آیه 62 سوره نجم: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ۩|سوره=53|آیه =62}} {{مشخصات آیه |شم...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | أَزِفَتِ الْآزِفَةُ «57» لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ «58» | ||
+ | |||
+ | رستاخيز نزديك شد. جز خداوند، كسى برطرف كننده (شدايد) آن روز نيست. | ||
+ | |||
+ | أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ «59» وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ «60» | ||
+ | |||
+ | پس آيا از اين سخن، تعجّب مىكنيد. و مىخنديد و گريه نمىكنيد؟ | ||
+ | |||
وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ «61» فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا «62» | وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ «61» فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا «62» | ||
سطر ۷۹: | سطر ۸۷: | ||
جلد 9 - صفحه 343 | جلد 9 - صفحه 343 | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
}} | }} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۳
<<61 | آیه 62 سوره نجم | 62>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بعد از این به سجده و عبادت خدا پردازید.
پس [با این وصف که قیامتی سنگین در پی دارید، بیایید] خدا را سجده کنید و بپرستید.
پس خدا را سجده كنيد و بپرستيد.
پس خدا را سجده كنيد و او را بپرستيد.
حال که چنین است همه برای خدا سجده کنید و او را بپرستید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«فَاسْجُدُوا ...»: مراد این است که اگر میخواهید در صراط مستقیم حق، گام بردارید، تنها برای او که تمام خطوط عالم هستی به ذات پاک وی منتهی میگردد، سجده کنید، و اگر میخواهید به سرنوشت دردناک اقوام پیشین گرفتار نیائید که بر اثر شرک و کفر و ظلم و ستم در چنگال عذاب الهی گرفتار شدند، تنها او را عبادت کنید.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ «57» لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ «58»
رستاخيز نزديك شد. جز خداوند، كسى برطرف كننده (شدايد) آن روز نيست.
أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ «59» وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ «60»
پس آيا از اين سخن، تعجّب مىكنيد. و مىخنديد و گريه نمىكنيد؟
وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ «61» فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا «62»
در حالى كه شما غافل و هوسرانيد. پس تنها خدا را سجده كنيد و پرستش نماييد.
نکته ها
«آزفة» به معناى نزديك شونده و «سامد» به معناى سهو و غفلت و تكبّر است.
در حديثى در تفسير فرقان مىخوانيم كه بعد از نزول اين آيات، پيامبر صلى الله عليه و آله تا پايان عمر خندان نبود و تنها تبسّم مىكرد. در ضمن آيه آخر سجده واجب دارد.
شايد مراد از «هذَا الْحَدِيثِ» قرآن باشد، چنانكه در آيه 23 سوره زمر نيز قرآن به «حديث» تعبير شده است. «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ»
پیام ها
1- قيامت را دور نپنداريم. «أَزِفَتِ الْآزِفَةُ»
2- همه اسباب و وسايل، ذرّهاى از گرفتارىهاى قيامت را نمىكاهد. «لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ»
3- از تعجّب بعضى نسبت به قيامت، بايد تعجّب كرد. «تَعْجَبُونَ»
4- كسى كه قيامت را باور كند، از خنده خود مىكاهد و به ياد قيامت مىگريد. «وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ»
5- گاهى خنده، نشانه تكبّر و سرمستى است. تَضْحَكُونَ ... وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ
6- راه درمان غرور و سرمستى، سجده و عبادت است. فَاسْجُدُوا ... وَ اعْبُدُوا
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 9 - صفحه 343
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا (62)
چون به خضوع و خشوع و مسكنت، فوز و نجات از عقوبت عقبات حاصل شود، لذا بندگان را امر به سجده و عبادت فرمايد.
«1» منهج الصادقين، ج 9، ص 96.
«2» مدرك ياد شده.
جلد 12 - صفحه 364
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا: پس سجده كنيد مر خداى را و بندگى و عبادت كنيد ذات يگانه او را. ابن عباس روايت كند كه حضرت بعد از تلاوت اين آيه سجده كرد، مؤمن و كافر به گريه درآمدند و جن و انس كه حاضر بودند به سجده افتادند «1»؛ و به اجماع فقها اين سجده واجبه است بر خواننده و شنونده و كسى كه بشنود آيه را، و شرط وجوب سجده طهارت نيست، پس بر جنب و حايض نيز واجب است و وجوب آن فورى است، پس جايز نباشد تأخير؛ و در سجده قرآن طهارت از حدث و خبث شرط نيست و احتياط گذاردن تمام هفت موضع و پيشانى بر چيزى كه سجده بر آن صحيح باشد. و مروى است اول سورهاى كه نازل شد و در آن سجده بود، اين سوره است و اين سجده دوازدهم باشد «2».
«1» مدرك ياد شده.
«2» مدرك ياد شده.
جلد 12 - صفحه 365
سوره پنجاه و چهارم (القمر)
سورة القمر: اين صوره مباركه مكى است.
عدد آيات: پنجاه و پنج آيه است به اجماع علما.
عدد كلمات آن: سيصد و چهل و دو.
عدد حروف آن: هزار و چهار صد و بيست و سه.
ثواب تلاوت: ثواب الاعمال- ابن بابويه رحمه الله عن الصادق عليه السّلام:
من قرء سورة «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ» اخرجه اللّه من قبره على ناقة من نوق الجنّة «1».
فرمود: هر كه قرائت كند سوره «اقتربت الساعه» را، بيرون آورد او را خدا از قبرش در حالتى كه بر ناقهاى از ناقههاى بهشتى به محشر آيد.
بيان: البته اين ثواب خاصه، منوط به تقوى و تذكر به آيات شريفه آنست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى (42) وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى (43) وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا (44) وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى (45) مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى (46)
وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى (47) وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنى وَ أَقْنى (48) وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرى (49) وَ أَنَّهُ أَهْلَكَ عاداً الْأُولى (50) وَ ثَمُودَ فَما أَبْقى (51)
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى (52) وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى (53) فَغَشَّاها ما غَشَّى (54) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكَ تَتَمارى (55) هذا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولى (56)
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ (57) لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ (58) أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ (59) وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ (60) وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ (61)
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا (62)
ترجمه
و بدرستيكه بسوى پروردگار تو است پايان هر امر
و بدرستيكه او خنداند و گرياند
و بدرستيكه او ميراند و زنده گرداند
و بدرستيكه او آفريد دو صنف حيوان را كه ذكور و اناث است
از نطفهاى وقتى كه مقدّر و ريخته ميشود
و بدرستيكه بر او است آفريدن ديگر
و بدرستيكه او توانگر ساخت و سرمايه داد
و بدرستيكه او پروردگار ستاره شعرى است
و بدرستيكه او هلاك نمود قوم عاد نخستين را
و ثمود را پس باقى نگذارد
و قوم نوح را پيشتر همانا آنها بودند ستمكارتر و سركشتر
و سرزمين زير و زبر شده را سرنگون ساخت
پس فرا گرفت آنرا آنچه فرا گرفت
پس بكدام نعمت پروردگارت شك ميآورى
اين بيم دهندهايست از بيم دهندگان پيشين
نزديك شد نزديك شونده
نيست مر آنرا جز خدا ظاهر سازندهاى
آيا پس از اين سخن تعجّب ميكنيد
و مىخنديد و نمىگرييد
و شما مشغول بلهو و لعبيد
پس سجده كنيد مر خدايرا و بندگى كنيد او را.
تفسير
خداوند متعال در آيات سابقه چند جمله از صحف موسى و ابراهيم
جلد 5 صفحه 95
عليهما السلام نقل فرموده بود و در اين آيات متعرّض بقيّه مطالب آن دو كتاب آسمانى شده ميفرمايد و آنكه بسوى پروردگار عالم است بازگشت تمام امور از فصل خصومات و جزاى اعمال و غيرها و در روايات ائمه اطهار بانتهاء تكلّم و حسن سكوت وقتى منجرّ بگفتگو در ذات خدا شود تفسير شده و موجبات سرور و حزن بندگانرا خداوند فراهم ميفرمايد پس او ميخنداند و ميگرياند و قمّى ره نقل فرموده كه خدا آسمانرا ميگرياند بباران و زمين را ميخنداند بگل و گياه و خداوند ميميراند بندگانرا در دنيا برسيدن اجل مقدّر و زنده ميكند آنها را در قبر و قيامت براى مجازات اعمالشان و خداوند خلق فرموده انسان و حيوان را دو صنف ذكور و اناث نر و ماده از نطفه و منى مرد و زن وقتى كه از محلّ خود خارج و ريخته شود در رحم زن و قرار گيرد در آن و بعضى تمنى را بتقدير تفسير نمودهاند و بنابراين شايد مراد تبديل صورت آن از خون و تغيير رنگ آن بسفيدى باشد در مسير خود از اصلاب آباء بأرحام امّهات چنانچه در نقل قمّى ره اشاره بآن شده است و بر خدا است كه خلق ديگرى بفرمايد و مردم را در وقت معيّنى زنده فرمايد و داد مظلوم را از ظالم بستاند چون وسائل ظلم را بظالم داده و وسائل دفاع را بمظلوم نداده و وعده انتقام را باو و پاداش اعمال خوب و بد بندگانرا بآنها داده و بايد بوعده خود وفا كند و او بىنياز فرموده است مردم را باداره معاش آنها و زائد بر آن از اموال براى مزيد نعمت و مكنت و در معانى و قمّى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد بىنياز نمودن هر انسانى است بمعاش او و خوشنود نمودن او است بكسب بازوى خود و قمّى ره نقل فرموده كه شعرى نام ستارهاى است در آسمان كه آخر شب طلوع ميكند و قريش و قومى از عرب او را عبادت مينمودند و بنابراين تخصيص آن بذكر براى اثبات مخلوقيّت است كه با خالقيت منافات دارد و خداوند هلاك فرمود قوم عاد را كه از پيشينيان بودند و پيغمبر آنها هود بود و گفته شده جمعى از آنها در وقت هلاك آن قوم در مكّه بودند و بعدا ظاهر شدند و بعاد اخرى معروف گشتند و نيز هلاك فرمود قوم ثمود را كه پيغمبر آنها حضرت صالح بود و احدى از آنها يا از هر دو قوم را
جلد 5 صفحه 96
خداوند در زمين باقى نگذارد و نيز هلاك فرمود قوم نوح عليه السّلام را كه قبل از آن دو قوم و ستمكارتر بخلق و طاغى و ياغىتر با خدا بودند چون آنحضرت را بسيار آزار مينمودند و نميگذاردند كسى نزد او برود و بقدرى او را ميزدند كه توانائى حركت برايش نمىماند و نيز خداوند ساقط فرمود اهل قراء لوط را كه زير و زبر شد وقتى جبرئيل آنرا بآسمان برد و سرنگون بزمين افكند پس احاطه نمود بر آن قراء عذاب الهى بطوريكه بوصف در نيايد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از مؤتفكه بصره است بدليل آنكه امير المؤمنين عليه السّلام آنرا باين اسم خوانده و تكذيب زيادى از آن و اهلش فرموده و نقل فرموده كه تاكنون دو مرتبه زير و زبر شده و دفعه سوم در رجعت خواهد شد و خداوند بعد از ذكر اين قضايا اجمالا كه تفصيل آنها در سور سابقه گذشته است چون اينها الطافى بوده كه نسبت باهل ايمان شده ميفرمايد پس بكدام يك از نعم و الطاف پروردگارت اى بنده حقشناس شك مىآورى و از آن بتوحيد او پى نميبرى با آنكه همه دلالت بر آن دارد يا در كدام يك از اين ادلّه توحيد خدا مجادله مينمائيد چون اينها همه انتقامات الهيّه بوده كه از ستمكاران بر انبياء و اهل ايمان كشيده شده و موجب عبرت و انذار خلق گشته لذا بعدا ميفرمايد اين پيغمبر منذر هم يكى از آن انبياء و منذرين سابق است همان عذابها كه براى ستمكاران بآنها نازل شد بر اهل شرك و عناد مكّه مترقب است نزديك شد آن حادثه كه بايد نزديك شود يا اكنون نزديك شده نيست جز خدا كسى قادر بر دفع و رفع آن و قمّى ره نقل فرموده كه مراد قيامت است و جمعى از مفسرين هم بآن تفسير نمودهاند و هيچ نفسى نميتواند از شدائد و اهوال آن جلوگيرى نمايد و برطرف كند آنها را يا ظاهر سازد و برپا كند قيامترا و تأنيث كاشفه يا باعتبار نفس است كه مؤنّث مجازى است يا براى آنكه مصدر است مانند عاقبت و عافيت يعنى نيست براى آن از غير خدا كشفى و نزديكى قيامت باعتبار تحقّق وقوع آنست در آتيهاى كه دوام ندارد و بزودى تمام ميشود اينها بيانات مفسرين است ولى بنظر حقير مراد همان انتقامات الهى و عذابهاى دنيوى است كه بآنها واصل شد از قتل و اسارت و ذلّت و غيرها بقرينه آيات سابقه و اينكه اخيرا فرموده آيا از اين
جلد 5 صفحه 97
خبر تعجّب ميكنيد از روى انكار و استهزاء مينمائيد از باب استكبار و گريه نميكنيد از فرط حزن و انزجار و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از آنحديث اخبار سابقه است و از آن معلوم ميشود كه اينخبر اخير هم از قبيل همان اخبار و از سنخ همان انذار است و محتمل است مراد از قيامت كه قمّى ره نقل فرموده قيامت صغرى باشد يعنى اجل شما نزديك شده و كسى جز خدا نميتواند از آن جلوگيرى نمايد و شما هنوز مشغول لهو و لعب يا غافل از ذكر خدا و در انكار و استكباريد پس روى نياز بدرگاه كارساز آوريد و سجده كنيد خدا را و بندگى و اطاعت نمائيد او را و دست از پرستش بتها برداريد تا مشمول رحمت الهى شويد و چون امر ظاهر در وجوب است در آخر اين سوره واجب است سجده نمودن چنانچه قبلا بيان شد و اللّه تعالى و اوليائه اعلم بمراده در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه مداومت نمايد بر قرائت سوره النّجم در هر روز يا در هر شب به نيك نامى و محبوبيّت در ميان مردم زندگانى كند و آمرزيده از دنيا رود و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 98
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَمِن هذَا الحَدِيثِ تَعجَبُونَ (59) وَ تَضحَكُونَ وَ لا تَبكُونَ (60) وَ أَنتُم سامِدُونَ (61) فَاسجُدُوا لِلّهِ وَ اعبُدُوا (62)
آيا از اينکه حديث تعجب ميكنيد و ميخنديد و گريه نميكنيد و شما در غفلت و لهو و لعب هستيد پس واجب است سجده كنيد و عبادت كنيد.
أَ فَمِن هذَا الحَدِيثِ تَعجَبُونَ از حضرت صادق عليه السلام است، مراد از حديث قضاياييست که خبر داده از امم سابقه که در اثر شرك و كفر و ظلم بچه بلاهايي هلاك شدند، ولي بعضي مفسّرين گفتند: مراد قرآن است بمناسبت اينكه يكي از اسامي قرآن حديث است، چنانچه ميفرمايد: ما كانَ حَدِيثاً يُفتَري وَ لكِن تَصدِيقَ الَّذِي
جلد 16 - صفحه 345
بَينَ يَدَيهِ وَ تَفصِيلَ كُلِّ شَيءٍ وَ هُديً وَ رَحمَةً لِقَومٍ يُؤمِنُونَ يوسف آيه 111 لكن ظاهر آيه شريفه مطابق فرمايش حضرت صادق است.
وَ تَضحَكُونَ از روي سخريه و استهزاء مضحكه خود قرار دادهايد.
وَ لا تَبكُونَ بخود نميآئيد که عاقبت شرك و كفر اينکه است و بحال خود بگرييد ولي هيهات قلب سياه قسي و هواي نفس مانع از گريه است.
وَ أَنتُم سامِدُونَ يعني ساهون غافلون لاهون لاعبون هيچ گونه توجّه نميكنند بايد متذكر شويد.
فَاسجُدُوا در پيشگاه حضرت احديت بخاك بيفتيد و تسليم شويد و توبه و انا به كنيد و ايمان آوريد.
وَ اعبُدُوا و در تدارك آن معاصي و لعب و لهو و ظلم و شرك و كفر عبادت كنيد که فرمود: إِنَّ الحَسَناتِ يُذهِبنَ السَّيِّئاتِ هود آيه 116 و اينکه آيه شريفه يكي از چهار آيه است که سجده واجب دارد چه قرائت كند يا استماع كند و بهمين مناسبت اينکه چهار سوره که سجده واجب دارد عزائم گفتند سوره سجده و فصّلت و النجم و علق هذا آخر ما اردنا في تفسير هذا السورة المباركة و يتلوها انشاء اللّه تعالي سورة القمر الي سورة و النّاس بحول اللّه و قوّته و تأييده و توفيقه و تسديده و نصرته و انا العبد الحقير المقصر السيّد عبد الحسين طيب.
جلد 16 - صفحه 346
سورة القمر
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 62)- همه برای او سجده کنید! در آخرین آیه این سوره، و به دنبال بحثهای فراوانی که پیرامون اثبات توحید و نفی شرک بیان شد، میگوید: «اکنون که چنین است برای خدا سجده کنید و او را بپرستید» (فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا) «1».
اگر میخواهید در صراط مستقیم حق گام بردارید تنها برای او که تمام خطوط عالم هستی به ذات پاکش منتهی میگردد سجده کنید، و اگر میخواهید به سرنوشت دردناک اقوام پیشین که بر اثر شرک و کفر و ظلم و ستم در چنگال عذاب الهی گرفتار شدند گرفتار نشوید تنها او را عبادت کنید.
جالب توجه این که در روایات زیادی نقل شده است که وقتی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به هنگام تلاوت این سوره به این آیه رسید همه مؤمنان و کافرانی که آن را شنیدند به سجده افتادند.
و این نخستین بار نیست که قرآن در قلوب منکران نیز اثر میگذارد و آنها را بیاختیار مجذوب خود میکند چنانکه در داستان ولید بن مغیره آمده است که وقتی آیات سوره «فصّلت» را شنید هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله این آیه را تلاوت فرمود:
«فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ» «2» از جا برخاست لرزید و مو بر تنش راست شد، به خانه آمد به گونهای که مشرکان پنداشتند او کاملا مجذوب آئین محمد صلّی اللّه علیه و آله شده است.
پایان سوره نجم و جلد چهارم برگزیده تفسیر نمونه
(1) این آیه سجده واجب دارد.
(2) ترجمه: «اگر آنها روی گردان شوند، بگو: من شما را از صاعقهای همانند صاعقه عاد و ثمود میترسانم!» فصّلت/ 13.
جلد پنجم
پیشگفتار
گزیده تفسیر نمونه! بزرگترین سرمایه ما مسلمانان قرآن مجید است. معارف، احکام، برنامه زندگی، سیاست اسلامی، راه به سوی قرب خدا، همه و همه را در این کتاب بزرگ آسمانی مییابیم.
بنابر این، وظیفه هر مسلمان این است که با این کتاب بزرگ دینی خود روز به روز آشناتر شود این از یکسو.
از سوی دیگر آوازه اسلام که بر اثر بیداری مسلمین در عصر ما، و بخصوص بعد از انقلاب اسلامی در سراسر جهان پیچیده است، حس کنجکاوی مردم غیر مسلمان جهان را برای آشنایی بیشتر به این کتاب آسمانی برانگیخته است، به همین دلیل در حال حاضر از همه جا تقاضای ترجمه و تفسیر قرآن به زبانهای زنده دنیا میرسد، هر چند متأسفانه جوابگویی کافی برای این تقاضاها نیست، ولی به هر حال باید تلاش کرد و خود را آماده برای پاسخگویی به این تقاضاهای مطلوب کنیم.
خوشبختانه حضور قرآن در زندگی مسلمانان جهان و بخصوص در محیط کشور ما روز به روز افزایش پیدا میکند، قاریان بزرگ، حافظان ارجمند، مفسران آگاه
ج5، ص22
در جامعه امروز ما بحمد اللّه کم نیستند، رشته تخصصی تفسیر در حوزه علمیه قم به صورت یکی از رشتههای تخصصی مهم در آمده و متقاضیان بسیاری دارد، درس تفسیر نیز از دروس رسمی حوزهها و از مواد امتحانی است، و در همین راستا «تفسیر نمونه» نوشته شد، که تفسیری است سلیس و روان و در عین حال پرمحتوا و ناظر به مسائل روز و نیازهای زمان، و شاید یکی از دلایل گسترش سریع آن همین اقبال عمومی مردم به قرآن مجید است.
گر چه برای تهیه این تفسیر به اتفاق گروهی از فضلای گرامی حوزه علمیه قم (دانشمندان و حجج اسلام آقایان: محمد رضا آشتیانی- محمد جعفر امامی- داود الهامی- اسد اللّه ایمانی- عبد الرسول حسنی- سید حسن شجاعی- سید نور اللّه طباطبائی- محمود عبد اللهی- محسن قرائتی و محمد محمدی اشتهاردی) در مدت پانزده سال زحمات زیادی کشیده شد، ولی با توجه به استقبال فوق العادهای که از سوی تمام قشرها و حتی برادران اهل تسنن از آن به عمل آمد، تمام خستگی تهیه آن برطرف گشت و این امید در دل دوستان بوجود آمد که ان شاء اللّه اثری است مقبول در پیشگاه خدا.
متن فارسی این تفسیر دهها بار چاپ و منتشر شده، و ترجمه کامل آن به زبان «اردو» در (27) جلد نیز بارها به چاپ رسیده است، و ترجمه کامل آن به زبان «عربی» نیز به نام تفسیر «الأمثل» اخیرا در بیروت به چاپ رسید و در نقاط مختلف کشورهای اسلامی انتشار یافت.
ترجمه آن به زبان «انگلیسی» هم اکنون در دست تهیه است که امیدواریم آن هم به زودی در افق مطبوعات اسلامی ظاهر گردد.
بعد از انتشار تفسیر نمونه گروه کثیری خواهان نشر «خلاصه» آن شدند.
چرا که مایل بودند بتوانند در وقت کوتاهتر و با هزینه کمتر به محتوای اجمالی آیات، و شرح فشردهای آشنا شوند، و در بعضی از کلاسهای درسی که تفسیر قرآن مورد توجه است به عنوان متن درسی از آن بهرهگیری شود.
ج5، ص23
این درخواست مکرّر، ما را بر آن داشت که به فکر تلخیص تمام دوره (27) جلدی تفسیر نمونه، در پنج جلد بیفتیم ولی این کار آسانی نبود، مدتی در باره آن مطالعه و برنامهریزی شد و بررسیهای لازم به عمل آمد تا این که فاضل محترم جناب مستطاب آقای احمد- علی بابائی که سابقه فعالیت و پشتکار و حسن سلیقه ایشان در تهیه «فهرست موضوعی تفسیر نمونه» بر ما روشن و مسلّم بود عهدهدار انجام این مهمّ گردید و در مدت سه سال کار مستمر شبانه روزی این مهمّ به وسیله ایشان انجام گردید.
اینجانب نیز با فکر قاصر خود کرارا بر نوشتههای ایشان نظارت کردم و در مواردی که نیاز به راهنمایی بود به اندازه توانایی مسائل لازم را تذکر دادم، و در مجموع فکر میکنم بحمد اللّه اثری ارزنده و پربار به وجود آمده که هم قرآن با ترجمه سلیس را در بردارد و هم تفسیر فشرده و گویایی، برای کسانی که میخواهند با یک مراجعه سریع از تفسیر آیات آگاه شوند، میباشد.
و نام آن برگزیده تفسیر نمونه نهاده شد.
و من به نوبه خود از زحمات بیدریغ ایشان تشکر و قدردانی میکنم، امیدوارم این خلاصه و فشرده که گزیدهای است از قسمتهای حساس، و حدیث مجملی از آن مفصل، نیز مورد قبول اهل نظر و عموم قشرهای علاقهمند به قرآن گردد و ذخیرهای برای همه ما در «یوم الجزاء» باشد.
قم- حوزه علمیه ناصر مکارم شیرازی 13 رجب 1414 روز میلاد مسعود امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام مطابق با 6/ 10/ 1372
ج5، ص25
ادامه جزء 27
سوره قمر [54]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 55 آیه است
محتوای سوره:
این سوره به خاطر مکی بودنش بحثهایی از مبدأ و معاد دارد، و مخصوصا بیانگر کیفرهای گروهی از اقوام پیشین است که بر اثر لجاجت و عناد و پیمودن راه کفر و ظلم و فساد یکی، پس از دیگری، به عذابهای کوبنده الهی گرفتار و هلاک شدند.
و به دنبال هر یک از این سرگذشتها جمله وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ما قرآن را برای تذکر، آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود» تکرار میکند تا درسی باشد برای مسلمین و کفار.
و بطور کلی محتوای این سوره را در چند بخش میتوان خلاصه کرد:
1- آغاز سوره که از مسأله نزدیکی قیامت و موضوع «شق القمر» و اصرار مخالفان در انکار آیات الهی سخن میگوید.
2- در بخش دیگر از نخستین قوم سرکش و متمرد و لجوج یعنی «قوم نوح» و مسأله طوفان بصورت فشردهای بحث میکند.
3- بخش دیگر داستان قوم «عاد» و عذاب دردناک آنها را شرح میدهد.
4- در چهارمین بخش سخن از قوم «ثمود» و مخالفت آنها با پیامبرشان «صالح»، و همچنین «معجزه ناقه» و بالاخره مجازات آنها با «صیحه آسمانی» است.
ج5، ص26
5- سپس به سراغ قوم «لوط» میرود، و ضمن اشاره گویا و فشردهای به کفر و انحراف اخلاقی آنها، به قسمتی از عذاب دردناکشان اشاره میکند.
6- در بخش دیگر سخن بسیار کوتاهی از «آل فرعون» و مجازات آنها آمده است.
7- و در آخرین بخش مقایسهای میان این اقوام و مشرکان مکّه و مخالفان پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله کرده، آینده خطرناکی را که در صورت ادامه این راه در پیش دارند بازگو میکند، و سوره را با شرح قسمتی از مجازات مجرمان در قیامت و پاداشهای عظیم پرهیزکاران پایان میدهد.
نامگذاری سوره به «قمر» به مناسبت نخستین آیه سوره است که از «شق القمر» بحث میکند.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام میخوانیم: «هر کس سوره «اقتربت» را یک روز در میان بخواند روز قیامت در حالی برانگیخته میشود که صورتش همچون ماه در شب بدر است، و هر کس آن را هر شب بخواند افضل است، و در قیامت نور و روشنائی صورتش بر سایر خلایق برتری دارد».
مسلما این درخشندگی صورت در صحنه قیامت نشانه ایمان قوی و راستینی است که در سایه تلاوت این سوره و تفکر و سپس عمل به آن حاصل شده است نه تلاوت خالی از اندیشه و عمل.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم