سید علی اصغر خویی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==خاندان علی اصغر خویی==
+
'''آیت الله سید علی‌اصغر خویی''' (۱۳۱۲ - ۱۴۰۲ ق)، از روحانیون مجاهد [[شیعه]] در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوه کمری]] بود. اساس فعالیتهای اجتماعی این عالم فرهیخته، حمایت از مواضع سیاسی [[امام خمینی]] و دفاع از حقوق ملت [[ایران|ایران]] بود و پیوسته نقش مؤثری در حرکت‌های مردمی ‌‌داشت.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = سید علی‌اصغر صادقی خویی
 +
||تصویر= [[پرونده:A-khoei.jpg|230px]]
 +
|زادروز =  ۱۳۱۲ قمری
 +
|زادگاه =  خوی
 +
|وفات =  ۱۴۰۲ قمری
 +
|مدفن = [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]]
 +
|اساتید =   [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت]]، [[سید حسین بادکوبه ای|سید حسین بادکوبه‌ای]]، [[محمدحسین غروی اصفهانی|محمدحسین اصفهانی]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]]،...
 +
|شاگردان = میر جعفر مرقاتی خویی، شیخ ابوطالب فاضلی خویی، سید محمد مصری،...
 +
|آثار = مقدمه بر «[[منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئی) (کتاب)|منهاج البراعه]]»، مقدمه بر «التحفة المرضیة»، مقدمه بر «تحفة الاخوان فی تجوید القرآن»،...
 +
}}
  
تبار آیت الله سيد علي‌اصغر صادقي خويي از خاندان‌هاي مهم علمی ‌‌شيعه در آذربايجان است. آنان از سادات حسيني، معروف به «ابيض» بوده و اين شهرت از «حسين ابيض» به آنان رسيده است. آیت الله صادقي خويي از ذريه سلالة الاطياب سيد محمد مصري است كه دعاي علوي مصري از اوست. وي با هشت واسطه به حضرت سيد الساجدين، [[امام زين العابدين]] علیه‌السلام منسوب است.
+
==ولادت و خاندان==
  
نسب نامه آیت الله صادقي خويي و ديگر خاندان‌هاي وابسته به اين سلسله جليله در شجره‌نامه مفصلي كه توسط فقيه فرزانه، آیت الله حاج سيد ابراهيم علوي خويي<ref> شجره‌نامه آیت الله صادقي خويي به ترتيبي كه آیت الله علوي ذكر نموده چنين است: سيد علي‌اصغر، فرزند سيد مجتبي، فرزند سيد صادق، فرزند سيد صالح، فرزند سيد علي‌اصغر، فرزند سيد مهدي، فرزند سيد مصطفي، فرزند حاجي سيد زين‌العابدين، فرزند سيد مير، فرزند سيد حسن، فرزند سيد هاشم - كه در زنوز به خاك سپرده شده است -، فرزند سيد علي، فرزند سيد فخرالدين، فرزند سيد شرف الدين، فرزند سيد شمس‌الدين، فرزند سيد محمد مصري علوي حسيني ملقب به حجازي، فرزند سيد شجاع‌الدين، فرزند سيد سليمان، فرزند سيد عقيل، فرزند سيد احمد، فرزند سيد حسن، فرزند سيد حسين، فرزند سيد حسن، فرزند علي، فرزند علي بن الحسين بن علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام. (شجرنامه خاندان مقبره، استخراج آیت الله سيد ابراهيم علوي خويي).</ref> در سال 1405 ق. استخراج گرديده، درج شده است. اين نسب نامه به تأييد نسب شناس معاصر، آیت الله مرعشي نجفي رسيده است.
+
سید علی‌اصغر صادقی خویی فرزند میر مجتبی، در تاریخ سیزدهم [[ماه محرم|محرم]] الحرام ۱۳۱۲ قمری در خوی -از شهرستان‌های آذربایجان غربی- در خانواده‌ای علمی‌‌ و مذهبی دیده به جهان گشود.  
  
==مشاهيري از تبار سيد محمد مصري==
+
تبار آیت الله خویی از خاندان‌های مهم علمی ‌‌[[شیعه|شیعه]] در آذربایجان است. آنان از [[سادات]] حسینی، معروف به «ابیض» بوده و این شهرت از «حسین ابیض» به آنان رسیده است. آیت الله صادقی خویی از ذریه سلالة الاطیاب سید محمد مصری است که دعای علوی مصری از اوست. وی با هشت واسطه به حضرت سید الساجدین، [[امام زین العابدین]] علیه‌السلام منسوب است.
  
دانشمندان و رجال علمی‌‌ و مذهبي، بسياري از نوادگان و نبيرگان سيد محمد مصري در جامعه اسلامی‌‌ درخشيدند و در سده‌هاي گذشته، صاحبان آثار علمی‌‌ و فرهنگي فراواني در كشور پهناور ايران عزيز بودند. برخي از اين فرهيختگان علمی‌‌ و مذهبي عبارتند از حضرات:
+
دانشمندان و رجال علمی‌‌ و مذهبی، بسیاری از نوادگان سید محمد مصری در جامعه اسلامی‌‌ درخشیدند و در سده‌های گذشته، صاحبان آثار علمی‌‌ و فرهنگی فراوانی در کشور پهناور ایران عزیز بودند. برخی از این فرهیختگان علمی‌‌ و مذهبی عبارتند از حضرات:
  
* 1- سيد حسين كوه‌كمري معروف به «سيد حسين تُرك»؛
+
*[[سید حسین کوه کمره ای|سید حسین کوه‌کمری]] معروف به «سید حسین تُرک»؛
  
* 2- آقا مير يعقوب مقبره خويي، صاحب بارگاه باشكوه در خوي؛
+
*آقا سید حسن معروف به سید حسن بابا، صاحب بارگاه مجلل در روستای کوه‌کمر؛
  
* 3- آقا ميرفتاح، صاحب بارگاه معروف در روستاي «ممشخان» خوي؛
+
*علامه محقق، حاج میرزا محمدحسن زنوزی خویی، صاحب اثر معروف «[[ریاض الجنة (کتاب)|ریاض الجنة]]»؛
  
* 4- آقا سيد حسن معروف به سيد حسن بابا، صاحب بارگاه مجلل در روستاي كوه‌كمر؛
+
*[[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت]]، مرجع تقلید وقت و مؤسس مدرسه حجتیه در [[قم]]؛
  
* 5- علامه محقق، حاج ميرزا محمدحسن زنوزي خويي، صاحب اثر معروف «رياض الجنة»؛
+
*سید حسن خویی، دایی آیت الله [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|مرعشی نجفی]]؛
  
* 6- حاج مير عبدالعلي آقا، صاحب مزار معروف در خوي؛
+
==تحصیلات و استادان==
  
* 7- سيد محمد حجت، مرجع تقليد وقت و مؤسس مدرسه حجتيه در قم؛
+
علی اصغر خویی از همان دوران کودکی به خاطر تعلق داشتن به خاندان سیادت و علاقه فراوان به فراگیری [[علوم اسلامی|علوم اسلامی]]، وارد [[حوزه علمیه]] خوی گردید و از استادان بزرگوار آن دیار کسب فیض کرد.<ref> گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۳، ص ۴۴۶.</ref> وی [[ادبیات عرب|ادبیات]]، [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را از محضر استادان همشهری خویش فراگرفت، از جمله:
  
* 8- حاج مير يعقوب ثاني؛
+
*'''<I>آخوند ملا علی مدد محسنی بدل‌آبادی (م، ۱۳۵۵ ق):</I>''' ایشان از عالمان مبرز و از فقیهان وارسته خوی و حوزه درسی‌اش در خوی زبانزد خاص و عام بود. آقا سید علی‌اصغر خویی، علوم مقدمات و ادبیات را پیش وی خوانده است.<ref> مزارات خوی، محمد الوانساز خویی، خطی.</ref>
 +
*'''<I>آیت الله سید باقر خویی (۱۲۶۲-۱۳۴۶ ق):</I>''' وی پسرعموی آیت الله [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی]] و از شاگردان [[سید حسین کوه کمره ای|سید حسین ترک کوه‌کمری]] و کاشف‌الغطا است. آقا سید علی‌اصغر، مقداری از فقه و اصول را پیش او فراگرفته است.<ref> همان.</ref>
  
* 9- سيد مهدي خويي، امام جماعت مسجد مدرسه صادقيه تبريز، جد مادري آیت الله مرعشي نجفي؛
+
'''هجرت به نجف:'''
  
* 10- سيد حسن خويي، دايي آیت الله مرعشي نجفي؛
+
آقا سید علی‌اصغر در سال ۱۳۴۱ ق. به [[نجف]] سفر نمود و به مدت نُه سال با جدیت هر چه تمامتر در آنجا مشغول فراگیری [[علوم اسلامی]]<nowiki/> گردید. عالم ربانی، حاج شیخ حسن بصیری در خصوص علاقه و اشتیاق ایشان به تحصیل از قول آیت الله سید ابوالقاسم خویی می‌‌گوید: «ما در نجف اشرف همه چیز را مانع درس و مباحثه علمی ‌‌نمی‌‌دانستیم؛ بلکه درس را مانع همه چیز می‌‌دانستیم. حتی پسرم در خانه ما وفات نمود و ما موقع درس، جلسه درس را تعطیل نکردیم».<ref> خمس، شیخ حسن بصیری، ص ۸۲.</ref>
  
* 11- سيد موسي مرجعي؛
+
معظم‌له به مدت یک سال، [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] و [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] (خیارات) را از [[عبدالحسین فقیهی رشتی|شیخ عبدالحسین رشتی]] و خارج [[فقه]] (صلوة) را از [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت]] و (متاجر) را از [[میرزا علی ایروانی|میرزا علی ایروانی]] فراگرفت. وی در دروس [[فلسفه]]، [[حکمت]] و [[علم کلام|کلام]] فیلسوف زمان، [[سید حسین بادکوبه ای|سید حسین بادکوبه‌ای]] و خارج فقه و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] آیات عظام: [[محمدحسین غروی اصفهانی|شیخ محمدحسین اصفهانی]]، [[میرزا محمدحسین نائینی|شیخ محمدحسین نایینی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]] و [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]] حاضر شد و بهره‌ها برد.<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۴۴۶، ج ۵، ص ۶۷.</ref>
  
* 12- سيد ابراهيم علوي خويي، از شاگردان ممتاز امام خميني قدس سره و صاحب اجازه عرفاني از آن بزرگوار؛
+
این مرد بزرگ در جوار امیرمؤمنان [[امام علی]] علیه‌السلام، روح بلند و تشنه‌اش را با علوم و معارف اسلامی ‌‌سیراب کرد و به دریافت اجازه نامه [[اجتهاد]] از استادانش مفتخر گردید. وی با کوله‌باری از علم و معنویت در سال ۱۳۵۰ ق. به خوی بازگشت. بازگشت وی به خوی، به حسب درخواست رسمی ‌‌اهالی شهرستان خوی و دستور [[سید ابوالحسن اصفهانی|آیت الله اصفهانی]] صورت گرفت.<ref> همان.</ref>
  
* 13 - حاج سيد علي‌اصغر صادقي خويي، (شخصيت مورد نظر ما).<ref> شجره‌نامه خاندان مقبره، استخراج آیت الله سيد ابراهيم علوي خويي.</ref>
+
==فعالیت‌های علمی‌‌ و فرهنگی==
  
==تولد سید علی اصغر==
+
خدمات علمی‌‌ و فرهنگی سید علی اصغر در خوی، بیشتر بر سه محور اساسی دور می‌‌زند:
  
حاج سيد علي‌اصغر صادقي خويي معروف به آیت الله خويي در تاريخ سيزدهم [[محرم]] الحرام 1312 ق. در خوي<ref> از شهرستان‌هاي آذربايجان غربي.</ref> در خانواده‌اي علمی‌‌ و مذهبي ديده به جهان گشود. وي از همان دوران كودكي به خاطر تعلق داشتن به خاندان سيادت و علاقه فراوان به فراگيري علوم اسلامي، وارد حوزه علميه خوي گرديد و از استادان بزرگوار آن ديار كسب فيض كرد.<ref> گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، ج 3، ص 446.</ref>
+
'''<I>الف) تبلیغ:</I>'''
  
==استادان علی اصغر خویی==
+
از وظایف مسلم عالمان اسلامی‌‌ و رهبران علمی ‌‌[[شیعه]] است. آیت الله خویی همچون عالمان دلسوز دیگر، همیشه در امر تبلیغ و هدایت مردم مؤمن پیشتاز بوده و رسالت خویش را به شایستگی انجام داده است. وی پس از استقرار در خوی در [[مسجد]] معروف «ملاحسن»، در مرکز شهر و در مسجد «شعبان» در نزدیکی منزل مسکونی‌اش به اقامه [[نماز جماعت]] پرداخت. وی با دایر کردن جلسات مختلف دینی و محفل‌های مذهبی، به نشر معارف الهی همت گماشت. او با اقدامات به موقع، حفاظت و حراست از دستاوردهای [[اسلام]] و شیعه و دفاع از حریم روحانیت را سرلوحه کارهای خویش قرار داد.<ref> تذکرة الفضلاء، خطی.</ref>
  
آیت الله خويي ادبيات، [[فقه]] و [[اصول]] را از محضر استادان همشهري خويش فراگرفت. استادان او در زادگاهش عبارتند از:
+
'''<I>ب) مدرسه نمازی:</I>'''
  
'''<I>1- آخوند ملا علي مدد محسني بدل‌آبادي (متوفي 28 صفر 1355 ق):</I>'''
+
مدرسه علوم دینی نمازی یکی از چهار مدرسه آباد خوی بوده که توسط شخصی نیکوکار به نام حاج محمد، داماد مرحوم شیخ محمد نمازی، برای تدریس پدر زنش در سال ۱۲۰۰ ق. احداث شده است. با ورود آیت الله خویی به شهرستان خوی، مدرسه نمازی رو به تخریب و ویرانی نهاده و تقریباً از سکنه خالی شده بود. وی با کمک مردم خوی، شروع به بازسازی مدرسه نمود و کتابخانه در خور تحسین تأسیس کرد و مقداری کتاب به کتابخانه تازه تأسیس مدرسه اهدا نمود.<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۴۴۷.</ref>
  
ايشان از عالمان مبرز و از فقيهان وارسته خوي و حوزه درسي‌اش در خوي زبانزد خاص و عام بود. وي شاگردان فاضلي پرورش داده است. وفات او در خوي اتفاق افتاد و در روستاي اجداي‌اش - بدل‌آباد - به خاك سپرده شد. آقا سيد علي‌اصغر خويي، علوم مقدمات و ادبيات را پيش وي خوانده است.<ref> مزارات خوي، محمد الوانساز خويي، خطي.</ref>
+
'''<I>ج) تربیت طلاب:</I>'''
  
'''<I>2- آقا شيخ محمد خويي (1315-1392 ق):</I>'''
+
ایشان پس از بازسازی مدرسه نمازی شروع به جذب طلاب علوم دینی نمود و تدریس و تربیت آن‌ها را به عهده گرفت. اکنون بسیاری از عالمان خوی از پرورش یافتگان حوزه درسی وی هستند و در شهرهای مختلف [[جمهوری آذربایجان|آذربایجان]] و [[ایران|ایران]] مشغول خدمات دینی‌اند. برای نمونه به شرح‌حال پنج تن از شاگردان مشهور ایشان در دوره نخست تدریس در مدرسه نمازی اشاره می‌‌شود:
  
وي از استادان گرانقدر حوزه علميه خوي و معروف به «باغدرقي» است. شيخ محمد تحصيلات خود را در خوي، [[نجف]] و [[قم]] سپري نمود و سپس به خوي بازگشت و به تبليغ و تدريس پرداخت. آیت الله قسمتي خويي از فقه و اصول را پيش او فراگرفته است.
+
*۱- میر جعفر مرقاتی خویی (داماد معظم‌له)
  
شيخ محمد خويي در «ارث» منظومه‌اي دارد كه حاوي 1120 بيت است. او در اواخر عمر در تهران ساكن شد و سپس به اروميه رفت. وي در سال 1392 ق. در همان جا درگذشت و در قبرستان «نو» قم دفن شد.<ref> تذكرة الفضلاء، شيخ جابر فاضلي، تصحيح علي صدرايي خويي، خطي.</ref>
+
*۲- شیخ ابوطالب فاضلی خویی (۱۳۴۵-۱۴۱۵ ق)
  
'''<I>3- آیت الله سيد باقر خويي (1262-1346 ق):</I>'''
+
- آیت الله شیخ خلیل قبله‌ای
  
وي پسرعموي آیت الله سيد ابوالقاسم خويي و از شاگردان سيد حسين ترك كوه‌كمري و كاشف‌الغطا است. او در منزل شخصي خود، تدريس می‌‌كرد و فردي فقيه، محقق و عادل بود. آقا سيد علي‌اصغر، مقداري از فقه و اصول را پيش او فراگرفته است.<ref> همان.</ref>
+
*۴- شیخ حسن بصیری
  
==حوزه علميه نجف==
+
*۵- سید محمد مصری
  
حوزه علميه [[نجف]] اشرف از حوزه‌هاي كهن شيعه و يكي از مهمترين مراكز تدريس [[فقه]] و [[اصول]] شيعي است. او در سال 1341 ق. به ديار علوي سفر نمود و به مدت نُه سال با جديت هر چه تمامتر در آنجا مشغول فراگيري علوم اسلامی‌‌ گرديد.
+
==آثار و تألیفات==
  
عالم رباني، حاج شيخ حسن بصيري در خصوص علاقه و اشتياق ايشان به تحصيل از قول آیت الله سيد ابوالقاسم خويي می‌‌گويد: «ما در نجف اشرف همه چيز را مانع درس و مباحثه علمی ‌‌نمی‌‌دانستيم؛ بلكه درس را مانع همه چيز می‌‌دانستيم. حتي پسرم در خانه ما وفات نمود و ما موقع درس، جلسه درس را تعطيل نكرديم».<ref> خمس، شيخ حسن بصيري، ص 82.</ref>
+
آنچه که از آثار ایشان بدست آمده، مقدمه‌هایی است که بر سه کتاب نگاشته‌اند:
  
معظم‌له به مدت يك سال، رسائل و مكاسب (خيارات) را از شيخ عبدالحسين رشتي و خارج فقه (صلوة) را از سيد محمد حجت و (متاجر) را از ميرزا علي ايرواني فراگرفت. وي در دروس فلسفه، [[حكمت]] و كلامِ فيلسوف زمان، سيد حسين بادكوبه‌اي و خارج فقه و اصول آيات عظام: شيخ محمدحسين اصفهاني مشهور به «كمپاني»، شيخ محمدحسين ناييني، آقا ضياءالدين عراقي و سيد ابوالحسن اصفهاني حاضر شد و بهره‌ها برد.<ref> گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 446، ج 5، ص 67.</ref>
+
*۱- مقدمه بر کتاب «[[منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئی) (کتاب)|منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه]]»، تألیف [[میرزا حبیب الله هاشم خویی|میرزا حبیب‌الله خویی]]؛
  
==بازگشت سید به خوي==
+
*۲- مقدمه بر کتاب «التحفة المرضیة»، تألیف آیت الله سید محمدتقی نجفی خویی؛
  
اين مرد بزرگ در جوار اميرمؤمنان [[امام علی]] علیه‌السلام، روح بلند و تشنه‌اش را با علوم و معارف اسلامی ‌‌سيراب كرد و به دريافت اجازه نامه اجتهاد از استادانش مفتخر گرديد. وي با كوله‌باري از علم و معنويت در سال 1350 ق. به خوي بازگشت. بازگشت وي به خوي، به حسب درخواست رسمی ‌‌اهالي شهرستان خوي و دستور آیت الله اصفهاني صورت گرفت.<ref> همان.</ref>
+
*۳- مقدمه بر کتاب «تحفة الاخوان فی تجوید القرآن»، تألیف میرزا امین‌الله کاتبی خویی.
  
==اقامت در ایران==
+
==فعالیت‌های سیاسی==
  
خويي، پس از پنج سال اقامت در وطن، بار ديگر آهنگ سفر كرد و در سال 1355 ق. عازم [[عراق]] گرديد. وي با بهره‌گيري از آموخته‌هاي علمی‌‌ و معنوي، به تدريس دروس فقه و اصول همت گماشت و محفل علمی ‌‌خوي تشكيل داد.
+
دوران اقامت آیت الله علی اصغر خویی در خوی، مصادف با واگذاری نفت شمال به شوروی بود و ایشان با این عمل دولت به سختی مخالفت می‌‌کرد، که در نهایت موجب انتقال ایشان به [[تهران]] گردید. حاج سید ابراهیم علوی در این زمینه می‌‌نویسد: «در سال ۱۳۲۴ ش. به خاطر ابا از امضای ورقه واگذاری نفت شمال به شوروی‌ها ناچار به تهران منتقل شد».<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۵، ص ۵۲۰ و ۵۲۱.</ref>
  
او اين بار نزديك به چهار سال در اين سرزمين اقامت گزيد و در سال 1358 ق. براي هميشه راهي ايران گرديد و در خوي رحل اقامت افكند.<ref> همان.</ref>
+
آیت الله خویی چهل و یک سال در تهران سکونت نمود و در طول این مدت به خدمات علمی‌‌ و فرهنگی مشغول بود. او در یکی از مساجد اطراف «گلوبندک» [[نماز جماعت]] برپا می‌‌کرد و معارف دینی را با زبانی ساده و همه فهم، برای مردم بیان می‌‌نمود.
  
==فعاليت‌هاي علمی‌‌ و فرهنگي سید علی اصغر در خوي==
+
با آغاز نهضت بزرگ ملت [[ایران|ایران]] علیه رژیم منحوس پهلوی، آیت الله خویی به عنوان یکی از عالمان طراز اول تهران، فعالیت‌های سیاسی خویش را در کنار مردم متدین و مراجع عظام تقلید با حمایت و پشتیبانی از حرکت‌های انقلابی حضرت [[امام خمینی]] قدس سره شروع نمود. در حقیقت این دوره از زندگانی معظم‌له که از سال ۱۳۴۱ شمسی تا ارتحال آن بزرگوار به طول انجامید، دوره فعالیت سیاسی وی در تهران به حساب می‌‌آید.
  
خدمات علمی‌‌ و فرهنگي معظم‌له در خوي، بيشتر بر سه محور اساسي دور می‌‌زند:
+
وی به عنوان عالم طراز اول تهران، نقش مؤثری در حرکت‌های مردمی ‌‌داشتند و همیشه جزء اولین کسانی بود که امضایش در پای اعلامیه‌ها و نامه‌ها، علیه رژیم مشاهده می‌‌شد. از جمله در سال ۱۳۴۲ ش. رهبر و پیشوای نهضت ایران اسلامی ‌‌توسط رژیم پهلوی دستگیر و به کشور [[ترکیه|ترکیه]] تبعید گردید. در اثر این عمل ناشایست، عالمان و روحانیان شهرها و [[عتبات عالیات|عتبات عالیات]] با انتشار اطلاعیه، این عمل زشت را محکوم نموده، خواستار بازگشت حضرت امام به وطن گردیدند. آیت الله خویی و عالمان مبارز تهران، با ارسال نامه‌ای در تاریخ ۱۳۴۳/۹/۵ ش، به سفیر ترکیه در ایران ابراز داشتند: چون معظم‌له مورد توجه عموم مسلمین، مخصوصاً جامعه روحانیت بوده و خواسته ایشان در حقیقت خواسته عموم دینداران و علاقمندان به حفظ استقلال کشور و حقوق مسلمین می‌‌باشند؛ لذا از آن جناب انتظار داریم، اولاً دولت متبوع خود را به موقعیت و شخصیت ممتاز ایشان توجه و تأکید فرمایند که موجبات استراحت خاطر خطیر ایشان را فراهم، ثانیاً از سلامتی معظم‌له اینجانبان را مستحضر، تا به اطلاع عموم برسد. سید صدرالدین الجزایری، الاحقر سید علی‌اصغر خویی... .<ref> شجره‌نامه خاندان مقبره.</ref>
  
'''<I>الف) تبليغ:</I>'''
+
در سال ۱۳۴۶ ش. رژیم [[اسرائیل|صهیونیستی]] با استفاده از قدرت و زور، سرزمین [[فلسطین|فلسطین]] را به خاک و خون کشید و مردم بی‌دفاع را آواره کرد. این عمل وحشیانه مورد توجه و اعتراض محافل سیاسی و مذهبی قرار گرفت و بزرگان و سران کشورها با ارسال نامه‌ها و تلگراف‌های اعتراض‌آمیز این عمل شنیع را محکوم کردند. آیت الله خویی و روحانیان تهران با اظهار تأسف از این حرکت‌های ضدبشری، از برادران و خواهران مسلمان خواستار کمک رسانی به آوارگان فلسطینی شدند. در بخشی از این پیام آمده است: ... باید توجه داشت در این موقع که بسیاری از برادران ما از شهر و دیار خود آواره گردیده و از حداقل زندگی محروم و عده زیادی از آن‌ها مجروح و مریض و احتیاج به همه نوع کمک‌های مادی و معنوی دارند، وظیفه اسلامی‌‌ هر مسلمان آن است که به قدر توانایی و امکانات، به کمک آنان شتافته و از هر نوع مساعدتی که ممکن باشد، دریغ ننمایند. عبدالله بن مسیح تهرانی، محمدتقی آملی، الاحقر محمدتقی نجفی بروجردی، الاحقر سید علی اصغر خویی... .<ref> اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۱۲۴.</ref>
  
تبليغ و هدايت مردم مؤمن از وظايف مسلم عالمان اسلامی‌‌ و رهبران علمی ‌‌[[شيعه]] است. آیت الله خويي همچون عالمان دلسوز ديگر، هميشه در اين امر پيشتاز بوده و رسالت خويش را به شايستگي انجام داده است.
+
برخی دیگر از اعلامیه‌ها و نامه‌های وی عبارتند از:
  
وي پس از استقرار در خوي در مسجد معروف «ملاحسن»، در مركز شهر و در مسجد «شعبان» در نزديكي منزل مسكوني‌اش به اقامه [[نماز جماعت]] پرداخت. وي با دايركردن جلسات مختلف ديني و محفل‌هاي مذهبي به نشر معارف الهي همت گماشت. او با اقدامات به موقع، حفاظت و حراست از دستاوردهاي [[اسلام]] و شيعه و دفاع از حريم روحانيت را سرلوحه كارهاي خويش قرار داد.<ref> تذكرة الفضلاء، خطي.</ref>
+
*نامه به شاه درباره مجلس مؤسسان و تغییر بعضی از مواد قانون اساسی.<ref> همان، ج ۳، ص ۲۰۷ و ۲۰۸.</ref>
  
'''<I>ب) مدرسه نمازي:</I>'''
+
*اعلامیه خطاب به مردم ایران درباره تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی.<ref> همان، ص ۱۷ و ۱۸.</ref>
  
مدرسه علوم ديني نمازي يكي از چهار مدرسه آباد خوي بوده كه توسط شخصي نيكوكار به نام حاج محمد، داماد مرحوم شيخ محمد نمازي، براي تدريس پدر زنش در سال 1200 ق. احداث شده است. بناي اوليه مدرسه، يك طبقه و چوب پوش بوده و تقريباً ده حجره مسكوني داشته است كه اين مدرسه بعدها در تاريخ 1296 ق. به همت مرحوم حاج ابراهيم، فرزند زين العابدين، مشهور به نواده بيت الله در دو طبقه تحتاني و فوقاني و با طاق‌بند آجري تجديدبنا شده كه داراي سي حجره مسكوني بود.<ref> فهرست نسخه‌هاي خطي مدرسه نمازي خوي، علي صدرايي خويي، ص 9.</ref>
+
*تلگرام به [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|آیت الله گلپایگانی]] درباره فاجعه [[مدرسه فیضیه|مدرسه فیضیه]].<ref> همان، ص ۵۲ و ۵۵.</ref>
  
با ورود آیت الله خويي به شهرستان خوي، مدرسه نمازي رو به تخريب و ويراني نهاده و تقريباً از سكنه خالي شده بود. وي با كمك حاج يحيي سلماسي - مقيم قم - و تقبل مخارج اوليه توسط ايشان و با ياري مردم خوي، شروع به بازسازي مدرسه نمود و كتابخانه در خور تحسين تأسيس كرد و مقداري كتاب به كتابخانه تازه تأسيس مدرسه اهدا نمود.<ref> گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 447.</ref>
+
*اعلامیه درباره حوادث ایران و اعلام عزای عمومی.<ref> همان، ص ۲۸۱ و ۲۸۳.</ref>
  
'''<I>ج) تربيت طلاب:</I>'''
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
ايشان پس از بازسازي مدرسه نمازي شروع به جذب طلاب علوم ديني نمود و تدريس و تربيت آن‌ها را به عهده گرفت. اكنون بسياري از عالمان خوي از پرورش يافتگان حوزه درسي وي هستند و در شهرهاي مختلف آذربايجان و ايران مشغول خدمات ديني‌اند. براي نمونه به شرح‌حال پنج تن از شاگردان مشهور ايشان در دوره نخست تدريس در مدرسه نمازي اشاره می‌‌شود:
+
*آیت الله سید علی‌اصغر خویی، بسیار [[تواضع|متواضع]]، مهربان و خوش‌صحبت بود و با [[علامه طباطبایی]] و [[سید محمد حجت کوه کمره ای|آیت الله حجت]] ارتباط خاصی داشت.
 +
*وی در کارهای روزانه، دقیق و منظم بود. او درست مثل ساعت کار می‌‌کرد و الگوی نظم بود.<ref> همان، ص ۲۲۴.</ref>
 +
*آیت الله مرقاتی خویی می‌‌گوید: روزی موعظه‌ای از آن بزرگوار خواستم. در جواب فرمود: «هر شب که به خواب می‌‌روی چنان فرض کن که به خواب همیشگی می‌‌روی و دیگر از خواب برنمی‌‌خیزی و چون بیدار شدی، [[شکر|شکری]] به درگاه [[الله|خداوند]] به جای بیاور که تو را حیات دوباره داده، قدرش را بدان و فرصت [[توبه]] را از دست مده».<ref> طنین تعهد، کریم فیضی تبریزی، ص ۲۴.</ref>
 +
*آیت الله ملا علی واعظ خیابانی، نویسنده اثر نفیس «علمای معاصرین» در مورد آیت الله خویی می‌‌نویسد: «آقا میر علی‌اصغر مدرس ابن میر مجتبی ابن سید صادق که همه رفقا و معاصرینش تمجید و توصیف [[زهد]] و [[ورع]] او را می‌‌کردند و ایشان از اقوام آقای مولانای تبریزی بودند».<ref> خمس، ص ۱۱۳.</ref>
 +
*محقق فرزانه حاج شیخ محمد شریف رازی در مورد معظم‌له می‌‌نگارد: «سید العلماء العاملین حجت الاسلام والمسلمین آیت الله حاج سید علی‌اصغر خویی ... عالمی‌ ‌متین و موصوف به فضل و [[تقوا]] و با مرحوم آیت الله العظمی ‌‌حجت صداقت تام و ارادت تمام داشتند و مورد توجه مخصوص آن مرحوم بودند».<ref> میراث اسلامی ‌‌ایران، رسول جعفریان، ج ۳، ص ۶۳۸ و ۶۳۹.</ref>
  
* 1- مير جعفر مرقاتي خويي (داماد معظم‌له)؛
+
==وفات==
  
* 2- شيخ ابوطالب فاضلي خويي (1345-1415 ق):
+
سرانجام آیت الله حاج سید علی‌اصغر خویی پس از ۹۰ سال عمر بابرکت، در سال ۱۴۰۲ قمری در [[تهران]] دعوت حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلا پیوست. پیکر مطهر وی به شهر مقدس [[قم]] منتقل گردید و در مسجد موزه حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در دل خاک نهان گردید.
  
وي در سال 1345 ق. در خانواده‌اي مذهبي، در خوي به دنيا آمد. او تحصيلات مقدماتي و سطح را در خوي سپري نمود و سپس به [[قم]] رفت و به مدت 10 سال در محضر آيات: مرعشي نجفي، مجاهدي تبريزي و بروجردي به تحصيل پرداخت. وي به دعوت آیت الله خويي به [[نجف]] اشرف مهاجرت كرد و در رديف شاگردان وي قرار گرفت. او تأليفاتي در فقه دارد و تقريرات دروس آیت الله خويي را به رشته تحرير درآورده است. فاضلي خويي در سال 1415 ق. در تهران درگذشت و پيكرش در كنار مرقد عارف كامل، آخوند ملا زين العابدين نوايي در زادگاهش به خاك سپرده شد.<ref> مزارات خوي، خطي.</ref>
+
==پانویس==
 
+
<references />
* 3- آیت الله شيخ خليل قبله‌اي:
+
==منابع==
 
 
وي در يكي از محلات قديمی ‌‌خوي به نام «محله قاضي» به دنيا آمد. او تحصيلات علوم ديني را در زادگاهش آغاز نمود و در شهرهاي مقدس قم و نجف به تكميل تحصيل پرداخت. اين عالم بزرگوار در نجف، از محضر آیت الله خويي بهره برده است.
 
 
 
آیت الله قبله‌اي هم اكنون در تهران ساكن است و در مراكز آموزش عالي، در رشته‌هاي مختلف تدريس می‌‌نمايد. وي كتاب‌هاي ارزشمندي در موضوعات متنوع به رشته تحرير درآورده است.
 
 
 
* 4- شيخ حسن بصيري:
 
 
 
شيخ حسن بصيري در تاريخ 1338 ق. در خوي تولد يافت. وي علوم مقدماتي را از شيخ علي مجتهدي، شيخ علي طسوجي، ملا حسين بدل‌آبادي، حاج ميرعلي محدث و سيد علي‌اصغر خويي آموخت. او رسائل و مكاسب را از شيخ جابر فاضلي و حكمت و كلام را از شيخ عبدالحسين اعلمی ‌‌فراگرفت. وي به همت سيد جليل، ملكي به [[قم]] منتقل و از درس آیت الله مرعشي نجفي بهره فراواني برد. وي هم اينك در خوي به هدايت و ارشاد مشغول بوده و شيخ العلماي خوي است تا حال چند اثر از ايشان به چاپ رسيده است.<ref> برگرفته از فرمايشات معظم‌له.</ref>
 
 
 
* 5- سيد محمد مصري:
 
 
 
سيد محمد مصري در خوي متولد شد. وي تحصيلات آغازين حوزه را در مدرسه نمازي گذراند و سطوح عالي را در قم در محضر آقاي طاهباز، سيد حميد مرندي و آيات: رنجاني، سلطاني طباطبايي، مرعشي نجفي، مجاهد تبريزي، حجت و بروجردي فراگرفت وي سپس به خوي بازگشت. او پس از پيروزي انقلاب اسلامی ‌‌قضاوت يكي از شعبه‌هاي دادگستري را بر عهده گرفت و هم اكنون در آن سِمَت خدمت می‌‌كند. وي شرح حال آية الحق آقا مير فتاح خويي را در سال 1381 ش. منتشر نموده است.<ref> آيينه بصيرت، شيخ حسن بصيري، مقدمه.</ref>
 
 
 
==مهاجرت ایشان به تهران==
 
 
 
آیت الله خويي به مدت سه سال در خوي اقامت نمود و در اين مدت، باني خدمات بسياري در خوي و منطقه گرديد كه به سه مورد از آن‌ها اشاره گرديد. دوران اقامت وي در زادگاهش مصادف با واگذاري نفت شمال به شوروي بود و ايشان با اين عمل دولت به سختي مخالفت می‌‌كرد، كه در نهايت موجب انتقال ايشان به تهران گرديد. حاج سيد ابراهيم علوي در اين زمينه می‌‌نويسد: «در سال 1324 ش. به خاطر ابا از امضاي ورقه واگذاري نفت شمال به شوروي‌ها ناچار به تهران منتقل شد».<ref> گنجينه دانشمندان، ج 5، ص 520 و 521.</ref>
 
 
 
آیت الله خويي چهل و يك سال در تهران سكونت نمود و در طول اين مدت به خدمات علمی‌‌ و فرهنگي مشغول بود. او در يكي از مساجد اطراف «گلوبندك» نماز جماعت برپا می‌‌كرد و معارف ديني را با زباني ساده و همه فهم، براي مردم بيان می‌‌نمود.
 
 
 
==فعاليت‌هاي سياسي سید خویی==
 
 
 
با آغاز نهضت بزرگ ملت ايران عليه رژيم منحوس پهلوي، آیت الله خويي به عنوان يكي از عالمان طراز اول تهران، فعاليت‌هاي سياسي خويش را در كنار مردم متدين و مراجع عظام تقليد با حمايت و پشتيباني از حركت‌هاي انقلابي حضرت [[امام خمينی]] قدس سره شروع نمود. در حقيقت اين دوره از زندگاني معظم‌له كه از سال 1341 ش. تا ارتحال آن بزرگوار به طول انجاميد. دوره فعاليت سياسي وي در تهران به حساب می‌‌آيد. اساس فعاليت اين عالم فرهيخته حمايت از مواضع سياسي امام راحل و دفاع از حقوق از دست رفته ملت شريف ايران بود.
 
 
 
وي به عنوان عالم طراز اول تهران، نقش مؤثري در حركت‌هاي مردمی ‌‌داشتند و هميشه جزء اولين كساني بود كه امضايش در پاي اعلاميه‌ها و نامه‌ها، عليه رژيم مشاهده می‌‌شد.
 
 
 
اكنون به برخي از نامه‌ها و اعلاميه‌ها اشاره می‌‌كنيم: در سال 1342 ش. رهبر و پيشواي نهضت ايران اسلامی ‌‌توسط رژيم پهلوي دستگير و به كشور تركيه تبعيد گرديد. در اثر اين عمل ناشايست، عالمان و روحانيان شهرها و عتبات عاليات با انتشار اطلاعيه، اين عمل زشت را محكوم نموده، خواستار بازگشت حضرت امام به وطن گرديدند. آیت الله خويي و عالمان مبارز تهران، با ارسال نامه‌اي در تاريخ 1343/9/5 ش، به سفير تركيه در ايران ابراز داشتند: چون معظم‌له مورد توجه عموم مسلمين، مخصوصاً جامعه روحانيت بوده و خواسته ايشان در حقيقت خواسته عموم دينداران و علاقمندان به حفظ استقلال كشور و حقوق مسلمين می‌‌باشند؛ لذا از آن جناب انتظار داريم، اولاً دولت متبوع خود را به موقعيت و شخصيت ممتاز ايشان توجه و تأكيد فرمايند كه موجبات استراحت خاطر خطير ايشان را فراهم، ثانياً از سلامتي معظم‌له اينجانبان را مستحضر، تا به اطلاع عموم برسد. سيد صدرالدين الجزايري، الاحقر سيد علي‌اصغر خويي...<ref> شجره‌نامه خاندان مقبره.</ref>
 
  
در سال 1346 ش. رژيم صهيونيستي با استفاده از قدرت و زور، سرزمين فلسطين را به خاك و خون كشيد و مردم بي‌دفاع را آواره كرد. اين عمل وحشيانه مورد توجه و اعتراض معافل سياسي و مذهبي قرار گرفت و بزرگان و سران كشورها با ارسال نامه‌ها و تلگراف‌هاي اعتراض‌آميز اين عمل شنيع را محكوم كردند. آیت الله خويي و روحانيان تهران با اظهار تأسف از اين حركت‌هاي ضدبشري، از برادران و خواهران مسلمان خواستار كمك رساني به آوارگان فلسطيني شدند.
+
*محمد الوانساز خویی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۹، صفحه ۲۵۹-۲۷۱.
  
در بخشي از اين پيام آمده است: ...بايد توجه داشت در اين موقع كه بسياري از برادران ما از شهر و ديار خود آواره گرديده و از حداقل زندگي محروم و عده زيادي از آن‌ها مجروح و مريض و احتياج به همه نوع كمك‌هاي مادي و معنوي دارند، وظيفه اسلامی‌‌ هر مسلمان آن است كه به قدر توانايي و امكانات، به كمك آنان شتافته و از هر نوع مساعدتي كه ممكن باشد، دريغ ننمايند. عبدالله بن مسيح تهراني، محمدتقي آملي، الاحقر محمدتقي نجفي بروجردي، الاحقر سيد علي اصغر خويي...<ref> اسناد انقلاب اسلامي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، ص 124.</ref>
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 
+
<gallery mode="packed" heights="170">
==فهرست اعلاميه‌ها و نامه‌هاسید==
+
پرونده:سیدصادقی (2).jpg|سید علی اصغر صادقی خویی در جوانی
 
+
پرونده:سیدصادقی (1).jpg|از راست: سید رزاقی، خلیل قبله ای، سید علی اصغر صادقی خویی، جابر فاضلی، سید ابراهیم علوی (مقبره)
* 1- نامه به شاه درباره مجلس مؤسسان و تغيير بعضي از مواد قانون اساسي.<ref> همان، ج 3، ص 207 و 208.</ref>
+
</gallery>
 
 
* 2- اعلاميه خطاب به مردم ايران درباره تصويب‌نامه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي.<ref> همان، ص 17 و 18.</ref>
 
 
 
* 3- اعلاميه خطاب به مردم ايران درباره تصويب‌نامه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي.<ref> همان، ص 21 و 22.</ref>
 
 
 
* 4- تلگرام به آیت الله گلپايگاني درباره فاجعه مدرسه فيضيه.<ref> همان، ص 52 و 55.</ref>
 
 
 
* 5- اعلاميه درباره برگزاري مجلس يادبود قربانيان زلزله خراسان.<ref> همان، ص 59.</ref>
 
 
 
* 6- نامه به مراجع تقليد، درباره فاجعه 29 بهمن تبريز.<ref> همان، ص 221.</ref>
 
 
 
* 7- اعلاميه درباره اوضاع ايران و اعلام برگزاري مجلس بزرگداشت شهداي يزد.<ref> همان، ص 244 و 245.</ref>
 
 
 
* 8- اعلاميه درباره حوادث ايران و اعلام عزاي عمومي.<ref> همان، ص 281 و 283.</ref>
 
 
 
* 9- اعلاميه درباره برگزاري جشن‌هاي نيمه [[شعبان]].<ref> همان، ص 312 و 314.</ref>
 
 
 
* 10- اعلاميه درباره فاجعه سينما ركس آبادان در 28 مرداد 57.<ref> همان، ج 3، ص 368-371.</ref>
 
 
 
* 11- پاسخ به تسليت آیت الله گلپايگاني درباره فاجعه مدرسه فيضيه خطاب به آیت الله خويي.<ref> همان، ص 323 و 325.</ref>
 
 
 
* 12- تلگرام آیت الله خويي به شيخ محمدتقي آملي، سيد علي‌اصغر خويي و سيد باقر طباطبايي درباره بازداشت جمعي از علماي آذربايجان.<ref> همان، ص 368 و 371.</ref>
 
 
 
==ویژگی های اخلاقي سید علی اصغر==
 
 
 
آیت الله سيد علي‌اصغر خويي، بسيار متواضع، مهربان و خوش‌صحبت بود. وي با [[علامه طباطبایی]] و آیت الله حجت ارتباط خاصي داشت و در كارهاي روزانه، دقيق و منظم بود. او درست مثل ساعت كار می‌‌كرد و الگوي نظم بود.<ref> همان، ص 224.</ref>
 
 
 
آیت الله مرقاتي خويي می‌‌گويد: روزي موعظه‌اي از آن بزرگوار خواستم. در جواب فرمود: «هر شب كه به خواب می‌‌روي چنان فرض كن كه به خواب هميشگي می‌‌روي و ديگر از خواب برنمی‌‌خيزي و چون بيدار شدي، شكري به درگاه خداوند به جاي بياور كه تو را حيات دوباره داده، قدرش را بدان و فرصت توبه را از دست مده».<ref> طنين تعهد، كريم فيضي تبريزي، ص 24.</ref>
 
 
 
==سید خویی از درگاه علما==
 
 
 
آیت الله ملا علي واعظ خياباني، نويسنده اثر نفيس «علماي معاصرين» در مورد آیت الله خويي می‌‌نويسد: «آقا مير علي‌اصغر مدرس ابن مير مجتبي ابن سيد صادق كه همه رفقا و معاصرينش تمجيد و توصيف زهد و ورع او را می‌‌كردند و ايشان از اقوام آقاي مولاناي تبريزي بودند».<ref> [[خمس]]، ص 113.</ref>
 
 
 
محقق فرزانه حاج شيخ محمد شريف رازي در مورد معظم‌له می‌‌نگارد: «سيد العلماء العاملين حجت الاسلام والمسلمين آیت الله حاج سيد علي‌اصغر خويي... در حال حاضر هشتاد و دو سال از سن مباركش می‌‌گذرد. از آيات عظام و علما اعلام آذربايجان مقيم تهران‌اند، عالمی‌ ‌متين و موصوف به فضل و تقوا و با مرحوم آیت الله العظمی ‌‌حجت صداقت تام و ارادت تمام داشتند و مورد توجه مخصوص آن مرحوم بودند».<ref> ميراث اسلامی ‌‌ايران، رسول جعفريان، ج 3، ص 638 و 639.</ref>
 
 
 
==آثار قلمي سیدخویی==
 
 
 
آنچه كه از آثار ايشان بدست آمده، مقدمه‌هايي است كه بر سه كتاب نگاشته‌اند:
 
 
 
* 1- مقدمه بر كتاب منهاج البراعه في شرح [[نهج البلاغه]]، تأليف ميرزا حبيب‌الله خويي؛
 
 
 
* 2- مقدمه بر كتاب التحفةالمرضية، تأليف آیت الله سيد محمدتقي نجفي خويي؛
 
 
 
* 3- مقدمه بر كتاب تحفةالاخوان في تجويد القرآن، تأليف ميرزا امين‌الله كاتبي خويي.
 
 
 
==وفات سید علی اصغر خویی==
 
 
 
سرانجام آیت الله حاج سيد علي‌اصغر خويي پس از 90 سال عمر بابركت در سال 1402 ق. در تهران دعوت حق را لبيك گفت و به ملكوت اعلا پيوست. پيكر پاك و مطهر وي با حضور خيل عظيمی ‌‌از علاقه‌مندانش به شهر مقدس [[قم]] منتقل گرديد و با حضور آيات عظام و مراجع تقليد و مردم شريف قم، تشييع شد و پس از اقامه نماز در مسجد موزه حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در دل خاك نهان گرديد.
 
 
 
رونوشت مزار شريف وي چنين است: «الناس موتي و اهل العلم احياء، مدفن نوراني آیت الله حاج سيد علي‌اصغر خويي، تاريخ وفات 14 [[ربیع الثانی]] 1402 هـ.ق».
 
 
 
==فرزندان وی==
 
 
 
وي داراي فرزندان صالحي به نام‌هاي سيد محمدعلي، سيد عبدالعلي و سيد مجيد بوده كه در مشاغل مختلف ارائه خدمت می‌‌كنند. از نزديكان معظم‌له، تنها كسي كه راه پرافتخار ايشان را ادامه می‌‌دهد، داماد محترمش، آیت الله حاج مير جعفر مرقاتي خويي است كه از عالمان و محققان سرشناس ايران اسلامی ‌‌است.
 
 
 
آیت الله مرقاتي در سال 1309 ش. در خوي به دنيا آمد. در سال 1321 ش. وارد مدرسه علميه نمازي شد و علوم مقدماتي و شرح لمعه را فراگرفت و در سال 1324 ش. به [[قم]] عزيمت كرد. وي معقول و منقول را از آيات عظام: آقا ميرزا محمد مجاهدي، حاج آقا روح الله كمالوند خرم‌آبادي، سيد شهاب‌الدين مرعشي نجفي، سيد محمدباقر سلطاني و علامه طباطبايي فراگرفت و سپس در دروس خارج [[فقه]] و [[اصول]] حضرات آيات: بروجردي، داماد، [[امام خمينی]] و حجت حاضر شد.
 
 
 
معظم‌له پس از رحلت آیت الله حجت، راهي نجف اشرف گرديد و از خرمن علوم آيات بزرگوار نجف: سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محسن حكيم و سيد ابوالقاسم خويي استفاده نمود و از آیت الله شيرازي و آیت الله خويي موفق به دريافت اجازه گرديد. آیت الله مرقاتي به امر آیت الله خويي به خوي بازگشت و حدود سال 1360 ش. در تهران اقامت گزيد و به نشر [[احكام]] الهي پرداخت. وي داراي تأليفات مهمی ‌‌در فقه، اصول، رجال و تاريخ است كه مهمترين اثر وي شرح الاسماةالحسني در 15 جلد است.<ref> گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 447.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
(37). قرآن پژوهان آذربايجان غربي، حسين پيري، ص 100 و 102.
 
 
 
==منابع==
 
  
محمد الوانساز خويي, ستارگان حرم، جلد 19، صفحه 259-271
+
[[رده:علمای معاصر|خویی،سید علی اصغر]]
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۸

آیت الله سید علی‌اصغر خویی (۱۳۱۲ - ۱۴۰۲ ق)، از روحانیون مجاهد شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان سید محمد حجت کوه کمری بود. اساس فعالیتهای اجتماعی این عالم فرهیخته، حمایت از مواضع سیاسی امام خمینی و دفاع از حقوق ملت ایران بود و پیوسته نقش مؤثری در حرکت‌های مردمی ‌‌داشت.

A-khoei.jpg
نام کامل سید علی‌اصغر صادقی خویی
زادروز ۱۳۱۲ قمری
زادگاه خوی
وفات ۱۴۰۲ قمری
مدفن قم، حرم حضرت معصومه

Line.png

اساتید

سید محمد حجت، سید حسین بادکوبه‌ای، محمدحسین اصفهانی، سید ابوالحسن اصفهانی،...

شاگردان

میر جعفر مرقاتی خویی، شیخ ابوطالب فاضلی خویی، سید محمد مصری،...

آثار

مقدمه بر «منهاج البراعه»، مقدمه بر «التحفة المرضیة»، مقدمه بر «تحفة الاخوان فی تجوید القرآن»،...


ولادت و خاندان

سید علی‌اصغر صادقی خویی فرزند میر مجتبی، در تاریخ سیزدهم محرم الحرام ۱۳۱۲ قمری در خوی -از شهرستان‌های آذربایجان غربی- در خانواده‌ای علمی‌‌ و مذهبی دیده به جهان گشود.

تبار آیت الله خویی از خاندان‌های مهم علمی ‌‌شیعه در آذربایجان است. آنان از سادات حسینی، معروف به «ابیض» بوده و این شهرت از «حسین ابیض» به آنان رسیده است. آیت الله صادقی خویی از ذریه سلالة الاطیاب سید محمد مصری است که دعای علوی مصری از اوست. وی با هشت واسطه به حضرت سید الساجدین، امام زین العابدین علیه‌السلام منسوب است.

دانشمندان و رجال علمی‌‌ و مذهبی، بسیاری از نوادگان سید محمد مصری در جامعه اسلامی‌‌ درخشیدند و در سده‌های گذشته، صاحبان آثار علمی‌‌ و فرهنگی فراوانی در کشور پهناور ایران عزیز بودند. برخی از این فرهیختگان علمی‌‌ و مذهبی عبارتند از حضرات:

  • آقا سید حسن معروف به سید حسن بابا، صاحب بارگاه مجلل در روستای کوه‌کمر؛
  • علامه محقق، حاج میرزا محمدحسن زنوزی خویی، صاحب اثر معروف «ریاض الجنة»؛

تحصیلات و استادان

علی اصغر خویی از همان دوران کودکی به خاطر تعلق داشتن به خاندان سیادت و علاقه فراوان به فراگیری علوم اسلامی، وارد حوزه علمیه خوی گردید و از استادان بزرگوار آن دیار کسب فیض کرد.[۱] وی ادبیات، فقه و اصول را از محضر استادان همشهری خویش فراگرفت، از جمله:

  • آخوند ملا علی مدد محسنی بدل‌آبادی (م، ۱۳۵۵ ق): ایشان از عالمان مبرز و از فقیهان وارسته خوی و حوزه درسی‌اش در خوی زبانزد خاص و عام بود. آقا سید علی‌اصغر خویی، علوم مقدمات و ادبیات را پیش وی خوانده است.[۲]
  • آیت الله سید باقر خویی (۱۲۶۲-۱۳۴۶ ق): وی پسرعموی آیت الله سید ابوالقاسم خویی و از شاگردان سید حسین ترک کوه‌کمری و کاشف‌الغطا است. آقا سید علی‌اصغر، مقداری از فقه و اصول را پیش او فراگرفته است.[۳]

هجرت به نجف:

آقا سید علی‌اصغر در سال ۱۳۴۱ ق. به نجف سفر نمود و به مدت نُه سال با جدیت هر چه تمامتر در آنجا مشغول فراگیری علوم اسلامی گردید. عالم ربانی، حاج شیخ حسن بصیری در خصوص علاقه و اشتیاق ایشان به تحصیل از قول آیت الله سید ابوالقاسم خویی می‌‌گوید: «ما در نجف اشرف همه چیز را مانع درس و مباحثه علمی ‌‌نمی‌‌دانستیم؛ بلکه درس را مانع همه چیز می‌‌دانستیم. حتی پسرم در خانه ما وفات نمود و ما موقع درس، جلسه درس را تعطیل نکردیم».[۴]

معظم‌له به مدت یک سال، رسائل و مکاسب (خیارات) را از شیخ عبدالحسین رشتی و خارج فقه (صلوة) را از سید محمد حجت و (متاجر) را از میرزا علی ایروانی فراگرفت. وی در دروس فلسفه، حکمت و کلام فیلسوف زمان، سید حسین بادکوبه‌ای و خارج فقه و اصول آیات عظام: شیخ محمدحسین اصفهانی، شیخ محمدحسین نایینی، آقا ضیاءالدین عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی حاضر شد و بهره‌ها برد.[۵]

این مرد بزرگ در جوار امیرمؤمنان امام علی علیه‌السلام، روح بلند و تشنه‌اش را با علوم و معارف اسلامی ‌‌سیراب کرد و به دریافت اجازه نامه اجتهاد از استادانش مفتخر گردید. وی با کوله‌باری از علم و معنویت در سال ۱۳۵۰ ق. به خوی بازگشت. بازگشت وی به خوی، به حسب درخواست رسمی ‌‌اهالی شهرستان خوی و دستور آیت الله اصفهانی صورت گرفت.[۶]

فعالیت‌های علمی‌‌ و فرهنگی

خدمات علمی‌‌ و فرهنگی سید علی اصغر در خوی، بیشتر بر سه محور اساسی دور می‌‌زند:

الف) تبلیغ:

از وظایف مسلم عالمان اسلامی‌‌ و رهبران علمی ‌‌شیعه است. آیت الله خویی همچون عالمان دلسوز دیگر، همیشه در امر تبلیغ و هدایت مردم مؤمن پیشتاز بوده و رسالت خویش را به شایستگی انجام داده است. وی پس از استقرار در خوی در مسجد معروف «ملاحسن»، در مرکز شهر و در مسجد «شعبان» در نزدیکی منزل مسکونی‌اش به اقامه نماز جماعت پرداخت. وی با دایر کردن جلسات مختلف دینی و محفل‌های مذهبی، به نشر معارف الهی همت گماشت. او با اقدامات به موقع، حفاظت و حراست از دستاوردهای اسلام و شیعه و دفاع از حریم روحانیت را سرلوحه کارهای خویش قرار داد.[۷]

ب) مدرسه نمازی:

مدرسه علوم دینی نمازی یکی از چهار مدرسه آباد خوی بوده که توسط شخصی نیکوکار به نام حاج محمد، داماد مرحوم شیخ محمد نمازی، برای تدریس پدر زنش در سال ۱۲۰۰ ق. احداث شده است. با ورود آیت الله خویی به شهرستان خوی، مدرسه نمازی رو به تخریب و ویرانی نهاده و تقریباً از سکنه خالی شده بود. وی با کمک مردم خوی، شروع به بازسازی مدرسه نمود و کتابخانه در خور تحسین تأسیس کرد و مقداری کتاب به کتابخانه تازه تأسیس مدرسه اهدا نمود.[۸]

ج) تربیت طلاب:

ایشان پس از بازسازی مدرسه نمازی شروع به جذب طلاب علوم دینی نمود و تدریس و تربیت آن‌ها را به عهده گرفت. اکنون بسیاری از عالمان خوی از پرورش یافتگان حوزه درسی وی هستند و در شهرهای مختلف آذربایجان و ایران مشغول خدمات دینی‌اند. برای نمونه به شرح‌حال پنج تن از شاگردان مشهور ایشان در دوره نخست تدریس در مدرسه نمازی اشاره می‌‌شود:

  • ۱- میر جعفر مرقاتی خویی (داماد معظم‌له)
  • ۲- شیخ ابوطالب فاضلی خویی (۱۳۴۵-۱۴۱۵ ق)
  • ۳- آیت الله شیخ خلیل قبله‌ای
  • ۴- شیخ حسن بصیری
  • ۵- سید محمد مصری

آثار و تألیفات

آنچه که از آثار ایشان بدست آمده، مقدمه‌هایی است که بر سه کتاب نگاشته‌اند:

  • ۲- مقدمه بر کتاب «التحفة المرضیة»، تألیف آیت الله سید محمدتقی نجفی خویی؛
  • ۳- مقدمه بر کتاب «تحفة الاخوان فی تجوید القرآن»، تألیف میرزا امین‌الله کاتبی خویی.

فعالیت‌های سیاسی

دوران اقامت آیت الله علی اصغر خویی در خوی، مصادف با واگذاری نفت شمال به شوروی بود و ایشان با این عمل دولت به سختی مخالفت می‌‌کرد، که در نهایت موجب انتقال ایشان به تهران گردید. حاج سید ابراهیم علوی در این زمینه می‌‌نویسد: «در سال ۱۳۲۴ ش. به خاطر ابا از امضای ورقه واگذاری نفت شمال به شوروی‌ها ناچار به تهران منتقل شد».[۹]

آیت الله خویی چهل و یک سال در تهران سکونت نمود و در طول این مدت به خدمات علمی‌‌ و فرهنگی مشغول بود. او در یکی از مساجد اطراف «گلوبندک» نماز جماعت برپا می‌‌کرد و معارف دینی را با زبانی ساده و همه فهم، برای مردم بیان می‌‌نمود.

با آغاز نهضت بزرگ ملت ایران علیه رژیم منحوس پهلوی، آیت الله خویی به عنوان یکی از عالمان طراز اول تهران، فعالیت‌های سیاسی خویش را در کنار مردم متدین و مراجع عظام تقلید با حمایت و پشتیبانی از حرکت‌های انقلابی حضرت امام خمینی قدس سره شروع نمود. در حقیقت این دوره از زندگانی معظم‌له که از سال ۱۳۴۱ شمسی تا ارتحال آن بزرگوار به طول انجامید، دوره فعالیت سیاسی وی در تهران به حساب می‌‌آید.

وی به عنوان عالم طراز اول تهران، نقش مؤثری در حرکت‌های مردمی ‌‌داشتند و همیشه جزء اولین کسانی بود که امضایش در پای اعلامیه‌ها و نامه‌ها، علیه رژیم مشاهده می‌‌شد. از جمله در سال ۱۳۴۲ ش. رهبر و پیشوای نهضت ایران اسلامی ‌‌توسط رژیم پهلوی دستگیر و به کشور ترکیه تبعید گردید. در اثر این عمل ناشایست، عالمان و روحانیان شهرها و عتبات عالیات با انتشار اطلاعیه، این عمل زشت را محکوم نموده، خواستار بازگشت حضرت امام به وطن گردیدند. آیت الله خویی و عالمان مبارز تهران، با ارسال نامه‌ای در تاریخ ۱۳۴۳/۹/۵ ش، به سفیر ترکیه در ایران ابراز داشتند: چون معظم‌له مورد توجه عموم مسلمین، مخصوصاً جامعه روحانیت بوده و خواسته ایشان در حقیقت خواسته عموم دینداران و علاقمندان به حفظ استقلال کشور و حقوق مسلمین می‌‌باشند؛ لذا از آن جناب انتظار داریم، اولاً دولت متبوع خود را به موقعیت و شخصیت ممتاز ایشان توجه و تأکید فرمایند که موجبات استراحت خاطر خطیر ایشان را فراهم، ثانیاً از سلامتی معظم‌له اینجانبان را مستحضر، تا به اطلاع عموم برسد. سید صدرالدین الجزایری، الاحقر سید علی‌اصغر خویی... .[۱۰]

در سال ۱۳۴۶ ش. رژیم صهیونیستی با استفاده از قدرت و زور، سرزمین فلسطین را به خاک و خون کشید و مردم بی‌دفاع را آواره کرد. این عمل وحشیانه مورد توجه و اعتراض محافل سیاسی و مذهبی قرار گرفت و بزرگان و سران کشورها با ارسال نامه‌ها و تلگراف‌های اعتراض‌آمیز این عمل شنیع را محکوم کردند. آیت الله خویی و روحانیان تهران با اظهار تأسف از این حرکت‌های ضدبشری، از برادران و خواهران مسلمان خواستار کمک رسانی به آوارگان فلسطینی شدند. در بخشی از این پیام آمده است: ... باید توجه داشت در این موقع که بسیاری از برادران ما از شهر و دیار خود آواره گردیده و از حداقل زندگی محروم و عده زیادی از آن‌ها مجروح و مریض و احتیاج به همه نوع کمک‌های مادی و معنوی دارند، وظیفه اسلامی‌‌ هر مسلمان آن است که به قدر توانایی و امکانات، به کمک آنان شتافته و از هر نوع مساعدتی که ممکن باشد، دریغ ننمایند. عبدالله بن مسیح تهرانی، محمدتقی آملی، الاحقر محمدتقی نجفی بروجردی، الاحقر سید علی اصغر خویی... .[۱۱]

برخی دیگر از اعلامیه‌ها و نامه‌های وی عبارتند از:

  • نامه به شاه درباره مجلس مؤسسان و تغییر بعضی از مواد قانون اساسی.[۱۲]
  • اعلامیه خطاب به مردم ایران درباره تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی.[۱۳]
  • اعلامیه درباره حوادث ایران و اعلام عزای عمومی.[۱۵]

ویژگی‌های اخلاقی

  • آیت الله سید علی‌اصغر خویی، بسیار متواضع، مهربان و خوش‌صحبت بود و با علامه طباطبایی و آیت الله حجت ارتباط خاصی داشت.
  • وی در کارهای روزانه، دقیق و منظم بود. او درست مثل ساعت کار می‌‌کرد و الگوی نظم بود.[۱۶]
  • آیت الله مرقاتی خویی می‌‌گوید: روزی موعظه‌ای از آن بزرگوار خواستم. در جواب فرمود: «هر شب که به خواب می‌‌روی چنان فرض کن که به خواب همیشگی می‌‌روی و دیگر از خواب برنمی‌‌خیزی و چون بیدار شدی، شکری به درگاه خداوند به جای بیاور که تو را حیات دوباره داده، قدرش را بدان و فرصت توبه را از دست مده».[۱۷]
  • آیت الله ملا علی واعظ خیابانی، نویسنده اثر نفیس «علمای معاصرین» در مورد آیت الله خویی می‌‌نویسد: «آقا میر علی‌اصغر مدرس ابن میر مجتبی ابن سید صادق که همه رفقا و معاصرینش تمجید و توصیف زهد و ورع او را می‌‌کردند و ایشان از اقوام آقای مولانای تبریزی بودند».[۱۸]
  • محقق فرزانه حاج شیخ محمد شریف رازی در مورد معظم‌له می‌‌نگارد: «سید العلماء العاملین حجت الاسلام والمسلمین آیت الله حاج سید علی‌اصغر خویی ... عالمی‌ ‌متین و موصوف به فضل و تقوا و با مرحوم آیت الله العظمی ‌‌حجت صداقت تام و ارادت تمام داشتند و مورد توجه مخصوص آن مرحوم بودند».[۱۹]

وفات

سرانجام آیت الله حاج سید علی‌اصغر خویی پس از ۹۰ سال عمر بابرکت، در سال ۱۴۰۲ قمری در تهران دعوت حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلا پیوست. پیکر مطهر وی به شهر مقدس قم منتقل گردید و در مسجد موزه حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در دل خاک نهان گردید.

پانویس

  1. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۳، ص ۴۴۶.
  2. مزارات خوی، محمد الوانساز خویی، خطی.
  3. همان.
  4. خمس، شیخ حسن بصیری، ص ۸۲.
  5. گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۴۴۶، ج ۵، ص ۶۷.
  6. همان.
  7. تذکرة الفضلاء، خطی.
  8. گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۴۴۷.
  9. گنجینه دانشمندان، ج ۵، ص ۵۲۰ و ۵۲۱.
  10. شجره‌نامه خاندان مقبره.
  11. اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۱۲۴.
  12. همان، ج ۳، ص ۲۰۷ و ۲۰۸.
  13. همان، ص ۱۷ و ۱۸.
  14. همان، ص ۵۲ و ۵۵.
  15. همان، ص ۲۸۱ و ۲۸۳.
  16. همان، ص ۲۲۴.
  17. طنین تعهد، کریم فیضی تبریزی، ص ۲۴.
  18. خمس، ص ۱۱۳.
  19. میراث اسلامی ‌‌ایران، رسول جعفریان، ج ۳، ص ۶۳۸ و ۶۳۹.

منابع

آرشیو عکس و تصویر