آیه 11 سوره جن: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَٰلِكَ ۖ كُنَّا...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''طرائق''': طرق: كوبيدن، مانند كوبيدن آهن و در زدن طريقه: مذهب، حالت و نظير آن، جمع آن، طرائق است. | |
+ | *'''قددا''': قد: پاره كردن از طول. در مجمع آمده: «القد: شق الشيء طولا» راغب قطع گفته است. قدد (بر وزن عنب): قطعه و تكهها. مفرد آن قده است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص381</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۳۴
<<10 | آیه 11 سوره جن | 12>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و همانا برخی از ما صالح و نیکوکار هستیم و برخی بر خلاف آن، عقیده و اعمال ما هم بسیار متفرق و مختلف است.
واینکه از ما برخی شایسته وبرخی غیر شایسته اند، [و] ما بر مذاهب گوناگون ومتفاوتی هستیم،
و از ميان ما برخى درستكارند و برخى غير آن، و ما فرقههايى گوناگونيم.
برخى از ما صالحند و برخى جز آن، و ما فرقههايى گوناگونيم.
و اینکه در میان ما، افرادی صالح و افرادی غیر صالحند؛ و ما گروههای متفاوتی هستیم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- طرائق: طرق: كوبيدن، مانند كوبيدن آهن و در زدن طريقه: مذهب، حالت و نظير آن، جمع آن، طرائق است.
- قددا: قد: پاره كردن از طول. در مجمع آمده: «القد: شق الشيء طولا» راغب قطع گفته است. قدد (بر وزن عنب): قطعه و تكهها. مفرد آن قده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً «9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12»
و اينكه ما قبلًا براى (استراق) سمع در مراكزى از آسمان مىنشستيم ولى اكنون هر كه بخواهد استماع كند، شهابى در كمين خود مىيابد. و اينكه ما نمىدانيم آيا براى كسانى كه در زمين هستند شرى اراده شده يا پروردگارشان برايشان خير و صلاحى اراده كرده است. و اينكه بعضى از ما افراد صالحى هستند و بعضى جز آن، در راههاى گوناگون هستند و اينكه ما مىدانيم كه هرگز نمىتوانيم در زمين خدا را ناتوان سازيم و با فرار از سلطه او خارج شويم.
جلد 10 - صفحه 248
نکته ها
«رصد» اسم جمع «راصد» به معناى مراقب و نگهبان است. «قدد» جمع «قد» به معناى بريده شده و «طَرائِقَ قِدَداً» به معناى مسلكهاى گوناگوناست.
از اين آيات استفاده مىشود كه مؤمنان از جنّ، علاوه بر شناخت قرآن، به ضعف خود و عظمت قدرت الهى و قدرت انتخاب و اختيار خود پى بردهاند.
پیام ها
1- نزول قرآن، در آسمانها نيز اثر گذاشت. جنّ قبل از نزول قرآن، اخبار آسمانى را استراق سمع مىكرد و بعد از آن منع شد. أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها ... فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ
2- جنّ، آينده بشر و جهان را نمىداند. وَ أَنَّا لا نَدْرِي ...
3- كيفر استراق سمع برخورد شديد است. «شِهاباً رَصَداً»
4- در قرآن، خير و نيكى به خدا نسبت داده شده، امّا شرّ و بدى نسبت داده نشده و به صورت فعل مجهول آمده است. أَ شَرٌّ أُرِيدَ ... أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً
5- رشد دادن از شئون ربوبيّت است. «رَبُّهُمْ رَشَداً»
6- طبيعت و فطرت جنّ بر فساد و شيطنت نيست، ميان آنان نيز صالح و غير صالح وجود دارد. «مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ»
7- لازمه اختيار و آزادى، گروه گروه شدن است. «كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً»
8- نه با مقاومت مىتوان خدا را عاجز كرد و نه با فرار. «لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11»
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ: و بدرستى كه از جنس ما شايستگان هستند، يعنى مؤمنان نيكوكار كه سابقند در خيرات، وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ: و از ما گروهى هستند فروتر از صالحان، يعنى ميانه روان كه غير صالحانند و طالحانند و بدكاران، كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً: هست طرق ما طرق منقطعه از يكديگر، يعنى مذاهب متفرقه مختلفه، يا هستيم صاحبان طرق متفرقه و مذاهب مختلفه
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12» وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً «13» وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً «14» وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً «15»
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً «16» لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً «17» وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً «18» وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً «19» قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً «20»
ترجمه
و بدرستيكه از ما شايستگانند و از ما هستند كسانيكه كمتر از اينند هستيم فرقههائى مختلف
و بدرستيكه ما دانستيم كه هرگز نميتوانيم عاجز كنيم خدا را در زمين و نميتوانيم عاجز كنيم او را بفرار
و بدرستيكه ما وقتى كه شنيديم قرآن را ايمان آورديم بآن پس هر كه ايمان آورد بپروردگارش پس نميترسد از نقصان جز او نه از ستمى
و بدرستى كه از ما هستند منقادان و از ما هستند متجاوزان پس هر كه منقاد شد پس آنگروه طلب نمودهاند راه راست را
و امّا متجاوزان
جلد 5 صفحه 287
پس باشند براى جهنم هيزم
و آنكه امر از اين قرار است اگر استقامت نموده بودند بر راه حق هر آينه ميداديم بآنها آبى فراوان
تا بيازمائيمشان در آن و هر كه روى گرداند از ياد پروردگارش در مىآورد او را در عذابى سخت
و بدرستيكه مواضع سجود براى خدا است پس نخوانيد با خدا هيچ كس را
و بدرستيكه چون برخاست بنده خدا كه بخواند او را نزديك بود آنها بوده باشند بر او متراكم و چسبنده
بگو جز اين نيست كه ميخوانم پروردگارم را و شريك نميسازم با او كسى را.
تفسير
جنّيان در تعقيب مقالات خودشان گويند كه بعضى از ما افراد صالح و شايستهاى هستيم كه بوظائف دينى خود كاملا عمل مينمائيم و بعضى از ما بپاى آنها نميرسيم و مراعات وظائف دينى را كمتر از آنها مينمائيم و ما داراى طريقه- هاى متفرّقهاى هستيم و صاحبان مذاهب مختلفه ميباشيم چنانچه قمّى ره فرموده و پيش از اين در شأن نزول سوره ذكر شد و ما ميدانيم كه هرگز نميتوانيم خدا را عاجز نمائيم و نگذاريم بر ما مسلّط شود اگر اراده عذاب ما را داشته باشد در زمين و نميتوانيم عاجز نمائيم او را از اينكه بگيرد ما را بفرار نمودن بآسمان يا بنفوذ نمودن در زمين و ما وقتى قرآن را كه موجب هدايت ما شد از پيغمبر اسلام شنيديم ايمان آورديم بآن و كسيكه ايمان آورد بپروردگار خود نميترسد از نقصان ثوابش و زيادى عذابش از ميزان استحقاق و بعضى از ما منقاد و مطيع و تسليم در مقابل اوامر خدايند و بعضى جابر متجاوز از حق پس كسيكه منقاد اوامر الهى باشد طلب نموده راه رشد و هدايت و صلاح را كه ميرساند او را بنعيم ابدى و اما اشخاص متعدّى و متجاوز از طريق حق هيزم آتش جهنّم خواهند بود ظاهرا تا اينجا كلام جنّيان ختم شد حال خداوند در وحى خود به پيغمبر اكرم عطف بر اخبار از استماع جنيّان و نقل اقوال آنها ميفرمايد كه و همانا امر از اين قرار است كه اگر جنّ و انس استقامت نمايند بر طريقه مرضيّه الهيّه ما آنها را مشروب نمائيم از آب فراوانى چون گفتهاند آنزمان مردم مكّه مبتلا بخشكى و سختى ارزاق عمومى بودند و خداوند به اين آيه وعده باران فراوان بآنها داده
جلد 5 صفحه 288
در صورت قبول اسلام و استقامت در آن و بعضى گفتهاند آب فراوان كنايه از توسعه رزق است و در روايات ائمه اطهار طالبان رشد و كسانيكه استقامت بر طريقه حقّه نمودند به آنانكه ثابت قدم در ولايت امير المؤمنين و اولاد معصومين او باشند و اطاعت اوامر ايشانرا نمايند و توصيف آب دادن فراوان بآشاماندن ايشان ايمانرا بدلهاى شيعيان خاص تفسير شده و اين باران فراوان يا توسعه رزق يا افاضه ايمان براى اختبار و امتحان بندگان است كه تا چه درجه در آن نعمت كه هستند شكرش را بجا ميآورند و كسيكه اعراض نمايد از شكر نعمت حق و ياد خدا و ولايت مولى چنانچه قمى ره نقل نموده خداوند او را داخل در عذاب شاقّ متصاعدى خواهد فرمود و همانا مساجد سبعه كه پيشانى و دو كف دست و دو سر زانو و دو شست پاى بندگان ميباشد از آن خدا و ملك او است و نبايد در سجود غير او صرف شود چنانچه در روايات متعدّده از ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و بر طبق حكم حضرت جواد عليه السّلام در مذهب ما بدليل اين آيه چهار انگشت دزد را ميبرند و كف را باقى ميگذارند كه بايد براى خدا باشد و اين مسلّم است مع الوصف مفسّرين شيعه مساجد را بمسجدهائيكه ساخته شده و ميشود يا تمام روى زمين تفسير نمىنمايند و مدلول روايات را بر سبيل احتمال ذكر كردهاند با آنكه ظاهر آيه شريفه آنستكه بودن مساجد از آن خدا موجب آنستكه عبادت غير او را هيچ جا ننمايند و بودن مساجد ساخته شده از آن خدا موجب آنستكه عبادت غير او را در آنجا نكنند نه در جاهاى ديگر و بر تمام روى زمين مساجد اطلاق نميشود بلى روى زمين مسجد است چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده جعلت لى الارض مسجدا و طهورا و نفرموده مساجدا و اين نيست جز اعراض از اخبار ائمه اطهار و تبعيّت از اقوال مردود بىاعتبار و گفتهاند وقتى حضرت ختمى مرتبت قيام بامر دعوت قريش بتوحيد و قرائت قرآن ميفرمود يا مشغول نماز ميشد آنها گرد حضرت جمع ميشدند و خود را باو مىچسباندند براى اذيت و آزار و باز داشتن از كار يا تماشاى افعال و اذكار و خداوند اينمعنى را باو وحى فرموده و آنكه بآنها بفرمايد من سخن تازهاى ندارم و كار تماشا دارى نميكنم من دعوت بتوحيد ميكنم كه پدران شما
جلد 5 صفحه 289
حضرت ابراهيم و اسمعيل ميكردند يا عبادت خداى يگانه را مينمايم و در مقابل بت سجده نميكنم و بعضى اين ازدحام و تهاجم را از جن براى تماشاى نماز و قرائت قرآن حضرت دانستهاند و بجاى قل قال قرائت نمودهاند ولى سوق آيه اخيره و آيات آتيه مؤيّد قول اوّل است و لبد بريال شير و هو متراكم و چسبنده از پشم و موى و غيره اطلاق ميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَنّا مِنَّا الصّالِحُونَ وَ مِنّا دُونَ ذلِكَ كُنّا طَرائِقَ قِدَداً «11»
و بدرستي که بعض ما از صالحين هستند و بعض ما از غير صلحا هستند و هستيم ما طايفه جن بر طريقهاي مختلفه هر دسته يك طريقه را اتخاذ كردند.
وَ أَنّا مِنَّا الصّالِحُونَ صالح كسي را گويند که هيچگونه فسادي در او نباشد نه از جهات عقائد معتقد بجميع عقايد حقه باشد، و نه از جهت اخلاق متخلق بجميع اخلاق حميده باشد و نه از جهت افعال و اعمال داراي اعمال صالحه و تقواي از كليه معاصي که معلوم ميشود که در طايفه جن هم اينکه نمره اشخاص پيدا ميشود لكن بسيار قليل هستند چنانچه در بشر هم اينکه نمره بعد از انبياء و ائمه هدي بسيار كم هستند.
وَ مِنّا دُونَ ذلِكَ و اينکه اقسام بسياري دارد. در باب عقائد اگر يكي از عقايد حقه را منكر شد يا شكي بر آن وارد شد از ايمان خارج ميشود يا مشرك باقسام شرك يا كافر باقسام كفر يا ضال باقسام ضلالت يا منكر يكي از ضروريات دين يا مذهب شود يا بدعتي در دين گذارد يا شكي در آنها عارض شود، و بالجمله از ايمان خارج شود. و در باب اخلاق داراي صفتي از صفات خبيثه باشد، يا در باب اعمال تارك بعضي واجبات يا مرتكب پارهاي از محرمات باشد تمام دون ذلک است و همين است مفاد:
كُنّا طَرائِقَ قِدَداً قدد بمعني اختلاف است اشاره بمذاهب مختلفه است چنانچه همين نمره در افراد انس هم هستند.
سؤال: آيا در طايفه جن هم انبياء و ائمه و پيشوايان بودند!
جواب: نبودند و احتياج هم نداشتند زيرا طايفه جن ممكن بود بر آنها که
جلد 17 - صفحه 232
تماس بگيرند با انبياء و اوصياء انبياء و اخذ احكام كنند و عارف بلسان همه آنها بودند بلي در ميان آنها البته دانشمنداني بودند که جهال آنها را هدايت كنند و حجت بر آنها تمام كنند و راه عذر بر آنها بسته شود بلكه اخذ احكام بر آنها سهلتر از انس است بطرفة العين ميتوانستند خدمت انبياء و ائمه مشرف شوند يا در مجالس علماء اعلام حاضر شوند و فرا بگيرند بلي در ميان آنها اكابر و اصاغر و رئيس و مرءوس و قوي و ضعيف و سلطان و رعيت هست و قضيه عفريت جني و حضرت سليمان و قضيه عمله جن بر حضرت سليمان و قضيه زعفر با اتباعش خدمت ابي عبد اللّه و آمدن شيطان در دار الندوة مشركين و بسيار از قضاياي ديگر شاهد بر اينکه موضوع است بلكه در باب نبوت اول شرط نبي اينکه است که از جنس بشر باشد نه ملك قابليت نبوت دارد و نه جن و آيات شريفه قرآن بر اينکه معني شاهدي قوي است و پيغمبر اكرم مبعوث بر كافه جن و انس بود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- این آیه همچنان ادامه گفتار مؤمنان جن به هنگام تبلیغ قوم گمراه خویش است، نخست از زبان آنها میگوید: «و در میان ما افراد صالح و افرادی غیر صالحند و ما گروههای متفاوتی هستیم» (و انا منا الصالحون و منا دون ذلک کنا طرائق قددا).
این جمله را احتمالا به این منظور گفتند که مبادا وجود «ابلیس» در میان طایفه جن، این توهّم را برای عدهای از آنها به وجود آورد که طبیعت جنّ بر شر و فساد و شیطنت است، و هرگز نور هدایت به قلب او نمیتابد.
مؤمنان جن با این سخن روشن میسازند که اصل اختیار و آزادی اراده بر آنها نیز حاکم است. و افرادی صالح و غیر صالح هر دو وجود دارند، بنابر این زمینههای هدایت در وجود آنها فراهم میباشد.
این آیه در ضمن ذهنیات ما انسانها را در باره جن نیز اصلاح میکند، زیرا در تصور بسیاری از مردم واژه «جنّ» با نوعی «شیطنت» و فساد و گمراهی و انحراف، همراه است، این آیه میگوید آنها نیز گروههای مختلفی دارند، صالح و غیر صالح.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص381
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم