اسماعیل صالحی مازندرانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
'''«آيت‌الله اسماعيل صالحى مازندرانى»''' (1312-1380 ش)، از فقها و اساتید حوزه علمیه بود. از ایشان آثاری چند بر جای مانده است  از جمله "مفتاح البصیرة فی فقه الشریعة(شرح عروة الوثقی)" و رساله توضیح المسائل است.
+
'''«آیت‌الله اسماعیل صالحى مازندرانى»''' (۱۳۱۲-۱۳۸۰ ش)، از فقها و اساتید [[حوزه علمیه قم]] و از شاگردان [[امام خمینی]] بود. از ایشان آثاری چند بر جای مانده است، از جمله «مفتاح البصیرة فی فقه الشریعة» و «بحثی درباره معاد».
  
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
 
|نام کامل = اسماعیل صالحی مازندرانی
 
|نام کامل = اسماعیل صالحی مازندرانی
|تصویر=[[پرونده:Salehi.jpg|220px|center]]
+
|تصویر=[[پرونده:Salehi.jpg|۲۲۰px|center]]
|زادروز =  1312 شمسی
+
|زادروز =  ۱۳۱۲ شمسی
|زادگاه =  سوادکوه - مازندران
+
|زادگاه =  قائم‌شهر، مازندران
|وفات =  9 شهريور 1380
+
|وفات =  ۹ شهریور ۱۳۸۰ شمسی
|مدفن =  [[قم]] - [[حرم حضرت معصومه عليها السلام|حرم حضرت معصومه سلام الله علیها]]
+
|مدفن =  [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام]]
|اساتید =  [[آیت الله بروجردی]]، [[امام خمینی]]، [[علامه طباطبایی]] و آيت الله محقق داماد
+
|اساتید =  [[آیت الله بروجردی]]، [[امام خمینی]]، [[علامه طباطبایی]]، [[سید محمد محقق داماد]]،...
|شاگردان = محسن قرائتی و حمید روحانی
+
|شاگردان = [[محسن قرائتی]]، محمدى گلپایگانى، ناطق نورى، سید حمید روحانی،...
|آثار = رسائل فقهی، مفتاح البصيرة فى فقه الشريعة (شرح عروة الوثقى)
+
|آثار = رسائل فقهی، مفتاح البصیرة فى فقه الشریعة، مناسک حج، استفتاءات، احکام جوانان و نوجوانان، بحثی درباره معاد،...
 
}}
 
}}
  
 
==ولادت==
 
==ولادت==
اسماعيل صالحى مازندرانى فرزند ملا رحمت الله در سال 1312 یا 1315 ش. (1355 قمرى) در يكى از روستاهاى قائم شهر در خانواده اى روحانى متولد شد. پدر و اجداد بزرگوارش، همه از علماى وارسته و فرهيختگان پرهيزكار بودند.
+
اسماعیل صالحى مازندرانى فرزند ملا رحمت الله در سال ۱۳۱۲ یا ۱۳۱۵ ش. (۱۳۵۵ قمرى) در یکى از روستاهاى قائم شهر در خانواده اى روحانى متولد شد. پدر و اجداد بزرگوارش، همه از علماى وارسته و فرهیختگان پرهیزکار بودند.
  
==تحصيل و استادان==
+
==تحصیل و استادان==
  
شيخ اسماعيل صالحى پس از آموختن [[قرآن مجيد]] و بعضى از كتب مذهبى و تاريخى و مقدارى از [[جامع المقدمات]] از محضر پدر بزرگوارش، براى ادامه تحصيل [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]]، عازم «بابل» مازندران شد و [[صرف]] و [[نحو]] و [[منطق]] و بسيارى از [[احكام]] و دينى را از اساتيد بزرگوار مدرسه «صدر» از جمله آيت الله شيخ امان الله كريمى آموخت.
+
شیخ اسماعیل صالحى پس از آموختن [[قرآن مجید]] و بعضى از کتب مذهبى و تاریخى و مقدارى از [[جامع المقدمات]] از محضر پدر بزرگوارش، براى ادامه تحصیل [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]]، عازم «بابل» مازندران شد و [[صرف]] و [[نحو]] و [[منطق]] و بسیارى از [[احکام]] و دینى را از اساتید بزرگوار مدرسه «صدر» از جمله آیت الله شیخ امان الله کریمى آموخت.
  
آنگاه به [[تهران]] عزيمت كرد و حدود دو سال مشغول تحصيل بود. سپس عازم [[قم]] شد و حدود هفت ماه در [[مدرسه فيضيه]] اقامت داشت. تلاش و جديت در تحصيل و مطالعه مداوم، غالب اوقاتش را پر كرده بود؛ به گونه اى كه زمان تحصيل و تدريس در شبانه‌روز به بيست ساعت مى رسيد. استعداد سرشار و روح كنجكاوش به حدى بود كه از محضر استادى به محضر استادى ديگر حاضر مى شد تا مراحل كمال و [[معرفت]] را با [[اخلاص]] طى كند. دقت نظر وى به گونه اى بود كه يكى از مدرسان بزرگ حوزه، فرموده است: «من در عمرم طلبه اى دقيق النظر مانند ايشان نديدماين زمانى بود كه به تحصيل درس منطق مشغول بود و با سؤال هاى پى در پى استاد را به اعجاب وامى داشت.
+
آنگاه به [[تهران]] عزیمت کرد و حدود دو سال مشغول تحصیل بود. سپس عازم [[قم]] شد و حدود هفت ماه در [[مدرسه فیضیه]] اقامت داشت. تلاش و جدیت در تحصیل و مطالعه مداوم، غالب اوقاتش را پر کرده بود؛ به گونه اى که زمان تحصیل و تدریس در شبانه‌روز به بیست ساعت مى رسید. استعداد سرشار و روح کنجکاوش به حدى بود که از محضر استادى به محضر استادى دیگر حاضر مى شد تا مراحل کمال و [[معرفت]] را با [[اخلاص]] طى کند. دقت نظر وى به گونه اى بود که یکى از مدرسان بزرگ حوزه، فرموده است: «من در عمرم طلبه اى دقیق النظر مانند ایشان ندیدماین زمانى بود که به تحصیل درس منطق مشغول بود و با سؤال هاى پى در پى استاد را به اعجاب وامى داشت.
  
آيت الله صالحى مازندرانى، اوايل سال تحصيلى 1333 ش. عازم [[مشهد]] مقدس شد و سطح عالى و مقدارى از دروس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را از محضر اساتيد و بزرگان [[حوزه علميه]] مشهد فراگرفت؛ از جمله اساتيد وى، آيت الله [[شیخ هاشم قزوینی|شيخ هاشم قزوينى]] بود.  
+
آیت الله صالحى مازندرانى، اوایل سال تحصیلى ۱۳۳۳ ش. عازم [[مشهد]] مقدس شد و سطح عالى و مقدارى از دروس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را از محضر اساتید و بزرگان [[حوزه علمیه]] مشهد فراگرفت؛ از جمله اساتید وى، آیت الله [[شیخ هاشم قزوینی|شیخ هاشم قزوینى]] بود.  
  
پس از حدود شش سال تحصيل و اقامت در مشهد، براى ادامه تحصيل عازم [[قم]] شد و در حوزه مقدس آنجا تحصيل و تدريس را پى گرفت. ايشان علاوه بر اساتيد مذکور، در [[حوزه علميه قم]] نيز از محضر حضرات آيات و اساتيد گرانقدر بهره مند شد كه بعضى از آن بزرگان عبارتند از:
+
پس از حدود شش سال تحصیل و اقامت در مشهد، براى ادامه تحصیل عازم [[قم]] شد و در حوزه مقدس آنجا تحصیل و تدریس را پى گرفت. ایشان علاوه بر اساتید مذکور، در [[حوزه علمیه قم]] نیز از محضر حضرات آیات و اساتید گرانقدر بهره مند شد که بعضى از آن بزرگان عبارتند از:
  
*آيت الله [[آیت الله بروجردی|سید حسین بروجردى]]؛
+
*آیت الله [[آیت الله بروجردی|سید حسین بروجردى]]؛
*آيت الله [[امام خمينى|سید روح الله خمينى]]، بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران؛
+
*آیت الله [[امام خمینى|سید روح الله خمینى]]، بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران؛
*آيت الله [[میرزا هاشم آملی|ميرزا هاشم آملى]]؛
+
*آیت الله [[میرزا هاشم آملی|میرزا هاشم آملى]]؛
*آيت الله [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|سید محمدرضا گلپايگانى]]؛
+
*آیت الله [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|سید محمدرضا گلپایگانى]]؛
*آيت الله [[علامه طباطبايى|سيد محمدحسين طباطبائى]]؛
+
*آیت الله [[علامه طباطبایى|سید محمدحسین طباطبائى]]؛
*آيت الله [[سید محمد محقق داماد]].
+
*آیت الله [[سید محمد محقق داماد]].
  
==تدريس و شاگردان==
+
==تدریس و شاگردان==
  
آيت الله صالحى مازندرانى حدود 40 سال در [[حوزه علميه قم]] به تدريس [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و ديگر [[علوم اسلامى]] مانند [[تفسير قرآن]] و [[اخلاق]] مشغول بود و از سال 1358 ش. تا آخر عمر شريفشان به تدريس «خارج فقه و اصول» اشتغال داشت.
+
آیت الله صالحى مازندرانى حدود ۴۰ سال در [[حوزه علمیه قم]] به تدریس [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و دیگر [[علوم اسلامى]] مانند [[تفسیر قرآن]] و [[اخلاق]] مشغول بود و از سال ۱۳۵۸ ش. تا آخر عمر شریفشان به تدریس «خارج فقه و اصول» اشتغال داشت.
  
وى در مدت تدريس، شاگردان زيادى پرورش داد كه بيشتر آنها در مسئوليت هاى مهم دينى و كشورى مشغول به خدمتند، از جمله:
+
وى در مدت تدریس، شاگردان زیادى پرورش داد که بیشتر آنها در مسئولیت هاى مهم دینى و کشورى مشغول به خدمتند، از جمله:
  
*حجةالاسلام محمدى گلپايگانى، مسئول دفتر [[سید علی حسینی خامنه ای|مقام معظم رهبرى]]؛
+
*حجةالاسلام محمدى گلپایگانى، مسئول دفتر [[سید علی حسینی خامنه ای|مقام معظم رهبرى]]؛
 
*حجةالاسلام [[محسن قرائتی|محسن قرائتى]]؛
 
*حجةالاسلام [[محسن قرائتی|محسن قرائتى]]؛
 
*حجةالاسلام مروى؛
 
*حجةالاسلام مروى؛
 
*حجةالاسلام ناطق نورى.
 
*حجةالاسلام ناطق نورى.
*حجةالاسلام سيد حميد روحانى، مؤلف كتاب «نهضت امام خمينى».
+
*حجةالاسلام سید حمید روحانى، مؤلف کتاب «نهضت امام خمینى».
  
==آثار و تأليفات==
+
==آثار و تألیفات==
  
آيت الله صالحى مازندرانى، يافته هاى علمى دقيق خود را در موضوعات گوناگون با قلمى روان به رشته تحرير درآورد؛ ولى بيشتر آثار قلمى ايشان هنوز به چاپ نرسيده است.
+
آیت الله صالحى مازندرانى، یافته هاى علمى دقیق خود را در موضوعات گوناگون با قلمى روان به رشته تحریر درآورد؛ ولى بیشتر آثار قلمى ایشان هنوز به چاپ نرسیده است.
  
 
'''<I>الف) برخى از آثار چاپ شده:</I>'''
 
'''<I>الف) برخى از آثار چاپ شده:</I>'''
 
[[پرونده:Maaad.jpg|thumb|left|بحثی درباره معاد - یکی از آثار آیت الله صالحی مازندرانی]]
 
[[پرونده:Maaad.jpg|thumb|left|بحثی درباره معاد - یکی از آثار آیت الله صالحی مازندرانی]]
  
#رساله توضيح المسائل؛
+
#رساله توضیح المسائل؛
#مفتاح البصيرة فى فقه الشريعة (شرح [[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقى]]، جلد اول و سوم در موضوع طهارت)؛
+
#مفتاح البصیرة فى فقه الشریعة (شرح [[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقى]]، جلد اول و سوم در موضوع طهارت)؛
#مناسك حج؛
+
#مناسک حج؛
 
#استفتاءات، دو جلد؛
 
#استفتاءات، دو جلد؛
#احكام جوانان و نوجوانان.
+
#احکام جوانان و نوجوانان.
 
#بحثی درباره معاد - تفسیر [[سوره قیامة|سوره قیامت]]
 
#بحثی درباره معاد - تفسیر [[سوره قیامة|سوره قیامت]]
  
 
'''<I>ب) برخى از آثار چاپ نشده:</I>'''
 
'''<I>ب) برخى از آثار چاپ نشده:</I>'''
  
#يك دوره خارج طهارت؛
+
#یک دوره خارج طهارت؛
#يك دوره كامل خارج اصول فقه؛
+
#یک دوره کامل خارج اصول فقه؛
#رساله اى در «ولايت فقيه» كه قبل از پيروزى انقلاب تأليف شده است؛
+
#رساله اى در «ولایت فقیه» که قبل از پیروزى انقلاب تألیف شده است؛
#حواشى و تعليقه بر كتاب «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]» و «[[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|شرح منظومه]]»؛
+
#حواشى و تعلیقه بر کتاب «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]» و «[[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|شرح منظومه]]»؛
 
#رساله اى مبسوط و استدلالى در «انفال و ثروت هاى عمومى»؛
 
#رساله اى مبسوط و استدلالى در «انفال و ثروت هاى عمومى»؛
#رساله اى در «ولايت جد و پدر بر دختر بالغ»؛
+
#رساله اى در «ولایت جد و پدر بر دختر بالغ»؛
#يك دوره خارج قضا، خمس، وكالت و كفالت از كتاب «[[تحریر الوسیله (کتاب)|تحريرالوسيلة]]»؛
+
#یک دوره خارج قضا، خمس، وکالت و کفالت از کتاب «[[تحریر الوسیله (کتاب)|تحریرالوسیلة]]»؛
#يك دوره خارج بيع و خيارات از كتاب «[[مکاسب (کتاب)|مكاسب]]».
+
#یک دوره خارج بیع و خیارات از کتاب «[[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]».
  
==ويژگى‌هاى اخلاقى==
+
==فعالیت‌هاى اجتماعی و سیاسى==
  
آيت الله صالحى مازندرانى از همان ابتدا، همگام با تحصيل، در تهذيب و [[تزكيه نفس]] نيز كوشا بود و از اساتيد برجسته [[اخلاق]] كسب معنويت مى كرد و بر ملكات خوب نفسانى خود مى افزود. وى به گونه اى خود را با ادب اسلامى مزين نموده بود كه هر كس با او همنشين مى شد، به ياد خدا مى افتاد و رنگ الهى مى گرفت. بعضى از سيره عملى و اخلاقى وى از اين قرار است:
+
آیت الله صالحى مازندرانی در کنار تحصیل و تدریس و تألیف، در فعالیت هاى سیاسى نیز حضور داشت؛ بلکه آن را وظیفه شرعى خود مى دانست و از همان دوران جوانى، یعنى در سال هاى ۱۳۳۱-۱۳۳۲ ش. با رفت و آمد به منزل مرحوم [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیت الله کاشانى]] در [[تهران]]، با مسائل سیاسى کشور آشنا شد.
  
'''<I>توكل به خدا و توسل به اولياى خدا:</I>'''
+
در بعضى از جلسات مخفى، که [[شهید نواب صفوی|شهید نواب صفوى]] سخنرانى مى کرد، حاضر بود و نیز در متن مبارزات مردمى علیه رژیم ستم شاهى پهلوى قرار گرفت. با شروع نهضت [[امام خمینى]] در سال ۱۳۴۲ در صف مبارزان و روحانیان وفادار امام خمینى قرار مى گیرد و در این راه رنج ها و تلخى هاى فراوانى را به جان مى خرد.
  
ايشان در تمام مراحل زندگى، به ويژه در ايامى كه در زندان هاى رژيم منحوس پهلوى بود، به خدا [[توكل]] داشت. همچنين در امر مهم تبليغ و ارشاد مردم نيز، كه سيره طلاب علوم دينى است، از [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] به اولياى خدا غافل نبود.
+
'''زندانى شدن در رژیم پهلوى '''
  
'''<I>برپايى مجالس مذهبى:</I>'''
+
وی با شرکت فعال در حرکت هاى سیاسى و مبارزاتى و حضور در بعضى از جلسات مخفى علماى آن زمان، بسیارى از اعلامیه هایى را که بر ضدرژیم ظالمانه پهلوى بود، امضا کرد. سال ۱۳۵۳ ش. همزمان با دستگیرى و تبعید عده اى از مدرسان عالى قدر حوزه، ایشان نیز دستگیر و راهى زندان شد. در سال هاى ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ ش. در زندان هاى مختلف، از جمله: زندان [[ساواک|ساواک]] و شهربانى [[قم]]، قزل قلعه (انفرادى و عمومى)، اوین و قصر، زندانى مى شود.
  
ايشان به سبب باورهاى دينى كه در عمق جانش ريشه داشت و عشق وافرش به [[اهل بيت]] علیهم السلام، در ايام [[شهادت در راه خدا|شهادت]] هر كدام از ائمه به ويژه ايام شهادت [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها در منزل خود مجلس عزا برپا مى نمود و خطبا و [[مرثیه|مرثيه]] خوانان به سخنرانى و مرثيه خوانى مى پرداختند. استاد براى مظلوميت اهل بيت به گونه اى مى گريست كه شانه هايش حركت مى كرد و گونه ها و محاسن مباركش از اشك خيس مى شد. در اعياد و روزهاى تولد [[ائمه اطهار]] علیهم السلام نيز مراسم جشن و شادى برپا بود و با پخش شيرينى و اعطاى هديه، دل مؤمنين شركت كننده را به ياد آن امامان شاد مى نمود.
+
'''حمایت از نهضت امام خمینى'''
  
'''<I>عطوفت و مهربانى:</I>'''
+
با شروع مجدد و اوج گیرى انقلاب در سال ۱۳۵۶، ایشان نیز با صدور اطلاعیه اى در همان ایام به مناسبت حمله دردمنشانه رژیم منحوس پهلوى به [[حوزه علمیه قم]]، حمایت بى دریغ خود را از انقلاب بى نظیر امام خمینى و عشق سوزانى که به شخصیت والا و بى‌بدیل امام داشت، آشکار نمود. همچنین در سال ۱۳۵۷ ش. قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، براى آگاهى بخشیدن به مردم در مورد این انقلاب بزرگ، در مناطق مختلف کشور، به ویژه در استان هاى [[یزد|یزد]] و کرمان، سخنرانى هاى حساسى ایراد نمود و راهپیمایى هاى بزرگى علیه رژیم منحوس پهلوى به راه انداخت. به این ترتیب او سعى داشت تا نهضت امام خمینى با شتاب بیشترى به پیروزى نایل شود.
  
ايشان با همه مردم مهربان بود، اما با كودكان عطوفت خاصى داشت. او براى همسايه ها [[احترام به دیگران|احترام]] ويژه اى قائل بود و هميشه با گرمى از آن ها استقبال مى كرد و در شادى و غم آن ها حتى الامكان شركت مى نمود. اگر مصيبتى براى يكى از همسايگان پيش مى آمد، براى عرض تسليت به منزلشان مى رفت و در مجلس ختم آن ها شركت مى نمود... خلاصه، اين گونه نبود كه مشغله هاى زياد درسى و مقام افتا، ايشان را از اين برنامه ها بازدارد.
+
'''بعد از پیروزى انقلاب اسلامى'''
  
<I>'''تواضع و وقار:'''</I>
+
آیت الله صالحى مازندرانى، پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز در سمت هاى مختلفى، چون: دو دوره نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى از استان مازندران و حضور در مسئولیت [[قضاوت]] در برهه اى از زمان، در خدمت نظام جمهورى اسلامى بودند. علاوه بر این، هیچ گاه از تعلیم و تربیت و هدایت مردم در مسیر انقلاب غافل نبود و در مناسبت هاى مختلف با صدور اطلاعیه و رهنمودهاى سازنده، نقش مهمى در رشد و هدایت آنها در این راه ایفا نمود.
  
آيت الله صالحى در عين [[تواضع]]، بسيار باوقار بود؛ به طورى كه نه در دام هزل و [[شوخی|شوخى]] هاى ناروا گرفتار آمد، نه در ورطه خودپسندى و [[كبر]] سقوط كرد. از نهايت تواضع و فروتنى ايشان اين كه، با همه عظمت و بزرگى كه بر اثر علم و [[تقوا]] كسب نموده بود، هرگز از آموختن حتى از شاگردش، اِبا نداشت.
+
ایشان در طول بیش از بیست سال بعد از پیروزى انقلاب اسلامى هرگز خود را از نظام مقدس جمهورى اسلامى جدا ندانست؛ بلکه با حمایت هاى خود و پشتیبانى از [[ولایت فقیه|ولایت فقیه]]، موجب تقویت نظام بود. وى در چهارم آذر ۱۳۷۶، به مناسبت این که عده اى  به تضعیف ولایت فقیه مى پرداختند، در پایان درس خارج اصول حدود نیم ساعت به سخنرانى در این زمینه پرداخت. ایشان در آن سخنرانى اظهار داشتند: «روح نظام، همین ولایت فقیه است؛ در قانون اساسى این را به عنوان اصلِ اصیل و رکنِ رکین گذاشتند. خیلى از افراد قبلاً تلاش مى کردند که این یکى نباشد؛ چون مى دانستند این یکى براى آنها خطرآفرین است... تلاش هاى زیادى بوده و هست، براى این که این روح از نظام برود. وقتى روح برود، جسد خالى و بى روح دیگر تأثیرى ندارد...».
  
<I>'''وارستگى:'''</I>
+
==ویژگى‌هاى اخلاقى==
  
تمام سعى و كوشش ايشان اين بود كه به تمام [[احكام]] نورانى [[اسلام]]، عمل كند؛ در خوردن و خوابيدن بسيار كم‌مؤونه بود؛ نه تنها ظاهر او، بلكه دل و جان خود را نيز از كدورت ها و [[کینه|كينه]] ها پيراسته و پاك كرده بود.
+
آیت الله صالحى مازندرانى از همان ابتدا، همگام با تحصیل، در تهذیب و [[تزکیه نفس]] نیز کوشا بود و از اساتید برجسته [[اخلاق]] کسب معنویت مى کرد و بر ملکات خوب نفسانى خود مى افزود. وى به گونه اى خود را با ادب اسلامى مزین نموده بود که هر کس با او همنشین مى شد، به یاد [[خدا]] مى افتاد و رنگ الهى مى گرفت. بعضى از سیره عملى و اخلاقى وى از این قرار است:
  
==مبارزات و فعاليت هاى سياسى==
+
'''<I>توکل به خدا و توسل به اولیاى خدا:</I>'''
  
از آن جا كه «ديانت عين سياست و سياست عين ديانت است»، ايشان در كنار تحصيل و تدريس و تأليف، در فعاليت هاى سياسى نيز حضور داشت؛ بلكه آن را وظيفه شرعى خود مى دانست و از همان دوران جوانى، يعنى در سال هاى 1331-1332 ش. با رفت و آمد به منزل مرحوم آيت الله كاشانى در تهران، با مسائل سياسى كشور آشنا شد.
+
ایشان در تمام مراحل زندگى، به ویژه در ایامى که در زندان هاى رژیم منحوس پهلوى بود، به خدا [[توکل]] داشت. همچنین در امر مهم تبلیغ و ارشاد مردم نیز، که سیره طلاب علوم دینى است، از [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] به اولیاى خدا غافل نبود.
  
در بعضى از جلسات مخفى، كه شهيد بزرگوار نواب صفوى سخنرانى مى كرد، حاضر بود و نيز در متن مبارزات مردمى عليه رژيم ستم شاهى پهلوى قرار گرفت. خاطرات خوبى از كودتاى ننگين آمريكايى 28 مرداد و خيانت ملى  گرايان را در ذهن داشت. با شروع نهضت [[امام خمينى]] در سال 1342 در صف مبارزان و روحانيان وفادار امام خمينى قرار مى گيرد و در اين راه رنج ها و تلخى هاى فراوانى را به جان مى خرد؛ اما هرگز خستگى به خود راه نمى دهد.(28)
+
'''<I>برپایى مجالس مذهبى:</I>'''
  
'''زندانى شدن در رژيم پهلوى '''
+
ایشان به سبب باورهاى دینى که در عمق جانش ریشه داشت و عشق وافرش به [[اهل بیت]] علیهم السلام، در ایام [[شهادت در راه خدا|شهادت]] هر کدام از ائمه به ویژه ایام شهادت [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها در منزل خود مجلس عزا برپا مى نمود و خطبا و [[مرثیه|مرثیه]] خوانان به سخنرانى و مرثیه خوانى مى پرداختند. استاد براى مظلومیت اهل بیت به گونه اى مى گریست که شانه هایش حرکت مى کرد و گونه ها و محاسن مبارکش از اشک خیس مى شد. در اعیاد و روزهاى تولد [[ائمه اطهار]] علیهم السلام نیز مراسم جشن و شادى برپا بود و با پخش شیرینى و اعطاى هدیه، دل مؤمنین شرکت کننده را به یاد آن امامان شاد مى نمود.
  
با شركت فعال در حركت هاى سياسى و مبارزاتى و حضور در بعضى از جلسات مخفى علماى آن زمان، بسيارى از اعلاميه هايى را كه بر ضدرژيم ظالمانه پهلوى بود، امضا كرد.(29) سال 1353 ش. همزمان با دستگيرى و تبعيد عده اى از مدرسان عالى قدر، ايشان نيز دستگير و راهى زندان شد. در سال هاى 1353 و 1354 ش. در زندان هاى مختلف، از جمله: زندان ساواك و شهربانى قم، قزل قلعه (انفرادى و عمومى)، اوين و قصر، زندانى مى شود.(30)
+
'''<I>عطوفت و مهربانى:</I>'''
  
'''حمايت بى دريغ از نهضت امام خمينى'''
+
ایشان با همه مردم مهربان بود، اما با کودکان عطوفت خاصى داشت. او براى همسایه ها [[احترام به دیگران|احترام]] ویژه اى قائل بود و همیشه با گرمى از آن ها استقبال مى کرد و در شادى و غم آن ها حتى الامکان شرکت مى نمود. اگر مصیبتى براى یکى از همسایگان پیش مى آمد، براى عرض تسلیت به منزلشان مى رفت و در مجلس ختم آن ها شرکت مى نمود... خلاصه، این گونه نبود که مشغله هاى زیاد درسى و مقام افتا، ایشان را از این برنامه ها بازدارد.
  
با شروع مجدد و اوج گيرى نهضت [[امام خمينى]] در سال 1356، ايشان نيز با صدور اطلاعيه اى در همان ايام به مناسبت حمله دردمنشانه رژيم منحوس پهلوى به حوزه علميه قم، حمايت بى دريغ خود را از انقلاب بى نظير امام خمينى و عشق سوزانى كه به شخصيت والا و بى‌بديل امام داشت، آشكار نمود. در اين پيام آمده است: «...اى فقيه عاليقدر(خمينى) كه عزم آهنين و اراده پولادينت در راه مبارزه با باطل و مدافعه از ساحت با جبروت اسلام خلل ناپذير مى باشد... مرجعا! دوستان و شيفتگان كويت را همچون ابوذران صدر [[اسلام]] به ديار دور و نامساعد تبعيد كردند و گروهى ديگر را همانند بلال و مجاهدان صدر اسلام شكنجه كردند و گروه سومى را ياسروار كشتند؛ همه اين اعمال ناروا براى محو اسم تو و محو كردن شكوه و جلال تو و به فراموشى سپردن اعمال تو انجام دادند؛ لكن خداى تو، مكر آنان را به خودشان برگرداند و نقشه هاى شومشان را نقش بر آب كرد. آرى واللّهُ خَيْرُ الْماكرين... اين تيره دلان و كج‌انديشان هنگامى كه در مقابل سيل خروشان احساسات مردم براى خاطر دفاع از تو قرار مى گيرند، چون پاسخ مثبتى ندارند و نمى توانند اين همه عواطف پاك و احساسات پرشور را ببينند، دست به حملات وحشيانه و جنايات ننگين مى زنند تا بدين وسيله آتش حقد و عنادشان را خاموش كنند. مگر مردم بى دفاع و طلاب [[حوزه علميه]] قم در روز 19 دى ماه چه كردند كه آنان را بى رحمانه به خاك و خون كشيدند؟ كثيرى را كشتند و عده زيادى را مجروح كردند... خوشبختانه مردم داخل كشور و جهان خوب فهميدند و آگاه شدند كه جنايات 19 دى و اعمال وحشيانه كماندوها، صددرصد اهريمنى و ضدانسانى بوده است. لذا به دنبال آن، سيل اعتراضات شروع شد. اين مراجع عظام تقليد هستند كه همه يك صدا نسبت به جنايات 19 دى و توهين به مقام شامخ مرجع عاليقدر شيعه اعتراض كردند... روحانيت واقعى از بزرگ مرجع تقليد شيعيان جهان زعيم عاليقدر حضرت آيت الله العظمى خمينى مدظله العالى جدا نيست، مراجع عظام ما همگان مانند يك روحند در چندين تن... در خاتمه، سلام ما بر تو اى وارث انبياء و اى نائب راستين حضرت بقية الله حجة ابن الحسن العسكرى ارواحنا الفدا. درود فراوان ما بر تو اى مرجع بزرگ شيعه، اى زعيم عاليقدر اسلام حضرت آيت الله العظمى خمينى مدظله العالى. حوزه علميه قم. اسماعيل صالحى مازندرانى 1356».(31)
+
<I>'''تواضع و وقار:'''</I>
  
در سال 1357 ش. قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، براى آگاهى بخشيدن به مردم در مورد اين انقلاب بزرگ، در مناطق مختلف كشور، به ويژه در استان هاى يزد و كرمان، سخنرانى هاى حساسى ايراد نمود و راهپيمايى هاى بزرگى عليه رژيم منحوس پهلوى به راه انداخت. به اين ترتيب او سعى داشت تا نهضت امام خمينى با شتاب بيشترى به پيروزى نايل شود.(32)
+
آیت الله صالحى در عین [[تواضع]]، بسیار باوقار بود؛ به طورى که نه در دام هزل و [[شوخی|شوخى]] هاى ناروا گرفتار آمد، نه در ورطه خودپسندى و [[کبر]] سقوط کرد. از نهایت تواضع و فروتنى ایشان این که، با همه عظمت و بزرگى که بر اثر علم و [[تقوا]] کسب نموده بود، هرگز از آموختن حتى از شاگردش، اِبا نداشت.
  
'''بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران'''
+
<I>'''وارستگى:'''</I>
 
 
حضرت آيت الله صالحى مازندرانى، پس از پيروزى انقلاب اسلامى در سمت هاى مختلفى، چون: دو دوره نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى از استان مازندران و حضور در مسئوليت قضاوت در برهه اى از زمان، در خدمت نظام جمهورى اسلامى بودند. علاوه بر اين، هيچ گاه از تعليم و تربيت و هدايت مردم در مسير انقلاب غافل نبود و در مناسبت هاى مختلف با صدور اطلاعيه و يا به حضور پذيرفتن اقشار مختلف مردم و بيانات و رهنمودهاى سازنده، نقش مهمى در رشد و تعالى و هدايت آن ها در اين راه ايفا نمود. به دو نمونه از بيانات وى اشاره مى كنيم:
 
 
 
*1. در قسمتى از پيام وى در مورد حضور مردم در انتخابات خبرگان سال 1377 ش. آمده است: «...انتخابات مجلس خبرگان از مهمترين انتخاب ها در اين كشور است كه انقلاب و نظام اسلامى با حضور آگاهانه ملت عزيزمان در اين صحنه حساس، بيش از پيش اميدوار خواهد شد...».(33)
 
 
 
*2. بيانات و رهنمود وى در ديدار با جمعى از مربيان تربيتى آموزش و پرورش شهرستان قائم‌شهر در خرداد سال 1379 ش: «...كار فرهنگى، كار بسيار مشكل، سنگين، دشوار و پرمسئوليت است... كار انبيا و اوليا و علما و صلحا است. اين ها هستند كه معمولاً كار فرهنگى مى كنند... از مرحوم آيت الله سيد محسن جبل عاملى (كه قبرش نزديك مرقد منور [[حضرت زينب]] سلام الله علیها است) شنيده شد كه فرمود: شاگردانى را تربيت كردم، جوانانى را ساختم كه اگر در قلب كفر و درياى كفر وارد شوند، كف پايشان نم برنمى دارد. اين جور محكم و مستحكم و شكست ناپذير هستند، اين ساختن، كار مشكلى است. اين كار، [[ايمان]] و عشق و فداكارى مى خواهد... شما عزيزان بايد جوانان و نوجوانانى تربيت كنيد كه با ايمانشان با شيطانِ درون و بيرون مبارزه كنند، هوا و هوسِ نفس را مهار كنند، رو به سوى خدا بروند...».(34)
 
 
 
'''پشتيبان ولايت '''
 
 
 
ايشان در طول بيش از بيست سال بعد از پيروزى انقلاب اسلامى هرگز خود را از نظام مقدس جمهورى اسلامى جدا ندانست؛ بلكه با حمايت هاى خود و پشتيبانى از ولايت فقيه، موجب تقويت نظام بود. وى در چهارم آذر 1376 (16 [[رجب]] 1418) به مناسبت اين كه عده اى  به تضعيف ولايت فقيه مى پرداختند، در پايان درس خارج اصول حدود نيم ساعت به سخنرانى در اين زمينه پرداخت.
 
 
 
ايشان در آن سخنرانى اظهار داشتند: «روح نظام، همين ولايت فقيه است؛ در قانون اساسى اين را به عنوان اصلِ اصيل و ركنِ ركين گذاشتند. خيلى از افراد قبلاً تلاش مى كردند كه اين يكى نباشد؛ چون مى دانستند اين يكى براى آن ها خطرآفرين است... تلاش هاى زيادى بوده و هست، براى اين كه اين روح از نظام برود. وقتى روح برود؛ جسد خالى و بى روح ديگر تأثيرى ندارد...».(35)
 
 
 
==رحلت==
 
 
 
آيت الله صالحى مازندرانى پس از عمرى تلاش و كوشش در راه تعليم، تربيت، تهذيب و [[تزكيه نفس]]، احياى دين و [[قرآن]] و فقاهت، سرانجام صبح جمعه 9 شهريور 1380 ش. در سن 68 سالگى در زادگاهش دعوت حق را لبيك گفت و به ملكوت اعلى پيوست. فقدان او شكافى در عالم اسلام و روحانيت پديد آورد كه پر شدن آن آسان نيست. پيكر مطهر وى روز يكشنبه، 11 شهريور 1380 (13 [[جمادى الثانى]] 1422 ق) با حضور هزاران تن از مردم مسلمان سارى تشييع شد.
 
 
 
در مراسم تشييع، نمايندگان رهبر معظم انقلاب در مازندران و نهضت سوادآموزى، نمايندگان چند تن از مراجع تقليد، نمايندگان مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبرى و مجلس شوراى اسلامى، امامان جمعه و جماعت و مسئولان استان همراه با مردم سوگوار شركت داشتند. تشييع كنندگان با شعار «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، خامنه اى رهبر صاحب عزاست امروز» پيكر مطهر وى را از مسجد جامع سارى تا ميدان امام اين شهر باشكوه خاصى تشييع كردند. سپس براى خاكسپارى به شهر مقدس [[قم]] انتقال دادند.(36)
 
 
 
در قم نيز پيكر پاك آن عالم ربانى و فقيه صمدانى در ميان جمع زيادى از علما و فضلا و طلاب و مردم اندوهگين قم با عظمت و احترام زيادى از مسجد [[امام حسن]] علیه السلام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشييع و در صحن مطهر با حضور انبوهى از علما و مردم به امامت آيت الله جوادى آملى بر پيكر پاكش [[نماز]] خوانده شد و در سمت قبله مسجد طباطبائى نزديك در ورودى به خاك سپرده شد.
 
 
 
==زندگينامه آيت الله صالحى مازندرانى به قلم خودشان==
 
 
 
بسمه تعالى . اينجانب اسماعيل صالحى معروف به صالحى مازندرانى در يكى از روستاهاى قائم‌شهر متولد شدم. تاريخ شناسنامه اى تولدم يك هزار و سيصد و دوازده مى باشد. پدر و اجدادم از علما و روحانيون بوده اند. در سن 5-6 سالگى به وسيله پدر عالم و زاهدم، با [[قرآن]] كريم آشنا شدم. آن بزرگوار بخش كمى از اين كتاب عزيز را به من آموخت؛ قسمت عمده را بدون احتياج به تعليم خواندم. پس از آموختن قرآن مجيد برخى از كتب مذهبى و تاريخى رائج آن زمان را و نيز مقدارى از كتاب جامع المقدمات را در محضر حضرت والد قدس سره خواندم. نوشتن را هم از جناب ايشان آموختم. در همان ايام كه در سنين نوجوانى بودم، اشتياق هجرت و رفتن به [[حوزه علميه]] بابل - از شهرهاى بزرگ مازندران - (صانها الله تعالى عن حوادث الدهتر و بوائق الزمان) در من پيدا شد كه بهتر است از آن تعبير به اشتعال كنم؛ اشتعالى كه يدرك و لايوصف؛ اشتعالى كه هيچ عاملى قدرت مقابله با آن را نداشت. حدود دو-سه سالى در مدرسه صدر بابل درس خواندم. پس از آن راهى تهران شدم و حدود دو سال در تهران تحصيل كردم؛ در مدرسه محقر و كوچكى به نام خازن الملك سال 31-32 و سال تحصيلى 33 در حوزه مقدسه قم، [[مدرسه فيضيه]] بودم. پس از آن با حالت بى قرارى راهى حوزه مباركه [[مشهد]] مقدس شدم. حدود پنج سال و اندى در حوزه مشهد در جوار مرقد مولايم امام هشتم علیه السلام ماندم. سال يك هزار و سيصد و سى و نه هجرى شمسى مجدداً به حوزه قم برگشتم. الى الآن - 1374 - در حوزه مقدسه [[قم]] انجام وظيفه مى كنم. تدرس و تدريس اينجانب در محور منقول، [[فقه]] و [[اصول]] بوده و مى باشد. البته معقول را هم خوانده ام و در گذشته بعضى از كتب آن را نيز تدريس كرده ام؛ مانند شرح منظومه و بعضى از جلدهاى اسفار. در نهضت عظيم و انقلاب شكوهمند اسلامى به رهبرى امام راحل قدس سره حضور فعال و مؤثر - در حد امكان و توان داشته و دارم. مدتى هم در زندان هاى مختلف ساواك و شهربانى قم، قزل - قلعه، سلول و عمومى آن، اوين و قصر بوده ام».
 
 
 
آثار قلمى اينجانب عبارتند از:
 
 
 
#تقرير دروس خارج طهارت؛
 
#تقرير خارج بيع و خيارات مكاسب؛
 
#تقرير دروس خارج اصول از اول مباحث الفاظ تا آخر مباحث اصول عمليه؛
 
#دروس خارج طهارت تا اواخر مبحث نجاسات كه ادامه دارد؛
 
#دروس خارج بيع مكاسب؛
 
#دروس خارج مبحث ولايت فقيه؛
 
#دروس خارج مبحث انفال؛
 
#دروس خارج مبحث خمس؛
 
#دروس خارج قضا؛
 
#درس هائى از وكالت؛
 
#خارج بخشى از كفالت؛
 
#دروس خارج اصول از اول مبحث الفاظ تا اوائل مبحث ظن كه ادامه دارد.
 
 
 
از رقم 4 تا رقم 12 درس هاى خارج اينجانب است كه بسيارى از آن ها تكثير و در اختيار اصحاب بحث قرار گرفته است. حواشى و تعليقات و يا توضيحات مختصرى هم بر برخى از كتب معقول دارم.
 
 
 
==پى  نوشت==
 
 
 
(1) و (2). نگاهى به زندگانى حضرت آيت الله العظمى صالحى مازندرانى، تهيه و تنظيم دفتر معظم‌له، ص 12 و دست نوشته خود ايشان. اما در يادداشت فرزندشان حاج آقا محسن، سال تولد پدر بزرگوارشان سال  آمده است، و با اظهاراتشان اين سال را تقويت مى نمودند.
 
 
 
(3) و (4). گفتگو با فرزندشان حجة الاسلام والمسلمين حاج آقا محسن و دامادش حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ على‌اصغر اميرى.
 
 
 
(5). نگاهى به زندگانى حضرت آيت الله العظمى صالحى مازندرانى، ص 2.
 
 
 
(6). يادداشت فرزند ايشان حاج آقا محسن، ص 2 و 3.
 
 
 
(7). استفتائات حضرت آيت الله صالحى مازندرانى، ج 2، ص 194.
 
 
 
(8). همان، ص 195.
 
 
 
(9). در سخنانى ضمن درس خارج، در تاريخ 1374/9/22.
 
 
 
(10) و (11). نگاهى به زندگانى حضرت آيت الله صالحى مازندرانى، ص 4.
 
 
 
(12). يادداشت فرزندشان حاج آقا محسن، ص 10.
 
 
 
(13). خلاصه اى از زندگانى حضرت آيت الله صالحى مازندرانى، تهيه و تنظيم دفتر معظم‌له، ص 5.
 
 
 
(14). [[احكام]] جوانان و نوجوانان، مطابق فتواى حضرت آيت الله صالحى مازندرانى، تهيه و تدوين حجة الاسلام حسينعلى آدربادگان، ص 212 و 213.
 
 
 
(15). [[بحارالانوار]]، [[علامه مجلسى]]، چ آخوندى، ج 60، ص 216.
 
 
 
(16). ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 108، به نقل از پيام امام خمينى 1367/9/2.
 
 
 
(17). [[سوره سبا]]/46.
 
 
 
(18). بحارالانوار، ج 77، ص 49 و 50.
 
 
 
(19). بحارالانوار، ج 52، ص 338 والارشاد [[شيخ مفيد]]، ترجمه رسولى محلاتى، ج 2، ص 359.
 
 
 
(20). گفتگو با مسئول دفتر معظم‌له، حجة الاسلام والمسلمين سيد جعفر حسينى نورى.
 
 
 
(21). احكام جوانان و نوجوانان، ص 214.
 
 
 
(22). [[سوره نحل]]/1.
 
 
 
(23). يادداشتى از دفتر آيت الله صالحى مازندرانى.
 
 
 
(24). يادداشتى از فرزندشان حاج آقا محمدعلى صالحى.
 
 
 
(25). در درس خارج اصول، سه شنبه 1374/9/20.
 
 
 
(26). يادداشتى از فرزندشان حاج آقا محمدعلى صالحى.
 
 
 
(27). گفتگو با مسئول دفتر معظم‌له.
 
 
 
(28). [[احكام]] جوانان و نوجوانان، ص 215.
 
 
 
(29). ر.ك: بررسى و تحليلى از نهضت امام خمينى، سيد حميد روحانى، ج 1، ص 902، و اسناد انقلاب اسلامى، جلد سوم، ص 174، 196، 251، 268، 272، 299، 322، 331، 405، 420 و 427.
 
 
 
(30). استفتاءات، جلد 2، ص 199.
 
 
 
(31). يادداشتى از دفتر آيت الله صالحى مازندرانى.
 
 
 
(32). استفتائات، جلد 2، ص 199.
 
 
 
(33). روزنامه جمهورى اسلامى، شنبه 25 مهر 1377، ش 5610، ص 12. صدور اطلاعيه 77/7/24.
 
 
 
(34). بيانات و رهنمود حضرت آيت الله صالحى مازندرانى، در ديدار با جمعى از مربيان، در خرداد 1379، تكثير: معاونت آموزش و پرورش قائم‌شهر.
 
 
 
(35). روزنامه جمهورى اسلامى، چهارشنبه 5 آذر 1376، ش 5355، ص 4.
 
 
 
(36). همان، 12 شهريور 1380، ش 6433، ص 4.
 
  
(37). همان، ص 2.
+
تمام سعى و کوشش ایشان این بود که به تمام [[احکام]] نورانى [[اسلام]]، عمل کند؛ در خوردن و خوابیدن بسیار کم‌مؤونه بود؛ نه تنها ظاهر او، بلکه دل و جان خود را نیز از کدورت ها و [[کینه|کینه]] ها پیراسته و پاک کرده بود.
  
(38). همان، ص 1.
+
==وفات==
  
(39). همان، ص 4.
+
مرحوم آیت الله صالحى مازندرانى، سرانجام صبح جمعه ۹ شهریور ۱۳۸۰ ش. در سن ۶۸ سالگى در زادگاهش دعوت حق را لبیک گفت. پیکر مطهر وى ۱۱ شهریور ۱۳۸۰ (۱۳ [[جمادى الثانى]] ۱۴۲۲ ق) براى خاکسپارى به شهر مقدس [[قم]] منتقل گردید و پس اقامه [[نماز میت]] به امامت آیت الله [[عبدالله جوادی آملی|جوادى آملى]] در حرم مطهر [[حضرت معصومه]] علیها السلام، به خاک سپرده شد.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
احمد محيطى اردكانى، "شيخ اسماعيل صالحى مازندرانى؛فقیه فروتن"، ستارگان حرم، جلد 11
+
* [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، احمد محیطى اردکانى، "شیخ اسماعیل صالحى مازندرانى؛ فقیه فروتن"، جلد ۱۱.
  
 
==آرشیو عکس و تصویر==
 
==آرشیو عکس و تصویر==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۰

«آیت‌الله اسماعیل صالحى مازندرانى» (۱۳۱۲-۱۳۸۰ ش)، از فقها و اساتید حوزه علمیه قم و از شاگردان امام خمینی بود. از ایشان آثاری چند بر جای مانده است، از جمله «مفتاح البصیرة فی فقه الشریعة» و «بحثی درباره معاد».

۲۲۰px
نام کامل اسماعیل صالحی مازندرانی
زادروز ۱۳۱۲ شمسی
زادگاه قائم‌شهر، مازندران
وفات ۹ شهریور ۱۳۸۰ شمسی
مدفن قم، حرم حضرت معصومه علیها السلام

Line.png

اساتید

آیت الله بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی، سید محمد محقق داماد،...

شاگردان

محسن قرائتی، محمدى گلپایگانى، ناطق نورى، سید حمید روحانی،...

آثار

رسائل فقهی، مفتاح البصیرة فى فقه الشریعة، مناسک حج، استفتاءات، احکام جوانان و نوجوانان، بحثی درباره معاد،...


ولادت

اسماعیل صالحى مازندرانى فرزند ملا رحمت الله در سال ۱۳۱۲ یا ۱۳۱۵ ش. (۱۳۵۵ قمرى) در یکى از روستاهاى قائم شهر در خانواده اى روحانى متولد شد. پدر و اجداد بزرگوارش، همه از علماى وارسته و فرهیختگان پرهیزکار بودند.

تحصیل و استادان

شیخ اسماعیل صالحى پس از آموختن قرآن مجید و بعضى از کتب مذهبى و تاریخى و مقدارى از جامع المقدمات از محضر پدر بزرگوارش، براى ادامه تحصیل علوم اسلامى، عازم «بابل» مازندران شد و صرف و نحو و منطق و بسیارى از احکام و دینى را از اساتید بزرگوار مدرسه «صدر» از جمله آیت الله شیخ امان الله کریمى آموخت.

آنگاه به تهران عزیمت کرد و حدود دو سال مشغول تحصیل بود. سپس عازم قم شد و حدود هفت ماه در مدرسه فیضیه اقامت داشت. تلاش و جدیت در تحصیل و مطالعه مداوم، غالب اوقاتش را پر کرده بود؛ به گونه اى که زمان تحصیل و تدریس در شبانه‌روز به بیست ساعت مى رسید. استعداد سرشار و روح کنجکاوش به حدى بود که از محضر استادى به محضر استادى دیگر حاضر مى شد تا مراحل کمال و معرفت را با اخلاص طى کند. دقت نظر وى به گونه اى بود که یکى از مدرسان بزرگ حوزه، فرموده است: «من در عمرم طلبه اى دقیق النظر مانند ایشان ندیدم.» این زمانى بود که به تحصیل درس منطق مشغول بود و با سؤال هاى پى در پى استاد را به اعجاب وامى داشت.

آیت الله صالحى مازندرانى، اوایل سال تحصیلى ۱۳۳۳ ش. عازم مشهد مقدس شد و سطح عالى و مقدارى از دروس خارج فقه و اصول را از محضر اساتید و بزرگان حوزه علمیه مشهد فراگرفت؛ از جمله اساتید وى، آیت الله شیخ هاشم قزوینى بود.

پس از حدود شش سال تحصیل و اقامت در مشهد، براى ادامه تحصیل عازم قم شد و در حوزه مقدس آنجا تحصیل و تدریس را پى گرفت. ایشان علاوه بر اساتید مذکور، در حوزه علمیه قم نیز از محضر حضرات آیات و اساتید گرانقدر بهره مند شد که بعضى از آن بزرگان عبارتند از:

تدریس و شاگردان

آیت الله صالحى مازندرانى حدود ۴۰ سال در حوزه علمیه قم به تدریس فقه و اصول و دیگر علوم اسلامى مانند تفسیر قرآن و اخلاق مشغول بود و از سال ۱۳۵۸ ش. تا آخر عمر شریفشان به تدریس «خارج فقه و اصول» اشتغال داشت.

وى در مدت تدریس، شاگردان زیادى پرورش داد که بیشتر آنها در مسئولیت هاى مهم دینى و کشورى مشغول به خدمتند، از جمله:

  • حجةالاسلام محمدى گلپایگانى، مسئول دفتر مقام معظم رهبرى؛
  • حجةالاسلام محسن قرائتى؛
  • حجةالاسلام مروى؛
  • حجةالاسلام ناطق نورى.
  • حجةالاسلام سید حمید روحانى، مؤلف کتاب «نهضت امام خمینى».

آثار و تألیفات

آیت الله صالحى مازندرانى، یافته هاى علمى دقیق خود را در موضوعات گوناگون با قلمى روان به رشته تحریر درآورد؛ ولى بیشتر آثار قلمى ایشان هنوز به چاپ نرسیده است.

الف) برخى از آثار چاپ شده:

بحثی درباره معاد - یکی از آثار آیت الله صالحی مازندرانی
  1. رساله توضیح المسائل؛
  2. مفتاح البصیرة فى فقه الشریعة (شرح عروة الوثقى، جلد اول و سوم در موضوع طهارت)؛
  3. مناسک حج؛
  4. استفتاءات، دو جلد؛
  5. احکام جوانان و نوجوانان.
  6. بحثی درباره معاد - تفسیر سوره قیامت

ب) برخى از آثار چاپ نشده:

  1. یک دوره خارج طهارت؛
  2. یک دوره کامل خارج اصول فقه؛
  3. رساله اى در «ولایت فقیه» که قبل از پیروزى انقلاب تألیف شده است؛
  4. حواشى و تعلیقه بر کتاب «اسفار» و «شرح منظومه»؛
  5. رساله اى مبسوط و استدلالى در «انفال و ثروت هاى عمومى»؛
  6. رساله اى در «ولایت جد و پدر بر دختر بالغ»؛
  7. یک دوره خارج قضا، خمس، وکالت و کفالت از کتاب «تحریرالوسیلة»؛
  8. یک دوره خارج بیع و خیارات از کتاب «مکاسب».

فعالیت‌هاى اجتماعی و سیاسى

آیت الله صالحى مازندرانی در کنار تحصیل و تدریس و تألیف، در فعالیت هاى سیاسى نیز حضور داشت؛ بلکه آن را وظیفه شرعى خود مى دانست و از همان دوران جوانى، یعنى در سال هاى ۱۳۳۱-۱۳۳۲ ش. با رفت و آمد به منزل مرحوم آیت الله کاشانى در تهران، با مسائل سیاسى کشور آشنا شد.

در بعضى از جلسات مخفى، که شهید نواب صفوى سخنرانى مى کرد، حاضر بود و نیز در متن مبارزات مردمى علیه رژیم ستم شاهى پهلوى قرار گرفت. با شروع نهضت امام خمینى در سال ۱۳۴۲ در صف مبارزان و روحانیان وفادار امام خمینى قرار مى گیرد و در این راه رنج ها و تلخى هاى فراوانى را به جان مى خرد.

زندانى شدن در رژیم پهلوى

وی با شرکت فعال در حرکت هاى سیاسى و مبارزاتى و حضور در بعضى از جلسات مخفى علماى آن زمان، بسیارى از اعلامیه هایى را که بر ضدرژیم ظالمانه پهلوى بود، امضا کرد. سال ۱۳۵۳ ش. همزمان با دستگیرى و تبعید عده اى از مدرسان عالى قدر حوزه، ایشان نیز دستگیر و راهى زندان شد. در سال هاى ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ ش. در زندان هاى مختلف، از جمله: زندان ساواک و شهربانى قم، قزل قلعه (انفرادى و عمومى)، اوین و قصر، زندانى مى شود.

حمایت از نهضت امام خمینى

با شروع مجدد و اوج گیرى انقلاب در سال ۱۳۵۶، ایشان نیز با صدور اطلاعیه اى در همان ایام به مناسبت حمله دردمنشانه رژیم منحوس پهلوى به حوزه علمیه قم، حمایت بى دریغ خود را از انقلاب بى نظیر امام خمینى و عشق سوزانى که به شخصیت والا و بى‌بدیل امام داشت، آشکار نمود. همچنین در سال ۱۳۵۷ ش. قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، براى آگاهى بخشیدن به مردم در مورد این انقلاب بزرگ، در مناطق مختلف کشور، به ویژه در استان هاى یزد و کرمان، سخنرانى هاى حساسى ایراد نمود و راهپیمایى هاى بزرگى علیه رژیم منحوس پهلوى به راه انداخت. به این ترتیب او سعى داشت تا نهضت امام خمینى با شتاب بیشترى به پیروزى نایل شود.

بعد از پیروزى انقلاب اسلامى

آیت الله صالحى مازندرانى، پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز در سمت هاى مختلفى، چون: دو دوره نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى از استان مازندران و حضور در مسئولیت قضاوت در برهه اى از زمان، در خدمت نظام جمهورى اسلامى بودند. علاوه بر این، هیچ گاه از تعلیم و تربیت و هدایت مردم در مسیر انقلاب غافل نبود و در مناسبت هاى مختلف با صدور اطلاعیه و رهنمودهاى سازنده، نقش مهمى در رشد و هدایت آنها در این راه ایفا نمود.

ایشان در طول بیش از بیست سال بعد از پیروزى انقلاب اسلامى هرگز خود را از نظام مقدس جمهورى اسلامى جدا ندانست؛ بلکه با حمایت هاى خود و پشتیبانى از ولایت فقیه، موجب تقویت نظام بود. وى در چهارم آذر ۱۳۷۶، به مناسبت این که عده اى به تضعیف ولایت فقیه مى پرداختند، در پایان درس خارج اصول حدود نیم ساعت به سخنرانى در این زمینه پرداخت. ایشان در آن سخنرانى اظهار داشتند: «روح نظام، همین ولایت فقیه است؛ در قانون اساسى این را به عنوان اصلِ اصیل و رکنِ رکین گذاشتند. خیلى از افراد قبلاً تلاش مى کردند که این یکى نباشد؛ چون مى دانستند این یکى براى آنها خطرآفرین است... تلاش هاى زیادى بوده و هست، براى این که این روح از نظام برود. وقتى روح برود، جسد خالى و بى روح دیگر تأثیرى ندارد...».

ویژگى‌هاى اخلاقى

آیت الله صالحى مازندرانى از همان ابتدا، همگام با تحصیل، در تهذیب و تزکیه نفس نیز کوشا بود و از اساتید برجسته اخلاق کسب معنویت مى کرد و بر ملکات خوب نفسانى خود مى افزود. وى به گونه اى خود را با ادب اسلامى مزین نموده بود که هر کس با او همنشین مى شد، به یاد خدا مى افتاد و رنگ الهى مى گرفت. بعضى از سیره عملى و اخلاقى وى از این قرار است:

توکل به خدا و توسل به اولیاى خدا:

ایشان در تمام مراحل زندگى، به ویژه در ایامى که در زندان هاى رژیم منحوس پهلوى بود، به خدا توکل داشت. همچنین در امر مهم تبلیغ و ارشاد مردم نیز، که سیره طلاب علوم دینى است، از توسل به اولیاى خدا غافل نبود.

برپایى مجالس مذهبى:

ایشان به سبب باورهاى دینى که در عمق جانش ریشه داشت و عشق وافرش به اهل بیت علیهم السلام، در ایام شهادت هر کدام از ائمه به ویژه ایام شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها در منزل خود مجلس عزا برپا مى نمود و خطبا و مرثیه خوانان به سخنرانى و مرثیه خوانى مى پرداختند. استاد براى مظلومیت اهل بیت به گونه اى مى گریست که شانه هایش حرکت مى کرد و گونه ها و محاسن مبارکش از اشک خیس مى شد. در اعیاد و روزهاى تولد ائمه اطهار علیهم السلام نیز مراسم جشن و شادى برپا بود و با پخش شیرینى و اعطاى هدیه، دل مؤمنین شرکت کننده را به یاد آن امامان شاد مى نمود.

عطوفت و مهربانى:

ایشان با همه مردم مهربان بود، اما با کودکان عطوفت خاصى داشت. او براى همسایه ها احترام ویژه اى قائل بود و همیشه با گرمى از آن ها استقبال مى کرد و در شادى و غم آن ها حتى الامکان شرکت مى نمود. اگر مصیبتى براى یکى از همسایگان پیش مى آمد، براى عرض تسلیت به منزلشان مى رفت و در مجلس ختم آن ها شرکت مى نمود... خلاصه، این گونه نبود که مشغله هاى زیاد درسى و مقام افتا، ایشان را از این برنامه ها بازدارد.

تواضع و وقار:

آیت الله صالحى در عین تواضع، بسیار باوقار بود؛ به طورى که نه در دام هزل و شوخى هاى ناروا گرفتار آمد، نه در ورطه خودپسندى و کبر سقوط کرد. از نهایت تواضع و فروتنى ایشان این که، با همه عظمت و بزرگى که بر اثر علم و تقوا کسب نموده بود، هرگز از آموختن حتى از شاگردش، اِبا نداشت.

وارستگى:

تمام سعى و کوشش ایشان این بود که به تمام احکام نورانى اسلام، عمل کند؛ در خوردن و خوابیدن بسیار کم‌مؤونه بود؛ نه تنها ظاهر او، بلکه دل و جان خود را نیز از کدورت ها و کینه ها پیراسته و پاک کرده بود.

وفات

مرحوم آیت الله صالحى مازندرانى، سرانجام صبح جمعه ۹ شهریور ۱۳۸۰ ش. در سن ۶۸ سالگى در زادگاهش دعوت حق را لبیک گفت. پیکر مطهر وى ۱۱ شهریور ۱۳۸۰ (۱۳ جمادى الثانى ۱۴۲۲ ق) براى خاکسپارى به شهر مقدس قم منتقل گردید و پس اقامه نماز میت به امامت آیت الله جوادى آملى در حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام، به خاک سپرده شد.

منابع

  • ستارگان حرم، احمد محیطى اردکانى، "شیخ اسماعیل صالحى مازندرانى؛ فقیه فروتن"، جلد ۱۱.

آرشیو عکس و تصویر