شهادت در راه خدا: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}} |
+ | «شَهادت» در زبان عرفی معمولاً دو کاربرد معروف دارد؛ یکی به معنای شاهد و ناظر چیزی بودن، و گواهی دادن برای چیزی به منظور تأیید و تصدیق آن.<ref> رجوع شود به [[شهادت (در فقه)]].</ref> معنای شایع تر و رایج تر واژه «شهادت»، همان کشته شدن در راه [[الله|خدا]] است، که در این گفتار به تبیین آن می پردازیم. | ||
+ | ==وجه تسمیه شهادت== | ||
+ | وجه تسمیه چنین قتلى (کشته شدن در راه [[الله|خدا]]) به «شهادت»، یا بدین جهت است که [[ملائکه]] رحمت بدین صحنه حضور یابند و بر این وجه، «شهید» به معنى مشهود است. و یا بدین سبب که خدا و [[فرشتگان|فرشتگانش]] به دخول شهید به [[بهشت]] گواهى دهند، و یا بدین لحاظ که شهید به همراه [[پیامبران|انبیاء]] (علیهم السلام) در [[قیامت|قیامت]] بر دیگر امم گواهى دهند. و یا چون شهید زنده و حاضر است به موجب [[آیه]] «... بل احیاء عند ربهم یرزَقون»،<ref> [[سوره آل عمران]]/ ۱۶۹. </ref> و یا به این جهت که وى به شهادت [[حق]] قیام نمود تا کشته شد.<ref>مجمع البحرین، واژه «شهد». </ref> | ||
− | + | ==شهادت در قرآن و روایت== | |
+ | [[قرآن کریم]] در وصف مقام «شهید» و «شهادت» سخن فراوان دارد، از آن جمله می فرماید: | ||
− | + | *«و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء الصالحین و حَسُن أولئک رفیقاً».<ref>[[سوره نساء]]/ ۶۹.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *«و لا تحسبنّ الذین قُتلوا فى سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون * فرحین بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ ...»؛ گمان مبر که کشته شدگان در راه حق مرده اند بلکه (به حیات ابدی) زنده و در نزد پروردگار خویش کامرانند. آنان به فضل خدا شادمان باشند و بیاران خود که هنوز به آنها نپیوسته مژده دهند که هیچ بیم و هیچگونه غم و اندوهى در انتظارشان نمى باشد.<ref>[[سوره آل عمران]]/ ۱۶۹-۱۷۰.</ref> | ||
− | + | [[احادیث]] در فضیلت «شهادت» فراوان است از جمله: | |
− | + | *[[رسول خدا]] صلی الله علیه و اله در بیان عظمت مقام شهادت فرموده اند: «فوق کلّ بِرّ بِرٌّ حتى یقتل الرجل فى سبیل الله، فاذا قُتل فى سبیل الله فلیس فوقه برّ» (بالاتر از هر نیکى، نیکى است تا آن که انسان در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن، نیکى نیست).<ref>بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۰، چاپ بیروت.</ref> | |
− | + | *همچنین [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله فرمود: سه گروهند که روز [[قیامت|قیامت]] به [[شفاعت]] برخیزند و خداوند شفاعتشان را بپذیرد: [[پیامبران|پیغمبران]]، سپس علماء و سپس شهدا.<ref>سفینة البحار.</ref> | |
− | [[ | + | *[[امیرالمؤمنین]] علیه السلام فرمودند: سوگند به آن که جان على به دست اوست که ضربت هزار شمشیر آسانتر از [[مرگ]] در بستر است. |
− | * | + | *[[امام صادق]] علیه السلام فرمودند: هر که در راه دفاع از مالش کشته شود او شهید است.<ref>بحارالانوار: ۷۱/۲۶۵ و ۱۰۰/۲۳.</ref> |
− | + | ==اهمیت شهادت== | |
+ | [[شیخ مفید]]، شهادت را مقامى والا دانسته و می گوید: آن که در راه خدا [[صبر]] و مقاومتى کند تا آن حد که خونش ریخته شود، [[روز قیامت]] از امناى والا مرتبه الهى محسوب مىشود.<ref>اوائل المقالات، شیخ مفید (چاپ کنگره شیخ مفید)، ص ۱۱۴.</ref> این فداکارى و از جان گذشتگى در راه [[خدا]] و [[دین]]، نهایت رستگارى انسان [[مومن|مؤمن]] است و آنان که جان خویش را بر سر دین مىنهند، هم به کامیابى ابدى در [[آخرت|آخرت]] مىرسند و هم شهادتشان سرچشمه و الگوى فداکارى براى دیگران محسوب مىشود. | ||
+ | در مکتب خاندان [[وحی|وحى]]، «شهادت» مطلوب و معشوق آنان است و [[امام|امامان]] علیهم السلام، یا مقتول و یا مسموم بودهاند و مرگشان شهادت بوده است. گرچه جان [[ائمه]] و [[اولیاء الله|اولیاء خدا]] و بندگان خالص عزیز است، ولى دین خدا عزیزتر است. بنابراین جان باید فداى دین گردد تا [[حق]]، زنده بماند و این همان «سبیل الله» است. | ||
− | [[ | + | در دوران [[سیدالشهداء|سیدالشهدا]] علیه السلام، شرایطى پیش آمده بود که جز با حماسه شهادت، بیدارى [[امّت|امت]] فراهم نمى شد و جز با خون عزیزترین انسانها، نهال دین خدا جان نمىگرفت. این بود که امام و اصحاب شهیدش، عاشقانه و آگاهانه به استقبال شمشیرها و نیزههای دشمن رفتند تا با مرگ خونین خویش، طراوت و سرسبزى [[اسلام]] را تامین و تضمین کنند و این سنت، همچنان در تاریخ باقى ماند و «شهادت» درس بزرگ و ماندگار [[عاشورا]] براى همه نسل ها و عصرها گشت. کسى مىتواند به این جایگاه رسد که رشتههاى علایق جسمانى و حیات مادى را گسسته باشد و عشق به حیات برتر، او را مشتاق شهادت سازد. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | + | ==منابع== | |
− | + | *سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف». | |
− | + | *جواد محدثی، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، نشر معروف. | |
+ | [[رده:ارزش های اسلامی]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= متوسط | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= متوسط | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۳۰
«شَهادت» در زبان عرفی معمولاً دو کاربرد معروف دارد؛ یکی به معنای شاهد و ناظر چیزی بودن، و گواهی دادن برای چیزی به منظور تأیید و تصدیق آن.[۱] معنای شایع تر و رایج تر واژه «شهادت»، همان کشته شدن در راه خدا است، که در این گفتار به تبیین آن می پردازیم.
وجه تسمیه شهادت
وجه تسمیه چنین قتلى (کشته شدن در راه خدا) به «شهادت»، یا بدین جهت است که ملائکه رحمت بدین صحنه حضور یابند و بر این وجه، «شهید» به معنى مشهود است. و یا بدین سبب که خدا و فرشتگانش به دخول شهید به بهشت گواهى دهند، و یا بدین لحاظ که شهید به همراه انبیاء (علیهم السلام) در قیامت بر دیگر امم گواهى دهند. و یا چون شهید زنده و حاضر است به موجب آیه «... بل احیاء عند ربهم یرزَقون»،[۲] و یا به این جهت که وى به شهادت حق قیام نمود تا کشته شد.[۳]
شهادت در قرآن و روایت
قرآن کریم در وصف مقام «شهید» و «شهادت» سخن فراوان دارد، از آن جمله می فرماید:
- «و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء الصالحین و حَسُن أولئک رفیقاً».[۴]
- «و لا تحسبنّ الذین قُتلوا فى سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون * فرحین بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ ...»؛ گمان مبر که کشته شدگان در راه حق مرده اند بلکه (به حیات ابدی) زنده و در نزد پروردگار خویش کامرانند. آنان به فضل خدا شادمان باشند و بیاران خود که هنوز به آنها نپیوسته مژده دهند که هیچ بیم و هیچگونه غم و اندوهى در انتظارشان نمى باشد.[۵]
احادیث در فضیلت «شهادت» فراوان است از جمله:
- رسول خدا صلی الله علیه و اله در بیان عظمت مقام شهادت فرموده اند: «فوق کلّ بِرّ بِرٌّ حتى یقتل الرجل فى سبیل الله، فاذا قُتل فى سبیل الله فلیس فوقه برّ» (بالاتر از هر نیکى، نیکى است تا آن که انسان در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن، نیکى نیست).[۶]
- همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: سه گروهند که روز قیامت به شفاعت برخیزند و خداوند شفاعتشان را بپذیرد: پیغمبران، سپس علماء و سپس شهدا.[۷]
- امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: سوگند به آن که جان على به دست اوست که ضربت هزار شمشیر آسانتر از مرگ در بستر است.
اهمیت شهادت
شیخ مفید، شهادت را مقامى والا دانسته و می گوید: آن که در راه خدا صبر و مقاومتى کند تا آن حد که خونش ریخته شود، روز قیامت از امناى والا مرتبه الهى محسوب مىشود.[۹] این فداکارى و از جان گذشتگى در راه خدا و دین، نهایت رستگارى انسان مؤمن است و آنان که جان خویش را بر سر دین مىنهند، هم به کامیابى ابدى در آخرت مىرسند و هم شهادتشان سرچشمه و الگوى فداکارى براى دیگران محسوب مىشود.
در مکتب خاندان وحى، «شهادت» مطلوب و معشوق آنان است و امامان علیهم السلام، یا مقتول و یا مسموم بودهاند و مرگشان شهادت بوده است. گرچه جان ائمه و اولیاء خدا و بندگان خالص عزیز است، ولى دین خدا عزیزتر است. بنابراین جان باید فداى دین گردد تا حق، زنده بماند و این همان «سبیل الله» است.
در دوران سیدالشهدا علیه السلام، شرایطى پیش آمده بود که جز با حماسه شهادت، بیدارى امت فراهم نمى شد و جز با خون عزیزترین انسانها، نهال دین خدا جان نمىگرفت. این بود که امام و اصحاب شهیدش، عاشقانه و آگاهانه به استقبال شمشیرها و نیزههای دشمن رفتند تا با مرگ خونین خویش، طراوت و سرسبزى اسلام را تامین و تضمین کنند و این سنت، همچنان در تاریخ باقى ماند و «شهادت» درس بزرگ و ماندگار عاشورا براى همه نسل ها و عصرها گشت. کسى مىتواند به این جایگاه رسد که رشتههاى علایق جسمانى و حیات مادى را گسسته باشد و عشق به حیات برتر، او را مشتاق شهادت سازد.
پانویس
- ↑ رجوع شود به شهادت (در فقه).
- ↑ سوره آل عمران/ ۱۶۹.
- ↑ مجمع البحرین، واژه «شهد».
- ↑ سوره نساء/ ۶۹.
- ↑ سوره آل عمران/ ۱۶۹-۱۷۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۰، چاپ بیروت.
- ↑ سفینة البحار.
- ↑ بحارالانوار: ۷۱/۲۶۵ و ۱۰۰/۲۳.
- ↑ اوائل المقالات، شیخ مفید (چاپ کنگره شیخ مفید)، ص ۱۱۴.
منابع
- سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
- جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.