تکفیر: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی ''''تكفیر:''' نسبت دادن كفر به مسلمان/ ساقط و بىاثر كردن طاعت، گناه را/ محو كردن خ...' ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{متوسط}} | |
+ | {{مدخل دائره المعارف|[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام]]}} | ||
− | + | «تکفیر» در منابع اسلامی به معانی متعددی آمده است، از جمله: | |
− | + | * الف. نسبت دادن [[کفر]] به مسلمان، | |
+ | * ب. ساقط و بىاثر کردن گناه به خاطر طاعت، | ||
+ | * ج. محو کردن [[گناهان]] صغیره توسط خداوند، به سبب اجتناب از گناهان کبیره، | ||
+ | * د. پرداختن [[کفاره|کفّاره]] [[سوگند]] و مانند آن. | ||
− | + | از تکفیر به معناى اول به مناسبت در باب [[حدود]] و [[تعزیرات]] سخن گفته شده است. اگر کسى به مسلمانى نسبت کفر دهد تعزیر مىشود.<ref> کتاب السرائر، ج۳، ص۵۲۹. </ref> | |
− | + | واژه تکفیر به معناى دوم به مناسبت در باب [[شهادت (در فقه)|شهادات]] بکار رفته است. تکفیر مقابل [[احباط]]، اصطلاحى [[علم کلام|کلامى]] بوده و مراد از آن این است که طاعت بیشتر، گناه کمتر را باطل و بىاثر مىکند؛ بدین معنا که عِقابى بر آن مترتب نمىگردد. گروهى از [[معتزله]] نظریه احباط و تکفیر را مطرح نموده؛ لیکن در چگونگى آن اختلاف کردهاند. برخى از آنان از طریق «موازنه» وارد شده و گفتهاند: به عنوان مثال اگر مکلف گناهى مرتکب شود که ده جزء کیفر دارد، سپس طاعتى با بیست جزء [[ثواب]] انجام دهد، ده جزء ثواب انجام گرفته، ده جزء از کیفر گناه را از بین مىبرد، در نتیجه ده جزء ثواب باقى مىماند که به مکلف به همان اندازه پاداش داده مىشود. عکس قضیه هم همینگونه است. مشهور متکلمان [[امامیه]] قائل به بطلان نظریه احباط و تکفیر معتزلى شده و در مقابل «موازنه» آنان، قائل به «موافات» هستند؛ یعنى اعطاى ثواب بر [[ایمان]] و طاعت، مشروط به [[علم الهى]] بر مردن مؤمن بر ایمان؛ و عقاب بر [[کفر]] و عصیان، منوط به علم خداوند متعال به مردن کافر بر کفر و گناهکار بر عدم [[توبه]] است. برخى امامیه گفتهاند: اصل سقوط ثواب ایمان به مردن بر کفر و سقوط عقاب کفر به مردن بر ایمان، غیرقابل انکار است و روایات زیادى بر محو بسیارى از طاعتها بر اثر ارتکاب گناهان و [[کفاره]] قرار گرفتن برخى طاعتها براى بسیارى از گناهان، دلالت دارد؛ لیکن عمومیت و فراگیرى این مسئله نسبت به همه طاعات و معاصى معلوم نیست و نیز معلوم نیست مبناى این سقوط، احباط و تکفیر است و یا موافات.<ref> عدة الداعى، ص۲۳۰؛ الفصول المهمة، ج۱، ص۲۸۳؛ بحارالانوار، ج۵، ص۳۳۲-۳۳۴. </ref> برخى پنداشتهاند تقسیم [[گناه]] به کبیره و صغیره مبتنى بر نظریه احباط و تکفیر معتزلى است؛ یعنى هر گناهى که به سبب طاعت از بین برود صغیره و هر گناهى که طاعت را از بین ببرد کبیره است. اما این گمان باطل است؛ زیرا مشهور امامیه در عین تقسیم گناه به کبیره و صغیره قائل به بطلان احباط و تکفیر معتزلى شدهاند.<ref> جواهرالکلام، ج۴۱، ص۲۹. </ref> | |
− | + | از تکفیر به معناى سوم به مناسبت در باب [[نماز|صلات]] سخن رفته است. بنابر قول مشهور - که گناه را به کبیره و صغیره تقسیم کردهاند -، اجتناب از گناهان بزرگ (کبائر) سبب تکفیر گناهان کوچک (صغائر) از سوى خداوند متعال است. چنانکه ظاهر برخى آیات [[قرآن]] بر آن دلالت دارد.<ref> [[سوره نساء]]/ ۳۱؛ [[سوره آل عمران]]/ ۱۹۳؛ رسائل فقهیة (شیخ انصارى)، ص۵۰؛ مفتاح الفلاح، ص۶۳۰-۶۳۱. </ref> در تحقق [[عدالت]] - بنابر قول مشهور مبنى بر تقسیم گناه به دو قسم -، اجتناب از کبائر و عدم اصرار بر صغائر کفایت مىکند و صرف ارتکاب صغائر به عدالت ضرر نمىرساند. برخى گفتهاند: زیان نرساندن صغائر به عدالت شخص در فرض یادشده مبتنى بر تکفیر صغائر به سبب اجتناب از کبائر نیست، بلکه بر اساس مفاد ادله موجود است.<ref> جواهر الکلام، ج۱۳، ص ۳۰۵-۳۰۸. </ref> | |
− | + | ==پانویس== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | در تحقق عدالت - بنابر قول مشهور مبنى بر تقسیم گناه به دو قسم - اجتناب از | ||
− | |||
− | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
− | + | ==منابع== | |
− | + | * [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام]]، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود شاهرودى، ج۲، ص۶۰۱. | |
− | جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود | + | [[رده:اصطلاحات فقهی]] |
+ | [[رده:اصطلاحات کلامی]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= ضعیف | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= ضعیف | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= متوسط | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۹
«تکفیر» در منابع اسلامی به معانی متعددی آمده است، از جمله:
- الف. نسبت دادن کفر به مسلمان،
- ب. ساقط و بىاثر کردن گناه به خاطر طاعت،
- ج. محو کردن گناهان صغیره توسط خداوند، به سبب اجتناب از گناهان کبیره،
- د. پرداختن کفّاره سوگند و مانند آن.
از تکفیر به معناى اول به مناسبت در باب حدود و تعزیرات سخن گفته شده است. اگر کسى به مسلمانى نسبت کفر دهد تعزیر مىشود.[۱]
واژه تکفیر به معناى دوم به مناسبت در باب شهادات بکار رفته است. تکفیر مقابل احباط، اصطلاحى کلامى بوده و مراد از آن این است که طاعت بیشتر، گناه کمتر را باطل و بىاثر مىکند؛ بدین معنا که عِقابى بر آن مترتب نمىگردد. گروهى از معتزله نظریه احباط و تکفیر را مطرح نموده؛ لیکن در چگونگى آن اختلاف کردهاند. برخى از آنان از طریق «موازنه» وارد شده و گفتهاند: به عنوان مثال اگر مکلف گناهى مرتکب شود که ده جزء کیفر دارد، سپس طاعتى با بیست جزء ثواب انجام دهد، ده جزء ثواب انجام گرفته، ده جزء از کیفر گناه را از بین مىبرد، در نتیجه ده جزء ثواب باقى مىماند که به مکلف به همان اندازه پاداش داده مىشود. عکس قضیه هم همینگونه است. مشهور متکلمان امامیه قائل به بطلان نظریه احباط و تکفیر معتزلى شده و در مقابل «موازنه» آنان، قائل به «موافات» هستند؛ یعنى اعطاى ثواب بر ایمان و طاعت، مشروط به علم الهى بر مردن مؤمن بر ایمان؛ و عقاب بر کفر و عصیان، منوط به علم خداوند متعال به مردن کافر بر کفر و گناهکار بر عدم توبه است. برخى امامیه گفتهاند: اصل سقوط ثواب ایمان به مردن بر کفر و سقوط عقاب کفر به مردن بر ایمان، غیرقابل انکار است و روایات زیادى بر محو بسیارى از طاعتها بر اثر ارتکاب گناهان و کفاره قرار گرفتن برخى طاعتها براى بسیارى از گناهان، دلالت دارد؛ لیکن عمومیت و فراگیرى این مسئله نسبت به همه طاعات و معاصى معلوم نیست و نیز معلوم نیست مبناى این سقوط، احباط و تکفیر است و یا موافات.[۲] برخى پنداشتهاند تقسیم گناه به کبیره و صغیره مبتنى بر نظریه احباط و تکفیر معتزلى است؛ یعنى هر گناهى که به سبب طاعت از بین برود صغیره و هر گناهى که طاعت را از بین ببرد کبیره است. اما این گمان باطل است؛ زیرا مشهور امامیه در عین تقسیم گناه به کبیره و صغیره قائل به بطلان احباط و تکفیر معتزلى شدهاند.[۳]
از تکفیر به معناى سوم به مناسبت در باب صلات سخن رفته است. بنابر قول مشهور - که گناه را به کبیره و صغیره تقسیم کردهاند -، اجتناب از گناهان بزرگ (کبائر) سبب تکفیر گناهان کوچک (صغائر) از سوى خداوند متعال است. چنانکه ظاهر برخى آیات قرآن بر آن دلالت دارد.[۴] در تحقق عدالت - بنابر قول مشهور مبنى بر تقسیم گناه به دو قسم -، اجتناب از کبائر و عدم اصرار بر صغائر کفایت مىکند و صرف ارتکاب صغائر به عدالت ضرر نمىرساند. برخى گفتهاند: زیان نرساندن صغائر به عدالت شخص در فرض یادشده مبتنى بر تکفیر صغائر به سبب اجتناب از کبائر نیست، بلکه بر اساس مفاد ادله موجود است.[۵]
پانویس
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود شاهرودى، ج۲، ص۶۰۱.