آیه 156 سوره نساء: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَىٰ مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِي...» ایجاد کرد) |
|||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | بهتان: دروغى كه طرف را مات و مبهوت مى كند. (دروغى كه به شخصى نسبت داده شود).<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۶۱: | سطر ۶۱: | ||
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: تو مثل | پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: تو مثل | ||
− | |||
− | |||
جلد 2 - صفحه 205 | جلد 2 - صفحه 205 | ||
سطر ۷۷: | سطر ۷۵: | ||
2- در جامعهى فاسد، گاهى به پاكترين افراد، زشتترين نسبتها را مىدهند. | 2- در جامعهى فاسد، گاهى به پاكترين افراد، زشتترين نسبتها را مىدهند. | ||
− | |||
«قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً» | «قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً» | ||
}} | }} | ||
سطر ۱۵۸: | سطر ۱۵۵: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | (آیه 156) | ||
+ | |||
+ | «آنها در راه کفر آن چنان سریع تاختند که به مریم پاکدامن، مادر پیامبر بزرگ خدا که به فرمان الهی بدون همسر باردار شده بود تهمت بزرگی زدند» (وَ بِکفرِهِم وَ قَولِهِم عَلی مَریمَ بُهتاناً عَظِیماً). | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۳
<<155 | آیه 156 سوره نساء | 157>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هم به واسطه کفرشان و بهتان بزرگشان بر مریم؛
و [نیز] به سبب کفرشان [به نبوّت عیسی] و گفتارشان بر مریمِ [پاکدامن و آراسته به عفت] که افترا و بهتان بزرگی بود [لعنتشان کردیم.]
و [نيز] به سزاى كفرشان و آن تهمت بزرگى كه به مريم زدند،
و نيز به سبب كفرشان و آن تهمت بزرگ كه به مريم زدند.
و (نیز) بخاطر کفرشان، و تهمت بزرگی که بر مریم زدند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
بهتان: دروغى كه طرف را مات و مبهوت مى كند. (دروغى كه به شخصى نسبت داده شود).[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً «156»
و به خاطر كفرشان وسخنانشان كه تهمت بزرگى به مريم زدند وگناه عظيمى مرتكب شدند، (قهر ما آنان را فراگرفت.)
نکته ها
تهمت به حضرت مريم، در آيهى 27 سورهى مريم نيز مطرح شده است.
نسبت زنا به حضرت مريم، در واقع نسبت زنازادگى به حضرت عيسى و ناشايستگى او براى هدايت و رهبرى هم بود و همين تهمت، دليل كفرشان به عيسى عليه السلام بود.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: تو مثل
جلد 2 - صفحه 205
عيسى عليه السلام هستى. گروهى نسبت ناروا به مادر عيسى دادند. گروهى هم او را خدا پنداشتند. «1»
شايد از آن جهت به تهمت، بهتان گفته مىشود كه افراد پاكدامن، با شنيدن آن نسبتها، بهتشان مىزند.
بهتان عظيم، عذاب عظيم دارد. در سورهى نور، آيه 23 آمده است: آنان كه به زنان پاكدامن نسبت ناروا مىدهند، عذاب عظيم دارند.
پیام ها
1- بهتان، در رديف كفر قرار دارد. بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ ... بُهْتاناً
2- در جامعهى فاسد، گاهى به پاكترين افراد، زشتترين نسبتها را مىدهند. «قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً (156)
وَ بِكُفْرِهِمْ: و ديگر از اسباب طبع، كفر آنها به عيسى عليه السّلام بود.
تكرير ذكر كفر به جهت ايذان است به تكرّر كفر ايشان، چه آنها كافر شدند به
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 638
موسى عليه السّلام و بعد از آن به عيسى عليه السّلام و حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً: و ديگر به سبب گفتن آنها، به زعم باطل خود، بر مريم بنت عمران مادر عيسى، بهتانى عظيم و دروغى بزرگ كه آن بهتان انتساب زنا بود به او، و حال آنكه معصومه و مطهره بود. نظر به اينكه چون امور عاديه را مناط قرار دادند كه خلق ولد بدون والد محال است، لذا كافر شدند به عيسى عليه السّلام، غافل از آنكه اين امر از تحت قدرت الهى خارج نيست، چنانچه آدم عليه السّلام را بدون والدين خلق فرمود، همچنين قادر است كه عيسى را بدون والد تكون نمايد.
رفع شبهه: تصور نشود به اينكه نعوذ باللّه خداوند طبع و مهر فرمايد قلوب كفار را از بدو خلقت كه نتوانند ايمان آرند، زيرا اگر چنين باشد، دعوت انبيا و ارسال رسل و انزال كتب، لغو، و عذاب كفار در آخرت، بدون جهت، و ايشان را بر خدا حجت بودى. پس اسناد طبع به خدا بر سبيل تجوز باشد، به جهت مبالغه و تأكيد؛ و معنى آيه مؤول است به يكى از چند وجه:
اول- آنكه اعراض از حق چون متمكن و راسخ شده در قلوب كفار، به جهت فرط عناد و انكار، پس گوئيا آن طبيعى ايشان و از صفات خلقى ايشان است كه مجبولند بر آن.
دوم- آنكه مراد به طبع تمثيل حال قلوب آنها باشد، به حال بهائم، كه حق تعالى آنها را آفريده است، خالى از فطن؛ و يا به قلوبى كه مقدّر و مفروض باشد به طبع، يعنى اگر به حسب فرض و تقدير حق تعالى طبع قلوبى كرده بود، اين قلوب كفار مماثل آن مىبود.
سيم- آنكه طبع فى الحقيقه فعل شيطان يا كافر است، لكن صدور طبع از شيطان يا كافر به اقدار الهى باشد، لذا اسناد به او سبحانه شده، مانند اسناد فعل به مسبب.
چهارم- آنكه چون اعراق كفار راسخ و مستحكم شده در كفر، بر وجهى كه طريقى باقى نمانده است به تحصيل ايمان آنها غير الجا و قسر و اجبار، كه
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 639
حكمت مقتضى عدم آنست به جهت ابقاء غرض تكليف، پس تعبير شده از ترك الجا و قسر به طبع، چه آن سد و منع ايمان آنها نموده. بنابراين تأويل آيه اشعار است بر ترامى امر كفار در غىّ و تناهى انهماك آنها در ضلال و بغى و تباهى.
پنجم- آنكه اين كلام حكايتى است از قول كفره كه بر سبيل تهكم و استهزاء مىگفتند: قلوبنا فى اكنّة ممّا تدعونا اليه و قلوبنا غلف و فى آذاننا وقر و من بيننا و بينك حجاب.
ششم- آنكه مراد به طبع است در آخرت، يعنى در نشأه عقبى، خداوند آنها را كر و كور و بىعقل محشور خواهد نمود، كقوله: وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا. بنابراين اخبار از اين به ماضى به جهت تحقق و تيقن وقوع آنست.
هفتم- مراد به طبع قلوب ايشان است به سمتى كه او را ملائكه بشناسند و بدان سبب آنها را دشمن دارند و از ايشان تنفر نمايند، چه در آثار آمده كه:
هرگاه كافر، در كفر به مثابهاى رسيد كه حق تعالى مىداند ايمان نخواهد آورد، يعنى علم الهى تعلق به معلوم گرفت، بر دل او نقطه سياه پديد مىآورد.
تا ملائكه به سبب آن، عالم شوند و او را مذمت و لعنت كنند، چنانچه در قلب مؤمن نقطه سفيدى ظاهر فرمايد، تا ملائكه را علم به ايمان او حاصل و از براى او استغفار نمايند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً (156)
ترجمه
و بسبب كفرشان و گفتارشان بر مريم بهتانى بزرگ..
تفسير
و بسبب كفرشان بحضرت عيسى و بهتان بزرگى كه بمادرش حضرت مريم زدند كه گفتند حضرت عيسى را از يوسف نجار آبستن شد چنانچه در مجالس از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه باين دليل فرمود رضاى خلق مملوك و لسان آنها مضبوط نخواهد شد.
جلد 2 صفحه 151
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ بِكُفرِهِم وَ قَولِهِم عَلي مَريَمَ بُهتاناً عَظِيماً (156)
و بكافر شدن آنها بتكذيب حضرت عيسي عليه السّلام و افترايي که بمقام مقدّس حضرت مريم بستند که العياذ اينکه بچه را از زنا پيدا كرده و بهتان بزرگي که باو زدند، و اينکه جمله راجع بيهود عصر عيسي عليه السّلام است که شرحش در آيه شريفه
جلد 6 - صفحه 263
فَأَتَت بِهِ قَومَها تَحمِلُهُ قالُوا يا مَريَمُ لَقَد جِئتِ شَيئاً فَرِيًّا يا أُختَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امرَأَ سَوءٍ وَ ما كانَت أُمُّكِ بَغِيًّا مريم آيه 27 و 28، خداوند بيان فرموده و اينکه بهتان نظير بهتانيست که عايشه بماريه قبطيه زده در مورد ابراهيم فرزند رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و در سوره نور آيات بسياري است در شرح اينکه قسمت و بس است در عقوبت افتراء و بهتان كذايي آيه شريفه إِنَّ الَّذِينَ يَرمُونَ المُحصَناتِ الغافِلاتِ المُؤمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ لَهُم عَذابٌ عَظِيمٌ نور آيه 23، بلكه مشتمل بر معاصي زيادي است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 156)
«آنها در راه کفر آن چنان سریع تاختند که به مریم پاکدامن، مادر پیامبر بزرگ خدا که به فرمان الهی بدون همسر باردار شده بود تهمت بزرگی زدند» (وَ بِکفرِهِم وَ قَولِهِم عَلی مَریمَ بُهتاناً عَظِیماً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم