ابن هیثم: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) جز |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}} |
− | + | '''«حسن بن حسن بن هیثم بصرى»''' معروف به '''«ابن هِیْثَم»''' (۴۳۲ـ۳۵۴ ق)، فیزیکدان، ریاضیدان، مهندس، منجم، حکیم و طبیب برجسته مسلمان در قرن ۴ و ۵ قمری است. ابن هیثم به مباحث [[منطق|منطقی]]، [[فلسفه|فلسفی]] و [[طب|طبی]] نیز پرداخته، اما بیشتر آثار او دربارۀ علوم طبیعی، [[ریاضیات]]، [[فیزیک و مکانیک|فیزیک]] و هندسه بوده که بسیار مورد توجه و تحسین دانشمندان اروپایی قرار گرفته است. | |
− | + | {{شناسنامه عالم | |
+ | ||نام کامل = حسن بن حسن بن هیثم بصرى | ||
+ | ||تصویر= | ||
+ | ||زادروز = ۳۵۴ قمری | ||
+ | |زادگاه = [[بصره]] | ||
+ | |وفات = ۴۳۲ قمری | ||
+ | |مدفن = قاهره، [[مصر]] | ||
+ | |اساتید = | ||
+ | |شاگردان = ابوالوفاء مبشر بن فاتک، سرخاب،... | ||
+ | |آثار = المناظر، ضوء القمر، فی هیئة العالم، استخراج سمت القبلة، تربیع الدائرة، المرایا المحرقة، رسالة فی صورة الکسوف، الشکوک علی بطلمیوس،... | ||
+ | }} | ||
+ | ==زندگینامه== | ||
+ | به رغم شهرت «حسن بن حسن بن هیثم بصرى»، اطلاعات مبسوطی دربارۀ دورانهای مختلف زندگی، خاصه تحصیلات و استادان او در دست نیست. آنچه در اینباره میدانیم، غالباً روایاتی است که حدود ۳ قرن پس از او، قفطی (م، ۶۴۶ ق) از یوسف فاسی (م، ۶۲۴ ق) نقل کرده و گاه با آنچه اندکی دیرتر، ابن ابی اصیبعه (م، ۶۶۸ ق) با تفصیل بیشتر و با استناد به نوشتۀ خود ابنهیثم آورده و نیز روایات بیهقی و شهر زوری، متناقض است. | ||
− | + | ابنهیثم اصلاً از [[بصره]] برخاست و با توجه به آنکه در ۴۱۷ ق. و در ۶۳ سالگی رسالهای نوشت که ابن ابی اصیبعه آن را به خط خود او دیده بوده، میبایست در ۳۵۴ ق. زاده شده باشد. به روایت ابن ابی اصیبعه، ابن هیثم چنانکه خود اشاره کرده، پس از مشاهدۀ اختلاف مردم در راههای وصول به حقیقت، به بررسی آراء و عقاید گوناگون برای یافتن راهی مطمئن به سوی [[حق]] پرداخته و چون طرفی بر نبسته، سرانجام به این اعتقاد گرویده که جز از طریق دانشی که عنصرش امور حسی و صورتش امور عقلی باشد ـ یعنی طبیعیات و الهیات و [[منطق]] ـ نمیتوان به حق دست یافت. چنین مینماید که وی از این پس، به تحصیل علوم طبیعی و [[فلسفه|فلسفی]] همت گماشت، اگرچه به مراتب تحصیلی خود هیچ اشارهای نکرده است. | |
− | |||
− | + | به روایت شیخ علمالدین قیصر بن ابیالقاسم مهندس، ابنهیثم در بصره ـ که در آن سالها زیر فرمان [[آل بویه|آل بویۀ]] [[عراق]] بود ـ شغلی [[دیوان (تشکیلات اداری)|دیوانی]] داشت که از آن به وزارت بصره تعبیر شده است و چون پرداختن به علم را از آن کار دوستتر میدانست، سرانجام تظاهر به جنون کرد تا وی را عزل کردند و وی سپس به [[مصر]] رفت. | |
− | + | به گفتۀ ابن قَفَطی سفر ابنهیثم به مصر به تشویق و وعدۀ الحاکم فاطمی فرمانروای مصر روی داد و البته بعید نیست که ابنهیثم اصلاً به امید اجرای طرح خود برای تنظیم آب نیل و برخورداری از کرم الحاکم آن تمهید را اندیشیده باشد. چه، به روایت قفطی، خلیفۀ فاطمی پس از اطلاع از این طرح، مالی برای ابنهیثم فرستاد و او را به سفر به مصر تشویق کرد. چون ابنهیثم به آن دیار رسید، خلیفه خود به استقبال او بیرون شد و دانشمند را گرامی داشت. ابنهیثم اندکی بعد در رأس گروهی از مهندسان به بررسی نیل و مجرای آن در بخش مرتفع جنوب مصر پرداخت، اما با مشاهدۀ آثار و ابنیهای که مصریان براساس طرحهای دقیق هندسی ساخته بودند، دریافت که اگر اجرای طرحی که او در اندیشه داشت، ممکن بود، این مصریان فرهیختۀ دانا به هندسه و ریاضیات، البته پیشتر به آن دست میزدند. بررسی چگونگی مرتفعات اسوان که نیل از آن میگذرد، نیز این نتیجهگیری را تأیید کرد. ازاینرو نزد خلیفه به ناکامی خود اعتراف کرد. ظاهراً خلیفه واکنش تندی از خود نشان نداد، اما چنین مینماید که از این ناکامی چندان خشمناک شده بود که ابنهیثم را به جای آنکه در جایی چون دارالحکمۀ قاهره، در کنار کسانی مانند ابنیونس منجم به کار بگمارد، به شغلی دیوانی گماشت. | |
− | |||
− | + | ابنهیثم با آنکه از بیم این فرمانروای خونریز، به این شغل گردن نهاد، ولی برای رهایی از آن چاره در این دید که باز تظاهر به جنون کند. ازاینرو خلیفه اموال او را مصادره کرد و کسی را به قیمومتش گماشت و در خانهاش محبوس کرد. چون الحاکم درگذشت (۴۱۱ ق)، ابنهیثم نیز از تظاهر به جنون دست برداشت و آزاد شد و اموالش را باز پس گرفت. وی نزدیک الازهر قاهره مقام گزید و بقیۀ عمر را به تدریس و تألیف سپری کرد و از طریق استنساخ کتاب روزی خود را به دست میآورد. | |
− | |||
− | [[ | + | غالب نویسندگان تاریخ درگذشت ابنهیثم را در حدود سال ۴۳۰ ق. یا پس از آن در قاهره دانستهاند. قفطی یادآوری کرده که رسالهای به خط او دیده شده که تاریخ ۴۳۲ ق. بر آن کتابت شده بوده است. به گفتۀ بیهقی چون به سختی بیمار شد و دانست که عمرش به سر آمده، خود روی به [[کعبه]] خوابید و ذکر حق گفت و درگذشت. |
+ | |||
+ | ==جایگاه علمی== | ||
+ | ابنهیثم را باید پیشرو دانشمندان اهل تجربه و آزمایش به معنای دقیق آن خواند. زیرا وی در نظریات علمی خود، بهویژه در بررسیهای نورشناسی و مسألۀ اِبصار، به درستی از استقراء و تمثیل و قیاس سود میجست. چنانکه گفتهاند، در به کارگیری روش استقراء علمی، گذشته از تقدم زمانی بر فرانسیس بیکن، دیدگاهی وسیعتر و عمیقتر از او نیز داشته است. وی علاوه بر [[ریاضیات]] و نورشناسی، در فنونی چون [[علم کلام|کلام]]، [[مابعدالطبیعه|مابعدالطبیعة]]، [[منطق]]، [[اخلاق]]، ادب و موسیقی ماهر بود و خاصه در قوانین نظری و امور کلی پزشکی دستی قوی داشت، ولی به طبابت نپرداخت. بیهقی او را بطلمیوس ثانی لقب داده و از [[زهد]] و دینداری او یاد کرده است. | ||
+ | |||
+ | از میان شاگردان ابنهیثم، در طول سالهایی که به تدریس اشتغال |داشت، فقط دو تن را میشناسیم: ابوالوفاء مبشر بن فاتک، دانشمند مشهور مصری که نزد ابنهیثم به تحصیل ریاضی پرداخت و یکی از بزرگان سمنان به نام سرخاب (سهراب) که ۳ سال نزد او شاگردی کرد و استاد هر ماه ۱۰۰ دینار از او میگرفت، اما چون درس به انجام رسید، ابن هیثم همۀ آنچه را که گرفته بود، به سرخاب باز پس داد و یادآور شد که مراد او از این کار، آزمایش خلوص شاگرد در دانشاندوزی بوده است. | ||
+ | |||
+ | ابنهیثم به زبان عربی مسلط بود و خطی خوش داشت. کتابهایی که وی استنساخ میکرد، گذشته از خط خوش، از دقت علمی بسیار نیز برخوردار بود و طالبان این کتابها مبالغ زیادی در ازای آن میپرداختند. | ||
+ | |||
+ | خاورشناسان اروپایی به پژوهشهای گستردهای دربارۀ آثار ابن هیثم پرداخته و با ابراز شگفتی بسیار تواناییهای این دانشمند نوآور را تحسین کرده و مقام او را در تاریخ علم بسیار والا شمردهاند. تا پایان سدۀ ۱۹م. وی بیشتر به دلیل آثارش در نورشناسی مورد ستایش قرار میگرفت، اما وقتی کسانی چون ویدمان، زوتر، شوی، شرام و نیز مصطفی نظیف بک به بررسی و معرفی مفصلتر آثار او پرداختند، آشکار شد که ابتکار حل شماری از مسائل دشوار ریاضیات نیز از آن اوست. | ||
+ | |||
+ | کارل شوی، در مقدمۀ ترجمۀ رسالۀ «استخراج سمت القبله» دربارۀ وی گوید: نوشتههای ابن هیثم نشان میدهد که این دانشمند، با تبحر بسیار توانسته است مسائل دشوار مثلثات را نیز از راههای صرفاً هندسی حل کند. سارتن وی را بزرگترین نمایندۀ روح تجربی در سدههای میانه خوانده است. ماتیاس شرام استعداد نبوغآمیز ابن هیثم را در [[ریاضیات]] میستاید و در شرح ابن هیثم بر مجسطی و نیز حل الشکوک فی کتاب المجسطی، بر مطالبی که برای ارزیابی ابن هیثم به عنوان ریاضیدان مناسب یافته، تأکید ورزیده است. او، پژوهشهای ابن هیثم در نورشناسی را نیز گواه بر استعداد فوقالعادۀ وی در ریاضیات میشمارد. به گفتۀ وی گرچه ابن هیثم، همانگونه که در شرح سلوک علمی خویش آورده، نخست پیرو ارسطو بوده است، اما پژوهشهای وی در علوم دقیقه و تعمق پیرو ارسطو بوده است، اما پژوهشهای وی در علوم دقیقه و تعمق او در [[فلسفه]] و ریاضیات موجب شد که از آن عقیدۀ نخستین برگردد و بدینسان، شیوۀ علمی ابن هیثم، از اعتبار احکام جزمی ارسطو کاست. | ||
+ | |||
+ | ابن هیثم مبتکر روشهای تجربی است و آزمایش علمی به عنوان یکی از وسایل سیستماتیک کار، دستاورد ابن هیثم است. تحول جهشوار دانش نورشناسی در آثار مربوط به مکتب اکسفورد، تا حدود زیادی مرهون آشنایی با منابع عربی و بهویژه آثار ابن هیثم بوده است. شرام با بررسی تفصیلی ۳ اثر از ابن هیثم، یعنی «ضوء القمر»، «المناظر» و «فی هیئة العالم»، بر آن است که ابن هیثم کوشیده است میان طبیعیات ارسطویی از یک سو و ریاضیات به کار رفته در ستارهشناسی و نورشناسی کهن، پیوندی برقرار سازد و این تلاش، بهویژه در ۳ کتاب یاد شده، نمونهوار است. | ||
+ | |||
+ | راجر بیکن، دانشمند انگلیسی سدۀ ۱۳م. در تحقیقات علمی خویش از نتایج پژوهشها و آزمایشهای ابن هیثم استفادۀ فراوان برده است، کاربرد ریاضیات در پژوهشهای مربوط به علوم طبیعی، از جمله شیوههایی است که راجربیکن را پایهگذار آن میشناسند، در حالی که استفاده از ریاضیات در دانشهای طبیعی از سوی ابن هیثم بهویژه در «المناظر» و «المرایا المحرقه» به روشنترین وجه و بسیار جدیتر از آنچه بیکن انجام داده، صورت گرفته است. | ||
+ | |||
+ | خاورشناسان دقت ابن هیثم را در مقالۀ «الشکوک علی بطلمیوس» ستودهاند. در این اثر، وی تفاوتها و تناقضات میان دو اثر نجومی بطلمیوس، یعنی «المجسطی» و «الاقتصاص» را آشکار میسازد و نظریات دقیقتری را عرضه میدارد. همچنین در «فی هیئه العالم» میکوشد آنچه را بطلمیوس در «الاقتصاص» ناتمام گذارده، تکمیل کند. تحول دانش ستارهشناسی در مغرب زمین، بیش از همه مدیون این کتاب است. هارتنر ثابت کرده است که نظریۀ سیارات نو که در سدۀ ۱۵م. از جانب پورباخ بیان شده، در اساس چیزی جز تکرار نظریۀ ابن هیثم نبوده است. نظریۀ سیارات نو، به نوبۀ خود بزرگترین تأثیر را بر روی کپرنیک، رکیومونتان و راینهولد باقی گذارد. | ||
+ | |||
+ | پژوهشهای ابن هیثم دربارۀ نور ماه، از نظر کول که رسالۀ «ضوء القمر» را به آلمانی ترجمه کرده، نخستین تلاش در جهت یک تحقیق جامع [[فیزیک و مکانیک|فیزیک]] نجومی به شمار می آید و این واقعیت که ابن هیثم در این اثر، با ابزارهای آزمایش به پژوهش در اشعۀ ماه پرداخته و نخستینبار از «تاریکخانه» استفاده کرده، جایگاه او را به عنوان پژوهشگر طبیعی، بلکه پایهگذار روش نوین پژوهش طبیعت، نشان میدهد. | ||
+ | از تحقیقات و بررسیهای [[نسخه خطی|نسخههای خطی]] باقیمانده از ابن هیثم، معلوم میشود که او در [[علم نجوم|نجوم]] بیشتر به مسائل فرعی و حل آنها که البته از اهمیت برخوردار هستند (از جمله تعیین دقیق سمت [[قبله]] و ارتفاع ستارگان)، پرداخته است که همپایه با شاهکارهای او در ریاضیات و فیزیک (نور) نبوده است. | ||
+ | |||
+ | ==آثار و تألیفات== | ||
+ | فهرست آثار او که از صد متجاوز است به وسیله ابن ابی اصیبعه در کتاب "طبقات الأطبا" فراهم آمده است. اکثر این آثار دربارۀ [[ریاضیات]] و [[فیزیک و مکانیک|فیزیک]] نوشته شده است. اما وی به مباحث [[فلسفه|فلسفی]] و [[طب|طبی]] نیز پرداخته است. در سر تاسر آثار فلسفه او به احاطۀ کامل وی بر نوشته های مؤلفان یونانی بخصوص بطلیموس می توان اشاره کرد. | ||
+ | |||
+ | اگرچه ابنهیثم از دانشمندان کثیرالتألیف به شمار است، ولی حجم بسیاری از آثار او در فنون مختلف از چند برگ تجاوز نمیکند. او در نخستین مرحلۀ تألیف، آثار متقدمان را شرح یا تلخیص میکرد. گاه نیز به رد آراء یکی و دفاع از دیگری میپرداخت، مانند «رسالة فی بطلان مایراه المتکلمون من أن الله لم یزل غیرفاعل ثم فعل و الرد علی یحیی النحوی مانقضه علی ارسطوطالیس و غیره من اقوالهم فی السماء و العالم». | ||
+ | |||
+ | برخی دیگر از آثار او مانند «استخراج سمت القبله و استخراج مابین بلدین فی البعد بجهة الامور الهندسیة» منطبق با نیازهای علمی جامعه است، اما مهمترین و برجستهترین آثار خود مانند «المناظر» را در سومین دورۀ زندگی پس از مرگ الحاکم فاطمی و اشتغال مجدد به تدریس و تصنیف نوشته است. | ||
+ | |||
+ | ابنهیثم در رسالۀ «علوم الاوائل»، آثار خود را تا ۴۱۷ ق، ۷۰ رساله بر شمرده (۲۵ اثر در [[ریاضیات]]، ۴۴ اثر در طبیعیات و الهیات و یک اثر در علوم اوائل) و گویا اینها بجز رسائلی بوده که مردم اهواز و [[بصره]] از او در دست داشتند. در [[ماه جمادی الثانی|جمادیالآخر]] ۴۱۹ ق. او خود در دنبال آثار پیشین در همان کتاب، نام ۲۱ اثر دیگر او را تا آخر ۴۲۹ ق. گرد آورده و همۀ این ۹۲ اثر را تقریباً به ترتیب زمانی مرتب کرده است. بعضی از مقالات و رسایل ابنهیثم از یک سده پیش به این طرف توسط محققان مسلمان و اروپایی تجزیه و تحلیل و ترجمه و منتشر شده است. چند اثر از مهمترین آثار او از این قرار است: | ||
+ | |||
+ | # آلة لفحص الضوء و انکساره؛ این رساله را ویدمان از متن لاتینی به آلمانی ترجمه و در ۱۸۸۴ م در «اخبار فیزیک» منتشر کرده است. سزگین مجدداً همین مقاله را در جلد اول مجموعه مقالاته ویدمان به چاپ رسانیده است. | ||
+ | # استخراج ارتفاع القطب علی غایة التحقیق؛ نسخههای متعددی از آن در کتابخانهها موجود است. کارل شوی آن را بررسی کرده و نتیجۀ این بررسی را در جلد اول مجموعه مقالات خود به چاپ رسانده است. | ||
+ | # استخراج اعمدة الجبال؛ که نسخهای از آن ضمن مجموعهای در بادلیان نگهداری میشود. | ||
+ | # استخراج سمت القبلة فی جمیع المسکونة بجداول و صفتها و لم اورد البرهان علی ذلک؛ نسخی از آن در لنینگراد و بادلیان موجود است. این مقاله را کارل شوی بررسی و در ۱۹۲۱ م. در «مجلۀ انجمن خاورشناسی آلمان» منتشر کرده است. سزگین نیز بعداً همین مقاله را در جلد اول مجموعه آثار شوی منتشر کرد. | ||
+ | # مقالة مختصرة فی الاشکال الهلالیة و مقالة مستثصاة فی الاشکال الهلالیة؛ که نسخههای متعددی از این دو رساله در لنینگراد و و ادارۀ هند لندن، برلین شرقی و مونیخ نگهداری میشود. | ||
+ | # اضواء الکواکب؛ نسخههایی از این اثر در کتابخانهها موجود است. این رساله را ویدمان در ۱۸۹۰ م. بررسی و به اختصار به آلمانی ترجمه و در «هفتهنامۀ ستارهشناسی...» منتشر کرده است. سزگین بعداً همان را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرده است. در ۱۹۵۷ م. نیز در حیدرآباد دکن به چاپ رسیده است. | ||
+ | # برکار الدوائر العظام، یا استعمال برجل (برکار) لرسم الدوائر العظام؛ که نسخههای متعددی از آن موجود. این مقاله را ویدمان بررسی و در ۱۹۱۰ م. در «مجلۀ مساحی» منتشر کرده است. سزگین همین مقاله را بعداً در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرده است. | ||
+ | # تربیع الدائرة؛ که زوتر آن را همراه با ترجمۀ آلمانی در ۱۸۹۹ م. در «مجلۀ ریاضیات و فیزیک» منتشر کرد. سزگین بعداً همین رساله را در ۱۹۸۶ م. در جلد دوم مجموعه مقالات زوتر چاپ کرد. | ||
+ | # حرکة القمر؛ نسخههایی از این اثر در استانبول، بادلیان و لنینگراد موجود است. | ||
+ | # حل شکوک حرکة الالتفاف؛ ابنهیثم این رساله را در جواب ایرادهایی نوشت که به رسالۀ او موسوم به حرکة الالتفاف وارد کردند (از خود رسالۀ مذکور هیچ نشانی در دست نیست). عبدالحمید صبره این رساله را با خلاصهای به زبان انگلیسی در مجلۀ تاریخ العلوم العربیة (حلب، ۱۹۷۹ م، ج ۳، شم ۲) چاپ کرده است. | ||
+ | # رسالة فی صورة الکسوف؛ که نسخههایی از آن در بادلیان، لندن، استانبول و لنینگراد موجود است. مقدمۀ این رساله را ویدمان به آلمانی ترجمه کرده و روشن ساخته است که نخستین کاربرد تاریکخانه در تاریخ نورشناسی از سوی ابنهیثم صورت گرفته است. این مقاله در ۱۹۱۰ م در «سالنامۀ عکاسی» منتشر شد. سزگین نیز بعداً آن را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرد. | ||
+ | # رسالة فی مساحة المجسم المکافی؛ که یکی از مهمترین آثار ریاضی اسلامی است. | ||
+ | # الضوء؛ که نخستینبار توسط بارمن ترجمه و در ۱۸۸۲ م. در «مجلۀ انجمن خاورشناسی آلمان»، چاپ شد. ویدمان نیز تحریر همین رساله را که توسط کمالالدین فارسی (م، ۷۲۰ ق / ۱۳۲۰ م) انجام شده است، بررسی و در همان مجله منتشر کرد. بعداً سزگین همان را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرد. این رسالۀ ابنهیثم همچنین در ۱۹۶۹ م. در مقالات ابنهیثم، به مناسبت جشن هزارۀ او، به کوشش احمدالله ندوی در پاکستان منتشر شد. در ۱۹۸۳ م. نیز در حیدرآباد دکن همراه مجموع الرسائل ابنهیثم چاپ شد. | ||
+ | # ضوء القمر؛ ابنرضوان پزشک مشهور مصری در ۴۲۲ ق. آن را برای خود استنساخ کرد و از اینجا پیداست که در ایام خود مؤلف این اثر شهرتی یافته بوده است. این رساله نیز در مقالات ابنهیثم به کوشش نعیمالدین زبیری منتشر شد. | ||
+ | # المرایا المحرقة بالدوائر؛ که توسط وینتر و عرفات به انگلیسی ترجمه و تجزیه و تحلیل و در ۱۹۵۰ م. در «مجلۀ انجمن سلطنتی آسیایی بنگال» چاپ شده است. در ۱۹۸۳ م. نیز در مجموع الرسائل در حیدرآباد دکن به چاپ رسید. | ||
+ | # المرایا المحرقة بالقطوع؛ که توسط وینتر و عرفات به انگلیسی ترجمه شد و ضمن نشر در «مجلۀ انجمن سلطنتی آسیایی بنگال» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ۱۹۶۹ م. نیز در مقالات ابنهیثم به کوشش علی ناصر زیدی در پاکستان چاپ شد و در ۱۹۸۳ م. در حیدرآباد دکن نیز در مجموع الرسائل ابنهیثم منتشر گردید. ویدمان هر دو رسالۀ پیش را بررسی و با نام «تاریخ آیینههای سوزان» در ۱۸۹۰ م. در «اخبار فیزیک» منتشر کرده است. سزگین بعداً همین بررسی را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرد. | ||
+ | # المناظر؛ معروفترین کتاب ابنهیثم شامل ۷ مقاله است. نسخههای متعددی از آن در کتابخانهها موجود است. ترجمۀ لاتینی این کتاب در قرون وسطی، تأثیر عمیقی در دانش غربی نهاد و پیشرفت عظیمی را در روش تجربی به بار آورد. این کتاب توسط کمالالدین فارسی با عنوان «تنقیح المناظر لذوی الابصار و البصائر» نقد و تهذیب شده است. ویدمان چند فصل اول کتاب تنقیح المناظر را به آلمانی ترجمه و با عنوان «نورشناسی ابنهیثم» در ۱۹۱۲ م. در مجلۀ «آرشیو تاریخ علوم طبیعی ...» منتشر کرد. این مقاله بعداً توسط سزگین در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ شده است. | ||
+ | # الشکوک علی بطلمیوس؛ در این اثر ابنهیثم ۳ کتاب بطلمیوس یعنی المجسطی، الاقتصاص و المناظر را مورد ارزیابی و نقد قرار داده است. وی به رغم اعتراف به مقام علمی «مردی که به فضلیت مشهور و در ریاضیات متبحر است»، تصریح میکند که «در کتابهای وی مواضع شبههناک و الفاظ نادرست و معانی متناقض یافته است، گرچه این موارد در قیاس با معانی درست کتابهای وی اندک است». | ||
+ | # مقالة فی هیئة العالم؛ ابنهیثم خود این اثر را در شمار مؤلفات طبیعی ـ الهی خویش نهاده است. دو ترجمۀ عبری از این مقاله در دست است و ۳ ترجمۀ لاتین آن نیز شناخته شده است که یکی از آنها از یک ترجمۀ اسپانیایی که اکنون در دست نیست، برگردانده شده است. در سدۀ ۶ ق. نیز محمد بن احمد خَرَقی شرحی به زبان عربی بر آن نوشت. در نیمۀ دوم سدۀ ۸ ق / ۱۴ م. میرسید شریف جرجانی آن را به فارسی ترجمه و شرح کرد. بخشی از آن (دربارۀ زمین) در ۱۹۰۹ م. از سوی ویدمان به آلمانی ترجمه شد. کول نیز بخش دیگری از آن را دربارۀ اجرام آسمانی و حرکات آنها در ۱۹۲۲ م. به همین زبان برگرداند. | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | *[https://www.cgie.org.ir/fa/article/226114/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D9%87%DB%8C%D8%AB%D9%85%D8%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C "ابن هیثم، ابوعلی"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]. | ||
+ | *[[فرهنگ معارف و معاریف]]، سيد مصطفى حسينى دشتى.{{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= ضعیف | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= متوسط | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده=دارد | ||
+ | }} | ||
[[رده:علمای قرن پنجم]] | [[رده:علمای قرن پنجم]] | ||
[[رده:ریاضیدانان]] | [[رده:ریاضیدانان]] | ||
+ | [[رده:منجمان]] | ||
+ | [[رده: فیلسوفان]] | ||
+ | [[رده: طبیبان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۴
«حسن بن حسن بن هیثم بصرى» معروف به «ابن هِیْثَم» (۴۳۲ـ۳۵۴ ق)، فیزیکدان، ریاضیدان، مهندس، منجم، حکیم و طبیب برجسته مسلمان در قرن ۴ و ۵ قمری است. ابن هیثم به مباحث منطقی، فلسفی و طبی نیز پرداخته، اما بیشتر آثار او دربارۀ علوم طبیعی، ریاضیات، فیزیک و هندسه بوده که بسیار مورد توجه و تحسین دانشمندان اروپایی قرار گرفته است.
نام کامل | حسن بن حسن بن هیثم بصرى |
زادروز | ۳۵۴ قمری |
زادگاه | بصره |
وفات | ۴۳۲ قمری |
مدفن | قاهره، مصر |
شاگردان |
ابوالوفاء مبشر بن فاتک، سرخاب،... |
آثار |
المناظر، ضوء القمر، فی هیئة العالم، استخراج سمت القبلة، تربیع الدائرة، المرایا المحرقة، رسالة فی صورة الکسوف، الشکوک علی بطلمیوس،... |
زندگینامه
به رغم شهرت «حسن بن حسن بن هیثم بصرى»، اطلاعات مبسوطی دربارۀ دورانهای مختلف زندگی، خاصه تحصیلات و استادان او در دست نیست. آنچه در اینباره میدانیم، غالباً روایاتی است که حدود ۳ قرن پس از او، قفطی (م، ۶۴۶ ق) از یوسف فاسی (م، ۶۲۴ ق) نقل کرده و گاه با آنچه اندکی دیرتر، ابن ابی اصیبعه (م، ۶۶۸ ق) با تفصیل بیشتر و با استناد به نوشتۀ خود ابنهیثم آورده و نیز روایات بیهقی و شهر زوری، متناقض است.
ابنهیثم اصلاً از بصره برخاست و با توجه به آنکه در ۴۱۷ ق. و در ۶۳ سالگی رسالهای نوشت که ابن ابی اصیبعه آن را به خط خود او دیده بوده، میبایست در ۳۵۴ ق. زاده شده باشد. به روایت ابن ابی اصیبعه، ابن هیثم چنانکه خود اشاره کرده، پس از مشاهدۀ اختلاف مردم در راههای وصول به حقیقت، به بررسی آراء و عقاید گوناگون برای یافتن راهی مطمئن به سوی حق پرداخته و چون طرفی بر نبسته، سرانجام به این اعتقاد گرویده که جز از طریق دانشی که عنصرش امور حسی و صورتش امور عقلی باشد ـ یعنی طبیعیات و الهیات و منطق ـ نمیتوان به حق دست یافت. چنین مینماید که وی از این پس، به تحصیل علوم طبیعی و فلسفی همت گماشت، اگرچه به مراتب تحصیلی خود هیچ اشارهای نکرده است.
به روایت شیخ علمالدین قیصر بن ابیالقاسم مهندس، ابنهیثم در بصره ـ که در آن سالها زیر فرمان آل بویۀ عراق بود ـ شغلی دیوانی داشت که از آن به وزارت بصره تعبیر شده است و چون پرداختن به علم را از آن کار دوستتر میدانست، سرانجام تظاهر به جنون کرد تا وی را عزل کردند و وی سپس به مصر رفت.
به گفتۀ ابن قَفَطی سفر ابنهیثم به مصر به تشویق و وعدۀ الحاکم فاطمی فرمانروای مصر روی داد و البته بعید نیست که ابنهیثم اصلاً به امید اجرای طرح خود برای تنظیم آب نیل و برخورداری از کرم الحاکم آن تمهید را اندیشیده باشد. چه، به روایت قفطی، خلیفۀ فاطمی پس از اطلاع از این طرح، مالی برای ابنهیثم فرستاد و او را به سفر به مصر تشویق کرد. چون ابنهیثم به آن دیار رسید، خلیفه خود به استقبال او بیرون شد و دانشمند را گرامی داشت. ابنهیثم اندکی بعد در رأس گروهی از مهندسان به بررسی نیل و مجرای آن در بخش مرتفع جنوب مصر پرداخت، اما با مشاهدۀ آثار و ابنیهای که مصریان براساس طرحهای دقیق هندسی ساخته بودند، دریافت که اگر اجرای طرحی که او در اندیشه داشت، ممکن بود، این مصریان فرهیختۀ دانا به هندسه و ریاضیات، البته پیشتر به آن دست میزدند. بررسی چگونگی مرتفعات اسوان که نیل از آن میگذرد، نیز این نتیجهگیری را تأیید کرد. ازاینرو نزد خلیفه به ناکامی خود اعتراف کرد. ظاهراً خلیفه واکنش تندی از خود نشان نداد، اما چنین مینماید که از این ناکامی چندان خشمناک شده بود که ابنهیثم را به جای آنکه در جایی چون دارالحکمۀ قاهره، در کنار کسانی مانند ابنیونس منجم به کار بگمارد، به شغلی دیوانی گماشت.
ابنهیثم با آنکه از بیم این فرمانروای خونریز، به این شغل گردن نهاد، ولی برای رهایی از آن چاره در این دید که باز تظاهر به جنون کند. ازاینرو خلیفه اموال او را مصادره کرد و کسی را به قیمومتش گماشت و در خانهاش محبوس کرد. چون الحاکم درگذشت (۴۱۱ ق)، ابنهیثم نیز از تظاهر به جنون دست برداشت و آزاد شد و اموالش را باز پس گرفت. وی نزدیک الازهر قاهره مقام گزید و بقیۀ عمر را به تدریس و تألیف سپری کرد و از طریق استنساخ کتاب روزی خود را به دست میآورد.
غالب نویسندگان تاریخ درگذشت ابنهیثم را در حدود سال ۴۳۰ ق. یا پس از آن در قاهره دانستهاند. قفطی یادآوری کرده که رسالهای به خط او دیده شده که تاریخ ۴۳۲ ق. بر آن کتابت شده بوده است. به گفتۀ بیهقی چون به سختی بیمار شد و دانست که عمرش به سر آمده، خود روی به کعبه خوابید و ذکر حق گفت و درگذشت.
جایگاه علمی
ابنهیثم را باید پیشرو دانشمندان اهل تجربه و آزمایش به معنای دقیق آن خواند. زیرا وی در نظریات علمی خود، بهویژه در بررسیهای نورشناسی و مسألۀ اِبصار، به درستی از استقراء و تمثیل و قیاس سود میجست. چنانکه گفتهاند، در به کارگیری روش استقراء علمی، گذشته از تقدم زمانی بر فرانسیس بیکن، دیدگاهی وسیعتر و عمیقتر از او نیز داشته است. وی علاوه بر ریاضیات و نورشناسی، در فنونی چون کلام، مابعدالطبیعة، منطق، اخلاق، ادب و موسیقی ماهر بود و خاصه در قوانین نظری و امور کلی پزشکی دستی قوی داشت، ولی به طبابت نپرداخت. بیهقی او را بطلمیوس ثانی لقب داده و از زهد و دینداری او یاد کرده است.
از میان شاگردان ابنهیثم، در طول سالهایی که به تدریس اشتغال |داشت، فقط دو تن را میشناسیم: ابوالوفاء مبشر بن فاتک، دانشمند مشهور مصری که نزد ابنهیثم به تحصیل ریاضی پرداخت و یکی از بزرگان سمنان به نام سرخاب (سهراب) که ۳ سال نزد او شاگردی کرد و استاد هر ماه ۱۰۰ دینار از او میگرفت، اما چون درس به انجام رسید، ابن هیثم همۀ آنچه را که گرفته بود، به سرخاب باز پس داد و یادآور شد که مراد او از این کار، آزمایش خلوص شاگرد در دانشاندوزی بوده است.
ابنهیثم به زبان عربی مسلط بود و خطی خوش داشت. کتابهایی که وی استنساخ میکرد، گذشته از خط خوش، از دقت علمی بسیار نیز برخوردار بود و طالبان این کتابها مبالغ زیادی در ازای آن میپرداختند.
خاورشناسان اروپایی به پژوهشهای گستردهای دربارۀ آثار ابن هیثم پرداخته و با ابراز شگفتی بسیار تواناییهای این دانشمند نوآور را تحسین کرده و مقام او را در تاریخ علم بسیار والا شمردهاند. تا پایان سدۀ ۱۹م. وی بیشتر به دلیل آثارش در نورشناسی مورد ستایش قرار میگرفت، اما وقتی کسانی چون ویدمان، زوتر، شوی، شرام و نیز مصطفی نظیف بک به بررسی و معرفی مفصلتر آثار او پرداختند، آشکار شد که ابتکار حل شماری از مسائل دشوار ریاضیات نیز از آن اوست.
کارل شوی، در مقدمۀ ترجمۀ رسالۀ «استخراج سمت القبله» دربارۀ وی گوید: نوشتههای ابن هیثم نشان میدهد که این دانشمند، با تبحر بسیار توانسته است مسائل دشوار مثلثات را نیز از راههای صرفاً هندسی حل کند. سارتن وی را بزرگترین نمایندۀ روح تجربی در سدههای میانه خوانده است. ماتیاس شرام استعداد نبوغآمیز ابن هیثم را در ریاضیات میستاید و در شرح ابن هیثم بر مجسطی و نیز حل الشکوک فی کتاب المجسطی، بر مطالبی که برای ارزیابی ابن هیثم به عنوان ریاضیدان مناسب یافته، تأکید ورزیده است. او، پژوهشهای ابن هیثم در نورشناسی را نیز گواه بر استعداد فوقالعادۀ وی در ریاضیات میشمارد. به گفتۀ وی گرچه ابن هیثم، همانگونه که در شرح سلوک علمی خویش آورده، نخست پیرو ارسطو بوده است، اما پژوهشهای وی در علوم دقیقه و تعمق پیرو ارسطو بوده است، اما پژوهشهای وی در علوم دقیقه و تعمق او در فلسفه و ریاضیات موجب شد که از آن عقیدۀ نخستین برگردد و بدینسان، شیوۀ علمی ابن هیثم، از اعتبار احکام جزمی ارسطو کاست.
ابن هیثم مبتکر روشهای تجربی است و آزمایش علمی به عنوان یکی از وسایل سیستماتیک کار، دستاورد ابن هیثم است. تحول جهشوار دانش نورشناسی در آثار مربوط به مکتب اکسفورد، تا حدود زیادی مرهون آشنایی با منابع عربی و بهویژه آثار ابن هیثم بوده است. شرام با بررسی تفصیلی ۳ اثر از ابن هیثم، یعنی «ضوء القمر»، «المناظر» و «فی هیئة العالم»، بر آن است که ابن هیثم کوشیده است میان طبیعیات ارسطویی از یک سو و ریاضیات به کار رفته در ستارهشناسی و نورشناسی کهن، پیوندی برقرار سازد و این تلاش، بهویژه در ۳ کتاب یاد شده، نمونهوار است.
راجر بیکن، دانشمند انگلیسی سدۀ ۱۳م. در تحقیقات علمی خویش از نتایج پژوهشها و آزمایشهای ابن هیثم استفادۀ فراوان برده است، کاربرد ریاضیات در پژوهشهای مربوط به علوم طبیعی، از جمله شیوههایی است که راجربیکن را پایهگذار آن میشناسند، در حالی که استفاده از ریاضیات در دانشهای طبیعی از سوی ابن هیثم بهویژه در «المناظر» و «المرایا المحرقه» به روشنترین وجه و بسیار جدیتر از آنچه بیکن انجام داده، صورت گرفته است.
خاورشناسان دقت ابن هیثم را در مقالۀ «الشکوک علی بطلمیوس» ستودهاند. در این اثر، وی تفاوتها و تناقضات میان دو اثر نجومی بطلمیوس، یعنی «المجسطی» و «الاقتصاص» را آشکار میسازد و نظریات دقیقتری را عرضه میدارد. همچنین در «فی هیئه العالم» میکوشد آنچه را بطلمیوس در «الاقتصاص» ناتمام گذارده، تکمیل کند. تحول دانش ستارهشناسی در مغرب زمین، بیش از همه مدیون این کتاب است. هارتنر ثابت کرده است که نظریۀ سیارات نو که در سدۀ ۱۵م. از جانب پورباخ بیان شده، در اساس چیزی جز تکرار نظریۀ ابن هیثم نبوده است. نظریۀ سیارات نو، به نوبۀ خود بزرگترین تأثیر را بر روی کپرنیک، رکیومونتان و راینهولد باقی گذارد.
پژوهشهای ابن هیثم دربارۀ نور ماه، از نظر کول که رسالۀ «ضوء القمر» را به آلمانی ترجمه کرده، نخستین تلاش در جهت یک تحقیق جامع فیزیک نجومی به شمار می آید و این واقعیت که ابن هیثم در این اثر، با ابزارهای آزمایش به پژوهش در اشعۀ ماه پرداخته و نخستینبار از «تاریکخانه» استفاده کرده، جایگاه او را به عنوان پژوهشگر طبیعی، بلکه پایهگذار روش نوین پژوهش طبیعت، نشان میدهد. از تحقیقات و بررسیهای نسخههای خطی باقیمانده از ابن هیثم، معلوم میشود که او در نجوم بیشتر به مسائل فرعی و حل آنها که البته از اهمیت برخوردار هستند (از جمله تعیین دقیق سمت قبله و ارتفاع ستارگان)، پرداخته است که همپایه با شاهکارهای او در ریاضیات و فیزیک (نور) نبوده است.
آثار و تألیفات
فهرست آثار او که از صد متجاوز است به وسیله ابن ابی اصیبعه در کتاب "طبقات الأطبا" فراهم آمده است. اکثر این آثار دربارۀ ریاضیات و فیزیک نوشته شده است. اما وی به مباحث فلسفی و طبی نیز پرداخته است. در سر تاسر آثار فلسفه او به احاطۀ کامل وی بر نوشته های مؤلفان یونانی بخصوص بطلیموس می توان اشاره کرد.
اگرچه ابنهیثم از دانشمندان کثیرالتألیف به شمار است، ولی حجم بسیاری از آثار او در فنون مختلف از چند برگ تجاوز نمیکند. او در نخستین مرحلۀ تألیف، آثار متقدمان را شرح یا تلخیص میکرد. گاه نیز به رد آراء یکی و دفاع از دیگری میپرداخت، مانند «رسالة فی بطلان مایراه المتکلمون من أن الله لم یزل غیرفاعل ثم فعل و الرد علی یحیی النحوی مانقضه علی ارسطوطالیس و غیره من اقوالهم فی السماء و العالم».
برخی دیگر از آثار او مانند «استخراج سمت القبله و استخراج مابین بلدین فی البعد بجهة الامور الهندسیة» منطبق با نیازهای علمی جامعه است، اما مهمترین و برجستهترین آثار خود مانند «المناظر» را در سومین دورۀ زندگی پس از مرگ الحاکم فاطمی و اشتغال مجدد به تدریس و تصنیف نوشته است.
ابنهیثم در رسالۀ «علوم الاوائل»، آثار خود را تا ۴۱۷ ق، ۷۰ رساله بر شمرده (۲۵ اثر در ریاضیات، ۴۴ اثر در طبیعیات و الهیات و یک اثر در علوم اوائل) و گویا اینها بجز رسائلی بوده که مردم اهواز و بصره از او در دست داشتند. در جمادیالآخر ۴۱۹ ق. او خود در دنبال آثار پیشین در همان کتاب، نام ۲۱ اثر دیگر او را تا آخر ۴۲۹ ق. گرد آورده و همۀ این ۹۲ اثر را تقریباً به ترتیب زمانی مرتب کرده است. بعضی از مقالات و رسایل ابنهیثم از یک سده پیش به این طرف توسط محققان مسلمان و اروپایی تجزیه و تحلیل و ترجمه و منتشر شده است. چند اثر از مهمترین آثار او از این قرار است:
- آلة لفحص الضوء و انکساره؛ این رساله را ویدمان از متن لاتینی به آلمانی ترجمه و در ۱۸۸۴ م در «اخبار فیزیک» منتشر کرده است. سزگین مجدداً همین مقاله را در جلد اول مجموعه مقالاته ویدمان به چاپ رسانیده است.
- استخراج ارتفاع القطب علی غایة التحقیق؛ نسخههای متعددی از آن در کتابخانهها موجود است. کارل شوی آن را بررسی کرده و نتیجۀ این بررسی را در جلد اول مجموعه مقالات خود به چاپ رسانده است.
- استخراج اعمدة الجبال؛ که نسخهای از آن ضمن مجموعهای در بادلیان نگهداری میشود.
- استخراج سمت القبلة فی جمیع المسکونة بجداول و صفتها و لم اورد البرهان علی ذلک؛ نسخی از آن در لنینگراد و بادلیان موجود است. این مقاله را کارل شوی بررسی و در ۱۹۲۱ م. در «مجلۀ انجمن خاورشناسی آلمان» منتشر کرده است. سزگین نیز بعداً همین مقاله را در جلد اول مجموعه آثار شوی منتشر کرد.
- مقالة مختصرة فی الاشکال الهلالیة و مقالة مستثصاة فی الاشکال الهلالیة؛ که نسخههای متعددی از این دو رساله در لنینگراد و و ادارۀ هند لندن، برلین شرقی و مونیخ نگهداری میشود.
- اضواء الکواکب؛ نسخههایی از این اثر در کتابخانهها موجود است. این رساله را ویدمان در ۱۸۹۰ م. بررسی و به اختصار به آلمانی ترجمه و در «هفتهنامۀ ستارهشناسی...» منتشر کرده است. سزگین بعداً همان را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرده است. در ۱۹۵۷ م. نیز در حیدرآباد دکن به چاپ رسیده است.
- برکار الدوائر العظام، یا استعمال برجل (برکار) لرسم الدوائر العظام؛ که نسخههای متعددی از آن موجود. این مقاله را ویدمان بررسی و در ۱۹۱۰ م. در «مجلۀ مساحی» منتشر کرده است. سزگین همین مقاله را بعداً در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرده است.
- تربیع الدائرة؛ که زوتر آن را همراه با ترجمۀ آلمانی در ۱۸۹۹ م. در «مجلۀ ریاضیات و فیزیک» منتشر کرد. سزگین بعداً همین رساله را در ۱۹۸۶ م. در جلد دوم مجموعه مقالات زوتر چاپ کرد.
- حرکة القمر؛ نسخههایی از این اثر در استانبول، بادلیان و لنینگراد موجود است.
- حل شکوک حرکة الالتفاف؛ ابنهیثم این رساله را در جواب ایرادهایی نوشت که به رسالۀ او موسوم به حرکة الالتفاف وارد کردند (از خود رسالۀ مذکور هیچ نشانی در دست نیست). عبدالحمید صبره این رساله را با خلاصهای به زبان انگلیسی در مجلۀ تاریخ العلوم العربیة (حلب، ۱۹۷۹ م، ج ۳، شم ۲) چاپ کرده است.
- رسالة فی صورة الکسوف؛ که نسخههایی از آن در بادلیان، لندن، استانبول و لنینگراد موجود است. مقدمۀ این رساله را ویدمان به آلمانی ترجمه کرده و روشن ساخته است که نخستین کاربرد تاریکخانه در تاریخ نورشناسی از سوی ابنهیثم صورت گرفته است. این مقاله در ۱۹۱۰ م در «سالنامۀ عکاسی» منتشر شد. سزگین نیز بعداً آن را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرد.
- رسالة فی مساحة المجسم المکافی؛ که یکی از مهمترین آثار ریاضی اسلامی است.
- الضوء؛ که نخستینبار توسط بارمن ترجمه و در ۱۸۸۲ م. در «مجلۀ انجمن خاورشناسی آلمان»، چاپ شد. ویدمان نیز تحریر همین رساله را که توسط کمالالدین فارسی (م، ۷۲۰ ق / ۱۳۲۰ م) انجام شده است، بررسی و در همان مجله منتشر کرد. بعداً سزگین همان را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرد. این رسالۀ ابنهیثم همچنین در ۱۹۶۹ م. در مقالات ابنهیثم، به مناسبت جشن هزارۀ او، به کوشش احمدالله ندوی در پاکستان منتشر شد. در ۱۹۸۳ م. نیز در حیدرآباد دکن همراه مجموع الرسائل ابنهیثم چاپ شد.
- ضوء القمر؛ ابنرضوان پزشک مشهور مصری در ۴۲۲ ق. آن را برای خود استنساخ کرد و از اینجا پیداست که در ایام خود مؤلف این اثر شهرتی یافته بوده است. این رساله نیز در مقالات ابنهیثم به کوشش نعیمالدین زبیری منتشر شد.
- المرایا المحرقة بالدوائر؛ که توسط وینتر و عرفات به انگلیسی ترجمه و تجزیه و تحلیل و در ۱۹۵۰ م. در «مجلۀ انجمن سلطنتی آسیایی بنگال» چاپ شده است. در ۱۹۸۳ م. نیز در مجموع الرسائل در حیدرآباد دکن به چاپ رسید.
- المرایا المحرقة بالقطوع؛ که توسط وینتر و عرفات به انگلیسی ترجمه شد و ضمن نشر در «مجلۀ انجمن سلطنتی آسیایی بنگال» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ۱۹۶۹ م. نیز در مقالات ابنهیثم به کوشش علی ناصر زیدی در پاکستان چاپ شد و در ۱۹۸۳ م. در حیدرآباد دکن نیز در مجموع الرسائل ابنهیثم منتشر گردید. ویدمان هر دو رسالۀ پیش را بررسی و با نام «تاریخ آیینههای سوزان» در ۱۸۹۰ م. در «اخبار فیزیک» منتشر کرده است. سزگین بعداً همین بررسی را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرد.
- المناظر؛ معروفترین کتاب ابنهیثم شامل ۷ مقاله است. نسخههای متعددی از آن در کتابخانهها موجود است. ترجمۀ لاتینی این کتاب در قرون وسطی، تأثیر عمیقی در دانش غربی نهاد و پیشرفت عظیمی را در روش تجربی به بار آورد. این کتاب توسط کمالالدین فارسی با عنوان «تنقیح المناظر لذوی الابصار و البصائر» نقد و تهذیب شده است. ویدمان چند فصل اول کتاب تنقیح المناظر را به آلمانی ترجمه و با عنوان «نورشناسی ابنهیثم» در ۱۹۱۲ م. در مجلۀ «آرشیو تاریخ علوم طبیعی ...» منتشر کرد. این مقاله بعداً توسط سزگین در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ شده است.
- الشکوک علی بطلمیوس؛ در این اثر ابنهیثم ۳ کتاب بطلمیوس یعنی المجسطی، الاقتصاص و المناظر را مورد ارزیابی و نقد قرار داده است. وی به رغم اعتراف به مقام علمی «مردی که به فضلیت مشهور و در ریاضیات متبحر است»، تصریح میکند که «در کتابهای وی مواضع شبههناک و الفاظ نادرست و معانی متناقض یافته است، گرچه این موارد در قیاس با معانی درست کتابهای وی اندک است».
- مقالة فی هیئة العالم؛ ابنهیثم خود این اثر را در شمار مؤلفات طبیعی ـ الهی خویش نهاده است. دو ترجمۀ عبری از این مقاله در دست است و ۳ ترجمۀ لاتین آن نیز شناخته شده است که یکی از آنها از یک ترجمۀ اسپانیایی که اکنون در دست نیست، برگردانده شده است. در سدۀ ۶ ق. نیز محمد بن احمد خَرَقی شرحی به زبان عربی بر آن نوشت. در نیمۀ دوم سدۀ ۸ ق / ۱۴ م. میرسید شریف جرجانی آن را به فارسی ترجمه و شرح کرد. بخشی از آن (دربارۀ زمین) در ۱۹۰۹ م. از سوی ویدمان به آلمانی ترجمه شد. کول نیز بخش دیگری از آن را دربارۀ اجرام آسمانی و حرکات آنها در ۱۹۲۲ م. به همین زبان برگرداند.
منابع
- "ابن هیثم، ابوعلی"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- فرهنگ معارف و معاریف، سيد مصطفى حسينى دشتى.