آیه 72 سوره انبیاء: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً ۖ وَكُلًّا ج...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | نافلة: عطيه. نفل (بر وزن عقل) به معنى زياد است، نماز نافله را از آن نافله گويند كه زائد بر واجب است . | |
+ | ايضا به معنى عطيه آمده است. مراد از آيه همان است..<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۰: | سطر ۵۱: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ «71» | ||
+ | |||
+ | و ما، او (ابراهيم) ولوط را (از شرّ كافران) به سرزمينى كه در آنجا براى همه جهانيان بركت نهاديم، نجات داديم. | ||
+ | |||
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ «72» | وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ «72» | ||
سطر ۶۶: | سطر ۷۱: | ||
1- خداوند، اولياى خود را رها نمىكند. «وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً» | 1- خداوند، اولياى خود را رها نمىكند. «وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً» | ||
− | 2- كسى كه از كوه آتش و درياى دشمن نترسد، به منطقه مبارك خواهد رسيد. | + | 2- كسى كه از كوه آتش و درياى دشمن نترسد، به منطقه مبارك خواهد رسيد. «إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا» |
− | |||
− | «إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا» | ||
3- نجات الهى در گرو تلاش و هجرت انسان است. نَجَّيْناهُ ... إِلَى الْأَرْضِ | 3- نجات الهى در گرو تلاش و هجرت انسان است. نَجَّيْناهُ ... إِلَى الْأَرْضِ | ||
سطر ۸۱: | سطر ۸۴: | ||
7- ايمان و عمل صالح، علاوه بر خود شخص، در نسل او نيز بازتاب و اثر دارد. | 7- ايمان و عمل صالح، علاوه بر خود شخص، در نسل او نيز بازتاب و اثر دارد. | ||
+ | وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ ... كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ | ||
− | + | 8- افراد و نسل مبارك مىبايست در سرزمين مبارك باشند. «إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا- كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ» | |
9- فرزند، عطيهى الهى است «وَهَبْنا» ولى آنچه از وجود فرزند مهمتر است، صالح بودن اوست. «كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ» | 9- فرزند، عطيهى الهى است «وَهَبْنا» ولى آنچه از وجود فرزند مهمتر است، صالح بودن اوست. «كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ» |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۵
<<71 | آیه 72 سوره انبیاء | 73>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و به او اسحاق و افزون بر آن (فرزندزادهاش) یعقوب را عطا کردیم و همه را صالح و شایسته (مقام نبوت) گردانیدیم.
و اسحاق و یعقوب را به عنوان عطایی افزون، به او بخشیدیم و همه را افرادی شایسته قراردادیم.
و اسحاق و يعقوب را [به عنوان نعمتى] افزون به او بخشوديم و همه را از شايستگان قرار داديم.
و به او اسحاق و فرزندزادهاى چون يعقوب را بخشيديم. و همه را از شايستگان گردانيديم.
و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی بخشیدیم؛ و همه آنان را مردانی صالح قرار دادیم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
نافلة: عطيه. نفل (بر وزن عقل) به معنى زياد است، نماز نافله را از آن نافله گويند كه زائد بر واجب است . ايضا به معنى عطيه آمده است. مراد از آيه همان است..[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ «71»
و ما، او (ابراهيم) ولوط را (از شرّ كافران) به سرزمينى كه در آنجا براى همه جهانيان بركت نهاديم، نجات داديم.
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ «72»
وبه او (ابراهيم) اسحاق و يعقوب را به عنوان نعمتى افزون بخشيديم و همه را از صالحان قرار داديم.
جلد 5 - صفحه 473
نکته ها
دشمن مىخواست ابراهيم را نابود كند «أَرادُوا بِهِ كَيْداً» امّا ما نه تنها او را نجات داديم «نَجَّيْناهُ» بلكه به او نسل با بركتى بخشيده «وَ وَهَبْنا لَهُ» و همه آنها را نيز از صالحان و شايستگان قرار داديم. «وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ»
اينكه نام اسحاق عليه السلام دراين آيه ذكر شد، ولى از اسماعيل عليه السلام كه فرزنداوّل حضرت ابراهيم است، نامى به ميان نيامد، شايد بخاطر توجّه دادن به تولّد عجيب و فوق العادهى اسحاق باشد كه با ارادهى الهى از مادرى نازا يعنى ساره، آن هم در سن پيرى بدنيا آمده است.
پیام ها
1- خداوند، اولياى خود را رها نمىكند. «وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً»
2- كسى كه از كوه آتش و درياى دشمن نترسد، به منطقه مبارك خواهد رسيد. «إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا»
3- نجات الهى در گرو تلاش و هجرت انسان است. نَجَّيْناهُ ... إِلَى الْأَرْضِ
4- نوادگان، عطيّه الهى هستند. (يعقوب نوه ابراهيم است) «وَهَبْنا لَهُ»
5- زمينها يكسان نيستند. «الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا» گاهى قطعه زمينى براى همه جهانيان بركت دارد. «لِلْعالَمِينَ»
(بعضى مبارك بودن زمينها را بخاطر سكونت اولياى خدا در آنها مىدانند، ولى اين آيه، بركت را به خود زمين نسبت داده است.)
6- بركت بدست خداست. «بارَكْنا»
7- ايمان و عمل صالح، علاوه بر خود شخص، در نسل او نيز بازتاب و اثر دارد. وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ ... كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ
8- افراد و نسل مبارك مىبايست در سرزمين مبارك باشند. «إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا- كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ»
9- فرزند، عطيهى الهى است «وَهَبْنا» ولى آنچه از وجود فرزند مهمتر است، صالح بودن اوست. «كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ»
جلد 5 - صفحه 474
10- صالح بودن، شرط اساسى در رهبرى و نبوت است. «كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ (72)
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً: و عطا فرموديم مر ابراهيم را اسحق و يعقوب پسر اسحق را زيادتى، يعنى اسحق را به دعاى او مرحمت نموديم و يعقوب را كه فرزند فرزند او بود زيادتى، يعنى بدون دعا عطا كرديم. يا معنى آنكه و عطا فرموديم ابراهيم را اسحق كه پسر او بود و يعقوب را كه پسر پسر او بود، چنانچه در معانى الاخبار از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه فرمود: ولد الولد نافلة «1». و على بن ابراهيم قمى فرمايد: «نافله» ولد ولد است، و او يعقوب باشد «2». وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ: و همه را يعنى ابراهيم و اسحق و يعقوب را گردانيديم شايستگان براى نبوت و رسالت. يا آنكه ناميديم ايشان را
«1» تفسير برهان، ج 3، ص 65 بنقل از شيخ صدوق.
«2» مدرك سابق.
جلد 8 - صفحه 416
شايستگان، و اين غايت توصيف ايشان است به وصف نيكو.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ (71) وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ (72) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (73) وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ (74) وَ أَدْخَلْناهُ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (75)
ترجمه
و نجات داديم او و لوط را بسوى زمينى كه بركت داديم ما در آن از براى جهانيان
و بخشيديم باو اسحق و يعقوب را كه نواده بود و همه را گردانديم شايستگان
و گردانديم ايشانرا پيشوايانى كه هدايت كنند بفرمان ما و وحى نموديم بايشان بجا آوردن كارهاى خوب را و بپا داشتن نماز و دادن زكوة را و بودند مر ما را عبادت كنندگان
و لوط را داديمش فرمان و دانش و نجات داديم او را از بلدى كه بودند اهلش كه بجا ميآوردند پليديها را همانا آنها بودند گروه
جلد 3 صفحه 564
بدكار متمرّدان
و داخل نموديم او را در رحمت خود همانا او بود از شايستگان.
تفسير
در آيات سابقه بيان شد كه نمرود حضرت ابراهيم و لوط را بشام تبعيد نمود و آن دو پسر خاله يكديگر بودند و ساره زوجه حضرت ابراهيم خواهر لوط بود و اين هر سه وارد شام شدند و آنجا بلادى است كه نوعا وفور نعمت و بيشتر اراضى آن سبز و خرّم و محصولات آن ببلاد ديگر حمل و نقل ميشود و بيشتر انبياء از آنجا مبعوث شدند و خيرات و بركات دينيّه و دنيويّه از آنجا بمردم عالم رسيده و پس از آنكه سالهاى متمادى بر آنحضرت گذشت و از ساره اولادى نداشت خداوند فرزندى مانند اسحق پيغمبر و نوادهئى مانند حضرت يعقوب باو عطا فرمود و هر سه را خداوند توفيق داد كه بوظائف دينى و دنيوى خود كاملا عمل نمودند و از صلحا و شايستگان خلعت رسالت شدند و قرار داد ايشانرا پيشوا و مقتداى خلق كه بدستور الهى مردم را بحقّ و حقيقت دعوت كنند و كردند و مردم مهتدى بهدايت حقّ بوسيله ايشان شدند و بمراتب كمال دينى و دنيوى رسيدند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيشوايان در كتاب خدا دو دستهاند يكدسته هدايت ميكنند خلق را بامر خدا نه بامر مردم و مقدّم ميدارند حكم او را بر حكم مردم و يكدسته دعوت ميكنند مردم را بآتش و مقدّم ميدارند حكم مردم را بر حكم خدا و بهواى نفس برخلاف ما انزل اللّه حكم ميكنند و خداوند بطريق وحى اعلام فرمود بايشان كارهاى خوب را كه از آن جمله بپاداشتن نماز و دادن زكوة است و براى اهميّت اين دو عمل خير از ساير اعمال نيك مخصوص بذكر گشت و با كمال اخلاص عبادت خدا را ميكردند و چيزيرا با او در عبادت شريك نمينمودند و خداوند حضرت لوط را هم بخلعت نبوّت و زيور علم آراسته و پيراسته كرد و نجات داد او را از بلدى كه مشغول بودند اهلش بعمل كثيف لواط آنهم با مهمان و غيره كه شرح احوالشان در سورههاى گذشته مفصّلا ذكر شد كه مردم بد متمرّدى بودند و بعذاب الهى گرفتار شدند بعد از بيرون رفتن آنحضرت از ميان آنها بدستور خدا و داخل شدن او در رحمت حقّ براى آن كه از صلحا و شايستگان رحمت بود و نافله در لغت بمعناى زياده و عطيّه و نواده آمده و اينجا بعضى بمعناى اوّل و راجع بحضرت يعقوب و بعضى بمعناى دوم و راجع باو و حضرت اسحق دانستهاند ولى آنچه ذكر شد
جلد 3 صفحه 565
اظهر و مطابق با روايت معانى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام است و حكم را بعضى بمعناى حكمت و بعضى بمعناى حكومت و قضاوت گرفتهاند و آنچه ذكر شد كه فرمان نبوّت باشد بنظر حقير اكمل و انسب است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ وَهَبنا لَهُ إِسحاقَ وَ يَعقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلنا صالِحِينَ (72)
و بخشيديم از براي او اسحاق و يعقوب که نافله بود يعني از اسحاق يعقوب را داديم و يعقوب هم درك زمان جدش ابراهيم را كرد و هر سه را ابراهيم و اسحاق و يعقوب را صالح قرار داديم که صلاحيت نبوت و رسالت را داشتند و به آنها عنايت شد، موقعي که ملائكه آمدند براي اهلاك قوم لوط ابتدا مشرف شدند خدمت ابراهيم و او را بشارت باسحق دادند: «وَ بَشَّرناهُ بِإِسحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصّالِحِينَ» صافات آيه 112. و ساره ايستاده بود و شنيد و خنديد به او هم بشارت دادند که ميفرمايد:
«وَ امرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَت فَبَشَّرناها بِإِسحاقَ وَ مِن وَراءِ إِسحاقَ يَعقُوبَ قالَت يا وَيلَتي أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعلِي شَيخاً ... الايه» هود آيه 74.
و اختلافي است بين اهل كتاب و مسلمين که اوّل اسحاق را از ساره پيدا كرد چنانچه يهود گفتند، يا اسماعيل را از هاجر چنانچه مسلمين معتقد هستند و در همين سوره صافات آيه 99 قبلا ميفرمايد: «فَبَشَّرناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ (الي آخر الآيات)» سپس بشارت باسحاق را ميدهد چنانچه ذكر شد. و شرح اينکه جمله اينکه است که ساره عقيم بود و نازا نميزائيد و چون ابراهيم از هاجر اسماعيل را آورده ساره را خوش نيامد به ابراهيم گفت: اينکه مادر و بچه را از نزد من ببر، خطاب رسيد ساره را اجابت كن. حضرت ابراهيم آنها را آورد در مكه معظمه جنب كعبه که عرض كرد: «رَبَّنا إِنِّي أَسكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيرِ ذِي زَرعٍ عِندَ بَيتِكَ المُحَرَّمِ ... الايه» ابراهيم آيه 40. پس از آن بشارت باسحق داده شد از ساره.
جلد 13 - صفحه 212
(وَ وَهَبنا لَهُ إِسحاقَ) بخشيديم به او اسحاق را.
(وَ يَعقُوبَ نافِلَةً): يعني پس از اسحاق از اسحاق يعقوب را بخشيديم به ابراهيم که ميفرمايد: «وَ مِن وَراءِ إِسحاقَ يَعقُوبَ» هود آيه 74.
(وَ كُلًّا جَعَلنا صالِحِينَ): ابراهيم و اسحاق و يعقوب را ما قرار داديم صالحين براي نبوت و رسالت و مقام عصمت و طهارت که از شرايط اوليه انبياء است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 72)- این آیه به یکی از مهمترین مواهب خدا به ابراهیم که داشتن فرزندی صالح و نسلی برومند و شایسته است اشاره کرده، میفرماید: «و ما به او اسحاق را بخشیدیم و یعقوب (فرزند اسحاق) را بر او افزودیم» (وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً).
«و همه آنها را مردانی صالح و شایسته و مفید قرار دادیم» (وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم