حوقله

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللّه

«حَوْقَلَه» یا «حَوْلَقَه»، گفتن ذکر «لاحَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّه» می‌باشد. مفهوم این ذکر آن است که قدرت و نیرو تنها از آن خدا و به خواست اوست. احادیث متعددی در فضیلت ذکر مزبور نقل شده و مسلمانان به بسیار گفتن آن توصیه شده اند.[۱]


ماهیت حوقله

«حَوْقَلَه» یا «حَوْلَقَه»، هر دو مصدر منحوتِ (تراشیده شده) و جعلی عبارت «لاحَولَ وَ لاقُوَّةَ إِلّا بِاللّه» هستند.[۲] مانند «بسمله» که از «بِسمِ اللَّه الرَّحمنِ الرَّحیم» ساخته شده است. در زبان عربی برای اختصار در بیان دو یا چند کلمه یا عبارت پرکاربرد، آن‌ها را با هم ترکیب کرده عبارت جدیدی پدید می‌آورند، حوقله نیز از این جمله است.[۳]

معنای دیگر «حوقله» پیر و ناتوان شدن یا نوع راه رفتنِ پیرمردان است،[۴] از این رو ابن دَحْیَه استفاده از واژه حوقله را برای اختصارِ ذکرِ «لاحول ولا قوّة الّا باللّه» خطا، و کاربرد حولقه را صحیح دانسته است.[۵]

این عبارت در قرآن کریم نیامده، اما عبارت «لا قُوَّة إِلّا باللّه» یک بار در آیه ۳۹ سوره کهف بکار رفته است. عبارت فوق به صورت «لاحَیْل وَ لاقُوَّةَ إِلّا باللّه» نیز آمده است.[۶]

معنای حوقله

درباره اِعراب و در نتیجه معنای این عبارت، اقوال مختلفی وجود دارد و میان ادیبان و نحویان در این باره اختلاف هست. ابن انباری پنج وجه اعرابی و به تبع آن، پنج معنای متفاوت برای این عبارت ذکر کرده است.[۷]

مفاد ذکر «لاحول ولا قوّة الّا باللّه» آن است که روی گردانی از معصیت و توانایی بر طاعت جز به حول و قوّه خداوند امکان‌پذیر نیست و در حقیقت، بنده با این ذکر، فقر و نیاز مطلق خود را در همه چیز به خدای متعال می‌نمایاند و رفع نیاز خویش را از او می‌طلبد.[۸]

حَوْل به معنای حرکت و قدرت بر تصرف در امور (حیله) است و مفهوم این ذکر آن است که قدرت و نیرو تنها از آن خدا و به خواست اوست.[۹] و نیز گفته شده مقصود از این عبارت، اظهار نیاز به درگاه خدا و درخواست کمک از او در کارهاست که این کار حقیقت عبودیت دانسته شده است.[۱۰]

امام علی علیه السلام در پاسخ پرسشی از معنای این عبارت، بیان کرده است که «ما در برابر خدا از خود اختیاری نداریم و جز قدرتی که او به ما ارزانی کند، قدرتی نداریم (قدرت و اختیار ما ذاتی نیست)؛ پس چون ما را مالک آن قدرت که خود بدان سزاوارترست گرداند، مکلف می‌شویم و اگر آن قدرت را از ما بگیرد، تکلیف را از ما برمی دارد».[۱۱]

در احادیث دیگر، این عبارت را این گونه معنا کرده‌اند که «ما هیچ نیرو و قدرتی برای ترک معصیت، جز با کمک خدا و هیچ توانی برای انجام طاعات جز با یاری او نداریم».[۱۲] بنابراین هر کس این عبارت را بگوید کار خود را به خدا سپرده است.[۱۳]

شأن و آثار حوقله

جلال الدین سیوطی در کتاب «شرح الحوقلة والحیعلة» به توضیح درباره این ذکر و فضیلت آن پرداخته است.[۱۴] بنابر حدیثی از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله این جمله گنجی از گنج های بهشت است.[۱۵] و نیز این ذکر از اذکاری است که حضرت موسی علیه‌ السلام هنگام شکافته شدن دریا بر زبان جاری کرد.[۱۶] همچنین امام حسین علیه السلام در روز عاشورا پیوسته این ذکر را بر زبان جاری می کرد.[۱۷]

ذکر «لاحول و لاقوّة الّا باللّه» از مصادیق باقیات صالحات دانسته شده است.[۱۸] در احادیث پیامبر و امامان علیهم السلام، گفتن این ذکر برای رفع وسوسه و حزن،[۱۹] برطرف شدن بیماری و فقر،[۲۰] پس از دعا و نمازهای ظهر و مغرب،[۲۱] هنگام خروج از منزل[۲۲] و پس از گفتن یا شنیدن «حَیّ عَلی الصَّلوةِ»، «حَیّ عَلی الْفَلاحِ» و «حَیّ عَلی خَیرِالْعَمَل» در اذان سفارش شده است.[۲۳]

همچنین از آن به مناسبت در فقه در باب صلات سخن گفته‌اند. حولقه از ذکرهای بسیار بافضیلت است که در اوقات و حالات مختلف بر آن سفارش شده است.[۲۴] از جمله، هنگام پوشیدن لباس نو، بسیار گفتن «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّاباللَّهِ (العَلیّ العَظیم)» مستحب است.[۲۵]

واژه حوقله در نظم و نثر فارسی نیز بکار رفته است.[۲۶] تعابیر «لاحول گویان» و «لاحول کنان» و گفتن «لاحول و لاقوّة الّا باللّه»، برای راندن شیطان، اظهار تعجب، اعتراض و نشان دادن ناخرسندی کاربرد دارد.[۲۷]

پانویس

  1. احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، ج۱، ص۱۱، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران۱۳۳۰ش.
  2. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۵، ص۳۷۰، ج۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره.
  3. ابن انباری، الزاهر فی معانی کلمات الناس، ج۱، ص۱۰۳، چاپ حاتم صالح ضامن، دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۴.
  4. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «حقل».
  5. سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۴۸۳ـ۴۸۴.
  6. ابن منظور، لسان العرب، ذیل «حول».
  7. ابن انباری، الزاهر فی معانی کلمات الناس، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۷، چاپ حاتم صالح ضامن، دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۴.
  8. مرآةالعقول، ج۱۲، ص۲۱۳.
  9. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «حول».
  10. ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ذیل «حولق».
  11. علی بن ابیطالب علیه السلام، امام اول، نهج البلاغة، حکمت۴۰۴، چاپ صبحی صالح، قاهره۱۴۱۱/۱۹۹۱.
  12. ابن بابویه، معانی الاخبار، ج۱، ص۲۱، چاپ علی اکبر غفاری، قم۱۳۶۱ش.
  13. ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۲۹۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم۱۳۶۲ش.
  14. حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ستون۱۰۴۰.
  15. ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۳۳، بیروت: دارصادر.
  16. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرّالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۲۷۰، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
  17. ابن طاووس، مقتل الحسین علیه‌السلام، ج۱، ص۷۰.
  18. سیوطی، الدرّالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۵، ص۳۴۸ـ۳۵۱.
  19. الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، ج۱، ص۳۸۵.
  20. کلینی، کتاب الکافی، ج۸، ص۹۳.
  21. کلینی، کتاب الکافی، ج۲، ص۵۲۸.
  22. کلینی، کتاب الکافی، ج۲، ص۵۴۲.
  23. بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۲.
  24. وسائل الشیعة، ج۵، ص۳۲۶-۳۲۸.
  25. کشف الغطاء، ج۳، ص۳۸.
  26. احمد بن محمد شفیع وقار شیرازی، محاکمه انسان و حیوان «مرغزار»، ج۱، ص۱۳۷، چاپ محمد فاضلی، مشهد ۱۳۷۲ش.
  27. احمد بن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۱۹۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۵ش.

منابع