آیه 105 سوره بقره: تفاوت بین نسخهها
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
جز |
||
سطر ۱۸۳: | سطر ۱۸۳: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<div style="font-size:smaller"><references/></div> | <div style="font-size:smaller"><references/></div> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۱۴
<<104 | آیه 105 سوره بقره | 106>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
هرگز کافران اهل کتاب و مشرکان مایل نیستند که بر شما (مسلمین) خیری از جانب خدایتان نازل شود، لیکن خدا هر که را بخواهد به فضل و رحمت خویش مخصوص گرداند، و خدا صاحب فضل عظیم است.
نه کافران از اهل کتاب و نه مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیری از سوی پروردگارتان بر شما نازل شود، در حالی که خدا هرکه را بخواهد به رحمت خود اختصاص می دهد؛ و خدا دارای فضل بزرگی است.
نه كسانى كه از اهل كتاب كافر شدهاند، و نه مشركان [هيچ كدام] دوست نمىدارند خيرى از جانب پروردگارتان بر شما فرود آيد، با آنكه خدا هر كه را خواهد به رحمت خود اختصاص دهد، و خدا داراى فزونبخشى عظيم است.
از ميان اهل كتاب آنان كه كافر شدند، و نيز مشركان، دوست نمىدارند كه از جانب پروردگار به شما خيرى برسد. و حال آنكه خدا هر كس را كه بخواهد به بخشايش خويش مخصوص مىدارد. خدا صاحب فضلى بزرگ است.
کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص میدهد؛ و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مَا یَوَدُّ»: دوست نمیدارد. «خَیْرٍ»: آنچه در آن نفع و صلاح باشد. خوبی. «فَضْل»: خیر.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«105» ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
كافران از اهل كتاب ومشركان، دوست ندارند كه هيچ خير ونيكى از طرف پروردگارتان بر شما نازل شود. در حالى كه خداوند، رحمت خود را به هر كه بخواهد اختصاص مىدهد، و خداوند صاحب فضل بزرگ است.
نکته ها
اين آيه، از كينه توزى و عداوت مشركان و كفّار از اهل كتاب، نسبت به مؤمنان برمىدارد.
آنان حاضر نيستند، ببينند كه مسلمانان صاحب پيامبرى بزرگ و كتابى آسمانى هستند و مىخواهند نداى توحيد را به تمام جهان رسانده و با تمام تبعيضات نژادى و اقليمى و با تمام خرافاتِ مشركان و تحريفاتِ اهل كتاب مبارزه كنند و مانع عوامفريبى بزرگان آنان شوند.
خداوند در اين آيه مىفرمايد: لطف و رحمت خداوند طبق ارادهى او به هر كسى كه بخواهد اختصاص مىيابد و كارى به ميل اين و آن ندارد كه آنها دوست داشته باشند يا نه!
جلد 1 - صفحه 175
پیام ها
1- ارادهى قلبى و روحيّه باطنى دشمن را بشناسيد و هرگز به آنان تمايل پيدا نكنيد. «1» «ما يَوَدُّ ...»
2- خيررسانى، از شئون ربوبيّت است. «خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ»
3- توكّل به خدا كنيد و از كينه و حسادت دشمن نهراسيد. «وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ»
4- حسادت حسود، هيچ اثرى در ارادهى لطف خداوند ندارد. «مَنْ يَشاءُ»*
5- فضل و رحمت و هدايت خداوند، شامل همهى اقوام و ملل مىشود و اختصاصى به بنىاسرائيل وگروه خاصّى ندارد. «مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (105)
شأن نزول: جمعى از يهود اظهار مودت با مؤمنان مىكردند و مؤمنين گمان مىبردند كه آنها خيرخواه ايشان هستند، حق تعالى به جهت تكذيب و رد قول يهود آيه شريفه نازل فرمود:
ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا: دوست نمىدارند آنها كه كافر شدند، مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ: از اهل كتاب كه يهود باشند، وَ لَا الْمُشْرِكِينَ: و نه مشركان، يعنى هر دو اين طايفه دوست ندارند، أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ: اينكه نازل شود بر شما، مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ: هيچگونه خيرى از جانب پروردگار شما نه خير دنيوى و نه خير اخروى. مراد از خير وحى و قرآن است كه جامع تمام خيرات مىباشد. و نزد بعضى خير را تفسير به علم و نصرت نمودهاند، چون يهود كراهت داشتند نبوت به آل اسماعيل عليه السلام انتقال يابد، و مشركان را داعيه آن بود كه نبوت به وليد بن مغيره و نعيم ثقفى رسد، حق تعالى فرمود: وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ: و خداى تعالى اختصاص دهد نبوت و وحى را كه محض رحمت است، مَنْ يَشاءُ: هر كه را خواهد و مصلحت بيند و حكمت بالغه اقتضا كند. وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ: و خداى تعالى صاحب فضل بزرگ است بر هر كه را نبوت كرامت فرمايد. و اين دلالت دارد بر آنكه نبوت از معظم فضل مىباشد.
تفسير برهان- حضرت رضا عليه السلام از جد بزرگوار خود حضرت صادق عليه السلام روايت نموده در اين آيه فرمود: مختصين به رحمت خدا، پيغمبر خدا و وصى او و عترت ايشان است؛ بدرستى كه حق تعالى خلق
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 223
فرمود صد رحمت را، پس نود و نه رحمت نزد سبحانى ذخيره است براى حضرت محمد و على عليه السلام و عترت اين دو بزرگوار، و يك رحمت مبسوط است بر ساير موجودات «1».
حق تعالى نبوت آن حضرت را در اين آيه رحمت نام فرموده، چنانچه خود آن سرور را نيز رحمت خوانده كه: وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ.
نكته: «من» اوّلى براى تبيين، و دومى مزيده براى استغراق، و سومى براى ابتداء باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (105)
ترجمه
دوست نميدارند آنانكه كافر شدند از اهل كتاب و نه مشركان آنكه فرستاده شود بر شما هيچ خيرى از پروردگارتان و خدا مخصوص ميفرمايد برحمت خود كسيرا كه بخواهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است..
تفسير
خير آيت واضح و حجت آشكار و معجزه داله بر نبوت پيغمبر (ص) و شرف اهل بيت او است و رحمت توفيق بدين اسلام و دوستى محمد (ص) و على (ع) است و در مجمع از امير المؤمنين و حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه مراد از رحمت نبوت است و بر هر يك از دو تقدير مشمول فضل بزرگ مخصوص برحمت است خواه پيغمبر باشد خواه اهل ايمان و بنظر حقير ظواهر الفاظ در معانى خود محفوظ است و در اين موارد بيان مصاديق كامله شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن أَهلِ الكِتابِ وَ لا المُشرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيكُم مِن خَيرٍ مِن رَبِّكُم وَ اللّهُ يَختَصُّ بِرَحمَتِهِ مَن يَشاءُ وَ اللّهُ ذُو الفَضلِ العَظِيمِ (105)
(كساني که كافر شدند از اهل كتاب و مشركين و بت پرستان دوست نميدارند که هيچ خيري از پروردگار شما بر شما نازل شود و حال آنكه خدا برحمت خود اختصاص ميدهد هر که را بخواهد و خدا صاحب فضل بزرگ است) چون اهل كتاب مخصوصا يهود تصور ميكردند که پيغمبر موعود از آنها است و اينکه امتياز که بعثت رسل و انزال كتب باشد خصيصه آنان است لذا وقتي ديدند پيغمبر موعود از غير آنها است و كتاب آسماني بر او هم نازل شد و حقايقي را که يهود حاضر نبودند كشف شود بوسيله قرآن ظاهر گرديد و در جنگها و غزوات مرتبا پيروز شده و نصرت الهي شامل حالشان گرديد از اينکه جهت حسد بردند و از اينكه خيري از خدا شامل حال پيروان پيغمبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله و سلّم شود بسيار ناراحت و نگران بودند.
و همچنين مشركين قريش از كبر و نخوتي که داشتند گمان نميبردند كار پيغمبر و آئين او رونقي پيدا كند و از اينكه پيغمبر و يارانش در غزوات مختلف مشمول نصرت و ظفر و ياري الهي ميشدند بسيار اندوهگين و ناراحت بودند و بالجمله اهل كتاب و مشركين به هيچ وجه حاضر نبودند که خير و خوشي از جانب خدا بر مسلمانان نازل شود و حتي كفار قريش در همان اوان بعثت چنانچه قرآن از آنها نقل ميكند ميگفتند لَو لا نُزِّلَ هذَا القُرآنُ عَلي رَجُلٍ مِنَ القَريَتَينِ عَظِيمٍ«1»
1- سوره زخرف آيه 30
جلد 2 - صفحه 137
چرا قرآن بر مرد بزرگي از يكي از دو شهرستان مكه و طايف که عروة بن مسعود ثقفي و وليد بن مغيرة باشد نازل نشده است و يهود چنانچه قبلا ذكر شد ميگفتند نُؤمِنُ بِما أُنزِلَ عَلَينا بنا بر اينکه مفاد آيه بيان حسد اهل كتاب و مشركين و بدخواهي آنان نسبت بمسلمين است.
ما يَوَدُّ بمعني ما يتمنّي (آرزو نميكنند) و بمعني ما يحبّ (دوست نميدارند) هر دو آمده و من مِن أَهلِ الكِتابِ بيانيّه است وَ لَا المُشرِكِينَ بحسب لفظ عطف باهل الكتاب است اگر چه بحسب معني معطوف بر الَّذِينَ كَفَرُوا ميباشد أَن يُنَزَّلَ در محل نصب است بنا بر مفعول بودن براي «يودّ» و من اول در مِن خَيرٍ مِن رَبِّكُم بعضي گفتند زائده و براي تأكيد و استغراق در نفي است و بهتر اينست که گفته شود بيانيه است و بيان أَن يُنَزَّلَ عَلَيكُم را مينمايد و من دوم براي ابتداء غايت است و در بعض اخبار خير بقرآن تفسير شده و اينکه از باب اظهر مصاديق آنست و با عموم که جميع خيرات دنيويه و اخرويه باشد منافات ندارد و همچنين رحمت در وَ اللّهُ يَختَصُّ بِرَحمَتِهِ مَن يَشاءُ در خبر منسوب بامير المؤمنين عليه السّلام و حضرت باقر عليه السّلام تفسير بنبوت شده که اجلي مصاديق آن است و منافي با عموم رحمت نيست و اينکه جمله رد بر انديشه باطل آنهاست که توهم ميكنند افاضه رحمت الهي بر بندگان بميل و خواهش آنهاست.
و جمله وَ اللّهُ ذُو الفَضلِ العَظِيمِ بمنزله علت و بيان وجه اختصاص برحمت است بهر که بخواهد.
و فضل بمعني رحمت و بخشش است و شمول آن منوط بقابليت محل است که هر كس را خدا لايق تفضلات و مراحم خود بداند مورد تفضل قرار ميدهد و چون كفار از اهل كتاب و مشركين لياقت اينکه مراحم الهي را نداشتند لذا شامل حالشان نشد، و چنانچه متذكر شدهايم نعم و مثوبات الهي همه از روي
جلد 2 - صفحه 138
تفضل است و ايمان و اخلاق و اعمال صالحه در انسان قابليت ايجاد ميكند و چنانچه در ادعيه وارده دارد «
کل نعمك ابتداء
» همه نعمتهاي الهي ابتدايي است و در عوض عمل نيست و كسي بواسطه عبادت استحقاق و طلب پيدا نميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 105)- این آیه، پرده از روی کینه توزی و عداوت گروه مشرکان و گروه اهل کتاب نیست به مؤمنان برداشته، میگوید: «کافران اهل کتاب و همچنین
ج1، ص108
مشرکان دوست ندارند خیر و برکتی از سوی خدا بر شما نازل گردد» (ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ).
ولی این تنها آرزویی بیش نیست زیرا: «خداوند رحمت و خیر و برکت خویش را به هر کس بخواهد اختصاص میدهد» (وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ).
«و خداوند دارای بخشش و فضل عظیم است» (وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ).
آری! دشمنان از شدّت کینه توزی و حسادت حاضر نبودند این افتخار و موهبت را بر مسلمانان ببینند که پیامبری بزرگ، صاحب یک کتاب آسمانی با عظمت از سوی خداوند بر آنها مبعوث گردد، ولی مگر میتوان جلو فضل و رحمت خدا را گرفت؟
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم