ورع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} ورع، عبارت است از نگهداری کامل و حفظ نفس در آخرین مرتبه و ...' ایجاد کرد)
 
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
«وَرَع» به معنای پارسایی و حفظ [[نفس]] از لغزشها و به بیان دیگر، اجتناب و دوری از شبهات ‎‏از بیم وقوع در [[حرام|محرّمات]] است‏‎. روایات بسیاری درباره فضیلت و ثمره «ورع» وارد شده است.
 +
==معنای ورع==
 +
«وَرَع»، عبارت است از نگهداری کامل و حفظ [[نفس]] در آخرین مرتبه و در عین حال، هراسان بودن از لغزش یا سختگیری بر نفس است برای تعظیم حق.<ref>جامع السعادات، ملا محمدمهدی نراقی.</ref>
  
ورع، عبارت است از نگهداری کامل و حفظ نفس در آخرین مرتبه و در عین حال، هراسان بودن از لغزش، یا سخت گیری بر نفس است برای تعظیم حق.
+
از روایات استفاده می شود که اصل و ریشه «ورع»، اجتناب و پرهیز از [[گناه]] و [[حرام]] و [[شبهه|شبهات]] است. چنانکه از [[امام علی]] عليه السلام در معنای «ورع» نقل شده است: «أصل الورع تجنّب الآثام، والتنزّه عن الحرام».<ref>غرر الحكم، 86، 3097.</ref> و در [[حدیث]] دیگری می فرماید: «الورع الوقوف عند الشبهة»؛<ref>غرر الحكم، 2161.</ref> ورع، توقف هنگام شبهه است.  
  
امام خمینی درباره مراتب ورع می نویسند:
+
شریف جرجانی نیز در تعریف ورع می گوید: «هو اجتناب الشبهات خوفًا من الوقوع فی المحرمات»؛<ref>التعريفات، جرجانی، ص79.</ref> ورع، اجتناب از شبهات است‏‎ ‎‏از بیم وقوع در محرمات.
  
« ورع عامه، اجتناب از کبائر است و ورع خاصه، اجتناب از مشتبهات است برای خوف وقوع در محرمات. ورع اهل زهد، اجتناب از مباحات است، برای احتراز از وزر آن، و ورع اهل سلوک، ترک نظر به دنیاست برای وصول به مقامات، و ورع مجذوبین، ترک مقامات است برای وصول به باب الله وشهود جمال الله و ورع اولیا، اجتناب از توجه به غایت است.
+
مرحوم [[امام خمینی]] ‎‏معنای ورع را شدت پرهیزگاری می داند، که سالک طریق با متصف‏‎ ‎‏شدن به این حالت می تواند خود را از تجاوز از حریم [[عقل]] و [[شرع]] مصون‏‎ ‎‏بدارد.<ref>شرح چهل حدیث، امام خمینی، ص 468.</ref>
  
ورع از محارم الله پایه کمالات معنویه و مقامات اخرویه است، و برای هیچ کس مقامی حاصل نشود، مگر به ورع از محارم الله. و قلبی که دارای ورع نباشد، بطوری زنگار و کدورت او را فرو می گیرد که امید نجات بسا باشد که از آن منقطع گردد. صفای نفوس و صقالت آنها به ورع است. و این منزل برای عامه مهمترین منازل است، و تحصیل آن از مهمات مسافر طریق آخرت است. »
+
سالک کوی حقیقت پس از شناخت [[حرام|محرّمات]] و [[حلال|حلّیات]]، خود را ملزم‏‎ ‎‏به رعایت آنها می گرداند؛ اما گاه اموری مشتبه، او را سرگردان می سازند و‏‎ ‎‏به حیرت می افکنند؛ از این رو از خوف هلاکت و فرونیفتادن در مهلکه، از‏‎ ‎‏آن امور نیز پرهیز می کند که مبادا این امور مشتبه زمینۀ ورود او را به اعمال‏‎ ‎‏خلاف و [[حرام]] فراهم سازد.‏‎‏ بنابراین، ورع پرهیز و احتراز و دوری جستن‏‎ ‎‏از شبهه هاست.  
  
پارسائی و پرهیز از حرام بزرگترین باعث و وسیله نجات و عمده چیزی است که آدمی را به سعادتها و درجات عالی می رساند.
+
[[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه وآله در تبیین شبهات می فرماید: «الحلال بيّن، والحرام بيّن، وبينهما أمور مشتبهات، لا يعلمُها كثيرٌ من الناس، فمن اتقي الشبهات استبرأ لعرضه و دينه، و من وقع في الشبهات وقع في الحرام، كراع يرعى حول الحمى يوشك أن يواقعه»؛<ref>كنز العمال، 7276، 7291.</ref> امور حلال و حرام معلوم است، و بین این دو، امور شبهه ناک هستند که بیشتر مردم از آن آگاه نیستند. پس کسی که از شبهات پرهیز کند، دین و آبروی خود را حفظ کرده، ولی کسی که به شبهات بپردازد دچار حرام می شود، مانند کسی که اطراف چاهی پرسه زند و چه بسا در آن بیفتد.
  
بعضی از علماء ورع و تقوا از محارم الهی را به چهار درجه تقسیم کرده اند:
+
برخی از رهیافتگان طریق، ورع را برتر از [[تقوا]] دانسته اند‏،‎ ‎‏به دلیل اینکه تقوا را ترک محذورات‏‎‎‏ و محرّمات می دانند و ورع را ترک‏‎ ‎‏شبهات معنا کرده اند. بدین ترتیب صاحب مقام ورع، مقامی برتر از متقی‏‎ ‎‏را کسب نموده است؛ زیرا -به طریق اولی- از حرامهای شرعی و عرفی پرهیز می نماید.‏
  
اول، ورع اهل عدل و آن اجتناب از هر چیزی است که مستلزم فسق و گناهکار بودن است و موجب خروج از عدالت است.  
+
ورع از [[حرام|محارم]] الهی، پایه کمالات معنویه و مقامات اخرویه است و برای هیچ کس مقامی حاصل نشود، مگر به ورع از محارم الله و قلبی که دارای ورع نباشد، به طوری زنگار و کدورت او را فرو می گیرد که امید نجات بسا باشد که از آن منقطع گردد. صفای نفوس و صقالت آنها به ورع است و این منزل برای عامه مهمترین منازل است و تحصیل آن از مهمات مسافر طریق [[آخرت]] است.
  
دوم ورع صالحین است.و آن اجتناب از شبهات است.  
+
پارسائی و پرهیز از [[حرام]] بزرگترین وسیله نجات و عمده چیزی است که آدمی را به سعادت ها و درجات عالی می رساند.  
  
سوم اجتناب است از انجام آن اموری که خوف آن می رود به حرامی یا شبهه حرامی مبدل شود یا حرامی را به دنبال داشته باشد.
+
==مراتب ورع==
 +
بعضی از علمای [[اخلاق]]، «ورع» و [[تقوا]] را به چهار درجه تقسیم کرده اند:
  
چهارم ورع صدیقین است و آن اجتناب از هر چیزی است که برای خدا نباشد.  
+
*اول، ورع اهل عدل و آن اجتناب از هر چیزی است که مستلزم [[فسق]] و گناهکار بودن است و موجب خروج از [[عدالت]] است.
چنانچه امام صادق فرمود: «تقوا برسه وجه است.اول تقوا از خوف نار و عقاب که همان ترک حرام است که در واقع تقوای عوام می باشد. دوم تقوای از خدا(نه از خوف جهنم) که ترک شبهات است و این مرتبه تقوای خواص است. سوم تقوای فی الله و آن ترک حلال است به خاطر دچار نشدن به شبهه.»
+
*دوم، ورع صالحین است و آن اجتناب از شبهات است.
 +
*سوم، ورع متقين، اجتناب است از انجام آن اموری که خوف آن می رود به حرامی یا [[شبهه]] حرامی مبدل شود یا حرامی را به دنبال داشته باشد.
 +
*چهارم، ورع صدّیقین است و آن اجتناب از هر چیزی است که برای [[الله|خدا]] نباشد.
  
== ورع در روایات ==
+
چنانکه [[ابوحامد محمد غزالی]] ورع را به این چهار درجه تقسیم نموده است: ورع العدول، ورع الصالحين،
 +
ورع المتقين، ورع الصديقين.<ref>إحياء علوم الدين، غزالی، ج2 ص94.</ref>
  
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
+
[[امام خمینی]] نیز درباره مراتب ورع می نویسد: «-ورع عامه، اجتناب از [[گناه|کبائر]] است -و ورع خاصه، اجتناب از مشتبهات است برای خوف وقوع در محرمات. -ورع اهل [[زهد]]، اجتناب از [[مباح|مباحات]] است برای احتراز از وزر آن -و ورع اهل سلوک، ترک نظر به دنیاست برای وصول به مقامات -و ورع مجذوبین، ترک مقامات است برای وصول به باب الله و شهود جمال الله -و ورع [[اولیاء الله|اولیاء]]، اجتناب از توجه به غایت است، زیرا فانی‏‎ ‎‏فی اللّه اند و مستغرق در او، پس چیزی جز حق نمی بینند که بخواهند از آن‏‎ ‎‏پرهیز کنند‏».<ref>شرح چهل حدیث، ص 473.</ref>
«خیر دینکم الورع» «بهترین صفت دین شما پرهیزکاری است» .
 
  
و فرمود: «من لقی الله سبحانه ورعا اعطاه الله ثواب الاسلام کله» .
+
==ورع در روایات==
«هر که در حالی که از اهل ورع و پرهیزکاری است خدای سبحان را ملاقات کند خداوند تمامی ثواب اسلام را به او عطا می فرماید» .
+
روایات متعددی در فضیلت و اهمیت «ورع» از [[اهل بیت]] عليهم السلام وارد شده است، از جمله:
 +
*[[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه وآله فرمود: «خیرُ دینِکم الورعُ»؛ بهترین صفت دین شما پرهیزکاری است.<ref> كنز العمال، ٧٢٨٠.</ref>
  
امام باقر علیه السلام فرمود: «ان اشد العبادة الورع» «سختترین عبادت ورع است» .  
+
*و فرمود: «من لَقی اللهَ سبحانه وَرِعاً أعطاه الله ثوابَ الاسلام کلَّه»؛ هر که در حالی که از اهل ورع و پرهیزکاری است خدای سبحان را ملاقات کند خداوند تمامی ثواب اسلام را به او عطا می فرماید.
 +
*امام علی عليه السلام فرمود: «ثمرة الورع صلاح النفس و الدين»؛<ref> غرر الحكم، ٤٦٣٦.</ref> ثمره ورع، اصلاح نفس و دین است.
 +
* و فرمود: «الورع يحجز عن ارتكاب المحارم»؛<ref> غرر الحكم، ١٤٣٦.</ref> ورع از ارتکاب حرام باز می دارد.
 +
*[[امام باقر]] علیه السلام فرمود: «إنّ أشدّ العبادة الورع»؛<ref> الكافي، ٢ / ٧٧ / ٥.</ref> سخت ترین عبادت ورع است.
  
و فرمود: «شیعه ما نیست مگر کسی که پرهیزکاری را شعار خود سازد و خدا را اطاعت کند، پس از خدا بترسید و به امید آنچه نزد خداست عمل کنید.
+
*و فرمود: «[[شیعه]] ما نیست، مگر کسی که پرهیزکاری را شعار خود سازد و خدا را اطاعت کند، پس از خدا بترسید و به امید آنچه نزد خداست عمل کنید».
  
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اوصیک بتقوی الله و الورع و الاجتهاد و اعلم انه لا ینفع اجتهاد لا ورع فیه» .
+
*[[امام صادق]] علیه السلام فرمود: «أوصیک بتقوی الله و الورع و الاجتهاد و اعلَم انّه لاینفع اجتهادٌ لا ورعَ فیه»؛<ref> بحارالانوار، 84 / 258.</ref> تو را به تقوای خدا و ورع و کوشش سفارش می کنم و بدان که کوششی که در آن ورع نباشد، سودی ندهد.
«ترا به تقوای خدا و ورع و کوشش سفارش می کنم، و بدان که کوششی که در آن ورع نباشد سودی ندهد» .
 
  
و فرمود: «اتقوا الله و صونوا دینکم بالورع» «از خدا بترسید و دین خود را با ورع پاسداری کنید» .
+
*و فرمود: «اتقوا الله و صونوا دینَکم بالورع»؛<ref> الكافي، ٢ / ٧٦ / ٢.</ref> از خدا بترسید و [[دین]] خود را با ورع پاسداری کنید.
  
و فرمود: «علیکم بالورع فانه لا ینال ما عند الله الا بالورع» «پرهیزکاری کنید، که به آنچه نزد خداست جز به ورع نتوان رسید» .
+
*و فرمود: «علیکم بالورع فانّه لاینالُ ما عندالله الّا بالورع»؛<ref> الكافي، ٢ / 76 / 3.</ref> پرهیزکاری کنید که به آنچه نزد خداست جز به ورع نتوان رسید.
 
+
==پانویس==
== منابع ==
+
{{پانویس}}
جامع السعادات، ملا مهدی نراقی.
+
==منابع==
 
+
*ميزان الحكمة، محمد ری‌شهری، ج4 ص3510-3508.
چهل حدیث، امام خمینی.
+
*جامع السعادات، ملا محمدمهدی نراقی.
[[رده:اخلاق فردی]]
+
*شرح چهل حدیث، امام خمینی.
 +
*یک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی، فاطمه طباطبایی.
 +
[[رده:اخلاق الهی]][[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۲۲

«وَرَع» به معنای پارسایی و حفظ نفس از لغزشها و به بیان دیگر، اجتناب و دوری از شبهات ‎‏از بیم وقوع در محرّمات است‏‎. روایات بسیاری درباره فضیلت و ثمره «ورع» وارد شده است.

معنای ورع

«وَرَع»، عبارت است از نگهداری کامل و حفظ نفس در آخرین مرتبه و در عین حال، هراسان بودن از لغزش یا سختگیری بر نفس است برای تعظیم حق.[۱]

از روایات استفاده می شود که اصل و ریشه «ورع»، اجتناب و پرهیز از گناه و حرام و شبهات است. چنانکه از امام علی عليه السلام در معنای «ورع» نقل شده است: «أصل الورع تجنّب الآثام، والتنزّه عن الحرام».[۲] و در حدیث دیگری می فرماید: «الورع الوقوف عند الشبهة»؛[۳] ورع، توقف هنگام شبهه است.

شریف جرجانی نیز در تعریف ورع می گوید: «هو اجتناب الشبهات خوفًا من الوقوع فی المحرمات»؛[۴] ورع، اجتناب از شبهات است‏‎ ‎‏از بیم وقوع در محرمات.

مرحوم امام خمینی ‎‏معنای ورع را شدت پرهیزگاری می داند، که سالک طریق با متصف‏‎ ‎‏شدن به این حالت می تواند خود را از تجاوز از حریم عقل و شرع مصون‏‎ ‎‏بدارد.[۵]

سالک کوی حقیقت پس از شناخت محرّمات و حلّیات، خود را ملزم‏‎ ‎‏به رعایت آنها می گرداند؛ اما گاه اموری مشتبه، او را سرگردان می سازند و‏‎ ‎‏به حیرت می افکنند؛ از این رو از خوف هلاکت و فرونیفتادن در مهلکه، از‏‎ ‎‏آن امور نیز پرهیز می کند که مبادا این امور مشتبه زمینۀ ورود او را به اعمال‏‎ ‎‏خلاف و حرام فراهم سازد.‏‎‏ بنابراین، ورع پرهیز و احتراز و دوری جستن‏‎ ‎‏از شبهه هاست.

رسول خدا صلی الله علیه وآله در تبیین شبهات می فرماید: «الحلال بيّن، والحرام بيّن، وبينهما أمور مشتبهات، لا يعلمُها كثيرٌ من الناس، فمن اتقي الشبهات استبرأ لعرضه و دينه، و من وقع في الشبهات وقع في الحرام، كراع يرعى حول الحمى يوشك أن يواقعه»؛[۶] امور حلال و حرام معلوم است، و بین این دو، امور شبهه ناک هستند که بیشتر مردم از آن آگاه نیستند. پس کسی که از شبهات پرهیز کند، دین و آبروی خود را حفظ کرده، ولی کسی که به شبهات بپردازد دچار حرام می شود، مانند کسی که اطراف چاهی پرسه زند و چه بسا در آن بیفتد.

برخی از رهیافتگان طریق، ورع را برتر از تقوا دانسته اند‏،‎ ‎‏به دلیل اینکه تقوا را ترک محذورات‏‎‎‏ و محرّمات می دانند و ورع را ترک‏‎ ‎‏شبهات معنا کرده اند. بدین ترتیب صاحب مقام ورع، مقامی برتر از متقی‏‎ ‎‏را کسب نموده است؛ زیرا -به طریق اولی- از حرامهای شرعی و عرفی پرهیز می نماید.‏

ورع از محارم الهی، پایه کمالات معنویه و مقامات اخرویه است و برای هیچ کس مقامی حاصل نشود، مگر به ورع از محارم الله و قلبی که دارای ورع نباشد، به طوری زنگار و کدورت او را فرو می گیرد که امید نجات بسا باشد که از آن منقطع گردد. صفای نفوس و صقالت آنها به ورع است و این منزل برای عامه مهمترین منازل است و تحصیل آن از مهمات مسافر طریق آخرت است.

پارسائی و پرهیز از حرام بزرگترین وسیله نجات و عمده چیزی است که آدمی را به سعادت ها و درجات عالی می رساند.

مراتب ورع

بعضی از علمای اخلاق، «ورع» و تقوا را به چهار درجه تقسیم کرده اند:

  • اول، ورع اهل عدل و آن اجتناب از هر چیزی است که مستلزم فسق و گناهکار بودن است و موجب خروج از عدالت است.
  • دوم، ورع صالحین است و آن اجتناب از شبهات است.
  • سوم، ورع متقين، اجتناب است از انجام آن اموری که خوف آن می رود به حرامی یا شبهه حرامی مبدل شود یا حرامی را به دنبال داشته باشد.
  • چهارم، ورع صدّیقین است و آن اجتناب از هر چیزی است که برای خدا نباشد.

چنانکه ابوحامد محمد غزالی ورع را به این چهار درجه تقسیم نموده است: ورع العدول، ورع الصالحين، ورع المتقين، ورع الصديقين.[۷]

امام خمینی نیز درباره مراتب ورع می نویسد: «-ورع عامه، اجتناب از کبائر است -و ورع خاصه، اجتناب از مشتبهات است برای خوف وقوع در محرمات. -ورع اهل زهد، اجتناب از مباحات است برای احتراز از وزر آن -و ورع اهل سلوک، ترک نظر به دنیاست برای وصول به مقامات -و ورع مجذوبین، ترک مقامات است برای وصول به باب الله و شهود جمال الله -و ورع اولیاء، اجتناب از توجه به غایت است، زیرا فانی‏‎ ‎‏فی اللّه اند و مستغرق در او، پس چیزی جز حق نمی بینند که بخواهند از آن‏‎ ‎‏پرهیز کنند‏».[۸]

ورع در روایات

روایات متعددی در فضیلت و اهمیت «ورع» از اهل بیت عليهم السلام وارد شده است، از جمله:

  • رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «خیرُ دینِکم الورعُ»؛ بهترین صفت دین شما پرهیزکاری است.[۹]
  • و فرمود: «من لَقی اللهَ سبحانه وَرِعاً أعطاه الله ثوابَ الاسلام کلَّه»؛ هر که در حالی که از اهل ورع و پرهیزکاری است خدای سبحان را ملاقات کند خداوند تمامی ثواب اسلام را به او عطا می فرماید.
  • امام علی عليه السلام فرمود: «ثمرة الورع صلاح النفس و الدين»؛[۱۰] ثمره ورع، اصلاح نفس و دین است.
  • و فرمود: «الورع يحجز عن ارتكاب المحارم»؛[۱۱] ورع از ارتکاب حرام باز می دارد.
  • امام باقر علیه السلام فرمود: «إنّ أشدّ العبادة الورع»؛[۱۲] سخت ترین عبادت ورع است.
  • و فرمود: «شیعه ما نیست، مگر کسی که پرهیزکاری را شعار خود سازد و خدا را اطاعت کند، پس از خدا بترسید و به امید آنچه نزد خداست عمل کنید».
  • امام صادق علیه السلام فرمود: «أوصیک بتقوی الله و الورع و الاجتهاد و اعلَم انّه لاینفع اجتهادٌ لا ورعَ فیه»؛[۱۳] تو را به تقوای خدا و ورع و کوشش سفارش می کنم و بدان که کوششی که در آن ورع نباشد، سودی ندهد.
  • و فرمود: «اتقوا الله و صونوا دینَکم بالورع»؛[۱۴] از خدا بترسید و دین خود را با ورع پاسداری کنید.
  • و فرمود: «علیکم بالورع فانّه لاینالُ ما عندالله الّا بالورع»؛[۱۵] پرهیزکاری کنید که به آنچه نزد خداست جز به ورع نتوان رسید.

پانویس

  1. جامع السعادات، ملا محمدمهدی نراقی.
  2. غرر الحكم، 86، 3097.
  3. غرر الحكم، 2161.
  4. التعريفات، جرجانی، ص79.
  5. شرح چهل حدیث، امام خمینی، ص 468.
  6. كنز العمال، 7276، 7291.
  7. إحياء علوم الدين، غزالی، ج2 ص94.
  8. شرح چهل حدیث، ص 473.
  9. كنز العمال، ٧٢٨٠.
  10. غرر الحكم، ٤٦٣٦.
  11. غرر الحكم، ١٤٣٦.
  12. الكافي، ٢ / ٧٧ / ٥.
  13. بحارالانوار، 84 / 258.
  14. الكافي، ٢ / ٧٦ / ٢.
  15. الكافي، ٢ / 76 / 3.

منابع

  • ميزان الحكمة، محمد ری‌شهری، ج4 ص3510-3508.
  • جامع السعادات، ملا محمدمهدی نراقی.
  • شرح چهل حدیث، امام خمینی.
  • یک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی، فاطمه طباطبایی.