مصادر نهج البلاغه و اسانیده (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
جز
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
 
==گزارش محتوا==
 
==گزارش محتوا==
  
سید عبدالزهرا، شهرها و کتاب‌خانه‌ها را چونان صاحب [[موسوعة الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب|الغدیر]] براى نگارش کتاب مصادر خود درنوردیده است. مصادر نهج‌البلاغه استمرار راه پژوهش‌گرانى است که سخنان مولا را در منابع و کتب معتبر مورد کاوش قرار داده‌اند تا به طالبان مأخذ و منبع عرضه کنند و ایشان را به منبع علوم نبوى رهنمون شوند.
+
سید عبدالزهرا، شهرها و کتاب‌خانه‌ها را چونان صاحب [[الغدير (کتاب)|الغدیر]] براى نگارش کتاب مصادر خود درنوردیده است. مصادر نهج‌البلاغه استمرار راه پژوهش‌گرانى است که سخنان مولا را در منابع و کتب معتبر مورد کاوش قرار داده‌اند تا به طالبان مأخذ و منبع عرضه کنند و ایشان را به منبع علوم نبوى رهنمون شوند.
  
 
سید عبدالزهرا حسینى، در اثر خود پس از آوردن مقدمه مرتضى آل‌یاسین، دکتر مصطفى جواد و توفیق فکیکى که همگى از صاحب‌نظران نهج‌البلاغه هستند، مقدمه‌اى ذکر کرده و به معنا، مفهوم مصادر، انواع و اقسام آن، توصیف نهج‌البلاغه و ویژگى‌هاى آن پرداخته است. آن گاه به ذکر شبهات [[ابن خلکان|ابن‌خلکان]] مى‌پردازد و آن را نقد مى‌کند و به دنبال آن وارد اصل مطلب که مأخذشناسى و منبع‌یابى نهج‌البلاغه است، شده است.
 
سید عبدالزهرا حسینى، در اثر خود پس از آوردن مقدمه مرتضى آل‌یاسین، دکتر مصطفى جواد و توفیق فکیکى که همگى از صاحب‌نظران نهج‌البلاغه هستند، مقدمه‌اى ذکر کرده و به معنا، مفهوم مصادر، انواع و اقسام آن، توصیف نهج‌البلاغه و ویژگى‌هاى آن پرداخته است. آن گاه به ذکر شبهات [[ابن خلکان|ابن‌خلکان]] مى‌پردازد و آن را نقد مى‌کند و به دنبال آن وارد اصل مطلب که مأخذشناسى و منبع‌یابى نهج‌البلاغه است، شده است.
سطر ۱۸: سطر ۱۸:
 
سید عبدالزهرا حسینى، پس از نقل سخنانى از ادباى بزرگ درباره سخنان [[امام علی علیه السلام|على]] (ع) به اسلوب‌هاى جارى نهج‌البلاغه پرداخته است که به اختصار به ذکر آنها مى‌پردازیم:
 
سید عبدالزهرا حسینى، پس از نقل سخنانى از ادباى بزرگ درباره سخنان [[امام علی علیه السلام|على]] (ع) به اسلوب‌هاى جارى نهج‌البلاغه پرداخته است که به اختصار به ذکر آنها مى‌پردازیم:
  
* نهج‌البلاغه مملو و مشحون است از واژگان مفرد، جمع، مذکر، مؤنث، حقیقت و مجاز؛ استفاده از مجازها و کنایه‌ها به صورت زیبا و قالبى تازه.  
+
*نهج‌البلاغه مملو و مشحون است از واژگان مفرد، جمع، مذکر، مؤنث، حقیقت و مجاز؛ استفاده از مجازها و کنایه‌ها به صورت زیبا و قالبى تازه.
* نهج‌البلاغه کتابى است که در جاى خود از ایجاز و اطناب بهره شایسته برده است. این امر در پاره‌هاى نهج‌البلاغه و مسجعات جداگانه آن آشکار شده است. این عبارات به گونه‌اى جذاب است که هر ادیبى مایل است، آنها را حفط نماید تا بیان عربى‌اش با سلامتى تکون یابد و به کمال رسد.
+
*نهج‌البلاغه کتابى است که در جاى خود از ایجاز و اطناب بهره شایسته برده است. این امر در پاره‌هاى نهج‌البلاغه و مسجعات جداگانه آن آشکار شده است. این عبارات به گونه‌اى جذاب است که هر ادیبى مایل است، آنها را حفط نماید تا بیان عربى‌اش با سلامتى تکون یابد و به کمال رسد.
* زیبایى‌هاى بدیع در قالبى ویژه؛ از جمله جناس، مطابقه، ترصیع، قلب و عکس. با به کار بردن این صناعات [[بلاغت]] به کمال مى‌رسد.
+
*زیبایى‌هاى بدیع در قالبى ویژه؛ از جمله جناس، مطابقه، ترصیع، قلب و عکس. با به کار بردن این صناعات [[بلاغت]] به کمال مى‌رسد.
* برخوردارى از موسیقى که اهل فن آن را به نیکویى درمى‌یابند.
+
*برخوردارى از موسیقى که اهل فن آن را به نیکویى درمى‌یابند.
  
 
==شبهات ابن‌خلکان درباره نهج‌البلاغه==
 
==شبهات ابن‌خلکان درباره نهج‌البلاغه==
سطر ۲۷: سطر ۲۷:
 
ابن خلکان (متولد ۶۰۸ ق. در اربل و متوفى ۶۸۱ ق. در [[دمشق]]) شبهاتى درباره نهج‌البلاغه و گردآورنده آن مطرح کرده است که ذیلاً به فشرده‌اى از آنها اشاره مى‌کنیم:
 
ابن خلکان (متولد ۶۰۸ ق. در اربل و متوفى ۶۸۱ ق. در [[دمشق]]) شبهاتى درباره نهج‌البلاغه و گردآورنده آن مطرح کرده است که ذیلاً به فشرده‌اى از آنها اشاره مى‌کنیم:
  
# جامع نهج‌البلاغه [[سید رضی|سیدرضى]] است یا [[سید مرتضی|سید مرتضى]]؟ برخى گفته‌اند که نهج‌البلاغه سخنان گردآورنده آن است که به على(ع) نسبت داده است. از آنجا که در این کتاب (نهج‌البلاغه) به [[صحابی|صحابه]] [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](ص) تعرض شده است، لذا آن را نمى‌توان به على(ع) نسبت داد.
+
#جامع نهج‌البلاغه [[سید رضی|سیدرضى]] است یا [[سید مرتضی|سید مرتضى]]؟ برخى گفته‌اند که نهج‌البلاغه سخنان گردآورنده آن است که به على(ع) نسبت داده است. از آنجا که در این کتاب (نهج‌البلاغه) به [[صحابی|صحابه]] [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](ص) تعرض شده است، لذا آن را نمى‌توان به على(ع) نسبت داد.
# در نهج‌البلاغه از وصیت و وصایت سخن رفته است؛ در حالى که در میان مسلمانان چنین مبحثى مطرح نبوده است.
+
#در نهج‌البلاغه از وصیت و وصایت سخن رفته است؛ در حالى که در میان مسلمانان چنین مبحثى مطرح نبوده است.
# نهج‌البلاغه به سبک مسجع نوشته شده و از صناعات لفظى و معنوى زیادى استفاده شده که تا آن زمان مرسوم نبوده است. لذا این کتاب را نمى‌توان به على(ع) نسبت داد، بلکه در دوره‌هاى متأخر (نزدیک به قرن هفتم زمان حیات ابن‌خلکان) نوشته شده است.
+
#نهج‌البلاغه به سبک مسجع نوشته شده و از صناعات لفظى و معنوى زیادى استفاده شده که تا آن زمان مرسوم نبوده است. لذا این کتاب را نمى‌توان به على(ع) نسبت داد، بلکه در دوره‌هاى متأخر (نزدیک به قرن هفتم زمان حیات ابن‌خلکان) نوشته شده است.
# درباره موضوعاتى؛ مانند خفاش، طاووس، مورچه و ملخ چنان سخنان دقیقى مطرح شده است که تا آن زمان مطرح نبوده، بلکه این علوم و اطلاعات محصول عصر حاضر (عصر ابن‌خلکان) است نه عصر على(ع). به علاوه در سرزمین [[عربستان]] چنین حیواناتى یافت نمى‌شد.
+
#درباره موضوعاتى؛ مانند خفاش، طاووس، مورچه و ملخ چنان سخنان دقیقى مطرح شده است که تا آن زمان مطرح نبوده، بلکه این علوم و اطلاعات محصول عصر حاضر (عصر ابن‌خلکان) است نه عصر على(ع). به علاوه در سرزمین [[عربستان]] چنین حیواناتى یافت نمى‌شد.
# در نهج‌البلاغه سخنانى مطرح شده که از آن بوى [[علم غیب امامان|علم غیب]] به مشام مى‌رسد؛ یعنى گویى که على(ع) داراى علم غیب بوده است و این ادعا از على(ع) سخت به دور است.
+
#در نهج‌البلاغه سخنانى مطرح شده که از آن بوى [[علم غیب امامان|علم غیب]] به مشام مى‌رسد؛ یعنى گویى که على(ع) داراى علم غیب بوده است و این ادعا از على(ع) سخت به دور است.
# در نهج‌البلاغه ترغیب و تشویق زیادى نسبت به [[زهد]] و ترک دنیا شده است که از تعالیم [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت مسیح]](ع) به شمار مى‌رود.
+
#در نهج‌البلاغه ترغیب و تشویق زیادى نسبت به [[زهد]] و ترک دنیا شده است که از تعالیم [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت مسیح]](ع) به شمار مى‌رود.
# زندگى اجتماعى در این کتاب به گونه‌اى مطرح شده که تا آن زمان چنین مباحثى مطرح نبوده است، بلکه این مباحث در عصر حاضر (قرن هفتم) مطرح است نه در آن زمان.
+
#زندگى اجتماعى در این کتاب به گونه‌اى مطرح شده که تا آن زمان چنین مباحثى مطرح نبوده است، بلکه این مباحث در عصر حاضر (قرن هفتم) مطرح است نه در آن زمان.
# برخى از مطالب نهج‌البلاغه در برخى آثار به افراد دیگر منسوب است و این نشان مى‌دهد که این بخش از نهج‌البلاغه متعلق به على(ع) نیست.
+
#برخى از مطالب نهج‌البلاغه در برخى آثار به افراد دیگر منسوب است و این نشان مى‌دهد که این بخش از نهج‌البلاغه متعلق به على(ع) نیست.
# کتب ادبى حاضر حتى از برخى از مطالبى که در نهج‌البلاغه آمده، بى‌بهره است و این نشان مى‌دهد که نهج‌البلاغه کتاب على(ع) نیست.
+
#کتب ادبى حاضر حتى از برخى از مطالبى که در نهج‌البلاغه آمده، بى‌بهره است و این نشان مى‌دهد که نهج‌البلاغه کتاب على(ع) نیست.
  
 
===نقد نظرات ابن‌خلکان:===
 
===نقد نظرات ابن‌خلکان:===
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
سید عبدالزهرا حسینى با استناد به دلایل عقلى، [[قرآن|قرآنى]] و روایى به نقد برجسته‌ترین نظرات [[ابن خلکان|ابن‌خلکان]] پرداخته است که به طور مختصرى به آن‌ها مى‌پردازیم:
 
سید عبدالزهرا حسینى با استناد به دلایل عقلى، [[قرآن|قرآنى]] و روایى به نقد برجسته‌ترین نظرات [[ابن خلکان|ابن‌خلکان]] پرداخته است که به طور مختصرى به آن‌ها مى‌پردازیم:
  
# شبهه مربوط به صحابه. سید عبدالزهرا حسینى درباره این شبهه مى‌نویسد: «صحبه» به معناى معاشرت است و اختصاص به زمان کوتاه یا بلند ندارد، بلکه همین که اندک مصاحبتى حاصل شود «صحبه» معنا پیدا مى‌کند. همچنین به کافر یا مؤمن هم اختصاص ندارد. از سوى دیگر همان گونه که در میان مردم، افراد خوب، بد، مؤمن، کافر، صالح و ناصالح وجود دارد، در میان [[صحابی|صحابه]] نیز افراد مختلفى وجود داشت. بنابراین، بر اساس اعمال و رفتار و عقاید آنان باید قضاوت کرد و صحابه بودن براى درستى رفتار آنان هیچ گونه توجیهى نمى‌تواند باشد. بلکه همان گونه که [[قرآن|قرآن کریم]] فرموده است، معیار برترى [[تقوا|تقوى]] است و در این زمینه هیچ تفاوتى میان افراد اعم از صحابه و غیرصحابه وجود ندارد.
+
#شبهه مربوط به صحابه. سید عبدالزهرا حسینى درباره این شبهه مى‌نویسد: «صحبه» به معناى معاشرت است و اختصاص به زمان کوتاه یا بلند ندارد، بلکه همین که اندک مصاحبتى حاصل شود «صحبه» معنا پیدا مى‌کند. همچنین به کافر یا مؤمن هم اختصاص ندارد. از سوى دیگر همان گونه که در میان مردم، افراد خوب، بد، مؤمن، کافر، صالح و ناصالح وجود دارد، در میان [[صحابی|صحابه]] نیز افراد مختلفى وجود داشت. بنابراین، بر اساس اعمال و رفتار و عقاید آنان باید قضاوت کرد و صحابه بودن براى درستى رفتار آنان هیچ گونه توجیهى نمى‌تواند باشد. بلکه همان گونه که [[قرآن|قرآن کریم]] فرموده است، معیار برترى [[تقوا|تقوى]] است و در این زمینه هیچ تفاوتى میان افراد اعم از صحابه و غیرصحابه وجود ندارد.
# شبهه وصیت و وصایت؛ سید عبدالزهرا حسینى درباره شبهه وصیت و وصایت بر این نکته تأکید کرده است که وصیت امرى مرسوم و بلکه واجب بوده است. در میان [[پیامبران]] وصیت امرى مرسوم بوده است و [[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام]](ص) نیز وصیت‌هاى مهمى از جمله در انتخاب جانشینى خود داشته است. به علاوه در قرآن هم این امر ذکر شده است. [[ابوبکر|خلیفه اول]] نیز [[عمر بن خطاب|عمر]] را جانشین خود قرار داده و نسبت به اطاعت از او وصیت کرد. حال با عنایت به این موارد چه ایرادى دارد که امیرمؤمنان هم وصیت بکند؟ نویسنده کتاب با ذکر ۸۰ [[حدیث|حدیث]] و نقل قول و شعر از پیامبر(ص) و یاران آن حضرت به ذکر موارد مختلف از وصیت آن حضرت پرداخته است که بخش عمده‌ى آن وصیت به جانشینى [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] اختصاص یافته است. وى در پایان به ذکر اسامى ۱۷ تن از وصیت‌نامه‌نویسان پرداخته است.
+
#شبهه وصیت و وصایت؛ سید عبدالزهرا حسینى درباره شبهه وصیت و وصایت بر این نکته تأکید کرده است که وصیت امرى مرسوم و بلکه واجب بوده است. در میان [[پیامبران]] وصیت امرى مرسوم بوده است و [[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام]](ص) نیز وصیت‌هاى مهمى از جمله در انتخاب جانشینى خود داشته است. به علاوه در قرآن هم این امر ذکر شده است. [[ابوبکر|خلیفه اول]] نیز [[عمر بن خطاب|عمر]] را جانشین خود قرار داده و نسبت به اطاعت از او وصیت کرد. حال با عنایت به این موارد چه ایرادى دارد که امیرمؤمنان هم وصیت بکند؟ نویسنده کتاب با ذکر ۸۰ [[حدیث|حدیث]] و نقل قول و شعر از پیامبر(ص) و یاران آن حضرت به ذکر موارد مختلف از وصیت آن حضرت پرداخته است که بخش عمده‌ى آن وصیت به جانشینى [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] اختصاص یافته است. وى در پایان به ذکر اسامى ۱۷ تن از وصیت‌نامه‌نویسان پرداخته است.
# شبهه سجع و آرایش لفظى؛ مؤلف محترم در چند مرحله به شبهه ابن‌خلکان درباره سجع پاسخ داده است: سجع اگر بر گوش شنونده یا خواننده سنگین نباشد و با تصنع و تکلف همراه نباشد، نشانه‌ى [[بلاغت]] و فصاحت است. با وجود آن که سجع امرى نیکوست؛ اما نهج‌البلاغه تماماً به شیوه‌ى سجع گفته نشده است و این امر نشان مى‌دهد که مولا(ع) به طور طبیعى و شرایط مختلف و اقتضائات و بدون تکلف از این هنر بهره برده است. به عنوان مثال نامه‌هاى نهج‌البلاغه یا اصلاً سجع ندارد و یا بسیار اندک و غیر معتنابه است. اگر مسجع گفتن عیب باشد، بر قرآن و سخنان [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] هم این عیب وارد است. مؤلف محترم با ذکر آیات و احادیثى از پیامبر(ص) به استدلال علیه ابن‌خلکان پرداخته است. به علاوه، مؤلف به ذکر پاره‌اى از سخنان مسجع خلفاى دیگر ([[ابوبکر|ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]]) پرداخته است تا ثابت کند که مسجع سخن گفتن امرى مرسوم و رایج بوده است. لذا از بیان [[امام علی علیه السلام|امیر]] نیز چنین انتظارى مى‌رفت.
+
#شبهه سجع و آرایش لفظى؛ مؤلف محترم در چند مرحله به شبهه ابن‌خلکان درباره سجع پاسخ داده است: سجع اگر بر گوش شنونده یا خواننده سنگین نباشد و با تصنع و تکلف همراه نباشد، نشانه‌ى [[بلاغت]] و فصاحت است. با وجود آن که سجع امرى نیکوست؛ اما نهج‌البلاغه تماماً به شیوه‌ى سجع گفته نشده است و این امر نشان مى‌دهد که مولا(ع) به طور طبیعى و شرایط مختلف و اقتضائات و بدون تکلف از این هنر بهره برده است. به عنوان مثال نامه‌هاى نهج‌البلاغه یا اصلاً سجع ندارد و یا بسیار اندک و غیر معتنابه است. اگر مسجع گفتن عیب باشد، بر قرآن و سخنان [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] هم این عیب وارد است. مؤلف محترم با ذکر آیات و احادیثى از پیامبر(ص) به استدلال علیه ابن‌خلکان پرداخته است. به علاوه، مؤلف به ذکر پاره‌اى از سخنان مسجع خلفاى دیگر ([[ابوبکر|ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]]) پرداخته است تا ثابت کند که مسجع سخن گفتن امرى مرسوم و رایج بوده است. لذا از بیان [[امام علی علیه السلام|امیر]] نیز چنین انتظارى مى‌رفت.
# شهرت دقت در وصف طبیعت و حیوانات و تقسیمات عددى؛ ابن‌خلکان ادعا کرده است که در عربستان طاووس وجود نداشت که [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] به شرح آنها پرداخته است؟ در حالى که [[ابن ابی الحدید|ابن ابى‌الحدید]] به اشکال جواب داده است به این صورت که: امیرمؤمنان در مدینه طاووس ندیده، بلکه در [[کوفه|کوفه]] دیده است.
+
#شهرت دقت در وصف طبیعت و حیوانات و تقسیمات عددى؛ ابن‌خلکان ادعا کرده است که در عربستان طاووس وجود نداشت که [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] به شرح آنها پرداخته است؟ در حالى که [[ابن ابی الحدید|ابن ابى‌الحدید]] به اشکال جواب داده است به این صورت که: امیرمؤمنان در مدینه طاووس ندیده، بلکه در [[کوفه|کوفه]] دیده است.
# اما تقسیمات عدد؛ مثلاً [[استغفار]] بر چند نوع است... [[ایمان|ایمان]] بر چهار پایه است و... اینها امرى مرسوم بوده است و ده‌ها روایت از [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) رسیده است که از این تقسیمات دارد. پس این اشکال هم وارد نیست.
+
#اما تقسیمات عدد؛ مثلاً [[استغفار]] بر چند نوع است... [[ایمان|ایمان]] بر چهار پایه است و... اینها امرى مرسوم بوده است و ده‌ها روایت از [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) رسیده است که از این تقسیمات دارد. پس این اشکال هم وارد نیست.
# شبهه [[علم غیب امامان|علم غیب]]؛ درباره علم غیب ذکر این نکته را کافى مى‌دانیم که به تعبیر خود [[امام علی علیه السلام|على]] علیه‌السلام هر چه درباره آینده‌نگرى مى‌داند، از علم پیامبر(ص) است و جزئیات را از آن حضرت آموخته است.
+
#شبهه [[علم غیب امامان|علم غیب]]؛ درباره علم غیب ذکر این نکته را کافى مى‌دانیم که به تعبیر خود [[امام علی علیه السلام|على]] علیه‌السلام هر چه درباره آینده‌نگرى مى‌داند، از علم پیامبر(ص) است و جزئیات را از آن حضرت آموخته است.
# شبهه تشویق به [[زهد]]؛ واقعیت آن است که ابن‌خلکان توجه نکرده است که شیوه [[قرآن]] در امر [[دنیا|دنیا]] چیست، به علاوه او نهج‌البلاغه را مطالعه کرده، اما یا گزینشى برخورد کرده است و یا بخش اندکى را حفظ و بخش دیگر را فراموش کرده و یا از آنها غفلت کرده است.
+
#شبهه تشویق به [[زهد]]؛ واقعیت آن است که ابن‌خلکان توجه نکرده است که شیوه [[قرآن]] در امر [[دنیا|دنیا]] چیست، به علاوه او نهج‌البلاغه را مطالعه کرده، اما یا گزینشى برخورد کرده است و یا بخش اندکى را حفظ و بخش دیگر را فراموش کرده و یا از آنها غفلت کرده است.
# شبهه زندگى اجتماعى؛ ابن‌خلکان ندانسته است که نظر قرآن درباره اجتماع چیست و متوجه نشده است که على در اجتماعیات هرگز از قرآن پا فراتر نگذاشته است. و این هنر او را مى‌رساند که به اجتماع به طور تخصصى نگریسته است.
+
#شبهه زندگى اجتماعى؛ ابن‌خلکان ندانسته است که نظر قرآن درباره اجتماع چیست و متوجه نشده است که على در اجتماعیات هرگز از قرآن پا فراتر نگذاشته است. و این هنر او را مى‌رساند که به اجتماع به طور تخصصى نگریسته است.
  
 
==سابقه مأخذپژوهى نهج‌البلاغه==
 
==سابقه مأخذپژوهى نهج‌البلاغه==
سطر ۵۴: سطر ۵۴:
 
مرحوم سید عبدالزهرا حسینى، گزارش مختصرى پیرامون منبع‌شناسى نهج‌البلاغه آورده است و به ذکر برخى از آثار نوشته شده در این موضوع پرداخته است. از جمله آثارى که در این مقدمه ذکر شده عبارتند از:
 
مرحوم سید عبدالزهرا حسینى، گزارش مختصرى پیرامون منبع‌شناسى نهج‌البلاغه آورده است و به ذکر برخى از آثار نوشته شده در این موضوع پرداخته است. از جمله آثارى که در این مقدمه ذکر شده عبارتند از:
  
۱) مدارک نهج‌البلاغه نوشته هادى کاشف‌الغطاء ۲) نهج‌البلاغه چیست؟ نوشته‌ى سید هبةالدین شهرستانى ۳) روش، نوشته حسین بستانه، استناد نهج‌البلاغه، امتیاز على عرشى از علماى هند.
+
۱). مدارک نهج‌البلاغه نوشته هادى کاشف‌الغطاء ۲). نهج‌البلاغه چیست؟ نوشته‌ى سید هبةالدین شهرستانى ۳). روش، نوشته حسین بستانه، استناد نهج‌البلاغه، امتیاز على عرشى از علماى هند.
  
 
==مفهوم مصادر نهج‌البلاغه==
 
==مفهوم مصادر نهج‌البلاغه==
سطر ۶۸: سطر ۶۸:
 
اسناد نهج‌البلاغه را بر حسب تحقیقات به چند قسم مى‌توان تقسیم کرد:
 
اسناد نهج‌البلاغه را بر حسب تحقیقات به چند قسم مى‌توان تقسیم کرد:
  
* مصادر و منابعى که پیش از سال ۴۰۰ق تألیف شده‌اند و اکنون نیز در دسترس‌اند.
+
*مصادر و منابعى که پیش از سال ۴۰۰ق تألیف شده‌اند و اکنون نیز در دسترس‌اند.
* منابعى که قبل از تألیف نهج‌البلاغه تألیف شده‌اند که در این اثر با واسطه نقل شده‌اند.
+
*منابعى که قبل از تألیف نهج‌البلاغه تألیف شده‌اند که در این اثر با واسطه نقل شده‌اند.
* کتاب‌هایى که بعد از زمان [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شریف رضى]] تألیف شده و کلام مولا علیه‌السلام را با اسناد متصل نقل کرده‌اند ولى سیدرضى نتوانسته به اسناد اصلى آن‌ها دست یابد.
+
*کتاب‌هایى که بعد از زمان [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شریف رضى]] تألیف شده و کلام مولا علیه‌السلام را با اسناد متصل نقل کرده‌اند ولى سیدرضى نتوانسته به اسناد اصلى آن‌ها دست یابد.
* کتاب‌هایى که بعد از رضى تألیف شده، ولى سخنان امام(ع) را به صورتى متفاوت و مختلف با آن چه در نهج‌البلاغه نقل شده، نقل کرده‌اند.  
+
*کتاب‌هایى که بعد از رضى تألیف شده، ولى سخنان امام(ع) را به صورتى متفاوت و مختلف با آن چه در نهج‌البلاغه نقل شده، نقل کرده‌اند.
  
 
مؤلف مصادر از این دسته مآخذ نهج‌البلاغه ۱۱۴ مأخذ را ذکر کرده است که به برخى از آن‌ها اشاره مى‌شود. براى نمونه مى‌توان منابع زیر را از مآخذ اصلى مصادر قسم ۱ و ۲ شمرد که عبارتند از:
 
مؤلف مصادر از این دسته مآخذ نهج‌البلاغه ۱۱۴ مأخذ را ذکر کرده است که به برخى از آن‌ها اشاره مى‌شود. براى نمونه مى‌توان منابع زیر را از مآخذ اصلى مصادر قسم ۱ و ۲ شمرد که عبارتند از:
  
اثبات الوصیه، نوشته على بن حسین مسعودى (متوفى: ۳۳۳ یا ۳۴۵)، الاخبار الطوال، تألیف ابوحنیفه احمدبن داود دینورى (متوفى: ۲۹۰)، [[الاختصاص|الإختصاص]]، تألیف [[شیخ مفید]] (متوفى ۴۱۳ ق)، الاغانى، [[ابوالفرج اصفهانی|ابوالفرج على بن حسین اصفهانى]] (متوفى: ۳۵۶ ق)، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|اکمال‌الدین و اتمام‌النعمه]]، [[شیخ صدوق]] (متوفى: ۳۸۰ق)، الامامه و السیاسه، [[ابن قتیبه دینوری|ابن قتیبه دینورى]]، (متوفى: ۲۷۶ ق)، انساب الاشراف، ابوجعفر احمد بن یحیى بن جابر بغدادى [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] (متوفى: ۲۷۹ ق)، [[الغارات (کتاب)|الغارات]]، [[ابراهیم بن هلال ثقفی|ابراهیم بن هلال ثقفى]] (متوفى: ۲۸۳ق) و... .
+
اثبات الوصیه، نوشته على بن حسین مسعودى (متوفى: ۳۳۳ یا ۳۴۵)، الاخبار الطوال، تألیف ابوحنیفه احمدبن داود دینورى (متوفى: ۲۹۰)، [[الاختصاص|الإختصاص]]، تألیف [[شیخ مفید]] (متوفى ۴۱۳ ق)، الاغانى، [[ابوالفرج اصفهانی|ابوالفرج على بن حسین اصفهانى]] (متوفى: ۳۵۶ ق)، [[كمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|اکمال‌الدین و اتمام‌النعمه]]، [[شیخ صدوق]] (متوفى: ۳۸۰ق)، الامامه و السیاسه، [[ابن قتیبه دینوری|ابن قتیبه دینورى]]، (متوفى: ۲۷۶ ق)، انساب الاشراف، ابوجعفر احمد بن یحیى بن جابر بغدادى [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] (متوفى: ۲۷۹ ق)، [[الغارات (کتاب)|الغارات]]، [[ابراهیم بن هلال ثقفی|ابراهیم بن هلال ثقفى]] (متوفى: ۲۸۳ق) و... .
  
 
[[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سید رضى]](ره) در نهج‌البلاغه از منابعى یاد مى‌کند که برخى از مطالب نهج‌البلاغه را از آنها نقل کرده است. مؤلف برخى از این مصادر را نام مى‌برد.
 
[[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سید رضى]](ره) در نهج‌البلاغه از منابعى یاد مى‌کند که برخى از مطالب نهج‌البلاغه را از آنها نقل کرده است. مؤلف برخى از این مصادر را نام مى‌برد.
سطر ۱۰۱: سطر ۱۰۱:
 
بررسى اسناد و مدارک خطبه‌ها؛ از صفحه ۲۸۳ جلد ۱ بررسى اسناد و مدارک خطبه‌ها آغاز شده است که در ضمن آنها نکات زیر مورد توجه قرار گرفته شده است:
 
بررسى اسناد و مدارک خطبه‌ها؛ از صفحه ۲۸۳ جلد ۱ بررسى اسناد و مدارک خطبه‌ها آغاز شده است که در ضمن آنها نکات زیر مورد توجه قرار گرفته شده است:
  
* آوردن متن خطبه.
+
*آوردن متن خطبه.
* معنا کردن و توضیح دادن برخى از واژگان مشکل خطبه در پاورقى.
+
*معنا کردن و توضیح دادن برخى از واژگان مشکل خطبه در پاورقى.
* ذکر اسناد و مآخذ اصلى خطبه به طور متصل و تحلیلى.
+
*ذکر اسناد و مآخذ اصلى خطبه به طور متصل و تحلیلى.
* توضیح اعلام و رجال وارد شده در متن.
+
*توضیح اعلام و رجال وارد شده در متن.
  
 
در این مجلد ۴۴ خطبه مورد بررسى قرار گرفته است.
 
در این مجلد ۴۴ خطبه مورد بررسى قرار گرفته است.

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۲۹

مصادر نهج‌البلاغة و أسانیده


«مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده» اثر سید عبدالزهراء الحسینى الخطیب، کتابى است به زبان عربى در چهار جلد درباره مصادر و اسناد کتاب شریف نهج‌البلاغه.

ساختار کتاب

کتاب، مشتمل بر برخى تقریظها و مقدمه‌ها و نیز سه باب اصلى است: باب المختار من خطب امیرالمؤمنین و کلامه الجارى مجرى الخطب، باب المختار من کتب امیرالمومنین و عهوده و وصایاه، باب المختار من حکم امیرالمؤمنین و کلماته القصار.

گزارش محتوا

سید عبدالزهرا، شهرها و کتاب‌خانه‌ها را چونان صاحب الغدیر براى نگارش کتاب مصادر خود درنوردیده است. مصادر نهج‌البلاغه استمرار راه پژوهش‌گرانى است که سخنان مولا را در منابع و کتب معتبر مورد کاوش قرار داده‌اند تا به طالبان مأخذ و منبع عرضه کنند و ایشان را به منبع علوم نبوى رهنمون شوند.

سید عبدالزهرا حسینى، در اثر خود پس از آوردن مقدمه مرتضى آل‌یاسین، دکتر مصطفى جواد و توفیق فکیکى که همگى از صاحب‌نظران نهج‌البلاغه هستند، مقدمه‌اى ذکر کرده و به معنا، مفهوم مصادر، انواع و اقسام آن، توصیف نهج‌البلاغه و ویژگى‌هاى آن پرداخته است. آن گاه به ذکر شبهات ابن‌خلکان مى‌پردازد و آن را نقد مى‌کند و به دنبال آن وارد اصل مطلب که مأخذشناسى و منبع‌یابى نهج‌البلاغه است، شده است.

ویژگى‌هاى ادبى و معرفتى نهج‌البلاغه

سید عبدالزهرا حسینى، پس از نقل سخنانى از ادباى بزرگ درباره سخنان على (ع) به اسلوب‌هاى جارى نهج‌البلاغه پرداخته است که به اختصار به ذکر آنها مى‌پردازیم:

  • نهج‌البلاغه مملو و مشحون است از واژگان مفرد، جمع، مذکر، مؤنث، حقیقت و مجاز؛ استفاده از مجازها و کنایه‌ها به صورت زیبا و قالبى تازه.
  • نهج‌البلاغه کتابى است که در جاى خود از ایجاز و اطناب بهره شایسته برده است. این امر در پاره‌هاى نهج‌البلاغه و مسجعات جداگانه آن آشکار شده است. این عبارات به گونه‌اى جذاب است که هر ادیبى مایل است، آنها را حفط نماید تا بیان عربى‌اش با سلامتى تکون یابد و به کمال رسد.
  • زیبایى‌هاى بدیع در قالبى ویژه؛ از جمله جناس، مطابقه، ترصیع، قلب و عکس. با به کار بردن این صناعات بلاغت به کمال مى‌رسد.
  • برخوردارى از موسیقى که اهل فن آن را به نیکویى درمى‌یابند.

شبهات ابن‌خلکان درباره نهج‌البلاغه

ابن خلکان (متولد ۶۰۸ ق. در اربل و متوفى ۶۸۱ ق. در دمشق) شبهاتى درباره نهج‌البلاغه و گردآورنده آن مطرح کرده است که ذیلاً به فشرده‌اى از آنها اشاره مى‌کنیم:

  1. جامع نهج‌البلاغه سیدرضى است یا سید مرتضى؟ برخى گفته‌اند که نهج‌البلاغه سخنان گردآورنده آن است که به على(ع) نسبت داده است. از آنجا که در این کتاب (نهج‌البلاغه) به صحابه رسول خدا(ص) تعرض شده است، لذا آن را نمى‌توان به على(ع) نسبت داد.
  2. در نهج‌البلاغه از وصیت و وصایت سخن رفته است؛ در حالى که در میان مسلمانان چنین مبحثى مطرح نبوده است.
  3. نهج‌البلاغه به سبک مسجع نوشته شده و از صناعات لفظى و معنوى زیادى استفاده شده که تا آن زمان مرسوم نبوده است. لذا این کتاب را نمى‌توان به على(ع) نسبت داد، بلکه در دوره‌هاى متأخر (نزدیک به قرن هفتم زمان حیات ابن‌خلکان) نوشته شده است.
  4. درباره موضوعاتى؛ مانند خفاش، طاووس، مورچه و ملخ چنان سخنان دقیقى مطرح شده است که تا آن زمان مطرح نبوده، بلکه این علوم و اطلاعات محصول عصر حاضر (عصر ابن‌خلکان) است نه عصر على(ع). به علاوه در سرزمین عربستان چنین حیواناتى یافت نمى‌شد.
  5. در نهج‌البلاغه سخنانى مطرح شده که از آن بوى علم غیب به مشام مى‌رسد؛ یعنى گویى که على(ع) داراى علم غیب بوده است و این ادعا از على(ع) سخت به دور است.
  6. در نهج‌البلاغه ترغیب و تشویق زیادى نسبت به زهد و ترک دنیا شده است که از تعالیم حضرت مسیح(ع) به شمار مى‌رود.
  7. زندگى اجتماعى در این کتاب به گونه‌اى مطرح شده که تا آن زمان چنین مباحثى مطرح نبوده است، بلکه این مباحث در عصر حاضر (قرن هفتم) مطرح است نه در آن زمان.
  8. برخى از مطالب نهج‌البلاغه در برخى آثار به افراد دیگر منسوب است و این نشان مى‌دهد که این بخش از نهج‌البلاغه متعلق به على(ع) نیست.
  9. کتب ادبى حاضر حتى از برخى از مطالبى که در نهج‌البلاغه آمده، بى‌بهره است و این نشان مى‌دهد که نهج‌البلاغه کتاب على(ع) نیست.

نقد نظرات ابن‌خلکان:

سید عبدالزهرا حسینى با استناد به دلایل عقلى، قرآنى و روایى به نقد برجسته‌ترین نظرات ابن‌خلکان پرداخته است که به طور مختصرى به آن‌ها مى‌پردازیم:

  1. شبهه مربوط به صحابه. سید عبدالزهرا حسینى درباره این شبهه مى‌نویسد: «صحبه» به معناى معاشرت است و اختصاص به زمان کوتاه یا بلند ندارد، بلکه همین که اندک مصاحبتى حاصل شود «صحبه» معنا پیدا مى‌کند. همچنین به کافر یا مؤمن هم اختصاص ندارد. از سوى دیگر همان گونه که در میان مردم، افراد خوب، بد، مؤمن، کافر، صالح و ناصالح وجود دارد، در میان صحابه نیز افراد مختلفى وجود داشت. بنابراین، بر اساس اعمال و رفتار و عقاید آنان باید قضاوت کرد و صحابه بودن براى درستى رفتار آنان هیچ گونه توجیهى نمى‌تواند باشد. بلکه همان گونه که قرآن کریم فرموده است، معیار برترى تقوى است و در این زمینه هیچ تفاوتى میان افراد اعم از صحابه و غیرصحابه وجود ندارد.
  2. شبهه وصیت و وصایت؛ سید عبدالزهرا حسینى درباره شبهه وصیت و وصایت بر این نکته تأکید کرده است که وصیت امرى مرسوم و بلکه واجب بوده است. در میان پیامبران وصیت امرى مرسوم بوده است و پیامبر اسلام(ص) نیز وصیت‌هاى مهمى از جمله در انتخاب جانشینى خود داشته است. به علاوه در قرآن هم این امر ذکر شده است. خلیفه اول نیز عمر را جانشین خود قرار داده و نسبت به اطاعت از او وصیت کرد. حال با عنایت به این موارد چه ایرادى دارد که امیرمؤمنان هم وصیت بکند؟ نویسنده کتاب با ذکر ۸۰ حدیث و نقل قول و شعر از پیامبر(ص) و یاران آن حضرت به ذکر موارد مختلف از وصیت آن حضرت پرداخته است که بخش عمده‌ى آن وصیت به جانشینى مولا على(ع) اختصاص یافته است. وى در پایان به ذکر اسامى ۱۷ تن از وصیت‌نامه‌نویسان پرداخته است.
  3. شبهه سجع و آرایش لفظى؛ مؤلف محترم در چند مرحله به شبهه ابن‌خلکان درباره سجع پاسخ داده است: سجع اگر بر گوش شنونده یا خواننده سنگین نباشد و با تصنع و تکلف همراه نباشد، نشانه‌ى بلاغت و فصاحت است. با وجود آن که سجع امرى نیکوست؛ اما نهج‌البلاغه تماماً به شیوه‌ى سجع گفته نشده است و این امر نشان مى‌دهد که مولا(ع) به طور طبیعى و شرایط مختلف و اقتضائات و بدون تکلف از این هنر بهره برده است. به عنوان مثال نامه‌هاى نهج‌البلاغه یا اصلاً سجع ندارد و یا بسیار اندک و غیر معتنابه است. اگر مسجع گفتن عیب باشد، بر قرآن و سخنان رسول خدا هم این عیب وارد است. مؤلف محترم با ذکر آیات و احادیثى از پیامبر(ص) به استدلال علیه ابن‌خلکان پرداخته است. به علاوه، مؤلف به ذکر پاره‌اى از سخنان مسجع خلفاى دیگر (ابوبکر، عمر و عثمان) پرداخته است تا ثابت کند که مسجع سخن گفتن امرى مرسوم و رایج بوده است. لذا از بیان امیر نیز چنین انتظارى مى‌رفت.
  4. شهرت دقت در وصف طبیعت و حیوانات و تقسیمات عددى؛ ابن‌خلکان ادعا کرده است که در عربستان طاووس وجود نداشت که مولا على(ع) به شرح آنها پرداخته است؟ در حالى که ابن ابى‌الحدید به اشکال جواب داده است به این صورت که: امیرمؤمنان در مدینه طاووس ندیده، بلکه در کوفه دیده است.
  5. اما تقسیمات عدد؛ مثلاً استغفار بر چند نوع است... ایمان بر چهار پایه است و... اینها امرى مرسوم بوده است و ده‌ها روایت از پیامبر(ص) رسیده است که از این تقسیمات دارد. پس این اشکال هم وارد نیست.
  6. شبهه علم غیب؛ درباره علم غیب ذکر این نکته را کافى مى‌دانیم که به تعبیر خود على علیه‌السلام هر چه درباره آینده‌نگرى مى‌داند، از علم پیامبر(ص) است و جزئیات را از آن حضرت آموخته است.
  7. شبهه تشویق به زهد؛ واقعیت آن است که ابن‌خلکان توجه نکرده است که شیوه قرآن در امر دنیا چیست، به علاوه او نهج‌البلاغه را مطالعه کرده، اما یا گزینشى برخورد کرده است و یا بخش اندکى را حفظ و بخش دیگر را فراموش کرده و یا از آنها غفلت کرده است.
  8. شبهه زندگى اجتماعى؛ ابن‌خلکان ندانسته است که نظر قرآن درباره اجتماع چیست و متوجه نشده است که على در اجتماعیات هرگز از قرآن پا فراتر نگذاشته است. و این هنر او را مى‌رساند که به اجتماع به طور تخصصى نگریسته است.

سابقه مأخذپژوهى نهج‌البلاغه

مرحوم سید عبدالزهرا حسینى، گزارش مختصرى پیرامون منبع‌شناسى نهج‌البلاغه آورده است و به ذکر برخى از آثار نوشته شده در این موضوع پرداخته است. از جمله آثارى که در این مقدمه ذکر شده عبارتند از:

۱). مدارک نهج‌البلاغه نوشته هادى کاشف‌الغطاء ۲). نهج‌البلاغه چیست؟ نوشته‌ى سید هبةالدین شهرستانى ۳). روش، نوشته حسین بستانه، استناد نهج‌البلاغه، امتیاز على عرشى از علماى هند.

مفهوم مصادر نهج‌البلاغه

مؤلف کتاب، مصادر را به آن معناى مرسوم و معروف در نظر نگرفته است؛ یعنى منظور وى از مصادر آن دسته مآخذ نیستند که مرحوم سیدرضى در نهج‌البلاغه از آنها یاد نکرده است، بلکه منظور آن است که پاره‌اى از عبارات مولى اعم از خطبه، نامه، حکمت و... در میان راویان، منسوب به على(ع) بوده و از شهرت بالایى برخوردار است. چرا که وقوف بر مآخذى که سید رضى در تألیف و تنسیق نهج‌البلاغه از آنها بهره برده، زیاد و بسیار پراکنده بوده است و برخى از آنها در اثر گذر زمان از میان رفته است.

با توجه به آن که سیدرضى در صدد نبود تا با جمع‌آورى نهج‌البلاغه به لحاظ فقهى، معرفتى و تاریخى، منبع و مدرکى فراهم نماید تا علما و پژوهش‌گران در تحقیقات خود بدان رجوع کنند، بلکه قصدش آن بود تا مطالب و سخنانى از مولا علیه‌السلام گرد آورد که از جوانب مختلف اهمیت داشته باشد؛ به ویژه از جهت فصاحت و بلاغت. با توجه به این نکته بود که به جمع‌آورى نهج‌البلاغه اقدام نمود؛ چرا که در آن عصر سخنان امام(ع) در حوزه‌ها و موضوعات مختلف سخت پراکنده شده بود و کتاب مدونى که در زمینه‌هاى مختلف سخنان مولا را دربرداشته باشد، وجود نداشت. علاوه بر این سیدرضى(ره) چون اهداف فوق را در نظر نداشت، از ارایه مآخذ و منابع براى سخنان برگزیده صرف‌نظر کرد؛ مگر در موارد اندکى که در نهج‌البلاغه مضبوط است.

با عنایت به مطلب ذکر شده، مى‌توان این نکته را یادآورى کرد که منظور از ارایه مصادر نهج‌البلاغه مستند کردن سخنان مولا است که در منابع مختلف به صورت‌هاى گوناگون و با اختلاف واژگانى و البته وحدت معانى ضبط شده است.

اقسام مصادر نهج‌البلاغه

اسناد نهج‌البلاغه را بر حسب تحقیقات به چند قسم مى‌توان تقسیم کرد:

  • مصادر و منابعى که پیش از سال ۴۰۰ق تألیف شده‌اند و اکنون نیز در دسترس‌اند.
  • منابعى که قبل از تألیف نهج‌البلاغه تألیف شده‌اند که در این اثر با واسطه نقل شده‌اند.
  • کتاب‌هایى که بعد از زمان شریف رضى تألیف شده و کلام مولا علیه‌السلام را با اسناد متصل نقل کرده‌اند ولى سیدرضى نتوانسته به اسناد اصلى آن‌ها دست یابد.
  • کتاب‌هایى که بعد از رضى تألیف شده، ولى سخنان امام(ع) را به صورتى متفاوت و مختلف با آن چه در نهج‌البلاغه نقل شده، نقل کرده‌اند.

مؤلف مصادر از این دسته مآخذ نهج‌البلاغه ۱۱۴ مأخذ را ذکر کرده است که به برخى از آن‌ها اشاره مى‌شود. براى نمونه مى‌توان منابع زیر را از مآخذ اصلى مصادر قسم ۱ و ۲ شمرد که عبارتند از:

اثبات الوصیه، نوشته على بن حسین مسعودى (متوفى: ۳۳۳ یا ۳۴۵)، الاخبار الطوال، تألیف ابوحنیفه احمدبن داود دینورى (متوفى: ۲۹۰)، الإختصاص، تألیف شیخ مفید (متوفى ۴۱۳ ق)، الاغانى، ابوالفرج على بن حسین اصفهانى (متوفى: ۳۵۶ ق)، اکمال‌الدین و اتمام‌النعمه، شیخ صدوق (متوفى: ۳۸۰ق)، الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینورى، (متوفى: ۲۷۶ ق)، انساب الاشراف، ابوجعفر احمد بن یحیى بن جابر بغدادى بلاذرى (متوفى: ۲۷۹ ق)، الغارات، ابراهیم بن هلال ثقفى (متوفى: ۲۸۳ق) و... .

سید رضى(ره) در نهج‌البلاغه از منابعى یاد مى‌کند که برخى از مطالب نهج‌البلاغه را از آنها نقل کرده است. مؤلف برخى از این مصادر را نام مى‌برد.

سخنان على(ع) قبل از نهج‌البلاغه

سخنان مولا على علیه‌السلام پیش از تألیف نهج‌البلاغه به صورت‌هاى گوناگون گردآمده و شکل تألیف یافته‌اند که مؤلف به برخى از آنها اشاره مى‌کند؛ از جمله:

خطبه‌هاى امیرمؤمنان بر منابر در اجتماعات و جشن‌ها، تألیف زید بن وهب جهنى (متوفى:۹۶ق)، خطبه‌هاى امیرمؤمنان، تألیف مسعدة بن صدقه عبدى، کتاب خطبه زهرا براى امیرمؤمنان، تألیف ابومخنف لوط بن یحیى بن مخنف بن سلیم ازدى (متوفى:۱۵۷ق)، خطبه امیرمؤمنان روایت شده از امام صادق(ع)، تألیف ابو روح فرج بن فروه که از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، خطبه‌هاى امیرمؤمنان، تألیف اسماعیل بن مهران بن ابى‌نصر زید سکونى کوفى، خطبه‌هاى امیرمؤمنان(ع) که سیدعبدالعظیم حسنى(ره) گرد آورده است و... .

تألیف سخنان على(ع) پس از نهج‌البلاغه

«دستور معالم‌الحکم و مأثور مکارم الشیم من کلام امیرالمؤمنین على ابن ابى‌طالب»، تألیف ابوعبدالله محمد بن سلامه بن جعفر فقیه شافعى معروف به قاضى قضاعى، کلام على(ع) و خطبه‌هاى آن حضرت، تألیف ابوالعباس یعقوب بن احمد ضمیرى، دیون‌الحکم و المواعظ و ذخیره‌المتعظ و الواعظ، تألیف شیخ على بن محمد بن شکار مودب لیثى واسطى، این اثر در سال ۴۵۷ق به اتمام رسیده است، غررالحکم و دررالکلم، تألیف ابوالفتح ناصح‌الدین عبدالواحدین محمد بن عبدالواحد آمدى و... .

مجلدهاى مصادر در یک نگاه

علاوه بر مطالبى که از جلد اول مصادر آوردیم از صفحه ۲۰۰ به بعد مطالب ذیل آمده است:

کتابخانه نهج‌البلاغه؛ در این قسمت مؤلف به ثمرات و فواید تألیف و گردآورى نهج‌البلاغه اشاره و آنها را در دو دسته کلى شروح نهج‌البلاغه و کتب مربوط به نهج‌البلاغه به ویژگى کارهاى تکمیلى نهج‌البلاغه تقسیم کرد و به بیان آنها مى‌پردازد. بخش اخیر به موضوعات مختلف مربوط مى‌شود که از آن جمله‌اند: کتاب‌هاى ترجمه نهج‌البلاغه به زبان‌هاى مختلف، به‌نظم کشیدن نهج‌البلاغه (نهج‌البلاغه‌هاى منظوم)، پیرامون اسناد و مدارک نهج‌البلاغه، تکمیل نهج‌البلاغه با استفاده از سایر منابع، دفاع از نهج‌البلاغه و یا تألیف با استفاده از محتوى و روش نهج‌البلاغه.

مؤلف محترم ۱۰۱ شرح نهج‌البلاغه نام برده و معرفى کرده است و از بخش دوم ۳۳ کتاب را به فارسى و عربى نام برده و معرفى کرده است. از مستدرکات نهج‌البلاغه نیز نمونه‌هایى ذکر کرده است.

از صفحه ۲۷۴ تا ۲۷۹ به شرح زندگانى سیدرضى(ره) پرداخته است.

بررسى اسناد و مدارک خطبه‌ها؛ از صفحه ۲۸۳ جلد ۱ بررسى اسناد و مدارک خطبه‌ها آغاز شده است که در ضمن آنها نکات زیر مورد توجه قرار گرفته شده است:

  • آوردن متن خطبه.
  • معنا کردن و توضیح دادن برخى از واژگان مشکل خطبه در پاورقى.
  • ذکر اسناد و مآخذ اصلى خطبه به طور متصل و تحلیلى.
  • توضیح اعلام و رجال وارد شده در متن.

در این مجلد ۴۴ خطبه مورد بررسى قرار گرفته است.

مجلد دوم

در مجلد دوم از خ ۴۵ تا آخر خ ۱۸۵ به همان ترتیب ذکر شده در مجلد اول خطبه‌ها بررسى شده است.

مجلد سوم

در این مجلد از خ ۱۸۵ تا خ ۲۳ و از نامه ۱ تا نامه ۷۹ مورد بررسى قرار گرفته است.

مجلد چهارم

در این مجلد اسناد و مدارک ۴۸۰ حکمت نهج‌البلاغه بررسى شده است. مؤلف در خاتمه از برخى افراد و مؤسسات تشکر کرده است. ۱۳۹۵ بیروت.

اهمیت کتاب مصادر نهج‌البلاغه

با توجه به نقدهایى که به انتساب مطالب نهج‌البلاغه به امام على(ع) مى‌شد و افرادى نظیر ابن خلکان (متوقى ۶۸۱ ق) نسبت دادن محتواى نهج‌البلاغه را به امام على(ع) خدشه بردار دانسته و در رد آن نه تنها کتاب و مقاله نوشته‌اند، بلکه از مردمان مى‌خواستند تا چنین انتسابى را نپذیرند و تا حد امکان این سخنان را به صاحبان اصلى‌اش نسبت دهند. در عصر حاضر نیز افراد و پژوهش‌گرانى مدعیاتى کم و بیش مشابه با نظرات ابن‌خلکان مطرح مى‌کنند، مستند ساختن نهج‌البلاغه براى عصر جدید که همه چیز را مورد نقد عقلى - علمى قرار مى‌دهد از مهم‌ترین کارهایى است که در هر زمینه‌اى باید صورت پذیرد، به ویژه منابعى که به دین و آموزه‌هاى دینى مربوط‌اند و ارزش دینى آنها در گرو صحت انتساب به شخصیت‌هاى برجسته است. از این رو برخى از شخصیت‌هاى بزرگ و عالم و آدم‌شناس معاصر انجام چنین امرى را ضرورى مى‌دانسته‌اند. در میان این بزرگان مى‌توان آیت شیخ محمدحسین آل کاشف‌الغطا را نام برد که در این باب مى‌فرماید؛ «من نسبت به گردآورى اسناد نهج‌البلاغه به شدت احساس خلاء مى‌کنم و انجام آن در این عصر بسیار ضرورى مى‌نماید؛ ولى من چنان موقعیتى ندارم که خود بدان اهتمام ورزم. اى کاش برخى از افاضل علما نسبت به این امر قیام کنند.»

در اهمیت این اثر سترگ و ضرورت انجام چنین امرى همین بس که بزرگان اسلام در قرن حاضر هجرى هم ضرورت انجام چنین کارى را یادآور شده‌اند و هم با نوشتن تقریظ و مقدمه بر نویسنده عظیم‌القدر آن «دست مریزاد» گفته و اثر گرانقدرش را ارج گداشته‌اند. در میان این سروران مؤمن مى‌توان از آیت‌الله آل یاسین، دکتر مصطفى جواد و استاد توفیق فکیکى نام برد که هر کدام به ارزش این اثر تأکید کرده‌اند.

وضعیت کتاب

کتاب، مشتمل بر پاورقى‌هایى به قلم مؤلف و فهرست اعلام و مطالب در انتهاى هر جلد مى‌باشد. همچنین فهرست منابع و مآخذ کتاب در پایان جلد چهارم درج گردیده است.

منابع مقاله

۱- قنبرى، بخشعلى، معرفى‌نامه مصادر نهج البلاغه، سایت تبیان، ۱۳۸۹/۳/۱۹.

۲- متن کتاب.

۳- معرفى مؤلف به قلم محمد سعید الطریحى.

منبع

ویکی نور