قرض: تفاوت بین نسخهها
Majid kamali (بحث | مشارکتها) جز |
جز |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | «قرض» قراردادى است | + | «قرض» قراردادى است که بر اساس آن کسى مالى را به ملکیت دیگرى درمى آورد و در برابر، طرف مقابل متعهد مى شود که همان مال، یا مثل و یا قیمت آن را (به او) برگرداند.<ref> تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۶۵۱.</ref> [[رسول خدا]] (صلی الله علیه و آله) پیوسته مسلمین را به جوانمردی در امر قرض سفارش میکردند و به آنان گوشزد میکردند که «برترین مؤمنان و محبوبترین بندگان خدا را فردی معرفی کردند که در خرید و فروش و پس دادن و پس گرفتن قرض جوانمرد باشد».<ref>شیخ طوسی، التهذیب؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۷، ص۱۸.</ref> |
+ | ==اهمیت قرض دادن== | ||
− | + | قرض دادن از کارهاى [[مستحب|مستحبى]] است که در آیات [[قرآن]] و اخبار درباره آن زیاد سفارش شده است؛ قرآن کریم در مقام تشویق مسلمانان به وامدادن، آن را وام دهى به [[خداوند]] دانسته، مى فرماید: «مَنْ ذَاالَّذى یقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیضاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ اجْرٌ کریمٌ؛<ref> [[سوره حدید]](۵۷)، آیه ۱۱.</ref> کیست که به خداوند وام نیکو دهد تا خداوند آن را براى او چندین برابر کند؟ و براى او پاداش پرارزشى است». | |
− | قرض دادن از | + | همچنین قرض و عاریه دادن از سنتهای مؤکد [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله است؛ ایشان ضمن [[احادیث]] متعددی مسلمانان را به این امر خداپسندانه دعوت کرده آن را صدقه<ref>کنزالعمال فی الاقوال والافعال، پیشین، ص ۲۱۰.</ref> و بلکه بهتر از صدقه معرفی کردهاند و فرمودند: «شبی که مرا به آسمان بردند، دیدم که بر در بهشت نوشته است ثواب [[صدقه]] ده برابر است و ثواب قرض دادن، هجده برابر. به [[جبرئیل]] گفتم: چرا قرض برتر از صدقه است؟ گفت: چون نیازمند گاه دارد و باز دست نیاز دراز میکند؛ اما خواهان قرض، تقاضای کمک نمیکند؛ مگر از روی نیاز».<ref>شیخ صدوق، ثواب الاعمال، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۴۴، ص۲۸۸.</ref> |
− | + | رسول خدا صلی الله علیه و آله قرض دادن را از جمله حقوق همسایگان بر یکدیگر برشمرده<ref>شهید ثانی، مسکن الفؤاد، قم، کتابخانه بصیرتی، ص ۱۱۴.</ref> و کسانی را که با وجود امکانات مالی از قرض دادن به نیازمندان خودداری میکنند، مورد عتاب قرار داده، میفرمودند: «کسی که برادر دینیاش جهت قرض به او مراجعه کند و او قادر بر این کار باشد؛ اما این کار را نکند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام میکند.<ref>طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص ۴۳۱.</ref> | |
− | [[ | + | [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله مى فرماید: «مَنْ اقْرَضَ مَلْهُوفاً فَاحْسَنَ طَلِبَتَهُ اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ وَاعْطاهُ اللَّهُ بِکلِّ دِرْهَمٍ الْفَ قِنْطارٍ مِنَ الْجَنَّةِ؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج ۷۳، ص ۳۶۸.</ref> هر کس به درمانده اى وام دهد و (در وصول آن) با او خوشرفتارى کند (گذشته اش آمرزیده شده و باید) کار را از سر گیرد و خداوند عوض هر درهم، هزار قنطار<ref> قنطار در لغت به معناى چهار هزار دینار، مال فراوان بر روى هم و... آمده است.</ref> از [[بهشت]] به او مى بخشد». |
− | + | [[امام صادق]] علیه السلام نیز مى فرماید: «مَکتُوبٌ عَلى بابِ الْجَنَّةِ الصَّدَقَةُ بِعَشَرَةٍ وَالْقَرْضُ بِثمانِیةَ عَشَرَ؛<ref> من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۱.</ref> بر دَرِ بهشت نوشته شده که پاداش [[صدقه]] ده و پاداش قرض هیجده (برابر) است». | |
− | + | البته [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله یادداشت نکردن وام مدت دار به دیگران را مانع استجابت دعای طلبکار دانسته و فرمودند: چند گروهند که دعاهایشان مستجاب نمیشود؛ از جمله این گروهها کسانی هستند که وام مدت دار به کسی میدهند؛ اما آن را یادداشت نکرده، برای آن شاهدی نمیگیرند».<ref>وسائل الشیعه، پیشین، ج۷، ص۱۲۶.</ref> | |
+ | ==احکام قرض و دَین== | ||
− | قرض | + | قرض کردن از جمله اسباب استقرار دَین (بدهى) بر انسان است. از این رو، اگر کسى مالى را از دیگرى قرض کرد، آن مال بر عهده او ثابت شده و نسبت به وام دهنده مدیون (بدهکار) شمرده مى شود. در تعریف «دَین» گفته شده: دَین عبارت است از مال کلى که به سببى از اسباب<ref> بدهى و دین ممکن است در اثر امور اختیارى مانند قرض، مهریه و... یا امور قهرى مانند ضمانت در برخى موارد پیش آید.</ref> بر عهده شخصى ثابت مى شود و آن به دو قسم «حالّ» و «مؤجّل» تقسیم مى گردد: بدهى حال آن است که مدت ندارد و وقت پرداخت آن رسیده باشد و بدهى مؤجّل آن است که داراى مدت است و هنوز وقت پرداخت آن نرسیده باشد.<ref> تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۶۴۷.</ref> |
− | ''' | + | '''برخی از احکام قرض:''' |
− | + | ۱- در قرض لازم نیست صیغه بخوانند، بلکه اگر چیزى را با نیت قرض به کسى بدهد و او هم به همین قصد بگیرد، صحیح است، ولى مقدار آن باید کاملًا معلوم باشد.<ref> مسأله ۲۲۷۳.</ref> | |
− | + | ۲- در بدهى بدون مدت طلبکار حق مطالبه دارد و در صورت تمکن و توانایى، اداى آن در تمام اوقات بر بدهکار واجب است. | |
− | + | ۳- در بدهى مدت دار، طلبکار حق مطالبه پیش از موعد ندارد و دادن آن بر بدهکار واجب نیست، مگر بعد از مدتى که (میان طلبکار و بدهکار) قرارداد شده است. | |
− | + | ۴- بدهى مدت دار با مردن بدهکار، پیش از رسیدن سر رسیدش حالّ مى شود، ولى با مردن طلبکار حالّ نمى شود. بنابراین اگر طلبکار بمیرد بدهى به حال خود باقى است و ورثه اش منتظر سپرى شدن وقت آن مى شوند. | |
− | + | ۵- تعجیل بدهى مدت دار با کمکردن (از آن)، در صورت رضایت دو طرف جایز است و این همان است که در زبان تجار این زمان «نزول»<ref> گفتنى است که «نزول» در عرف به «ربا» گفته مى شود و نزولخوار در نظر عرف یعنى کسى که پول خود را به ربح دهد و سودش را بگیرد و از آن امرار معاش کند. (ر.ک. لغت نامه، على اکبر دهخدا، واژه نزول خوار)</ref> نامیده مى شود، ولى مدت دار نمودن بدهى حال و زیادتر نمودن مدت بدهى مدت دار در برابر زیاده جایز نیست (و [[ربا]] و [[حرام]] است). | |
− | + | ۶- همان طور که پرداخت بدهى بر شخص تنگدست، واجب نیست، بر طلبکار نیز حرام است که با مطالبه بدهى خود، او را در تنگنا و زحمت قرار دهد، بلکه واجب است او را تا یسر و توانایى پیدا کردن مهلت دهد. | |
− | + | ۷- قرض کردن در صورت بى نیازى [[مکروه]] است و در صورت احتیاج، کراهت آن کاهش مى یابد و هر چه میزان نیاز کمتر باشد، به همان نسبت کراهت شدت مى گیرد. البته گاهى نیز قرض کردن [[واجب]] مى شود؛ مثل جایى که امر واجبى همچون حفظ جان، [[آبرو]] و مانند آن به وامگرفتن وابسته باشد.<ref>تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۶۵۲، مسأله ۱.</ref> | |
− | ==پانویس == | + | ۸- سهل انگارى در پرداخت بدهى در صورت قادربودن، معصیت است، بلکه در صورت توانایى نداشتن نیز واجب است نیت اداى آن را داشته باشد؛ به این معنا که تصمیم بگیرد هر وقت متمکن شود آن را بپردازد.<ref> تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۶۴۷-۶۵۱ و مسأله ۲۲۷۸.</ref> [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه و آله همان گونه که طلبکار را تشویق به صبر میکند، بدهکار را نیز از تعلل در پرداخت بدهیاش نهی میفرمودند، ایشان تعلل ورزیدن توانگر در پرداخت بدهیاش را ظلم دانسته<ref>حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص۲۶۶.</ref> و میفرمودند: «اگر کسی بتواند حق کسی را بپردازد و تعلل ورزد هر روز که بگذرد، گناه باجگیر برایش نوشته میشود».<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۴، ص۱۵.</ref> حضرت رسول صلی الله علیه و آله نه تنها فرد بدهکار را از تعلل در پرداخت بدهی منع میکردند، بلکه او را از این که در خود نیت ادای قرض نداشته باشد نیز به شدت برحذر میداشتند. ایشان قرض را به دو گونه تقسیم کردند؛ «قرضی که صاحبش قصد داشته آن را بپردازد، اما اجل مهلتش نداده؛ در این صورت من ولی او هستم و دیگر قرضی که صاحبش قصد پرداختاش را نداشته در این صورت از اعمال نیک فرد بدهکار برمیدارند [و به فرد طلبکار میدهند] که در آن روز دینار و درهمی نخواهد بود.<ref>هندی، متقی؛ کنزالعمال فی الاقوال والافعال، تحقیق: شیخ بکری حیائی، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۶، ص۲۳.</ref> |
+ | |||
+ | ==نکوهش قرض گرفتن== | ||
+ | روایات زیادی قرض گرفتن بدون نیاز و اضطرار را ناپسند میدانند؛ چرا که برخلاف منش و [[عزت نفس]] انسانی است. چون فرد مقروض خود را در مقابل طلبکار کوچک میبیند. علاوه بر این، آسایش روحی و تمرکز فکر خود را از دست خواهد داد. | ||
+ | |||
+ | [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله از یک سو مسلمانان را به قرض دادن تشویق و ترغیب میفرمودند و از سوی دیگر به آنان توصیه میکردند، حتی الامکان [[قناعت]] به خرج داده و از گرفتن قرض بپرهیزند. ایشان وام را مایه غصه شب و خواری روز بیان داشته<ref>اصول کافی، پیشین، ج۳، ص۱۸۲.</ref> و از سنگینی کمرشکن آن به خدا پناه میبردند و میفرمودند: «خدایا از غم و اندوه و ناتوانی و کاهلی و بخلی و بزدلی و سنگینی کمرشکن بار قرض و چیرگی مردمان به تو پناه میبرم».<ref>شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱، ص ۲۰۵.</ref> | ||
+ | |||
+ | و در دعایی دیگر بعد از [[نماز صبح]] میفرمودند: «بارالها از چیرگی قرض و چیرگی دشمن و دشمن شادشدن به تو پناه میبرم».<ref>همان، ص۲۲۵.</ref> | ||
+ | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
==منابع برای مطالعه بیشتر== | ==منابع برای مطالعه بیشتر== | ||
− | [http:// | + | [http://raz.ahlolbait.com/category/%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C/%D9%82%D8%B1%D8%B6-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86%D9%87 سایت راز ماندگاری، قرض الحسنه]. |
+ | {{فقه/احکام}} | ||
+ | [[رده:احکام اقتصادی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۰۴
«قرض» قراردادى است که بر اساس آن کسى مالى را به ملکیت دیگرى درمى آورد و در برابر، طرف مقابل متعهد مى شود که همان مال، یا مثل و یا قیمت آن را (به او) برگرداند.[۱] رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیوسته مسلمین را به جوانمردی در امر قرض سفارش میکردند و به آنان گوشزد میکردند که «برترین مؤمنان و محبوبترین بندگان خدا را فردی معرفی کردند که در خرید و فروش و پس دادن و پس گرفتن قرض جوانمرد باشد».[۲]
اهمیت قرض دادن
قرض دادن از کارهاى مستحبى است که در آیات قرآن و اخبار درباره آن زیاد سفارش شده است؛ قرآن کریم در مقام تشویق مسلمانان به وامدادن، آن را وام دهى به خداوند دانسته، مى فرماید: «مَنْ ذَاالَّذى یقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیضاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ اجْرٌ کریمٌ؛[۳] کیست که به خداوند وام نیکو دهد تا خداوند آن را براى او چندین برابر کند؟ و براى او پاداش پرارزشى است».
همچنین قرض و عاریه دادن از سنتهای مؤکد رسول خدا صلی الله علیه و آله است؛ ایشان ضمن احادیث متعددی مسلمانان را به این امر خداپسندانه دعوت کرده آن را صدقه[۴] و بلکه بهتر از صدقه معرفی کردهاند و فرمودند: «شبی که مرا به آسمان بردند، دیدم که بر در بهشت نوشته است ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض دادن، هجده برابر. به جبرئیل گفتم: چرا قرض برتر از صدقه است؟ گفت: چون نیازمند گاه دارد و باز دست نیاز دراز میکند؛ اما خواهان قرض، تقاضای کمک نمیکند؛ مگر از روی نیاز».[۵]
رسول خدا صلی الله علیه و آله قرض دادن را از جمله حقوق همسایگان بر یکدیگر برشمرده[۶] و کسانی را که با وجود امکانات مالی از قرض دادن به نیازمندان خودداری میکنند، مورد عتاب قرار داده، میفرمودند: «کسی که برادر دینیاش جهت قرض به او مراجعه کند و او قادر بر این کار باشد؛ اما این کار را نکند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام میکند.[۷]
رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: «مَنْ اقْرَضَ مَلْهُوفاً فَاحْسَنَ طَلِبَتَهُ اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ وَاعْطاهُ اللَّهُ بِکلِّ دِرْهَمٍ الْفَ قِنْطارٍ مِنَ الْجَنَّةِ؛[۸] هر کس به درمانده اى وام دهد و (در وصول آن) با او خوشرفتارى کند (گذشته اش آمرزیده شده و باید) کار را از سر گیرد و خداوند عوض هر درهم، هزار قنطار[۹] از بهشت به او مى بخشد».
امام صادق علیه السلام نیز مى فرماید: «مَکتُوبٌ عَلى بابِ الْجَنَّةِ الصَّدَقَةُ بِعَشَرَةٍ وَالْقَرْضُ بِثمانِیةَ عَشَرَ؛[۱۰] بر دَرِ بهشت نوشته شده که پاداش صدقه ده و پاداش قرض هیجده (برابر) است».
البته رسول خدا صلی الله علیه و آله یادداشت نکردن وام مدت دار به دیگران را مانع استجابت دعای طلبکار دانسته و فرمودند: چند گروهند که دعاهایشان مستجاب نمیشود؛ از جمله این گروهها کسانی هستند که وام مدت دار به کسی میدهند؛ اما آن را یادداشت نکرده، برای آن شاهدی نمیگیرند».[۱۱]
احکام قرض و دَین
قرض کردن از جمله اسباب استقرار دَین (بدهى) بر انسان است. از این رو، اگر کسى مالى را از دیگرى قرض کرد، آن مال بر عهده او ثابت شده و نسبت به وام دهنده مدیون (بدهکار) شمرده مى شود. در تعریف «دَین» گفته شده: دَین عبارت است از مال کلى که به سببى از اسباب[۱۲] بر عهده شخصى ثابت مى شود و آن به دو قسم «حالّ» و «مؤجّل» تقسیم مى گردد: بدهى حال آن است که مدت ندارد و وقت پرداخت آن رسیده باشد و بدهى مؤجّل آن است که داراى مدت است و هنوز وقت پرداخت آن نرسیده باشد.[۱۳]
برخی از احکام قرض:
۱- در قرض لازم نیست صیغه بخوانند، بلکه اگر چیزى را با نیت قرض به کسى بدهد و او هم به همین قصد بگیرد، صحیح است، ولى مقدار آن باید کاملًا معلوم باشد.[۱۴]
۲- در بدهى بدون مدت طلبکار حق مطالبه دارد و در صورت تمکن و توانایى، اداى آن در تمام اوقات بر بدهکار واجب است.
۳- در بدهى مدت دار، طلبکار حق مطالبه پیش از موعد ندارد و دادن آن بر بدهکار واجب نیست، مگر بعد از مدتى که (میان طلبکار و بدهکار) قرارداد شده است.
۴- بدهى مدت دار با مردن بدهکار، پیش از رسیدن سر رسیدش حالّ مى شود، ولى با مردن طلبکار حالّ نمى شود. بنابراین اگر طلبکار بمیرد بدهى به حال خود باقى است و ورثه اش منتظر سپرى شدن وقت آن مى شوند.
۵- تعجیل بدهى مدت دار با کمکردن (از آن)، در صورت رضایت دو طرف جایز است و این همان است که در زبان تجار این زمان «نزول»[۱۵] نامیده مى شود، ولى مدت دار نمودن بدهى حال و زیادتر نمودن مدت بدهى مدت دار در برابر زیاده جایز نیست (و ربا و حرام است).
۶- همان طور که پرداخت بدهى بر شخص تنگدست، واجب نیست، بر طلبکار نیز حرام است که با مطالبه بدهى خود، او را در تنگنا و زحمت قرار دهد، بلکه واجب است او را تا یسر و توانایى پیدا کردن مهلت دهد.
۷- قرض کردن در صورت بى نیازى مکروه است و در صورت احتیاج، کراهت آن کاهش مى یابد و هر چه میزان نیاز کمتر باشد، به همان نسبت کراهت شدت مى گیرد. البته گاهى نیز قرض کردن واجب مى شود؛ مثل جایى که امر واجبى همچون حفظ جان، آبرو و مانند آن به وامگرفتن وابسته باشد.[۱۶]
۸- سهل انگارى در پرداخت بدهى در صورت قادربودن، معصیت است، بلکه در صورت توانایى نداشتن نیز واجب است نیت اداى آن را داشته باشد؛ به این معنا که تصمیم بگیرد هر وقت متمکن شود آن را بپردازد.[۱۷] رسول خدا صلی الله علیه و آله همان گونه که طلبکار را تشویق به صبر میکند، بدهکار را نیز از تعلل در پرداخت بدهیاش نهی میفرمودند، ایشان تعلل ورزیدن توانگر در پرداخت بدهیاش را ظلم دانسته[۱۸] و میفرمودند: «اگر کسی بتواند حق کسی را بپردازد و تعلل ورزد هر روز که بگذرد، گناه باجگیر برایش نوشته میشود».[۱۹] حضرت رسول صلی الله علیه و آله نه تنها فرد بدهکار را از تعلل در پرداخت بدهی منع میکردند، بلکه او را از این که در خود نیت ادای قرض نداشته باشد نیز به شدت برحذر میداشتند. ایشان قرض را به دو گونه تقسیم کردند؛ «قرضی که صاحبش قصد داشته آن را بپردازد، اما اجل مهلتش نداده؛ در این صورت من ولی او هستم و دیگر قرضی که صاحبش قصد پرداختاش را نداشته در این صورت از اعمال نیک فرد بدهکار برمیدارند [و به فرد طلبکار میدهند] که در آن روز دینار و درهمی نخواهد بود.[۲۰]
نکوهش قرض گرفتن
روایات زیادی قرض گرفتن بدون نیاز و اضطرار را ناپسند میدانند؛ چرا که برخلاف منش و عزت نفس انسانی است. چون فرد مقروض خود را در مقابل طلبکار کوچک میبیند. علاوه بر این، آسایش روحی و تمرکز فکر خود را از دست خواهد داد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله از یک سو مسلمانان را به قرض دادن تشویق و ترغیب میفرمودند و از سوی دیگر به آنان توصیه میکردند، حتی الامکان قناعت به خرج داده و از گرفتن قرض بپرهیزند. ایشان وام را مایه غصه شب و خواری روز بیان داشته[۲۱] و از سنگینی کمرشکن آن به خدا پناه میبردند و میفرمودند: «خدایا از غم و اندوه و ناتوانی و کاهلی و بخلی و بزدلی و سنگینی کمرشکن بار قرض و چیرگی مردمان به تو پناه میبرم».[۲۲]
و در دعایی دیگر بعد از نماز صبح میفرمودند: «بارالها از چیرگی قرض و چیرگی دشمن و دشمن شادشدن به تو پناه میبرم».[۲۳]
پانویس
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۶۵۱.
- ↑ شیخ طوسی، التهذیب؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۷، ص۱۸.
- ↑ سوره حدید(۵۷)، آیه ۱۱.
- ↑ کنزالعمال فی الاقوال والافعال، پیشین، ص ۲۱۰.
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۴۴، ص۲۸۸.
- ↑ شهید ثانی، مسکن الفؤاد، قم، کتابخانه بصیرتی، ص ۱۱۴.
- ↑ طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص ۴۳۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۶۸.
- ↑ قنطار در لغت به معناى چهار هزار دینار، مال فراوان بر روى هم و... آمده است.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۱.
- ↑ وسائل الشیعه، پیشین، ج۷، ص۱۲۶.
- ↑ بدهى و دین ممکن است در اثر امور اختیارى مانند قرض، مهریه و... یا امور قهرى مانند ضمانت در برخى موارد پیش آید.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۶۴۷.
- ↑ مسأله ۲۲۷۳.
- ↑ گفتنى است که «نزول» در عرف به «ربا» گفته مى شود و نزولخوار در نظر عرف یعنى کسى که پول خود را به ربح دهد و سودش را بگیرد و از آن امرار معاش کند. (ر.ک. لغت نامه، على اکبر دهخدا، واژه نزول خوار)
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۶۵۲، مسأله ۱.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۶۴۷-۶۵۱ و مسأله ۲۲۷۸.
- ↑ حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص۲۶۶.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۴، ص۱۵.
- ↑ هندی، متقی؛ کنزالعمال فی الاقوال والافعال، تحقیق: شیخ بکری حیائی، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۶، ص۲۳.
- ↑ اصول کافی، پیشین، ج۳، ص۱۸۲.
- ↑ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱، ص ۲۰۵.
- ↑ همان، ص۲۲۵.
منابع برای مطالعه بیشتر
سایت راز ماندگاری، قرض الحسنه.
فقه/احکام |
عبادات: تقلید، طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، حج
اموال: خرید و فروش، شرکت، صلح، اجاره، مزارعه، مساقات، وکالت، قرض، حواله، رهن، ضامن شدن، کفالت، امانت، عاریه، ارث، غصب آداب و رفتار: ازدواج، طلاق، خوردن و آشامیدن، نذر و عهد، قسم، امر به معروف و نهی از منکر، صید ، ذبح، وصیت، مال پیدا شده، وقف، دفاع، مسائل مستحدثه |
رده ها: احکام | احکام عبادی | احکام اقتصادی | احکام خانواده | احکام روابط اجتماعی |اصطلاحات احکام|مراجع تقلید |