آیه 67 سوره مریم: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۶۱: سطر ۶۱:
  
 
اين آيه شبيه آيات 78 و 79 سوره‌ى يس است كه شخصى با آوردن استخوانى پوسيده و خرد كردن آن مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله، با پيامبر به بحث و گفتگو پرداخت و گفت: كيست كه استخوان‌هاى پوسيده را زنده كند؟ خداوند در پاسخ فرمود: (اى پيامبر!) بگو: همان كسى كه اوّل آفريد، پس از مرگ هم زنده مى‌كند، و او همه چيز را مى‌داند. «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ. قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ»
 
اين آيه شبيه آيات 78 و 79 سوره‌ى يس است كه شخصى با آوردن استخوانى پوسيده و خرد كردن آن مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله، با پيامبر به بحث و گفتگو پرداخت و گفت: كيست كه استخوان‌هاى پوسيده را زنده كند؟ خداوند در پاسخ فرمود: (اى پيامبر!) بگو: همان كسى كه اوّل آفريد، پس از مرگ هم زنده مى‌كند، و او همه چيز را مى‌داند. «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ. قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ»
 
«1». توحيد صدوق، ص 263.
 
  
 
جلد 5 - صفحه 295
 
جلد 5 - صفحه 295
سطر ۸۹: سطر ۸۷:
  
 
8- آفرينش انسان از عدم، بسيار پيچيده‌تر و به ظاهر مشكل‌تر از آفرينش مجدّد انسان پس از مرگ است. خَلَقْناهُ‌ ... وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً
 
8- آفرينش انسان از عدم، بسيار پيچيده‌تر و به ظاهر مشكل‌تر از آفرينش مجدّد انسان پس از مرگ است. خَلَقْناهُ‌ ... وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً
 
+
-----
 
«1». انسان، 1.
 
«1». انسان، 1.
  
سطر ۲۰۵: سطر ۲۰۳:
 
* [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 
* [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="320">
 +
پرونده:آیه67 سوره مریم (1).jpg||[http://wiki.ahlolbait.com/images/archive/c/c1/20210626070049%21%D8%A2%DB%8C%D9%8767_%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87_%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85_%281%29.jpg دانلود پوستر تصویر در ابعاد بزرگ (۲٬۲۵۷ در ۲٬۲۵۷)]
 +
 +
</gallery>
  
 
[[رده:آیات سوره مریم]]
 
[[رده:آیات سوره مریم]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۰۴

مشاهده آیه در سوره

أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا

مشاهده آیه در سوره


<<66 آیه 67 سوره مریم 68>>
سوره : سوره مریم (19)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آیا آدمی (برای ایمان به معاد) متذکر آن نمی‌شود که اول که هیچ محض و معدوم صرف بود ما او را ایجاد کردیم؟

آیا انسان به یاد نمی آورد [و توجه ندارد] که ما او را پیش از این در حالی که چیزی نبود، آفریدیم.

آيا انسان به ياد نمى‌آورد كه ما او را قبلاً آفريده‌ايم و حال آنكه چيزى نبوده است؟

و آدمى به ياد ندارد كه او را پيش از اين آفريده‌ايم و او خود چيزى نبوده است؟

آیا انسان به خاطر نمی‌آورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالی که چیزی نبود؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Does not man remember that We created him before when he was nothing?

Does not man remember that We created him before, when he was nothing?

Doth not man remember that We created him before, when he was naught?

But does not man call to mind that We created him before out of nothing?

معانی کلمات آیه

«وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً»: در حالی که چیزی نبود. یعنی نیست بود.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا «66»

وانسان مى‌گويد: آيا آنگاه كه مُردم، دوباره زنده (از قبر) خارج خواهم شد؟

أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً «67»

آيا انسان (در زنده شدن دوباره‌ى خود شك دارد؟ و) به ياد نمى‌آورد كه ما او را پيش از اين آفريده‌ايم، در حالى كه چيزى نبود؟

نکته ها

اين آيه شبيه آيات 78 و 79 سوره‌ى يس است كه شخصى با آوردن استخوانى پوسيده و خرد كردن آن مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله، با پيامبر به بحث و گفتگو پرداخت و گفت: كيست كه استخوان‌هاى پوسيده را زنده كند؟ خداوند در پاسخ فرمود: (اى پيامبر!) بگو: همان كسى كه اوّل آفريد، پس از مرگ هم زنده مى‌كند، و او همه چيز را مى‌داند. «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ. قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ»

جلد 5 - صفحه 295

از امام صادق عليه السلام درباره‌ «خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً» سؤال شد، حضرت فرمودند: يعنى نه در مرحله‌ى تقدير و نه در مرحله تكوين هيچ چيز نبود. راوى حديث درباره‌ى‌ «لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً» «1» پرسيد، حضرت فرمودند: يعنى مقدّر بود، ولى نامى از آن در ميان نبود. «2»

بنابراين، اين دو آيه از دو مرحله‌ى پيش از آفرينش انسان سخن مى‌گويد.

در حديث ديگرى نيز امام باقر عليه السلام در مورد «مِنْ قَبْلُ» فرمودند: نه در كتاب و نه در علم سخنى از او نبود. «3»

پیام ها

1- باور نداشتن معاد، راه توجيه گناه وفرار از عبادت است. فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ‌ ... يَقُولُ الْإِنْسانُ‌ ...

2- تعجّب از معاد وزنده شدن دوباره، مربوط به يك زمان و يك گروه خاص از انسان‌ها نيست. «يَقُولُ الْإِنْسانُ»

3- معاد، جسمانى است. «أُخْرَجُ» يعنى خارج شدن جسم از زمين.

4- معاد، قهرى واجبارى است. «أُخْرَجُ» يعنى خروج قهرى وبدون اختيار.

5- ترديد در معاد با توجّه به آفرينش ابتدائى خود، شگفت‌آور است. «أَ وَ لا يَذْكُرُ»

6- توجّه انسان به اينكه اوّل نبوده و بعداً خلق شده است، براى قبول معاد كافى است. أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ‌ ...

7- منكران معاد، براى عقيده‌ى خود دليلى ندارند و تنها قيامت را بعيد مى‌دانند، ولى قرآن با دليل سخن مى‌گويد. «خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ»

8- آفرينش انسان از عدم، بسيار پيچيده‌تر و به ظاهر مشكل‌تر از آفرينش مجدّد انسان پس از مرگ است. خَلَقْناهُ‌ ... وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً


«1». انسان، 1.

«2». كافى، ج 1، ص 147.

«3». بحار، ج 5، ص 84.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 296

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً (67)

أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ‌: آيا نمى‌انديشد و ياد نمى‌كند آن آدمى. أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ‌: بدرستى كه ما آفريديم او را پيش از اين. وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً: و نبود چيزى بلكه عدم صرف بود.

در كافى- حضرت صادق عليه السلام در اين آيه فرمايد: آيا ياد نمى‌آورد آدمى، آفريديم او را پيش از اين و حال آنكه نه مقدور بود نه مكون‌ «2».

برهان قاطع بر اثبات معاد: دهريه منكر معاد شده به استبعاد آنكه: بعد از پوسيدگى چگونه زندگى حاصل آيد؟ خداى تعالى رد انكار و استبعاد آنان را

«1» مجمع البيان ج 3 ص 523.

«2» تفسير برهان ج 3 ص 19 بنقل از كافى.

جلد 8 - صفحه 210

فرمود به يادآورى مرحله اول بدين تقرير: «آيا ياد نمى‌آورد منكر معاد، خلقت غريب خود را در حالى كه هيچيك از مراتب وجود را (وجود ذهنى، وجود خارجى، وجود لفظى و وجود كتبى) دارا نبود، قادر متعال او را از نطفه متشابه الاجزاء به كيفيت خاصه كه محير العقول است ايجاد فرمود، و البته خلق ابتدائيه دشوارتر و عجيبتر خواهد بود» و چون اولين مرحله ايجادش محقق شد، در دومين مرتبه اعاده‌اش مسلم گردد.

بيان ديگر: خالقيت ذات احديت نسبت به تمام وجود، مبرهن، و قادريت سبحانى به نحو اتم و اكمل باقى، و ممتنع الزوال، و عالميت الهى به جميع معلومات از جزئى و كلى محقق باشد. بنابراين عقل حكم نمايد ذات قادر بر ايجاد چيزى كه قدرتش باقى و عالم به كلى و جزئى باشد، البته قدرت خواهد داشت بر اعاده آنان بدون هيچ استبعاد و انكارى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا (66) أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً (67) فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا (68) ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا (69) ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى‌ بِها صِلِيًّا (70)

ترجمه‌

- و ميگويد آدمى آيا وقتى كه مردم هر آينه بعد از اين بيرون آورده شوم زنده‌

آيا ياد آور نميشود آدمى كه ما آفريديم او را از پيش با آنكه نبود چيزى‌

پس قسم بپروردگار تو كه هر آينه جمع كنيم آنها و شيطانها را پس حاضر كنيم البتّه آنها را گرداگرد جهنّم بزانو در آمدگان‌

پس بيرون ميآوريم البتّه از هر فرقه‌اى هر كدام از آنها را كه شديدتر باشند بر خدا از راه نافرمانى‌

پس هر آينه ما داناتريم بآنانكه آنها سزاوارترند بجهنّم در انداختن.

تفسير

روايت شده است كه ابىّ بن خلف استخوان پوسيده‌اى را در دست گرفت و نرم نمود و بباد داد و گفت كه محمد گمان ميكند كه ما بعد از مردن زنده ميشويم اين محال است پس اين آيه نازل شد و بعضى او را وليد بن مغيره دانسته‌اند در هر حال خداوند در جواب گوينده اين قبيل كلمات از افراد انسان چون مجرّد استبعادى بيش نيست جوابى فرموده كه رفع استبعاد شود و براى اين غرض جوابى بهتر از اين نيست چون هر كس متذكّر ابتداء خلق خودش شود مى‌يابد كه هيچ چيز نبوده و همه چيز شده و ميداند آنكس كه قدرت داشته از هيچ چنين موجود تمام و كمالى بوجود آورد قادر است آنرا ثانيا نابود كند و باز بصورت اوّل درآورد چون اختراع هر مصنوعى مشكل‌تر از ايجاد مثل آنست و بعضى يذكّر بتشديد كاف قرائت نموده‌اند و اين با معناى تذكّر و تفكّر مناسب‌تر است در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه لم يك شيئا يعنى نه مقدّر بود و نه كائن و در محاسن از آنحضرت نقل نموده‌

جلد 3 صفحه 486

كه نه در كتابى بود و نه در علمى و قمّى ره فرموده كه ذكرى از او نبود و روايت شده كه كفّار محشور ميشوند در قيامت با اقران خودشان از شياطينى كه آنها را اغواء نمودند هر كافرى با شيطان خود در زنجيرى بنابراين محتمل است و او در و الشياطين بمعناى مع باشد و ممكن است و او عاطفه باشد يعنى تصوّر باطلى كردند كه محشور نميشوند قسم بخداوند محشور ميكنيم آنها را كه منكر معادند بعلاوه شياطين و ملا عينى را كه اين وسوسه‌هاى باطل را مينمايند پس حاضر ميگردانيم آنها را گرداگرد جهنّم در حاليكه از شدّت هول و وحشت و سنگينى بار گناه و خفّت بكنده‌هاى زانوشان بزمين در آيند و قوّت برخاستن نداشته باشند چون جثى جمع جاثى است و آن كسى باشد كه مانند شتر بدو كنده زانو بزمين در آيد شايد خداوند خواسته باشد آنها را بانواع عذاب معذّب فرمايد چون خفّتى بالاتر از اين نيست كه در انظار اهل ايمان به اين وارد در محشر و جاى گير در اطراف جهنّم شوند پس بيرون ميآوريم از ميان هر امّت و ملّتى كه تابع دينى و مذهب باطلى باشند براى دخول در جهنّم عاصى و نافرمان و سركش‌ترين آنها را و ما بهتر ميدانيم كه كدام يك از آنها سزاوارترند بآنكه در قعر جهنّم جاى‌گير شوند لذا زودتر در آن انداخته شوند و گفته‌اند آنها پيشروان و رؤساء هر فرقه ضالّه‌اى ميباشند كه در دنيا پيش قدم در كفر بودند در آخرت هم بايد پيش قدم در دخول جهنّم باشند و عتى و صلى هر دو مصدرند كه تميز از اشدّ و اولى واقع شده‌اند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ وَ لا يَذكُرُ الإِنسان‌ُ أَنّا خَلَقناه‌ُ مِن‌ قَبل‌ُ وَ لَم‌ يَك‌ُ شَيئاً (67)

آيا متذكر نمي‌شود انسان‌ ‌که‌ ‌ما ‌او‌ ‌را‌ خلق‌ كرديم‌ ‌از‌ قبل‌ و نبود شيئي‌، خداوند عالم‌ قبل‌ ‌از‌ ايجاد موجودي‌ ذات‌ ‌او‌ ‌بود‌ و بس‌ ‌تا‌ آنكه‌ ارواح‌ بشر ‌را‌ خلق‌ فرمود ‌در‌ عالم‌ ارواح‌ ‌که‌ عالم‌ مجردات‌ ‌بود‌، عالم‌ عقول‌ و نفوس‌ ‌تا‌ آنكه‌ عالم‌ اجسام‌ ‌را‌ خلق‌ فرمود و كره‌ زمين‌ و آدم‌ ‌را‌ ‌از‌ همين‌ خاك‌ زمين‌ خلق‌ فرمود، و ‌از‌ همين‌ خاك‌ حبوبات‌ و فواكه‌ و مأكولات‌ ‌را‌ خلق‌ فرمود، و ‌از‌ همين‌ ماكولات‌ نطفه‌ ‌را‌ استخراج‌ كرد و ‌در‌ منازلي‌ سير داد و علقه‌ مضغه‌ عظام‌ لحم‌ صورت‌ انساني‌ ‌تا‌ روح‌ باو تعلق‌ گرفت‌ و ‌در‌ دنيا آمد، و ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ خاك‌ و پوسيده و ريسيده‌ شد. همين‌ ‌خدا‌ قدرت‌ دارد ‌که‌ دو مرتبه‌ ‌از‌ همين‌ خاك‌ انسان‌ آورد، و همين‌ روح‌ بآن‌ تعلق‌ پيدا كند و ‌در‌ عالم‌ قيامت‌ وارد شود، و ‌اينکه‌ موضوع‌ ‌را‌ خداوند مكررا ‌در‌ سور قرآني‌ گوش‌ زد بندگان‌ فرموده‌ يك‌ جا ميفرمايد:

جلد 12 - صفحه 468

قُل‌ يُحيِيهَا الَّذِي‌ أَنشَأَها أَوَّل‌َ مَرَّةٍ يس‌ آيه 79 يك‌ جا ميفرمايد: مِنها خَلَقناكُم‌ وَ فِيها نُعِيدُكُم‌ وَ مِنها نُخرِجُكُم‌ تارَةً أُخري‌ طه‌ آيه 57 و ‌غير‌ اينها لذا ميفرمايد أَ وَ لا يَذكُرُ الإِنسان‌ُ فكر نمي‌كند و تدبير نمي‌نمايد و تأمل‌ ندارد انسان‌ كافر جاحد منكر معاد. أَنّا خَلَقناه‌ُ مِن‌ قَبل‌ُ چه‌ صورت‌هايي‌ بخود گرفت‌ صورت‌ خاكي‌ ‌را‌ رها كرد صورت‌ حبوبي‌ و فواكهي‌ گرفت‌ ‌او‌ ‌را‌ رها كرد بصورت‌ نطفه‌ ‌در‌ آمد ‌او‌ ‌را‌ رها كرد صورت‌ علقه‌ و مضغه‌ و عظام‌ ‌تا‌ بصورت‌ انساني‌ ‌در‌ آمد، ‌اينکه‌ ‌را‌ ‌هم‌ رها ميكند و بصورت‌ ترابي‌ ‌در‌ ميآيد بالحس‌ و الوجدان‌.

‌پس‌ چه‌ مانع‌ دارد ‌که‌ صورت‌ ترابي‌ ‌را‌ دو مرتبه‌ رها كند و بصورت‌ انساني‌ ‌در‌ آيد، بلكه‌ ‌اينکه‌ امر بسيار سهل‌ ‌است‌، زيرا ماده‌ ‌در‌ تمام‌ ‌اينکه‌ مراحل‌ محفوظ ‌است‌ فقط تبديل‌ بصور مختلفه‌ مي‌شود، اعجب‌ ‌از‌ اينكه‌ زماني‌ ‌که‌ نه‌ صورت‌ بوده‌ نه‌ ماده‌.

وَ لَم‌ يَك‌ُ شَيئاً معدوم‌ صرف‌ ‌بود‌ خداوند متعال‌ بقدرة كامله ‌خود‌ موافق‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌از‌ كتم‌ عدم‌ بعرصه‌ وجودش‌ آورد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 67)- بلا فاصله با همان لحن و تعبیر به آن پاسخ می‌گوید: «آیا انسان (این واقعیت را) به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم، و او ابدا چیزی نبود»؟! (أَ وَ لا یَذْکُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع

آرشیو عکس و تصویر