خروج سفیانی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{خوب}} | |
+ | یکی از حوادثی که در آغاز قیام [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] (عجل الله تعالی فرجه) رخ می دهد و از علائم حتمی ظهور به شمار می رود، خروج سفیانی در سرزمین [[شام]] و شکست او توسط یاران مهدی موعود علیه السلام است. این مطلب در روایات متعددی ذکر شده است. | ||
==مشخصات سفیانی== | ==مشخصات سفیانی== | ||
− | سفیانی مردی سرخ رنگ، بور، چشم آبی، پیشانی پهن و چهارشانه است و صورتی خشن دارد و اثر آبله بر صورتش مشهود است. نقطه سفیدی در چشمش هست که هر که او را ببیند گمان میکند که کور است در حالی که اینطور نیست و او خبیثترین مردم است که هیچگاه خدا را نپرستیده است.<ref>علامه مجلسی، ملا محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، | + | سفیانی مردی سرخ رنگ، بور، چشم آبی، پیشانی پهن و چهارشانه است و صورتی خشن دارد و اثر آبله بر صورتش مشهود است. نقطه سفیدی در چشمش هست که هر که او را ببیند گمان میکند که کور است در حالی که اینطور نیست و او خبیثترین مردم است که هیچگاه خدا را نپرستیده است.<ref>علامه مجلسی، ملا محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۴، ج۵۲، ص۲۰۶ و ۲۵۴. |
− | النعمانی، محمد بن إبراهیم؛ کتاب الغیبه، تحقیق: فارس حسون کریم، قم، أنوار الهدی، | + | النعمانی، محمد بن إبراهیم؛ کتاب الغیبه، تحقیق: فارس حسون کریم، قم، أنوار الهدی، ۱۴۲۲، چاپ اول، ص۳۱۸.</ref> او از نوادگان [[ابوسفیان]] و نام پدرش عُیَینه و یا عنبسه میباشد. |
− | سفیانی به قدری بددل و شکاک و سنگدل است که همسر خودش را که مادر فرزندانش است | + | سفیانی به قدری بددل و شکاک و سنگدل است که همسر خودش را که مادر فرزندانش است زنده به گور میکند، برای اینکه میترسد جای او را لو بدهد.<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله؛ منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، مکتبه المرجع الدینی آیت الله العظمی الصافی الگلپایگانی، ۱۴۲۸ هـ.ق، چاپ دوم، ج۳، ص۹۸؛ کورانی عاملی، علی؛ معجم احادیث الامام المهدی، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، ۱۴۱۱، چاپ اول، ج۳، ص۴۷۰، شیخ صدوق؛ کمال الدین، ج۲، ص۶۵۱، باب۵۷، ح۱۴.</ref> |
− | او قبل از خروج با اظهار زهد و بیاعتنایی به دنیا و پوشیدن لباسهای کهنه و مندرس و نان و نمک خوردن و بذل اموال | + | او قبل از خروج با اظهار [[زهد]] و بیاعتنایی به دنیا و پوشیدن لباسهای کهنه و مندرس و نان و نمک خوردن و بذل اموال فراوان، دلهای افراد جاهل و اراذل و اوباش و همچنین گروهی از علمای ساده لوح را به خود جذب کرده و بدین وسیله طرفدارانی پیدا میکند. |
− | == | + | ==نشانههای خروج سفیانی== |
− | در این هرج و مرج است که سفیانی در ماه [[رجب]] از وادی یابس<ref>بحارالانوار، همان، | + | هنگام خروج سفیانی، سرزمین [[شام]] میدان تاخت و تاز چندین لشگر با یکدیگر هست که معروفترین این لشگرها، لشگر اصهب و ابقع است و لشگرهای دیگر احتمالاً حاکمان مناطق مختلف شام و مردمان آن سرزمین هستند. در این هرج و مرج است که سفیانی در ماه [[رجب]] از وادی یابس<ref>بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۱۸۶.</ref> خروج میکند و آن سرزمینی خشک و بیآب و علف است و تقریباً در حوالی مرز [[سوریه]] و [[اردن]] قرار دارد. شعار او «یا رب یا رب یا رب ثم النار».<ref>معجم احادیث الامام المهدی، همان، ج۳، ص۴۷۰.</ref> |
− | از [[ | + | و از نشانه های خروج او خسف (فرورفتن) در سمت غربی مسجد [[دمشق]] و زلزله و خسف در روستایی در جنوب دمشق به نام جابیه است.<ref>النعمانی، محمد بن إبراهیم، کتاب الغیبه، تحقیق: فارس حسون کریم، قم، أنوارالهدی، ۱۴۲۲، چاپ اول، ص۱۴۹؛علی بن موسی، الملاحم والفتن، ترجمهی: نجفی، محمدجواد، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۰ هـ.ش، ص۱۶۴، بحارالانوار، همان، ج۵۳، ص۲۰۸ و ۲۶۹.</ref> |
− | سپس کافران آنقدر همدیگر را میکشند تا این که سرانجام سفیانی بر همه آنها غلبه میکند و حکومت پنج شهر از شام ( | + | == جنایات سفیانی == |
+ | سفیانی پس از خروج تا چندین ماه مشغول مبارزه و درگیری برای از بین بردن نیروهای مختلف در شام است که همان [[کفر|کافران]] هستند و در این زمان به [[شیعه|شیعیان]] کاری ندارد. سپس کافران آنقدر همدیگر را میکشند تا این که سرانجام سفیانی بر همه آنها غلبه میکند و حکومت پنج شهر از شام ([[فلسطین]]، اردن، دمشق، قنسرین و حمص)<ref>بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۰۶.</ref> را بدست میگیرد و در اثر جنگ بین این سه دسته، شام به ویرانه مبدل خواهد شد. | ||
− | + | از [[امام صادق]] علیه السلام پرسیدند: وقتی سفیانی خروج میکند ما چه کار کنیم؟ حضرت فرمودند: مردان چهره خود را پنهان کنند. بر زنان و فرزندان مشکلی نیست و چون بر پنج شهر شام مسلط شد، شما بسوی ولی امر خود [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] (عجل الله تعالی فرجه) کوچ کنید.<ref>کورانی عاملی، علی؛ عصر ظهور، قم، کتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۰۸، ص۱۱۵، بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۷۲.</ref> | |
− | سفیانی یک لشگر بسوی [[عراق]] و لشگر دیگری به سوی [[حجاز]] میفرستد. لشگری که بسوی عراق میرود در قرقیسیا با لشگری از کافران روبرو میشود و جنگ بزرگی بین این دو گروه ستمگر در میگیرد که به قولی صد هزار و به قولی دیگر شصت هزار کشته بر جای میگذارد. این حادثه پدیده ای را بوجود میآورد که تا آن هنگام چنین رخدادی برای زمینیان و آسمانیان بوجود نیامده و تا زمانی که آسمان و زمین هست چنین اتفاقی نخواهد افتاد. کسی از آسمان طلوع میکند و صدا میزند: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین! بشتابید و خود را از گوشت ستمگران سیر کنید.<ref>مجلسی، ملا محمدباقر، مهدی موعود، ترجمه علی دوانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، | + | سفیانی یک لشگر بسوی [[عراق]] و لشگر دیگری به سوی [[حجاز]] میفرستد. لشگری که بسوی عراق میرود در قرقیسیا با لشگری از کافران روبرو میشود و جنگ بزرگی بین این دو گروه ستمگر در میگیرد که به قولی صد هزار و به قولی دیگر شصت هزار کشته بر جای میگذارد. این حادثه پدیده ای را بوجود میآورد که تا آن هنگام چنین رخدادی برای زمینیان و آسمانیان بوجود نیامده و تا زمانی که آسمان و زمین هست چنین اتفاقی نخواهد افتاد. کسی از آسمان طلوع میکند و صدا میزند: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین! بشتابید و خود را از گوشت ستمگران سیر کنید.<ref>مجلسی، ملا محمدباقر، مهدی موعود، ترجمه علی دوانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص۱۰-۲۶</ref> |
− | امیرالمومنین علیه السلام در خطبهای میفرمایند: سفیانی بخاطر بغض و کینه و عداوتی که با آل محمد صلی الله علیه و آله | + | [[امام علی علیه السلام|امیرالمومنین]] علیه السلام در خطبهای میفرمایند: سفیانی بخاطر بغض و [[کینه]] و عداوتی که با [[اهل البیت|آل محمد]] صلی الله علیه و آله دارد، هر کس را بیابد که نام او محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین، جعفر، موسی، فاطمه، زینب، مریم، خدیجه، سکینه و رقیه باشد به قتل میرساند تا جایی که افرادش را به شهرها میفرستد و بچههای کوچک و اطفال خردسال را پیش او جمع میکنند و او دستور میدهد تا روغن زیتون را به جوش آورند و آن بچه های کوچک به او میگویند اگر پدران ما با تو مخالفت میکنند گناه ما چیست؟ او اعتنا نمیکند و هر کس که آن نامها را داشته باشد، میجوشاند.<ref>یزدی حائری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجت الغائب، بیروت، اعلمی، ۱۹۸۴ م، چاپ پنجم، ج۲، ص۱۹۹.</ref> |
− | سفیانی پس از تثبیت حکومتش شروع به دشمنی و کینه ورزی نسبت به شیعیان کرده و فجایع وحشتزا و مرگباری را بوجود میآورد به گونهای که [[امام صادق]] علیه السلام در این زمینه میفرماید: «منادی او ندا میدهد که هر کس سر یک تن از شیعیان را بیاورد هزار درهم پاداش اوست و در این هنگام همسایه به همسایه حمله برده و میگوید این شخص از شیعیان است پس گردن او را میزند و هزار درهم جایزه میگیرد».<ref>شیخ طوسی، محمد بن الحسن؛ الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، | + | سفیانی پس از تثبیت حکومتش شروع به دشمنی و کینه ورزی نسبت به [[شیعه|شیعیان]] کرده و فجایع وحشتزا و مرگباری را بوجود میآورد به گونهای که [[امام صادق]] علیه السلام در این زمینه میفرماید: «منادی او ندا میدهد که هر کس سر یک تن از شیعیان را بیاورد هزار درهم پاداش اوست و در این هنگام همسایه به همسایه حمله برده و میگوید این شخص از شیعیان است پس گردن او را میزند و هزار درهم جایزه میگیرد».<ref>شیخ طوسی، محمد بن الحسن؛ الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۱ هجری قمری، ص۴۵۰؛ بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۱۵ و ۲۱۹.</ref> |
− | سپس [[عراق]] را وحشت فراوان فرامیگیرد و پس از آن وارد زوراء - که همان بغداد است | + | سپس [[عراق]] را وحشت فراوان فرامیگیرد و پس از آن وارد زوراء - که همان [[بغداد]] است - میشوند و دست به کشتار وسیعی میزنند. [[امام صادق]] علیه السلام در این رابطه میفرمایند: تا سه روز همه چیز را مباح اعلام میکند و شصت هزار نفر را میکشد و خانه هایشان را ویران میکنند و بعد از آن تا هجده روز اموال آنان را بین خود تقسیم میکنند.<ref>منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، همان، ج۳، ص۴۲۵.</ref> |
− | سپس به طرف کوفه و نجف میروند و هزاران دختر باکره را به اسارت میگیرند ولی پیش از آنکه بلایی سرشان بیاورند سپاه یمانی و خراسانی همانند دو ناجی سر میرسند و اسیران را از چنگ آنان خلاص کرده و آنها را به قتل میرسانند بطوریکه حتی یک نفر از آنها هم زنده نمیماند. اما لشگری که بسوی حجاز میرود وقتی که به [[مدینه]] میرسد تا سه شبانه روز در مدینه قتل و غارت انجام میدهند.<ref>شیخ طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر مجمع البیان، بیروت، موسسه اعلمی للمطبوعات، | + | سپس به طرف [[کوفه]] و [[نجف]] میروند و هزاران دختر باکره را به اسارت میگیرند ولی پیش از آنکه بلایی سرشان بیاورند سپاه یمانی و خراسانی همانند دو ناجی سر میرسند و اسیران را از چنگ آنان خلاص کرده و آنها را به قتل میرسانند بطوریکه حتی یک نفر از آنها هم زنده نمیماند. اما لشگری که بسوی [[حجاز]] میرود وقتی که به [[مدینه]] میرسد تا سه شبانه روز در مدینه قتل و غارت انجام میدهند.<ref>شیخ طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر مجمع البیان، بیروت، موسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵، چاپ اول، ج۸، ص۲۲۸، ثعلبی؛ تفسیر الثعلبی، إمام أبی محمد بن عاشور، مراجعه و تدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲، چاپ اول، ج۸، ص ۹۵.</ref> و به قدری فجایع وحشتناک در آنجا بوجود میآورند که ناگفتنی است و بنابر بعضی از نقلها از [[واقعه حره|فاجعه حره]] سنگینتر است.<ref>الملاحم والفتن، همان، ص۵۹.</ref> |
− | |||
− | |||
+ | پس از آن بسوی [[مکه]] میروند تا به مبارزه با [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] بپردازند. وقتی به سرزمین [[بیداء]] که در میان مکه و مدینه قرار دارد میرسند، زمین آنها را با تمام ابزار و ادوات به امر خدا به کام خود فرو میبرد که به آن [[خسف بیداء]] می گویند. و فرورفتن آنها سریع و بیصدا اتفاق میافتد و از آن لشگر فقط دو نفر باقی میمانند که صورتهایشان به پشت برگشته تا نشانهای از [[عذاب]] الهی باشند و این دو نفر به نامهای بشیر و نذیر بوده که بشیر این خبر را به [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] میرساند و نذیر هم به سفیانی؛ و سپس لشگریان سفیانی و لشگریان [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت ولی عصر]] عجل الله تعالی فرجه الشریف در کنار دریاچه طبریه به یکدیگر میرسند و جنگ سختی بین طرفین در میگیرد و تمام لشگریان سفیانی نابود میشوند و فقط خودش باقی میماند که حضرت او را نیز در کنار دریاچه طبریه زیر درختی گردن میزند و جهانی را از شر فتنهاش آسوده میکند. بدین ترتیب قضیه سفیانی تمام میشود. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | *[http://www.pajoohe. | + | *محمد محسن مردانی، "سفیانی"، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، بازیابی: ۷ مهرماه ۱۳۹۲. |
− | * محمد | + | *محمد محمدی اشتهاردی، "داستانهای نهج البلاغه"، در دسترس در [http://www.andisheqom.com/Files/nahj.php?idVeiw=31398&level=4&subid=31398 سایت اندیشه قم]، بازیابی: ۷ مهرماه ۱۳۹۲. |
+ | == مطالب مرتبط == | ||
+ | * [[خسف بیداء]] | ||
+ | *[https://montazer.ir/content/%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%8C-%D8%AF%D8%B4%D9%85%D9%86%D9%90-%D9%BE%D9%84%DB%8C%D8%AF%D9%90-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C سفیانی، دشمن پلید آخرالزمانی] | ||
+ | {{شناختنامه امام زمان (عج)}} | ||
[[رده:علامات حتمیه ظهور]] | [[رده:علامات حتمیه ظهور]] | ||
[[رده:علائم ظهور]] | [[رده:علائم ظهور]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | |||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= متوسط | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= متوسط | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= متوسط | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۷
یکی از حوادثی که در آغاز قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) رخ می دهد و از علائم حتمی ظهور به شمار می رود، خروج سفیانی در سرزمین شام و شکست او توسط یاران مهدی موعود علیه السلام است. این مطلب در روایات متعددی ذکر شده است.
مشخصات سفیانی
سفیانی مردی سرخ رنگ، بور، چشم آبی، پیشانی پهن و چهارشانه است و صورتی خشن دارد و اثر آبله بر صورتش مشهود است. نقطه سفیدی در چشمش هست که هر که او را ببیند گمان میکند که کور است در حالی که اینطور نیست و او خبیثترین مردم است که هیچگاه خدا را نپرستیده است.[۱] او از نوادگان ابوسفیان و نام پدرش عُیَینه و یا عنبسه میباشد.
سفیانی به قدری بددل و شکاک و سنگدل است که همسر خودش را که مادر فرزندانش است زنده به گور میکند، برای اینکه میترسد جای او را لو بدهد.[۲]
او قبل از خروج با اظهار زهد و بیاعتنایی به دنیا و پوشیدن لباسهای کهنه و مندرس و نان و نمک خوردن و بذل اموال فراوان، دلهای افراد جاهل و اراذل و اوباش و همچنین گروهی از علمای ساده لوح را به خود جذب کرده و بدین وسیله طرفدارانی پیدا میکند.
نشانههای خروج سفیانی
هنگام خروج سفیانی، سرزمین شام میدان تاخت و تاز چندین لشگر با یکدیگر هست که معروفترین این لشگرها، لشگر اصهب و ابقع است و لشگرهای دیگر احتمالاً حاکمان مناطق مختلف شام و مردمان آن سرزمین هستند. در این هرج و مرج است که سفیانی در ماه رجب از وادی یابس[۳] خروج میکند و آن سرزمینی خشک و بیآب و علف است و تقریباً در حوالی مرز سوریه و اردن قرار دارد. شعار او «یا رب یا رب یا رب ثم النار».[۴]
و از نشانه های خروج او خسف (فرورفتن) در سمت غربی مسجد دمشق و زلزله و خسف در روستایی در جنوب دمشق به نام جابیه است.[۵]
جنایات سفیانی
سفیانی پس از خروج تا چندین ماه مشغول مبارزه و درگیری برای از بین بردن نیروهای مختلف در شام است که همان کافران هستند و در این زمان به شیعیان کاری ندارد. سپس کافران آنقدر همدیگر را میکشند تا این که سرانجام سفیانی بر همه آنها غلبه میکند و حکومت پنج شهر از شام (فلسطین، اردن، دمشق، قنسرین و حمص)[۶] را بدست میگیرد و در اثر جنگ بین این سه دسته، شام به ویرانه مبدل خواهد شد.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: وقتی سفیانی خروج میکند ما چه کار کنیم؟ حضرت فرمودند: مردان چهره خود را پنهان کنند. بر زنان و فرزندان مشکلی نیست و چون بر پنج شهر شام مسلط شد، شما بسوی ولی امر خود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) کوچ کنید.[۷]
سفیانی یک لشگر بسوی عراق و لشگر دیگری به سوی حجاز میفرستد. لشگری که بسوی عراق میرود در قرقیسیا با لشگری از کافران روبرو میشود و جنگ بزرگی بین این دو گروه ستمگر در میگیرد که به قولی صد هزار و به قولی دیگر شصت هزار کشته بر جای میگذارد. این حادثه پدیده ای را بوجود میآورد که تا آن هنگام چنین رخدادی برای زمینیان و آسمانیان بوجود نیامده و تا زمانی که آسمان و زمین هست چنین اتفاقی نخواهد افتاد. کسی از آسمان طلوع میکند و صدا میزند: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین! بشتابید و خود را از گوشت ستمگران سیر کنید.[۸]
امیرالمومنین علیه السلام در خطبهای میفرمایند: سفیانی بخاطر بغض و کینه و عداوتی که با آل محمد صلی الله علیه و آله دارد، هر کس را بیابد که نام او محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین، جعفر، موسی، فاطمه، زینب، مریم، خدیجه، سکینه و رقیه باشد به قتل میرساند تا جایی که افرادش را به شهرها میفرستد و بچههای کوچک و اطفال خردسال را پیش او جمع میکنند و او دستور میدهد تا روغن زیتون را به جوش آورند و آن بچه های کوچک به او میگویند اگر پدران ما با تو مخالفت میکنند گناه ما چیست؟ او اعتنا نمیکند و هر کس که آن نامها را داشته باشد، میجوشاند.[۹]
سفیانی پس از تثبیت حکومتش شروع به دشمنی و کینه ورزی نسبت به شیعیان کرده و فجایع وحشتزا و مرگباری را بوجود میآورد به گونهای که امام صادق علیه السلام در این زمینه میفرماید: «منادی او ندا میدهد که هر کس سر یک تن از شیعیان را بیاورد هزار درهم پاداش اوست و در این هنگام همسایه به همسایه حمله برده و میگوید این شخص از شیعیان است پس گردن او را میزند و هزار درهم جایزه میگیرد».[۱۰]
سپس عراق را وحشت فراوان فرامیگیرد و پس از آن وارد زوراء - که همان بغداد است - میشوند و دست به کشتار وسیعی میزنند. امام صادق علیه السلام در این رابطه میفرمایند: تا سه روز همه چیز را مباح اعلام میکند و شصت هزار نفر را میکشد و خانه هایشان را ویران میکنند و بعد از آن تا هجده روز اموال آنان را بین خود تقسیم میکنند.[۱۱]
سپس به طرف کوفه و نجف میروند و هزاران دختر باکره را به اسارت میگیرند ولی پیش از آنکه بلایی سرشان بیاورند سپاه یمانی و خراسانی همانند دو ناجی سر میرسند و اسیران را از چنگ آنان خلاص کرده و آنها را به قتل میرسانند بطوریکه حتی یک نفر از آنها هم زنده نمیماند. اما لشگری که بسوی حجاز میرود وقتی که به مدینه میرسد تا سه شبانه روز در مدینه قتل و غارت انجام میدهند.[۱۲] و به قدری فجایع وحشتناک در آنجا بوجود میآورند که ناگفتنی است و بنابر بعضی از نقلها از فاجعه حره سنگینتر است.[۱۳]
پس از آن بسوی مکه میروند تا به مبارزه با حضرت مهدی بپردازند. وقتی به سرزمین بیداء که در میان مکه و مدینه قرار دارد میرسند، زمین آنها را با تمام ابزار و ادوات به امر خدا به کام خود فرو میبرد که به آن خسف بیداء می گویند. و فرورفتن آنها سریع و بیصدا اتفاق میافتد و از آن لشگر فقط دو نفر باقی میمانند که صورتهایشان به پشت برگشته تا نشانهای از عذاب الهی باشند و این دو نفر به نامهای بشیر و نذیر بوده که بشیر این خبر را به امام زمان میرساند و نذیر هم به سفیانی؛ و سپس لشگریان سفیانی و لشگریان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در کنار دریاچه طبریه به یکدیگر میرسند و جنگ سختی بین طرفین در میگیرد و تمام لشگریان سفیانی نابود میشوند و فقط خودش باقی میماند که حضرت او را نیز در کنار دریاچه طبریه زیر درختی گردن میزند و جهانی را از شر فتنهاش آسوده میکند. بدین ترتیب قضیه سفیانی تمام میشود.
پانویس
- ↑ علامه مجلسی، ملا محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۴، ج۵۲، ص۲۰۶ و ۲۵۴. النعمانی، محمد بن إبراهیم؛ کتاب الغیبه، تحقیق: فارس حسون کریم، قم، أنوار الهدی، ۱۴۲۲، چاپ اول، ص۳۱۸.
- ↑ صافی گلپایگانی، لطف الله؛ منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، مکتبه المرجع الدینی آیت الله العظمی الصافی الگلپایگانی، ۱۴۲۸ هـ.ق، چاپ دوم، ج۳، ص۹۸؛ کورانی عاملی، علی؛ معجم احادیث الامام المهدی، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، ۱۴۱۱، چاپ اول، ج۳، ص۴۷۰، شیخ صدوق؛ کمال الدین، ج۲، ص۶۵۱، باب۵۷، ح۱۴.
- ↑ بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۱۸۶.
- ↑ معجم احادیث الامام المهدی، همان، ج۳، ص۴۷۰.
- ↑ النعمانی، محمد بن إبراهیم، کتاب الغیبه، تحقیق: فارس حسون کریم، قم، أنوارالهدی، ۱۴۲۲، چاپ اول، ص۱۴۹؛علی بن موسی، الملاحم والفتن، ترجمهی: نجفی، محمدجواد، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۰ هـ.ش، ص۱۶۴، بحارالانوار، همان، ج۵۳، ص۲۰۸ و ۲۶۹.
- ↑ بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۰۶.
- ↑ کورانی عاملی، علی؛ عصر ظهور، قم، کتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۰۸، ص۱۱۵، بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۷۲.
- ↑ مجلسی، ملا محمدباقر، مهدی موعود، ترجمه علی دوانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص۱۰-۲۶
- ↑ یزدی حائری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجت الغائب، بیروت، اعلمی، ۱۹۸۴ م، چاپ پنجم، ج۲، ص۱۹۹.
- ↑ شیخ طوسی، محمد بن الحسن؛ الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۱ هجری قمری، ص۴۵۰؛ بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۱۵ و ۲۱۹.
- ↑ منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، همان، ج۳، ص۴۲۵.
- ↑ شیخ طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر مجمع البیان، بیروت، موسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵، چاپ اول، ج۸، ص۲۲۸، ثعلبی؛ تفسیر الثعلبی، إمام أبی محمد بن عاشور، مراجعه و تدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲، چاپ اول، ج۸، ص ۹۵.
- ↑ الملاحم والفتن، همان، ص۵۹.
منابع
- محمد محسن مردانی، "سفیانی"، دانشنامه پژوهه، بازیابی: ۷ مهرماه ۱۳۹۲.
- محمد محمدی اشتهاردی، "داستانهای نهج البلاغه"، در دسترس در سایت اندیشه قم، بازیابی: ۷ مهرماه ۱۳۹۲.
مطالب مرتبط