مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

بخت نصر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ''''لغت بخت نصر:''' اين نام در اصل بابلى، با تلفظ «نبوكودورى اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur» م...' ایجاد کرد)
 
 
(۱۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''لغت بخت نصر:'''
+
{{خوب}}
 +
«بُختُ نُصَّر» یکی از پادشاهان [[بابل]] در حدود ۶۰۰ سال پیش از میلاد است. او در زمان حکومتش «اورشلیم» را تصرف کرد و دست به کشتار و ستم [[یهود|یهودیان]] زد و بسیاری از آنان را به بابل کوچ داد، تا اینکه کوروش پادشاه [[ایران]] بر بابل سلطه یافت و یهودیان را از ظلم او رهانید. نام «بخت‌نصر» در [[قرآن]] به طور صریح نیامده، ولى در تفاسیر به‌ ویژه‌ تفسیر [[سوره اسراء]] از بخت نصر، گاه‌ به‌ عنوان‌ یکى‌ از دو کافری‌ که‌ پادشاهى‌ سراسر زمین‌ را یافت‌، یاد شده‌ است‌.
  
اين نام در اصل بابلى، با تلفظ «نبوكودورى اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur» متشكل از سه بخش «نبو: الهه حكمت بابلى»، «كودورو: جانشين يامرز» و «اوصّر: حمايت كن» است كه در زبان عبرى به صورت «نبوخدناصر» يا «نبوخدراصر» درآمده و در [[منابع اسلامى]] نيز به صورت «بُختُ نَصَّر» تغيير يافته ‌است.<ref> بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5، ص354.</ref>
+
==لغت بخت نصر==
  
در برخی منابع در وجه تسمیه بخت نصر آمده است: «بُخْتُنَصَرّ مرکب از دو نام بخت (به معنی پسر) و نصر (که نام بتی است) می‌باشد یعنی پسر بت نصر. گفته می‌شود که او را در حالی که طفلی بیش نبود کنار بت یافته بودند».<ref> لغت نامه دهخدا به نقل از ناظم الاطباء.</ref>
+
این نام در اصل بابلى، با تلفظ «نبوکودورى اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur» متشکل از سه بخش «نبو: الهه حکمت بابلى»، «کودورو: جانشین یامرز» و «اوصّر: حمایت کن» است که در زبان عبرى به صورت «نبوخدناصر» یا «نبوخدراصر» درآمده و در منابع [[اسلام|اسلامى]] نیز به صورت «بُختُ نَصَّر» تغییر یافته ‌است.<ref> بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص۳۵۴.</ref>
  
علامه قزوینی در مورد نوشتار و تلفظ  صحیح این کلمه می‌گوید: صحیح بخت نصر است بضم باء موحده و سکون خاء معجمه و ضم تاء مثناة فوقانیه و نون مفتوحه و صاد مشدده مفتوحه که گاه نیز در کتابت متصل نویسند بختنصر و این ارجح و اکثراست در طی عبارات عربی و استعمال این کلمه با الف و لام بخت النصر غلط است.<ref> دهخدا به نقل از نامه علامه قزوینی به دکتر معین مورخ 9 خرداد 1325.</ref>
+
در برخی منابع در وجه تسمیه بخت نصر آمده است: «بُخْتُ نَصَرّ مرکب از دو نام بخت (به معنی پسر) و نصر (که نام بتی است) می‌باشد، یعنی پسر بت نصر. گفته می‌شود که او را در حالی که طفلی بیش نبود کنار بت یافته بودند».<ref> لغت نامه دهخدا به نقل از ناظم الاطباء.</ref>
  
'''عصر بخت نصر:'''
+
علامه قزوینی در مورد نوشتار و تلفظ صحیح این کلمه می‌گوید: صحیح «بُختُ نَصَّر» است - بضم باء موحده و سکون خاء معجمه و ضم تاء مثناة فوقانیه و نون مفتوحه و صاد مشدده مفتوحه - که گاه نیز در کتابت متصل نویسند «بختنصر» و این ارجح و اکثر است در طی عبارات عربی و استعمال این کلمه با الف و لام «بخت النصر» غلط است.<ref> دهخدا به نقل از نامه علامه قزوینی به دکتر معین مورخ ۹ خرداد ۱۳۲۵.</ref>
  
در تاريخ از دو پادشاه به اين نام ياد شده، نخستين آن‌ها متعلق به سلسله چهارم بابل و دومي متعلق به سلسله نو بابلي يا كلده است، شخص مورد بحث دومي مي‌باشد که شهرت وى بر اثر حمله به اورشليم (بيت‌المقدس) و بازتاب وسيع آن در كتاب ‌مقدس است.<ref> بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5.</ref>
+
در تاریخ از دو پادشاه به این نام یاد شده، نخستین آن‌ها متعلق به سلسله چهارم [[بابل]] و دومی متعلق به سلسله نو بابلی یا کلده است. شخص مورد بحث دومی می‌باشد که شهرت وى بر اثر حمله به اورشلیم ([[بیت المقدس|بیت‌المقدس]]) و بازتاب وسیع آن در کتاب ‌مقدس است.<ref> بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>
  
'''بناهای عجیب بخت نصر در بابل:'''
+
==اقدامات بخت نصر==
  
بُخْتُنَصَرّ برای رضایت خاطر همسرش (دختر هووخشتر پادشاه ماد) باغ‌های مرتفعی را بر تپه‌ای مصنوعی که مردمش ساخته بودند بنا کرد که این باغ‌ها به باغ‌های معلق بابل معروف و از عجایب هفتگانه دنیا به شمار می‌رفتند.
+
===تصرف بیت‌المقدس===
  
یکی از کارهای مهم دیگرش ساخت سدی بود که از طرف شمال و جنوب بابل برای حفاظت شهر از دشمن ساخت و این سدّ ممکن بود در موقع تهاجم خارجی، تمام جلگه بابل را از شمال به دریاچه تبدیل سازند.<ref> لغت نامه دهخدا.</ref>
+
بخت نصر در سال ۶۰۵ ق.م به جنگ [[فرعون]] [[مصر]] رفت و در حوالی کرکمیش وی را مغلوب ساخت و از آن جمله آنچه را که آن پادشاه در بین‌النهرین و شام و فلسطین داشت متصرف گشته بر آن‌ها خراج گذاشت. او پس از فتح اورشلیم بعضی اهالی من جمله [[حضرت دانیال]] علیه‌السلام و برخی پیروانش را به اسیری گرفته به بابل بازگشت.
  
'''تصرف بیت المقدس توسط بخت نصر:'''
+
بخت نصر در مدت فرمانروایی خود، سه بار به اورشلیم حمله و آن را محاصره کرد و مردمان آن را به اسیری به بابل آورد. سپس شخصی به نام صدقیا را حاکم آنجا قرار داد. پس از ده سال صدقیا از اطاعت بُختُ نُصَّر سرباز زد و او برای بار چهارم به آنجا حمله برد. صدقیا را دستگیر و پس از کشتن پسرانش، خود او را نیز به طرز فجیعی شکنجه داد.<ref> لغت نامه دهخدا.</ref>
  
بخت نصر در سال 605 ق.م به جنگ [[فرعون]] [[مصر]] رفت و در حوالی کرکمیش وی را مغلوب ساخت و از آن جمله آنچه را که آن پادشاه در بین‌النهرین و شام و فلسطین داشت متصرف گشته بر آن‌ها خراج گذاشت. او پس از فتح اورشلیم بعضی اهالی من جمله [[حضرت دانیال]] علیه‌السلام و برخی پیروانش را به اسیری گرفته به بابل بازگشت.
+
===ساخت بناهای عجیب===
  
بخت نصر در مدت فرمانروایی خود، سه بار به اورشلیم حمله و آن را محاصره کرد و مردمان آن را به اسیری به بابل آورد. سپس شخصی به نام صدقیا را حاکم آنجا قرار داد. پس از ده سال صدقیا از اطاعت بُخْتُنَصَرّ سرباز زد و او برای بار چهارم به آنجا حمله برد. صدقیا را دستگیر و پس از کشتن پسرانش در جلوی رویش خود او را نیز به طرز فجیعی شکنجه داد.<ref> لغت نامه دهخدا.</ref>
+
بُختُ نُصَّر برای رضایت خاطر همسرش (دختر هووخشتر پادشاه ماد) باغ‌های مرتفعی را بر تپه‌ای مصنوعی که مردمش ساخته بودند بنا کرد که این باغ‌ها به باغ‌های معلق بابل معروف و از عجایب هفتگانه دنیا به شمار می‌رفتند.
  
'''بخت نصر و حضرت دانیال نبی علیه‌السلام:'''
+
یکی از کارهای مهم دیگرش، ساخت سدی بود که از طرف شمال و جنوب بابل برای حفاظت شهر از دشمن ساخت و این سدّ ممکن بود در موقع تهاجم خارجی، تمام جلگه بابل را از شمال به دریاچه تبدیل سازند.<ref> لغت نامه دهخدا.</ref>
  
[[شیخ صدوق]] در کتاب کمال الدین و تمام النعمه به سند خود از [[امام جواد]] علیه‌السلام به نقل از پدرانشان تا برسد به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایتی نقل می کند که در ضمن آن آمده است:
+
===بخت نصر و حضرت دانیال ===
  
«دانيال كه حجت وقت بود نود سال در دست بخت  نصر اسير بود و چون فضل او را ديد و شنيد كه بنى‌اسرائيل انتظار خروج او را دارند و اميد فرج را از ظهور او و بدست او مي‌جويند، دستور داد او را در چاه وسيعى انداختند و شيرى با او همراه كردند تا او را بخورد ولى شير نزديك او نرفت و دستور داد به او خوراك ندهند ولى خداى تبارك و تعالى بدست يكى از پيغمبران خود خوردنى و نوشيدنى به او مي‌رسانيد و دانيال روزها روزه بود و شب با خوراكى كه براى او ريخته مي‌شد، افطار مي‌كرد. گرفتارى براى شيعيان و قومش سخت شد.
+
[[شیخ صدوق]] در کتاب «[[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال الدین]]» به سند خود از [[امام جواد]] علیه‌السلام به نقل از پدرانشان تا برسد به [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله روایتی نقل می کند که در ضمن آن آمده است:
  
و كسانى كه انتظار او را و ظهورش را داشتند و بيشترشان بر اثر طول غيبت او در [[دين]] شك كردند و چون گرفتارى دانيال عليه‌السلام و قومش به نهايت رسيد بخت نصر در خواب ديد كه افواجى از [[فرشتگان]] آسمان به چاهى كه دانيال در آن بود، فرود آمدند و به او مژده فرج مي‌دادند، چون صبح شد از آنچه به دانيال كرده بود پشيمان شد و دستور داد او را از چاه برآوردند و چون بيرون آمد از شكنجه اى كه به او داده بود، عذر خواست و او را ناظر كارهاى كشور و قاضى مردم ساخت و هر كس از بنى‌اسرائيل پنهان بود عيان شد و سربلند كردند و دور دانيال عليه‌السلام را گرفتند و يقين به فرج كردند و اندكى بر اين وضع گذشت كه دانيال وفات كرد».<ref> كمال الدين/ ترجمه كمره اى، اسلاميه-تهران، چاپ: اول، 1377 ش، ج 1، ص263.</ref>
+
«دانیال نبی که حجت وقت بود، نود سال در دست بخت نصر اسیر بود و چون فضل او را دید و شنید که [[بنی اسرائیل|بنى‌اسرائیل]] انتظار خروج او را دارند و امید فرج را از ظهور او و بدست او می‌جویند، دستور داد او را در چاه وسیعى انداختند و شیرى با او همراه کردند تا او را بخورد ولى شیر نزدیک او نرفت، و دستور داد به او خوراک ندهند ولى خداى تبارک و تعالى بدست یکى از پیغمبران خود خوردنى و نوشیدنى به او می‌رسانید و دانیال روزها [[روزه]] بود و شب با خوراکى که براى او ریخته می‌شد، [[افطار]] می‌کرد. گرفتارى براى او و قومش سخت شد و کسانى که انتظار او را و ظهورش را داشتند و بیشترشان بر اثر طول غیبت او در [[دین]] شک کردند و چون گرفتارى دانیال علیه‌السلام و قومش به نهایت رسید بخت نصر در خواب دید که افواجى از [[فرشتگان]] آسمان به چاهى که دانیال در آن بود، فرود آمدند و به او مژده فرج می‌دادند، چون صبح شد از آنچه به دانیال کرده بود پشیمان شد و دستور داد او را از چاه برآوردند و چون بیرون آمد از شکنجه اى که به او داده بود، عذر خواست و او را ناظر کارهاى کشور و قاضى مردم ساخت و هر کس از بنى‌اسرائیل پنهان بود عیان شد و سربلند کردند و دور دانیال علیه‌السلام را گرفتند و یقین به فرج کردند و اندکى بر این وضع گذشت که دانیال وفات کرد».<ref> کمال الدین/ ترجمه کمره اى، اسلامیه-تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۷ ش، ج ۱، ص۲۶۳.</ref>
  
'''بخت نصر در قرآن:'''
+
==بخت نصر در قرآن==
  
نام بخت‌نصر در [[قرآن]] به طور صريح نيامده است ولى در تفاسير [[قرآن‌ كريم‌]] به‌ ويژه‌ تفسير [[سوره اسراء]] از بختنصر، گاه‌ به‌ عنوان‌ يكى‌ از دو كافري‌ كه‌ پادشاهى‌ سراسر زمين‌ را يافت‌، ياد شده‌ است‌.<ref> [[http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=4566 بخت نصر، روزبه زرین کوب، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج11]]، تاریخ بازیابی: 10 خرداد 1391</ref>
+
نام بخت‌نصر در [[قرآن|قرآن کریم‌]] به طور صریح نیامده است ولى در [[تفسیر قرآن|تفاسیر]] به‌ ویژه‌ تفسیر [[سوره اسراء]]، از بخت نصر، گاه‌ به‌ عنوان‌ یکى‌ از دو کافری‌ که‌ پادشاهى‌ سراسر زمین‌ را یافت‌، یاد شده‌ است‌.<ref> [http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=۱۲۳&avaid=۴۵۶۶ بخت نصر، روزبه زرین کوب، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱]، تاریخ بازیابی: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱</ref>
  
در گزارش‌ها و داستان‌هاى افسانه‌اى بسيارى كه تاريخ‌نگاران اسلامى و مفسران درباره بخت‌نصر ارائه داده‌اند ردپايى از اسفار عهد عتيق، كتب ربانى يهود و نوشته‌هاى ايرانيان قبل از [[اسلام]] به چشم مى‌خورد. تأثير بخت‌نصر در اذهان راويان اسلامى اخبار تا جايى بوده كه هر حمله و رويداد ناآشنايى را در برهه‌هاى مختلف تاريخى به وى نسبت مى‌دادند.<ref>و <ref> بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5.</ref>. بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5.</ref>  
+
در گزارش‌ها و داستان‌هاى افسانه‌اى بسیارى که تاریخ‌نگاران اسلامى و مفسران درباره بخت‌نصر ارائه داده‌اند، ردپایى از اسفار عهد عتیق، کتب ربانى [[یهود]] و نوشته‌هاى [[ایران|ایرانیان]] قبل از [[اسلام]] به چشم مى‌خورد. تأثیر بخت‌نصر در اذهان راویان اسلامى اخبار تا جایى بوده که هر حمله و رویداد ناآشنایى را در برهه‌هاى مختلف تاریخى به وى نسبت مى‌دادند.<ref> بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>  
  
در آيات ابتدايى سوره اسراء از دو بار عصيان و استكبار قوم يهود و به سبب آن، دو بار مجازات ايشان ياد شده است: «و‌قَضَينا اِلى بَنى اِسرءيلَ فِى الكِتبِ لَتُفسِدُنَّ فِى‌الاَرضِ مَرَّتَينِ ولَتَعلُنَّ عُلُوًّا كَبيرا». ([[سوره اسراء]]/17،4)
+
در آیات ابتدایى سوره اسراء از دو بار عصیان و استکبار قوم یهود و به سبب آن، دو بار مجازات ایشان یاد شده است: «و‌قَضَینا اِلى بَنى اِسرائیلَ فِى الکتبِ لَتُفسِدُنَّ فِى‌الاَرضِ مَرَّتَینِ ولَتَعلُنَّ عُلُوًّا کبیرا». (سوره اسراء، ۴)
  
نخست بار، خداوند گروهى از بندگان نيرومند خود را بر ايشان مسلط مى‌كند: «فَاِذا جاءَ وَعدُ اُولهُما بَعَثنا عَلَيكُم عِبادًا لَنا اولى بَأس شَديد فَجاسوا خِللَ الدّيارِ و كانَ وَعدًا مَفعولا» ([[سوره اسراء]]/17،5) و پس از چندى دوباره قدرت و مكنتشان را بيش از پيش به آنان بازمى‌گرداند: «ثُمَّ رَدَدنا لَكُمُ الكَرَّةَ عَلَيهِم و اَمدَدنكُم بِاَمول و بَنينَ ‌و جَعَلنكُم اَكثَرَ نَفيرا» ([[سوره اسراء]]/17،6) تا آن كه هنگام وعده (كيفر) دوم، دشمنانشان چنان بر آنان سخت مى‌گيرند كه غم و اندوه بر چهره‌هايشان نمايان مى‌شود و آنچه را زير سلطه گيرند، درهم مى‌كوبند: «...فَاِذا جاءَ وَعدُ الأخِرَةِ لِيَسوءوا وُجوهَكُم ولِيَدخُلُوا المَسجِدَ كَما دَخَلوهُ اَوَّلَ مَرَّة ولِيُتَبِّروا ما عَلَوا تَتبيرا». ([[سوره اسراء]]/17،7)<ref> بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5.</ref>
+
نخستین بار، خداوند گروهى از بندگان نیرومند خود را بر ایشان مسلط مى‌کند: «فَاِذا جاءَ وَعدُ اُولهُما بَعَثنا عَلَیکم عِبادًا لَنا اولى بَأس شَدید فَجاسوا خِللَ الدّیارِ و کانَ وَعدًا مَفعولا» (سوره اسراء، ۵) و پس از چندى دوباره قدرت و مکنتشان را بیش از پیش به آنان بازمى‌گرداند: «ثُمَّ رَدَدنا لَکمُ الکرَّةَ عَلَیهِم و اَمدَدناکم بِاَماول و بَنینَ ‌و جَعَلنکم اَکثَرَ نَفیرا» (سوره اسراء، ۶) تا آن که هنگام وعده (کیفر) دوم، دشمنانشان چنان بر آنان سخت مى‌گیرند که غم و اندوه بر چهره‌هایشان نمایان مى‌شود و آنچه را زیر سلطه گیرند، درهم مى‌کوبند: «...فَاِذا جاءَ وَعدُ الآخِرَةِ لِیَسوءوا وُجوهَکم ولِیَدخُلُوا المَسجِدَ کما دَخَلوهُ اَوَّلَ مَرَّة ولِیُتَبِّروا ما عَلَوا تَتبیرا». (سوره اسراء، ۷)<ref>همان</ref>
  
[[علامه طباطبائی]] رحمه الله در مورد این آیات می‌گوید: از آن روزى كه بنى‌اسرائيل استقلال و آقایی یافتند بلا و گرفتارى بسيارى (بیش از دو بلا) بر آن‌ها نازل شده است - به طورى كه تاريخ آن‌ها ضبط كرده - و این امکان وجود دارد که آيات مورد بحث را با دو تاى آن‌ها تطبیق داده شود، ليكن آن حادثه اى كه به طور مسلم يكى از دو حادثه مورد نظر آيات است، حادثه ايست كه به دست بخت نصر (نبوكدنصر) يكى از سلاطين بابل در حدود ششصد سال قبل از ميلاد بر آنان آمده است.
+
[[علامه طباطبائی]] رحمه الله در مورد این آیات می‌گوید: «از آن روزى که بنى‌اسرائیل استقلال و آقایی یافتند بلا و گرفتارى بسیارى (بیش از دو بلا) بر آن‌ها نازل شده است - به طورى که تاریخ آن‌ها ضبط کرده - و این امکان وجود دارد که آیات مورد بحث را با دو تاى آن‌ها تطبیق داده شود، لیکن آن حادثه اى که به طور مسلم یکى از دو حادثه مورد نظر آیات است، حادثه ای است که به دست بخت نصر (نبوکدنصر) یکى از سلاطین بابل در حدود ششصد سال قبل از میلاد بر آنان آمده است.
  
وى پادشاهى نيرومند و صاحب شوكت و يكى از ستمكاران عهد خود به شمار مى رفت و در آغاز از بنى‌اسرائيل حمايت مى كرد وليكن چون از ايشان تمرد و عصيان ديد لشكرهاى بى شمار به سرشان گسيل داشت و ايشان را محاصره و شهرهايشان را در هم كوبيد و همه را ويران ساخت، مسجد اقصى را خراب و [[تورات]] و كتب انبياء را طعمه حريق ساخت و مردم را قتل عام نمود، به طورى كه جز عده قليلى از ايشان آن هم از زنان و كودكان و مردان ضعيف، كسى باقى نماند.
+
وى پادشاهى نیرومند و صاحب شوکت و یکى از ستمکاران عهد خود به شمار مى رفت و در آغاز از بنى‌اسرائیل حمایت مى کرد ولیکن چون از ایشان تمرد و عصیان دید لشکرهاى بى شمار به سرشان گسیل داشت و ایشان را محاصره و شهرهایشان را در هم کوبید و همه را ویران ساخت، [[مسجد الاقصى]] را خراب و [[تورات]] و کتب انبیاء را طعمه حریق ساخت و مردم را قتل عام نمود، به طورى که جز عده قلیلى از ایشان آن هم از زنان و کودکان و مردان ضعیف، کسى باقى نماند.
  
باقيمانده ايشان را هم اسير گرفته و به بابل كوچ داد، بنى‌اسرائيل همچنان در ذلت و خوارى و بى‌كسى در بابل بسر مى بردند و تا بخت‌النصر زنده بود و مدتى بعد از مرگ او، احدى نبود كه از ايشان حمايت و دفاع كند تا آن كه كسراى كورش يكى از پادشاهان ايران تصميم گرفت به بابل سفر نموده و آنجا را فتح كند. وقتى فتح كرد نسبت به اسراى بنى‌اسرائيل تلطف و مهربانى نمود و به ايشان اجازه داد تا دوباره به وطن خود سرزمين مقدس بروند و ايشان را در تجديد بناى هيكل (مسجد اقصى) و تجديد بناهاى ويران شده كمك نمود و به عزرا يكى از كاهنان ايشان اجازه داد تا تورات را برايشان بنويسد و اين حوادث در حدود چهارصد و پنجاه و اندى قبل از ميلاد بود.<ref> ترجمه الميزان، ج 13، ص59.</ref>
+
باقیمانده ایشان را هم اسیر گرفته و به بابل کوچ داد، بنى‌اسرائیل همچنان در ذلت و خوارى و بى‌کسى در بابل بسر مى بردند و تا بخت‌النصر زنده بود و مدتى بعد از مرگ او، احدى نبود که از ایشان حمایت و دفاع کند تا آن که کسراى کورش یکى از پادشاهان [[ایران]] تصمیم گرفت به بابل سفر نموده و آنجا را فتح کند. وقتى فتح کرد نسبت به اسراى بنى‌اسرائیل تلطف و مهربانى نمود و به ایشان اجازه داد تا دوباره به وطن خود سرزمین مقدس بروند و ایشان را در تجدید بناى هیکل (مسجد اقصى) و تجدید بناهاى ویران شده کمک نمود و به عزرا یکى از کاهنان ایشان اجازه داد تا تورات را برایشان بنویسد و این حوادث در حدود چهارصد و پنجاه و اندى قبل از میلاد بود».<ref> ترجمه المیزان، ج ۱۳، ص۵۹.</ref>
  
'''سرانجام بخت نصر:'''
+
==سرانجام بخت نصر==
  
گفته شده در اواخر عمر در اثر گناهان بسيار به صورت حيواني مسخ يا ديوانه شده، خود را گاو مي‌پنداشت. برخي سرانجام وي را پس از دوره‌اي مسخ شدن و بخشش از سوي خداوند و بازگشت به هيئت انساني ذكر كرده‌اند،<ref> [[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31012  بخت النصر، علی محمودی، پژوهشکده باقر العلوم]تاریخ بازیابی: 10 خرداد 1391 به نقل از اعلام قرآن، مركز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان كتاب، 1386، ج 3، ص 56.</ref> وي در سال 561 قبل از ميلاد از دنيا رفت و مدت سلطنتش را چهل و چهار سال ذكر كرده‌اند.<ref> همان به نقل از قاموس كتاب مقدس، مستر هاكس، تهران، اساطير، 1377، ص 871.</ref>
+
گفته شده بخت نصر در اواخر عمر در اثر گناهان بسیار به صورت حیوانی مسخ یا دیوانه شده، خود را گاو می‌پنداشت. برخی سرانجام وی را پس از دوره‌ای مسخ شدن و بخشش از سوی خداوند و بازگشت به هیئت انسانی ذکر کرده‌اند.<ref> بخت النصر، علی محمودی، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، بازیابی: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱ </ref> وی در سال ۵۶۱ قبل از میلاد از دنیا رفت و مدت سلطنتش را چهل و چهار سال ذکر کرده‌اند.<ref> همان به نقل از قاموس کتاب مقدس، مستر هاکس، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷، ص ۸۷۱.</ref>
 
+
==پانویس==
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
===منابع===
+
==منابع==
 
+
*"بخت نصر"، دائرة المعارف قرآن کریم، محمدجواد معمورى.
* بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم.
+
*"بخت نصر"، لغت‌نامه دهخدا، دسترس در [http://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%A8%D8%AE%D8%AA%D9%86%D8%B5%D8%B1-1 سایت واژه یاب]، تاریخ بازیابی: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱.
 
+
*کمال الدین، شیخ صدوق، ترجمه کمره اى، اسلامیه - تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۷ ش.
* بخت نصر، لغت نامه دهخدا، قابل دسترس در [[سایت واژه یاب http://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%A8%D8%AE%D8%AA%D9%86%D8%B5%D8%B1-1]]، تاریخ بازیابی: 10 خرداد 1391.
+
*[http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=4566 "بخت نصر"، روزبه زرین کوب، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱ بازیابی: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱.
 
+
*"بخت النصر"، علی محمودی، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، بازیابی: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱.
* كمال الدين، محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، ترجمه كمره اى، اسلاميه - تهران، چاپ: اول، 1377 ش.
+
*المیزان، علامه طباطبائی، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى، ۱۳۷۴ ش.
 
+
[[رده:یهودیت]]
* [[http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=4566 بخت نصر، روزبه زرین کوب، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج11]تاریخ بازیابی: 10 خرداد 1391
+
[[رده:قصه‌های قرآنی]]
 
+
[[رده: مقاله های مهم]]
* [[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31012  بخت النصر، علی محمودی، پژوهشکده باقر العلوم]تاریخ بازیابی: 10 خرداد
+
{{سنجش کیفی
 
+
|سنجش=شده
* المیزان، علامه سید محمدحسین طباطبائی، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم ، 1417 ق ، چاپ پنجم 7. ترجمه الميزان، سيد محمدباقر موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم ، 1374 ش.
+
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۲۶

«بُختُ نُصَّر» یکی از پادشاهان بابل در حدود ۶۰۰ سال پیش از میلاد است. او در زمان حکومتش «اورشلیم» را تصرف کرد و دست به کشتار و ستم یهودیان زد و بسیاری از آنان را به بابل کوچ داد، تا اینکه کوروش پادشاه ایران بر بابل سلطه یافت و یهودیان را از ظلم او رهانید. نام «بخت‌نصر» در قرآن به طور صریح نیامده، ولى در تفاسیر به‌ ویژه‌ تفسیر سوره اسراء از بخت نصر، گاه‌ به‌ عنوان‌ یکى‌ از دو کافری‌ که‌ پادشاهى‌ سراسر زمین‌ را یافت‌، یاد شده‌ است‌.

لغت بخت نصر

این نام در اصل بابلى، با تلفظ «نبوکودورى اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur» متشکل از سه بخش «نبو: الهه حکمت بابلى»، «کودورو: جانشین یامرز» و «اوصّر: حمایت کن» است که در زبان عبرى به صورت «نبوخدناصر» یا «نبوخدراصر» درآمده و در منابع اسلامى نیز به صورت «بُختُ نَصَّر» تغییر یافته ‌است.[۱]

در برخی منابع در وجه تسمیه بخت نصر آمده است: «بُخْتُ نَصَرّ مرکب از دو نام بخت (به معنی پسر) و نصر (که نام بتی است) می‌باشد، یعنی پسر بت نصر. گفته می‌شود که او را در حالی که طفلی بیش نبود کنار بت یافته بودند».[۲]

علامه قزوینی در مورد نوشتار و تلفظ صحیح این کلمه می‌گوید: صحیح «بُختُ نَصَّر» است - بضم باء موحده و سکون خاء معجمه و ضم تاء مثناة فوقانیه و نون مفتوحه و صاد مشدده مفتوحه - که گاه نیز در کتابت متصل نویسند «بختنصر» و این ارجح و اکثر است در طی عبارات عربی و استعمال این کلمه با الف و لام «بخت النصر» غلط است.[۳]

در تاریخ از دو پادشاه به این نام یاد شده، نخستین آن‌ها متعلق به سلسله چهارم بابل و دومی متعلق به سلسله نو بابلی یا کلده است. شخص مورد بحث دومی می‌باشد که شهرت وى بر اثر حمله به اورشلیم (بیت‌المقدس) و بازتاب وسیع آن در کتاب ‌مقدس است.[۴]

اقدامات بخت نصر

تصرف بیت‌المقدس

بخت نصر در سال ۶۰۵ ق.م به جنگ فرعون مصر رفت و در حوالی کرکمیش وی را مغلوب ساخت و از آن جمله آنچه را که آن پادشاه در بین‌النهرین و شام و فلسطین داشت متصرف گشته بر آن‌ها خراج گذاشت. او پس از فتح اورشلیم بعضی اهالی من جمله حضرت دانیال علیه‌السلام و برخی پیروانش را به اسیری گرفته به بابل بازگشت.

بخت نصر در مدت فرمانروایی خود، سه بار به اورشلیم حمله و آن را محاصره کرد و مردمان آن را به اسیری به بابل آورد. سپس شخصی به نام صدقیا را حاکم آنجا قرار داد. پس از ده سال صدقیا از اطاعت بُختُ نُصَّر سرباز زد و او برای بار چهارم به آنجا حمله برد. صدقیا را دستگیر و پس از کشتن پسرانش، خود او را نیز به طرز فجیعی شکنجه داد.[۵]

ساخت بناهای عجیب

بُختُ نُصَّر برای رضایت خاطر همسرش (دختر هووخشتر پادشاه ماد) باغ‌های مرتفعی را بر تپه‌ای مصنوعی که مردمش ساخته بودند بنا کرد که این باغ‌ها به باغ‌های معلق بابل معروف و از عجایب هفتگانه دنیا به شمار می‌رفتند.

یکی از کارهای مهم دیگرش، ساخت سدی بود که از طرف شمال و جنوب بابل برای حفاظت شهر از دشمن ساخت و این سدّ ممکن بود در موقع تهاجم خارجی، تمام جلگه بابل را از شمال به دریاچه تبدیل سازند.[۶]

بخت نصر و حضرت دانیال

شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین» به سند خود از امام جواد علیه‌السلام به نقل از پدرانشان تا برسد به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایتی نقل می کند که در ضمن آن آمده است:

«دانیال نبی که حجت وقت بود، نود سال در دست بخت نصر اسیر بود و چون فضل او را دید و شنید که بنى‌اسرائیل انتظار خروج او را دارند و امید فرج را از ظهور او و بدست او می‌جویند، دستور داد او را در چاه وسیعى انداختند و شیرى با او همراه کردند تا او را بخورد ولى شیر نزدیک او نرفت، و دستور داد به او خوراک ندهند ولى خداى تبارک و تعالى بدست یکى از پیغمبران خود خوردنى و نوشیدنى به او می‌رسانید و دانیال روزها روزه بود و شب با خوراکى که براى او ریخته می‌شد، افطار می‌کرد. گرفتارى براى او و قومش سخت شد و کسانى که انتظار او را و ظهورش را داشتند و بیشترشان بر اثر طول غیبت او در دین شک کردند و چون گرفتارى دانیال علیه‌السلام و قومش به نهایت رسید بخت نصر در خواب دید که افواجى از فرشتگان آسمان به چاهى که دانیال در آن بود، فرود آمدند و به او مژده فرج می‌دادند، چون صبح شد از آنچه به دانیال کرده بود پشیمان شد و دستور داد او را از چاه برآوردند و چون بیرون آمد از شکنجه اى که به او داده بود، عذر خواست و او را ناظر کارهاى کشور و قاضى مردم ساخت و هر کس از بنى‌اسرائیل پنهان بود عیان شد و سربلند کردند و دور دانیال علیه‌السلام را گرفتند و یقین به فرج کردند و اندکى بر این وضع گذشت که دانیال وفات کرد».[۷]

بخت نصر در قرآن

نام بخت‌نصر در قرآن کریم‌ به طور صریح نیامده است ولى در تفاسیر به‌ ویژه‌ تفسیر سوره اسراء، از بخت نصر، گاه‌ به‌ عنوان‌ یکى‌ از دو کافری‌ که‌ پادشاهى‌ سراسر زمین‌ را یافت‌، یاد شده‌ است‌.[۸]

در گزارش‌ها و داستان‌هاى افسانه‌اى بسیارى که تاریخ‌نگاران اسلامى و مفسران درباره بخت‌نصر ارائه داده‌اند، ردپایى از اسفار عهد عتیق، کتب ربانى یهود و نوشته‌هاى ایرانیان قبل از اسلام به چشم مى‌خورد. تأثیر بخت‌نصر در اذهان راویان اسلامى اخبار تا جایى بوده که هر حمله و رویداد ناآشنایى را در برهه‌هاى مختلف تاریخى به وى نسبت مى‌دادند.[۹]

در آیات ابتدایى سوره اسراء از دو بار عصیان و استکبار قوم یهود و به سبب آن، دو بار مجازات ایشان یاد شده است: «و‌قَضَینا اِلى بَنى اِسرائیلَ فِى الکتبِ لَتُفسِدُنَّ فِى‌الاَرضِ مَرَّتَینِ ولَتَعلُنَّ عُلُوًّا کبیرا». (سوره اسراء، ۴)

نخستین بار، خداوند گروهى از بندگان نیرومند خود را بر ایشان مسلط مى‌کند: «فَاِذا جاءَ وَعدُ اُولهُما بَعَثنا عَلَیکم عِبادًا لَنا اولى بَأس شَدید فَجاسوا خِللَ الدّیارِ و کانَ وَعدًا مَفعولا» (سوره اسراء، ۵) و پس از چندى دوباره قدرت و مکنتشان را بیش از پیش به آنان بازمى‌گرداند: «ثُمَّ رَدَدنا لَکمُ الکرَّةَ عَلَیهِم و اَمدَدناکم بِاَماول و بَنینَ ‌و جَعَلنکم اَکثَرَ نَفیرا» (سوره اسراء، ۶) تا آن که هنگام وعده (کیفر) دوم، دشمنانشان چنان بر آنان سخت مى‌گیرند که غم و اندوه بر چهره‌هایشان نمایان مى‌شود و آنچه را زیر سلطه گیرند، درهم مى‌کوبند: «...فَاِذا جاءَ وَعدُ الآخِرَةِ لِیَسوءوا وُجوهَکم ولِیَدخُلُوا المَسجِدَ کما دَخَلوهُ اَوَّلَ مَرَّة ولِیُتَبِّروا ما عَلَوا تَتبیرا». (سوره اسراء، ۷)[۱۰]

علامه طباطبائی رحمه الله در مورد این آیات می‌گوید: «از آن روزى که بنى‌اسرائیل استقلال و آقایی یافتند بلا و گرفتارى بسیارى (بیش از دو بلا) بر آن‌ها نازل شده است - به طورى که تاریخ آن‌ها ضبط کرده - و این امکان وجود دارد که آیات مورد بحث را با دو تاى آن‌ها تطبیق داده شود، لیکن آن حادثه اى که به طور مسلم یکى از دو حادثه مورد نظر آیات است، حادثه ای است که به دست بخت نصر (نبوکدنصر) یکى از سلاطین بابل در حدود ششصد سال قبل از میلاد بر آنان آمده است.

وى پادشاهى نیرومند و صاحب شوکت و یکى از ستمکاران عهد خود به شمار مى رفت و در آغاز از بنى‌اسرائیل حمایت مى کرد ولیکن چون از ایشان تمرد و عصیان دید لشکرهاى بى شمار به سرشان گسیل داشت و ایشان را محاصره و شهرهایشان را در هم کوبید و همه را ویران ساخت، مسجد الاقصى را خراب و تورات و کتب انبیاء را طعمه حریق ساخت و مردم را قتل عام نمود، به طورى که جز عده قلیلى از ایشان آن هم از زنان و کودکان و مردان ضعیف، کسى باقى نماند.

باقیمانده ایشان را هم اسیر گرفته و به بابل کوچ داد، بنى‌اسرائیل همچنان در ذلت و خوارى و بى‌کسى در بابل بسر مى بردند و تا بخت‌النصر زنده بود و مدتى بعد از مرگ او، احدى نبود که از ایشان حمایت و دفاع کند تا آن که کسراى کورش یکى از پادشاهان ایران تصمیم گرفت به بابل سفر نموده و آنجا را فتح کند. وقتى فتح کرد نسبت به اسراى بنى‌اسرائیل تلطف و مهربانى نمود و به ایشان اجازه داد تا دوباره به وطن خود سرزمین مقدس بروند و ایشان را در تجدید بناى هیکل (مسجد اقصى) و تجدید بناهاى ویران شده کمک نمود و به عزرا یکى از کاهنان ایشان اجازه داد تا تورات را برایشان بنویسد و این حوادث در حدود چهارصد و پنجاه و اندى قبل از میلاد بود».[۱۱]

سرانجام بخت نصر

گفته شده بخت نصر در اواخر عمر در اثر گناهان بسیار به صورت حیوانی مسخ یا دیوانه شده، خود را گاو می‌پنداشت. برخی سرانجام وی را پس از دوره‌ای مسخ شدن و بخشش از سوی خداوند و بازگشت به هیئت انسانی ذکر کرده‌اند.[۱۲] وی در سال ۵۶۱ قبل از میلاد از دنیا رفت و مدت سلطنتش را چهل و چهار سال ذکر کرده‌اند.[۱۳]

پانویس

  1. بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص۳۵۴.
  2. لغت نامه دهخدا به نقل از ناظم الاطباء.
  3. دهخدا به نقل از نامه علامه قزوینی به دکتر معین مورخ ۹ خرداد ۱۳۲۵.
  4. بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  5. لغت نامه دهخدا.
  6. لغت نامه دهخدا.
  7. کمال الدین/ ترجمه کمره اى، اسلامیه-تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۷ ش، ج ۱، ص۲۶۳.
  8. بخت نصر، روزبه زرین کوب، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، تاریخ بازیابی: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱
  9. بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  10. همان
  11. ترجمه المیزان، ج ۱۳، ص۵۹.
  12. بخت النصر، علی محمودی، دانشنامه پژوهه، بازیابی: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱
  13. همان به نقل از قاموس کتاب مقدس، مستر هاکس، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷، ص ۸۷۱.

منابع

  • "بخت نصر"، دائرة المعارف قرآن کریم، محمدجواد معمورى.
  • "بخت نصر"، لغت‌نامه دهخدا، دسترس در سایت واژه یاب، تاریخ بازیابی: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱.
  • کمال الدین، شیخ صدوق، ترجمه کمره اى، اسلامیه - تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۷ ش.
  • "بخت نصر"، روزبه زرین کوب، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، بازیابی: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱.
  • "بخت النصر"، علی محمودی، دانشنامه پژوهه، بازیابی: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱.
  • المیزان، علامه طباطبائی، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى، ۱۳۷۴ ش.