات: شهید بهشتی، ربانی املشی، آذری قمی، ایمانی، شهید قدوسی، فاضل لنکرانی، موسوی اردبیلی، مقتدایی، خویینی ها، فیض گیلانی، ابطحی کاشانی، بجنوردی، میرمحمدی و... بود که بعد از انقلاب اسلامی ‌تمام پرونده‌های مهم قضایی از سراسر کشور ابتدا به تهران می‌آمد و توسط آیت الله شهید قدوسی این پرونده‌ها جهت مطابقت با موازین شرعی به این هیأت در قم ارجاع می‌گردید و این پرونده‌های قضایی با بررسی موشکافانه و دقیق اعضا، حکم نهایی صادر و جهت اجرا ابلاغ می‌شد.

آیت الله فیض گیلانی که عضو این شورای عالی بود می‌گوید: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اغلب حکم‌هایی که از سوی قضات شهرها به خصوص در مسأله اعدامی‌ها و مصادره اموال با ضعف و مشکل جدی مواجه بود - که قبل از هر چیز اعتراض و چاره اندیشی حضرت امام را به همراه داشت - جهت دقیق شدن احکام با موازین شرعی و جلوگیری از افراط و تفریط ها به دستور معظم‌له که شورای عالی قضایی تشکیل شد که سه نفر از اعضا از طرف ایشان منصوب شدند. این شورای محترم، نقش اساسی و مهمی ‌را به عهده داشت و خیلی از احکام نادرست اعدام و مصادره اموال و... را باطل و قضات منصوب شهرها را تعویض کردند. در یک کلمه، خدمت بزرگی به اسلام و انقلاب نوپای اسلامی ‌کردند.[۱۴]

  • نماینده محترم ولی فقیه در دانشگاه تربیت معلم و تدریس در این دانشگاه.

فعالیت‌های قضایی

یکی از مهمترین ویژگی‌های آیت الله ایمانی در طول فعالیت‌ها و مسئولیت‌های قضایی، رسیدگی سریع به پرونده متخلفان و صدور حکم قاطعانه و با صلابت ایشان بود که به مواردی از آن اشاره می‌شود:

۱- برقراری امنیت و آرامش در مازندران:

استان مازندران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، کانون تجمع منافقان، اشرار و عناصر ضدانقلاب شده بود و به دنبال آن، ناامنی، شرارت، دزدهای زیاد و... مردم انقلابی و خونگرم استان مازندران را رنج می‌داد. مهمتر آن که مردم نسبت به تشکیلات قضایی و انتظامی ‌استان، بی‌اعتماد بودند و هر آن احتمال وقوع حوادث خونین و غیرقابل جبران می‌رفت منطقه برای برقراری امنیت و آرامش، نیازمند حضور جدی انسانی شجاع، متقی، مدیر و مدبر در رأس امور قضایی استان بود.

حضرت امام خمینی در تاریخ ۹ جمادی الاول ۱۳۹۹ طی حکمی ‌معظم‌له را به سِمَت حاکم شرع منصوب نمودند. که متن حکم امام بدین شرح است: «بسمه تعالی. جناب حجة الاسلام آقای حاج شیخ محمد ایمانی دامت افاضاته بدین وسیله به جنابعالی مأموریت داده می‌شود به شهرستان گرگان و بابل بروید و در دادگاه‌های انقلاب اسلامی ‌آن جا حضور بهم رسانده، متصدی مقام قضاوت شوید. ضمناً پرونده زندانیان آن سامان را نیز رسیدگی نموده اقدامات لازمه را بنمایید. روح الله الموسوی الخمینی[۱۵] ۹ جمادی الاولی ۱۳۹۹».

آیت الله ایمانی با حکم حضرت امام وارد استان مازندران گردید و به ریشه‌یابی عوامل و حل مشکلات قضایی استان پرداخت. فرزند ایشان که در طول این ایام همراه ایشان بود چنین می‌گوید: من با ایشان وارد بابل شدم. عوامل نفوذی با تجاربی که بدست آورده بودند، با تبلیغات منفی و گسترده، مانع صدور هر گونه حکمی ‌می‌شدند. مرحوم والد در مرکز دادگاه‌های استان، مستقر شد و مشغول مطالعه دقیق پرونده‌ها و صدور قاطعانه حکم گردید. وی بی اعتنا به تبلیغات، به انجام تکلیف الهی و انقلابی پرداخت. به خوبی به یاد دارم که پدرم رئیس شهربانی وقت استان را دستگیر و زندانی کرده بود؛ ایشان در ظاهر زندانی، ولی در حقیقت آزاد بود و چون ایادی زیادی در استان و خارج استان داشت هیچ قاضی حاضر به رسیدگی پرونده وی نمی‌شد؛ زیرا احتمال آشوب و فتنه زیاد بود، معظم‌له با مطالعه پرونده، این رئیس شهربانی را به دادگاه احضار نمود و ایشان را محاکمه کرد. در هنگام محاکمه وی، ایادی ایشان با زنگ‌های متعدد و شعارهای تند و ارسال پیام‌ها شروع به تهدید و ارعاب نمودند و حتی جمعیت زیادی دور تا دور کاخ دادگستری اجتماع نمودند؛ ولی معظم‌له بدون اعتنا پرونده وی را مورد بررسی قرار داد و ایشان را به دلیل ارتکاب جرائم مختلف، مستحق اعدام دانست. حکم اعدام، جهت اجرا صادر شد و در حضور طرفداران، این فرد را اعدام نمود و قبل از اعدام این فرد، به هوادارانش هشدار جدی داد و بعد از اجرای حکم بدون واهمه از میان همان جمعیت طرفدار، سوار ماشین شد و به منزلش رفت. این شهامت، شجاعت، جسارت و بی اعتنایی به اشرار و صدور حکم قاطعانه و آن هشدار، باعث پراکنده شدن اشرار و ترس و وحشت آنان از اجرای آشوب خیابانی و باعث تقویت روحیه مردم انقلابی منطقه و نیروهای حزب الله و موجب امنیت و آرامش شهر گردید. ریشه منافقان و اشرار در مازندران از بیخ و بن کنده شد و مهمتر این که ایادی آن فرد معدوم دست از تبلیغات برنداشتند و اخلال گران اقدامات زیادی را جهت جلوگیری از صدور حکم قاطعانه نسبت به سایر افراد انجام دادند. جنجال زیاد شد، به طوری که شهید بهشتی در دفاع از معظم له و احکام صادره در صفحه تلویزیون حاضر شد و به حمایت از احکام پرداخت.

۲- عدالت سبز:

مرحوم پدرم گاهی کارهای متضادی انجام می‌داد. به عنوان مثال، در شهرستان بهشهر یک جوان به ظاهر حزب اللهی اقدام به آتش زدن استادیوم ورزشی شهر نمود و خیلی ها انتظار داشتند که معظم‌له حکم قضایی را درباره این جوان اجرا نکند ولی برخلاف انتظار و تصورات بی جای برخی عناصر، معظم‌له وی را در همان استادیوم در دادگاه علنی حکم به شلاق داد و حکم الهی بر این جوان جاری شد. این تدبیر در احکام اسلامی ‌با مقبولیت عمومی ‌مواجه شد؛ اما روزی ایشان در دفتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه با خبر می‌شوند که یکی از نگهبانان با خانم دکتری که استاد گروه فیزیک دانشگاه بوده، برخورد ناملایمی ‌داشته است. ظاهراً آنان به خاطر بدحجابی از ورود وی به دانشگاه ممانعت به عمل می‌آورند که همین امر اعتراض سایر استادان را به همراه داشته است. معظم‌له با تدبیری به سرعت شماره تلفن آن استاد و خانم دکتر را گرفته و با وی تماس می‌گیرند و ضمن معرفی خود، وقت ملاقات گرفته و با حضور در منزل از وی تفقد و دلجویی به عمل می‌آورند. این اقدام معظم‌له موجب خاموش شدن فتنه در دانشگاه و خرسندی استادان و حفظ این سرمایه‌های علمی ‌و دانشگاهی و نیز منجر به رعایت حجاب ظاهری آن خانم گردید.[۱۶]

۳- خلع سلاح منافقین:

یکی از فضلای مازندرانی می‌گفت: منافقین، منطقه مازندران را قُرق کرده بودند و بی‌محابا اعلام قدرت و مبارزه با انقلاب و امام می‌نمودند. در استان مازندران به خصوص در شهرستان بهشهر اقدامات مرحوم ایمانی در خلع سلاح کردن و بیرون نمودن با ذلت آنان و پاک نمودن منطقه از لوث وجود این عناصر امریکایی به واقع قابل تحسین است.

۴- مبارزه با سرکردگان قاچاق:

آیت الله ایمانی طی حکمی‌ از سوی آیت الله قدوسی، برای سامان بخشیدن به پرونده‌های بلاتکلیف قاچاق چیان به استان خراسان، اعزام گردید و در مشهد مقدس به مدت یک سال مشغول انجام وظیفه خطیر قضا گردید. این مسافرت بدان جهت صورت گرفت که در اذهان عمومی‌ عدم قدرت و برخورد قاطعانه با قاچاق چیان به شدت مطرح بود. معظم‌له در این مدت، با بررسی دقیق پرونده‌ها، زندانیان بی گناه را آزاد و سرکردگان قاچاقچی را اعدام کرد که منجر به خوشحالی دوستداران انقلاب گردید.[۱۷]

۵- حل معضلات انقلاب:

آیت الله ایمانی پس از برقراری امنیت و آرامش نسبی در حوزه مأموریتشان در سال ۱۳۶۲ ش. به تهران منتقل شده و به سرپرستی دادگاه‌های ویژه‌ای که برای حل معضلات انقلاب اسلامی ‌تشکیل شده بود، منصوب شد. «دادگاه ویژه مسکن» از جمله همین دادگاه‌ها بود که جهت حل و فصل مشکلات مجموعه‌های مسکونی در تهران که به علت بدهی صاحبان فراری رژیم به بانک ها بلاتکلیف مانده بود، تشکیل شد.

«دادگاه ویژه کار» نیز یکی دیگر از مواردی بود که معظم‌له به ریاست آن منصوب شد. در آن زمان، عدم وجود یک قانون کار مدون و مشخص، باعث بروز اختلافاتی بین کارگران و کارفرمایان شده، مشکلات زیادی را برای نهال نوپای انقلاب اسلامی ‌به وجود آورده بود. اما این دادگاه‌های ابتکاری که علاوه بر علم و آگاهی فنی به قضا، تجربه برخورد با مسائل جدید را نیز می‌طلبید با سرپرستی مرحوم ایمانی، در مدت کوتاهی توانست با اتخاذ راهکارهای مناسب، بر مشکلات فائق آید و اوضاع را سر و سامان دهد.

۶- خدمت در زمان تصدی دیوان عالی:

معظم له پس از انجام وظیفه در سمت‌های مختلف قضایی به دیوان عالی کشور منتقل شد و از سوی آیت الله موسوی اردبیلی به عنوان ریاست شعبه چهارم دیوان عالی منصوب و تا پایان عمر پربرکتش به خدمتگزاری مشغول بود.

نقش آیت الله ایمانی در این شعبه که معمولاً پرونده‌های سنگین قضایی به آن ارجاع داده می‌شد، بسیار حساس و سرنوشت ساز بود. همه قضات مجرب به شهامت، تیزبینی و هوشمندی مرحوم ایمانی اذعان داشتند. او در این مقام، با علم، آگاهی و با درایت عمل می‌کرد و دقت را فدای سرعت و یا بالعکس نمی‌نمود و تسلیم جنجال تبلیغاتی و سیاسی نمی‌شد.

صدور احکام تأثیرگذار

۱- یکی از فرزندان معظم‌له درباره حساسیت کار ایشان در این شعبه چنین می‌گوید: «شاید جریان آقای پدرام تجریشی را در جراید خوانده باشید. وی نوجوانی بود که مادر نداشت و بین او و زن پدرش اختلاف شدیدی وجود داشت وقتی او کشته شد بر همین اصل جنجال وسیع و گسترده‌ای را به راه انداختند و به حکم اولیه دادگاه که قاتل این نوجوان را زن بابا می‌دانست اعتراض داشتند. این حکم به شعبه چهارم جهت تجدیدنظر آمد. مرحوم والد با مطالعه دقیق پرونده و مطابقت با موازین قانونی و شرعی و با اجرای «قسامه» زن بابا که متهم اصلی بود را تبرئه کرد که این رأی باعث اعتماد عموم شد، که بعدها فیلمی ‌درباره این حادثه ساخته شد و این رأی نشان دهنده استقلال و شهامت وی می‌باشد که بدون تأثیرپذیری از اوضاع پیرامون، حکم واقعی را صادر کرد».

۲- زمانی ایشان زنی را محکوم به اعدام کرد و حکم، اجرا شد. اخلال گران و منافقان جنجال زیادی به راه انداختند که این زن حامله بوده است؛ اما شواهد و مدارک پزشک قانونی این ادعا را تأیید نمی‌کرد. جوسازی ادامه پیدا کرد، تا این که شهید بهشتی بدون اطلاع مرحوم آقا تحقیقاتی را به عمل آورد و قبل از تحقیقات فرموده بود من آقای ایمانی را می‌شناسم؛ ایشان حکم بدون سند نمی‌دهند. ضدانقلاب برای درهم شکستن شخصیت شهید بهشتی با این ادعا تلاش می‌کردند. در بررسی‌های به عمل آمده، صحت حکم و فرمایش شهید بهشتی برای همگان ثابت شد.

۳- وی همان طور که در صدور احکام قاطعانه بر علیه خلافکاران جدی بود، در برابر خطاهای برخی از قضات هم حساسیت نشان می‌داد که به موارد زیادی می‌توان اشاره کرد. در یکی از دادگاه‌ها قاضی اصرار داشت که به زور از شخصی برای ارتکاب به زنای محصنه اقرار بگیرد که مرحوم ایمانی تذکر داده بود در سیره نبوی، چنین روشی تجسس بشمار می‌آید و این حرام است. بنابراین حکم را نقض کرد».

۴- صراحت لحجه: در زمان مسئولیتشان در دیوان عالی کشور، شخصی به جرم اختلاس مبلغ کلانی از بانک، به مجازات محکوم شد. آن فرد با تلاش فراوان شخصی را که با مرحوم والد آشنایی قدیمی ‌داشت پیدا کرد و به امید تغییر نظر ایشان، آن شخص را واسطه قرار داد و همراه او به منزل حاج آقا به قم آمد. اما همین که مرحوم آقا از قضیه مطلع شد و آن فرد متخلف را شناخت، با صراحت لهجه شگفت انگیز و بدون این که اسیر تعارفات معمول شود خطاب به شخص واسطه گفت: این آقا، این مبلغ گزاف را از بانک که در حقیقت پول و مال مردم است، اختلاس کرده و حالا آمده این جا تا ما او را تبرئه کنیم! شخص واسطه که گویا تازه فهمیده بود که جریان از چه قرار است با شرمندگی خداحافظی و منزل را ترک کرد.[۱۸]

سجایای اخلاقی

الف: فروتنی و پرهیز از خود برتربینی:

یکی از صفات بارز اخلاقی آیت الله ایمانی تواضع ایشان بود. وی کوچک و بزرگ را به دیده احترام می‌نگریست و هنگام مواجهه با افراد شأن خاصی قایل بود. او سلام دیگران را با شور و محبت پاسخ می‌گفت، تا در سلام کردن بر دیگران سبقت بگیرد.

دکتر حسن مهدویان استاد تربیت مدرس تهران می‌گفت: «من در تمام مدتی که در دانشگاه در خدمت ایشان بودم هیچ وقت موفق نشدم به ایشان در سلام کردن سبقت بگیرم. او واقعاً برای من و همه اساتید مثل پدری مهربان و دلسوز بود».[۱۹]

معظم‌له با این که یکی از سمت‌های مهم قضایی را به عهده داشته و مدتی نماینده ولی فقیه در دانشگاه تربیت مدرس تهران بود، هیچ گاه از ذی طلبگی خارج نشد و هیچ ادعایی نداشت. وی همواره افتخار می‌کرد که طلبه است؛ حتی با این که عالی‌ترین سمت مقام قضایی را به عهده داشته، مقید بود خودش وسایل مورد نیاز منزل را از بازار تهیه کند و به منزل بیاورد.

آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی دامت برکاته برای اینجانب نقل فرمودند: «روزی با ماشین به منزل می‌رفتم، دو نفر هم با من بودند در خیابان باجک آقای ایمانی را دیدم که وسایل و اثاثیه‌ای را خریده و پای پیاده به منزل می‌رفتند. به راننده گفتم: لطفاً توقف کنید. وقتی توقف کردند به آن دو نفر نشان دادم و گفتم: این شخصیت بزرگوار را مشاهده کنید ایشان یکی از قضات محترم و عالی رتبه مملکت ماست که حالا به بازار آمده و خرید کرده و پای پیاده دارند به منزل می‌روند در کجای این دنیا چنین چیزی سابقه دارد؟ آن دو نفر تعجب کردند و در ادامه عرض کردم: خیلی از تبلیغات بر علیه روحانیت و انقلاب بی اساس و مغرضانه است.[۲۰]

وی کارهای منزل را خودش انجام می‌داد، حتی کار برف روبی در زمستان، باغبانی و آب دادن به گل‌ها، تمیزکردن منزل و... خودش به عهده داشت. زندگی او مثل سایر مردم، زندگی عادی و بدون تکلف بود.

یکی از قضات همکار ایشان دکتر مهدی جلیلیان که بعد از رحلت ایشان به ریاست شعبه چهارم منصوب شد می‌گفت: «آیت الله ایمانی هر روز تا ظهر در شعبه چهارم دیوان عالی کشور کار می‌کرد و آن گاه با کمال ادب خداحافظی می‌کرد و تکیه کلام ایشان این بود: اجازه می‌فرمایید؟ در حالی که ایشان رئیس شعبه بود و اجازه ما در دست ایشان بود. اصولاً برای قضات معمر احتمام خاصی قایل بود. در طول مدت همکاری، اغلب در اتخاذ تصمیم و صدور حکم بین همکاران، اختلاف نظر پیش می‌آمد. ایشان همیشه با صبر و حوصله نظرات دیگران را گوش می‌داد و اگر پس از همفکری رأیی اتخاذ می‌شد، از آن حسن استقبال می‌کرد حتی اگر مخالف رأی و نظر ایشان بود».[۲۱]

ب: ساده زیستی:

آیت الله ایمانی با این که در سمت قضا مشغول خدمت بود هیچ‌گاه در فکر کسب درآمد بیشتر و ثروت‌اندوزی برنیامد؛ بلکه همواره هدفش خدمت به مردم بود. آیت الله فیض گیلانی رئیس وقت دیوان عدالت اداری می‌گوید: «ما در دیوان عدالت نیازمند به وجود ایشان بودیم و ایشان در آن وقت، تازه از مشهد به تهران آمده بود و در دیوان عالی مشغول خدمت بود. با این که حقوق دیوان عالی خیلی کمتر از آن مبلغی بود که دیوان عدالت می‌پرداخت، من شخصاً از ایشان دعوت به همکاری کردم ایشان نپذیرفتند و من به یقین می‌دانم که علت خودداری ایشان با ما در دیوان عدالت همان مبلغ مازاد حقوق بود. ایشان کاملاً نسبت به خدمات و امکانات رفاهی بی اعتنا بود و همواره بی رغبتی نشان می‌داد».[۲۲]

فرزند ایشان در این باره می‌گوید: موارد زهد و ساده‌زیستی مرحوم والد فراوان است که به دو نمونه آن اشاره می‌کنم.

۱- یادم هست که ایشان یک عبا را چندین سال نگه می‌داشت و اگر پاره می‌شد، خودش آن را با دقت وصله می‌زد. یک طرف وقتی کهنه می‌شد آن را باز می‌کرد و از طرف دیگر دوباره می‌دوخت و می‌پوشید در حالی که دیگران عبا و قبای گران قیمت می‌پوشیدند.

۲- ایشان در قم سکونت داشت و هر روزه با ماشین پیکان به تهران می‌رفت؛ رفت و برگشت طی می‌کرد با این که بارها پیشنهاد شد که ماشین‌های مدل بالاتر در اختیارشان قرار بگیرد؛ ایشان از پذیرفتن آن اجتناب داشت مهمتر این که در فصل تابستان، هر روز با همین پیکان این اتوبان (قم-تهران) را می‌رفت و برمی‌گشت. از لحاظ امنیتی هم مسئولان این کار را به مصلحت نمی‌دانستند، با این حال ایشان می‌فرمود: من طلبه هستم، تشریفات لازم نیست. معظم له در عین این که از مراتب علمی ‌بالایی برخوردار بود و از لحاظ اجرایی، سمت‌های مهمی ‌را بر عهده داشت؛ به شدت از شهرت و مطرح شدن اجتناب می‌کرد؛ حتی برخی از افراد محل که از نزدیک سلوک اجتماعی بدون تکلف ایشان را شاهد بودند، پس از فوتشان وقتی از جایگاه ایشان مطلع شدند اظهار شگفتی می‌کردند.[۲۳]

ویژگی‌های استادان

آیت الله ایمانی بعد از رحلت آیات عظام بروجردی و لنگرودی و تبعید حضرت امام، بیشترین بهره علمی ‌را از آیت الله محقق داماد برده است. وی در این باره می‌گوید:

«مرحوم محقق داماد، به حق مردی مدقق بود. درس ایشان در آن زمان هر چند از لحاظ کمیت چندان شلوغ نبود؛ اما از نظر محتوا از جمله پربارترین دروس خارج حوزه بشمار می‌رفت. اکثر بزرگان فعلی، در درس ایشان حضور فعال داشتند».

شیوه عملی تواضع علامه طباطبایی

آری مرحوم آیت الله ایمانی علاوه بر شرکت در دروس عمومی ‌علامه بزرگوار، نیز در درس خصوصی شب‌های پنج شنبه که جمعی از فضلای برجسته در آن شرکت داشتند، حضور جدی داشت. وی در کنار فقه و اصول، علم تفسیر را نیز از نظر دور نداشت و از این رو در درس تفسیر علامه طباطبایی شرکت می‌جست. درس تفسیر علامه فرصت مغتنمی ‌برای جویندگان علم و پویندگان طریقت بشمار می‌رفت. علم سرشار و جوشان و قدسی علامه از یک سو و تواضع و سجایای اخلاقی ایشان از سوی دیگر، طلاب شیفته را از هر سو به سمت ایشان جذب می‌کرد و معنویت حاکم بر محفل درس ایشان، شاگردان را از بسیط خاک تا آن سوی افلاک سیر می‌داد.

معظم‌له در بیان تواضع بی مانند علامه طباطبایی قدس سره می‌گفت: «محل درس ایشان که در مکان کوچکی تشکیل می‌شد، شاهد حضور طلاب زیادی برای استفاده از محضر ایشان بود. آقا همان جلوی مدرس می‌نشست و افاضه می‌فرمود. چون تراکم جمعیت شاگردان زیاد بود، بعضاً برای طلابی که در انتهای مدرس می‌نشستند رؤیت آقا ممکن نبود. لذا ما یک تشک کوچکی را تهیه کردیم و در جای ایشان گذاشتیم تا شاید مکان ایشان قدری بلندتر شود و افراد در انتهای مدرس هم بتوانند ایشان را ببینند. اما وقتی آقا وارد مدرس شد با کمال تعجب دیدیم که در جایی که ما مهیا کرده بودیم ننشستند. ما که با خلقیات ایشان آشنا بودیم توضیح دادیم که غرض ما از این کار چه بوده است؛ اما ایشان با یک دنیا فروتنی فرمودند: متوجه‌ام، اما همین که در جایی بنشینم که خودم را نسبت به دیگران در مکان بلندتری ببینم اصلاً حرف خودم را فراموش می‌کنم و قادر به القاء درس نیستم».

ویژگی‌های ممتاز

۱- خلاقیت و جدیت در کار:

آیت الله ایمانی استعدادی قوی داشت. وی در درس و شغلش دارای پشتکار و جدیت فراوان بود. اهتمام و جدیت او در تحصیل، به حدی بود که خود ایشان می‌گفت ما یک وقت با دوستان، یک مباحثه قبل از نماز صبح گذاشته بودیم و هر روز ساعاتی قبل از نماز صبح بیدار می‌شدیم و مباحثه‌ای انجام می‌دادیم و آن گاه برای فریضه صبح به مسجد می‌رفتیم. همین جد و جهد ایشان در فراگیری علم، به سرعت ایشان را در فراگیری علم در زمره طلاب سخت کوش و با استعداد قرار داد و حتی مواردی پیش آمد که مراتب علم ایشان بیشتر آشکار گشت.

معظم‌له فرمودند: در زمان حضرت آیت الله العظمی ‌بروجردی عده‌ای از افراد، مرتب در نزد ایشان از طلبه‌های شمال سعایت و بدگویی می‌کردند و آن ها را به درس نخواندن متهم می‌نمودند. همین مسأله باعث شد تا خاطر آقا نسبت به طلبه‌های شمال مکدر شود. این مسأله ادامه داشت تا زمانی که نظام امتحانات در حوزه به راه افتاد. در همان امتحانات اولیه، من به همراه چند نفر از طلبه‌های شمال از جمله افرادی بودیم که بیشترین نمره را کسب کردند و همین امر باعث شد تا نظر آیت الله بروجردی نسبت به طلاب شمال تغییر کند».[۲۴]

یکی از فرزندان ایشان نقل می‌کرد در زمانی که ما، در دوره ابتدایی و راهنمایی درس می‌خواندیم بیشتر وقت‌ها، شب‌های امتحان به اتاق حاج آقا می‌رفتیم، تا شاید بتوانیم بیشتر درس بخوانیم؛ زیرا ایشان تا پاسی از شب بیدار بود.

۲- شیدای علم:

آیت الله ایمانی علاوه بر تحصیل دروس متداول حوزه‌های علمیه، بسیاری از کتاب‌های متروک را با دقت و جدیت و اهتمام خاص، مطالعه می‌کرد و آن گاه برای تعمیق بخشیدن به اندوخته‌های خود آن ها را در حلقه‌های نقد و نظر، به مباحثه می‌گذاشت. وی از این رهگذر کمال استفاده را برد. او کتاب طهارت حاج آقا رضا همدانی، برخی از مجلدات جواهر، مجلدات ۴ گانه اسفار، چندین جلد از تفسیرالمیزان و تمام ابواب فقهی لمعه، رسائل، و مکاسب را به دقت مطالعه و مباحثه نموده است. وی در جواب اعتراض برخی می‌گفت: «هدف مان از خواندن این مباحث آگاهی به منابع غنی اسلام است. می‌خواهیم بدانیم اسلام چه گفته است؟».

۳- روحیه خدمتگزاری:

یکی از صفات برجسته اخلاقی آیت الله ایمانی، در مدت عمر شریفش، به خصوص در ایام تصدی شان در مشاغل قضایی، روحیه خدمتگزاری و تلاش در رفع حوائج ارباب رجوع بود. با توجه به گستردگی تشکیلات قضایی و پیچیدگی کار آن، اغلب افراد در پیگیری کار خود، با مشکل مواجه می‌شدند و بارها اتفاق می‌افتاد که اشخاص زیادی جهت دادخواهی به ایشان متوسل می‌شدند. ایشان اگر مسأله را صحیح می‌دیدند، از هیچ اقدامی ‌جهت احقاق حق ارباب رجوع امتناع نمی‌کردند. چه بسا پرونده‌ای خارج از حوزه رسیدگی ایشان بود و هیچ گونه مسئولیتی در این زمینه متوجه شان نبود؛ اما خودش به شعبات مراجعه کرده، در جهت تأمین خواست ارباب رجوع تلاش می‌کرد.

دکتر جلیلیان، یکی از همکاران ایشان می‌گوید: «یکی از صفات خاصه آیت الله ایمانی کوشش در جهت انجام حوائج مراجعین و مردم بود. بارها دیدم که شخصاً به شعبات مراجعه می‌کرد و از آن ها در رفع گرفتاری‌های مردم استمداد یاری می‌کرد و این کار را به هیچ وجه کسرشأن خود نمی‌دانست و در حقیقت در این راه به گفته آن عارف بزرگ اصفهانی عمل می‌کرد که اگر قرار است آبروی آدم ریخته شود چه بهتر که در راه خدا ریخته شود».

در این اواخر که وضعیت جسمانی معظم‌له به شدت رو به ضعف گذاشته و رفت و آمد به تهران برایشان بسیار طاقت فرسا بود، از طرف خانواده و آشنایان پیشنهاد می‌شد که یا از کار خود در تهران کناره بگیرند، یا به قم منتقل شوند؛ ولی ایشان قبول نمی‌کرد و یکی از عللی که ذکر می‌کرد این بود که بعضاً افرادی در تهران مراجعه می‌کنند و مشکل و گرفتاری دارند و با تشکیلات هم آشنایی ندارند، ما همین که بتوانیم افراد را راهنمایی کنیم و آنان را از سردرگمی‌ نجات بخشیده و کار آنان را با سرعت انجام دهیم. این خدمت برای ما کافی است.

۴- اهتمام به قرائت و حفظ قرآن کریم:

معظم‌له از حافظه‌ای قوی و استعداد شگرف برخوردار بود. همین امر ایشان را قادر ساخته بود تا در حفظ و به خاطر سپردن قرآن کریم و اشعار و حکایات، بسیار موفق باشد. ایشان می‌گفت: در دوران طلبگی، مسیر منزل تا مدرسه فیضیه را که مسافت نسبتاً زیادی بود، پیاده طی می‌کردم. یک قرآن جیبی به همراه داشتم و در بین راه تا مدرسه، قرآن حفظ می‌کردم. در ایام معمول، وی به سبب اشتغالات فراوان، فرصت کمتری جهت قرائت قرآن پیدا می‌کرد. اما در ماه مبارک رمضان، ختم‌های متوالی قرآن کریم از برنامه های همیشگی ایشان بود و به هیچ وجه و با هیچ عذری این مسأله را ترک نمی‌کرد. در این اواخر که فراغت بیشتری برای ایشان فراهم شده بود، موفق می‌شد در طول ماه مبارک رمضان، نزدیک به ۱۰ بار، قرآن را ختم کند. در ضمن، وی اشعار فراوانی را در جوانی حفظ کرده بود و به مناسبت، در هنگام صحبت استفاده می‌کرد.

۵- نظم و ترتیب در کارها:

ایمانی در برنامه‌های کاری و کارهای شخصی خود از انضباط خاصی برخوردار بود. وقت شناسی، پایبند بودن به قول و وعده، صرف وقت و حوصله در تنظیم اسباب و وسایل منزل و جای دادن آن ها در مکان های شخصی و... همگی از همین روحیه و صفت عالی نفسانی نشأت گرفته بود. به ندرت پیش می‌آمد که ایشان شیئی را در منزل گم کرده و به دنبال آن بگردد. ایشان هیچ وقت کار امروز را به فردا موکول نمی‌کرد، بارها مشاهده شد زمانی که از تهران برمی‌گشت در حالی که به شدت خسته بود و احتیاج به استراحت داشت؛ همین که لباس های خود را خارج می‌کرد به سراغ تلفن می‌رفت و نتیجه پیگیری پرونده اشخاص را به آن ها اطلاع می‌داد؛ در حالی که فرصت انجام این کار را داشت.

۶- عشق به اهل بیت علیهم‌السلام:

ایمانی از ارادتمندان واقعی خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام بود. وی از ابتدای طلبگی تا دوران کهولت، در امر تبلیغ بسیار موفق بود. او متواضعانه در یکی از روستاهای لاهیجان، به نام «کنف گوراب» سالیان متمادی منبر می‌رفت و به ارشاد و هدایت مردم می‌پرداخت. نیز در مسجد آقا سید محمد یمنی لاهیجان به کار ارشاد و هدایت مردم همت می‌گماشت. او به گفته دوستانش ذکر مصیبت را با گریه شدید می‌خواند و گاهی قادر نبود مصیبت را به اتمام برساند و نیمه کاره رها می‌کرد. در اواخر عمر، در ایام عاشورای حسینی، در قم به تکیه آقا سید حسن می‌رفت و گاهی تا ساعت ۲ شب در مجلس می‌نشست. هیچ گاه تهجد را ترک نکرد و برنامه زیارت حرم را مرتب و منظم انجام می‌داد.

نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه

مسئولیت دیگری که همزمان با ریاست شعبه ۴ دیوان عالی کشور به ایشان محول شد، نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه تربیت معلم بود. وجود گرایش ها و سلایق مختلف در بین تشکل‌های دانشجویی و انجمن‌های فعال در دانشگاه، زمینه‌ساز بروز اختلافات و گاهی اوقات نزاع و کشمکش‌هایی شده بود که همگی آرامش و ثباتی که لازمه هر مجموعه علمی‌ - آموزشی است را به شدت تهدید می‌کرد. در این میان، وجود کانون وحدت بخشی که به مثابه مرکز ثقلی برای نیروها و جریان‌های مختلف عمل کند، ضروری می‌نمود. در چنین شرایطی آیت الله ایمانی، عهده‌دار این مسئولیت خطیر شد و تاریخ دانشگاه تربیت معلم و بیانات مسئولان دانشگاه، همگی شاهد بر این مطلب است که ایشان توانستند به نحو احسن از عهده آن برآیند.

دکتر حسن مهدویان، رئیس وقت دانشگاه تربیت معلم، در این زمینه اظهار می‌دارد: «آن چه من در مدت چند سال آشنایی از ایشان دیدم، همه، جنبه علمی ‌و آگاهی ایشان بر تفسیر و مسایل اخلاقی بود و همه جنبه عملی ایشان. اصولاً کارکردن در دانشگاه از ظرافت خاصی برخوردار است، به خصوص روحانی که در سمت نمایندگی نهاد رهبری می‌خواهد انجام وظیفه کند، باید ظرافت و هوشیاری و دقت زیادی را بکار گیرد. حاج آقا ایمانی؛ اولاً نسل جوان را خوب می‌شناخت، علاقه به هدایت آن ها داشت و در پی آن بود تا آن ها هدایت اسلامی ‌پیدا کنند. از این رو تا زمانی که در دانشگاه حضور داشت بین گروه‌های مختلف دانشجویی اختلاف و نزاعی وجود نداشت. ایشان حق و حقیقت را در نظر داشت و حق را در هر دسته‌ای می‌دید، آن را تأیید می‌کرد. حتی اگر گروهی اشتباهاتی هم داشتند آن را به طور کلی طرد نمی‌کرد».

حضور فعال و مدبرانه در دانشگاه و نظر پدرانه ایشان نسبت به دانشجو و دید یکسان و خالی از حب و بغض، نسبت به گروه‌ها و تشکل‌ها به سرعت روحیه تفاهم و همکاری را بین تمامی ‌اجزای دانشگاه حاکم کرد.

معظم‌له در بیان ابتدای ورودشان به دانشگاه می‌فرمودند: «اولین قدمی ‌که ما برداشتیم، نماز جماعت تشکیل دادیم با این که نمازخانه‌ای وجود نداشت، سالنی را گرفتیم و تبدیل به نمازخانه کردیم، بین الصلوتین مقید شدم که صحبت کنم و آیه‌ای را که برای صحبت انتخاب کردم، آیه شریفه «واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا» بود؛ همگی به ریسمان محکم الهی یعنی ولایت چنگ بزنید و متحد شوید. آن گاه عوامل وحدت و عوامل اختلاف را بیان می‌کردم. بیش از یک سال حول این موضوع صحبت کردم و همگی را به وحدت و هماهنگی با ریاست دعوت کردم و به گونه‌ای وانمود کردم که نظر من نسبت به دانشجویان نظر پدر و فرزندی است».

وی همزمان با تصدی این مسئولیت، به تدریس در دانشگاه نیز اشتغال داشت. ایشان معتقد بود، صِرف دانش علمی‌ و کاربردی محض برای موفقیت در امر تدریس دانشجویان، کافی نیست؛ بلکه ایجاد ارتباط صمیمی‌ با دانشجو و بکارگیری روش‌هایی برای جلوگیری از یک نواخت شدن کلاس که باعث خستگی و بی رغبتی دانشجو به درس می‌شود، همگی عواملی است که در بالابردن بازدهی تدریس بسیار مفید است. به همین جهت، کلاس‌های درس ایشان بسیار باطراوت و شاهد حضور فعالانه دانشجویان بود. نکته قابل توجه دیگر این که از طرف دانشگاه به ایشان پیشنهاد شد تا برای اعطای مدرک دکترا، رساله‌ای را تهیه و تدوین کنند و ایشان علی رغم مشغله‌های فراوان، با ارائه رساله‌ای تحت عنوان «قسامه» موفق به تطبیق مدرک دکترا و اخذ رتبه استاد یاری در رشته الهیات و معارف اسلامی ‌شد.[۲۵]

فرزندان

آیت الله ایمانی در سال ۱۳۳۰ ش با دختر مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ احمد عاصی لاهیجی (پدر گرامی ‌حاج آقا عاصی مداح معروف قم) ازدواج نمود که ثمره ازدواج وی پنج فرزند (۴ پسر و یک دختر) است که اسامی ‌پسرانش عبارتند از:

  1. محمدجعفر ایمانی، حقوقدان.
  2. دکتر محمدحسین ایمانی، دکترای رشته اقتصاد و استاد دانشگاه.
  3. محمدرضا ایمانی، کارمند.
  4. حجة الاسلام رسول ایمانی.

وفات

آیت الله ایمانی بعد از عمری تلاش در راه خدمت به اسلام و محرومان و ستمدیدگان به خصوص در مسند شریف قضاوت، بعد از تحمل بیماری طولانی، سرانجام در آبان ۱۳۷۸ ش دارفانی را وداع گفت و مرغ روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد. پیکر پاکش با تجلیل فراوان، از مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام تا حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها تشییع گردید و آن گاه حضرت آیت الله محمدتقی بهجت، دامت برکاته بر آن بدن شریف نماز گذارد.

وی در گلزار شهدای قم علی بن جعفر علیه‌السلام در جوار شهدای گلگون کفن وطن اسلامی‌مان رخ در نقاب خاک کشید. مجالس فراوانی از طرف خانواده محترم، دوستان و ارادتمندان، حضرت آیت الله محمدتقی بهجت، جامعه مداحان و بازاریان محترم قم، قوه قضائیه و دیوان عالی کشور، دانشگاه تهران در قم و تهران منعقد گردید. در گیلان نیز مجالس فراوانی از سوی عالمان و بازاریان و کسبه، به خصوص در شهرهای لاهیجان و آستانه اشرفیه و نیز در روستاهای لاهیجان، از سوی مردم آن سامان و با حضور مرحوم آیت الله احسان بخش، نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت و استاندار و سایر مقامات محلی و ائمه جمعه و جماعات استان گیلان برگزار و با شکوه خاصی از خدمات آن مرحوم تجلیل شد. روحش شاد.[۲۶]

پانویس


منابع

محمدتقي ادهم نژاد لنگرودي، ستارگان حرم، جلد 19، صفحه 12-39