مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوالأشد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'كلدة ‌بن ‌اسيد بن خلف جمحى قريشى از دشمنان تنومند و سرسخت پيامبر صلى الله عليه ...' ایجاد کرد)
 
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
كلدة ‌بن ‌اسيد بن خلف جمحى قريشى از دشمنان تنومند و سرسخت پيامبر صلى الله عليه و آله.
+
{{عالی}}
 +
'''«اُسَید بن کلده قریشى»''' معروف به '''«ابوالأشدّ»''' از دشمنان سرسخت [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه و آله بود. ابوالأشدّ به نیرو و قوت خود بسیار مغرور بود و به [[تمسخر]] آیات [[قرآن]] می‌پرداخت؛ نام او در [[شأن نزول]] برخی آیات دیده می‌شود.  
  
كنيه و نام او به اختلاف آمده است. منابعِ نسب شناختى، كنيه او را «ابوالاشدين» آورده‌اند؛<ref> النسب، ابوعبيد، ص 212؛ جمهرة انساب‌العرب، ص‌ 161.</ref> ولى در منابع تفسيرى، ابوالأشد،<ref> قرطبى، ج 15، ص 47 و ج 19، ص 161؛ روح‌المعانى، مج‌ 16، ج‌ 29، ص‌ 216 و ج‌ 30، ص‌ 243 و مج‌ 13، ج‌ 23، ص‌ 111.</ref> ابوالأسد،<ref> مجمع البيان، ج 10، ص 586 و 748؛ الميزان، ج‌ 20، ص‌ 88.</ref> ابوالأسود<ref> قرطبى، ج‌ 19، ص‌ 53‌.</ref> و نام او أسيد بن‌ كلدة<ref> كشف‌الاسرار، ج 10، ص 498؛ روح‌المعانى، مج ‌16، ج ‌29، ص 216 و ج ‌30، ص‌ 243.</ref> آمده كه گويا در استنساخ‌ها تغيير يافته است.
+
==ابوالأشد در شأن نزول آیات==
 +
«ابوالأشدّ أسید بن کلده جمحى قریشى»، مردی تنومند و دلاور بود و به همین دلیل با این [[کنیه]] خوانده می شد. در برخی منابع درباره میزان زورمندی او مطالب اغراق آمیزی بیان شده است، مثل اینکه نوشته اند او روى چرم عکاظى مى‌ایستاد و براى کسانى که چرم را از زیر پایش بیرون بکشند، جایزه تعیین مى‌کرد. ده مرد نیرومند با هم و با تمام نیرو چنان چرم را مى‌کشیدند که پاره پاره مى‌شد ولى از زیر پاى او بیرون نمى‌آمد.
  
وى از آن رو به اين كنيه خوانده شد كه مردى دلير، نيرومند، مغرور و بسيار تنومند بود.<ref> جامع‌البيان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 248؛ قرطبى، ج 15، ص 47؛ روح‌المعانى، مج‌ 16، ج 29، ص‌ 216 و ج‌ 30، ص‌ 243؛ الدرّالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 474.</ref> چنان كه نوشته‌اند: روى چرم عكاظى مى‌ايستاد و براى كسانى كه چرم را از زير پايش بيرون بكشند، جايزه تعيين مى‌كرد.<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ 10، ص‌ 498.</ref>
+
سخن [[تمسخر]] آمیز ابوالأشدّ درباره نگهبانان [[دوزخ]] در منابع [[تفسیر قرآن|تفسیری]] نقل شده است. به گفته مفسران وقتی آیات ۱۸ تا ۳۰ [[سوره مدثر]] نازل شد، [[ابوجهل]] در میان [[قریش]] فریاد کرد که مادرانتان به عزایتان بنشینند! از ابن ‌ابى ‌کبشه ([[پیامبر]]) شنیدم که نگهبانان دوزخ نوزده نفرند. شما دلاوران عرب هستید. آیا هر ده تن از شما حریف یکى از آنان نخواهد شد؟ ابوالأشدّ با [[استهزاء|استهزاى]] کلام الهى گفت: من یک تنه حریف هفده نفر آنان هستم، شما همگى کار دو نفر دیگر را بسازید.<ref> تفسیر نمونه، ج‏۲۵، ص: ۲۳۶ </ref>  
  
ده مرد نيرومند با هم و با تمام نيرو چنان چرم را مى‌كشيدند كه پاره پاره مى‌شد ولى از زير پاى او بيرون نمى‌آمد.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 10، ص‌ 748؛ قرطبى، ج‌ 20، ص‌ 42؛ روح‌المعانى، مج‌ 16، ج‌ 29، ص‌ 243.</ref> اين مطلب اغراق‌آميز است؛ اما زورمندى او را نشان مى‌دهد.
+
همچنین طبق برخی نقلها، آیه {{متن قرآن|«فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ»}} ([[سوره طارق]]، ۵) درباره او نازل شده است، زیرا او به نیرو و قوت خود بسیار مغرور بود و ادعا داشت که از عهده نگهبانان دوزخ برمى‌آید.<ref> الدرّالمنثور، ج‌ ۸‌، ص‌ ۴۷۴ و ۴۷۵.</ref>
  
ابوالاشدّين از دشمنان سرسخت پيامبر صلى الله عليه و آله بود و در اين راه از مال و جان و آبرويش بسيار مايه گذاشت<ref> جامع‌البيان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 248؛ كشف‌الاسرار، ج‌ 10، ص 498؛ مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 748.</ref> و حتى يك بار با پرتاب نيزه‌اى درصدد كشتن حضرت برآمد كه ناكام ماند.<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 18، ص‌ 65 و 66‌.</ref> او پيوسته قريش را با رفتار و گفتار خود به پايدارى در مقابل پيامبر و مبارزه با وى تشويق مى‌كرد<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 586‌؛ قرطبى، ج‌ 19، ص‌ 53‌؛ الدرّالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 333.</ref> و چون [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله سران قريش را از عذاب دردناك دوزخ و نوزده مأمور ([[سوره مدثر]]/74، 30 و 31) آن خبر داد.
+
همچنین است آیات ۴ تا ۶ [[سوره بلد]] که می فرماید {{متن قرآن|«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کبَدٍ * أَیحْسَبُ أَن لَّن یقْدِرَ عَلَیهِ أَحَدٌ * یقُولُ أَهْلَکتُ مَالًا لُّبَدًا»}}؛ زیرا ابوالأشدّ گمان مى‌کرد هیچ کس بر او پیروز نمى‌شود و به دروغ مدعى بود که در راه دشمنى پیامبر صلى الله علیه و آله دارایى بسیارى خرج کرده‌است.<ref> مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۷۴۸</ref>
  
وى پيروزى بر نگهبانان دوزخ را وعده داد<ref> قرطبى، ج 19، ص 53‌؛ الدرّالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 333.</ref> و چون به نيروى خود مغرور بود، بدان شرط با پيامبر كشتى گرفت كه اگر مغلوب شود، اسلام را بپذيرد؛<ref> سيره ابن ‌كثير، ج‌ 1، ص‌ 409؛ البداية والنهايه، ج‌ 3، ص‌ 129.</ref> ولى با آن ‌كه شكست خورد، مسلمان نشد و سرانجام كافر از دنيا رفت.<ref> جمهرة انساب‌العرب، ص 161؛ الاكمال، ج 1، ص 66.</ref> بيش از اين از شرح حال وى اطلاعى در دست نيست.
+
[[آیه]] دیگری که نام ابوالاشد در شأن نزول آن دیده می شود، آیه ۱۱ [[سوره صافات]] است:{{متن قرآن|«فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِینٍ لَّازِبٍ»}}؛ از مشرکان بپرس که آیا آفرینش آنان سخت‌تر است یا آفرینش آن‌چه ما آفریدیم (آسمان، زمین، فرشتگان، ...) ما آنان را از گلى چسبنده ‌آفریدیم. <ref>روح‌المعانى، مج‌ ۱۳، ج‌ ۲۳، ص‌ ۱۱۱.</ref>  
 
+
==پانویس==
'''ابوالأشدّين در شأن نزول:'''
 
 
 
# به گفته مفسران چون آيات 18 تا 30 [[سوره مدثر]]/74 نازل و ابلاغ شد، ابوجهل در ميان قريش فرياد كرد كه مادرانتان به عزايتان بنشينند! از ابن ‌ابى ‌كبشه (پيامبر) شنيدم كه نگهبانان دوزخ نوزده نفرند. شما دلاوران عرب هستيد. آيا هر ده تن از شما حريف يكى از آنان نخواهد شد؟ ابوالأشدّين با استهزاى كلام الهى گفت: نگهبانان [[دوزخ]] را به من بسپاريد. به تنهايى از عهده آنان برمى‌آيم و شما مى‌توانيد به بهشت برويد.<ref> قرطبى، ج 19، ص 53‌؛ الدرّالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 333.</ref> به نقل روايات ديگر، هفده<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 10، ص‌ 586‌؛ روح‌المعانى، مج‌ 16، ج 29، ص 216.</ref> يا ده تن<ref> الدّرالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 475.</ref> به عهده من و ‌ديگران به عهده شما.
 
 
 
گفته‌اند: خداوند در پاسخ ابوالأشدين كه گمان داشت نگهبانان دوزخ بشرند، آيه «وَ ‌ما جَعَلنا أَصحبَ النّارِ إلاّ مَلئكةً و ما جَعَلنا عِدَّتَهم إلاَّ فِتنةً لِلَّذينَ كَفرُوا...».([[سوره مدثر]]/74، 31) را فرو فرستاد<ref> [[مجمع البيان]]، ج 10، ص 586‌؛ روح المعانى، مج‌ 16، ج 29، 216 و 217.</ref> و اعلام داشت كه آنان ملائكه هستند و نوزده تن بودن آنان، آزمونى براى كافران است. شايد از آن جهت آزمون است كه هر عددى مى‌بود، كافران به آن ايراد مى‌گرفتند.
 
 
 
# در همين زمينه از عكرمه نيز نقل است كه آيه 5 [[سوره طارق]]/86 «فَليَنظُرِ الإنسنُ ممَّ خُلِقَ = انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است» درباره ابوالأشدّين نازل شده؛ زيرا او به نيرو و قوت خود بسيار مغرور بود و ادعا داشت كه از عهده نگهبانان دوزخ برمى‌آيد.<ref> الدرّالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 474 و 475.</ref>
 
 
 
# قرطبى و آلوسى بر پايه روايتى، آيه 11 [[سوره صافات]]/37 را درباره ابوالاشدين دانسته‌اند؛<ref> قرطبى، ج‌ 15، ص‌ 47؛ روح‌المعانى، مج‌ 13، ج‌ 23، ص‌ 111.</ref> زيرا فقط او به نيرومندى و تنومندى خود بسيار مى‌باليد: «فَاستفتِهم أَهُم أَشدُّ خَلقاً أم مَّن خَلَقنا إنّا خَلَقنهم مِن طين لازب؛ از مشركان بپرس كه آيا آفرينش آنان سخت‌تر است يا آفرينش آن‌چه (=آسمان، زمين، فرشتگان، تنومندان پيشين) ما آفريديم ما آنان را از گلى چسبنده ‌آفريديم».
 
 
 
# قرطبى بر اساس نقلى، آيه 6 [[سوره انفطار]]/82 را درباره ابوالأشدّين دانسته است:<ref> قرطبى، ج‌ 19، ص‌ 161.</ref> «يأيّها الإنسنُ ما غَرَّكَ بِربِّكَ‌الكَريمِ؛ اى انسان! چه چيزى تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور ساخت؟» امّا خود، نزول آيه را در شأن ديگرى مى‌داند.
 
 
 
# برخى، آيات 4 تا 6 [[سوره بلد]]/90 «لَقَد خَلَقنا الإنسنَ فى كَبَد × أَيَحسبُ أَن لَّن يَقدِرَ عَليهِ أَحدٌ × يَقولُ أَهلَكتُ مالا لُبَداً» را درباره ابوالأشدين دانسته‌اند كه گمان مى‌كرد هيچ كس بر او پيروز نمى‌شود و به دروغ مدعى بود كه در راه دشمنى پيامبر صلى الله عليه و آله دارايى بسيارى خرج كرده‌است.<ref> جامع البيان، مج‌ 15، ج‌ 30؛ مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 748؛ قرطبى، ج‌ 20، ص‌ 42.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
===منابع===
+
==منابع==
 
+
*تفسیر نمونه‏، آیت الله مکارم شیرازى
محمد الله‌اكبرى، دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد 1، صفحه 597-599.
+
*روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم‏، آلوسى
 
+
*مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏، طبرسى‏
 +
*الدر المنثور فى تفسیر المأثور، سیوطى
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده=دارد
 +
}}
 
[[رده: دشمنان پیامبر]]
 
[[رده: دشمنان پیامبر]]
 
+
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
[[رده: ابوالأشدّين در شان نزول آیات قرآن]]
+
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۴۷

«اُسَید بن کلده قریشى» معروف به «ابوالأشدّ» از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بود. ابوالأشدّ به نیرو و قوت خود بسیار مغرور بود و به تمسخر آیات قرآن می‌پرداخت؛ نام او در شأن نزول برخی آیات دیده می‌شود.

ابوالأشد در شأن نزول آیات

«ابوالأشدّ أسید بن کلده جمحى قریشى»، مردی تنومند و دلاور بود و به همین دلیل با این کنیه خوانده می شد. در برخی منابع درباره میزان زورمندی او مطالب اغراق آمیزی بیان شده است، مثل اینکه نوشته اند او روى چرم عکاظى مى‌ایستاد و براى کسانى که چرم را از زیر پایش بیرون بکشند، جایزه تعیین مى‌کرد. ده مرد نیرومند با هم و با تمام نیرو چنان چرم را مى‌کشیدند که پاره پاره مى‌شد ولى از زیر پاى او بیرون نمى‌آمد.

سخن تمسخر آمیز ابوالأشدّ درباره نگهبانان دوزخ در منابع تفسیری نقل شده است. به گفته مفسران وقتی آیات ۱۸ تا ۳۰ سوره مدثر نازل شد، ابوجهل در میان قریش فریاد کرد که مادرانتان به عزایتان بنشینند! از ابن ‌ابى ‌کبشه (پیامبر) شنیدم که نگهبانان دوزخ نوزده نفرند. شما دلاوران عرب هستید. آیا هر ده تن از شما حریف یکى از آنان نخواهد شد؟ ابوالأشدّ با استهزاى کلام الهى گفت: من یک تنه حریف هفده نفر آنان هستم، شما همگى کار دو نفر دیگر را بسازید.[۱]

همچنین طبق برخی نقلها، آیه «فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ» (سوره طارق، ۵) درباره او نازل شده است، زیرا او به نیرو و قوت خود بسیار مغرور بود و ادعا داشت که از عهده نگهبانان دوزخ برمى‌آید.[۲]

همچنین است آیات ۴ تا ۶ سوره بلد که می فرماید «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کبَدٍ * أَیحْسَبُ أَن لَّن یقْدِرَ عَلَیهِ أَحَدٌ * یقُولُ أَهْلَکتُ مَالًا لُّبَدًا»؛ زیرا ابوالأشدّ گمان مى‌کرد هیچ کس بر او پیروز نمى‌شود و به دروغ مدعى بود که در راه دشمنى پیامبر صلى الله علیه و آله دارایى بسیارى خرج کرده‌است.[۳]

آیه دیگری که نام ابوالاشد در شأن نزول آن دیده می شود، آیه ۱۱ سوره صافات است:«فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِینٍ لَّازِبٍ»؛ از مشرکان بپرس که آیا آفرینش آنان سخت‌تر است یا آفرینش آن‌چه ما آفریدیم (آسمان، زمین، فرشتگان، ...) ما آنان را از گلى چسبنده ‌آفریدیم. [۴]

پانویس

  1. تفسیر نمونه، ج‏۲۵، ص: ۲۳۶
  2. الدرّالمنثور، ج‌ ۸‌، ص‌ ۴۷۴ و ۴۷۵.
  3. مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۷۴۸
  4. روح‌المعانى، مج‌ ۱۳، ج‌ ۲۳، ص‌ ۱۱۱.

منابع

  • تفسیر نمونه‏، آیت الله مکارم شیرازى
  • روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم‏، آلوسى
  • مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏، طبرسى‏
  • الدر المنثور فى تفسیر المأثور، سیوطى