جامعیت مقاله متوسط
عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

غفلت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{متوسط}}
+
{{خوب}}
 +
«'''غفلت'''» بی توجهی و بی اعتنایی به چیزی که می­‌بایست مورد توجه و اعتنا قرار گیرد غفلت در زبان دین مفهوم وسیع و گسترده ای دارد؛ شامل غفلت از [[خدای متعال]] و غفلت از ناپایداری دنیا و غفلت از [[شیطان]] و از وسوسه های او و در یک بیان کلی، غفلت از اموری که به نوعی با سعادت انسان ارتباط دارد.
  
 +
==منشاء غفلت==
  
غفلت حالتى است كه بر قواى ادراكى انسان عارض مى‌شود و كارايى آنها را مختل مى‌سازد. معمولاً هر غفلت ناشى از يك توجه است. يعنى هرگاه قواى ادراكى انسان به شدت متوجه يك امر باشند، از امور ديگر غافل مى‌شوند. اگر قواى ادراكى كسى تحت اختيار او باشد و او بتواند توجه خود را از چيزى منصرف كند و به چيز ديگرى روى آورد، در حقيقت يك مهارت نفسانى را دارا شده است. اين مهارت نفسانى، به خودى خود داراى ارزش اخلاقى نيست؛ نه مى‌توان كسى را كه داراى چنين مهارتى است مدح كرد و نه مى‌توان فاقد اين مهارت را نكوهش نمود.
+
از نظر [[قرآن|قرآن کریم]] غافلان کسانی هستند که مشاعر خود را به سوی هستی باز ننموده اند و اهل تعقل در عالم نبوده اند:
  
با اين توضيحات غفلت را به دو نوع تقسيم مى‌كنيم:
+
{{متن قرآن|«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/۱۷۹.</ref> و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى جهنم آفریده‌ایم، زیرا دلهایى دارند که با آنها حقایق را دریافت نمى‌کنند و چشمانى دارند که با آنها نمى‌بینند و گوش هایى دارند که با آنها نمى‌شنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند، آنان همان غافلانند».
  
* نوع اول، غفلت كسى است كه قدرت تمركز خود را از دست مى‌دهد و توجه او در هر لحظه به سوى چيزى است.
+
قرآن غفلت را نتیجه گوش فرا ندادن به یادآوری های انبیاءبه علت مشغول شدن به بازی در سرای هستی می داند:
* نوع دوم، غفلت كسى است كه توجه خود را به امورى مى‌دهد كه بايسته توجه نيستند و يا امورى بى اصالت هستند كه توجه اصلى نفس نبايد به آنها تعلق گيرد.
 
  
غفلت نوع اول را مى‌توان نوعى بيمارى شمرد. اين بيمارى البته مى‌تواند ريشه در غفلت نوع دوم داشته باشد، ولى لزوماً چنين نيست؛ بلكه ممكن است حوادث زندگى و مصائب و مشكلات، كسى را به مشكل عدم تمركز مبتلا سازد؛ چنين عدم تمركزى مى‌تواند به حركت كمالى انسان آسيب برساند، ولى در صورتى كه اين غفلت ناشى از غفلت نوع دوم نباشد، شخص غافل در برابر آسيب هاى احتمالى معذور خواهد بود.  
+
{{متن قرآن|«اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ *لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ...»}}؛<ref>[[سوره انبیاء]]/۱-۳.</ref> وقت حساب مردم نزدیک شده است و آنان در بى خبرى رویگردانند هیچ پند و یادآورى تازه‌اى از پروردگارشان نیامد مگر این که بازیکنان آن را گوش دادند در حالى که دلهایشان مشغول است.»
  
غفلت نوع دوم ريشه در بينش و روش زندگى فرد دارد؛ به عبارت ديگر غفلت از امور اصيل و ارزشمند حيات مى‌تواند ناشى از نگرش نادرست به حقايق عالم باشد و نيز مى‌تواند از رفتار ناموافق و نامطابق فرد با عقايدش ريشه گيرد.
+
مشغول شدن به مظاهر زندگی مادی نظیر مال، ثروت و زن و فرزند نیز عامل غفلت بر شمرده شده است:‌ {{«متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ  وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»}}؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند. چه آنان که چنین کنند زيانكارانند.»<ref>[[سوره منافقون]] آیه ۹</ref>
 +
==راه رهایی از غفلت ==
  
كسى كه از آگاهى فطرى خويش به خداوند و از قوه خداداد عقل، بهره مناسب را در جهت تكميل خداباورى نمى‌برد و از پروردگار خويش غافل مى‌شود، توجه خود را به دنيا به معناى وسيع آن معطوف مى‌نمايد و از حقيقت عالم چشم مى‌پوشد و همه قواى ادراكى خود را متوجه عمران دنياى خود مى‌كند. او از توانايي هاى خود براى لذت حيوانى و كسب قدرت و شهرت استفاده مى‌كند و ديگر نمى‌تواند قواى خويش را براى سنجيدن مصالح خود در رابطه با آخرت بكار گيرد. به عبارت ديگر قواى او از فرط اشتغال به امور غيراصيل، از موضوع اصلى حيات غافل مى‌شوند و كارايى خود را از دست مى‌دهند.  
+
'''تضرع و زاری به درگاه خدا:''' {{متن قرآن|«وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ» }}<ref>[[سوره اعراف]]: آیۀ 205.</ref>؛ پروردگارت را در دل خود از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش.)
  
همچنين است كسى كه به رتبه معرفت خداوند مى‌رسد و به آخرت معتقد مى‌شود و به دين الهى اقرار مى‌كند؛ ولى على رغم آن عقايد، در جهت رضاى خداوندو عمران ‌آخرت خويش عمل نمى‌كند و از دين الهى تخلف مى‌كند. چنين فردى نيز اندك‌ اندك از توجه به امور اصيل حيات، يعنى ذكر خدا، عمل براى او و اصلاح آخرت غافل مى‌شود و همه قواى ادراكى او متوجه دنيا مى‌گردد.  
+
'''خواندن قرآن:''' {{متن قرآن|«كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ * فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ»}}؛ چنين نيست كه آنها مى‌گويند، آن (قرآن) يك تذكر و يادآورى است! هر كس بخواهد از آن پند مى‌گيرد.»<ref>[[سوره مدثر]]،آیه۵۴و۵۵</ref> از پیامبر اکرم نقل شده است: مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آيَاتٍ فِي لَيْلَةٍ لَمْ‏ يُكْتَبْ‏ مِنَ الْغَافِلِين‏ َوَ مَنْ قَرَأَ خَمْسِينَ آيَةً كُتِبَ مِنَ الذَّاكِرِين‏<ref>شیخ صدوق، الأمالي، 1376 ش‏، ص 59.</ref> کسی که هر شب ده آیه از قرآن بخواند، نامش جزو غافلان نوشته نمی شود و آنکه 50 آیه بخواند نامش جزو ذاکرین نوشته می شود».
  
قرآن كريم تأثير غفلت را بر ناتوانى قواى ادراكى و در نهايت اختلال خرد انسان بارها ذكر كرده است:  
+
'''تفکر:''' امام علی علیه السلام فرمود: التَّفَكُّرُ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِي الْمَاشِي فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّص‏<ref>الكافي، ج‏1، ص: 28</ref>؛ تفکر حیات و زندگی قلب بصیر است همان گونه كه اگر شخصِ چراغ به دست در تاريكيها در پرتو نور [چراغ] راه رود، بخوبى خود را نجات مى دهد و كمتر درنگ و توقف مى كند. و در قرآن از زبان اهل جهنم آمده است که: {{متن قرآن|«وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ»}}<ref>[[سوره ملک]]، آیه 10</ref>؛ مى‏‌گويند اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقّل مى‏‌كرديم جزء دوزخيان نبوديم.»
  
* {{متن قرآن|«ولقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن والانس لهم قلوب لايفقهون بها و لهم اعينٌ لايبصرون بها ولهم ءَاذانٌ لايسمعون بها اولئك كالا نعم با هم اضل اولئك هم الغفلون»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/179.</ref>
+
'''معاشرت با انسانهای صالح:''' غفلت نتیجه دل مردگی است و امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: «لِقاءُ أهلِ الخَیرِ عِمارَةُ القَلبِ<ref>مكاتيب الأئمة عليهم السلام، ج‏1، ص546</ref>: ملاقات اهل خیر، موجب آبادانی قلب می شود».  
 
 
و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى جهنم آفريده‌ايم، زيرا دلهايى دارند كه با آنها حقايق را دريافت نمى‌كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى‌بينند و گوش هايى دارند كه با آنها نمى‌شنوند. آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه ترند، آنان همان غافلانند.
 
 
 
قرآن قبل از اين آيه درباره كسى سخن گفته كه نشانه‌هاى حقايق الهى به او داده شده است. در حالى كه از آنها روگردان شده است؛ در حالي كه آن نشانه‌ها مى‌توانست موجب رفعت او باشد يعنى مى‌توانست او را به علم و شناخت خداوند و ايمان به او برسانند ولى او به سبب گرويدن به دنيا و پيروى از هواى نفس، از گمراهان شده و آيات خداوند را تكذيب كرده است.
 
 
 
چنين كسى به سبب توجه به دنيا كه امرى گذرا و غيراصيل است، از توجه به آيات الهى و ايمان و مخالفت با هواى نفس كه امورى اصيل هستند غافل مى‌شود و قواى ادراكى او كارآيى خود را از دست مى‌دهند. بدون شك مقصود از چشمى كه نمى‌بيند و گوشى كه نمى‌شنود، چشم كور و يا گوش كر نيست زيرا چهارپايان كه مشابه اينان هستند اندام هاى بينايى و شنوايى سالمى دارند. با اين تفاوت كه حيوانات از اين اندام ها براى ادراك چيزى استفاده مى‌كنند كه در خور حدّ وجودى آنهاست، ولى غافلان از اين اندام ها و از قوه تعقل و فهم خود براى ادراك چيزى استفاده مى‌كنند كه از حدّ وجودى آنها فروتر است و آنها براى آن آفريده نشده‌اند و از همين روست كه غافلان از چهارپايان پست‌تر و گمراه‌تراند.
 
 
 
* {{متن قرآن|«اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون مايأتيهم من ذكر من ربهم محدث الا استمعوه و هم يلعبون لاهيةً قلوبهم»}}؛<ref>[[سوره انبياء]]/ 1-3.</ref>
 
 
 
وقت حساب مردم نزديك شده است و آنان در بى خبرى رويگردانند هيچ پند و يادآورى تازه‌اى از پروردگارشان نيامد مگر اين كه بازيكنان آن را گوش دادند در حالى كه دلهايشان مشغول است.
 
 
 
در اين آيه گفته شده است كه غافلان به پند خداوند گوش مى‌دهند (استماع مى‌كند) و فقط آن پندها را مى‌شنوند، در حالى كه دلهاى آنان مشغول چيزهاى ديگر است. اشتغال به چيزهاى ديگر ناشى از ضعف قواى ادراكى نيست، بلكه ضعف قواى ادراكى ناشى از مشغول بودن قلب به چيزهاى بيهوده است. اين اشتغال چنان اختلالى در درك حقيقت ايجاد مى‌كند كه حتى با گوش دادن به پند الهى، درك درستى حاصل نمى‌شود.
 
 
 
غفلت از حقيقت هستى و مسير واقعى حيات، در هر شرايط فردى و محيطى ممكن است رخ دهد. همان طور كه هوشيارى و تذكر نسبت به حقيقت هستى و صراط مستقيم و آخرت ممكن است در هر شرايطى واقع شود. نمونه‌هاى روشن اين دو ادعا را در تاريخ پيامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله مى‌توان سراغ گرفت. ايشان پيش از بعثت در جامعه‌اى آكنده از شرك و گمراهى زندگى مى‌كردند و در حالى كه غفلت همه جا را فراگرفته بود قلب بيدار او پذيراى وحى الهى شد. پس از بعثت و در اوج اقتدار اسلام و در حضور پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله كه بيداركننده دلها بود، دلهاى خفته‌اى وجود داشت كه هرگز بيدار نشد و تا لحظه مرگ پرده غفلت را ندريد.
 
 
 
البته نبايد از اين نكته غافل بود كه محيط و جامعه الهى زمينه مساعدى براى دورى از غفلت و بيدارى دل فراهم مى‌سازد و اجتماع غافل زمينه غفلت مردم را مهياتر مى‌كند اما با وجود اين، راه براى هيچكس مسدود نيست. رسيدن به معرفت خدا و سلوك در طريق او براى همه مردم در همه اعصار ممكن است؛ جز آن كه در برخى جوامع دشوارتر و در نتيجه شمار سالكان طريق هدايت كمتر است.
 
 
 
البته غفلت مفهوم وسيع و گسترده ای دارد؛ شامل غفلت از [[خدای متعال]] و غفلت از ناپايداری دنيا و غفلت از [[شيطان]] و از وسوسه های او و در يك بيان كلی، غفلت از اموری كه به نوعی با سعادت انسان ارتباط دارد.
 
  
 
==روایاتی در باب غفلت==
 
==روایاتی در باب غفلت==
  
* ...يا أحمد أنت لاتغفل أبدا من غفل عنی لاأبالی بأی واد هلك...
+
*خطاب به [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در [[معراج]]: «... یا أحمد أنت لاتغفل أبدا، من غفل عنی لاأبالی بأی واد هلک...؛ ای احمد! هرگز غافل مشو؛ هر کس از من غافل شود، من نسبت به این که در کدام راه، هلاک و نابود می شود، اعتنا نمی کنم»<ref>[[ارشادالقلوب]]، ج۱، ص۲۰۵.</ref>
 
 
خطاب به [[رسول خدا]] صلی الله عليه و آله در [[معراج]]: ای احمد! هرگز غافل مشو؛ هر كس از من غافل شود، من نسبت به اين كه در كدام راه، هلاك و نابود می شود، اعتنا نمی كنم. ([[ارشادالقلوب]]، ج1، ص205)
 
 
 
* ...وَ قِيلَ لَهُ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ أَوْصِ فَقَالَ اثْنُوا لِی وِ سَادَةً ثُمَّ قَال... فَيَا لَهَا حَسْرَةً عَلَی كُلِّ ذِی غَفْلَةٍ أَنْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً أَوْ تُؤَدِّيَهُ أَيَّامُهُ إِلَی شِقْوَة...
 
 
 
اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: ای وای! بر غافلی كه عمرش، حجتی عليه اوست و روزگارش او را به بدبختی كشاند. ([[الكافی]]، ج1، ص299)
 
 
 
* الغفلة أضر الاعداء.
 
 
 
اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: غفلت از بزرگترين، دشمنان انسان است. ([[غررالحكم]]، ص265)
 
  
* الغفلة ضلال النفوس و عنوان النحوس.
+
*امیرمؤمنان علیه السلام:«الغفلة أضر الاعداء؛ غفلت ضرر رساننده ترین دشمنان است»<ref>تصنیف غرر الحکم، ص۲۶۵.</ref>
  
اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: غفلت مايه گمراهی افكار و سرلوحه نحوست ها است.
+
*امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «الغفلة حَسْرَةً عَلَی کلِّ ذِی غَفْلَةٍ و عنوان النحوس؛ غفلت مایه گمراهی افکار و سرلوحه نحوست ها است».<ref>تصنیف غرر الحکم، ص۲۶۵.</ref>
  
* احذروا الغفلة فإنها من فساد الحس.
+
*امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: اهل دنيا مانند كاروانى هستند كه ايشان را مى‌‏برند در حاليكه خوابند.<ref>نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، حکمت 62</ref>
  
اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: از غفلت بپرهيزيد، چون غفلت باعث فساد حس می شود.
+
*امام صادق علیه السلام: إيّاكم و الغفلة! فإنّه من غفل فإنّما يغفل عن نفسه. و إيّاكم و التّهاون بأمر اللَّه عزّ و جلّ، فإنّه من تهاون بأمر اللَّه أهانه اللَّه يوم القيامة.
  
 +
از غفلت بپرهيزيد، چه هر كس غافل شود، از خود غافل شده است. و از سستى در برابر فرمان خداى بزرگ بپرهيزيد، چه هر كس در امر خدا سستى كند، خدا او را روز قيامت خوار مى‏‌كند.<ref>الحياة، ترجمه احمد آرام، ج1، ص338</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* سایت دانلود بوک بخش با معصومین.
+
*کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
* محمود فتحعی خانی، آموزه های بنیادین علم اخلاق، ج2.
+
*شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
 
+
*تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
 +
*محمود فتحعی خانی، آموزه های بنیادین علم اخلاق، ج۲.
 +
*حكيمى، محمدرضا، الحياة، ترجمه احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380ش.
 +
*شیخ صدوق، محمد بن على‏ بن بابویه،الأمالي، تهران، كتابچى، 1376 ش‏.
 +
*احمدى میانجى، على، مکاتیب الأئمة علیهم السلام، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= متوسط
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= متوسط
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۵۶

«غفلت» بی توجهی و بی اعتنایی به چیزی که می­‌بایست مورد توجه و اعتنا قرار گیرد غفلت در زبان دین مفهوم وسیع و گسترده ای دارد؛ شامل غفلت از خدای متعال و غفلت از ناپایداری دنیا و غفلت از شیطان و از وسوسه های او و در یک بیان کلی، غفلت از اموری که به نوعی با سعادت انسان ارتباط دارد.

منشاء غفلت

از نظر قرآن کریم غافلان کسانی هستند که مشاعر خود را به سوی هستی باز ننموده اند و اهل تعقل در عالم نبوده اند:

«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»؛[۱] و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى جهنم آفریده‌ایم، زیرا دلهایى دارند که با آنها حقایق را دریافت نمى‌کنند و چشمانى دارند که با آنها نمى‌بینند و گوش هایى دارند که با آنها نمى‌شنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند، آنان همان غافلانند».

قرآن غفلت را نتیجه گوش فرا ندادن به یادآوری های انبیاءبه علت مشغول شدن به بازی در سرای هستی می داند:

«اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ *لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ...»؛[۲] وقت حساب مردم نزدیک شده است و آنان در بى خبرى رویگردانند هیچ پند و یادآورى تازه‌اى از پروردگارشان نیامد مگر این که بازیکنان آن را گوش دادند در حالى که دلهایشان مشغول است.»

مشغول شدن به مظاهر زندگی مادی نظیر مال، ثروت و زن و فرزند نیز عامل غفلت بر شمرده شده است:‌ الگو:«متن قرآن؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند. چه آنان که چنین کنند زيانكارانند.»[۳]

راه رهایی از غفلت

تضرع و زاری به درگاه خدا: «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ» [۴]؛ پروردگارت را در دل خود از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش.)

خواندن قرآن: «كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ * فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ»؛ چنين نيست كه آنها مى‌گويند، آن (قرآن) يك تذكر و يادآورى است! هر كس بخواهد از آن پند مى‌گيرد.»[۵] از پیامبر اکرم نقل شده است: مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آيَاتٍ فِي لَيْلَةٍ لَمْ‏ يُكْتَبْ‏ مِنَ الْغَافِلِين‏ َوَ مَنْ قَرَأَ خَمْسِينَ آيَةً كُتِبَ مِنَ الذَّاكِرِين‏[۶] کسی که هر شب ده آیه از قرآن بخواند، نامش جزو غافلان نوشته نمی شود و آنکه 50 آیه بخواند نامش جزو ذاکرین نوشته می شود».

تفکر: امام علی علیه السلام فرمود: التَّفَكُّرُ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِي الْمَاشِي فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّص‏[۷]؛ تفکر حیات و زندگی قلب بصیر است همان گونه كه اگر شخصِ چراغ به دست در تاريكيها در پرتو نور [چراغ] راه رود، بخوبى خود را نجات مى دهد و كمتر درنگ و توقف مى كند. و در قرآن از زبان اهل جهنم آمده است که: «وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ»[۸]؛ مى‏‌گويند اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقّل مى‏‌كرديم جزء دوزخيان نبوديم.»

معاشرت با انسانهای صالح: غفلت نتیجه دل مردگی است و امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: «لِقاءُ أهلِ الخَیرِ عِمارَةُ القَلبِ[۹]: ملاقات اهل خیر، موجب آبادانی قلب می شود».

روایاتی در باب غفلت

  • خطاب به رسول خدا صلی الله علیه و آله در معراج: «... یا أحمد أنت لاتغفل أبدا، من غفل عنی لاأبالی بأی واد هلک...؛ ای احمد! هرگز غافل مشو؛ هر کس از من غافل شود، من نسبت به این که در کدام راه، هلاک و نابود می شود، اعتنا نمی کنم»[۱۰]
  • امیرمؤمنان علیه السلام:«الغفلة أضر الاعداء؛ غفلت ضرر رساننده ترین دشمنان است»[۱۱]
  • امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «الغفلة حَسْرَةً عَلَی کلِّ ذِی غَفْلَةٍ و عنوان النحوس؛ غفلت مایه گمراهی افکار و سرلوحه نحوست ها است».[۱۲]
  • امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: اهل دنيا مانند كاروانى هستند كه ايشان را مى‌‏برند در حاليكه خوابند.[۱۳]
  • امام صادق علیه السلام: إيّاكم و الغفلة! فإنّه من غفل فإنّما يغفل عن نفسه. و إيّاكم و التّهاون بأمر اللَّه عزّ و جلّ، فإنّه من تهاون بأمر اللَّه أهانه اللَّه يوم القيامة.

از غفلت بپرهيزيد، چه هر كس غافل شود، از خود غافل شده است. و از سستى در برابر فرمان خداى بزرگ بپرهيزيد، چه هر كس در امر خدا سستى كند، خدا او را روز قيامت خوار مى‏‌كند.[۱۴]

پانویس

  1. سوره اعراف/۱۷۹.
  2. سوره انبیاء/۱-۳.
  3. سوره منافقون آیه ۹
  4. سوره اعراف: آیۀ 205.
  5. سوره مدثر،آیه۵۴و۵۵
  6. شیخ صدوق، الأمالي، 1376 ش‏، ص 59.
  7. الكافي، ج‏1، ص: 28
  8. سوره ملک، آیه 10
  9. مكاتيب الأئمة عليهم السلام، ج‏1، ص546
  10. ارشادالقلوب، ج۱، ص۲۰۵.
  11. تصنیف غرر الحکم، ص۲۶۵.
  12. تصنیف غرر الحکم، ص۲۶۵.
  13. نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، حکمت 62
  14. الحياة، ترجمه احمد آرام، ج1، ص338

منابع

  • کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
  • شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
  • تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • محمود فتحعی خانی، آموزه های بنیادین علم اخلاق، ج۲.
  • حكيمى، محمدرضا، الحياة، ترجمه احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن على‏ بن بابویه،الأمالي، تهران، كتابچى، 1376 ش‏.
  • احمدى میانجى، على، مکاتیب الأئمة علیهم السلام، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.