آیه 88 سوره نحل: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْنَاهُمْ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۶۵: | سطر ۶۵: | ||
- گروهى به خاطر در راه خدا بودن محاصره مىشوند. «أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «3» | - گروهى به خاطر در راه خدا بودن محاصره مىشوند. «أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «3» | ||
− | + | ------ | |
«1». قصص، 22. | «1». قصص، 22. | ||
سطر ۹۹: | سطر ۹۹: | ||
3- مفسد فىالارض تنها كسانى كه امنيّت جامعه را بهم مىزنند نيستند، بلكه هر فرد يا گروهى كه به هر شكلى، مانع رشد معنوى جامعه شود، مفسد است. | 3- مفسد فىالارض تنها كسانى كه امنيّت جامعه را بهم مىزنند نيستند، بلكه هر فرد يا گروهى كه به هر شكلى، مانع رشد معنوى جامعه شود، مفسد است. | ||
− | |||
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا ... بِما كانُوا يُفْسِدُونَ | الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا ... بِما كانُوا يُفْسِدُونَ | ||
− | + | -------- | |
«1». آلعمران، 195. | «1». آلعمران، 195. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۷
<<87 | آیه 88 سوره نحل | 89>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که خود کافر شدند و راه خدا را نیز به روی خلق بستند ما آنها را به کیفر افساد و اخلال (در کار خلق) عذابی فوق عذاب (کافران دیگر) بیفزاییم.
آنان که کافر شدند، و مردم را از راه خدا بازداشتند، به سبب فسادی که همواره مرتکب می شدند، عذابی بر عذابشان می افزاییم.
كسانى كه كفر ورزيدند و از راه خدا باز داشتند به [سزاى] آنكه فساد مىكردند عذابى بر عذابشان مىافزاييم.
آنان كه كافر شدند و ديگران را از راه خدا بازداشتند، به كيفر فسادى كه مىكردند عذابى بر عذابشان خواهيم افزود.
کسانی که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، بخاطر فسادی که میکردند، عذابی بر عذابشان میافزاییم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«زِدْنَاهُمْ عَذَاباً فَوْقَ الْعَذَابِ»: عذابی ناشی از گمراهسازی مردمان و به دور داشتن ایشان از ایمان، بر عذاب کفرشان میافزائیم. عذابشان را مضاعف و چندین برابر میگردانیم.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ «88»
كسانىكه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، به سزاى فساد مداومشان عذابى بر عذابشان افزوديم.
نکته ها
عكسالعمل مردم در برابر راه خدا متفاوت، گاهى مثبت و گاهى منفى است و هركدام داراى درجات و مراحلى مىباشد؛
الف: برخوردهاى مثبت:
- گروهى در انتظار فهم راه خدا وپيمودن آنهستند. «عَسى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ» «1»
- گروهى به خاطر خدا هجرت مىكنند. «وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «2»
- گروهى به خاطر در راه خدا بودن محاصره مىشوند. «أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «3»
«1». قصص، 22.
«2». نساء، 100.
«3». بقره، 273.
جلد 4 - صفحه 567
- گروهى در راه خدا آزار را تحمّل مىكنند. «أُوذُوا فِي سَبِيلِي» «1»
- گروهى منادى دعوت ديگران به راه خدا مىشوند. «ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ» «2»
- گروهى در راه خدا هرگز سست نمىشوند. «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «3»
- گروهى در راه خدا مىجنگند. «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «4»
- گروهى كشته مىشوند. «قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «5»
ب: برخوردهاى منفى:
- گروهى خيال مىكنند در راه خدا هستند. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» «6»
- گروهى راه خدا را كج مىخواهند. «يَبْغُونَها عِوَجاً» «7» گروهى راه خدا را بر ديگران مىبندند. «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» «8»
- گروهى براى بستن راه خدا پولها خرج مىكنند. «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» «9»
پیام ها
1- كفر مقدّمهى فساد است. كَفَرُوا وَ صَدُّوا ... يُفْسِدُونَ همان گونه كه ايمان مقدّمه عمل صالح است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»* (كه در آيات متعدّد آمده است)
2- حساب رهبران كفر كه با قلم و بيان و امكانات، راه خدا را مىبندند، از حساب افراد عادّى جداست. «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ»
3- مفسد فىالارض تنها كسانى كه امنيّت جامعه را بهم مىزنند نيستند، بلكه هر فرد يا گروهى كه به هر شكلى، مانع رشد معنوى جامعه شود، مفسد است. الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا ... بِما كانُوا يُفْسِدُونَ
«1». آلعمران، 195.
«2». نحل، 125.
«3». آلعمران، 146.
«4». نساء، 76.
«5». آلعمران، 169.
«6». اعراف، 30.
«7». اعراف، 45.
«8». اعراف، 45.
«9». انفال، 36.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 568
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ (88)
و نيز از حال مشركان در آن روز اخبار مىفرمايد:
الَّذِينَ كَفَرُوا: آنان كه كافر شدند به خداى تعالى. وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: و باز داشتند مردم را از راه خدا، يعنى اقرار به وحدانيت الهى و تصديق رسالت حضرت مصطفوى و اعتقاد به معاد و جزاى سبحانى. زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ: بيفزائيم و زياد كنيم ايشان را عذابى بالاى عذاب. بِما كانُوا يُفْسِدُونَ: به سبب آن كه بودند كه فساد مىكردند به منع و باز داشتن از راه حق، پس يك عذاب براى كفر آنها، و عذاب ديگر براى منع ديگران از اسلام نزد بعضى زيادتى عذاب آن است كه ماران بزرگ خلقت، و عقربهاى عظيم الجثه بر آنها گمارند و اينان گريزان شده، خواهند كه ميان آتش پنهان شوند.
سعد بن جبير گفته «1»: كمترين عقربى كه در جهنم باشد چند برابر شتر بختى، و كمترين مارى چند مقدار درخت خرما بلند، هر جهنمى را كه زخمى زند چهل سال درد آن باقى باشد. نزد ابن عباس مراد زيادتى عذاب، نهرى چند است از مس گداخته كه ايشان را به آن عذاب كنند.
تبصره: آيه شريفه تهديد و توعيد عظيمى است نسبت به كسانى كه گمراه نمايند مردم را از دين قويم و باز دارند ايشان را از صراط مستقيم.
احتجاج طبرسى «2»- حضرت عسكرى از آباء گرام خود از حضرت سجاد عليهم السّلام: در تفسير آيه (وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ) «3»: فرمود: و براى شما است
«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 380.
«2» احتجاج طبرسى، جزء دوّم، صفحه 50.
«3» بقره آيه 179.
جلد 7 - صفحه 264
اى امت پيغمبر در قصاص زندگانى، زيرا كسى كه قصد قتلى نمايد، پس بداند اينكه قصاص مىشود و به سبب آن كف نمايد از كشتن، هر آينه مىباشد زندگى آنكه قصد قتلش نموده، و زندگى خود جانى و زندگى ساير مردم هرگاه بداند قصاص واجب است تجاسر نكند بر قتل به جهت ترس قصاص.
بعد فرمود: مىخواهيد خبر دهم شما را به اعظم از اين قتل قتلى كه جبران ندارد و زندگى بعد از او هرگز نباشد؟ عرض كردند: چيست آن؟ فرمود: اينكه گمراه كند كسى را از نبوت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از ولايت على عليه السّلام و راه نمايد به او غير راه خدا و اغراء كند او را به متابعت راههاى دشمنان على عليه السّلام و قول به امامت آنها، و دفع كند على عليه السّلام را از حقش، و انكار نمايد فضل او را و پروا ننمايد به تعظيم او كه واجب است. پس اين آن قتلى است كه مخلد گرداند مقتول را در جهنم، پس جزاء اين قتل هم خلود خواهد بود يعنى گمراه كننده مخلد است، و اما آنكه گمراه شده مخلد باشد، زيرا بعد از واضح شدن حق و اتمام حجت و آشكارى راه هدايت، نبايد پيروى داعى باطل و ضال و مضل را بنمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ (86) وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (87) الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ (88) وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (89) إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (90)
ترجمه
و چون به بينند آنانكه شرك آوردند انبازانشان را گويند پروردگار ما اينها انبازان مايند كه بوديم ميخوانديمشان غير از تو پس توجّه دهند آنها بسويشان گفتار را كه شما هر آينه دروغگويانيد
و اعلام نمايند بسوى خدا در آنروز تسليم را و نابود شود از آنها آنچه بودند كه افتراء ميزدند
آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا بيفزائيم آنها را عذابى بالاى عذاب براى آنچه بودند كه افساد مينمودند
و روز كه بر مىانگيزيم در هر امّتى گواهى را بر آنها از خودشان و بياوريم تو را گواه بر آنها و نازل نموديم بر تو كتاب را كه بيانى روشن است براى هر چيزى و هدايت و رحمت و بشارت است براى مسلمانان
همانا خدا امر ميكند بعدالت و نيكوكارى و بعطا نمودن بخويشاوندان و نهى ميكند از كار زشت و ناپسند و ستمكارى پند ميدهد شما را باشد كه شما پند گيريد.
تفسير
- وقتى كه قيامت كبرى بر پا شود و اهل شرك در پيشگاه الهى حاضر گردند مشاهده نمايند معبودهاى باطل خودشان را كه شريك قرار داده بودند آنها را با خدا در عبادت و اطاعت از اصناف بتها و شياطين و باين مناسبت اضافه شركاء بآنها شده يا بمناسبت آنكه اهل شرك معبودهاى باطل خودشان را شريك قرار ميدادند در زرع و انعام خودشان و در هر حال شركاء اختراعى و جعلى آنها بودند در اينموقع براى تعجّب از حال آنها يا بتصور آنكه شمّهاى از تقصير خودشان را مستند بآنها نمايند ميگويند پروردگارا اينها شركاء ما بودند كه ما بادّعاء آنها مغرور شديم و عبادت و اطاعت آنها را كرديم لذا خداوند بآنها قدرت گفتار و اذن در جواب ميدهد و ميگويند اينها دروغ گويند ما آنها را دعوت بعبادت خودمان نكرديم اينها بهواى نفس خودشان عبادت ما را ميكردند و در واقع مطيع شهوات خود بودند و اهل شرك از در تسليم و انقياد وارد ميشوند و در آنروز بسوى خدا طرح صلح و سازش ميكنند با آنكه ديگر جاى آشتى را باقى نگذاردهاند و در دنيا هر چه خواستهاند كردهاند و گم گشته و نابود و ضايع و باطل ميشود و از دست آنها ميرود هر دروغ و افترائى كه بخدا زدهاند از اين
جلد 3 صفحه 309
قبيل كه بتها شريك خدايند و شفيع بندگان و ناصر و معين آنها و خداوند اين مقام را بآنها عنايت فرموده و خداوند كسانيرا كه علاوه بر كفر و عصيان مانع از هدايت و ارشاد عوام شدهاند دو عذاب ميفرمايد يكى عذاب بر اصل كفر و ديگر عذاب بر منع اسلام كه عذاب دوّم فوق عذاب اوّل است بر حسب كيفيّت و كميّت براى فساد و افساد آنها و قمّى ره فرموده براى آنكه بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كافر شدند و منع نمودند مردم را از متابعت امير المؤمنين عليه السّلام و بعضى عذاب فوق را بمارها و افعىها و عقربهاى مانند فيل و شتر و قاطر تفسير نمودهاند و در آنروز خداوند مبعوث ميفرمايد از هر امّت و جماعت و فرقهاى گواهى را بر آنها از بشر كه همجنس خودشان باشد و ظاهرا پيغمبران و اوصياء ايشانند در هر زمان تا گواهى دهند بر اعمال آنها براى اتمام حجّت و مزيد عزّت اهل ايمان و خفّت اهل طغيان و شاهد كلّ فى الكلّ على الكلّ پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و قمّى ره فرموده پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شهادت ميدهد بر ائمه عليهم السلام و ايشان شهادت ميدهند بر مردم و شمهاى از اين بيان در سوره بقره و نساء گذشت و خداوند نازل فرموده است قرآن را بر پيغمبر اكرم براى بيان هر حكمى كه محتاج باشند بندگان بآن در اصلاح امور دنيا و آخرتشان از معارف و احكام و اخلاق و آداب و رسوم مستقلا و بتوسط پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام در هر زمان و براى هدايت و رحمت بر بندگان و بشارت اهل اسلام بنعيم بىپايان عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و اللّه ما ميدانيم آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم است و آنچه در ما بين آنها است و همه در قرآن است و اين آيه را تلاوت فرمود و در كافى و غيره ضمن چند روايت از آنحضرت باين معنى تصريح شده و در يك روايت اثبات اختصاص آن بقرآن و نفى از تورية و انجيل شده است و در مجمع فرموده اين آيه دلالت دارد بر آنكه در هر عصر و زمانى بايد در ميان مردم كسى باشد كه قول آن حجّت باشد بر خلق نزد خداوند و بيشتر اهل علم موافقند با ما در اين اصل نهايت آنكه اختلاف ما با اهل خلاف در تعيين حجّت است حقير عرض ميكنم كه فخر رازى هم باين بيان استدلال بر حجّيت اجماع نموده ولى چون ديده بصيرت نداشته
جلد 3 صفحه 310
حجّت را نشناخته (اللهم عرّفنى حجّتك فأنّك ان لم تعرّفنى حجّتك ضللت عن دينى) آيا حجّتى غير از معصوم تصوّر ميشود و آيا معصومى غير از امام زمان كسى يافته يا مدّعى شده است الحمد للّه على وضوح الحجّه و الحجّة عليها و همانا خداوند امر ميكند بعدل كه ظاهرا ميانه روى در كليه امور و اخلاق و اجتناب از افراط و تفريط است و معامله و معاشرت با مردم بانصاف و مروّت و آنكه آنچه براى خود مىپسندد براى برادران و خواهران دينى خود بپسندد و بخواهد و رعايت حقوق ايشانرا بنمايد و نيز امر ميفرمايد باحسان كه ظاهرا شامل است نيكى بخود و خلق را از فعل واجبات و ترك محرّمات و تكميل درجات و اعانت بفقراء و ضعفاء و دستگيرى از آنها ببذل علم و مال و ارائه صلاح و فساد و آنچه موجب اصلاح امور دنيا و آخرت ايشان باشد خصوصا اقارب و ارحام كه صله آنها واجب و براى اهتمام مخصوص بذكر در كلام الهى شدهاند و نهى ميفرمايد از فحشاء كه ظاهرا كار زشت و قبيحى است كه زشتى و قبح آن واضح و آشكار باشد مانند زنا و شرب خمر و دزدى و از منكر كه ظاهرا كار ناپسند و ناشايسته در نظر عقلاء و دانشمندان است و در صافى فحشاء را بتجاوز از حدود الهى و منكر را بآنچه ناپسند باشد بعقول تفسير نموده و فروق ديگرى هم براى تفاوت معناى فحشاء و منكر ذكر شده است و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشود نهايت آنكه فحشاء قبحش ظاهرتر است و نيز نهى فرمود از بغى كه ظلم و تطاول بر مردم بغير حقّ باشد در معانى و عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه عدل انصاف و احسان تفضّل است و قمّى ره فرموده عدل شهادتين و احسان امير المؤمنين عليه السّلام و فحشاء و منكر و بغى آن سه نفرند و باين معانى اخبار ديگرى هم نقل شده است كه معلوم است مراد بيان فردا كمل است چنانچه ذى القربى هم در بعضى روايات بائمه اطهار تفسير شده است و در بيان مقام جامعيّت اين آيه گفتهاند اگر در قرآن نبود جز اين يك آيه صادق بود كه در آن تبيان هر شيء است و اين معنى بر دانشمندان از تامّل در عموم معانى الفاظ شش گانه آن ظاهر خواهد شد و بموعظه الهيّه اتّعاظ و تذكّر حاصل خواهد گرديد.
جلد 3 صفحه 311
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّهِ زِدناهُم عَذاباً فَوقَ العَذابِ بِما كانُوا يُفسِدُونَ (88)
آن كساني که كافر شدند و بستند براي ديگران راه وصول بخداوند را ما زياد ميكنيم بر آنها عذابي بالاي عذاب نسبت بآنچه که بودند فساد ميكردند دو نحوه عذاب از براي اينکه دسته كفّار هست (يك) براي كفر آنها که خلود در جهنم باشد که جهنم مهيا شده از براي كفّار.
فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَةُ أُعِدَّت لِلكافِرِينَ بقره آيه 22 (دوم) صد شدن و مانع شدن ديگران را از تشرف باسلام و دين که عذاب هر يك از آنها را بر اينها هم بار ميكنند لذا ميفرمايد الَّذِينَ كَفَرُوا و بكفر تنهايي خود اكتفاء نكردند وَ صَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّهِ که نگذاشتند ديگران را که ايمان آورند بالقاء شبهات و تهديد و اسباب ديگر زِدناهُم عَذاباً عذاب خود را که داشتند عذاب آنها را زياد ميكنيم بعدد كساني را که مانع شدند از ايمان آوردن آنها (فَوقَ العَذابِ) عذاب روي عذاب تا حدي که لا يعلمها الا اللّه بِما كانُوا يُفسِدُونَ چه فساديست بالاتر از فساد در دين و اضلال بندهگان خدا مثل خدا شيطان زيرا شيطان فقط اغوي ميكند قدرت بر جلوگيري ندارد و اينها كاملا جلوگيري ميكنند و اينکه اختصاص بكفّار ندارد هر ضال و مضلّي را شامل بتنقيح مناط و منصوص العلة که افساد باشد چنانچه بنحو عموم ميفرمايد الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ يَبغُونَها عِوَجاً وَ هُم بِالآخِرَةِ هُم كافِرُونَ الي قوله تعالي يُضاعَفُ لَهُمُ العَذابُ الاية هود آيه 20.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 88)- تا اینجا بیان حال مشرکان گمراهی بود که در شرک و انحراف خود غوطهور بودند، بیآنکه دیگری را به این راه بخوانند، سپس حال کسانی را بیان میکند که در عین گمراهی به گمراه ساختن دیگران نیز اصرار دارند، میفرماید:
«کسانی که کافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند، مجازاتی مافوق مجازات کفرشان بر آنها میافزاییم در برابر آنچه فساد میکردند» (الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما کانُوا یُفْسِدُونَ). چرا که عامل فساد در روی زمین و گمراهی خلق خدا، و مانع از پیمودن راه حق شدند.
ج2، ص592
در حدیث مشهوری میخوانیم: «هر کس سنت نیکی بگذارد، پاداش کسانی که به آن عمل کنند برای او هست بیآنکه از پاداش آنها کاسته شود، و هر کس سنت بدی بگذارد، گناه همه کسانی که به آن عمل میکنند بر او نوشته میشود، بیآنکه از گناه آنها چیزی کاسته شود».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم