آیه 9 سوره طارق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(معانی کلمات آیه)
 
سطر ۲۲۸: سطر ۲۲۸:
 
* [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 
* [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="320">
 +
پرونده:آیه 9 سوره طارق (1).jpg
 +
</gallery>
 
[[رده:آیات سوره طارق]]
 
[[رده:آیات سوره طارق]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۸

مشاهده آیه در سوره

يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ

مشاهده آیه در سوره


<<8 آیه 9 سوره طارق 10>>
سوره : سوره طارق (86)
جزء : 30
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

روزی که اسرار باطن شخص آشکار شود.

روزی که رازها فاش می شود.

آن روز كه رازها [همه‌] فاش شود،

روزى كه رازها آشكار مى‌شود،

در آن روز که اسرار نهان (انسان) آشکار میشود،

ترجمه های انگلیسی(English translations)

on the day when the secrets are examined

On the day when hidden things shall be made manifest,

On the day when hidden thoughts shall be searched out.

The Day that (all) things secret will be tested,

معانی کلمات آیه

  • تبلى: بلى (بر وزن علم): كهنه شدن. گويند: «بلى الثوب بلى و بلاء» يعنى لباس كهنه شد. امتحان را از آن ابتلاء گويند كه گويى امتحان كننده امتحان شده را از كثرت سؤال كهنه مى‌‏كند، منظور از تُبْلَى السَّرائِرُ امتحان شدن و آشكار شدن آنهاست لذا بعضى «تبلى» را آشكار شدن گفته است.
  • سرائر: سر: نهان. امر پوشيده. در صحاح گويد: «السر: الذى يكتم» سريره مانند سرّ. به معنى امر پوشيده است، جمع آن سرائر مى‌‏باشد منظور از آن، افكار و اعمال انسان است كه روز قيامت آشكار خواهند شد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4» فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9» فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10»

سوگند به آسمان و ستاره طارق. و تو چه دانى كه طارق چيست؟ ستاره‌اى است درخشنده. (به اينها سوگند كه) هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است. پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آبى جهنده آفريده شده است. كه از بين كمر و سينه بيرون مى‌آيد. همانا او بر باز گرداندنش تواناست. روزى كه اسرار آشكار شود. پس براى انسان، هيچ قدرتى (از درون) و ياورى (از بيرون) نيست.

نکته ها

«طارق» به معناى كسى است كه در شب وارد شود و در را بكوبد. «طرق» كوبيدن و «مطرقة» وسيله كوبيدن است و «طريق» به راه گفته مى‌شود، زيرا زير پا كوبيده مى‌شود.

«ثاقب» به معناى سوراخ كردن است، گويا اين ستاره با نور خود تاريكى شب را سوراخ مى‌كند. «صلب» به معناى محكم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوان‌هاى سينه گفته مى‌شود.

«تُبْلَى» از «بلوى» به معناى آزمايش است كه عامل آشكار شدن حقيقت‌هاست.

جلد 10 - صفحه 444

طبق روايتى از امام صادق عليه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است كه ستاره اميرالمؤمنين و اوصياى اوست. «1»

اشعث بن قيس كه از منافقان بود، شبانه حلوايى براى حضرت على عليه السلام آورد و در خانه را زد تا با هديه حلواى شب، در روز مرتكب خلافى شود. حضرت، نام او را كه شبانه در خانه‌اش را كوبيد، طارق ناميد. «2»

مشابه آيه 4 اين سوره را در سوره انفطار مى‌خوانيم: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» بر شما نگهبانانى گماشته شده كه بزرگوارانه، بدون كينه و سوء ظنّ، كارهاى شما را مى‌نويسند و آنچه انجام مى‌دهيد مى‌دانند.

پیام ها

1- انسان و تمام كارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ»

2- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شكم مادر، بايد مورد مطالعه و دقّت قرار گيرد كه هم زمينه خداشناسى است و هم معادشناسى. فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ‌ ...

3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد بايد در آفرينش خود دقت كند. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ»

4- توجّه به آفرينش انسان، زمينه ايمان به معاد است. «عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ»

5- معاد جسمانى است و جسم انسان در قيامت دوباره زنده مى‌شود. «رَجْعِهِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9»

يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ: اعاده فرمايد در روزى كه ظاهر گرديده شود نهان‌ها و آشكارا شود مخفيات ضماير و عقايد و نيات، تا طيّب آن از خبيث ممتاز گردد.

ابو درداء از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود:

ضمّن اللّه خلقه اربع خصال. الصّلوة و الزّكوة و صوم الرّمضان و الغسل من الجنابة و هى السّرائر الّتى قال اللّه تعالى: «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»: ملزم فرموده خدا خلق خود را چهار خصلت: نماز و زكوة و روزه ماه رمضان و غسل جنابت، و آن است سرائرى كه خداى تعالى فرموده. «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ». «1» و روايت ديگر است كه حق تعالى اعمال هر يك از بندگان را در قيامت ظاهر گرداند تا بدانند كه به كدام عمل مثاب مى‌شوند تا موجب زيادتى سرور ايشان گردد و به كدام عمل معاقب خواهند شد تا سبب مزيد غم و غصه ايشان گردد.

و از عبد اللّه بن عمر روايت است كه همه سرائر را در روز قيامت آشكارا گرداند. اگر عمل خير باشد، موجب زين باشد در وجوه و اگر شرّ باشد، موجب شين گردد در وجوه‌ «2». حاصل آنكه در آن روز ظاهر گردد سراير افعال از خير و شرّ و طاعت و معصيت و ضماير قلوب از كفر و ايمان.

در كفاية الموحدين فرمايد كه سرائر و عقايد مردم ظاهر و منكشف شود در حالتى كه صفوف انبيا و ملائكه مقربين آراسته شود و خلايق صف در صف ايستاده باشند كه آدمى محشور مى‌شود با حالات و احوالى كه در دنيا زندگانى‌

«1» مجمع البيان (چ 1403 هج) ج 5 ص 471.

«2» مجمع البيان (چ 1403 هج) ج 5 ص 472.

جلد 14 - صفحه 149

نموده و با آن اعمال قبيحه شنيعه كه مشغول بوده و به آنچه از نيّات قبيحه كه در دل او جاى گرفته، و همه خلق به او مشاهده كنند شخص را به آن رسوائى و گرفتارى، و ملائكه غلاظ و شداد اطراف او را گرفته و به اين وصف و حالت او را در معرض خطاب و عتاب الهى در آرند «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4»

فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9»

فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10» وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14»

إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17»

ترجمه‌

سوگند بآسمان‌

و آينده در شب و چه ميدانى تو چيست آينده در شب‌

آن ستاره درخشان است‌

نيست هيچ كسى مگر آنكه بر او نگهبانى است‌

پس بايد ببيند انسان از چه آفريده شد

آفريده شده از آب جهنده‌اى‌

كه بيرون ميآيد از پشت و استخوانهاى سينه‌

همانا آن آفريننده بر بر گرداندن او هر آينه توانا است‌

در روز كه آزموده شود اسرار نهانى‌

پس نيست مر او را هيچ نيرو و ياورى‌

سوگند بآسمان كه صاحب باز گشتن است‌

و بزمين كه صاحب شكافتن است‌

همانا آن هر آينه گفتارى است جدا كننده حق از باطل‌

و نيست آن بازيچه و شوخى‌

همانا آنان مكر مينمايند مكر نمودنى‌

و جزاى مكر ميدهم من جزا دادنى‌

پس مهلت ده كافران را و واگذار آنها را واگذاردن كمى.

تفسير

خداوند متعال قسم ياد فرموده بآسمان و آينده در شب و آشكار شونده در آن و ميفرمايد چه ميدانى تو اى پيغمبر مكرّم كه مراد از آينده در شب چيست چون طارق بر هر آينده در شب اطلاق ميشود و بيان فرموده كه مراد از آن ستاره درخشانى است كه نور آن از هفت آسمان گذشته بزمين ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه طارق ستاره درخشان زحل است كه در اعلى منازل آسمان جاى دارد و

جلد 5 صفحه 373

آن ستاره عذاب و قيامت است و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب مردى از يمن كه قائل بنحوست زحل بود فرمود نه چنين است آن ستاره امير المؤمنين عليه السّلام و ستاره اوصياء است و آن ستاره درخشانى است كه خداوند در قرآن آنرا وصف فرموده و ثاقب خوانده براى آنكه مطلع آن آسمان هفتم است و آن بنور خود آسمانها را شكافته تا در آسمان دنيا نور بخش شده و جواب قسم آنست كه فرموده نيست هيچ نفسى و شخصى مگر آنكه بر او حافظ و نگهبانى است از ملائكه كه حفظ ميكند او را از خطرات و آفات و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابر اين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و لام فاصله و ما زائده است و بقرائت مشهوره ان نافيه و لمّا بمعناى الّا است چنانچه بيان شد پس بايد انسان فكر كند و ببيند كه از چه خلق شده از آب جهنده پستى كه بيرون ميآيد از ميان پشت مرد و استخوانهاى سينه زن و بداند خداوندى كه او را از آن حال باين حال رسانده و حفاظت و نگهدارى از او ميكند قادر است كه دو مرتبه او را زنده نمايد و بمقامات بالاترى برساند و براى اين او را خلق فرموده و حفظ ميفرمايد نه براى آنكه چند روز زندگانى مشوب بآلام و اسقام نموده و نيست و نابود گردد پس بايد خود را قابل نمايد از براى نيل بآن مقام بدستوريكه خداوند بتوسط انبياء عظام و اوصياء كرام خود باو داده است و آن روز كه بنده در آن بكمال لايق خود ميرسد روزى است كه سرائر و ضمائر و اعمال خوب و بد او آشكار و از يكديگر ممتاز ميگردد باختبار چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند آن سرائرى كه خداوند اختبار ميفرمايد بندگان را بآن در قيامت چيست فرمود سرائر شما اعمالتان است از نماز و روزه و زكوة و وضو و غسل و هر واجبى چون اعمال تمامى اسرار خفيّه است پس اگر بخواهد مرد با آنكه نماز نخوانده باشد ميگويد خوانده‌ام و اگر وضو نگرفته باشد ميگويد گرفته‌ام و ظاهرا سرائر اعمّ از عقائد و اخلاق و اعمال باشد و در روايت بيان افراد خفيّه شده تا تصوّر نشود كه مخصوص بعقائد و اخلاق است كه در باطن وجود دارد و احيانا بآثار كشف ميشود پس نيست براى انسان در آن روز نيرو و ياورى و قمّى ره نقل نموده كه نيست براى او قوّتى كه تقويت پيدا كند بآن بر

جلد 5 صفحه 374

خالق خود و نه ياورى كه يارى كند او را و مانع شود از اراده خدا اگر بخواهد عذاب كند او را و نيز خداوند قسم ياد فرموده بآسمان كه داراى گردش و رجوع در هر دور است بمبدء حركت خود چنانچه گفته‌اند كواكب سبع سيّاره متحرّكند بحركت افلاكشان و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آسمان داراى باران است و گفته شده باران را رجع خوانده‌اند براى آنكه خداوند رجوع ميدهد آنرا در وقتى بعد از وقتى و نيز قسم ياد فرموده بزمين كه واجد شكافتن و بيرون آوردن روئيدنيها و چشمه‌ها است و جواب قسم آنست كه قرآن كلام فارق بين حق و باطل است به بيان هر يك از آن دو چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و جدّى است بازيچه و شوخى نيست كفار مكّه و قريش مكر و حيله مينمايند با تمام قواء براى خاموش نمودن نور آن و باطل نمودن سعى تو منهم در مقابل آنها كارى ميكنم كه مكر و حيله آنها باطل شود و شبيه باشد بكار آنها چون آنها را مهلت ميدهم و در ناز و نعمت ميپرورانم تا هر چه از دستشان بر آيد بكنند و استحقاقشان كامل گردد پس ناگهان آنها را ميگيرم و بانتقام كامل ميرسانم اى پيغمبر محترم تو هم بآنها مهلت بده و با آنها مدارا كن و در صدد انتقام كشيدن از آنها مباش و تعجيل در امر منما مهلت ده آنانرا مهلت كمى و قمّى ره نقل فرموده كه واگذار آنها را كمى و گفته شده خداوند خواسته كلام مؤكّد باشد و لفظ تكرار نشود لذا مهّلهم را به امهلهم تأكيد فرموده كه آن از باب تفعيل و اين از باب افعال است و اينكه مهلت موصوف بكمى شده براى آنست كه چيزيكه محقّق الوقوع است كه عذاب آخرت باشد نزديك است و فاصله‌اش كم است و بنظر حقير براى مزيد تهديد وعده عذاب و انتقام نزديك بآنها داده يا در دم مرگ و بعد از آن بعذابهاى گوناگون برزخى يا در زمان حيات بقتل و ذلّت و اسارت در فتوحات اسلامى و ظاهرا قلّت مستفاد از رويدا باعتبار آنست كه مصغّر ارواد بمعناى امهال است گويند أرودا روادا يعنى أمهل امهالا و وعده عذاب مستفاد از امر بمهلت دادن در زمان كم است يعنى من بزودى انتقام از آنها خواهم كشيد در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائتش در نمازهاى واجب خود سوره و السّماء و الطّارق باشد از براى او است در نزد خداوند روز قيامت جاه و منزلت و باشد از رفقاء انبياء و اصحاب ايشان در بهشت‌

جلد 5 صفحه 375

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ تُبلَي‌ السَّرائِرُ «9»

روزي‌ ‌که‌ ظاهر ميشود سرائر. كأنه‌ جواب‌ سؤال‌ مقدر ‌است‌ ‌که‌ خداوندي‌ ‌که‌ ‌بر‌ رجع‌ انسان‌ قادر ‌است‌ چه‌ موقعي‌ رجوع‌ ميدهد!‌-‌ ميفرمايد: روزي‌ ‌که‌ سرائر مكشوف‌ ميشود نظر باين‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا افراد بشر ‌با‌ ساير حيوانات‌ فرق‌ دارند احتياج‌ بمعاشرت‌ ‌با‌ يكديگر دارند ساير حيوانات‌ فقط ‌در‌ موقع‌ جماع‌ نر و ماده‌ احتياج‌ مختصري‌ بيكديگر دارند، و ‌در‌ موقع‌ ولادت‌ بچه‌هاي‌ ‌آنها‌ چند صباحي‌ ‌تا‌ قوت‌ و قدرت‌ پيدا كنند احتياج‌ بمادر ‌ يا ‌ پدر دارند ‌علي‌ اختلاف‌. اما انسان‌ بسا يك‌ شهر كافي‌ نيست‌ ‌بر‌ رفع‌ احتياج‌ ‌او‌ احتياج‌ ‌به‌ شهرهاي‌ ديگر دارند بلكه‌ يك‌ مملكت‌ ‌که‌ مشتمل‌ ‌بر‌ چندين‌ مليون‌ جمعيت‌ ‌است‌ كافي‌ نيست‌ احتياج‌ بممالك‌ ديگر ‌هم‌ دارند لذا گفتند:

(الانسان‌ مدني‌ بالطبع‌) خداوند عيوب‌ بندگان‌ ‌را‌ ‌از‌ يكديگر مستور فرموده‌، ‌اينکه‌ خبر ‌از‌ قلب‌ و باطن‌ ‌او‌ ندارد و ‌او‌ خبر ‌از‌ ‌اينکه‌ ندارد ‌که‌ ‌اگر‌ بواطن‌ مكشوف‌ ‌بود‌ معاشرت‌ مقدور نبود ‌حتي‌ پدر و پسر زن‌ و شوهر برادر و خواهر خودي‌ و بيگانه‌، و اما ‌در‌ قيامت‌ احدي‌ بفرياد احدي‌ نميرسد بواطن‌ ‌هر‌ يك‌ ظاهر ميشود ‌که‌ ‌بر‌ همه‌ مكشوف‌ شود ‌که‌ آنكه‌ بهشتي‌ ‌است‌ ‌براي‌ چه‌ بهشت‌ ميرود و آنكه‌ جهنمي‌ ‌است‌ ‌براي‌ چه‌ جهنم‌ ميرود لذا جهت‌ ‌آن‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 9)- در این آیه به توصیف آن روز بزرگ پرداخته، می‌فرماید: «در آن روز که اسرار پنهان (انسان) آشکار می‌شود» (یوم تبلی السرائر).

آری! در آن روز که «یوم البروز» و «یوم الظهور» است اسرار درون آشکار می‌شود، اعم از ایمان و کفر و نفاق، یا نیت خیر و شر، یا ریا و اخلاص، و این ظهور و بروز برای مؤمنان مایه افتخار و مزید نعمت است، و برای مجرمان مایه سر افکندگی و منشأ خواری و خفت و چه دردناک است که انسان عمری با آبرو در میان مردم زندگی کند ولی در آن روز در برابر همه خلایق شرمسار و سر افکنده شود.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص175

منابع

آرشیو عکس و تصویر