آیه 75 سوره بقره: تفاوت بین نسخهها
جز |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | أ فتطمعون: طمع به معنى اميد است. طبرسى فرموده: طمع علاقه نفس است به نفع مظنون، همچنين است: امل و رجاء، نقيض آن يأس است. | |
+ | |||
+ | يحرفونه: حرف در لغت به معنى طرف است. حرف كوه يعنى طرف آن. | ||
+ | تحريف شىء: بردن آنست به يك طرف. تحريف كلام آنست كه آن را از معناى صريح منحرف كنند.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۴۸
<<74 | آیه 75 سوره بقره | 76>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا طمع دارید که یهودان به (دین) شما بگروند در صورتی که گروهی از آنان کلام خدا را شنیده و به دلخواه خود تحریف میکنند با آنکه در کلام خود تعقل کرده و معنی آن را دریافتهاند.
آیا [شما مردم مؤمن] امید دارید که [آن سخت دلان] به [دین] شما ایمان بیاورند؟! در حالی که گروهی از آنان کلام خدا را همواره می شنیدند، سپس بعد از آنکه [معنا و مفهومش را] درک می کردند، [به سبب دنیاطلبی و امور مادی] به دلخواه خود تغییرش می دادند، در صورتی که می دانستند [به کلام خدا و به مردم جویای حق خیانت می کنند].
آيا طمع داريد كه [اينان] به شما ايمان بياورند؟ با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مىشنيدند، سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف مىكردند، و خودشان هم مىدانستند.
آيا طمع مىداريد كه به شما ايمان بياورند، و حال آنكه گروهى از ايشان كلام خدا را مىشنيدند و با آنكه حقيقت آن را مىيافتند تحريفش مىكردند و از كار خويش آگاه بودند؟
آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عدهای از آنان، سخنان خدا را میشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف میکردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
أ فتطمعون: طمع به معنى اميد است. طبرسى فرموده: طمع علاقه نفس است به نفع مظنون، همچنين است: امل و رجاء، نقيض آن يأس است.
يحرفونه: حرف در لغت به معنى طرف است. حرف كوه يعنى طرف آن. تحريف شىء: بردن آنست به يك طرف. تحريف كلام آنست كه آن را از معناى صريح منحرف كنند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«75» أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ
(پس اى مؤمنان!) آيا انتظار داريد (كه يهوديان سرسخت،) به (دين) شما ايمان بياورند؟ در حالى كه عدهاى از آنان، سخنان خدا را مىشنيدند و پس از فهميدنش، آنرا تحريف مىكردند با آنكه (حقّ را) مىدانستند.
پیام ها
1- انتظارِ ايمان آوردن مردم نيز نيكوست، ولى همه توفيق ايمان آوردن را ندارند، شما هم انتظار آن را نداشته باشيد. «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا»
2- با وجود دانشمندان لجوج و خطرناك، اميدى به اصلاح جامعه نيست.
«أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ ...»
3- در انتقاد، انصاف را مراعات كنيم. همه يهوديان اهل تحريف نبودند. «فَرِيقٌ مِنْهُمْ ... يُحَرِّفُونَهُ»
«1». با توجّه به اينكه خشيت، تنها برخاسته از علم است، نه چيز ديگر: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» فاطر، 28. و مولوى نيز مىگويد:
جملهى ذرّات پيدا و نهان
با تو مىگويند، روزان و شبان
ما سميعيم و بصيريم و هُشيم
با شما نامحرمان، ما خامُشيم
نطق آب و نطق خاك و نطق گل
هست محسوس حواس اهل دل
جلد 1 - صفحه 143
4- شناخت حقّ، غير از قبول حقّ است. افرادى حقّ را مىشناسند، ولى حاضر نيستند به آن اقرار كنند. «يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
5- تحريفاتى خطرناكتر است كه كارشناسانه وآگاهانه باشد. «يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
6- جاهلِ مقصّر، مورد تهديد است نه جاهل بى خبر. «مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
7- تحريف، گناه علما و دانشمندان است. «يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (75)
بعد از آن در بيان قطع طمع ايمان اين جماعت، اهل ايمان را اخبار مىفرمايد كه:
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ: آيا طمع داريد اى مؤمنان اينكه تصديق كنند اين جماعت شما را، در آنچه مىگوئيد از دعوت به اسلام؟ يا آنكه طمع مىكنيد كه يهودان ايمان آورند به سبب دعوت شما به اسلام؟ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ: و حال آنكه بودند گروهى از اسلاف ايشان، يعنى آن هفتاد نفر، يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ: شنيدند بىواسطه بشرى كلام خدا را در كوه طور، ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ: پس تحريف و تغيير دادند آن كلام را بعد از آنكه دانسته و دريافته بودند آن را و متيقن شده و حقيقت آن را بدون شك و شبهه دريافتند. و چون ميان قوم آمدند، گفتند: ما كلام خدا را در امر و نهى شنيديم، و لكن در آخر فرمود: شما مخير هستيد در عمل به آن، و باك نداشته باشيد در عمل نكردن، وَ هُمْ يَعْلَمُونَ: و حال آنكه ايشان مىدانستند كه افترا بستند و دروغ گفتند به خداى تعالى.
از حضرت باقر عليه السلام مروى است كه مراد يهودان زمان حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشند. يعنى اين يهودان معاصر مىشنوند تورات را و تحريف كنند آن را، مانند تحريف صفت تو و آيه رجم، و يا تأويل نمايند آن را، و بر وفق ميل خود تفسير كنند «1».
و بنابراين مراد آنست كه هرگاه پيشوايان اين جماعت، اين حال را
«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 218.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 179
داشته باشند كه بعد از استماع كلام خدا افترا كنند و دروغ گويند، پس جهال كه در زمان شما هستند، به طريق اولى افترا و دروغ گويند.
تنبيه: آيه شريفه دلالت دارد بر آنكه تحريف و تغيير احكام شرعيه الهيه از بزرگترين گناهان و قبيحترين اعمال است، و اين شامل بدعتها در فتاوى و قضاوتها و جميع امور دين نيز مىباشد. پس هر كس تحريف كند حكمى از احكام الهيه را و يا تغيير دهد فرعى از فروعات شريعت حقه اسلاميه را، داخل است در آيه شريفه؛ و عذابى كه براى محرفين و مبتدعين مهيا شده، او را شامل خواهد بود.
در منهج: روزى حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه يهودان بعد از اين در مدينه داخل نشوند؛ زيرا از آمدن آنها فتنه و فساد ظاهر مىشود؛ پس بعضى از منافقان يهود اول روز به مدينه مىآمدند كه ما مسلمان هستيم و آخر روز بازگشته به ياران خود مىپيوستند؛ خداوند بيان حال آنها را مىفرمايد «1»:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (75)
ترجمه
آيا پس طمع ميكنيد كه ايمان بياورند از براى شما با آنكه بتحقيق بودند گروهى از ايشان كه ميشنيدند كلام خدا را پس تغيير ميدادند آنرا بعد از آنكه تعقل نموده بودند آنرا با آنكه آنها ميدانستند..
تفسير
يعنى آيا طمع و انتظار داريد اى محمد تو و اصحابت كه ايمان بياورند اين يهودان و قلبا تصديق شما را نمايند با آنكه طايفه از پيشينيان آنها مىشنيدند كلام خداوند را در پاى كوه طور سينا و اوامر و نواهى الهى را پس تغيير ميدادند آنچه را شنيده بودند وقتى كه ميخواستند بيان كنند براى ساير بنى اسرائيل كه آنجا نبودند مسموعات خودشان را بعد از آنكه فهميده بودند بعقل و ادراك خودشان خطابات الهى را با آنكه ميدانستند كه دروغ ميگويند و گفته شده است مراد آنستكه اين حال خوبان آنها بوده كه حضرت موسى آنها را با خود بطور برده بود شما از سايرين چه توقع داريد و اين براى تسليت خاطر پيغمبر (ص) و اهل ايمان است كه از جهالت و عدم تأثير آيات خدا و مواعظ ايشان در آنها ملول نشوند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَتَطمَعُونَ أَن يُؤمِنُوا لَكُم وَ قَد كانَ فَرِيقٌ مِنهُم يَسمَعُونَ كَلامَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُم يَعلَمُونَ (75)
(آيا توقع داريد اينکه يهوديان بشما ايمان بياورند و سخن شما را باور دارند و حال آنكه گروهي از ايشان بودند که سخن خدا را ميشنيدند و سپس آن را تحريف مينمودند بعد از آنكه آن را تعقل نموده بودند در حالي که ميدانستند كلام خداست و ايشان را نيست که تغيير دهند.)
طمع بمعني توقع نفع و فايده از غير است نظير رجاء و اميد و ضدّ آن استغناء و يأس است، و طمع و رجاء نسبت بخدا بسيار ممدوح و يأس از رحمت او از گناهان بزرگ است چنانچه در آيه شريفه است:
وَ لا تَيأَسُوا مِن رَوحِ اللّهِ إِنَّهُ لا يَيأَسُ مِن رَوحِ اللّهِ إِلَّا القَومُ الكافِرُونَ«1» و اما طمع نسبت بخلق اگر راجع بامور مادّي و استفاده دنيوي باشد بسيار مذموم است و اخبار در مذمّت آن بسيار است چنانچه از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده
1- سوره يوسف آيه 87
جلد 2 - صفحه 63
1» ايّاك و الطمع فانّه الفقر الحاضر»«
«
و از حضرت باقر عليه السّلام روايت شده:
2» بئس العبد عبد له طمع»«
«
و از حضرت صادق روايت شده «
3» الذي يثبت الايمان في العبد الورع و ألذي يخرجه منه الطمع»«
و در نهج البلاغه «
الطامع في وثاق الذلّ
» و غير اينها از اخبار ديگر.
و اگر راجع بامور معنوي و استفاده ديني باشد مانند استفاده علمي از عالم و يا استفاده اخلاق حميده و اعمال صالحه از نيكان و صلحاء، ممدوح است و مورد آيه از اينکه قبيل است که توقع هدايت و ايمان آوردن يهود باشد، و خطاب در آيه بمؤمنين است و همزه، همزه استفهام انكاريست و اينکه استفهام اگر مدخولش منفي باشد جوابش مثبت است مانند أَ لَستُ بِرَبِّكُم قالُوا بَلي«4» و اگر مثبت باشد جوابش منفي است مانند همين آيه و ضمير جمع غائب در يؤمنوا بيهود راجع است و ظاهرا مراد همان يهود زمان پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ميباشند و مراد از فَرِيقٌ مِنهُم علماء آنها ميباشند که در مدينه بودند و جمله وَ قَد كانَ فَرِيقٌ مِنهُم الاية جمله حاليه است و علت عدم ايمان آنان را بيان ميفرمايد که با وجود اينكه حقانيت اسلام و پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را تعقل و درك نمودند و دانستند كلام الهي است از روي عناد و عصبيت و حفظ مقام و رياست خود تحريف نمودند و ظاهر اينست که مراد از كلام الهي که تحريف نمودند اخبار تورات ببشارت آمدن رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و اسماء و صفات او باشد که بعوام خود گفتند اينکه آن كسي نيست که تورات بشارت آمدن او را داده است با اينكه ميدانستند همان است و مراد از شنيدنشان شنيدن از پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم باشد که آنها را از اخبار تورات خبر داده.
وعده از مفسرين گفتند مراد از فريق منهم پيشينيان از يهودند که كلام
1- جامع السعادات صفحه 261
[.....]
2- جامع السعادات صفحه 261
3- جامع السعادات صفحه 261
4- سورة الاعراف آيه 171
جلد 2 - صفحه 64
خدا را از حضرت موسي و ساير انبياء شنيدند و تحريف نمودند و تحريفات آنها در هر عصر و زماني از مراجعه بنسخ تورات مخصوصا نسخههايي که بزبانهاي مختلف ترجمه شده ظاهر و هويدا است (تفصيل آن در كتاب الهدي مرحوم بلاغي ره ذكر شده مراجعه شود) و بنا بر اينکه منظور آيه اينست که اينکه طايفه شيمه و عادت آنها از قديم الايّام اينکه بوده که سر اطاعت نسبت باوامر الهي فرود نياورند و تسليم پيغمبران او نشوند و شما مؤمنان هيچگاه متوقع و منتظر ايمان آوردن اينان نباشيد.
و كلمه فريق نظير طائفه است و اشاره بعده است از اجتماعي که بوجهي از آنها امتياز و جدايي يافته باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 75)- انتظار بیجا! در این آیه قرآن، ماجرای بنی اسرائیل را رها کرده، روی سخن را به مسلمانان نموده و نتیجهگیری آموزندهای میکند، میگوید: «شما چگونه انتظار دارید که این قوم به دستورات آیین شما ایمان بیاورند، با این که گروهی از آنان سخنان خدا را میشنیدند و پس از فهم و درک آن را تحریف میکردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند»؟! (أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم