اسود بن عبدالاسد مخزومی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تعیین رده)
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
«أسوَد بن عبدالاسد بن هلال» از قبیله [[قریش]]، تیره بنى‌ مخزوم و برادر «[[ابوسلمه مخزومی]]»<ref>انساب الاشراف، ج‌۱۰، ص‌۴۳۰۸.</ref> است که در [[شأن نزول]] برخی آیات [[قرآن]]، به نام آن دو اشاره شده است.
  
از قريش، تيره بنى‌ مخزوم.
+
== دشمنی با رسول خدا ==
 +
اسود مردى تندخو و بداخلاق بود<ref>الثقات، ج‌۱، ص‌۱۶۶؛ البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۱۴؛ السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۶۲۴.</ref> و بر‌خلاف [[ابوسلمه مخزومی|ابوسلمه]] که مادرش از [[بنی هاشم|بنى‌هاشم]] بود،<ref>الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۲۴۴.</ref> نه تنها به [[پیامبر اسلام]] (صلی الله علیه وآله) [[ایمان]] نیاورد، بلکه در مخالفت با او کوشید. نام وى در شمار [[استهزاء]] کنندگان پیامبر اکرم به ثبت رسیده است.<ref>جمهرة انساب العرب، ص‌۱۴۴.</ref> در ایام [[حج]]، اسود با دیگر مخالفانِ پیامبر در مبادى ورودى [[مکه]] مى‌ایستادند تا از ارتباط دیگران با آن حضرت مانع شوند.<ref>المحبر، ص‌۱۶۰.</ref>
  
وى از طرف پدر، برادر ابوسلمه و مادرش از قبيله كنده<ref>انساب الاشراف، ج‌10، ص‌4308.</ref> است. اسود بر‌خلاف ابوسلمه كه مادرش از بنى‌هاشم بود<ref>الاستيعاب، ج‌4، ص‌244.</ref> نه تنها به پيامبر ايمان نياورد بلكه در مخالفت با او كوشيد. نام وى در شمار استهزاكنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به ثبت رسيده است.<ref>جمهرة انساب العرب، ص‌144.</ref>
+
اسود در [[جنگ‌ بدر]] اولین کشته از سپاه مشرکان بوده است. چون نگاه او به حوض آب ذخیره مسلمانان افتاد، سوگند یاد کرد که یا از آن بنوشد یا آن را ویران کند. بدین‌ منظور کوشید؛ اما [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه]] در برابر وى قرار گرفت و پاى او را مجروح کرد. اسود همچنان در پى تحقق عهد خویش، به پیش رفت و دیوار حوض را با پاى دیگر خود ویران کرد و در نهایت در درون حوض بدست حمزه کشته شد.<ref>المغازى، ج‌۱، ص‌۶۸‌؛ البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۱۴؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۲۴.</ref> مرگ او، غیرت و شجاعت عتبه و برادرش شیبه و فرزندش ولید را برانگیخت و از لشکر جدا شده، مبارز‌ه طلبیدند.<ref>البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۱۴.</ref>
  
در ايام حج او با ديگر مخالفانِ پيامبر در مبادى ورودى [[مكه]] مى‌ايستادند تا از ارتباط ديگران با آن حضرت مانع شوند.<ref>المحبر، ص‌160.</ref> اسود در [[جنگ‌ بدر]] اولين كشته از سپاه مشركان بود. چون نگاه او به حوض آب ذخيره مسلمانان افتاد سوگند ياد كرد كه يا از آن بنوشد يا آن را ويران كند. بدين‌ منظور كوشيد؛ اما حمزه در برابر وى قرار گرفت و پاى او را قطع كرد.
+
بر پایه روایتى، زنى که در [[مدینه]] مرتکب دزدى شد و پیامبر به‌ رغم شفاعت برخى اصحاب دست او را قطع کرد، فاطمه دختر اسود بوده‌ است.<ref> جمهرة انساب العرب، ص‌۱۴۴؛ الطبقات الکبرى، ج‌۸‌، ص‌۲۰۶.</ref>
  
اسود همچنان در پى تحقق عهد خويش، به پيش رفت و ديوار حوض را با پاى ديگر خود ويران كرد و در نهايت در درون حوض بدست حمزه كشته شد.<ref>المغازى، ج‌1، ص‌68‌؛ البداية والنهايه، ج‌3، ص‌214؛ الدرالمنثور، ج‌4، ص‌24.</ref> مرگ او غيرت و شجاعت عتبه و برادرش شيبه و فرزندش وليد را برانگيخت و از لشكر جدا شده، مبارز‌ه طلبيدند.<ref>البداية والنهايه، ج‌3، ص‌214.</ref>
+
== اسود در شأن نزول آیات ==
 
+
مفسران گاهی تقابل [[کفر]] و [[ایمان]] را به‌ صورت مقایسه‌اى میان اسود بن عبدالاسد و برادرش [[ابوسلمه مخزومی]] مطرح کرده‌اند:
اسود مردى تندخو و بداخلاق بود.<ref>الثقات، ج‌1، ص‌166؛ البداية والنهايه، ج‌3، ص‌214؛ السيرة‌النبويه، ج‌2، ص‌624.</ref> مفسران گاه تقابل [[كفر]] و [[ايمان]] را به‌ صورت مقايسه‌اى ميان او و برادرش ابوسلمه مطرح كرده‌اند، چنان كه نمونه‌اى از آن را ذيل آيه 32 [[سوره كهف]]/18 و آيات 19‌ـ‌25 [[سوره الحاقة]]/ 69 و 9‌ـ‌10 [[سوره انشقاق]]/ 84 مى‌بينيم.
 
 
 
بر پايه روايتى، زنى كه در [[مدينه]] مرتكب دزدى شد و پيامبر به‌ رغم شفاعت برخى اصحاب دست او را قطع كرد، فاطمه دختر اسود بوده‌ است.<ref> جمهرة انساب العرب، ص‌144؛ الطبقات الكبرى، ج‌8‌، ص‌206.</ref>
 
 
 
'''اسود در شأن نزول:'''
 
 
 
# بنا به نقل كلبى آيه 32 [[سوره كهف]]/18: «واضرِب لَهُم مَثَلاً رَجُلَينِ جَعَلنا لاَِحَدِهِما جَنَّتَينِ مِن‌اَعنب...؛ برايشان داستان دو مردى را بيان كن كه به يكى از آن دو، دو بوستان از انگورها داديم‌...» درباره او و برادرش ابوسلمه نازل شده است<ref> تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌259؛ تفسير سمرقندى، ج‌2، ص‌298؛ كشف‌الاسرار، ج‌5، ص‌688‌.</ref>، در حالى‌ كه منابع، اطلاعاتى درباره باغ هاى انگورِ اسود ارائه نمى‌دهد. بنا به روايت ابن‌عباس آيه درباره عيينه و سلمان نازل شده و خداوند اين دو را به برادرانى از بنى‌اسرائيل تشبيه كرده كه يكى از آنها بر اثر ثروت اندوزى، نسبت به خدا كفر ورزيد. در برخى منابع نيز مراد از «رَجُلين» پيامبر و اهل [[مكه]] يا هر مؤمن و كافرى دانسته شده<ref>تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌259.</ref> كه در اين صورت آيه نمادين خواهد بود.
 
# بنا به نقل ابن‌عباس و ضحاك آيات 19 و 25 [[سوره الحاقة]]/69<ref>تفسير سمرقندى، ج‌3، ص‌399؛ تفسير قرطبى، ج‌18، ص‌175.</ref> و 7 و 10 [[سوره انشقاق]]/84<ref>تفسير قرطبى، ج‌19، ص‌179.</ref> كه از واگذارى نامه اعمال به مؤمنان و كافران سخن مى‌گويد در شأن اسود و ابوسلمه است.
 
# بنا به روايت مقاتل، آيه 40 [[سوره نبأ]]/78: «و‌يَقولُ الكافِرُ يلَيتَنى كُنتُ تُربًا» درباره اسود نازل شده‌ است.<ref>همان، ص‌123.</ref>
 
# بنا به روايتى از ابن‌عباس، مراد از انسان در آيات «وَ قالَ الاِنسنُ ما لَها» ([[سوره زلزال]]/99، 3) و «اِنّ‌الاِنسنَ لَكَفور»([[سوره حج]]/22، 66) اسود است<ref>التفسير الكبير، ج‌23، ص‌63‌؛ تفسير قرطبى، ج‌12، ص‌62‌؛ ج‌20، ص‌101.</ref> كه نسبت به نعمت هاى الهى كفران كرد و با مشاهده قيامت نگرانى و تحيّر خود را ابراز خواهد كرد.
 
# ذيل آيه 51 [[سوره صافات]]/ 37: «قالَ قائلٌ مِنهم اِنّى كانَ لى قَرين» از اسود سخن به ميان آمده و قائل، او شمرده شده است.<ref>تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌259.</ref>
 
# برخى او را از مصاديق «مقتسمين» دانسته‌اند؛ يعنى آنان كه مسير ورودى مكه را براى جلوگيرى از ارتباط ديگران با پيامبر صلى الله عليه و آله، بين خود قسمت كرده بودند كه در آيه 90 [[سوره حجر]]/15 خداوند درباره كيفر آنان سخن دارد.<ref>المحبر، ص‌160.</ref>
 
  
 +
*بنا به نقل [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و ضحاک، آیات {{متن قرآن|«فَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِیمِینِهِ فَیقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا کتَابِیهْ *...* وَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیقُولُ یا لَیتَنِی لَمْ أُوتَ کتَابِیهْ»}} ([[سوره الحاقة]]، ۱۹ و ۲۵)<ref>تفسیر سمرقندى، ج‌۳، ص‌۳۹۹؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۸، ص‌۱۷۵.</ref> و آیات {{متن قرآن|«فَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِیمِینِهِ *... * وَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ»}} ([[سوره انشقاق]]، ۷ و ۱۰)<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۹، ص‌۱۷۹.</ref> که از واگذارى [[نامه اعمال]] به مؤمنان و کافران سخن مى‌گوید در شأن ابوسلمه و برادرش اسود است.
 +
*بنا به نقل کلبى، آیه ۳۲ [[سوره کهف]]: {{متن قرآن|«وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَینِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَینِ مِنْ أَعْنَابٍ...»}}؛ برایشان داستان دو مردى را بیان کن که به یکى از آن دو، دو بوستان از انگورها دادیم‌...» درباره او و برادرش ابوسلمه نازل شده است<ref> تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۵۹؛ تفسیر سمرقندى، ج‌۲، ص‌۲۹۸؛ کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۶۸۸‌.</ref>، در حالى‌ که منابع، اطلاعاتى درباره باغ هاى انگورِ اسود ارائه نمى‌دهد. بنا به روایت ابن‌ عباس این [[آیه]] درباره عیینه و [[سلمان فارسی|سلمان]] نازل شده و خداوند این دو را به برادرانى از [[بنی اسرائیل|بنى‌اسرائیل]] تشبیه کرده که یکى از آنها بر اثر ثروت اندوزى، نسبت به خدا کفر ورزید. در برخى منابع نیز مراد از «رَجُلین» [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و اهل [[مکه]] یا هر مؤمن و کافرى دانسته شده<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۵۹.</ref> که در این صورت آیه نمادین خواهد بود.
 +
*قرطبى مى‌نویسد: «قائل» و «قرین» در آیه ۵۱ [[سوره صافات]] {{متن قرآن|«قالَ قائلٌ مِنهم اِنّى کانَ لى قََرین * یقُولُ أَإِنَّک لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ»}} نیز همین دو برادر هستند. هر یک از این دو برادر، چهار هزار دینار به ارث برده بود. یکى از آن دو همه دارایى‌اش را در راه خدا [[انفاق]] کرد و آنگاه از برادرش خیرى خواست و او در مقابل درخواست برادرش به توبیخ وى و این‌ که چرا از تصدیق‌کنندگان و ایمان دارندگان به [[معاد]] است، پرداخت.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۵۹.</ref>
 +
*بنا به روایت مُقاتل بن سلیمان، آیه ۴۰ [[سوره نبأ]]: {{متن قرآن|«و‌یقولُ الکافِرُ یالَیتَنى کنتُ تُرابًا»}} درباره اسود نازل شده‌ است.<ref>همان، ص‌۱۲۳.</ref>
 +
*بنا به روایتى از ابن‌عباس، مراد از انسان در آیات {{متن قرآن|«وَ قالَ الاِنسانُ ما لَها»}} ([[سوره زلزال]]/۹۹، ۳) و {{متن قرآن|«اِنّ‌ الاِنسانَ لَکفور»}} ([[سوره حج]]/۲۲، ۶۶) اسود است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۶۳‌؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۲، ص‌۶۲‌؛ ج‌۲۰، ص‌۱۰۱.</ref> که نسبت به نعمت هاى الهى [[کفران نعمت|کفران]] کرد و با مشاهده [[قیامت]]، نگرانى و تحیر خود را ابراز خواهد کرد.
 +
*برخى او را از مصادیق «مُقتسِمین» در آیه {{متن قرآن|«کمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ»}} ([[سوره حجر]]، ۹۰) دانسته‌اند؛ یعنى آنان که مسیر ورودى مکه را براى جلوگیرى از ارتباط دیگران با [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله، بین خود قسمت کرده بودند که در این آیه خداوند درباره کیفر آنان سخن دارد.<ref>المحبر، ص‌۱۶۰.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
اسود بن عبدالاسد بن هلال، محمد باغستانى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج3، ص316-317.
+
* [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، "اسود بن عبدالاسد بن هلال"، محمد باغستانى، ج۳، ص۳۱۶-۳۱۷.
 
 
 
[[رده:دشمنان پیامبر]]
 
[[رده:دشمنان پیامبر]]
 +
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۸

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«أسوَد بن عبدالاسد بن هلال» از قبیله قریش، تیره بنى‌ مخزوم و برادر «ابوسلمه مخزومی»[۱] است که در شأن نزول برخی آیات قرآن، به نام آن دو اشاره شده است.

دشمنی با رسول خدا

اسود مردى تندخو و بداخلاق بود[۲] و بر‌خلاف ابوسلمه که مادرش از بنى‌هاشم بود،[۳] نه تنها به پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) ایمان نیاورد، بلکه در مخالفت با او کوشید. نام وى در شمار استهزاء کنندگان پیامبر اکرم به ثبت رسیده است.[۴] در ایام حج، اسود با دیگر مخالفانِ پیامبر در مبادى ورودى مکه مى‌ایستادند تا از ارتباط دیگران با آن حضرت مانع شوند.[۵]

اسود در جنگ‌ بدر اولین کشته از سپاه مشرکان بوده است. چون نگاه او به حوض آب ذخیره مسلمانان افتاد، سوگند یاد کرد که یا از آن بنوشد یا آن را ویران کند. بدین‌ منظور کوشید؛ اما حمزه در برابر وى قرار گرفت و پاى او را مجروح کرد. اسود همچنان در پى تحقق عهد خویش، به پیش رفت و دیوار حوض را با پاى دیگر خود ویران کرد و در نهایت در درون حوض بدست حمزه کشته شد.[۶] مرگ او، غیرت و شجاعت عتبه و برادرش شیبه و فرزندش ولید را برانگیخت و از لشکر جدا شده، مبارز‌ه طلبیدند.[۷]

بر پایه روایتى، زنى که در مدینه مرتکب دزدى شد و پیامبر به‌ رغم شفاعت برخى اصحاب دست او را قطع کرد، فاطمه دختر اسود بوده‌ است.[۸]

اسود در شأن نزول آیات

مفسران گاهی تقابل کفر و ایمان را به‌ صورت مقایسه‌اى میان اسود بن عبدالاسد و برادرش ابوسلمه مخزومی مطرح کرده‌اند:

  • بنا به نقل ابن عباس و ضحاک، آیات «فَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِیمِینِهِ فَیقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا کتَابِیهْ *...* وَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیقُولُ یا لَیتَنِی لَمْ أُوتَ کتَابِیهْ» (سوره الحاقة، ۱۹ و ۲۵)[۹] و آیات «فَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِیمِینِهِ *... * وَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ» (سوره انشقاق، ۷ و ۱۰)[۱۰] که از واگذارى نامه اعمال به مؤمنان و کافران سخن مى‌گوید در شأن ابوسلمه و برادرش اسود است.
  • بنا به نقل کلبى، آیه ۳۲ سوره کهف: «وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَینِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَینِ مِنْ أَعْنَابٍ...»؛ برایشان داستان دو مردى را بیان کن که به یکى از آن دو، دو بوستان از انگورها دادیم‌...» درباره او و برادرش ابوسلمه نازل شده است[۱۱]، در حالى‌ که منابع، اطلاعاتى درباره باغ هاى انگورِ اسود ارائه نمى‌دهد. بنا به روایت ابن‌ عباس این آیه درباره عیینه و سلمان نازل شده و خداوند این دو را به برادرانى از بنى‌اسرائیل تشبیه کرده که یکى از آنها بر اثر ثروت اندوزى، نسبت به خدا کفر ورزید. در برخى منابع نیز مراد از «رَجُلین» پیامبر و اهل مکه یا هر مؤمن و کافرى دانسته شده[۱۲] که در این صورت آیه نمادین خواهد بود.
  • قرطبى مى‌نویسد: «قائل» و «قرین» در آیه ۵۱ سوره صافات «قالَ قائلٌ مِنهم اِنّى کانَ لى قََرین * یقُولُ أَإِنَّک لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ» نیز همین دو برادر هستند. هر یک از این دو برادر، چهار هزار دینار به ارث برده بود. یکى از آن دو همه دارایى‌اش را در راه خدا انفاق کرد و آنگاه از برادرش خیرى خواست و او در مقابل درخواست برادرش به توبیخ وى و این‌ که چرا از تصدیق‌کنندگان و ایمان دارندگان به معاد است، پرداخت.[۱۳]
  • بنا به روایت مُقاتل بن سلیمان، آیه ۴۰ سوره نبأ: «و‌یقولُ الکافِرُ یالَیتَنى کنتُ تُرابًا» درباره اسود نازل شده‌ است.[۱۴]
  • بنا به روایتى از ابن‌عباس، مراد از انسان در آیات «وَ قالَ الاِنسانُ ما لَها» (سوره زلزال/۹۹، ۳) و «اِنّ‌ الاِنسانَ لَکفور» (سوره حج/۲۲، ۶۶) اسود است[۱۵] که نسبت به نعمت هاى الهى کفران کرد و با مشاهده قیامت، نگرانى و تحیر خود را ابراز خواهد کرد.
  • برخى او را از مصادیق «مُقتسِمین» در آیه «کمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ» (سوره حجر، ۹۰) دانسته‌اند؛ یعنى آنان که مسیر ورودى مکه را براى جلوگیرى از ارتباط دیگران با پیامبر صلى الله علیه وآله، بین خود قسمت کرده بودند که در این آیه خداوند درباره کیفر آنان سخن دارد.[۱۶]

پانویس

  1. انساب الاشراف، ج‌۱۰، ص‌۴۳۰۸.
  2. الثقات، ج‌۱، ص‌۱۶۶؛ البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۱۴؛ السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۶۲۴.
  3. الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۲۴۴.
  4. جمهرة انساب العرب، ص‌۱۴۴.
  5. المحبر، ص‌۱۶۰.
  6. المغازى، ج‌۱، ص‌۶۸‌؛ البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۱۴؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۲۴.
  7. البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۱۴.
  8. جمهرة انساب العرب، ص‌۱۴۴؛ الطبقات الکبرى، ج‌۸‌، ص‌۲۰۶.
  9. تفسیر سمرقندى، ج‌۳، ص‌۳۹۹؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۸، ص‌۱۷۵.
  10. تفسیر قرطبى، ج‌۱۹، ص‌۱۷۹.
  11. تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۵۹؛ تفسیر سمرقندى، ج‌۲، ص‌۲۹۸؛ کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۶۸۸‌.
  12. تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۵۹.
  13. تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۵۹.
  14. همان، ص‌۱۲۳.
  15. التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۶۳‌؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۲، ص‌۶۲‌؛ ج‌۲۰، ص‌۱۰۱.
  16. المحبر، ص‌۱۶۰.

منابع