آیه ۱۳ مجادله: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی '=== متن آیه === {{قرآن در قاب|أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَ...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ==متن آیه== | |
− | {{قرآن در قاب| | + | {{قرآن در قاب|«أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَیْكُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُواالزَّكَاةَ وَأَطِیعُوااللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ».|سوره=58|آیه=13}} |
− | + | ==ترجمه== | |
− | آیا ترسیدید پیش از | + | آیا ترسیدید پیش از نجواکردن صدقه ها بدهید؟ حال که صدقه نداده اید و خدا هم توبه شما را پذیرفته است، پس نماز بگزارید و [[زکات]] بدهید و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید که خدا به کارهایی که می کنید، آگاه است. |
− | == | + | ==نزول== |
− | «[[شیخ طوسى]]» زجاج گوید: سبب نزول آیه چنین بوده که توانگران و ثروتمندان اوقات پیامبر را به مشورت درباره چیزهائى که میخواستند، مى گرفتند و فرصتى براى فقراء درباره صحبت کردن با پیامبر باقى نمى ماند. | + | '''شأن نزول آیات 12 و 13:''' |
+ | |||
+ | «[[شیخ طوسى]]» گویند: زجاج گوید: سبب نزول آیه چنین بوده که توانگران و ثروتمندان اوقات پیامبر را به مشورت درباره چیزهائى که میخواستند، مى گرفتند و فرصتى براى فقراء درباره صحبت کردن با پیامبر باقى نمى ماند. | ||
در این آیه خداوند به آنها دستور فرمود که به جاى گرفتن وقت، [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به [[صدقه]] دادن بپردازند زیرا آنان کسانى بودند که از دادن صدقه امتناع مى ورزیدند و در این آیه دستور داده شد تا مادامى که صدقه اى نداده باشند، چه کم یا زیاد با پیامبر به نجوى و گفتگو نپردازند و چنانچه روایت شده از آن به بعد کسى به کار نجوى نپرداخت تا این که على علیهالسلام دینارى به قرض گرفت و آن را به تصدق داد و با پیامبر به نجوى پرداخت و خداوند این حکم را به آیه 13 نسخ فرمود.<ref> صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره اغنیاء نازل شده که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله مى آمدند و با وى به گفتگوى زیاد مى پرداختند و خداوند آنها را به جاى گفت و شنود با پیامبر به [[صدقه]] دادن امر فرمود. پس از نزول این آیه توانگران با پیامبر گفت و شنود نمى کردند سپس آیه بعدى که رخصت و اجازه در این امر بود، نازل شد چنان که مقاتل بن حیان نقل نماید: [[امام على]] مرتضى علیهالسلام فرماید: در قرآن آیه اى است که کسى قبل از من به آن عمل ننموده و نیز کسى بعد از من به آن عمل نخواهد نمود و آن آیه 12 این سوره است زیرا من دینارى داشتم که آن را بده درهم فروختم وقتى که خواستم در این باره به رسول خدا صلی الله علیه و آله بگفت و شنود بپردازم درهم خود را [[صدقه]] دادم بعد به گفتگو پرداختم سپس آیه 13 آن را نسخ نمود و از آن به بعد کسى به آن عمل ننمود و خداوند به خاطر من به این امت تخفیف داد و از براى کسى قبل از من هم نازل نشد و نیز براى کسى بعد از من هم نازل نگردید (چنان که صاحب کشف الاسرار که از مفسرین عامه است آن را از على علیهالسلام نقل و روایت نموده است) و نیز صاحبان کشف الاسرار و مجمع البیان از عبدالله بن عمر نقل نمایند که گفت: سه چیز به على بن ابىطالب اختصاص یافت که بسیار مایل بودم. اى کاش یکى از آنها براى من مى بود، اول تزویج با دختر [[پیامبر اسلام]] [[حضرت فاطمه]] زهرا علیهاالسلام، دوم دادن پرچم در جنگ خیبر بدست وى از طرف پیامبر اسلام، سوم آیه نجوى که به خاطر او نزول یافته است، مجاهد و قتاده گویند وقتى که مردم به گفتگو و نجوى تا قبل از [[صدقه]] دادن منع گردیدند. از آن به بعد کسى با پیامبر به گفتگو و نجوى نمى پرداخت جز على علیهالسلام که تصدق میداد سپس به گفتگو و نجوى با پیامبر مى پرداخت و آیه رخصت و اجازه نیز بعد از آن نازل گردید. صاحب تفسیر برهان از محمد بن العباس و او بعد از پنج واسطه از کلبى او از ابوصالح و او از ابن عباس روایت کرده و گوید که آیه 12 درباره على بن ابىطالب علیهالسلام نازل گردیده که یک دینار داشت و آن را بده درهم فروخت و هر وقتى که با پیامبر به نجوى مى پرداخت. یک درهم صدقه میداد تا این که ده بار با [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله به نجوى پرداخت و تمام ده درهم را به صدقه داد سپس نسخ گردید و کسى به آن عمل ننمود جز على علیهالسلام و نیز هیچ کس پیش از او و بعد از او نیز بدان عمل ننمود و اختصاص به وى پیدا کرد.</ref><ref> صاحب کشف الاسرار و نیز در صحیح ترمذى از على علیهالسلام نقل نمایند وقتى که آیه 12 نازل گردید. پیامبر به على گفت: یا على مردم چه اندازه تصدق بدهند، خوب است؟ على گوید: گفتم خدا و رسول او داناترند. پیامبر فرمود: آیا یک دینار کافى است؟ على گفت: زیاد است زیرا مردم طاقت پرداخت آن را ندارند. فرمود: نصف دینار چطور؟ گفت: باز هم زیاد است سپس پیامبر فرمود: پس چقدر کافى است؟ گفت: یک حبه گندم یا جو. پیامبر فرمود: یا على خوب گفتى زیرا مرد کمبضاعتى در مال هستى سپس آیه 13 نازل شد. ابن ابى حاتم در تفسیر خود از طریق ابوطلحة از ابن عباس نقل کند که مسلمین مسائل زیادى از پیامبر مى پرسیدند تا جائى که این موضوع بر پیامبر گران آمد و خدا خواست که بر پیامبرش آسان بگیرد لذا آیه 12 را نازل فرمود و بعد از نزول آیه مردم چیزى از پیامبر سؤال نمى کردند سپس آیه 13 نازل گردید.</ref> | در این آیه خداوند به آنها دستور فرمود که به جاى گرفتن وقت، [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به [[صدقه]] دادن بپردازند زیرا آنان کسانى بودند که از دادن صدقه امتناع مى ورزیدند و در این آیه دستور داده شد تا مادامى که صدقه اى نداده باشند، چه کم یا زیاد با پیامبر به نجوى و گفتگو نپردازند و چنانچه روایت شده از آن به بعد کسى به کار نجوى نپرداخت تا این که على علیهالسلام دینارى به قرض گرفت و آن را به تصدق داد و با پیامبر به نجوى پرداخت و خداوند این حکم را به آیه 13 نسخ فرمود.<ref> صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره اغنیاء نازل شده که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله مى آمدند و با وى به گفتگوى زیاد مى پرداختند و خداوند آنها را به جاى گفت و شنود با پیامبر به [[صدقه]] دادن امر فرمود. پس از نزول این آیه توانگران با پیامبر گفت و شنود نمى کردند سپس آیه بعدى که رخصت و اجازه در این امر بود، نازل شد چنان که مقاتل بن حیان نقل نماید: [[امام على]] مرتضى علیهالسلام فرماید: در قرآن آیه اى است که کسى قبل از من به آن عمل ننموده و نیز کسى بعد از من به آن عمل نخواهد نمود و آن آیه 12 این سوره است زیرا من دینارى داشتم که آن را بده درهم فروختم وقتى که خواستم در این باره به رسول خدا صلی الله علیه و آله بگفت و شنود بپردازم درهم خود را [[صدقه]] دادم بعد به گفتگو پرداختم سپس آیه 13 آن را نسخ نمود و از آن به بعد کسى به آن عمل ننمود و خداوند به خاطر من به این امت تخفیف داد و از براى کسى قبل از من هم نازل نشد و نیز براى کسى بعد از من هم نازل نگردید (چنان که صاحب کشف الاسرار که از مفسرین عامه است آن را از على علیهالسلام نقل و روایت نموده است) و نیز صاحبان کشف الاسرار و مجمع البیان از عبدالله بن عمر نقل نمایند که گفت: سه چیز به على بن ابىطالب اختصاص یافت که بسیار مایل بودم. اى کاش یکى از آنها براى من مى بود، اول تزویج با دختر [[پیامبر اسلام]] [[حضرت فاطمه]] زهرا علیهاالسلام، دوم دادن پرچم در جنگ خیبر بدست وى از طرف پیامبر اسلام، سوم آیه نجوى که به خاطر او نزول یافته است، مجاهد و قتاده گویند وقتى که مردم به گفتگو و نجوى تا قبل از [[صدقه]] دادن منع گردیدند. از آن به بعد کسى با پیامبر به گفتگو و نجوى نمى پرداخت جز على علیهالسلام که تصدق میداد سپس به گفتگو و نجوى با پیامبر مى پرداخت و آیه رخصت و اجازه نیز بعد از آن نازل گردید. صاحب تفسیر برهان از محمد بن العباس و او بعد از پنج واسطه از کلبى او از ابوصالح و او از ابن عباس روایت کرده و گوید که آیه 12 درباره على بن ابىطالب علیهالسلام نازل گردیده که یک دینار داشت و آن را بده درهم فروخت و هر وقتى که با پیامبر به نجوى مى پرداخت. یک درهم صدقه میداد تا این که ده بار با [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله به نجوى پرداخت و تمام ده درهم را به صدقه داد سپس نسخ گردید و کسى به آن عمل ننمود جز على علیهالسلام و نیز هیچ کس پیش از او و بعد از او نیز بدان عمل ننمود و اختصاص به وى پیدا کرد.</ref><ref> صاحب کشف الاسرار و نیز در صحیح ترمذى از على علیهالسلام نقل نمایند وقتى که آیه 12 نازل گردید. پیامبر به على گفت: یا على مردم چه اندازه تصدق بدهند، خوب است؟ على گوید: گفتم خدا و رسول او داناترند. پیامبر فرمود: آیا یک دینار کافى است؟ على گفت: زیاد است زیرا مردم طاقت پرداخت آن را ندارند. فرمود: نصف دینار چطور؟ گفت: باز هم زیاد است سپس پیامبر فرمود: پس چقدر کافى است؟ گفت: یک حبه گندم یا جو. پیامبر فرمود: یا على خوب گفتى زیرا مرد کمبضاعتى در مال هستى سپس آیه 13 نازل شد. ابن ابى حاتم در تفسیر خود از طریق ابوطلحة از ابن عباس نقل کند که مسلمین مسائل زیادى از پیامبر مى پرسیدند تا جائى که این موضوع بر پیامبر گران آمد و خدا خواست که بر پیامبرش آسان بگیرد لذا آیه 12 را نازل فرمود و بعد از نزول آیه مردم چیزى از پیامبر سؤال نمى کردند سپس آیه 13 نازل گردید.</ref> | ||
− | ==پانویس == | + | ==پانویس== |
− | <references /> | + | <references/> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | ==منابع== | ||
* قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی. | * قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی. | ||
+ | * محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 784. | ||
− | + | ==پیوندها== | |
− | + | * [[سوره مجادله]] | |
− | + | * [[سوره مجادله/متن و ترجمه سوره]] | |
− | |||
− | *[[سوره مجادله ]] | ||
− | |||
− | *[[سوره مجادله /متن و ترجمه سوره | ||
− | |||
− | |||
+ | [[رده:آیات سوره مجادله]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۳۱
متن آیه
ترجمه
آیا ترسیدید پیش از نجواکردن صدقه ها بدهید؟ حال که صدقه نداده اید و خدا هم توبه شما را پذیرفته است، پس نماز بگزارید و زکات بدهید و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید که خدا به کارهایی که می کنید، آگاه است.
نزول
شأن نزول آیات 12 و 13:
«شیخ طوسى» گویند: زجاج گوید: سبب نزول آیه چنین بوده که توانگران و ثروتمندان اوقات پیامبر را به مشورت درباره چیزهائى که میخواستند، مى گرفتند و فرصتى براى فقراء درباره صحبت کردن با پیامبر باقى نمى ماند.
در این آیه خداوند به آنها دستور فرمود که به جاى گرفتن وقت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به صدقه دادن بپردازند زیرا آنان کسانى بودند که از دادن صدقه امتناع مى ورزیدند و در این آیه دستور داده شد تا مادامى که صدقه اى نداده باشند، چه کم یا زیاد با پیامبر به نجوى و گفتگو نپردازند و چنانچه روایت شده از آن به بعد کسى به کار نجوى نپرداخت تا این که على علیهالسلام دینارى به قرض گرفت و آن را به تصدق داد و با پیامبر به نجوى پرداخت و خداوند این حکم را به آیه 13 نسخ فرمود.[۱][۲]
پانویس
- ↑ صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره اغنیاء نازل شده که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله مى آمدند و با وى به گفتگوى زیاد مى پرداختند و خداوند آنها را به جاى گفت و شنود با پیامبر به صدقه دادن امر فرمود. پس از نزول این آیه توانگران با پیامبر گفت و شنود نمى کردند سپس آیه بعدى که رخصت و اجازه در این امر بود، نازل شد چنان که مقاتل بن حیان نقل نماید: امام على مرتضى علیهالسلام فرماید: در قرآن آیه اى است که کسى قبل از من به آن عمل ننموده و نیز کسى بعد از من به آن عمل نخواهد نمود و آن آیه 12 این سوره است زیرا من دینارى داشتم که آن را بده درهم فروختم وقتى که خواستم در این باره به رسول خدا صلی الله علیه و آله بگفت و شنود بپردازم درهم خود را صدقه دادم بعد به گفتگو پرداختم سپس آیه 13 آن را نسخ نمود و از آن به بعد کسى به آن عمل ننمود و خداوند به خاطر من به این امت تخفیف داد و از براى کسى قبل از من هم نازل نشد و نیز براى کسى بعد از من هم نازل نگردید (چنان که صاحب کشف الاسرار که از مفسرین عامه است آن را از على علیهالسلام نقل و روایت نموده است) و نیز صاحبان کشف الاسرار و مجمع البیان از عبدالله بن عمر نقل نمایند که گفت: سه چیز به على بن ابىطالب اختصاص یافت که بسیار مایل بودم. اى کاش یکى از آنها براى من مى بود، اول تزویج با دختر پیامبر اسلام حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دوم دادن پرچم در جنگ خیبر بدست وى از طرف پیامبر اسلام، سوم آیه نجوى که به خاطر او نزول یافته است، مجاهد و قتاده گویند وقتى که مردم به گفتگو و نجوى تا قبل از صدقه دادن منع گردیدند. از آن به بعد کسى با پیامبر به گفتگو و نجوى نمى پرداخت جز على علیهالسلام که تصدق میداد سپس به گفتگو و نجوى با پیامبر مى پرداخت و آیه رخصت و اجازه نیز بعد از آن نازل گردید. صاحب تفسیر برهان از محمد بن العباس و او بعد از پنج واسطه از کلبى او از ابوصالح و او از ابن عباس روایت کرده و گوید که آیه 12 درباره على بن ابىطالب علیهالسلام نازل گردیده که یک دینار داشت و آن را بده درهم فروخت و هر وقتى که با پیامبر به نجوى مى پرداخت. یک درهم صدقه میداد تا این که ده بار با رسول خدا صلى الله علیه و آله به نجوى پرداخت و تمام ده درهم را به صدقه داد سپس نسخ گردید و کسى به آن عمل ننمود جز على علیهالسلام و نیز هیچ کس پیش از او و بعد از او نیز بدان عمل ننمود و اختصاص به وى پیدا کرد.
- ↑ صاحب کشف الاسرار و نیز در صحیح ترمذى از على علیهالسلام نقل نمایند وقتى که آیه 12 نازل گردید. پیامبر به على گفت: یا على مردم چه اندازه تصدق بدهند، خوب است؟ على گوید: گفتم خدا و رسول او داناترند. پیامبر فرمود: آیا یک دینار کافى است؟ على گفت: زیاد است زیرا مردم طاقت پرداخت آن را ندارند. فرمود: نصف دینار چطور؟ گفت: باز هم زیاد است سپس پیامبر فرمود: پس چقدر کافى است؟ گفت: یک حبه گندم یا جو. پیامبر فرمود: یا على خوب گفتى زیرا مرد کمبضاعتى در مال هستى سپس آیه 13 نازل شد. ابن ابى حاتم در تفسیر خود از طریق ابوطلحة از ابن عباس نقل کند که مسلمین مسائل زیادى از پیامبر مى پرسیدند تا جائى که این موضوع بر پیامبر گران آمد و خدا خواست که بر پیامبرش آسان بگیرد لذا آیه 12 را نازل فرمود و بعد از نزول آیه مردم چیزى از پیامبر سؤال نمى کردند سپس آیه 13 نازل گردید.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی.
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 784.