حزن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} {{نیازمند ویرایش فنی}} <keywords content='کلیدو...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
 +
«حُزن»، در لغت به معنی سختی زمین است و [[نفس]] را بخاطر غمی که برای آن بوجود می ­آید و موجب سختی و دگرگونی آن می شود، حزین می­ گویند و آن خلاف فرح و شادی است.<ref>اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، انتشارات مرتضوی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ج۱، ص۴۷۸.</ref> هرگاه انسان چیزی را که مالک آن بوده و آن را دوست داشته و یا خود را قادر بر تملک آن می­ دانسته است از دست بدهد، حُزن بر او عارض می­ شود.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هفتم، تابستان ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۹.</ref>
  
 +
==حزن در آیات و روایات==
  
 +
کلمه «حُزن» با مشتقاتش در [[قرآن|قرآن کریم]] ۴۲ مرتبه بکار رفته است که ۲۶ آیه [[سوره های مکی و مدنی|مکی]] و ۱۶ آیه مدنی می­ باشد و در اکثر این آیات خداوند حزن را به صورت منفی بیان نموده و پرهیز از حزن دستور کار آیات می ­باشد که در این جا به نمونه هایی از آیات اشاره می‌کنیم.
  
__toc__
+
* خداوند در قرآن کریم می­ فرماید: «صبر کن و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد و بخاطر (کارهای) آنها اندوهگین و دلسرد نشو و از توطئه ­های آنها در تنگنا قرار مگیر».<ref>[[سوره نحل]]/۱۲۷.</ref>
 +
* به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند که: نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است».<ref>[[سوره فصلت]]/ ۳۰.</ref>
 +
* «نجوا تنها از سوى [[شیطان]] است. مى‌خواهد با آن مؤمنان غمگین شوند. ولى نمى تواند هیچ گونه ضررى به آنها برساند جز به فرمان خدا. پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند».<ref>[[سوره مجادله]]/۱۰.</ref>
  
حزن، سختی زمین را می­گویند و نفس را بخاطر غمی که برای آن بوجود می­آید و موجب سختی و دگرگونی آن می­شود، حزین می­گویند که خلاف فرح و شادی است.<ref> اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، انتشارات مرتضوی، 1375، چاپ دوم، ج1، ص478</ref>هرگاه انسان چیزی را که مالک آن بوده است و آن را دوست داشته و یا خود را قادر بر تملک آن می­دانسته، از دست بدهد، حُزن بر او عارض می­شود.<ref> ترجمه تفسير الميزان، علامه محمدحسين طباطبايي؛ ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ هفتم، تابستان 1375، ج4، ص39</ref>
+
این آیات وسیله‌اى براى تسلى و دلدارى و تقویت روحى مؤمنین است. خداوند ماندن مؤمن بر اندوه را جایز نمی­ داند، بلکه آن را مایه تنبّه و [[عبرت]] قرار داده است تا او را به سوی فرح و سرور هدایت کند.
  
== حزن در آیات ==
+
در روایات نیز، در مواردی از حزن به عنوان یک فضیلت یاد شده و مواردی نیز به عنوان رذیلت آمده است که به برخی از آنان اشاره می ­کنیم:
  
کلمه حزن با مشتقاتش در كل آيات [[قرآن]] 42 مرتبه به كار رفته است که 26 آيه مكی و 16 آيه مدنی می­باشد و در اكثر اين آيات خداوند حزن را به صورت منفی بيان نموده و پرهيز از حزن دستور كار آيات می­باشد كه ما در اين جا به نمونه هايی از آيات اشاره می‌كنيم. خداوند در قرآن کریم می­فرماید:
+
*[[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله فرمودند: بر شما باد حزن، پس همانا کلید قلب است.<ref>پاینده، ابوالقاسم؛ نهج اافصاحه، نشر جاویدان، تهران، ۱۳۵۴، ح۱۹۷۱.</ref>
 +
*[[امام علی]] علیه السلام در معرفی انسان کامل می ­فرمایند: محبوب ترین بنده نزد خدا، بنده اى است که خدا او را در پیکار با نفس یارى داده است، آن کسی که جامعه زیرین او اندوه و لباس رویین او ترس از خداست.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۷، ترجمه محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز۱۳۸۱.</ref>
 +
*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می ­فرمایند: کسی که اندوهش بسیار است، بدنش بیمار شود.<ref>مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۴، ج۷۴، ص۱۶۱.</ref>
  
«صبر کن و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد وبخاطر (کارهای) آنها اندوهگین و دلسرد نشو و از توطئه­های آنها در تنگنا قرار مگیر.»<ref> نحل/ 127</ref>
+
==انواع حزن==
  
«به يقين كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است» سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند كه «نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است.»<ref> فصلت/ 30</ref>
+
طبق [[آیه|آیات]] و روایات فراوانی که در این زمینه موجود است، حزن به دو قسم مذموم و ممدوح تقسیم می­ شود که برای روشن شدن این مطلب ابتدا به تعریف آن و سپش به ذکر عوامل ایجادکننده و در نهایت عوامل نابودکننده آن می ­پردازیم.
  
اين آيات وسيله‌اى براى تسلى و دلدارى و تقويت روحى مؤمنین است. خداوند ماندن مؤمن بر اندوه را جایز نمی­داند، بلکه آن را مایه تنبه و عبرت قرار داده است تا او را به سوی [[فرح]] و [[سرور]] هدایت کند.
+
===الف: حزن مذموم===
  
«نجوا تنها از سوى شيطان است. مى‌خواهد با آن مؤمنان غمگين شوند. ولى نمى تواند هيچ گونه ضررى به آن ها برساند جز به فرمان خدا. پس مؤمنان تنها بر خدا توكل كنند.»<ref> مجادله/ 10</ref>
+
حزن مذموم، همان حزن به جهت از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است که به طور مستقیم و غیرمستقیم در آیات و روایات مورد نهی واقع است. خداوند صحنه پایانی [[غزوه احد]] را این گونه بیان می ­کند: «(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا می­ رفتید، و (جمعی در وسط بیابان پراکنده شدند و از شدت وحشت) به عقب ماندگان نگاه نمی­ کردید. پیامبر از پشت سر شما را صدا می­زد. سپس اندوه­ها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد. این بخاطر آن بود که دیگر برای از دست رفتن (غنایم جنگی) غمکین نشوید و نه بخاطر مصیبت­هایی که بر شما وارد می ­گردد».<ref>[[سوره آل عمران]]/ ۱۵۳</ref>
  
== حزن در روایات ==
+
[[علامه طباطبایی]] در ذیل این آیه، دو احتمال می ­دهند که هر دو احتمال دلیل بر مذموم بودن حزن ناشی از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است. بنابر احتمال اول، خداوند غم دیگری را به مسلمانان به عنوان پاداش داد تا بر اثر این غم مسلمانان از آنچه از دست داده بودند و یا از مصائبی که به آنها رسیده بود محزون و دلگیر نشوند و این غم باعث زوال حزن و اندوه اولیه شده بود. بنابر احتمال دوم، غم دوم عبارت است از غمی که به سبب حمله ناگهانی مشرکین بعد از نافرمانی نگهبانان، از پشت سر بر آنها وارد شد. لذا دو غم بر مومنان وارد شد که هر دو مذموم است؛ یکی غم اختلاف و کشمکش و پراکنده شدن در زمین و دیگری غم حمله از پشت و غافلگیر شدن.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین؛ پیشین، ج۴، ص۷۰.</ref>
  
در روایات نیز، در مواردی از حزن به عنوان یک فضیلت یاد شده و مواردی نیز به عنوان رذیلت آمده است که به برخی از آنان اشاره می­کنیم.
+
'''عوامل بوجودآورنده حزن مذموم:'''
1.  پیامبر اکرم(ص) فرمودند: بر شما باد حزن، پس همانا کلید قلب است.<ref> پاینده، ابوالقاسم؛ نهج اافصاحه، نشر جاویدان، تهران، 1354، ح1971</ref>
 
2.  امام علی(ع) فرمودند: در معرفی انسان کامل می­فرمایند: کسی که جامعه زیرین او اندوه و لباس رویین او ترس ازخداست.<ref> - دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز1381، خطبه 87</ref>
 
3.  پیامبر اکرم(ص) می­فرمایند: کسی که اندوهش بسیار است، بدنش بیمار شود.<ref> مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1364، ج74، ص161 </ref>
 
  
== '''انواع حزن''' ==
+
*شوق و رغبت به [[دنیا]]: [[امام صادق]] علیه السلام می­ فرمایند: شوق و رغبت به دنیا موجب غم و حزن است.<ref>مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۷۵، ص۲۴۰.</ref> زیرا شادی­های دنیا زودگذر است و از پس آن اندوه و غمی است. بنابراین علاقه به آنها در واقع دلبستگی به امور فانی و زودگذر است و وقتی انسان چیزی را که به آن علاقه دارد، از دست بدهد دچار حزن و اندوه می ­شود.
 +
*چشم داشتن به ثروت دیگران: [[امام باقر]] علیه السلام می ­فرمایند: هر کس به آنچه در اختیار مردم است چشم دوزد، حزن و تأسفش طولانی شود.<ref>همان، ص۱۷۲.</ref> زیرا این فرد یکسره در حال مقایسه خود و دیگران است و از کم و کاستی­های زندگی خود غمگین و ناراحت است.
 +
*[[حسد|حسادت]]: [[امام علی]] علیه السلام می­ فرمایند: ستمگری را شبیه ­تر به مظلوم از حسود ندیدم که نفس اندوه او دائمی و قلب او متحیر و سرگردان و حزن و اندوهش لازم و همیشگی است.<ref>ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ پنجم ۱۳۸۴، ج۲، ص۴۲۳.</ref>
 +
*[[یأس|ناامیدی]]: یکی دیگر از عواملی که موجب حزن و اندوه می­ گردد، ناامیدی است. امام علی علیه السلام می ­فرماید: اگر ناامیدی بر دل انسان چیره شود، تأسف خوردن او را از پای درآورد.<ref>دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، پاییز ۱۳۸۱، خطبه ۸۲.</ref> فردی که ناامید است، احساس حقارت و بدبختی می کند و این حس حقارت او را از عمل کردن باز می­ دارد و در نتیجه موجب حزن و اندوه او می ­شود.
 +
*آه و ناله و ناشکیبایی: امام علی علیه السلام می­ فرمایند: از جزع و فزع بپرهیز که باعث اندوه می­ شود.<ref>مجلسی، محمدباقر؛ پیشین،  ج۷۹، ص۱۴۴.</ref> جزع در لغت به معنای صبر نکردن بر آنچه بر انسان نازل شده، می ­باشد.<ref>معجم الوسیط.</ref> از این روایت می­ توان استفاده کرد که آه و ناله شدید و بدون جهت نه تنها موجب رفع حزن نمی­ شود، بلکه بر آن می ­افزاید. اینان انسان­هایی هستند که دوست دارند همیشه ناله کنند و روز خود را با حزن و اندوه به پایان برسانند، در حالی که می­ توانند با توجه به نعمت­های خدا به زندگی شیرینی و نشاط ببخشند.
 +
*[[شک]]: طبق فرموده [[امام صادق]] علیه السلام، خداوند حزن و اندوه را در شک و [[سخط]] قرار داده است.<ref>مجلسی، محمدباقر؛ پیشین،  ج۶۷، ص۱۵۲.</ref>
 +
*افکار منفی: ریشه هر احساس افسردگی و اندوهی در تفکری منفی است و در اثر همین افکار منفی، انسان بی­ روحیه و سنگین شده و دچار احساس شکست و ناکامی می­ گردد. اگر انسان از کارها برداشت درستی داشته باشد، احساسات او هم واقعی است و اگر درک و تصور او اشتباه باشد، واکنش او هم غیرطبیعی و خلاف واقع خواهد بود. بنابراین باید احساسات دردناک ناشی از تعریف­های ذهنی را کنار گذاشت، چون اعتباری ندارند.<ref> برنز، دیوید؛ شناخت درمانی، ترجمه، قراچه داغی، مهدی، تهران، نشر مترجم، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ص۴۶.</ref>
  
طبق آیات و روایات فراوانی که این زمینه موجود است، حزن به دو قم مذموم و ممدوح تقسیم می­شود که برای روشن شدن این مطلب ابتدا به تعریف آن و سپش به ذکر عوامل ایجاد کننده و در نهایت عوامل نابود کننده آن می­پردازیم.
 
 
== الف- حزن مذموم ==
 
 
حزن مذموم، همان حزن به جهت از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است که بطور مستقیم و غیر مستقیم در آیات و روایات مورد نهی واقع است. خداوند صحنه پایانی [[غزوه احد]] را اینگونه بیان می­کند:
 
 
«(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا می­رفتید، و(جمعی در وسط بیابان پراکنده شدند، و از شدت وحشت) به عقب ماندگان نگاه نمی­کردید . پیامبر از پشت سر شما را صدا می­زد. سپس اندوه­ها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد. این بخاطر آن بود که دیگر برای ازدست رفتن(غنایم جنگی) غمکین نشوید، و نه بخاطر مصیبت­هایی که بر شما وارد می­گردد.»<ref> آل عمران/ 153</ref>
 
علامه طباطبایی در ذیل این آیه، دو احتمال می­دهند که هر دو احتمال دلیل بر مذموم بودن حزن ناشی از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است. بنابر احتمال اول خداوند غم دیگری را به مسلمانان به عنوان پاداش داد تا بر اثر این غم مسلمانان از آنچه از دست داده بودند و یا از مصائبی که به آنها رسیده بود محزون و دلگیر نشوند و این غم باعث زوال حزن و اندوه اولیه شده بود.
 
 
بنابر احتمال دوم، غم دوم عبارت است از غمی که به سبب حمله ناگهانی مشرکین بعد از نافرمانی نگهبانان، از پشت سر بر آنها وارد شد. لذا دو غم بر مومنان وارد شد که هر دو مذموم است؛ یکی غم اختلاف و کشمکش و پراکنده شدن در زمین و دیگری غم حمله از پشت و غافلگیر شدن.<ref> طباطبایی، سید محمدحسین؛ پیشین، ج4، ص70</ref>
 
 
'''عوامل بوجود آورنده حزن مذموم:'''
 
 
1.  شوق و رغبت به [[دنیا]]:
 
 
امام صادق(ع) می­فرمایند: شوق و رغبت به دنیا موجب غم و حزن است.<ref> مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج75، ص240</ref>زیرا شادی­های دنیا زودگذر است و از پس آن اندوه و غمی است. بنابراین علاقه به آنها در واقع دلبستگی به امور فانی و زودگذر است و وقتی انسان چیزی را که به آن علاقه دارد، از دست بدهد دچار حزن و اندوه می­شود.
 
 
2.  چشم داشتن به ثروت دیگران:
 
 
امام باقر(ع) می­فرمایند: هر کس به آنچه در اختیار مردم است چشم دوزد، حزن و تأسف­اش طولانی شود.<ref> . همان، ص172</ref>زیرا این فرد یکسره در حال مقایسه خود و دیگران است و از کم و کاستی­های زندگی خود غمگین و ناراحت است.
 
 
3.  حسادت:
 
 
امام علی(ع) می­فرمایند: ستمگری را شبیه­تر به مظلوم از حسود ندیدم، که نفس اندوه او دائمی و قلب او متحیر و سرگردان و حزن و اندوهش لازم و همیشگی است.<ref> ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه،  دارالحدیث، چاپ پنجم 1384، ج2، ص423</ref>
 
 
4.  ناامیدی:
 
 
یکی دیگر از عواملی که موجب حزن و اندوه می­گردد، ناامیدی است. امام علی(ع) می­فرماید: اگر ناامیدی بر دل انسان چیره شود تأسف خوردن، او را از پای درآورد.<ref>  ،دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، پاییز1381، خطبه 82</ref>فردی که ناامید است، احساس حقارت و بدبختی می­کند و این حس حقارت او را از عمل کردن باز می­دارد و در نتیجه موجب حزن و اندوه او می­شود.
 
 
5.  آه و ناله و ناشکیبایی:
 
 
امام علی(ع) می­فرمایند: از جزع و فزع بپرهیز که باعث اندوه می­شود.<ref> مجلسی، محمدباقر؛ پیشین،  ج79، ص144</ref>جزع در لغت به معنای صبر نکردن بر آنچه بر انسان نازل شده است، می­باشد.<ref> معجم الوسیط</ref>از این روایت می­توان استفاده کرد که آه و ناله شدید و بدون جهت نه تنها موجب رفع حزن نمی­شود، بلکه بر آن می­افزاید.
 
اینان انسان­هایی هستند که دوست دارند همیشه ناله کنند و روز خود را با حزن و اندوه به پایان برسانند، در حالیکه می­توانند با توجه به نعمت­های خدا به زندگی شیرینی و نشاط ببخشند.
 
 
6.  شک:
 
 
طبق فرموده امام صادق(ع) خداوند حزن و اندوه را در شک و سخط قرار داده است.<ref> مجلسی، محمدباقر؛ پیشین،  ج67،ص152</ref>
 
 
7.  افکار منفی:
 
 
ریشه هر احساس افسردگی و اندوهی در تفکری منفی است و در اثر همین افکار منفی، انسان بی­روحیه و سنگین شده و دچار احساس شکست و ناکامی می­گردد.
 
اگر انسان از کارها، برداشت درستی داشته باشد، احساسات او هم واقعی است و اگر درک و تصور او اشتباه باشد، واکنش او هم غیرطبیعی و خلاف واقع خواهد بود. بنابراین باید احساسات دردناک ناشی از تعریف­های ذهنی را کنار گذاشت، چون اعتباری ندارند.<ref> برنز، دیوید؛ شناخت درمانی، ترجمه، قراچه داغی، مهدی، تهران، نشر مترجم، 1371، چاپ ششم، ص46</ref>
 
 
 
'''عوامل نابود کننده حزن مذموم:'''
 
'''عوامل نابود کننده حزن مذموم:'''
  
1.  صبر و یقین:
+
* [[صبر]] و [[یقین]]: صبر در لغت به معنای بازداشتن [[نفس]] به جهت رسیدن مکروهی به آن از جزع و فزع است. صبر موجب غم زدایی و آرامش روحی است. چنانچه [[امام علی]] علیه السلام می­ فرمایند: با اراده­ های صبورانه و حسن یقین غم­های وارده بر خود را دور نما.<ref>مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۷۴، ص۲۱۱.</ref> شخص مومن با اعتقاد به [[ثواب]] و پاداش الهی بر صبر، با صبوری غم و اندوه را از خود می ­زداید و آرام می­ گیرد چرا که او اعتقاد دارد: «صابران، اجر و پاداش خود را بی­ حساب دریافت می­ دارند».<ref>[[سوره زمر]]/۱۰.</ref> در مرتبه بالاتر، او بر این باور است که درود و رحمت الهی شامل او شده است. لذا دلیلی بر غمگین بودن نمی ­بیند.
 
+
* اعتقاد به [[قضا و قدر]] الهی: شخص معتقد به قضا و قدر الهی هر آنچه را که خدا بر او مقدر کند، خیر می­ داند پس محزون نیست. چنانچه [[امام علی]] علیه السلام می­ فرمایند: اعتماد کردن به قدر الهی، چه طرد کننده خوبی برای غم­هاست.<ref>ری شهری، محمد؛ پیشین، ص۲۹۴.</ref>
صبر در لغت به معنای بازداشتن نفس به جهت رسیدن مکروهی به آن از جزع و فزع است. صبر موجب غم زدایی و آرامش روحی است. چنانچه امام علی(ع) می­فرمایند: با اراده­های صبورانه و حسن یقین غم­های وارده بر خود را دور نما.<ref> مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج74، ص211</ref>
+
* پناه بردن به [[الله|خدا]]: امام علی علیه السلام می­ فرماید: هنگامی که فزع و ناله زیاد شود، پس آن کس که به او پناه برده شود خداست.
شخص مومن با اعتقاد به ثواب و پاداش الهی بر صبر، با صبوری غم و اندوه را از خود می­زداید و آرام می­گیرد چرا که او اعتقاد دارد: «صابران، اجر و پاداش خود را بی­حساب دریافت می­دارند.»<ref> زمر/10</ref>
+
* [[استغفار]] زیاد و گفتن ذکرهای مخصوص: [[امام صادق]] علیه السلام می ­فرماید: هر کس زیاد استغفار نماید، خداوند او را از هر غمی و از هر تنگی­ای خارج سازد و او را روزی دهد از جایی که گمان نمی ­کند.<ref>همان، ج۷، ص۳۵۲.</ref> روشن است که استغفار تنها ذکر زبانی نیست، بلکه نوعی توجه به خدا و یاد اوست که با این توجه و یاد، دل آرام می­ گیرد. اما در مورد اذکار، هر ذکری از آن جهت که یاد خداست باعث آرامش دل می ­شود. اما ذکرهای مخصوصی در روایات آمده است که خواص مخصوصی دارند. [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله می فرمایند: جمله «[[حوقله|لاحول و لاقوه الا بالله]]» نود و نه درد را شفا می­ دهد که ساده ­ترین آن اندوه است.<ref> همان، ج۳، ح۳۷۹۷.</ref>
در مرتبه بالاتر، او بر این باوراست که درود و رحمت الهی شامل او شده است. لذا دلیلی بر غمگین بودن نمی­بیند.
+
* توجه به نسبی بودن شادی و غم در دنیا: باید توجه کرد که در دنیا شادی و غم مطلق نیست، هر چه در عالم دنیاست در مرز نابودی است. چنانچه برخی علما می ­فرمایند: دلبستگی و محبت به چیزی که آخر آن فنا و زوال است، خلاف مقتضای عقل و دانش و مخالف طریقت آگاهی و بینش است.<ref> نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۵۸۳.</ref>
 
2.  اعتقاد به قضا و قدر الهی:
 
 
 
شخص معتقد به قضا و قدر الهی هر آنچه را که خدا بر او مقدر کند، خیر می­داند. پس محزون نیست. چنانچه امام علی(ع) می­فرمایند: اعتماد کردن به قدر الهی، چه طرد کننده خوبی برای غم­هاست.<ref> ری شهری، محمد؛ پیشین، ص294</ref>
 
 
3.  پناه بردن به خدا:
 
امام علی(ع) می­فرماید: هنگامی که فزع و ناله زیاد شود، پس آنکس که به او پناه برد شود خداست.
 
 
4.  استغفار زیاد و گفتن ذکرهای مخصوص:
 
 
 
امام صادق(ع) می­فرماید: هر کس زیاد استغفار نماید، خداوند او را از هر غمی و از هر تنگی­ای خارج سازد و او را روزی دهد از جایی که گمان نمی­کند.<ref> همان، ج7، ص352</ref>
 
روشن است که استغفا تنها ذکر زبانی نیست، بلکه نوعی توجه به خدا و یاد اوست که با این توجه و یاد، دل آرام می­گیرد.اما در مورد اذکار، هر ذکری از آن جهت که باد خداست باعث آرامش دل می­شود. اما ذکرهای مخصوصی در روایات آمده است که خواص مخصوصی دارند. پیامبر اکرم(ص) می­فرمایند: جمله لاحول و لا قوه الا بالله نود و نه درد را شفا می­دهد که ساده­ترین آن اندوه است.<ref> همان، ج3، ح3797</ref>
 
 
5.  توجه به نسبی بودن شادی و غم در دنیا:
 
 
 
باید توجه کرد که در دنیا شاید و غم مطلق نیست، هر چه در عالم دنیاست در مرز نابودی است. چنانچه برخی علما می­فرمایند: دل بستگی و محبت به چیزی که آخر آن فنا و زوال است، خلاف مقتضای عقل و دانش و مخالف طریقت آگاهی و بینش است.<ref> نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، 1385، ص583</ref>
 
 
 
== ب‌- حزن ممدوح ==
 
 
 
روایات بسیاری وجود دارد که با توجه به مضامین آن در می­یابیم که در مقابل حزن مذموم، حزنی نیز وجود دارد که از طرف ائمه معصومین(ع) مورد تایید بوده است. امام سجاد(ع) می­فرماید: خداوند هر قلب غمناکی را دوست می­دارد.<ref> مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج68، ص38</ref>
 
امام صادق(ع) می­فرماید: در کتاب علی(ع) خواندم که همانا مومن شب وروز را به پایان نمی­برد در حالیکه حزین و غمناک است و بجز این حالت برای او شایسته نیست.<ref> همان، ج69، ص71</ref>
 
 
مصادیق حزن ممدوح:
 
  
1.  حزن به جهت نادانی و گمراهی مردم:
+
===ب‌: حزن ممدوح===
  
از آیات و تواریخ به خوبی استفاده می­شود که انبیاء الهی از گمراهی و نادانی مردم و از اینکه به بیراهه بروند، رنج بسیار می­برند. خداوند در قرآن می­فرماید:
+
روایات بسیاری وجود دارد که با توجه به مضامین آن درمی­ یابیم که در مقابل حزن مذموم، حزنی نیز وجود دارد که از طرف [[ائمه اطهار|ائمه]] معصومین علیهم السلام مورد تایید بوده است. [[امام سجاد]] علیه السلام می ­فرماید: خداوند هر قلب غمناکی را دوست می­ دارد.<ref> مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۶۸، ص۳۸.</ref>
«گویی می­خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند.»<ref> کهف/ 6</ref>
 
 
2.  حزن دلسوزانه و مشفقانه نسبت به مردم:
 
  
خداوند می­فرماید:
+
[[امام صادق]] علیه السلام می­ فرماید: در کتاب [[امام علی علیه السلام|علی]] علیه السلام خواندم که همانا مومن شب و روز را به پایان نمی ­برد در حالی که حزین و غمناک است و بجز این حالت برای او شایسته نیست.<ref>همان، ج۶۹، ص۷۱.</ref>
  
«به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج­های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است.»<ref> توبه/ 128</ref>
+
'''مصادیق حزن ممدوح:'''
پس پیامبر و معصومین(ع) هم حزن و اندوه دارند که این یک حرن و اندوه خاص است که در راستای بندگی خدا و یکی از مصادیق یاد خداست.
 
 
3.  حزن به حهت از دست دادن نیکی­ها:
 
  
از دست دادن نیکی­ها و فرصت­ها برای انجام اعمال شایسته برای انسان مومن حزن آور است. چنانچه امام علی(­ع) می­فرماید: همانا از دست دادن فرصت­ها اندوه است.<ref> آمدی، عبدالواحد بن تمیمی؛ تصنیف غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب الاعلام الاسلامی، ص474، ح10831</ref>
+
* حزن به جهت نادانی و گمراهی مردم: از آیات [[قرآن]] و تواریخ به خوبی استفاده می­ شود که انبیاء الهی از گمراهی و نادانی مردم و از این که به بیراهه بروند، رنج بسیار می ­برند. خداوند می ­فرماید: «گویی می­ خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند».<ref>[[سوره کهف]]/۶.</ref>
این حزن، حزن ممدوح است، مشروط بر اینکه شخص تصمیم بر جبران گذشته نماید و با استفاده از زمان حال به کسب نیکی و اعمال شایسته بپردازد. اما اگر شخص تنها افسوس گذشته را بخورد بدون جبران، این حزن ارزشمندی نیست بلکه نکوهیده است.
+
* حزن دلسوزانه و مشفقانه نسبت به مردم: خداوند می­ فرماید: «به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج­های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است».<ref>[[سوره توبه]]/۱۲۸.</ref> پس پیامبر و معصومین علیهم السلام هم حزن و اندوه دارند، که این یک حزن و اندوه خاص است که در راستای بندگی خدا و یکی از مصادیق یاد خداست.
+
* حزن به جهت از دست دادن نیکی­ها: از دست دادن نیکی­ها و فرصت­ها برای انجام اعمال شایسته، برای انسان مؤمن حزن آور است. چنانچه [[امام علی]] علیه السلام می ­فرماید: همانا از دست دادن فرصت­ها اندوه است.<ref>آمدی، عبدالواحد بن تمیمی؛ تصنیف غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب الاعلام الاسلامی، ص۴۷۴، ح۱۰۸۳۱.</ref> این حزن، حزن ممدوح است مشروط بر این که شخص تصمیم بر جبران گذشته نماید و با استفاده از زمان حال به کسب نیکی و اعمال شایسته بپردازد. اما اگر شخص تنها افسوس گذشته را بخورد بدون جبران، این حزن ارزشمندی نیست بلکه نکوهیده است.
4.  حزن به جهت مصائب اهل بیت:
+
* حزن به جهت مصائب اهل بیت: [[امام صادق]] علیه السلام می ­فرماید: کسی که بر ما غمگین و از ظلم بر ما اندوهگین شود، نفس کشیدن او [[تسبیح]] و غم او برای ما عبادت است.<ref>آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ مهجم غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب العمال الاسلامی، ۱۴۰۳، ص۸۵۱.</ref> این حزن ممدوح است زیرا یاد اولیاء خدا و دوستان او، نمونه ­ای از یاد خداست.
  
امام صادق(ع) می­فرماید: کسی که بر ما غمگین و از ظلم بر ما اندوهگین شود، نفس کشیدن او تسبیح و غم او برای ما عبادت است.<ref> آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ مهجم غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب العمال الاسلامی، 1403، ص851</ref>این حزن ممدوح است، زیرا یاد اولیاء خدا و دوستان او، نمونه­ای از یاد خداست.
+
==پانویس==
 +
<references />
  
== پانویس ==
+
==منابع==
  
<references/>
+
* سیده معصومه جوادی زاویه، حزن و اندوه، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱.
  
== منابع ==
 
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=43104 حزن و اندوه، سیده معصومه جوادی زاویه، سایت پژوهشکده باقر العلوم(ع)(بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی : 12 اردیبهشت 1391 .
 
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۲

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«حُزن»، در لغت به معنی سختی زمین است و نفس را بخاطر غمی که برای آن بوجود می ­آید و موجب سختی و دگرگونی آن می شود، حزین می­ گویند و آن خلاف فرح و شادی است.[۱] هرگاه انسان چیزی را که مالک آن بوده و آن را دوست داشته و یا خود را قادر بر تملک آن می­ دانسته است از دست بدهد، حُزن بر او عارض می­ شود.[۲]

حزن در آیات و روایات

کلمه «حُزن» با مشتقاتش در قرآن کریم ۴۲ مرتبه بکار رفته است که ۲۶ آیه مکی و ۱۶ آیه مدنی می­ باشد و در اکثر این آیات خداوند حزن را به صورت منفی بیان نموده و پرهیز از حزن دستور کار آیات می ­باشد که در این جا به نمونه هایی از آیات اشاره می‌کنیم.

  • خداوند در قرآن کریم می­ فرماید: «صبر کن و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد و بخاطر (کارهای) آنها اندوهگین و دلسرد نشو و از توطئه ­های آنها در تنگنا قرار مگیر».[۳]
  • به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند که: نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است».[۴]
  • «نجوا تنها از سوى شیطان است. مى‌خواهد با آن مؤمنان غمگین شوند. ولى نمى تواند هیچ گونه ضررى به آنها برساند جز به فرمان خدا. پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند».[۵]

این آیات وسیله‌اى براى تسلى و دلدارى و تقویت روحى مؤمنین است. خداوند ماندن مؤمن بر اندوه را جایز نمی­ داند، بلکه آن را مایه تنبّه و عبرت قرار داده است تا او را به سوی فرح و سرور هدایت کند.

در روایات نیز، در مواردی از حزن به عنوان یک فضیلت یاد شده و مواردی نیز به عنوان رذیلت آمده است که به برخی از آنان اشاره می ­کنیم:

  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: بر شما باد حزن، پس همانا کلید قلب است.[۶]
  • امام علی علیه السلام در معرفی انسان کامل می ­فرمایند: محبوب ترین بنده نزد خدا، بنده اى است که خدا او را در پیکار با نفس یارى داده است، آن کسی که جامعه زیرین او اندوه و لباس رویین او ترس از خداست.[۷]
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می ­فرمایند: کسی که اندوهش بسیار است، بدنش بیمار شود.[۸]

انواع حزن

طبق آیات و روایات فراوانی که در این زمینه موجود است، حزن به دو قسم مذموم و ممدوح تقسیم می­ شود که برای روشن شدن این مطلب ابتدا به تعریف آن و سپش به ذکر عوامل ایجادکننده و در نهایت عوامل نابودکننده آن می ­پردازیم.

الف: حزن مذموم

حزن مذموم، همان حزن به جهت از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است که به طور مستقیم و غیرمستقیم در آیات و روایات مورد نهی واقع است. خداوند صحنه پایانی غزوه احد را این گونه بیان می ­کند: «(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا می­ رفتید، و (جمعی در وسط بیابان پراکنده شدند و از شدت وحشت) به عقب ماندگان نگاه نمی­ کردید. پیامبر از پشت سر شما را صدا می­زد. سپس اندوه­ها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد. این بخاطر آن بود که دیگر برای از دست رفتن (غنایم جنگی) غمکین نشوید و نه بخاطر مصیبت­هایی که بر شما وارد می ­گردد».[۹]

علامه طباطبایی در ذیل این آیه، دو احتمال می ­دهند که هر دو احتمال دلیل بر مذموم بودن حزن ناشی از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است. بنابر احتمال اول، خداوند غم دیگری را به مسلمانان به عنوان پاداش داد تا بر اثر این غم مسلمانان از آنچه از دست داده بودند و یا از مصائبی که به آنها رسیده بود محزون و دلگیر نشوند و این غم باعث زوال حزن و اندوه اولیه شده بود. بنابر احتمال دوم، غم دوم عبارت است از غمی که به سبب حمله ناگهانی مشرکین بعد از نافرمانی نگهبانان، از پشت سر بر آنها وارد شد. لذا دو غم بر مومنان وارد شد که هر دو مذموم است؛ یکی غم اختلاف و کشمکش و پراکنده شدن در زمین و دیگری غم حمله از پشت و غافلگیر شدن.[۱۰]

عوامل بوجودآورنده حزن مذموم:

  • شوق و رغبت به دنیا: امام صادق علیه السلام می­ فرمایند: شوق و رغبت به دنیا موجب غم و حزن است.[۱۱] زیرا شادی­های دنیا زودگذر است و از پس آن اندوه و غمی است. بنابراین علاقه به آنها در واقع دلبستگی به امور فانی و زودگذر است و وقتی انسان چیزی را که به آن علاقه دارد، از دست بدهد دچار حزن و اندوه می ­شود.
  • چشم داشتن به ثروت دیگران: امام باقر علیه السلام می ­فرمایند: هر کس به آنچه در اختیار مردم است چشم دوزد، حزن و تأسفش طولانی شود.[۱۲] زیرا این فرد یکسره در حال مقایسه خود و دیگران است و از کم و کاستی­های زندگی خود غمگین و ناراحت است.
  • حسادت: امام علی علیه السلام می­ فرمایند: ستمگری را شبیه ­تر به مظلوم از حسود ندیدم که نفس اندوه او دائمی و قلب او متحیر و سرگردان و حزن و اندوهش لازم و همیشگی است.[۱۳]
  • ناامیدی: یکی دیگر از عواملی که موجب حزن و اندوه می­ گردد، ناامیدی است. امام علی علیه السلام می ­فرماید: اگر ناامیدی بر دل انسان چیره شود، تأسف خوردن او را از پای درآورد.[۱۴] فردی که ناامید است، احساس حقارت و بدبختی می کند و این حس حقارت او را از عمل کردن باز می­ دارد و در نتیجه موجب حزن و اندوه او می ­شود.
  • آه و ناله و ناشکیبایی: امام علی علیه السلام می­ فرمایند: از جزع و فزع بپرهیز که باعث اندوه می­ شود.[۱۵] جزع در لغت به معنای صبر نکردن بر آنچه بر انسان نازل شده، می ­باشد.[۱۶] از این روایت می­ توان استفاده کرد که آه و ناله شدید و بدون جهت نه تنها موجب رفع حزن نمی­ شود، بلکه بر آن می ­افزاید. اینان انسان­هایی هستند که دوست دارند همیشه ناله کنند و روز خود را با حزن و اندوه به پایان برسانند، در حالی که می­ توانند با توجه به نعمت­های خدا به زندگی شیرینی و نشاط ببخشند.
  • شک: طبق فرموده امام صادق علیه السلام، خداوند حزن و اندوه را در شک و سخط قرار داده است.[۱۷]
  • افکار منفی: ریشه هر احساس افسردگی و اندوهی در تفکری منفی است و در اثر همین افکار منفی، انسان بی­ روحیه و سنگین شده و دچار احساس شکست و ناکامی می­ گردد. اگر انسان از کارها برداشت درستی داشته باشد، احساسات او هم واقعی است و اگر درک و تصور او اشتباه باشد، واکنش او هم غیرطبیعی و خلاف واقع خواهد بود. بنابراین باید احساسات دردناک ناشی از تعریف­های ذهنی را کنار گذاشت، چون اعتباری ندارند.[۱۸]

عوامل نابود کننده حزن مذموم:

  • صبر و یقین: صبر در لغت به معنای بازداشتن نفس به جهت رسیدن مکروهی به آن از جزع و فزع است. صبر موجب غم زدایی و آرامش روحی است. چنانچه امام علی علیه السلام می­ فرمایند: با اراده­ های صبورانه و حسن یقین غم­های وارده بر خود را دور نما.[۱۹] شخص مومن با اعتقاد به ثواب و پاداش الهی بر صبر، با صبوری غم و اندوه را از خود می ­زداید و آرام می­ گیرد چرا که او اعتقاد دارد: «صابران، اجر و پاداش خود را بی­ حساب دریافت می­ دارند».[۲۰] در مرتبه بالاتر، او بر این باور است که درود و رحمت الهی شامل او شده است. لذا دلیلی بر غمگین بودن نمی ­بیند.
  • اعتقاد به قضا و قدر الهی: شخص معتقد به قضا و قدر الهی هر آنچه را که خدا بر او مقدر کند، خیر می­ داند پس محزون نیست. چنانچه امام علی علیه السلام می­ فرمایند: اعتماد کردن به قدر الهی، چه طرد کننده خوبی برای غم­هاست.[۲۱]
  • پناه بردن به خدا: امام علی علیه السلام می­ فرماید: هنگامی که فزع و ناله زیاد شود، پس آن کس که به او پناه برده شود خداست.
  • استغفار زیاد و گفتن ذکرهای مخصوص: امام صادق علیه السلام می ­فرماید: هر کس زیاد استغفار نماید، خداوند او را از هر غمی و از هر تنگی­ای خارج سازد و او را روزی دهد از جایی که گمان نمی ­کند.[۲۲] روشن است که استغفار تنها ذکر زبانی نیست، بلکه نوعی توجه به خدا و یاد اوست که با این توجه و یاد، دل آرام می­ گیرد. اما در مورد اذکار، هر ذکری از آن جهت که یاد خداست باعث آرامش دل می ­شود. اما ذکرهای مخصوصی در روایات آمده است که خواص مخصوصی دارند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: جمله «لاحول و لاقوه الا بالله» نود و نه درد را شفا می­ دهد که ساده ­ترین آن اندوه است.[۲۳]
  • توجه به نسبی بودن شادی و غم در دنیا: باید توجه کرد که در دنیا شادی و غم مطلق نیست، هر چه در عالم دنیاست در مرز نابودی است. چنانچه برخی علما می ­فرمایند: دلبستگی و محبت به چیزی که آخر آن فنا و زوال است، خلاف مقتضای عقل و دانش و مخالف طریقت آگاهی و بینش است.[۲۴]

ب‌: حزن ممدوح

روایات بسیاری وجود دارد که با توجه به مضامین آن درمی­ یابیم که در مقابل حزن مذموم، حزنی نیز وجود دارد که از طرف ائمه معصومین علیهم السلام مورد تایید بوده است. امام سجاد علیه السلام می ­فرماید: خداوند هر قلب غمناکی را دوست می­ دارد.[۲۵]

امام صادق علیه السلام می­ فرماید: در کتاب علی علیه السلام خواندم که همانا مومن شب و روز را به پایان نمی ­برد در حالی که حزین و غمناک است و بجز این حالت برای او شایسته نیست.[۲۶]

مصادیق حزن ممدوح:

  • حزن به جهت نادانی و گمراهی مردم: از آیات قرآن و تواریخ به خوبی استفاده می­ شود که انبیاء الهی از گمراهی و نادانی مردم و از این که به بیراهه بروند، رنج بسیار می ­برند. خداوند می ­فرماید: «گویی می­ خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند».[۲۷]
  • حزن دلسوزانه و مشفقانه نسبت به مردم: خداوند می­ فرماید: «به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج­های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است».[۲۸] پس پیامبر و معصومین علیهم السلام هم حزن و اندوه دارند، که این یک حزن و اندوه خاص است که در راستای بندگی خدا و یکی از مصادیق یاد خداست.
  • حزن به جهت از دست دادن نیکی­ها: از دست دادن نیکی­ها و فرصت­ها برای انجام اعمال شایسته، برای انسان مؤمن حزن آور است. چنانچه امام علی علیه السلام می ­فرماید: همانا از دست دادن فرصت­ها اندوه است.[۲۹] این حزن، حزن ممدوح است مشروط بر این که شخص تصمیم بر جبران گذشته نماید و با استفاده از زمان حال به کسب نیکی و اعمال شایسته بپردازد. اما اگر شخص تنها افسوس گذشته را بخورد بدون جبران، این حزن ارزشمندی نیست بلکه نکوهیده است.
  • حزن به جهت مصائب اهل بیت: امام صادق علیه السلام می ­فرماید: کسی که بر ما غمگین و از ظلم بر ما اندوهگین شود، نفس کشیدن او تسبیح و غم او برای ما عبادت است.[۳۰] این حزن ممدوح است زیرا یاد اولیاء خدا و دوستان او، نمونه ­ای از یاد خداست.

پانویس

  1. اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، انتشارات مرتضوی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ج۱، ص۴۷۸.
  2. ترجمه تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هفتم، تابستان ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۹.
  3. سوره نحل/۱۲۷.
  4. سوره فصلت/ ۳۰.
  5. سوره مجادله/۱۰.
  6. پاینده، ابوالقاسم؛ نهج اافصاحه، نشر جاویدان، تهران، ۱۳۵۴، ح۱۹۷۱.
  7. نهج البلاغه، خطبه ۸۷، ترجمه محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز۱۳۸۱.
  8. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۴، ج۷۴، ص۱۶۱.
  9. سوره آل عمران/ ۱۵۳
  10. طباطبایی، سید محمدحسین؛ پیشین، ج۴، ص۷۰.
  11. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۷۵، ص۲۴۰.
  12. همان، ص۱۷۲.
  13. ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ پنجم ۱۳۸۴، ج۲، ص۴۲۳.
  14. دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، پاییز ۱۳۸۱، خطبه ۸۲.
  15. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۷۹، ص۱۴۴.
  16. معجم الوسیط.
  17. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۶۷، ص۱۵۲.
  18. برنز، دیوید؛ شناخت درمانی، ترجمه، قراچه داغی، مهدی، تهران، نشر مترجم، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ص۴۶.
  19. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۷۴، ص۲۱۱.
  20. سوره زمر/۱۰.
  21. ری شهری، محمد؛ پیشین، ص۲۹۴.
  22. همان، ج۷، ص۳۵۲.
  23. همان، ج۳، ح۳۷۹۷.
  24. نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۵۸۳.
  25. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۶۸، ص۳۸.
  26. همان، ج۶۹، ص۷۱.
  27. سوره کهف/۶.
  28. سوره توبه/۱۲۸.
  29. آمدی، عبدالواحد بن تمیمی؛ تصنیف غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب الاعلام الاسلامی، ص۴۷۴، ح۱۰۸۳۱.
  30. آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ مهجم غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب العمال الاسلامی، ۱۴۰۳، ص۸۵۱.

منابع

  • سیده معصومه جوادی زاویه، حزن و اندوه، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱.