آیه 50 سوره کهف: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | فسق: فسق (بر وزن جسر): خروج از حق. گويند: «فسقت الرطبة عن قشرها»: خرما از غلاف خود خارج شد، به كافر فاسق گويند كه به كلى از ايمان و عمل خارج شده است | |
+ | و به گناهكار فاسق گويند كه از طاعت حق خارج شده است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۳: | سطر ۵۴: | ||
و (ياد كن) هنگامى كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه به جز ابليس سجده كردند! او از جنّ بود و از فرمان پروردگارش سر بر تافت. آيا (با اين حال) او و نسل او را به جاى من سرپرستان خود مىگيريد؟ در حالى كه آنان براى شما دشمنند! ستمگران بد چيزى را به جاى خدا برگزيدند. | و (ياد كن) هنگامى كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه به جز ابليس سجده كردند! او از جنّ بود و از فرمان پروردگارش سر بر تافت. آيا (با اين حال) او و نسل او را به جاى من سرپرستان خود مىگيريد؟ در حالى كه آنان براى شما دشمنند! ستمگران بد چيزى را به جاى خدا برگزيدند. | ||
− | |||
− | |||
جلد 5 - صفحه 184 | جلد 5 - صفحه 184 | ||
سطر ۸۱: | سطر ۸۰: | ||
6- نبايد به سابقهى خود مغرور شد. ابليس با سابقهى طولانى عبادت، فاسق شد. | 6- نبايد به سابقهى خود مغرور شد. ابليس با سابقهى طولانى عبادت، فاسق شد. | ||
− | |||
كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ ... | كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ ... | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۳۴
<<49 | آیه 50 سوره کهف | 51>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (یاد آر) وقتی که به فرشتگان فرمان دادیم که بر آدم همه سجده کنید، و آنها تمام سر به سجده فرود آوردند جز شیطان که از جنس جن (دیو) بود بدین جهت از طاعت خدای خود سرپیچید، پس آیا (شما فرزندان آدم) مرا فراموش کرده و شیطان و فرزندانش را دوست خود میگیرید در صورتی که آنها شما را سخت دشمنند؟ ظالمان را (که به جای خدا شیطان را به طاعت برگزیدند) بسیار بد بدلی است.
و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. پس همه سجده کردند، جز ابلیس که از گروه جن بود، پس او از دایره فرمان پروردگارش بیرون رفت. [با این حال] آیا او و نسلش را به جای من سرپرست و یاور خود می گیرید، در حالی که آنها دشمن شمایند؟! [ابلیس ونسلش] برای ستمکاران، بد جایگزینی [به جای خدا] هستند.
و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «آدم را سجده كنيد،» پس [همه] -جز ابليس- سجده كردند، كه از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد. آيا [با اين حال،] او و نسلش را به جاى من دوستان خود مىگيريد، و حال آنكه آنها دشمن شمايند؟ و چه بد جانشينانى براى ستمگرانند.
و آنگاه كه به فرشتگان گفتيم كه آدم را سجده كنيد، همه جز ابليس كه از جن بود و از فرمان پروردگارش سر بتافت سجده كردند. آيا شيطان و فرزندانش را به جاى من به دوستى مىگيريد، حال آنكه دشمن شمايند؟ ظالمان بد چيزى را به جاى خدا برگزيدند.
به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب میکنید، در حالی که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا،) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
فسق: فسق (بر وزن جسر): خروج از حق. گويند: «فسقت الرطبة عن قشرها»: خرما از غلاف خود خارج شد، به كافر فاسق گويند كه به كلى از ايمان و عمل خارج شده است و به گناهكار فاسق گويند كه از طاعت حق خارج شده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِي وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا «50»
و (ياد كن) هنگامى كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه به جز ابليس سجده كردند! او از جنّ بود و از فرمان پروردگارش سر بر تافت. آيا (با اين حال) او و نسل او را به جاى من سرپرستان خود مىگيريد؟ در حالى كه آنان براى شما دشمنند! ستمگران بد چيزى را به جاى خدا برگزيدند.
جلد 5 - صفحه 184
نکته ها
سجده سه نوع است:
الف: سجدهى عبادت كه مخصوص خداست مثل سجدهى نماز.
ب: سجدهى اطاعت، مثل سجدهى فرشتگان بر آدم، كه براى اطاعت فرمان خداوند بود.
ج: سجدهى تحيّت، تكريم وتشكّر از خداوند، مثل سجدهى يعقوب بر عاقبت يوسف.
پیام ها
1- سرگذشت سجده فرشتگان بر آدم و تمرّد ابليس، قابل تأمّل و مايهى عبرت است. وَ إِذْ قُلْنا ...
2- فرشتگان پيش از انسان بودهاند. «قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»
3- انسان برتر از فرشته است كه مسجود او قرار گرفته است. «اسْجُدُوا لِآدَمَ»
4- فرشتگان مطيع امر خدايند. اسْجُدُوا ... فَسَجَدُوا
5- آنان كه سجدهاى ندارند، در خط ابليساند. «فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ»
6- نبايد به سابقهى خود مغرور شد. ابليس با سابقهى طولانى عبادت، فاسق شد. كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ ...
7- ابليس فرزند و ذريّه دارد. «وَ ذُرِّيَّتَهُ»
8- فاسقان را نبايد دوست خود گرفت. فَفَسَقَ ... أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ
9- پيروان شيطان بايد در عملكرد خود بازنگرى كنند كه چه مىكنند. «أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ»
10- شيطان و نسل او، دشمن انسانند. «وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ»
11- آنان كه به جاى خدا پيرو شيطان مىشوند، ستمگرند. «بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا»
12- رها كردن خدا و پيروى از شيطان، انتخاب بدترين جايگزين است. «بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا»
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 185
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِي وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً (50)
بعد از آن شمّهاى از عداوت شيطان را بيان فرمايد:
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ: و ياد بياور زمانى را كه فرموديم ملائكه را. اسْجُدُوا لِآدَمَ: سجده كنيد مر آدم را. ظاهر آيه آنست كه ملائكه مأمور شدند به سجده، و اين سجده بر وجه تعظيم و تكريم آدم عليه السلام بود. فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ: پس سجده كردند ملائكه مگر ابليس. كانَ مِنَ الْجِنِ: بود ابليس از طايفه بنى الجان كه قبل از بنى آدم در زمين ساكن بودند. فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ: پس
«1» نهج البلاغه فيض الاسلام- ص 225- خطبه 89.
جلد 8 - صفحه 70
بيرون رفت از فرمان پروردگار خود، يعنى نافرمانى كرد و سجده ننمود به سبب دشمنى كه با حضرت آدم نمود.
بعد از آن بر وجه تعجيب مىفرمايد: أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ: آيا بعد از آنكه دشمنى شيطان بر شما محقق گشت، فرا مىگيريد او و فرزندانش را، أَوْلِياءَ مِنْ دُونِي: دوستان غير از ذات احديت من كه آفريدگار شمايم! يعنى شيطان و ذرّيه او را دوست خود گيريد به پيروى وساوس و اغواى آنان، و نسبت به فرمان من عاصى مىشويد و مخالفت مىكنيد. وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ: و حال آنكه شيطان و اولادش مر شما را دشمن هستند. بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا: بد است مر ستمكاران را ابليس و ذريه او را از خداوند. حاصل آنكه بد بدلى است شيطان و اولادش كافران و عاصيان را از خداوند كه اطاعت الهى رها كنند و پيروى وساوس شيطانى كنند.
تبصره: آيه شريفه دال است بر آنكه شيطان از جنس ملائكه نيست از چند وجه:
1- قوله «كانَ مِنَ الْجِنِّ» صريح است بر آنكه از جن بوده.
2- قوله «فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ» كاشف است از خروج او از فرمان حق بر وجه استكبار و انكار به دليل آيه «أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ» «1» و ملائكه معصوم و به هيچ وجه مخالفت از ايشان صادر نشود.
3- قوله «أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ» دالّ است بر آنكه شيطان ذريه و اولاد دارد، و ملائكه ذريه نخواهند داشت.
در تفسير برهان- به اسناد خود از محمد بن زياد و على بن سيار از پدران خود، از امام حسن عسكرى عليه السلام از آباء گرام خود از حضرت صادق عليه السلام در حديثى: عرض كرديم: بنابراين ابليس نيز ملك نباشد. فرمود: نه، بلكه از جن بوده، آيا نشنيدهايد فرمايش خدا را «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ» پس خداوند خبر دهد كه از جنّ بوده و جن
«1» سوره بقره آيه 34.
جلد 8 - صفحه 71
آنست كه حق تعالى فرموده «وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ» «1».
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است مر گناهكاران را به آنكه با وجود دشمنى شيطان با شما بنى آدم، چگونه ترك دوستى خدا كنيد به مخالفت و دوستى شيطان نمائيد به متابعت؟ زيرا معصيت كاشف است از دوستى با شيطان، و تا كسى را شخص دوست ندارد پيروى او را نخواهد كرد. يا للعجب، چقدر آدمى غافل شود.
حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمايد: اى غافلان از آخرت كه غفلت گرديده نشدهايد از جزاى اعمال؛ و ترك كنندگان طاعت خدا، گرفته شده از ايشان خويشان و دوستان و عمر و قوت و قدرت و مال و منال، چه شده كه مىبينم شما را از خدا دورشوندگان و به سوى غير خدا كه شيطان باشد رغبت كنندگان؛ گويا شما چهارپايانى باشيد كه رها كرده باشد آنها را چوپان به چراگاه مرض و آبگاه هلاك كننده، نيستند آنها مگر حيوان علف داده شده براى كشتار. نمىدانند چه اراده شده به آن هرگاه احسان گرديده شوند گمان مىكنند نيكى، روزى همه روز باشد «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِي وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً (50) ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً (51) وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً (52)
ترجمه
و هنگاميكه گفتيم مر فرشتگان را سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان كه بود از جن پس بيرون رفت از فرمان پروردگارش آيا پس ميگيريد او و فرزندانش را صاحب اختياران غير از من با آنكه آنها مر شما را دشمنند بد است مر ستمكاران را بدلى از خدا
حاضر ننمودم آنها را در وقت آفرينش آسمانها و زمين و نه آفرينش خودهاشان و نبودم گيرنده گمراه كنندگانرا مددكار
و روز كه گويد ندا كنيد شريكهاى مرا كه گمان ميكرديد پس بخوانند آنها را پس اجابت نكنند مر آنانرا و قرار دهيم ميانشان جاى هلاكى.
تفسير
گفتهاند خداوند براى تنبّه كفّار متكبّرى كه از مجالست با اهل ايمان فقير استنكاف داشتند و در آيات سابقه بعد از قصّه اصحاب كهف بيان شد شمّهاى از حكايت ابليس و نتيجه تكبّر او را كه در سوره بقره مفصلا گذشت تكرار فرموده و نكته تكرار قصص در كلام الهى آنستكه مقدّمه شود براى مقصوديكه بعدا
جلد 3 صفحه 431
ذكر ميشود باقتضاء مقام و مفاد اين آيات شريفه آنستكه ياد كن اى پيغمبر وقتى را كه گفتيم بملائكه كه سجده نمائيد در برابر آدم براى خدا و تعظيم آدم چنانچه در اوائل سوره بقره ذيل آيهاى كه صدرش مطابق با اين آيه است ذكر شد با وجه استثناء ابليس از ملائكه و تكرار نميشود پس سجده نمودند مگر شيطان كه از جنس جنّ بود و نافرمانى كرد و بگو باين كفّار از راه توبيخ و انكار با اين سابقه آيا باز شما شيطان و ذريّاتش را حكم فرما و اختيار دار خود قرار ميدهيد و از اطاعت خدا بيرون ميرويد با آنكه آنها دشمنان شمايند و خدا و اولياء او دوستان شما و هر عاقلى از دشمن ميپرهيزد و با دوست ميآميزد بد مبادلهاى كردند ستمكاران كه خدا و اولياء او را دادند و شيطان و فرزندانش را بدل گرفتند در اطاعت و فرمانبردارى و در وقت خلقت آسمانها و زمين حاضر ننمودم من شيطان و ذريّه او را براى آنكه با من كمك نمايند و نيز در وقت خلقت بعضى از آنها بعض ديگرى را براى كمك حاضر نكردم و هيچگاه نبودم من كه گمراهان را ياور و معين خود قرار دهيم پس چرا بندگان من آنها را شريك قرار دادند با من در عبادت و اطاعت و بعضى گفتهاند مراد از مرجع ضمير در آيه دوم همان كفّار متكبّرند كه ميخواستند مجالست با فقراء اهل ايمان ننمايند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى قوّت اسلام ميخواست ملتمس آنها را اجابت فرمايد خداوند فرموده حاضر ننمودم آنها را در وقت آفريدن آسمانها و زمين و آفريدن خودشان تا موجب مزيّت شرفى و علمى آنها گردد و اسلام آنها موجب اسلام ساير خلق شود و نبايد من براى نصرت دين خودم كمك از آنها بخواهم و مؤيّد اينمعنى است قرائت كنت بصيغه مخاطب كه مراد آنستكه نبايد تو اى پيغمبر گمراهان را ياور خود قرار دهى ولى مبعّد، صرف ضمير از شياطين مذكوره در آيه سابقه است بغير مذكور با آنكه نسبت اضلال بآنها انسب از غير است و عيّاشى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرد بار الها قوّت بده اسلام را بعمر بن خطاب يا ابو جهل بن هشام پس اين آيه نازل شد فيص ره فرموده محتمل است شياطين اعم از جنّى و انسى باشد و بنابر اين جمع بين دو تفسير ممكن است و ياد كن اى پيغمبر از روز كه خطاب از مصدر جلال ميرسد بكفّار براى ملامت آنها كه بخوانيد بصوت بلند شريكهائى را كه
جلد 3 صفحه 432
براى من قرار داده بوديد باعتقاد خودتان در عبادت و اطاعت از جنّ و انس پس بخوانند آنها را براى دستگيرى از خودشان و جوابى و ثوابى نشنوند و نه بينند و قرار دهيم ما ميان كفّار و معبودهاى آنها جاى هلاكتى كه شريك باشند در آنجا با يكديگر و آن واديى از واديهاى جهنّم است و بعضى گفتهاند ميان آنها و معبودهاشان حاجبى قرار داده شود كه يكديگر را نبينند و ظاهرا آن حاجب از جنس آتش است كه بآنها احاطه خواهد نمود و از ابن عباس نقل شده كه اينجا بين بمعناى وصل است و مراد آنستكه مواصلت آنها در دنيا با يكديگر موجب هلاكتشان در آخرت خواهد شد و بنابر اين موبق مصدر است و ضمير در بينهم راجع بكفّار است كه با يكديگر مودّت و اتّحاد در كفر و الحاد داشتهاند و اللّه اعلم بالصّواب ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذ قُلنا لِلمَلائِكَةِ اسجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبلِيسَ كانَ مِنَ الجِنِّ فَفَسَقَ عَن أَمرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَولِياءَ مِن دُونِي وَ هُم لَكُم عَدُوٌّ بِئسَ لِلظّالِمِينَ بَدَلاً (50)
و زماني که گفتيم از براي ملائكه سجده كنيد از براي آدم پس سجده كردند مگر ابليس شيطان بود از جن پس متمرّد شد از امر پروردگارش آيا شما ميگيريد او و ذرّيه او را اولياء خود از غير من و حال آنكه آنها براي شما دشمن هستند بسيار بد است از براي ظالمين اينکه مبادله که خدا را رها كنند و شيطان را بگيرند وَ إِذ قُلنا لِلمَلائِكَةِ اسجُدُوا لِآدَمَ در مجلد اول بيان اينکه موضوع مفصلا شده و اجمالش اينكه سه قسم سجده داريم سجده عبوديت مختصّ بذات اقدس حق است و بر غير او شرك و كفر است و سجده تواضع در شرايع سابقه جايز بود مثل سجده يعقوب و پسران او از براي يوسف وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً يوسف آيه 101 ولي در شريعت مطهّره ممنوع است و لو معمول بسياريست در مقابل سلاطين و بسياري از عوام در اماكن مشرفه مقابل مراقد مطهّرة و سجده اطاعت و فرمانبري مثل سجده ملائكه بر آدم زيرا اولا خداوند عالم خبر داد بملائكه اينكه آدم خليفة اللّه است که فرمود:
إِنِّي جاعِلٌ فِي الأَرضِ خَلِيفَةً بقره آيه 28 و اينکه نه مخصوص بآدم باشد بلكه در زمين تا قيام قيامت بايد خليفه باشد که اوّل آنها آدم بود و آخر آنها حضرت بقيّة اللّه و معناي خليفه وجوب اطاعت است چنانچه اطاعت خدا واجب است
جلد 12 - صفحه 367
اطاعت خليفه خدا هم واجب است که اطاعت اولي الامر را قرين اطاعت خود و رسول قرار داده و شيطان زير بار اطاعت آدم و جميع خلفاء اللّه نرفت و از اينکه جهت كافر شد.
فَسَجَدُوا إِلّا إِبلِيسَ كانَ مِنَ الجِنِّ که جن از آتش خلق شدهاند و آنها هم مؤمن دارند هم كافر كفّار آنها جهنم ميروند که ميفرمايد:
وَ لَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ اعراف آيه 178 اما مؤمنين آنها بهشتي دارند مناسب خود غير از بهشت انس فَفَسَقَ عَن أَمرِ رَبِّهِ فسق خروج از طاعت و سركشي است أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَولِياءَ و اطاعت و عبادت آنها را ميكنيد که ميفرمايد:
أَ لَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ يس آيه 60 من دوني و اطاعت خداي متعال را نميكنيد وَ هُم لَكُم عَدُوٌّ عداوت شيطان با ذريه آدم ابين من الشمس است و در چند موضع قرآن بيان شده بِئسَ لِلظّالِمِينَ بَدَلًا چه ظالم بدين باشد يا ظالم بغير يا ظالم به نفس تمام اطاعت شيطانست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 50)- شیاطین را اولیای خود قرار ندهید! در آیات مختلف قرآن کرارا از داستان آفرینش آدم و سجده فرشتگان برای او و سر پیچی ابلیس، سخن به میان آمده است، ولی همان گونه که قبلا هم اشاره کردهایم این تکرارها همواره نکتههایی دارد و در هر مورد نکتهای در نظر بوده است.
و از آنجا که در بحثهای گذشته چگونگی موضعگیری ثروتمندان مستکبر و مغرور، در مقابل تهی دستان مستضعف، و عاقبت کار آنها تجسم یافته بود، در اینجا از مسأله ابلیس و سر پیچی او از سجده بر آدم سخن به میان میآورد تا بدانیم از آغاز، غرور سر چشمه کفر و طغیان بوده است.
به علاوه این داستان مشخص میکند که انحرافات از وسوسههای شیطانی سر چشمه میگیرد.
نخست میگوید: به یاد آرید «زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، آنها همگی سجده کردند جز ابلیس» (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ).
این استثناء ممکن است این توهّم را به وجود آورد که ابلیس از جنس فرشتگان بود، در حالی که فرشتگان معصومند، پس چگونه او راه طغیان و کفر را پوئید؟! لذا بلافاصله اضافه میکند: «او از جن بود، سپس از فرمان پروردگارش خارج شد» (کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ).
او از فرشتگان نبود، ولی به خاطر بندگی و اطاعت و قرب به پروردگار در صف فرشتگان جای گرفت، و حتی شاید معلم آنان بود، اما به خاطر کبر و غرور راندهترین و منفورترین موجود در درگاه خدا شد.
سپس میگوید: «آیا با این حال او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب میکنید»؟! (أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی).
ج3، ص50
«در حالی که آنها دشمن شما هستند» (وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ). دشمنانی سر سخت و قسم خورده که تصمیم به گمراهی و بد بختی همه شما گرفتهاند.
فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا «چه جایگزین بدی است برای ستمکاران»! (بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا).
کدام عاقل دشمن را که از روز نخست، کمر به نابودیش بسته، و بر این دشمنی سوگند یاد کرده، به عنوان ولیّ و رهبر و راهنما و تکیهگاه میپذیرد؟!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم