محمد بن حسن اشعری قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 +
'''«محمد بن حسن اشعری قمی»''' از محدثان موثق [[شیعه]] در قرن سوم قمری و از یاران و راویان [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام کاظم]]، [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] و [[امام جواد]] علیهم‌السلام است. اشعری قمی، رابطه عمیقى با امامان معصوم داشت؛ چنانکه گاهى نامه‌هاى شیعیان را به امامان مى‌رساند و گاهى هم خودش مسائل و [[احکام]] دینى را از ایشان مى‌پرسید و جواب مى‌گرفت.
  
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = محمد بن حسن اشعری قمی
 +
||تصویر=
 +
|زادروز = 
 +
|زادگاه = [[قم]]
 +
|وفات =  قرن سوم قمری
 +
|مدفن =  قم
 +
|اساتید =  محمد بن عبدالله بن سعد اشعرى قمى، [[سعد بن سعد اشعری قمی|سعد بن سعد اشعرى قمى]]، [[ادریس بن عبدالله اشعری قمی|ادریس بن عبدالله بن سعد اشعرى]]، [[زکریا بن آدم|زکریا بن آدم اشعرى قمى]]،...
 +
|شاگردان = [[احمد بن محمد بن خالد برقى]]، [[احمد بن محمد بن عيسي اشعري|احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى]]، [[محمد بن اورمه قمی|محمد بن اورمه قمى]]، [[عباس بن معروف قمى]]،...
 +
|آثار =
 +
}}
 +
==زندگی‌نامه==
  
 +
محمد بن حسن قمی تقریباً در نیمه دوم سده دوم هجرى در خانه حسن بن ابى خالد که از خاندان پرآوازه اشعرى هاى [[قم]] به حساب مى آمد، پا به عرصه هستى نهاد؛ و چون در این خاندان با شرافت بالندگى یافت، به اشعرى قمى معروف شد. لقب معروف و مشهور او نیز «شنبوله» است.<ref>رجال نجاشى، ص ۷۶؛ رجال، شیخ طوسى، ص ۳۹۱.</ref> گفته اند: «این کلمه از واژه شنبله گرفته شده و شنبله به معناى در آغوش گرفتن است».<ref>قاموس اللغه، ج ۳، ص ۴۱۵؛ تنقیح المقال، ج ۳، ص ۹۹.</ref>
  
 +
محمد بن حسن اشعری قمی یکى از نخبگان و سرسپردگان مکتب [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام و یکى از مروّجان اندیشه و تفکر [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم‌السلام است. وى در فراگرفتن مسائل و [[احکام]] دینى به ائمه بزرگوار مراجعه مى کرد و دیگران را هم به این مسیر نورانى رهنمون مى شد؛ لذا درباره اش گفته اند: «کان یرجع و یرجع الناس الى ائمة اهل البیت علیهم السلام».<ref>موسوعه طبقات الفقهاء، ج ۳، ص ۲۵۵.</ref> او بر این باور بود که تنها خانه اى که خانه حقیقت و [[اسلام]] ناب مى باشد، درگاه خاندان امامان شیعه است؛ زیرا [[دین|دین]] و [[احکام]] آن منحصر در نزد آنان موجود است، نه دیگران که بیگانه از مکتب [[وحى]] هستند. در روایتى وى مى گوید: «بین دو تن از پسرعموهاى من در اموال مورد [[ارث]] اختلاف به وجود آمد. من به آنان گفتم: براى رفع این منازعه و اختلاف، به محضر امام علیه‌السلام نامه بنویسید و هر چه امام علیه‌السلام بفرمایند همان را انجام دهید».<ref>معجم الرجال، ج ۱۵، ص ۲۰۳.</ref>
  
'''پيام رسان قم'''
+
قرائنی حکایت از آن دارد که محمد بن حسن اشعری قمی تا سال ۲۲۰ هـ.ق در قید حیات بوده است؛ همان سالى که [[امام جواد]] علیه‌السلام به شهادت رسیدند؛ اما بعد از این تاریخ، در این که چند سال دیگر زندگى کرده، یا در کدامین سال یا این که در کجا وفات یافته، اطلاع دقیقى در دست نیست. اما ممکن است او هم مانند شمارى از محدثان قمى، در جوار حرم [[حضرت فاطمه معصومه علیها السلام|حضرت فاطمه معصومه]] علیهاالسلام آرمیده باشد.
  
در اين نوشتار كوتاه، در پى شناخت چهره اى فرهيخته و متعالى از سلسله برجسته محدثان شيعه، هستيم.
+
==از دیدگاه عالمان==
  
'''اسم و لقب و نسبت '''
+
[[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] در رجال خود، او را یکی از یاران [[امام رضا]] علیه‌السلام مى داند.<ref>رجال شیخ طوسی، ص ۳۹۱.</ref> اما [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]] او را از یاران [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسى بن جعفر]] و [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] و [[امام جواد]] علیهم‌السلام و از روایتگران شیعه معرفی کرده است.<ref>معجم رجال الحدیث، ص ۲۰۳، ج ۱۵.</ref>
  
تقريباً در نيمه دوم سده دوم هجرى قمرى در خانه حسن بن ابى خالد اشعرى كه از خاندان پرآوازه و پرشكوه اشعرى هاى [[قم]]، به حساب مى آمد - كودكى پا به عرصه هستى نهاد كه نام او را محمد گزاردند؛ ولى چون در اين خاندان با شرافت بالندگى يافت، به اشعرى قمى معروف شد. لقب معروف و مشهور او شنبوله است.(1)
+
برخى از بزرگان سده هاى اخیر نیز، محمد اشعری قمی را ستوده اند؛ [[علامه مجلسى]] در کتاب «[[الوجیزة فی الرجال (کتاب)|الوجیزه]]» او را از [[محدثان]] نیکو حال به شمار مى آورد.<ref>تنقیح المقال، ج ۳، ص ۹۹.</ref>
  
در اين كه آيا اين لقب، لقب اوست يا لقب پدرش، بين دانشوران دانش تراجم اختلاف نظر است؛ ولى آن  گونه كه از گزارش جمعى از بزرگان اين دانش بدست مى آيد، اين لقب از آن خود اين محدث بزرگوار است نه لقب پدرش.(2)
+
علامه [[وحید بهبهانی|وحید بهبهانى]] که در شناخت رجال شیعه متبحر است، درباره اش مى گوید: از اخبار فراوان بدست مى آید که محمد بن حسن اشعرى قمى، وصى [[سعد بن سعد اشعری قمی]] بوده است و این حکایتگر تشخص اخلاقى او از منظر [[عدالت]] و پاکى و صداقت است.<ref>تنقیح المقال، ج ۳، ص ۹۹.</ref>
  
در نحوه اداى صحيح اين كلمه نيز، قرائت ها مختلف است و چند قول نقل شده است:
+
[[عبدالله مامقانی|علامه مامقانى]] نیز چنین مى نگارد: از مجموع بررسى ها بدست مى آید که او از نیکان است.<ref>تنقیح المقال، ج ۳، ص ۹۹.</ref>
  
* 1- شنبوله؛
+
==استادان==
  
* 2- شينوله؛
+
محمد بن حسن اشعرى هر چه را روایت مى کند، بدون واسطه از [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم‌السلام فراگرفته است. غیر از امامان، استادان کمترى براى او در کتاب هاى تراجم ذکر شده که شاید از پنج نفر تجاوز نکند:
  
* 3- شُنير؛
+
* محمد بن عبدالله بن سعد اشعرى قمى؛
  
* 4- سنبوله.(3)
+
* عیسى بن عبدالله اشعرى قمى؛
  
اما معروفتر و صحيح تر همان شنبوله است و گويا منشأ ساير قرائت ها، تحريف و تصحيف بوده است. از دانشمند برجسته خليل بن احمد نقل شده كه وى شنبوله را بر ساير لغات ترجيح مى داده و گفته است: «اين كلمه از واژه شنبله گرفته شده و شنبله به معناى در آغوش گرفتن است».(4)
+
* [[سعد بن سعد اشعری قمی|سعد بن سعد اشعرى قمى]]؛
  
'''از ديدگاه بزرگان '''
+
* [[ادریس بن عبدالله اشعری قمی|ادریس بن عبدالله بن سعد اشعرى]]؛
  
هنگامى كه يك پژوهشگر، از زواياى گوناگون شخصيت اين دانشمند شيعى را مى كاود كم و بيش بدين نكته مسلم مى رسد كه او يكى از نخبگان و سر سپردگان مكتب اهل بيت عصمت و طهارت است و يكى از مروجان انديشه و تفكر برگرفته از سرچشمه هاى مواج و زلال شيعه يعنى امامان معصوم علیهم‌السلام. وى در فراگرفتن مسائل و [[احكام]] دينى به ائمه بزرگوار مراجعه مى كرد و ديگران را هم به مسير نورانى رهنمون مى شد؛ لذا درباره اش گفته اند: «كان يرجع و يرجع الناس الى ائمه اهل البيت علیه‌السلام».(5)
+
* [[زکریا بن آدم|زکریا بن آدم اشعرى قمى]].<ref>رجال نجاشى، ص ۷۶؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۱۱۶؛ معجم الرجال، ج ۱۵، ص ۲۰۰.</ref>
  
عليرغم اين، دانشوران معروف تراجم، آن چنان از او به بزرگى ياد نكرده اند؛ فقط به اين كه او از ياران كدامين امام است و يا آن  كه كتاب هاى جمعى از مؤلفان [[شيعه]] را نقل كرده است، بسنده كرده اند؛ اما چندى از بزرگان سده هاى اخير، او را ستوده اند. [[علامه مجلسى]] در كتاب وجيزه او را از محدثان نيكو حال به شمار مى آورد.(6)
+
==شاگردان و راویان==
  
علامه وحيد بهبهانى كه در شناخت رجال شيعه شهره آفاق است. درباره اش مى گويد: از اخبار فراوان بدست مى آيد كه او محمد بن حسن اشعرى قمى، وصى سعد بن سعد اشعرى قمى بوده است و اين حكايتگر تشخص اخلاقى او از منظر عدالت و پاكى و صداقت است.(7)
+
چون این محدث توانمند، روایات زیادى را از امامان علیهم‌السلام فراگرفت، در نهایت خود در شمار محدثان و استادان بزرگ [[حدیث]]، واقع شد. به گونه اى که جمع زیادى از دانش طلبان و فقیهان شیعه به دور شمع وجود او گرد آمدند و از محضر پرفیض او بهره بردند. در اینجا به نام جمعى از آنان اشاره مى شود:
  
آيت  الله خوئى مى نويسد: بدون ترديد اين مرد يكى از روايتگران شيعه است.(8)
+
* [[احمد بن محمد بن خالد برقى]]؛
  
علامه مامقانى نيز چنين مى نگارد: از مجموع بررسى ها بدست مى آيد كه او از نيكان است.(9)
+
* [[احمد بن محمد بن عيسي اشعري|احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى]]؛
  
'''از ياران امامان '''
+
* [[محمد بن اورمه قمی|محمد بن اورمه قمى]]؛
  
شيخ طوسى در رجال خود، او را از ياران حضرت [[امام رضا]] علیه‌السلام مى داند.(10)
+
* [[حسین بن سعید اهوازی|حسین بن سعید اهوازى]]؛
  
آيت  الله خوئى مى گويد: او از ياران امام موسى بن جعفر و امام رضا و [[امام جواد]] علیهم‌السلام است.(11)
+
* [[علی بن مهزیار اهوازی|على بن مهزیار اهوازى]]؛
  
'''راوى بى‌واسطه'''
+
* هیثم بن ابى مسروق؛
  
همان گونه كه يادآورى شد، محمد بن حسن اشعرى، از دانشمندان قمى بود كه در اين خاك پاك رشد و نمو كرد او كه در يك محيط دينى بر اساس باورهاى شيعه مى زيست كم‌كم عشق و علاقه به اهل بيت در دل و جانش ريشه دوانيد، تا آن  كه اين گرايش نيكو شكوفا شد و به ثمر رسيد.
+
* [[عباس بن معروف قمى]]؛
  
همين گرايش پاك بود كه او را از زادگاه خويش حركت داد و باعث شد راه دور و دراز [[حجاز]] را بپيمايد تا خويش را به سرچشمه هاى [[ايمان]] و نور و [[وحى]] برساند و از محضر امامان معصوم شيعه بهره ها ببرد. او در اين راستا، گاهى نامه هاى شيعيان را به امامان مى رسانيد و گاهى هم خودش مسائل و [[احكام]] دينى را از امام علیه‌السلام مى پرسيد و جواب مى گرفت. با تعمق در رواياتى كه از او در كتاب هاى حديثى شيعه نقل شده است مى توان آنچه را گفته شد كاملاً اثبات كرد.(12)
+
* على بن سیف؛
  
'''استادان حديث'''
+
* حمزة بن ابى یعلى.<ref>رجال نجاشى، ص ۷۶؛ فهرست شیخ طوسى، ص ۷۶؛ معجم الرجال، ج ۱۵، ص ۲۰۴؛ جامع الروات، ج ۲، ص ۸۹. </ref>
  
محمد بن حسن اشعرى هر چه را روايت مى كند، بدون واسطه از امامان علیهم‌السلام فراگرفته است. غير از امامان، استادان كمترى براى او در كتاب هاى تراجم ذكر شده كه شايد از پنج نفر تجاوز نكند:
+
==جایگاه علمی و روایی==
  
* 1- محمد بن عبدالله بن سعد اشعرى قمى؛(13)
+
محمد بن حسن اشعرى، که در محیط دینى [[قم]] بر اساس باورهاى [[شیعه]] مى زیست، کم‌کم عشق و علاقه به اهل بیت در دل و جانش ریشه دوانید. همین گرایش پاک بود که او را از زادگاه خویش حرکت داد و باعث شد راه دور و دراز [[حجاز]] را بپیماید تا خویش را به سرچشمه هاى [[ایمان]] و نور و [[وحى]] برساند و از محضر امامان معصوم بهره ها ببرد. او در این راستا، گاهى نامه هاى شیعیان را به امامان مى رسانید و گاهى هم خودش مسائل و [[احکام]] دینى را از امام علیه‌السلام مى پرسید و جواب مى گرفت. با تعمق در روایاتى که از او در کتاب هاى حدیثى شیعه نقل شده است مى توان آنچه را گفته شد کاملاً اثبات کرد.<ref>الاستبصار، شیخ طوسى، ج ۴، ص ۱۳۷؛ من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۲۳۱.</ref>
  
* 2- عيسى بن عبدالله اشعرى قمى؛(14)
+
از بعضى روایات بدست مى آید که اشعری قمی، رابطه عمیقى با امامان علیهم السلام داشته است و وجود این رابطه در میان شیعیان [[قم]] مشهور بود. بر این اساس، شیعیان قم هنگامى که در مسائل دینی، با مشکلى برخورد مى کردند -به طورى که لازم بوده از امام معصوم حل مشکل را فراگیرند-، نامه هائى را خدمت امامان مى نوشته اند تا پاسخ هاى لازم را دریافت کنند. پیک برخى از این نامه ها، محمد بن حسن اشعرى بود. وى مى گوید: «بعضى از شیعیان قم به توسط من نامه هائى به محضر [[امام جواد]] علیه‌السلام مى فرستادند و مسائل خود را از امام سؤال مى کردند».<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۲۳۱.</ref>
  
* 3- سعد بن سعد اشعرى قمى؛(15)
+
و نیز آن گونه که اشاره شد، از برخى روایات برمى آید که این محدث بزرگوار، وصىّ [[سعد بن سعد اشعری قمی]] بود. سعد قمى که یکى از محدثان موجه و برجسته شیعه است، در آخرین لحظات زندگى، محمد بن حسن اشعرى را وصى خود قرار داد، تا بعد از مرگش، بعضى از اعمال مذهبى را به نیابت از او انجام دهد.<ref>الاستبصار، ج ۴، ص ۱۳۷.</ref>
  
* 4- ادريس بن عبدالله بن سعد اشعرى؛(16)
+
==آثار و روایات==
  
* 5- زكريا بن آدم اشعرى قمى.(17)
+
با این که محمد بن حسن اشعری قمی از بزرگان دانش [[حدیث]] است و در کتاب هاى حدیثى [[شیعه]] از او روایات فراوانى نقل شده، اما اثرى و تألیفى در این راستا از او به دست نیامده است.
  
'''شاگردان'''
+
در انتها برخی احادیث نقل شده از طریق او ذکر می شود:
  
چون اين محدث توانمند، روايات زيادى را از امامان علیهم‌السلام فراگرفت، در نهايت خود در شمار محدثان و استادان بزرگ [[حديث]]، واقع شد. به گونه اى كه جمع زيادى از دانش طلبان و فقيهان [[شيعه]] به دور شمع وجود او گرد آمدند و از محضر پرفيض او بهره بردند. در اينجا به نام جمعى از آنان اشاره مى شود:
+
'''اعتبار آثار علمای شیعه:'''
  
* 1- احمد بن محمد بن خالد برقى؛
+
محمد بن حسن اشعرى مى گوید: به [[امام جواد]] علیه‌السلام عرض کردم: «جانم به فدایت! بزرگان دانشمندان شیعه از [[امام باقر]] و [[امام صادق]] علیهماالسلام روایاتى نقل کرده اند؛ اما از آن رو که در آن روزگار [[تقیه|تقیه]] شدیداً بر جامعه [[شیعه]] حاکم بود، محدثان شیعه کتاب هاى خویش را از مخالفین پنهان مى کردند و آن‌ها را به عنوان حدیث براى دیگران نشر نمى دادند؛ ولى اکنون همان کتاب ها به دست ما رسیده است. حالا چه باید کرد؟ به این کتاب ها اعتماد کنیم یا خیر؟ امام علیه‌السلام در پاسخ مى فرمایند: «حدّثوا عنها فانّه حقّ»؛ تمام روایات این کتاب ها را شما نقل کنید چون آن‌ها حق است.<ref>اصول کافى، ج ۱، ص ۵۳.</ref>
  
* 2- احمد بن محمد بن عيسى اشعرى قمى؛
+
'''اکراه در ازدواج:'''
  
* 3- محمد بن اورمه قمى؛
+
محمد بن حسن اشعرى مى گوید: «یکى از پسرعموهایم به واسطه من، نامه اى به امام جواد علیه‌السلام نوشت و این سؤال را مطرح کرد که نظر آن امام بزرگوار درباره «دخترى که عمویش او را به عقد مردى درآورده، اما دختر چون به سن [[بلوغ]] رسید، به این [[ازدواج]] راضى نشد و از آن سر باز مى زند» چیست و در این صورت چه باید کرد؟ امام علیه‌السلام در جواب نامه چنین نوشتند: «لاتُکره ذالک والأمر أمرها»؛ نباید او را به این ازدواج مجبور کرد، اختیار با خود اوست».<ref>فروع کافى، ج ۵، ص ۳۹۴.</ref>
  
* 4- حسين بن سعيد اهوازى؛
+
'''انجام حج:'''
  
* 5- على بن مهزيار اهوازى؛
+
محمد بن حسن اشعرى مى گوید: «از امام جواد علیه‌السلام درباره مردى سؤال کردم که هنگام مردن، وصیت مى کند تا از طرف او حجى انجام دهند؛ ولى چگونگى انجام آن را مشخص نکرده است. امام علیه‌السلام در پاسخ چنین مرقوم مى فرمایند: «یحجّ عنه ما بقى من ثُلثه شىء...»؛ با آنچه از ثلث مال او باقى مانده براى او حج بجا آورند».<ref>الاستبصار، ج ۵، ص ۱۳۷.</ref>
  
* 6- هيثم بن ابى مسروق؛
+
'''نحوه محاسبه خمس:'''
  
* 7- عباس بن معروف قمى؛
+
اشعری قمی مى گوید: «جمعى از شیعیان به حضرت امام جواد علیه‌السلام نامه اى نوشتند و از آن بزرگوار سؤال کردند که آیا وجوب [[خمس]] بر تمام سودى است که انسان از کسب و کار به دست مى آورد، چه کم و چه زیاد؟ و آیا بر تمام مشاغل و صنعت ها خمس تعلق مى گیرد؟ براى ما روشن فرمائید که چگونه باید خمس اموال خویش را بپردازیم؟ امام در پاسخ چنین نگاشتند: «الخمس بعد المؤونه...»؛ دادن خمس بعد از مخارج زندگى است (آنچه را که در امور مربوط به زندگى خرج کرده اید خمس ندارد، آنچه زیاد مى آید و بر آن سال مى گذرد خمس دارد).<ref>وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۳۴۸، باب ۸، حدیث ۱.</ref>
  
* 8- على بن سيف؛
+
'''اثبات اول ماه رمضان:'''
  
* 9- حمزه بن ابى يعلى.(18)
+
او با واسطه از [[امام صادق]] علیه‌السلام روایت مى کند که فرمودند: «از هنگامى که در اول ماه [[رجب]]، ماه دیده مى شود ۵۹ روز بشمار و آنگاه ششمین روز را به عنوان اول ماه [[رمضان]]، [[روزه]] بگیر».<ref>وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۱۶، حدیث ۳.</ref>
  
'''محدث فرزانه'''
+
==پانویس==
 
+
<references />
آن گونه كه اشاره شد، از برخى روايات برمى آيد كه اين محدث جليل و وصى سعد قمى بود. سعد بن سعد اشعرى قمى كه يكى از محدثان موجه و برجسته شيعه است در آخرين لحظات زندگى، محمد بن حسن اشعرى را وصى خود قرار داد، تا بعد از مرگش، بعضى از اعمال مذهبى را به نيابت از او انجام دهد.
+
==منابع==
 
+
*[[ستارگان حرم]]، ابوالحسن ربانى، جلد 9.
در حديثى چنين مى خوانيم كه محمد بن حسن اشعرى قمى به حضرت موسى بن جعفر علیه‌السلام عرض كرد: سعد بن سعد مرا وصى خود قرار داد و مرا چنين وصيت كرد كه حجى از جانب من انجام دهيد؛ اما مشخص نكرد كه چگونه انجام شود. امام در جواب او نوشت: «اگر او مالى به اندازه انجام [[حج]] دارد به نيابت از او حجى انجام دهيد».(19)
+
[[رده:اصحاب امام کاظم علیه السلام]][[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]][[رده:اصحاب امام جواد علیه السلام]][[رده:علمای قرن سوم]][[رده:راویان حدیث]]
 
 
ناگفته نماند كه وقتى شخصيتى همانند سعد، اين محدث را وصى خود در امور عبادى قرار مى دهد، مى توان گفت اين نشانه نهايت اعتماد و اطمينانى است كه سعد به او داشته است.
 
 
 
'''نايب وارسته'''
 
 
 
آن گونه كه از بعضى روايات بدست مى آيد، اين محدث بزرگوار، رابطه عميقى با امام علیه‌السلام داشته است. و وجود اين رابطه در ميان شيعيان [[قم]] مشهور بود. بر اين اساس شيعيان قم، هنگامى كه در مسائل مربوط به دين، با مشكلى برخورد مى كرد به طورى كه لازم بوده از امام معصوم علیه‌السلام حل مشكل را فراگيرند، نامه هائى را خدمت امامان مى نوشته اند تا پاسخ هاى لازم را دريافت كنند. پيك برخى از اين نامه ها محمد بن حسن اشعرى بود. وى مى گويد؛ «بعضى از شيعيان قم به توسط من نامه هائى به محضر حضرت [[امام جواد]] علیه‌السلام مى فرستادند و مسائل خود را از امام سؤال مى كردند».(20)
 
 
 
'''ارجاع مردم به سوى امامان'''
 
 
 
او بر اين باور بود كه تنها خانه اى كه خانه حقيقت و [[اسلام]] ناب مى باشد، درگاه خاندان امامان شيعه است؛ زيرا دين و [[احكام]] آن منحصر در نزد آنان موجود است، نه ديگران كه بيگانه از مكتب [[وحى]] هستند در روايتى وى مى گويد: «ببين دو تن از پسرعموهاى من در اموال مورد ارثى اختلاف به وجود آمد. من به آنان گفتم: براى رفع اين منازعه و اختلاف، به محضر امام علیه‌السلام نامه بنويسيد و هر چه امام علیه‌السلام بفرمايند شما همان را انجام دهيد».(21)
 
 
 
'''اثر'''
 
 
 
با اين كه اين محدث از بزرگان دانش [[حديث]] است و در كتاب هاى حديثى شيعه از او روايات فراوانى نقل شده، اما اثرى و تاليفى در اين راستا از او به دست نيامده است و گزارش دهندگان تراجم در اين مورد ساكتند.
 
 
 
'''نمونه اى از روايات '''
 
 
 
'''<I>آثار عالمان شيعه:</I>'''
 
 
 
محمد بن حسن اشعرى مى گويد: به حضرت امام جواد علیه‌السلام عرض كردم: «جانم به فدايت! بزرگان دانشمندان شيعه از [[امام باقر]] و [[امام صادق]] علیهم‌السلام رواياتى نقل كرده اند؛ اما از آن رو كه در آن روزگار تقيه شديداً بر جامعه [[شيعه]] حاكم بود، محدثان شيعه كتاب هاى خويش را از مخالفين پنهان مى كردند و آن‌ها را به عنوان [[حديث]] براى ديگران نشر نمى دادند؛ ولى اكنون همان كتاب هابه دست ما رسيده است. حالا چه بايد كرد؟ به اين كتاب ها اعتماد كنيم يا خير؟ امام علیه‌السلام در پاسخ مى فرمايند: تمام روايات اين كتاب ها را شما نقل كنيد چون آن‌ها حق است.(22)
 
 
 
'''<I>اكراه در ازدواج:</I>'''
 
 
 
اين محدث بزرگوار مى گويد: «يكى از پسرعموهاى من به واسطه من، نامه اى به حضرت [[امام جواد]] علیه‌السلام نوشت و اين سؤال را مطرح كرد كه نظر آن امام بزرگوار درباره «دخترى كه عمويش او را به عقد مردى درآورده، اما دختر چون به سن بلوغ رسيد، به اين ازدواج راضى نشد. و از آن سرباز مى زند» چيست؟ در اين صورت چه بايد كرد؟ امام علیه‌السلام در نامه چنين نوشتند: نبايد او را به اين ازدواج مجبور كرد، اختيار با خود اوست».(23)
 
 
 
'''<I>انجام حج:</I>'''
 
 
 
باز مى گويد: «از حضرت [[امام جواد]] علیه‌السلام درباره مردى سؤال كردم كه هنگام مردن، وصيت مى كند تا از طرف او حجى انجام دهند؛ ولى چگونگى انجام آن را مشخص نكرده است. امام علیه‌السلام در پاسخ چنين مرقوم مى فرمايند: با آنچه از ثلث مال او باقى مانده براى او حج بجا آورند».(24)
 
 
 
'''<I>خمس بعد از مخارج زندگى است .</I>'''
 
 
 
مى گويد: «جمعى از شيعيان به حضرت امام جواد علیه‌السلام نامه اى نوشتند و از آن بزرگوار سؤال كردند كه آيا وجوب خمس بر تمام سودى است كه انسان از كسب و كار به دست مى آورد، چه كم و چه زياد؟ و آيا بر تمام مشاغل و صنعت ها خمس تعلق مى گيرد؟ براى ما روشن فرمائيد كه چگونه بايد [[خمس]] اموال خويش را بپردازيم.
 
 
 
امام علیه‌السلام در پاسخ چنين نگاشتند: دادن خمس بعد از مخارج زندگى است. آنچه را كه در امور مربوط به زندگى خرج كرده ايد. خمس ندارد، آنچه زياد مى آيد و بر آن سال مى گذرد خمس دارد.(25)
 
 
 
'''<I>اثبات اول ماه رمضان:</I>'''
 
 
 
با واسطه از حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام روايت مى كند كه فرمودند: «از هنگامى كه در اول ماه [[رجب]]، ماه ديده مى شود 59 روز بشمار و آنگاه ششمين روز را به عنوان اول ماه [[رمضان]] [[روزه]] بگير».(26)
 
 
 
'''رحلت'''
 
 
 
نشانه ها حكايت از آن دارد كه اين محدث بزرگ شيعى تا سال 220 هـ.ق در قيد حيات بوده است: همان سالى كه حضرت [[امام جواد]] علیه‌السلام به شهادت رسيدند؛ اما بعد از اين تاريخ، در اين كه چند سال ديگر زندگى كرده، يا در كدامين سال جان او به ملكوت اعلى پيوسته است، يا اين كه در كدام نقطه اين جهان پهناور از دنيا رفته، اطلاع دقيقى در دست نيست. اما ممكن است او هم مانند شمارى از محدثان قمى كه در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها آرميده اند، صورت بر بالين اين تربت پاك نهاده باشد.
 
 
 
پى  نوشت
 
 
 
(1). رجال، نجاشى، ص 76، طبع داورى قم؛ رجال، شيخ، ص 391؛ فهرست، [[شيخ طوسى]]، ص 76 و ص 73؛ جامع الروات؛ ج 2، ص 89؛ تنقيح المقال، ج 3، ص 99؛ ريحانه الادب، ج 3، ص 253؛ مجمع الرجال، قهپايى، ج 5، ص  181؛ معجم الرجال الحديث، ج 15، ص 200؛ قاموس الرجال، ج 9، ص 187.
 
 
 
(2). درباره خاندان اشعرى نگاه شود به همين مجموعه ستارگان حرم: ج 5، ص  210 و ج  7، ص  303 و ج  4، ص  61.
 
 
 
(3). رجال، نجاشى، ص 76؛ تنقيح المقال، ج 3، ص 99؛ حاشيه بر مجمع الرجال، ج  3، ص 57؛ قاموس الرجال، ج 9، ص 187.
 
 
 
(4). لسان العرب، ماده ش، ج 7، ص 209؛ قاموس اللغه، ج 3، ص 415؛ تنقيح المقال، ج 3، ص 99.
 
 
 
(5). در موسوعه طبقات الفقهاء، ج 3، ص 255.
 
 
 
(6). تنقيح المقال، استاد جعفر سبحانى، ج 3، ص 99.
 
 
 
(7). تنقيح المقال، ج 3، ص 99.
 
 
 
(8). معجم الرجال الحديث، ج 15، ص 201.
 
 
 
(9). تنقيح المقال، ج 3، ص 99.
 
 
 
(10). رجال طوسى، ص 391.
 
 
 
(11). معجم الرجال، ص 203، ج 15.
 
 
 
(12). استبصار، [[شيخ طوسى]]، ج 4، ص 137؛من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 231.
 
 
 
(13). معجم الرجال، ج 15، ص 200.
 
 
 
(14). فهرست، طوسى، ص 116.
 
 
 
(15). همان، ص 76.
 
 
 
(16). رجال، نجاشى، ص 76.
 
 
 
(17). همان، ص 76.
 
 
 
(18). معجم الرجال، ج 15، ص 204؛ جامع الروات، ج 2، ص 89؛ تنقيح المقال، ج 3، ص 99؛ رجال، نجاشى، ص 76؛ فهرست، شيخ طوسى، ص 76؛ فروع كافى، ج 4، ص 77؛ اصول كافى، ج 1، ص 52؛ فروع كافى، ج 3، ص 399.
 
 
 
(19). استبصار، ج 4، ص 137.
 
 
 
(20). من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 231.
 
 
 
(21). معجم الرجال، ج 15، ص 203.
 
 
 
(22). اصول كافى، ج 1، ص 53: «قال علیه‌السلام: حدّثوا عنها فانه حقّ».
 
 
 
(23). فروع كافى، ج 5، ص 394: «فَكَتَب بخطه: لاتكره ذالك والامر، امرها».
 
 
 
(24). الاستبصار، ج 5، ص 137: «فقال علیه‌السلام: يجح عنه مابقى من ثلثه شى ء...».
 
 
 
(25). [[وسائل الشيعه]]، ج 6، ص 348، باب 8، حديث 1: «فَكَتَبَ بخطه: الخمس بعد المؤونه».
 
 
 
(26). وسائل الشيعه، ج 7، ص 216، حديث 3.
 
 
 
===منبع===
 
 
 
ابوالحسن ربانى , ستارگان حرم، جلد 9
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۵

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«محمد بن حسن اشعری قمی» از محدثان موثق شیعه در قرن سوم قمری و از یاران و راویان امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم‌السلام است. اشعری قمی، رابطه عمیقى با امامان معصوم داشت؛ چنانکه گاهى نامه‌هاى شیعیان را به امامان مى‌رساند و گاهى هم خودش مسائل و احکام دینى را از ایشان مى‌پرسید و جواب مى‌گرفت.

نام کامل محمد بن حسن اشعری قمی
زادگاه قم
وفات قرن سوم قمری
مدفن قم

Line.png

اساتید

محمد بن عبدالله بن سعد اشعرى قمى، سعد بن سعد اشعرى قمى، ادریس بن عبدالله بن سعد اشعرى، زکریا بن آدم اشعرى قمى،...

شاگردان

احمد بن محمد بن خالد برقى، احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى، محمد بن اورمه قمى، عباس بن معروف قمى،...


زندگی‌نامه

محمد بن حسن قمی تقریباً در نیمه دوم سده دوم هجرى در خانه حسن بن ابى خالد که از خاندان پرآوازه اشعرى هاى قم به حساب مى آمد، پا به عرصه هستى نهاد؛ و چون در این خاندان با شرافت بالندگى یافت، به اشعرى قمى معروف شد. لقب معروف و مشهور او نیز «شنبوله» است.[۱] گفته اند: «این کلمه از واژه شنبله گرفته شده و شنبله به معناى در آغوش گرفتن است».[۲]

محمد بن حسن اشعری قمی یکى از نخبگان و سرسپردگان مکتب اهل بیت علیهم‌السلام و یکى از مروّجان اندیشه و تفکر امامان معصوم علیهم‌السلام است. وى در فراگرفتن مسائل و احکام دینى به ائمه بزرگوار مراجعه مى کرد و دیگران را هم به این مسیر نورانى رهنمون مى شد؛ لذا درباره اش گفته اند: «کان یرجع و یرجع الناس الى ائمة اهل البیت علیهم السلام».[۳] او بر این باور بود که تنها خانه اى که خانه حقیقت و اسلام ناب مى باشد، درگاه خاندان امامان شیعه است؛ زیرا دین و احکام آن منحصر در نزد آنان موجود است، نه دیگران که بیگانه از مکتب وحى هستند. در روایتى وى مى گوید: «بین دو تن از پسرعموهاى من در اموال مورد ارث اختلاف به وجود آمد. من به آنان گفتم: براى رفع این منازعه و اختلاف، به محضر امام علیه‌السلام نامه بنویسید و هر چه امام علیه‌السلام بفرمایند همان را انجام دهید».[۴]

قرائنی حکایت از آن دارد که محمد بن حسن اشعری قمی تا سال ۲۲۰ هـ.ق در قید حیات بوده است؛ همان سالى که امام جواد علیه‌السلام به شهادت رسیدند؛ اما بعد از این تاریخ، در این که چند سال دیگر زندگى کرده، یا در کدامین سال یا این که در کجا وفات یافته، اطلاع دقیقى در دست نیست. اما ممکن است او هم مانند شمارى از محدثان قمى، در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام آرمیده باشد.

از دیدگاه عالمان

شیخ طوسى در رجال خود، او را یکی از یاران امام رضا علیه‌السلام مى داند.[۵] اما آیت الله خوئى او را از یاران امام موسى بن جعفر و امام رضا و امام جواد علیهم‌السلام و از روایتگران شیعه معرفی کرده است.[۶]

برخى از بزرگان سده هاى اخیر نیز، محمد اشعری قمی را ستوده اند؛ علامه مجلسى در کتاب «الوجیزه» او را از محدثان نیکو حال به شمار مى آورد.[۷]

علامه وحید بهبهانى که در شناخت رجال شیعه متبحر است، درباره اش مى گوید: از اخبار فراوان بدست مى آید که محمد بن حسن اشعرى قمى، وصى سعد بن سعد اشعری قمی بوده است و این حکایتگر تشخص اخلاقى او از منظر عدالت و پاکى و صداقت است.[۸]

علامه مامقانى نیز چنین مى نگارد: از مجموع بررسى ها بدست مى آید که او از نیکان است.[۹]

استادان

محمد بن حسن اشعرى هر چه را روایت مى کند، بدون واسطه از امامان معصوم علیهم‌السلام فراگرفته است. غیر از امامان، استادان کمترى براى او در کتاب هاى تراجم ذکر شده که شاید از پنج نفر تجاوز نکند:

  • محمد بن عبدالله بن سعد اشعرى قمى؛
  • عیسى بن عبدالله اشعرى قمى؛

شاگردان و راویان

چون این محدث توانمند، روایات زیادى را از امامان علیهم‌السلام فراگرفت، در نهایت خود در شمار محدثان و استادان بزرگ حدیث، واقع شد. به گونه اى که جمع زیادى از دانش طلبان و فقیهان شیعه به دور شمع وجود او گرد آمدند و از محضر پرفیض او بهره بردند. در اینجا به نام جمعى از آنان اشاره مى شود:

  • هیثم بن ابى مسروق؛
  • على بن سیف؛
  • حمزة بن ابى یعلى.[۱۱]

جایگاه علمی و روایی

محمد بن حسن اشعرى، که در محیط دینى قم بر اساس باورهاى شیعه مى زیست، کم‌کم عشق و علاقه به اهل بیت در دل و جانش ریشه دوانید. همین گرایش پاک بود که او را از زادگاه خویش حرکت داد و باعث شد راه دور و دراز حجاز را بپیماید تا خویش را به سرچشمه هاى ایمان و نور و وحى برساند و از محضر امامان معصوم بهره ها ببرد. او در این راستا، گاهى نامه هاى شیعیان را به امامان مى رسانید و گاهى هم خودش مسائل و احکام دینى را از امام علیه‌السلام مى پرسید و جواب مى گرفت. با تعمق در روایاتى که از او در کتاب هاى حدیثى شیعه نقل شده است مى توان آنچه را گفته شد کاملاً اثبات کرد.[۱۲]

از بعضى روایات بدست مى آید که اشعری قمی، رابطه عمیقى با امامان علیهم السلام داشته است و وجود این رابطه در میان شیعیان قم مشهور بود. بر این اساس، شیعیان قم هنگامى که در مسائل دینی، با مشکلى برخورد مى کردند -به طورى که لازم بوده از امام معصوم حل مشکل را فراگیرند-، نامه هائى را خدمت امامان مى نوشته اند تا پاسخ هاى لازم را دریافت کنند. پیک برخى از این نامه ها، محمد بن حسن اشعرى بود. وى مى گوید: «بعضى از شیعیان قم به توسط من نامه هائى به محضر امام جواد علیه‌السلام مى فرستادند و مسائل خود را از امام سؤال مى کردند».[۱۳]

و نیز آن گونه که اشاره شد، از برخى روایات برمى آید که این محدث بزرگوار، وصىّ سعد بن سعد اشعری قمی بود. سعد قمى که یکى از محدثان موجه و برجسته شیعه است، در آخرین لحظات زندگى، محمد بن حسن اشعرى را وصى خود قرار داد، تا بعد از مرگش، بعضى از اعمال مذهبى را به نیابت از او انجام دهد.[۱۴]

آثار و روایات

با این که محمد بن حسن اشعری قمی از بزرگان دانش حدیث است و در کتاب هاى حدیثى شیعه از او روایات فراوانى نقل شده، اما اثرى و تألیفى در این راستا از او به دست نیامده است.

در انتها برخی احادیث نقل شده از طریق او ذکر می شود:

اعتبار آثار علمای شیعه:

محمد بن حسن اشعرى مى گوید: به امام جواد علیه‌السلام عرض کردم: «جانم به فدایت! بزرگان دانشمندان شیعه از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام روایاتى نقل کرده اند؛ اما از آن رو که در آن روزگار تقیه شدیداً بر جامعه شیعه حاکم بود، محدثان شیعه کتاب هاى خویش را از مخالفین پنهان مى کردند و آن‌ها را به عنوان حدیث براى دیگران نشر نمى دادند؛ ولى اکنون همان کتاب ها به دست ما رسیده است. حالا چه باید کرد؟ به این کتاب ها اعتماد کنیم یا خیر؟ امام علیه‌السلام در پاسخ مى فرمایند: «حدّثوا عنها فانّه حقّ»؛ تمام روایات این کتاب ها را شما نقل کنید چون آن‌ها حق است.[۱۵]

اکراه در ازدواج:

محمد بن حسن اشعرى مى گوید: «یکى از پسرعموهایم به واسطه من، نامه اى به امام جواد علیه‌السلام نوشت و این سؤال را مطرح کرد که نظر آن امام بزرگوار درباره «دخترى که عمویش او را به عقد مردى درآورده، اما دختر چون به سن بلوغ رسید، به این ازدواج راضى نشد و از آن سر باز مى زند» چیست و در این صورت چه باید کرد؟ امام علیه‌السلام در جواب نامه چنین نوشتند: «لاتُکره ذالک والأمر أمرها»؛ نباید او را به این ازدواج مجبور کرد، اختیار با خود اوست».[۱۶]

انجام حج:

محمد بن حسن اشعرى مى گوید: «از امام جواد علیه‌السلام درباره مردى سؤال کردم که هنگام مردن، وصیت مى کند تا از طرف او حجى انجام دهند؛ ولى چگونگى انجام آن را مشخص نکرده است. امام علیه‌السلام در پاسخ چنین مرقوم مى فرمایند: «یحجّ عنه ما بقى من ثُلثه شىء...»؛ با آنچه از ثلث مال او باقى مانده براى او حج بجا آورند».[۱۷]

نحوه محاسبه خمس:

اشعری قمی مى گوید: «جمعى از شیعیان به حضرت امام جواد علیه‌السلام نامه اى نوشتند و از آن بزرگوار سؤال کردند که آیا وجوب خمس بر تمام سودى است که انسان از کسب و کار به دست مى آورد، چه کم و چه زیاد؟ و آیا بر تمام مشاغل و صنعت ها خمس تعلق مى گیرد؟ براى ما روشن فرمائید که چگونه باید خمس اموال خویش را بپردازیم؟ امام در پاسخ چنین نگاشتند: «الخمس بعد المؤونه...»؛ دادن خمس بعد از مخارج زندگى است (آنچه را که در امور مربوط به زندگى خرج کرده اید خمس ندارد، آنچه زیاد مى آید و بر آن سال مى گذرد خمس دارد).[۱۸]

اثبات اول ماه رمضان:

او با واسطه از امام صادق علیه‌السلام روایت مى کند که فرمودند: «از هنگامى که در اول ماه رجب، ماه دیده مى شود ۵۹ روز بشمار و آنگاه ششمین روز را به عنوان اول ماه رمضان، روزه بگیر».[۱۹]

پانویس

  1. رجال نجاشى، ص ۷۶؛ رجال، شیخ طوسى، ص ۳۹۱.
  2. قاموس اللغه، ج ۳، ص ۴۱۵؛ تنقیح المقال، ج ۳، ص ۹۹.
  3. موسوعه طبقات الفقهاء، ج ۳، ص ۲۵۵.
  4. معجم الرجال، ج ۱۵، ص ۲۰۳.
  5. رجال شیخ طوسی، ص ۳۹۱.
  6. معجم رجال الحدیث، ص ۲۰۳، ج ۱۵.
  7. تنقیح المقال، ج ۳، ص ۹۹.
  8. تنقیح المقال، ج ۳، ص ۹۹.
  9. تنقیح المقال، ج ۳، ص ۹۹.
  10. رجال نجاشى، ص ۷۶؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۱۱۶؛ معجم الرجال، ج ۱۵، ص ۲۰۰.
  11. رجال نجاشى، ص ۷۶؛ فهرست شیخ طوسى، ص ۷۶؛ معجم الرجال، ج ۱۵، ص ۲۰۴؛ جامع الروات، ج ۲، ص ۸۹.
  12. الاستبصار، شیخ طوسى، ج ۴، ص ۱۳۷؛ من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۲۳۱.
  13. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۲۳۱.
  14. الاستبصار، ج ۴، ص ۱۳۷.
  15. اصول کافى، ج ۱، ص ۵۳.
  16. فروع کافى، ج ۵، ص ۳۹۴.
  17. الاستبصار، ج ۵، ص ۱۳۷.
  18. وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۳۴۸، باب ۸، حدیث ۱.
  19. وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۱۶، حدیث ۳.

منابع