مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

دروغ: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۲۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
+
{{خوب}}
  
 +
'''دُروغ''' (کذب) مخالف راستی و به معنای بیان چیزی خلاف واقع و با علم به نادرست بودن آن است. در دین [[اسلام]] دروغ یکی از [[گناه|گناهان]] کبیره به شمار می رود و جز در مواردی خاص، به شدت از آن نهی شده است.
  
 +
==از گناهان کبیره==
 +
از آموزه های [[قرآن|قرآنی]] و [[حدیث|روایی]] اسلام چنین بر می آید که دروغ از [[گناه|گناهان کبیره]] و در میان گناهان کبیره از بدترین آنهاست. [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی]] علیه السلام فرمودند: {{متن حدیث|«لَا سُوءَ أَسْوَءُ مِنَ الْکذِب»}} هیچ بدی بدتر از دروغ نیست.<ref>التوحید (للصدوق)، ص: ۷۴</ref> و فرمودند: {{متن حدیث|«أَعْظَمُ الْخَطَایا عِنْدَ اللَّهِ لِسَانُ الْکذَّاب»‏}}؛<ref>الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۸، ص: ۸۳</ref> بزرگترین خطاها نزد خدا زبان دروغگو است‏. 
  
==دروغ==
+
زیرا دروغ سرچشمه سایر رذایل اخلاقی است و گشاینده مسیر نزول اخلاقی انسان است. [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری]] علیه السلام فرمودند: {{متن حدیث|«جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ کلُّهَا فِی بَیتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهَا الْکذِبَ»}}<ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۶۹، ص: ۲۶۳</ref> همه پلیدی ها و زشتی ها در خانه ای جمع شده‏ اند و کلید آن خانه دروغ است. 
  
خبر دادن از چيزی بر خلاف واقع؛ و ضدش راستی است. دروغ گفتن، نوشتن، با اشاره و نقل آن (بدون آگاهی دادن به دروغ بودن) و گوش دادن به آن، از [[گناهان كبيره]] و حرام است؛ چه برای امری كوچك باشد يا بزرگ.
+
در روایت دیگری از امام علی علیه السلام آمده است: {{متن حدیث|«إِیاکمْ وَ الْکذِبَ فَإِنَّ الْکذِبَ یهْدِی إِلَى الْفُجُورِ وَ الْفُجُورَ یهْدِی إِلَى النَّارِ»}}؛<ref>الأمالی( للصدوق)، النص، ص: ۴۱۹</ref> دروغ انسان را به کارهاى بد مى‏ کشاند و کارهاى بد هم سرانجام آدمى را به [[دوزخ]] مى ‏برد.
  
كلمه كذب (دروغ) با مشتقاتش، دويست و هشتاد و دو (282) مرتبه در [[قرآن مجيد]] آمده است؛ كه به معنای دروغ گفتن، اتهام به دروغ گوی، تكذيب و قبول نكردن رسالت پيغمبران عليهم السلام و سخنان آنان، ادعای دروغين و موارد ديگر كه در همه آنها معنای دروغ موجود می باشد.
+
==ریشه دروغ==
 +
سرچشمه دروغ گویی نقاط ضعف روحى و شخصیتی است که در [[انسان]] وجود  دارد.  گاهى انسان بخاطر ترس از فقر، پراکنده شدن مردم از دور او و از دست دادن موقعیت و مقام، دروغ مى‏ گوید. زمانى بخاطر علاقه شدید به مال و جاه و مقام و شهوات دیگرى زبان به دروغ مى‏ گشاید و از این وسیله نامشروع براى تأمین مقصود خود کمک مى‏ گیرد. گاهى تعصبهاى شدید و حب و بغضهاى افراطى سبب مى‏ شود که انسان به نفع کسى که مورد علاقه اوست یا به زیان کسى که مورد نفرت و کینه او مى‏ باشد بر خلاف واقع سخن بگوید.
  
'''<I> آثار زيانبار دروغ</I>'''
+
زمانى براى آنکه خود را بیش از آنچه هست بنمایاند و اظهار علم و اطلاع کند در مسائل مختلف علمى و تاریخى و امثال آن دروغ مى‏ گوید. ولى در حقیقت تمام این صفات رذیله که ریشه صفت دروغ را تشکیل مى‏ دهند، از کمبود شخصیت و ناتوانى روح و ضعف [[ایمان|ایمان]] ناشى مى‏ گردد. کسانى که به شخصیت خود مؤمن نیستند و داراى روحى ناتوان و زبون مى‏ باشند براى نیل به مقاصد خود و فرار از ضررها به دروغ و تزویر و تقلب و خیانت متوسل مى‏ گردند.
  
# بی ايمانی
+
کسانى که گرفتار کمبود شخصیت و عقده حقارت هستند سعى مى‏ کنند با انواع دروغها و لاف و گزافها حقارتى که در خود احساس مى‏ نمایند جبران کنند.<ref>زندگى در پرتو اخلاق، ص: ۸۰</ref> [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلّى اللّه علیه و آله فرمود: {{متن حدیث|«لَا یکذِبُ الْکاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِهِ»}}<ref>‏ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۶۹، ص: ۲۶۲</ref> دروغ‏گویى از پستى روح ریشه مى‏ گیرد.
# [[نفاق و دورويی]]
+
==آثار زیانبار دروغ==
# ريا
+
دورغ و ناراستی هم آثار زیانبار معنوی و هم تبعات مادی برای فرد و اجتماع به بار می آورد. بخشی از این آثار عبارتد از:
# بی وفای
 
# ظاهرسازی و فريب كاری
 
# دنياگرای
 
# بی اعتمادی
 
# فراموشی و تناقض گوی
 
# تشويش ذهنی و فكری و اضطراب روحی.
 
  
'''<I> انواع دروغ</I>'''
+
===ویرانی ایمان===
 +
دروغ گویی در تضاد با [[ایمان]] است و به هیچ وجه با ایمان به [[الله|خدا]] سازگاری ندارد. [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السّلام فرمود: {{متن حدیث|«إِنَّ الْکذِبَ هُوَ خَرَابُ الْإِیمَان»}}‏<ref>الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۳۴۰  </ref>؛ دروغ ویران‏کننده ایمان است‏. در روایاتی دیگر، اهل ایمان به کلی از دروغ گویی برکنار دانسته شده اند. بلکه اساساً کسی که با دروغ میانه ای داشته باشد، طعم ایمان واقعی را نخواهد چشید. در روایت است که: {{متن حدیث|«لَا یجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یتْرُک الْکذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّهُ»}}<ref>الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۳۴۱</ref>. هیچ بنده مزه ایمان را نچشید تا دروغ را ترک کند چه شوخى باشد و چه جدى‏. 
  
# جدی كه حرام است.
+
از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله وسلم پرسیدند: {{متن حدیث|«یکونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً قَالَ نَعَمْ قِیلَ وَ یکونُ بَخِیلًا قَالَ نَعَمْ قِیلَ وَ یکونُ کذَّاباً قَالَ لا»}} «آیا آدم با ایمان ممکن است ترسو باشد؟ فرمود: آرى. پرسیدند: آیا ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: آرى. پرسیدند: آیا ممکن است کذّاب دروغگو باشد؟ فرمود: نه».  
# شوخی كه دو صورت دارد:
 
## شوخی بودن آن معلوم است كه حرام نيست ولی بايد به اندازه ی باشد كه باعث عادت به دروغ گويی نشود و آن كاری است بس مشكل.
 
## شوخی بودن آن معلوم نيست كه حرام است، مثل دروغ گفتن به فرد ساده لوح خوش باور.
 
  
'''<I> موارد جواز دروغ گفتن</I>'''
+
البته درباره روایت اخیر باید توجه داشت که منظور از «کذَّاب» کسی است که بسیار دروغ بگوید به گونه ای که دروغ گویی جزء عادت و خوی او شده باشد. چنانکه از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] پرسیدند: «آیا کسی که دروغی بگوید «کذَّاب» است؟»  امام در پاسخ فرمودند: «نه, زیرا کسى نیست جز اینکه از او دروغی سر بزند؛ ولى مقصود آن کس است که به دروغ عادت کرده است».<ref>الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۳۴۱</ref>'''‏'''
  
# برای اصلاح جامعه و بين افراد.
+
===خواری و بی آبرویی===
# برای دفع ضرر مالی يا جانی يا عِرضی (آبرو) از خود يا از فرد ديگر و در جنگ با دشمن.
+
از آثار مستقیم دروغ گویی خواری و بی آبرویی است. چرا که دست دروغ گو عاقبت در میان مردم رو می شود و رازش فاش می شود. آنگاه هرگز مورد اعتماد کسی نخواهد بود. کسی او را به دوستی انتخاب نخواهد کرد و با او نشست و برخواست نخواهند کرد. در کسب و کار و تجارت به سخن و عهد او اعتماد نمی کنند و .... [[امام علی علیه السلام|امام على]] علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث|«الکاذِبُ على شرفِ مَهواةٍ و مَهانَةٍ»}}.<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: ۱۱۸</ref> شخص دروغگو، بر لبه پرتگاه و خوارى است. و نیز می فرمایند: {{متن حدیث|«ثَمَرَةُ الکذبِ المَهانَةُ فی الدُّنیا و العَذابُ فی الآخِرَةِ»}}<ref>غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۳۲۹</ref>'''؛''' نتیجه دروغ، خوارى در دنیا و عذاب در آخرت است. و رسول اللّه صلى الله علیه و آله  فرمود: {{متن حدیث|«ألا إنّ الکذبَ یسَوِّدُ الوَجهَ»}}؛<ref>تحف العقول، النص، ص: ۱۴</ref> دروغ، روسیاهى مى آورد.
# وعده دروغ برای دلخوشی و خوشحال كردن همسر بعد از ازدواج اما قبل از عقد ازدواج و در موقع عقد، بايد به آنچه وعده داده شده، عمل شود. نكته قابل توجه: حديثی كه نقل شده بر جواز دروغ گفتن به همسر، شامل هر دروغی نيست فقط مورد جواز، وعده دروغ است؛ آن هم در مواقع حساس، چون كه روح احساساتی زن بگونه ی است كه در زمان خلوت و انس، جز اظهار محبت، گذشت و گشاده رويی چيز ديگری را طلب نمی كند و در آن موقع هر چه خواست بايد بگويد بچشم، والا اگر نه بگويد همان لحظه فورا شعله گرم برافروخته خانمش، خاموش خواهد شـد و مجلس گرم انس و خلوت به سردی تبديل خواهد گشت كه ديگر برای آن مجلس، كاری نمی شود انجام داد و بايد زمان بگذرد تا فرصت مناسب. اين مطلب را با كمی دقت در حديث جواز وعده دروغ به همسر كه مثل موارد قبل و بعد آن به صورت عام نيامده بلكه به صورت خطابی آمده است، شايد بشود فهميد؛ به حديث پنجم مراجعه كنيد.
 
# نقل حكايات و امثال و حِكَم برای تفهيم مطلبی.
 
  
''' <I>چند نكته</I>'''
+
===فقر و کم شدن روزی===
 +
دروغ، [[رزق]] و روزی انسان را کم می کند و انسان را به فقر مبتلا می کند. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند: {{متن حدیث|«الکذِبُ ینقُصُ الرِّزقَ»}}<ref>نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، ص: ۳۷۳</ref> دروغ، روزى را کم مى کند و امام علی علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث|«اعتِیادُ الکذبِ یورِثُ الفَقرَ»}}<ref>الخصال، ج‏۲، ص: ۵۰۵</ref> عادت به دروغ گویى، فقر به بار آورد. 
  
نكته اول: هر چند برای دفع ضرر، چه كم يا زياد، دروغ جايز است؛ لكن اگر ضرر، مالی و قابل تحمل است، مستحب است آن ضرر را قبول كند و دروغ نگويد.
+
===نفاق و دورویی===
 +
میان دروغ و [[نفاق]] رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. نفاق دروغی بزرگ است و ثمره دروغ، تثبیت نفاق و دورویی در قلب و جان انسان است. [[قرآن|قرآن کریم]] در مذمت گروهی از پیمان شکنان می فرماید: {{متن قرآن|«فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی‏ قُلُوبِهِمْ إِلى‏ یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یکذِبُون‏»}}؛<ref>سوره توبه آیه ۷۷ </ref> «این عمل، (روح) نفاق را تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند و بخاطر آن است که دروغ می‌گفتند.» و این مفهوم روایتی از امام علی است که می فرمایند: {{متن حدیث|«الکِذبُ یُؤَدِی الی النِفَاق»}}؛<ref>تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۲۱</ref> دروغ، به نفاق مى انجامد.  
  
نكته دوم: منظور از ضرر، ضرری است كه نابجا و مستحقش نيست و به ناحق باشد؛ نه اين كه برای هر ضرری، دروغ جايز باشد.
+
دروغ آرایش منافقان برای مخفی کردن زشتی باطن خود است. امام علی علیه السلام  می فرمایند: {{متن حدیث|«بالکذبِ یتَزینُ أهلُ النِّفاقِ»}}.<ref>تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۲۰</ref> منافقان با دروغ، خود را آراسته جلوه مى دهند. همچنین در روایتی دیگر دروغ دروازه نفاق دانسته شده است. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: {{متن حدیث|«إنّ الکذبَ بابٌ مِن أبوابِ النِّفاقِ»}}؛<ref>مجموعة ورام، ج‏۱، ص: ۱۱۴</ref> دروغ، درى از درهاى نفاق است.  
  
مثلا كسی با ماشين زده به يك ماشين پارك شده در كنار خيابانی، در اين جا راست گفتن ضررآور است اما به خاطر مقصر بودن در تصادف، بايد راست بگويد چون اگر دروغ بگويد، حق ديگری را ضايع كرده و جبران خسارت وارده و ضرر را متوجه ديگری می كند.
+
===محرومیت از هدایت الهی===
 +
چنانکه بیان شد، اهل ایمان با دروغ گویی میانه ای ندارند و کسی که عادت به دورغ گویی پیدا کند، قلبش از نور ایمان تهی و در نتیجه از هدایت الهی محروم خواهد شد. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّ اللَّهَ لا یهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کذَّاب‏»}}؛<ref>سوره غافر  آیه ۲۸</ref> خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمى ‏کند.  
  
ضرر مالی مثل اين كه دزدی سد راه كرده و با زور می خواهد پول بگيرد و يا شخصی در جستجوی فردی است كه آبرو ريزی، كتك كاری و يا او را بكشد؛ در اين مواقع دروغ جايز بلكه قسم خوردن هم جايز است.
+
==موارد جواز دروغ گفتن==
 +
در آموزه های [[اسلام|اسلامی]] در بعضی از موقعیت ها دروغ گفتن جایز شمرده شده است، از جمله:
  
قال النبِيُّ صلی اللّه عليه و آله و سلّم كَبُرَتْ خِيَانَةً أَنْ تَحْدُثَ أَخَاكَ حَدِيثاً هُوَ لَكَ مُصَدِقٌ و َأَنْتَ بِِهِ كاذِبٌ؛ حضرت رسول صلی اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: چه خيانت بزرگی است كه به برادرت چيزی بگويی كه او تو را تصديق كند و تو به او دروغ گفته باشی. ([[مجموعه ورام]]، ج1، ص114)
+
===دفع ضرر جانی یا مالی===
 +
برای دفع  ضرر جانی یا ضرر مالى فاحش (نه کسب منفعت) یا  برای حفظ [[آبرو|آبروی]] مسلمان، دروغ گفتن جایز است.  [[پیامبر اسلام|رسول خدا]]  صلی الله علیه و آله می فرمایند: {{متن حدیث|«احْلِفْ بِاللَّهِ کاذِباً وَ نَجِّ أَخَاک مِنَ الْقَتْلِ»}}؛<ref>تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏۸، ص: ۳۰۱</ref> قسم دروغ به خداوند یاد کن و برادر مسلمانت را از مرگ نجات ده.  
  
...وَأَعْظَمُ الْخَطَايَا عِنْدَ اللَّهِ لِسَانُ الْكَذَّابِ...؛ اميرالمؤمنين علی عليه السّلام فرمود: بزرگترين خطايا (گناهان) نزد خدا، زبان دروغ پرداز است. (كافی، ج8، ص82)
+
همچنین [[امام صادق علیه السلام|امام  صادق]] (ع) فرمود: {{متن حدیث|«فَأَمَّا الَّتِی یؤْجَرُ عَلَیهَا الرَّجُلُ إِذَا حَلَفَ‏ کاذِباً وَ لَا تَلْزَمُهُ الْکفَّارَةُ فَهُوَ أَنْ یحْلِفَ الرَّجُلُ فِی خَلَاصِ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ خَلَاصِ مَالِهِ مِنْ مُتَعَدٍّ یتَعَدَّى عَلَیهِ مِنْ لِصٍّ أَوْ غَیرِه‏»}}؛<ref>من لا یحضره الفقیه، ج‏۳، ص: ۳۶۷</ref> قسم دروغى که کفاره ندارد بلکه براى صاحبش اجر و ثواب ثبت مى ‏شود، قسمى است که براى خلاصى جان یا مال مسلمانى از شر ظالمى مانند دزد و غیره یاد شود.  
  
* عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الطَّائِيِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام لَايَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّی يَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده اند: هيچ بنده طعم ايمان را نمی يابد، تا اين كه دروغ را چه شوخی و چه جدی آن ترك كند. (كافی، ج2، ص340)
+
در این مقام، دو نکته را باید متذکر بود؛ یکى آنکه هر چند براى دفع ضرر مطلقا دروغ جایز است، لیکن اگر ضرر مالى و قابل تحمل باشد، [[مستحب]] است آن ضرر را قبول کند و دروغ نگوید؛ چنانچه از [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] (ع) است که از نشانه ایمان راست گفتن در موردى است که راستى ضرر داشته باشد و ترک کردن دروغ است. نکته دیگر اینست که چون مشهور فقهاء در این مقام [[توریه‌‌‌‌|توریه]] را لازم دانسته ‏اند، احتیاط آنست که اگر بتواند و حرجى نباشد ضرر را به توریه دفع نماید نه به دروغ صریح.<ref>گناهان کبیره، ج‏۱، ص: ۲۹۲</ref>
  
* عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ عليه السلام يَقُولُ إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَی الْكَذَّابِينَ النِّسْيَانَ؛ امام صادق عليه السلام فرموده اند: از چيزی كه خدای متعال بر دروغگويان قرار داده، فراموشی است.
+
===اصلاح ذات البین===
 +
یکی دیگر از مواردی که دروغ گفتن اشکال ندارد [[اصلاح ذات البین]] و برطرف کردن [[کینه]] و دشمنی میان مسلمانان است. بلکه این گونه سخنان اصلاً  دروغ به حساب نمی آید. چنانکه امام صادق علیه السلام فرمودند: {{متن حدیث|«المصلح لیس بکذاب»}}؛<ref>الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۲۱۰</ref> اصلاح کننده کذّاب نیست.  
  
* مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَأَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ صلی الله عليه و آله لِعَلِيٍّ عليه السلام قَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ أَحَبَّالْكَذِبَ فِي الصَّلَاح وَ أَبْغَضَ الصِّدْقَ فِي الْفَسَادِ إِلَی أَنْ قَالَ يَا عَلِيُّ ثَلَاثٌ يَحْسُنُ فِيهِنَّ الْكَذِبُ الْمَكِيدَةُ فِي الْحَرْبِ وَعِدَتُكَ زَوْجَتَكَ وَالْإِصْلَاحُ بَيْنَ النَّاسِ؛ حضرت رسول صلی اللّه عليه و آله و سلّم در وصيتی به اميرالمؤمنين علی عليه السلام فرمود: يا علی، خدای متعال، دروغ گفتن برای اصلاح را دوست دارد و راست گفتن كه سبب فساد شود، مبغوض ‍ خدا است؛ تا اين كه فرمود يا علی سه چيز است كه در آن ها دروغ گفتن نيكو است؛ حيله و چاره انديشی در جنگ با دشمن، وعده دادن به همسرت و اصلاح بين مردم. ([[وسائل الشيعه]]، ج12، ص252)
+
ایشان در توضیح اصلاح فرمودند: «از کسى سخنى در باره دیگرى می شنوى که اگر آن سخن به او برسد بد دل مى ‏شود، پس تو او را دیدار کنى و باو بگوئى: از فلانى شنیدم که در باره خوبى تو چنین و چنان می گفت، بر خلاف آنچه شنیده ‏اى‏».<ref>الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۳۴۲</ref>
  
* عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ و َعَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِمَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عليه السلام قَالَ قَالَ لِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا يَا بُنَيَّ انْظُرْ خَمْسَةً فَلَا تُصَاحِبْهُمْ و َلَا تُحَادِثْهُمْ و َلَا تُرَافِقْهُمْ فِي طَرِيقٍ فَقُلْتُ يَا أَبَتِ مَنْ هُمْ عَرِّفْنِيهِمْ قَالَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَاب يُقَرِّبُ لَكَ الْبَعِيدَ و َيُبَعِّدُ لَكَ الْقَرِيبَ وَ إِيَّاكَ وَمُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ فَإِنَّهُ بَائِعُكَ بِأُكْلَةٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَخْذُلُكَ فِي مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ و َمُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّي وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ (فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ) و َقَالَ (الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ و َيَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ و َلَهُمْ سُوءُ الدّارِ) و َقَالَ فِي الْبَقَرَةِ (الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ)؛ [[امام زين العابدين]] عليه السلام به فرزندش امام محمد باقر عليه السلام فرمودند: (ای فرزندم با پنج نفر رفقات وهمنشينی و سفر نكن؛ گفتم پدر جان چه كسانی هستند؟ آن ها را به من معرفی كن؛ فرمودند:
+
===دروغ در جنگ‏===
 
+
در پاره‏ اى از روایات<ref>من لا یحضره الفقیه، ج‏۴، ص: ۳۵۹</ref> دروغ در مورد جنگ با کفار -که به سبب دروغ گفتن غلبه بر دشمن حاصل مى ‏شود- تجویز شده است.<ref>گناهان کبیره، ج‏۱، ص: ۲۹۴</ref>
# بر حذر باش رفقات و همراهی با دروغگو، چون كه او مثل يك سراب می ماند كه دور را نزديك وانمود مي كند و نزديك را دور.
 
# بر حذر باش رفقات و همراهی با فاسق، چون كه او تو را به يك لقمه غذا يا كمتر از آن می فروشد.
 
# بر حذر باش رفقات و همراهی با بخيل، چون كه او موقع نياز به مالش (مثل قرض و غيره) از تو حذر می كند
 
# بر حذر باش رفقات و همراهی با احمق، چون كه او می خواهد به تو نفع برساند ولی بجای آن، ضرر می رساند
 
# بر حذر باش رفقات و همراهی با قاطع رحم، چون كه من (امام مي گويد) سه بار او را مورد لعن در قرآن مجيد يافتم... (كافی، ج2، ص641)
 
  
 +
==پانویس==
 +
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
گروهی از محققان و پژوهشگران، سایت تربیت.
+
*ابن بابویه، محمد بن على، التوحید (للصدوق)، ۱جلد، جامعه مدرسین - ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۹۸ق.
 +
*ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، ۱جلد، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، ۱۳۷۶ش.
 +
*مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.
 +
*مکارم شیرازى، ناصر، زندگى در پرتو اخلاق، ۱جلد، سرور - ایران - قم، چاپ: ۶، ۱۳۸۶ ه.ش.
 +
*کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، ۸جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.
 +
*تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ۱جلد، دار الکتاب الإسلامی - قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۰ ق.
 +
*شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق.
 +
*ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ق.
 +
*پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، دنیاى دانش - تهران، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
 +
*ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، ۲جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: اول، ۱۳۶۲ش.
 +
*ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ۲جلد، مکتبه فقیه - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۰ ق.
 +
*ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق.
 +
*طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ۱۰جلد، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.
 +
*دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، ۲جلد، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ایران - قم، چاپ: ۲۲، ۱۳۸۸ ه.ش.
  
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 +
[[رده:مقاله های مهم]]
 +
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۱۹


دُروغ (کذب) مخالف راستی و به معنای بیان چیزی خلاف واقع و با علم به نادرست بودن آن است. در دین اسلام دروغ یکی از گناهان کبیره به شمار می رود و جز در مواردی خاص، به شدت از آن نهی شده است.

از گناهان کبیره

از آموزه های قرآنی و روایی اسلام چنین بر می آید که دروغ از گناهان کبیره و در میان گناهان کبیره از بدترین آنهاست. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: «لَا سُوءَ أَسْوَءُ مِنَ الْکذِب» هیچ بدی بدتر از دروغ نیست.[۱] و فرمودند: «أَعْظَمُ الْخَطَایا عِنْدَ اللَّهِ لِسَانُ الْکذَّاب»‏؛[۲] بزرگترین خطاها نزد خدا زبان دروغگو است‏.

زیرا دروغ سرچشمه سایر رذایل اخلاقی است و گشاینده مسیر نزول اخلاقی انسان است. امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: «جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ کلُّهَا فِی بَیتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهَا الْکذِبَ»[۳] همه پلیدی ها و زشتی ها در خانه ای جمع شده‏ اند و کلید آن خانه دروغ است.

در روایت دیگری از امام علی علیه السلام آمده است: «إِیاکمْ وَ الْکذِبَ فَإِنَّ الْکذِبَ یهْدِی إِلَى الْفُجُورِ وَ الْفُجُورَ یهْدِی إِلَى النَّارِ»؛[۴] دروغ انسان را به کارهاى بد مى‏ کشاند و کارهاى بد هم سرانجام آدمى را به دوزخ مى ‏برد.

ریشه دروغ

سرچشمه دروغ گویی نقاط ضعف روحى و شخصیتی است که در انسان وجود دارد. گاهى انسان بخاطر ترس از فقر، پراکنده شدن مردم از دور او و از دست دادن موقعیت و مقام، دروغ مى‏ گوید. زمانى بخاطر علاقه شدید به مال و جاه و مقام و شهوات دیگرى زبان به دروغ مى‏ گشاید و از این وسیله نامشروع براى تأمین مقصود خود کمک مى‏ گیرد. گاهى تعصبهاى شدید و حب و بغضهاى افراطى سبب مى‏ شود که انسان به نفع کسى که مورد علاقه اوست یا به زیان کسى که مورد نفرت و کینه او مى‏ باشد بر خلاف واقع سخن بگوید.

زمانى براى آنکه خود را بیش از آنچه هست بنمایاند و اظهار علم و اطلاع کند در مسائل مختلف علمى و تاریخى و امثال آن دروغ مى‏ گوید. ولى در حقیقت تمام این صفات رذیله که ریشه صفت دروغ را تشکیل مى‏ دهند، از کمبود شخصیت و ناتوانى روح و ضعف ایمان ناشى مى‏ گردد. کسانى که به شخصیت خود مؤمن نیستند و داراى روحى ناتوان و زبون مى‏ باشند براى نیل به مقاصد خود و فرار از ضررها به دروغ و تزویر و تقلب و خیانت متوسل مى‏ گردند.

کسانى که گرفتار کمبود شخصیت و عقده حقارت هستند سعى مى‏ کنند با انواع دروغها و لاف و گزافها حقارتى که در خود احساس مى‏ نمایند جبران کنند.[۵] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «لَا یکذِبُ الْکاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِهِ»[۶] دروغ‏گویى از پستى روح ریشه مى‏ گیرد.

آثار زیانبار دروغ

دورغ و ناراستی هم آثار زیانبار معنوی و هم تبعات مادی برای فرد و اجتماع به بار می آورد. بخشی از این آثار عبارتد از:

ویرانی ایمان

دروغ گویی در تضاد با ایمان است و به هیچ وجه با ایمان به خدا سازگاری ندارد. امام باقر علیه السّلام فرمود: «إِنَّ الْکذِبَ هُوَ خَرَابُ الْإِیمَان»[۷]؛ دروغ ویران‏کننده ایمان است‏. در روایاتی دیگر، اهل ایمان به کلی از دروغ گویی برکنار دانسته شده اند. بلکه اساساً کسی که با دروغ میانه ای داشته باشد، طعم ایمان واقعی را نخواهد چشید. در روایت است که: «لَا یجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یتْرُک الْکذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّهُ»[۸]. هیچ بنده مزه ایمان را نچشید تا دروغ را ترک کند چه شوخى باشد و چه جدى‏.

از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم پرسیدند: «یکونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً قَالَ نَعَمْ قِیلَ وَ یکونُ بَخِیلًا قَالَ نَعَمْ قِیلَ وَ یکونُ کذَّاباً قَالَ لا» «آیا آدم با ایمان ممکن است ترسو باشد؟ فرمود: آرى. پرسیدند: آیا ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: آرى. پرسیدند: آیا ممکن است کذّاب دروغگو باشد؟ فرمود: نه».

البته درباره روایت اخیر باید توجه داشت که منظور از «کذَّاب» کسی است که بسیار دروغ بگوید به گونه ای که دروغ گویی جزء عادت و خوی او شده باشد. چنانکه از امام صادق پرسیدند: «آیا کسی که دروغی بگوید «کذَّاب» است؟» امام در پاسخ فرمودند: «نه, زیرا کسى نیست جز اینکه از او دروغی سر بزند؛ ولى مقصود آن کس است که به دروغ عادت کرده است».[۹]

خواری و بی آبرویی

از آثار مستقیم دروغ گویی خواری و بی آبرویی است. چرا که دست دروغ گو عاقبت در میان مردم رو می شود و رازش فاش می شود. آنگاه هرگز مورد اعتماد کسی نخواهد بود. کسی او را به دوستی انتخاب نخواهد کرد و با او نشست و برخواست نخواهند کرد. در کسب و کار و تجارت به سخن و عهد او اعتماد نمی کنند و .... امام على علیه السلام می فرمایند: «الکاذِبُ على شرفِ مَهواةٍ و مَهانَةٍ».[۱۰] شخص دروغگو، بر لبه پرتگاه و خوارى است. و نیز می فرمایند: «ثَمَرَةُ الکذبِ المَهانَةُ فی الدُّنیا و العَذابُ فی الآخِرَةِ»[۱۱]؛ نتیجه دروغ، خوارى در دنیا و عذاب در آخرت است. و رسول اللّه صلى الله علیه و آله فرمود: «ألا إنّ الکذبَ یسَوِّدُ الوَجهَ»؛[۱۲] دروغ، روسیاهى مى آورد.

فقر و کم شدن روزی

دروغ، رزق و روزی انسان را کم می کند و انسان را به فقر مبتلا می کند. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند: «الکذِبُ ینقُصُ الرِّزقَ»[۱۳] دروغ، روزى را کم مى کند و امام علی علیه السلام می فرمایند: «اعتِیادُ الکذبِ یورِثُ الفَقرَ»[۱۴] عادت به دروغ گویى، فقر به بار آورد.

نفاق و دورویی

میان دروغ و نفاق رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. نفاق دروغی بزرگ است و ثمره دروغ، تثبیت نفاق و دورویی در قلب و جان انسان است. قرآن کریم در مذمت گروهی از پیمان شکنان می فرماید: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی‏ قُلُوبِهِمْ إِلى‏ یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یکذِبُون‏»؛[۱۵] «این عمل، (روح) نفاق را تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند و بخاطر آن است که دروغ می‌گفتند.» و این مفهوم روایتی از امام علی است که می فرمایند: «الکِذبُ یُؤَدِی الی النِفَاق»؛[۱۶] دروغ، به نفاق مى انجامد.

دروغ آرایش منافقان برای مخفی کردن زشتی باطن خود است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «بالکذبِ یتَزینُ أهلُ النِّفاقِ».[۱۷] منافقان با دروغ، خود را آراسته جلوه مى دهند. همچنین در روایتی دیگر دروغ دروازه نفاق دانسته شده است. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: «إنّ الکذبَ بابٌ مِن أبوابِ النِّفاقِ»؛[۱۸] دروغ، درى از درهاى نفاق است.

محرومیت از هدایت الهی

چنانکه بیان شد، اهل ایمان با دروغ گویی میانه ای ندارند و کسی که عادت به دورغ گویی پیدا کند، قلبش از نور ایمان تهی و در نتیجه از هدایت الهی محروم خواهد شد. قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کذَّاب‏»؛[۱۹] خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمى ‏کند.

موارد جواز دروغ گفتن

در آموزه های اسلامی در بعضی از موقعیت ها دروغ گفتن جایز شمرده شده است، از جمله:

دفع ضرر جانی یا مالی

برای دفع ضرر جانی یا ضرر مالى فاحش (نه کسب منفعت) یا برای حفظ آبروی مسلمان، دروغ گفتن جایز است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «احْلِفْ بِاللَّهِ کاذِباً وَ نَجِّ أَخَاک مِنَ الْقَتْلِ»؛[۲۰] قسم دروغ به خداوند یاد کن و برادر مسلمانت را از مرگ نجات ده.

همچنین امام صادق (ع) فرمود: «فَأَمَّا الَّتِی یؤْجَرُ عَلَیهَا الرَّجُلُ إِذَا حَلَفَ‏ کاذِباً وَ لَا تَلْزَمُهُ الْکفَّارَةُ فَهُوَ أَنْ یحْلِفَ الرَّجُلُ فِی خَلَاصِ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ خَلَاصِ مَالِهِ مِنْ مُتَعَدٍّ یتَعَدَّى عَلَیهِ مِنْ لِصٍّ أَوْ غَیرِه‏»؛[۲۱] قسم دروغى که کفاره ندارد بلکه براى صاحبش اجر و ثواب ثبت مى ‏شود، قسمى است که براى خلاصى جان یا مال مسلمانى از شر ظالمى مانند دزد و غیره یاد شود.

در این مقام، دو نکته را باید متذکر بود؛ یکى آنکه هر چند براى دفع ضرر مطلقا دروغ جایز است، لیکن اگر ضرر مالى و قابل تحمل باشد، مستحب است آن ضرر را قبول کند و دروغ نگوید؛ چنانچه از امیرالمؤمنین (ع) است که از نشانه ایمان راست گفتن در موردى است که راستى ضرر داشته باشد و ترک کردن دروغ است. نکته دیگر اینست که چون مشهور فقهاء در این مقام توریه را لازم دانسته ‏اند، احتیاط آنست که اگر بتواند و حرجى نباشد ضرر را به توریه دفع نماید نه به دروغ صریح.[۲۲]

اصلاح ذات البین

یکی دیگر از مواردی که دروغ گفتن اشکال ندارد اصلاح ذات البین و برطرف کردن کینه و دشمنی میان مسلمانان است. بلکه این گونه سخنان اصلاً دروغ به حساب نمی آید. چنانکه امام صادق علیه السلام فرمودند: «المصلح لیس بکذاب»؛[۲۳] اصلاح کننده کذّاب نیست.

ایشان در توضیح اصلاح فرمودند: «از کسى سخنى در باره دیگرى می شنوى که اگر آن سخن به او برسد بد دل مى ‏شود، پس تو او را دیدار کنى و باو بگوئى: از فلانى شنیدم که در باره خوبى تو چنین و چنان می گفت، بر خلاف آنچه شنیده ‏اى‏».[۲۴]

دروغ در جنگ‏

در پاره‏ اى از روایات[۲۵] دروغ در مورد جنگ با کفار -که به سبب دروغ گفتن غلبه بر دشمن حاصل مى ‏شود- تجویز شده است.[۲۶]

پانویس

  1. التوحید (للصدوق)، ص: ۷۴
  2. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۸، ص: ۸۳
  3. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۶۹، ص: ۲۶۳
  4. الأمالی( للصدوق)، النص، ص: ۴۱۹
  5. زندگى در پرتو اخلاق، ص: ۸۰
  6. ‏ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۶۹، ص: ۲۶۲
  7. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۳۴۰
  8. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۳۴۱
  9. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۳۴۱
  10. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: ۱۱۸
  11. غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۳۲۹
  12. تحف العقول، النص، ص: ۱۴
  13. نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، ص: ۳۷۳
  14. الخصال، ج‏۲، ص: ۵۰۵
  15. سوره توبه آیه ۷۷
  16. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۲۱
  17. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۲۰
  18. مجموعة ورام، ج‏۱، ص: ۱۱۴
  19. سوره غافر آیه ۲۸
  20. تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏۸، ص: ۳۰۱
  21. من لا یحضره الفقیه، ج‏۳، ص: ۳۶۷
  22. گناهان کبیره، ج‏۱، ص: ۲۹۲
  23. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۲۱۰
  24. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۳۴۲
  25. من لا یحضره الفقیه، ج‏۴، ص: ۳۵۹
  26. گناهان کبیره، ج‏۱، ص: ۲۹۴

منابع

  • ابن بابویه، محمد بن على، التوحید (للصدوق)، ۱جلد، جامعه مدرسین - ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۹۸ق.
  • ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، ۱جلد، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، ۱۳۷۶ش.
  • مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.
  • مکارم شیرازى، ناصر، زندگى در پرتو اخلاق، ۱جلد، سرور - ایران - قم، چاپ: ۶، ۱۳۸۶ ه.ش.
  • کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، ۸جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.
  • تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ۱جلد، دار الکتاب الإسلامی - قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۰ ق.
  • شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق.
  • ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ق.
  • پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، دنیاى دانش - تهران، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
  • ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، ۲جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: اول، ۱۳۶۲ش.
  • ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ۲جلد، مکتبه فقیه - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۰ ق.
  • ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق.
  • طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ۱۰جلد، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.
  • دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، ۲جلد، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ایران - قم، چاپ: ۲۲، ۱۳۸۸ ه.ش.