آیه 106 سوره انبیاء: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ|سوره=21|آیه =106}}...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«هذا»: این نکته که چه کسانی حکومت زمین را به دست می‌گیرند، یا آخرت را فراچنگ می‌آورند. تمام وعد و وعیدها و سرگذشت و سرانجام ملّتهائی که در این سوره آمده است. «بَلاغاً»: کفایت و بسندگی. مایه درک موضوع و سبب رسیدن به هدف. نیل به مقصود.
+
بلاغ: بلوغ و بلاغ: رسيدن به انتهاء مقصد، مكان باشد يا زمان يا امرى معين
 +
راغب گويد: به معنى تبليغ و كفايت نيز آيد. آن در آيه شايد به معنى كفايت باشد..<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==
سطر ۶۵: سطر ۶۶:
  
 
2- بندگان خدا، به سراغ كسب صلاحيّت و لياقت برويد تا وارث زمين شويد.
 
2- بندگان خدا، به سراغ كسب صلاحيّت و لياقت برويد تا وارث زمين شويد.
 
 
«يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ»
 
«يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ»
  
 
3- بندگان خوب خدا مى‌بايست قبل از هر كس پيام‌هاى الهى را دريافت كنند.
 
3- بندگان خوب خدا مى‌بايست قبل از هر كس پيام‌هاى الهى را دريافت كنند.
 +
«لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ»
 +
-----
 +
«1». كلمه‌ى «بلاغ» به گفته‌ى لسان‌العرب به معناى كفايت است.
  
«لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ»
 
 
}}
 
}}
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۳

مشاهده آیه در سوره

إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<105 آیه 106 سوره انبیاء 107>>
سوره : سوره انبیاء (21)
جزء : 17
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

بی‌شک در این قرآن برای اهل عبادت مایه وصول به مقصد حق نهفته است.

بی تردید در این [حقایق] برای [رسانیدن] مردم عبادت پیشه [به نهایت مقصود و اوج مطلوب] کفایت است.

به راستى در اين [امور] براى مردم عبادت‌پيشه ابلاغى [حقيقى‌] است.

و در اين كتاب تبليغى است براى مردم خداپرست.

در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیّت عبادت‌کنندگان!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There is indeed in this a proclamation for a devout people.

Most surely in this is a message to a people who serve

Lo! there is a plain statement for folk who are devout.

Verily in this (Qur'an) is a Message for people who would (truly) worship Allah.

معانی کلمات آیه

بلاغ: بلوغ و بلاغ: رسيدن به انتهاء مقصد، مكان باشد يا زمان يا امرى معين راغب گويد: به معنى تبليغ و كفايت نيز آيد. آن در آيه شايد به معنى كفايت باشد..[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ «106»

همانا در اين (پيشگويى) براى گروهِ عبادت كننده، پيام (مهم و) روشنى است.

نکته ها

در آيه قبل خوانديم كه وراثت و حكومت صالحان بر زمين با دو شرط محقّق مى‌شود، يكى با بندگى خالص خدا كه با لفظ «عِبادِيَ» آمده بود و ديگرى با كسب صلاحيّت، «الصَّالِحُونَ». در اين آيه خداوند باز تأكيد مى‌فرمايد كه، بندگان بايد اين پيام را دريافت نمايند كه هم مى‌بايست در بندگى خالص شوند و از مرحله‌ى بندگى كلّى و عام‌ «عابِدِينَ» به مرحله بندگى ويژه‌ «عِبادِيَ» برسند و هم در ايجاد صلاحيّت بكوشند.

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايند: «الله الله فى القرآن لا يسبقنكم فى العمل به غيركم» شما را به خدا! شما را به خدا! پيام‌هاى قرآن را دريابيد، مبادا ديگران از راز و رمزها و دستورات و عمل به آن بر شما سبقت گيرند!

پیام ها

1- بشارت‌ها و پيام‌هاى قرآن براى هدايت و سعادت كافى است. «1» «لَبَلاغاً»

2- بندگان خدا، به سراغ كسب صلاحيّت و لياقت برويد تا وارث زمين شويد. «يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ»

3- بندگان خوب خدا مى‌بايست قبل از هر كس پيام‌هاى الهى را دريافت كنند. «لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ»


«1». كلمه‌ى «بلاغ» به گفته‌ى لسان‌العرب به معناى كفايت است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ (106)

إِنَّ فِي هذا: بدرستى كه در اينكه مذكور شد از اخبار و مواعظ يا اهلاك كافران طالح و دولت و مكنت مؤمنان صالح. لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ‌: هر آينه كفايت است، يا سبب رسيدن به مطلوب است مر گروه پرستندگان را كه تمامى همت خود را صرف كرده باشند در عبادت. مراد امت حضرت رسالتند كه خير و موعظه قرآنى ايشان را كافى است در رسيدن به مطلوب.

تفسير برهان از ابى صادق مروى است كه از حضرت باقر عليه السلام پرسيدم از فرمايش الهى (و لقد كتبنا فى الزّبور من بعد الذّكر) فرمود: ايشان ما هستيم.

عرض كردم: (انّ فى هذا لبلاغا لقوم عابدين) فرمود: ايشان شيعيان ما هستند «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ (104) وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ (105) إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ (106) وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ (107) قُلْ إِنَّما يُوحى‌ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (108)

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلى‌ سَواءٍ وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ (109) إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ (110) وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‌ حِينٍ (111) قالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلى‌ ما تَصِفُونَ (112)

ترجمه‌

- روز كه در هم پيچيم آسمانرا مانند درهم پيچيدن طومار را براى نوشتجات چنانچه ابتدا نموديم به اوّل آفرينش باز گردانيم آنرا وعده‌ئى بعهده ما است همانا مائيم بجا آورندگان‌

و بتحقيق نوشتيم در زبور بعد از موجب تذكر آنكه زمين را ارث ميبرند بندگان من كه شايستگانند

همانا در اين هر آينه كفايت وصول بمطلوب است براى گروه عبادت كنندگان‌

و نفرستاديم تو را مگر رحمتى براى جهانيان‌

بگو جز اين نيست كه وحى ميشود بسوى من كه نيست خداى شما مگر خداى يگانه پس آيا هستيد شما منقادان‌

پس اگر روى گردانند بگو اعلام كردم بشما يكسان و نميدانم آيا نزديك يا دور است آنچه وعده داده ميشويد

همانا او ميداند آشكار از گفتار را و ميداند آنچه را پنهان ميداريد

و نميدانم شايد آن آزمايشى باشد براى شما و بهره بردنى تا وقت مقرّرى‌

گفت اى پروردگار من حكم كن بحق و پروردگار ما بخشنده است كه يارى خواسته شده بر آنچه وصف ميكنيد..

جلد 3 صفحه 582

تفسير

- خداوند متعال در روز قيامت صفحه آسمانرا كه بمنزله طومارى است كه در آن افعال بندگان نوشته و ثبت شده بهم مى‌پيچد و دفتر اعمال را جمع ميفرمايد و ديگر عملى از كسى پذيرفته نميشود مانند نويسنده‌ئى كه بعد از تمام شدن نوشتنى‌ها براى حفظ آنمطالب صحيفه و طومار و نامه را به پيچد و جمع كند و بنابراين طى اضافه بمفعول خود كه سجلّ است شده و محتمل است سجلّ نام ملكى باشد كه اعمال بندگانرا ثبت ميكند و در وقت مقرّر آنرا جمع نموده و در پيشگاه الهى حاضر مينمايد و بنابراين طى اضافه بفاعل خود شده و در بعضى اخبار و از قمّى ره به اين معنى تصريح شده يا آنكه مراد از طى آسمان، فناء آن و تبديل بدخان و تحوّل زمين به نيران است و يوم ظاهرا ظرف است براى ميعاد الهى كه مستفاد از آيه قبل ميباشد و محتمل است متعلّق بنعيده باشد و خداوند بهمان كيفيّت كه روز اوّل مردم را در شكم مادر برهنه و عريان و بدون همه چيز خلق فرموده بود ثانيا آنها را خلق و وارد صحراى محشر ميفرمايد چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل فرموده و تطوى بصيغه مجهول با تاء و السّماء بضمّ و للكتاب بصيغه مفرد نيز قرائت شده و تفاوتى در معناى اصلى ندارد و خدا وعده فرموده چنين روزى را بياورد وعده حتمى كه بر عهده خود قرار داده عمل بآنرا و البته بجا آورنده آن خواهد بود و زبور ظاهرا نام كتاب حضرت داود است و در قرآن و اخبار ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و جاى ترديد نيست و ذكر ظاهرا عبارت از تسميه و تحميد و تمجيد و دعا و ثناى الهى است و البته كتاب آسمانى مشتمل است بر اين معانى و بر احكام و معارف و مواعظ و نصايح كه موجبات ذكرند و طبعا مقدّمند اينها بر اخبار غيبيّه كه نوعا كتب سماوى مشتمل بر آنها است لذا خداوند فرموده ما در زبور بعد از ذكر خدا و معارف حقّه كه موجبات تذكّر خلق است نوشتيم كه روزى بيايد كه زمين در تصرّف بندگان شايسته من در آيد و دولتى جز دولت حقّه اسلاميّه نباشد چنانچه در مجمع از عامّه و خاصه روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه اگر باقى نماند از دنيا مگر يك روز خداوند طولانى ميفرمايد آنروز را تا مبعوث فرمايد مردى را از اهل بيت من كه زمين را پر كند از قسط و عدل چنانچه پر شده باشد از ظلم و جور و اين امر تاكنون روى نداده و البته بعد از اين روى خواهد داد و در

جلد 3 صفحه 583

بعضى از روايات اين باب بعد از ذكر اهل بيت من تصريح شده كه نام او نام من است و در بعضى تصريح شده بآنكه او از اولاد فاطمه عليها السلام است و محتمل است مراد از ذكر لوح محفوظ الهى باشد چنانچه بعضى گفته‌اند خصوصا بمناسبت آنكه در آيه قبل ذكر صحيفه آسمانى و پيچيده شدن آن شده بود و بنابراين مراد از زبور اينجا ممكن است جنس كتب منزله از جانب خدا بر انبياء عظام باشد چون اصل معناى زبور در لغت كتاب است و حاصل مفاد آيه آنستكه ما بعد از ثبت در لوح محفوظ در تمام كتب سماوى از قبيل تورية و انجيل و صحف و زبور و فرقان و غيرها بشارت قدوم مهدى و پيروان او را داديم و ممكن است مراد همان زبور حضرت داود باشد چنانچه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از آنحضرت كه مراد از ذكر و زبور در اين آيه چيست فرمود ذكر نزد خدا است و زبور كتاب داود عليه السّلام است و هر كتابيكه نازل شده نزد اهل علم است كه مائيم و محتويات زبور كه در روايات ذكر شده عبارت است از توحيد و تمجيد و تحميد و دعا و اخبار از پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين و ائمه از ذريه آندو و اخبار رجعت و ذكر امام زمان عليه السّلام و قمى ره نقل فرموده كه كتب سماوى تمامى ذكر خدا است و بندگان شايسته خدا قائم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اصحاب اويند و اقوال ديگرى هم در تفسير ذكر و زبور در اينمقام نقل شده ولى چون مقبول نبود ذكر نشد و آنچه در قرآن ذكر شده از مواعظ و احكام و قصص و اخبار كافى است براى رسيدن كسانيكه بندگى خدا را مينمايند از روى اخلاص كه شيعيان ائمه اطهار عليهم السلام باشند بنهايت مقصود و منتهاى مأمول خودشان در دنيا و آخرت چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه مراد از قوم عابدين شيعيان ما ميباشند و رحمت بودن وجود مبارك حضرت ختمى مرتبت براى جهانيان واضح است چون اهل ايمان ببركت وجود او بسعادت دنيا و آخرت رسيدند و اهل كفر و نفاق باحترام بودن آنحضرت در ميان آنان و مدارا نمودن او با آنها از عذابهاى گوناگون امم سابقه از قبيل مسخ و خسف و غرق نجات يافتند و جان و مالشان محفوظ ماند علاوه بر آنكه ميتوان گفت وجود او موجب سعادت دنيا و آخرت تمام جهانيان بود منتهاى امر آنكه كسانيكه محروم از اين سعادت شدند خودشان موجب حرمان خود را فراهم نمودند با آنكه حسن سلوك‌

جلد 3 صفحه 584

او با دوست و دشمن مشهور و مسلّم نزد دوست و دشمن است در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد از جبرئيل سؤال فرمود كه آيا از اين رحمت چيزى بتو رسيده عرض كرد بلى من ميترسيدم از عاقبت امر خود و ببركت تو ايمن شدم چون خداوند در قرآن از من تمجيد فرمود بقول خود ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ‌ و در احتجاج حديث مفصّلى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خلاصه‌اش بيان رحمت بودن وجود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است براى كفّار بلحاظ مدارا و حسن سلوك و صبر بر مصائب و تحمّل ناملايمات و تقاضا ننمودن نزول عذاب بر آنها بخلاف ساير انبياء عليهم السلام و مقتضاى رحمة للعالمين بودن پيغمبر اكرم آنستكه يك تكليف سهل مطابق با عقل و فطرت سليم در بدو امر بيشتر بر مردم نفرمايد لذا خداوند دستور فرموده كه بفرمايد جز اين نيست كه وحى شده بمن كه نيست خداى شما مگر خداى يگانه كه بى‌شريك و عديل است چون مقصود اصلى از بعثت تمام انبياء عليهم السلام توحيد خدا بوده و بقيّه معارف و احكام نسبت باين اصل اصيل فرع است و اگر كسى زير بار اين اصل رفت ناچار بايد تمام اصول و فروع را قبول كند لذا شيخ استاد ما رحمه اللّه ميفرمود اگر ميتوانيد خدا را قبول نكنيد و الا مجبور ميشويد تقليد مرا كنيد چون اين فتح باب الزام بتمام معارف و احكام است و پيغمبر اكرم مأمور شده كه از مردم بر اين اصل اقرار بگيرد و بفرمايد آيا شما تسليم داريد اين امر مسلّم را بمقتضاى وحى الهى و عقل سليم خودتان و حاضريد از عبادت بتها صرف نظر نموده با اخلاص بعبادت خدا مشغول شويد و در مناقب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه آيا شما تسليم داريد وصيّت را بعد از من و بنابراين اشاره است بآنكه اگر توحيد را پذيرفتيد تا آخرين وصيّت مرا كه ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و موجب كمال دين است بايد بپذيريد پس اگر پذيرفتند و تسليم شدند خوشا باحوال خودشان و اگر قبول نكردند و رو گردان شدند بگو من بتمام مردم از عرب و عجم و وضيع و شريف و سياه و سفيد و دوست و دشمن و خودى و بيگانه يكسان و بدون تفاوت پيغام خدا را اعلام و ابلاغ نمودم و نميدانم وعده خدا كه عذاب است نزديك است يا دور چون نميدانم قيامت چه وقت بر پا ميشود تا بدانم كى وعده عذاب منجز ميگردد ولى در هر حال ميدانم منجز خواهد شد و خدا

جلد 3 صفحه 585

ميداند آنچه شما ناسزا و ناروا ميگوئيد در باره من و پيروان من و آنچه را كتمان ميكنيد و اظهار نمينمائيد از حقّ من و در دل جاى ميدهيد از كينه و الحاد و نفاق با من و پيروانم و نميدانم اين مهلت چند روزه كه خدا در دنيا بشما داده براى آنستكه استحقاق شما براى عذاب كامل گردد يا معلوم شود كه بعد از اين چه ميكنيد چون محتمل است روزى متنبّه و پشيمان شويد و اسلام بياوريد و در هر حال خدا ميخواهد چندى بهره بردارى كنيد از نعم موقت دنيا بعد تكليف شما را معلوم كند كه جهنمى هستيد يا بهشتى و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در اين حال از خداوند مسئلت نمود كه حكم فرمايد ميان او و دشمنانش بحقّ و عدل چون احكم الحاكمين او است و جمعى از قرّاء قل بصيغه امر قرائت نموده‌اند و بنابراين دستور الهى است بآنحضرت كه از خدا بخواهد در باره آنها حكم فرمايد بحق و عدل يا بچيزى كه آشكار كند حقّ را و مؤيّد اينمعنى است كه ميفرمايد پروردگار ما بخشنده است يعنى بمسلمانان نصرت ميدهد و كمك خواسته ميشود از او بر آنچه شما توصيف ميكنيد از غلبه خودتان و محو آثار اسلام چون كفار از اين قبيل دعاوى داشتند علاوه بر زخم زبانها كه ميزدند لذا خداوند نصرت داد اسلام را بدعاى آنحضرت و محو فرمود آثار شرك را از موطن او كه مكّه معظّمه و نواحى آن بود بفاصله كمى كه عادتا براى احدى ميسور نبود چون از خدا كمك خواست و بغير او متوسل نشد و بعضى يصفون بصيغه مغايب قرائت نموده‌اند از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه هر كس سوره انبياء را از روى محبّت بآن بخواند مانند كسى است كه رفيق پيغمبران باشد در بهشت و در دنيا بچشم مردم با هيبت و بزرگى زيست نمايد و الحمد للّه رب العالمين.

جلد 3 صفحه 586

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ فِي‌ هذا لَبَلاغاً لِقَوم‌ٍ عابِدِين‌َ (106)

بدرستي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ زبور ‌هر‌ آينه‌ ابلاغ‌ ‌است‌ ‌به‌ قومي‌ ‌که‌ عبادت‌ كننده‌اند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌براي‌ تسليت‌ مؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌شما‌ مؤمنين‌ گرفتار ظلم‌ و كفّار مشركين‌ و ظلمه‌ و فسّاق‌ و فجّار هستيد ‌اينکه‌ وعده الهي‌ نزديك‌ ‌است‌ و ‌به‌ ‌شما‌ ابلاغ‌ مي‌فرمايد

جلد 13 - صفحه 255

‌که‌ خداوند دشمنان‌ ‌شما‌ ‌را‌ هلاك‌ مي‌كند و زمين‌ ‌را‌ ‌از‌ لوث‌ كفّار و فسقه‌ و ظلمه‌ پاك‌ مي‌كند و سر ‌تا‌ سر دنيا ‌را‌ ‌در‌ اختيار ‌شما‌ مي‌گذارد.

(إِن‌َّ فِي‌ هذا): اشاره‌ ‌به‌ آيه قبل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ كتاب‌ زبور و ‌در‌ اخبار انبياء وعده‌ فرموده‌ ‌که‌: «أَن‌َّ الأَرض‌َ يَرِثُها عِبادِي‌َ الصّالِحُون‌َ» ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد و لسان‌ نبي‌ و ائمّه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌به‌ ‌شما‌ ابلاغ‌ فرموده‌.

(إِن‌َّ فِي‌ هذا لَبَلاغاً لِقَوم‌ٍ عابِدِين‌َ): مراد ‌از‌ عابدين‌ مؤمنين‌ هستند ‌که‌ اعمال‌ صالحه‌ و عبادت‌ پروردگار و تقواي‌ ‌از‌ معاصي‌ دارند.

اشكال‌: مؤمنين‌ ‌که‌ ‌در‌ ظهور حضرت‌ مهدي‌ وارث‌ زمين‌ مي‌شوند ‌که‌:

«يملأ الارض‌ قسطا و عدلا ‌بعد‌ ‌ما ملئت‌ ظلما و جورا»

‌غير‌ ‌اينکه‌ مؤمنين‌ زمان‌ نبي‌ّ و ائمّه‌ و دوره غيبت‌ هستند ‌که‌ گرفتار ظلم‌ كفّار و فسّاق‌ و ظلمه‌ هستند.

جواب‌: همين‌ دليل‌ ‌بر‌ رجعت‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ زنده‌ مي‌شوند و ‌از‌ ظالمين‌ ‌به‌ ‌آنها‌ انتقام‌ مي‌كشند ‌که‌ ‌در‌ اخبار رجعت‌ داريم‌ ‌که‌:

«‌من‌ محض‌ الايمان‌ محضا»

برمي‌گردند، ائمّه‌ و اصحاب‌ ‌آنها‌ و ساير مظلومين‌ زنده‌ مي‌شوند و تمام‌ دنيا ‌را‌ مالك‌ و متصرّف‌ مي‌شوند، و عمر طولاني‌ دارند ‌حتي‌ دارد كساني‌ ‌که‌ كشته‌ شده‌اند بمرگ‌ طبيعي‌ ‌از‌ دنيا مي‌روند و كساني‌ ‌که‌ بمرگ‌ طبيعي‌ مرده‌اند بدرجه رفيعه شهادت‌ نائل‌ مي‌شوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 106)- این آیه به عنوان تأکید بیشتر می‌گوید: «در این سخن ابلاغ روشنی است برای گروهی که خدا را (با اخلاص) پرستش می‌کنند» (إِنَّ فِی هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع