آیه 9 سوره تغابن: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''تغابن''': غبن: فريب دادن در معامله، تغابن: مغبون كردن همديگر، ممكن است بين الاثنين نباشد مانند «تعالى اللَّه و تبارك» در اينصورت مصدر به معنى مفعول است يعنى: مغبون شدن.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص188</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۹ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۹
<<8 | آیه 9 سوره تغابن | 10>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(یاد آرید) روزی که خدا همه شما را به عرصه محشر (برای حساب) جمع میگرداند و آن روز روز غبن و پشیمانی (بدکاران) است. و هر که به خدا ایمان آرد و نیکوکار شود خدا گناهانش بپوشد و در باغهای بهشتی که زیر درختانش نهرها جاری است داخل گرداند که در آن بهشت ابداً جاودان متنعّم باشند و این به حقیقت سعادت و رستگاری بزرگ خواهد بود.
[بی تردید برانگیخته می شوید در] روزی که شما را در روز اجتماع [که روز قیامت است] جمع می کند، آن روز، روز غبن و خسارت است؛ و هرکس به خدا ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، خدا گناهانش را از او محو می کند، و او را به بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، درمی آورد، در آنها جاودانه و همیشگی اند. این است کامیابی بزرگ.
روزى كه شما را براى روز گردآورى، گرد مىآورد، آن [روز]، روز حسرت [خوردن] است، و هر كس به خدا ايمان آورده، و كار شايستهاى كرده باشد، بديهايش را از او بسترد، و او را در بهشتهايى كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است درآورد. در آنجا بمانند. اين است همان كاميابى بزرگ.
روزى كه همه شما را در محشر گرد آورد، آن روز روز مغبونى است. و هر كه به خدا ايمان بياورد و كار شايسته كند، گناهانش را مىريزد و به بهشتهايى كه در آن نهرها جارى است داخل كند. آنجا جاودانه خواهند بود. اين كاميابى بزرگى است.
این در زمانی خواهد بود که همه شما را در روز اجتماع [= روز رستاخیز] گردآوری میکند؛ آن روز روز تغابن است (روز احساس خسارت و پشیمانی)! و هر کس به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را میبخشد و او را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد میکند، جاودانه در آن می مانند؛ و این پیروزی بزرگ است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- تغابن: غبن: فريب دادن در معامله، تغابن: مغبون كردن همديگر، ممكن است بين الاثنين نباشد مانند «تعالى اللَّه و تبارك» در اينصورت مصدر به معنى مفعول است يعنى: مغبون شدن.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «9»
(ياد كن) روزى كه خداوند شما را براى (حضور در) روز اجتماع گرد مىآورد آن، روزِ حسرت و پشيمانى است و هر كس به خداوند ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد، بدىهايش را مىپوشاند و او را به بهشتهايى كه از زير (درختان) آنها نهرها جارى است وارد مىكند. در آنجا براى هميشه جاودانه هستند؛ اين است رستگارى بزرگ.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدِينَ فِيها وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «10»
و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را تكذيب كردند، همانها اهل دوزخند در حالى كه هميشه در آن جا هستند و اين سرانجام بدى است.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». نور، 35.
جلد 10 - صفحه 80
نکته ها
«تغابن» به معناى آن است كه غبنها جلوه مىكند، يعنى روز قيامت، كافران به خاطر ايمان نياوردن و فاسقان به خاطر نداشتن عمل صالح و مؤمنان به خاطر آن كه مىتوانستند عمل بيشترى انجام دهند، همه به نوعى احساس خسارت، حسرت و غبن دارند، و شايد بدين معنى باشد كه در آن روز هركس به فكر آن است كه چگونه بار خود را به دوش ديگرى اندازد، همانگونه كه در قرآن صحنههايى در اين زمينه مطرح است كه شيطان مىگويد: «مرا ملامت نكنيد، مقصّر خودتان هستيد» يا مجرم دوست دارد كه به جاى خود فرزند و تمام بستگان بلكه تمام مردم به جاى او به دوزخ رفته و او نجات يابد.
شايد تغابن به اين معنا باشد كه رهبران فاسد پيروان خود را مغبون كردند و پيروان نيز به خاطر اطاعت كوركورانه به رهبران فاسد فرصت فساد بيشترى داده و آنان را مغبون كردند كه اگر اطاعت آنان نمىشد، فساد آنها اين همه توسعه نمىيافت. «1»
«يوم الجمع»، يكى از نامهاى قيامت است. چنانكه در آيهاى ديگر مىفرمايد: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً» «2» در صور دميده شود و همه را يك جا جمع مىكنيم. مغبون كيست؟
در روايات مصاديقى براى مغبون مشخص شده كه به آن اشاره مىكنيم:
- هركس دو روزش يكسان باشد مغبون است. «من استوى يوماه فهو مغبون» «3»
- تكبّر و غرور، در دنيا سبب فقر و در آخرت موجب غبن است. «المغرور فى الدنيا مسكين و فى الآخرة مغبون» «4»
- كسىكه از نماز شب محروم شود، مغبون است. «فان المغبون من حرم قيام الليل» «5»
- در قيامت براى هر روز از ايام عمر، 24 خزينه و انبار باز مىشود و ساعاتى را كه انسان در آن كار خير نكرده به صورت خزينه خالى مىبيند و تأسفى غير قابل وصف مىخورد. «فيناله من
«1». تفسير الميزان.
«2». كهف، 99.
«3». بحارالانوار، ج 71، ص 173.
«4». بحارالانوار، ج 72، ص 173.
«5». بحارالانوار، ج 83، ص 127.
جلد 10 - صفحه 81
الغبن و الاسف على فواتها حيث كان متمكّناً من ان يملأها حسنات ما لا يوصف» «1»
- كسىكه جهاد در راه خدا را ترك كند، مغبون است. «من ترك الجهاد فى الله كان كالمغبون» «2»
در قيامت، دو گروه در برابر يكديگرند: گروه مغبون، «يَوْمُ التَّغابُنِ» و گروه رستگار. «ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
در تربيت، بشارت و هشدار در كنار هم لازم است، آيه 9 بشارت به بهشت جاودان است و آيه 10، خطر دوزخ جاودان براى كافران.
پیام ها
1- قيامت، روز ياد كردنى است. ( «إِذْ»*، «إِذا»* و «يَوْمَ» در آغاز جمله، معمولًا به معناى آن است كه «ياد كن زمانى را كه») «يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ»
2- راه نجات از غبن، ايمان و عمل صالح است. «ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً»
3- ايمان، از عمل صالح جدا نيست. يُؤْمِنْ ... يَعْمَلْ صالِحاً
4- عمل صالح، كفاره بدىهاست. «يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ»
5- تا پاك نشويم به بهشت نمىرويم. ابتدا بايد گناهان محو شود، سپس داخل بهشت شد. يُكَفِّرْ ... يُدْخِلْهُ
6- باغها و نهرهاى بهشتى، هم متعدّد است، هم دائمى و ابدى. جَنَّاتٍ ... الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً
7- بزرگترين رستگارى آن است كه انسان با ايمان و عمل صالح وارد بهشت شود. «ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «9»
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ: روزى كه جمع فرمايد خدا شما را، لِيَوْمِ الْجَمْعِ: براى روزى كه در آن جمع است از حساب و جزا و غير آن. تسميه روز قيامت به يوم الجمع، به اعتبار آنست كه جامع بعث و حساب و جزاست. يا به جهت آنكه در آن روز خلق اولين و آخرين جمع شوند. يا از حيث اجتماع انبياء با امم خود، يا ظالم با مظلوم، يا اهل هدايت با اهل ضلالت، يا اهل بهشت با اهل جهنم. و اشهر آنكه در آن روز ملائكه و جن و انس با هم مجتمع شوند. ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ: آن روز، روز زيان آوردن است بر يكديگر به جهت نزول سعداء در منازل اشقياء كه در بهشت داشته باشند بر تقدير اينكه نيكوكار بودند.
در مجمع- از حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است: ما من عبد
جلد 13 - صفحه 195
يدخل الجنّة الّا ارى مقعده من النّار لو أساء ليزداد شكرا و ما من عبد يدخل النّار الا ارى مقعده من الجنّة لو احسن ليزداد حسرة، و معنى ذلك يوم التّغابن. يعنى: هيچ بنده در بهشت نرود مگر آنكه بنمايند به او جاى او را در جهنم بر تقدير آنكه بدكار مىبود تا شكر را زياده كند، و هيچ بندهاى در جهنم نرود مگر آنكه بنمايند مكان او را در بهشت بر تقدير آنكه نيكوكار بود تا حسرت و ندامت او زياده شود. پس در آن روز مؤمن مقام كافر را در بهشت ميراث گيرد، و كافر را در جهنم، جاى مؤمن درآرند. يوم التغابن به اين معنى است. «1» يا يوم التغابن، به اعتبار آنست كه هر يك از خلايق بر يكديگر غبن [بينند]، و هر يك بر مقدار حظ خود پشيمانى و حسرت دارد. كافر گويد:
چرا مسلمان نشدم كه به بهشت روم. و مؤمن گويد: چرا عبادت بيشتر نكردم تا زياده از اين درجات داشته باشم. پس كافر غبن خود را بيند به ترك ايمان، و مؤمن زيان خود را بيند به تقصير احسان.
بعد از ذكر تغابن بر سبيل اجمال، بيان تفصيل فرمايد: وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ: و هر كه ايمان آورد به خدا و آنچه امر فرموده از اقرار به پيغمبر و ما جاء به النبى، وَ يَعْمَلْ صالِحاً: و بجا آورد كارهاى شايسته، يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ: ستر فرمايد خدا از او بديهاى او را، يعنى عفو نمايد آن را، وَ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي: و داخل نمايد او را در بوستانهائى كه جارى است، مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: از زير قصرها يا اشجار آن نهرها، خالِدِينَ فِيها أَبَداً: در حالتى كه جاويد باشند در آن هميشه كه زوال ندارد. ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ:
آن عفو گناه و در آوردن بهشت جاويد، رستگارى بزرگى است كه فوق [آن] متصور نباشد، زيرا آن جامع جميع مصالح است از دفع مضار و مكروهات، و جلب منافع و محبوبات.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكَ بِأَنَّهُ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اسْتَغْنَى اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ «6» زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ «7» فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ «8» يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «9» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدِينَ فِيها وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «10»
ترجمه
اين براى آنستكه امر از اين قرار بود كه آمدند آنها را پيغمبرانشان با حجّتهاى روشن پس گفتند آيا انسانى هدايت ميكند ما را پس كافر شدند و رو گرداندند و بىنياز گشت خدا و خدا بىنياز ستوده است
گمان كردند آنانكه كافر شدند كه هرگز برانگيخته نخواهند شد بگو آرى قسم بپروردگارم البته برانگيخته ميشويد پس البتّه خبر داده ميشويد بآنچه كردهايد و اين بر خدا آسان
جلد 5 صفحه 214
است
پس ايمان آوريد بخدا و پيغمبر او و نورى كه فرستاديم و خدا بآنچه ميكنيد آگاه است
روز كه جمع ميكند شما را براى روز اجتماع آن روز مغبون نمودن مردم است يكديگر را و هر كه ايمان آورد بخدا و بجا آورد كار شايسته ميپوشد خدا از او بديهايش را و داخل ميكند او را در بهشتهائى كه جارى است از كنار درختان آنها نهرها جاودانيانند در آنها هميشه اين است كاميابى بزرگ
و آنانكه كافر شدند و تكذيب كردند آيتهاى ما را آنگروه اهل آتشند جاودانيانند در آن و بد بازگشتگاهى است آن.
تفسير
خداوند بيان فرموده سبب معذب شدن اقوام سابقه را بعذاب دنيا و آخرت باين تقريب كه اين براى آن بود كه پيغمبران آنها از طرف خداوند با معجزات كافيه آمدند نزد آنها و پيغام خدا را بآنها رساندند در اصول دين حق و فروع آن و آنها برسم تعجب گفتند آيا نوع بشر هدايت ميكنند ما را گويا انتظار داشتند ملائكه براى هدايت آنها بيايند پس كافر و رو گردان از قبول حق شدند و خدا هم مستغنى بود از طاعت آنها و براى انتفاع بندگان ارسال رسل فرموده بود يا خدا مستغنى شد با تمام حجّت از الزام آنها بطاعت و در هر حال خداوند بى نياز از همه چيز و همه كس بوده و هست و خواهد بود و ستوده و محمود و سزاوار ستايش است چه ستايش كنندهئى باشد چه نباشد ولى بوده و هست و خواهد بود چون تمام موجودات هميشه بر حسب حال و مقال مشغول بحمد و ثناى او ميباشند و يكى از عقائد باطله كفّار كه بيشتر موجب سرپيچى آنها از اطاعت خدا و پيغمبر ميشود آنستكه تصوّر ميكنند بعث و نشورى نيست و از روى تعجّب ميگويند آيا ميشود بعد از مردن و خاك شدن دو مرتبه ما زنده و مبعوث شويم لذا خداوند به پيغمبر خود فرموده كه بآنها بگو بلى قسم بپروردگارم البتّه مبعوث خواهيد شد و پس از آن نامه اعمال شما را بدست شما ميدهند و كاملا بحساب شما ميرسند و جزاى آنرا بشما ميدهند و اين كار كه بعث و نشور و حساب و جزا باشد براى خدا آسان است پس ايمان بياوريد بتوحيد خدا و نبوّت پيغمبر او و ولايت اماميكه منصوب است از طرف خدا براى بيان احكام چون در چند روايت از ائمه اطهار نور در اين آيه
جلد 5 صفحه 215
بامير المؤمنين و ائمه اطهار تفسير شده ولى مفسّرين آنرا بقرآن تفسير نمودهاند و بنظر حقير چون قرآن بضميمه بيان امام روشن ميكند حقائق را اطلاق نور بر هر دو شده و مانعى ندارد و براى آنكه عامّه غافل از اينمعنى بودند در روايات بآن تذكر داده شده است و آگاه بودن خدا از اعمال بندگان محتاج به بيان نيست و اين بعث و حساب و جزا در روزى است كه جمع ميكند خداوند شما مردم را براى روز كه مقدّر شده كه جمع شوند خلق اوّلين و آخرين در آنروز با يكديگر كه روز قيامت است و آنروز روزى است كه مغبون ميكنند بعضى از مردم بعض ديگر را و ممتاز ميشود غابن از مغبون چون در دنيا لذّتهائى است و سختيهائى و در آخرت هم نعمتهائى است و عذابهائى و بعضى از مردم تحصيل مينمايند لذّتهاى دنيا را و اعراض ميكنند از نعيم آخرت و بعضى اقبال مينمايند بنعيم آخرت و اعراض ميكنند از لذات دنيا و آنروز معلوم ميشود كه اينها مغبون نمودند آنها را چون اينها به بهشت ميروند و آنها بجهنّم و نعيم بهشت و عذاب جهنّم قابل مقايسه نيست با لذائذ دنيا و سختيهاى آن و از بعضى روايات استفاده ميشود كه براى هر كس منزلى است در بهشت اگر سعيد باشد و منزلى است در جهنّم اگر شقى باشد و روز قيامت ارائه داده ميشود بسعيد منزل او در جهنّم بر فرض شقاوت براى مزيد تشكّر او و ارائه داده ميشود بشقى منزل او در بهشت بر فرض سعادت براى مزيد حسرت او و معلوم ميشود غابن كه و مغبون كيست چون سعداء منازل خوب اشقياء را گرفته و منازل بدشان را بآنها دادهاند و آنها بعكس ميباشند و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه روز قيامت اهل بهشت اهل جهنّم را مغبون مينمايند و ظاهرا براى بيان اينمعنى است كه خداوند فرموده هر كس ايمان بياورد بخدا و عمل نمايد بدستور پيغمبر و امام خداوند گناهان گذشته او را ميآمرزد و به بهشت ميرود و كاملا كامياب ميگردد و آنكسانيكه انكار نمودند مبدء و معاد را و تكذيب كردند پيغمبر و قرآن و امام را بجهنّم ميروند و مرجع و مئال آنها بسيار بد است و پارهاى از اين اخبار در اوائل سوره المؤمنون ذكر شد و اللّه اعلم بحقائق الامور.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ يَجمَعُكُم لِيَومِ الجَمعِ ذلِكَ يَومُ التَّغابُنِ وَ مَن يُؤمِن بِاللّهِ وَ يَعمَل صالِحاً يُكَفِّر عَنهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُدخِلهُ جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذلِكَ الفَوزُ العَظِيمُ «9»
روزي که جمع ميفرمايد شما را براي روزي که بايد جميع جن و انس مجتمع شوند براي حساب و جزاي هر يك داده ميشود اينکه روزي است که تمام اظهار غبن ميكنند و كسي که ايمان بخدا آورده باشد و عمل بصالحات بكند خداوند سيئات او را تكفير ميفرمايد و از بين ميبرد و او را داخل بهشتها ميكند که از زير آنها يعني پاي آنها نهرها جاري است و هميشه در آن بهشتها هستند ابد الاباد اينکه است رستگاري عظيم.
يَومَ يَجمَعُكُم لِيَومِ الجَمعِ که ميفرمايد: لَيَجمَعَنَّكُم إِلي يَومِ القِيامَةِ لا رَيبَ فِيهِ نساء آيه 87، و ميفرمايد: يا مَعشَرَ الجِنِّ وَ الإِنسِ إِنِ استَطَعتُم أَن تَنفُذُوا مِن أَقطارِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ فَانفُذُوا لا تَنفُذُونَ إِلّا بِسُلطانٍ الرحمن آيه 33 که هر كس بايد بجزاي خود
جلد 17 - صفحه 40
برسد و پاي حساب و ميزان بيايد و نامه عملش باز شود و شهود شهادت دهند از اعضاء و جوارح و ملائكه و انبياء و اوصياء و غير اينها.
ذلِكَ يَومُ التَّغابُنِ اهل سعادت اظهار غبن ميكنند که چرا ما بيشتر اعمال صالحه بجا نياورديم و ايمان و اخلاق خود را كاملتر نكرديم تا جزاي بيشتر بما عنايت شود حتي دارد فقرا آرزو ميكنند اي كاش در دنيا احدي يك لقمه ناني يا درهمي بما نداده بود تا عوض آن را خداوند عطا فرمايد، و اهل باطل اي كاش ايمان آورده بوديم و عمل صالح ميكرديم تا از عذاب نجات پيدا ميكرديم.
وَ مَن يُؤمِن بِاللّهِ ايمان باللّه ايمان بجميع عقائد حقه است بدون انكار ضروريات دين و مذهب و بدعت در دين و توهين بمقدسات دين.
وَ يَعمَل صالِحاً همين مقدار که واجبات الهيه را بجا آورد و از كبائر اجتناب كند يُكَفِّر عَنهُ سَيِّئاتِهِ که ميفرمايد: إِن تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم وَ نُدخِلكُم مُدخَلًا كَرِيماً نساء آيه 31.
وَ يُدخِلهُ جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ مكرر تفسير شده.
خالِدِينَ فِيها مسأله خلود از ضروريات دين و نصوص قرآن است.
ذلِكَ الفَوزُ العَظِيمُ اصلا حقيقت رستگاري و فوز اينکه است زيرا غير از اينکه فاني و دائر و ممزوج با آلام و اسقام است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- روز تغابن و آشکار شدن غبنها در این آیه به توصیف روز قیامت پرداخته، چنین میگوید: «این (بعث و نشور و حساب و جزا) در زمانی خواهد بود که همه شما را در آن روز اجتماع [- روز رستاخیز] گردآوری میکند» (یوم یجمعکم لیوم الجمع).
یکی از نامهای قیامت «یوم الجمع» است که در آیات قرآن با تعبیرهای مختلف کرارا به آن اشاره شده است، از جمله در آیه 49 و 50 سوره واقعه میخوانیم: «بگو: تمام اولین و آخرین در میعاد روز معینی جمع میشوند» و از آن به خوبی استفاده میشود که رستاخیز همه انسانها در یک روز است.
سپس میافزاید: «آن روز روز تغابن است» (ذلک یوم التغابن).
ج5، ص202
روزی است که «غابن» (برنده) و «مغبون» (بازنده) شناخته میشوند، روزی که روشن میشود چه کسانی در تجارت خود در عالم دنیا گرفتار غبن و خسارت و پشیمانی شدهاند؟
به این ترتیب یکی دیگر از نامهای قیامت «یوم التّغابن» روز ظهور غبنهاست.
سپس به بیان حال مؤمنان در آن روز پرداخته، میافزاید: «و هر کس به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را میبخشد و او را در باغهائی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد میکند، جاودانه در آن میمانند و این پیروزی بزرگی است» (و من یؤمن بالله و یعمل صالحا یکفر عنه سیئاته و یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم).
به این ترتیب هنگامی که دو شرط اصلی، یعنی ایمان و عمل صالح حاصل شود، این مواهب عظیم پشت سر آن خواهد بود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص188
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم