حسن حجتی واعظ: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
شيخ حسن حجتي ثقة المحدثين  واعظ گيلاني
+
'''شیخ حسن حجتی واعظ''' (۱۳۰۶-۱۳۳۸ ش) فرزند [[ابوالقاسم حجتی|آیت الله ابوالقاسم حجتی]]، واعظ جوان گیلانی و از روحانیون مبارز پیش از انقلاب بود که در حفظ [[فرهنگ]] و [[آداب و سنن اسلامی|آداب اسلامی]] خدمات مهمی داشت. وی مبارزات دلاورمردان «فدائیان اسلام» را همواره می‌‌ستود و درباره ملی شدن صنعت نفت سخنرانی‌های آتشینی داشت. مرحوم حجتی همچنین قلمی ‌‌توانا داشت و آن چه را نمی‌‌توانست در بالای منابر بگوید، از طریق قلم در مقالاتش، خصوصاً نشریه «راه حق» منتشر می‌‌کرد.
 +
{{شناسنامه عالم
  
==تولد ==
+
|نام کامل = حسن حجتی واعظ
  
حسن حجتي در سال 1306 ش. در [[نجف]] اشرف و در خانواده‌اي روحاني پاي به عرصه وجود گذاشت. پدرش آيت الله شيخ ابوالقاسم حجتي گيلاني، از علماي معروف رشت بود كه در اواخر عمر به [[قم]] مهاجرت نمود. از آثار قلمی ‌‌وي تفسير [[سوره يوسف]] و شرح احوال [[ائمه اطهار|ائمه]] معصوم علیهم السلام، حاشيه بر [[مکاسب (کتاب)|مكاسب]] و [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] و [[کفایة الاصول (کتاب)|كفاية الاصول]] است که به صورت خطي از وي به يادگار مانده است.
+
|تصویر=[[پرونده:Hojjati.jpg|۲۲۰px|center]]
  
==تحصيلات و استادان ==
+
|زادروز = ۱۳۰۶ شمسی
  
شيخ حسن حجتي گيلاني، دوران كودكي را در [[نجف]] اشرف سپري نمود و چون در سال 1311 ش. پدر بزرگوارش از نجف اشرف به ايران بازگشت، وي نيز همراه پدر به رشت رفت و مشغول تحصيلات علوم جديد و كلاسيك شد و مدرك سيكل را دريافت كرد. پس از آن، پدر بزرگوارش او را در پانزده سالگي براي تحصيل علوم ديني به [[قم]] فرستاد.
+
|زادگاه = [[نجف]]
  
شيخ حسن در سال 1321 ش. وارد [[حوزه علميه قم]] شد و تا سال 1323 ش. در قم مشغول تحصيل بود و در اواخر همان سال، در حالي كه تازه به فراگيري [[اللمعة الدمشقية (کتاب)|لمعه]] و [[قوانین الاصول (کتاب)|قوانين]] اشتغال داشت، قم را به قصد نجف اشرف ترك كرد و در جوار حرم علوي در حوزه بزرگ نجف اشرف رحل اقامت افكند. وي به مدت دو سال و اندي در آن بلده طيبه مشغول فراگيري سطوح متوسط فقه و اصول گرديد و موفق به اتمام كتاب‌هاي لمعه، قوانين، [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] و [[مکاسب (کتاب)|مكاسب]] شد.
+
|وفات = ۱۳۳۸ شمسی
  
حجة الاسلام حجتي بعد از اتمام رسائل و مكاسب و قسمتي از كفايه و استفاده علمی‌‌ و معنوي از فضاي ملكوتي شهر نجف اشرف، مجدداً در سال 1325 ش. وارد قم شد و از محضر استادان بزرگوار حوزه قم به مدت سه سال، يعني تا سال 1328 ش. و منحصراً از محضر دو دانشمند بزرگوار [[میرزا محمدتقی اشراقی|ميرزا محمدتقي اشراقي]] واعظ (م 1368 ق) و آقا [[سید محمدتقی خوانساری|سيد محمدتقي خوانساري]] كمال بهره علمی‌‌ و معنوي برد.<ref> «افول ستاره فروزان از آسمان اسلام»، زين العابدين قرباني، مجله مجموعه حكمت، سال سوم، شماره 10، آذر سال 1338 ش. ص 22-19 از حجة الاسلام آقاي معمائي رودسري كه اين مجله قديمی ‌‌را در اختيارم گذاشت، تقدير می‌‌نمايم.</ref>
+
|مدفن = [[قم]]، قبرستان شیخان
  
وي بخشي از كفايه، خارج فقه، [[تفسیر قرآن|تفسير]]، فن خطابه و [[فلسفه]] را در محضر آيت الله حاج ميرزا محمدتقي اشراقي و نيز [[فقه]] و [[اصول]] و اخلاق را در محضر آيت الله حاج سيد محمدتقي خوانساري (م 1371 ق) به اتمام رسانيد.
+
|اساتید = [[میرزا محمدتقی اشراقی|میرزا محمدتقی اشراقی]]، [[سید محمدتقی خوانساری|سید محمدتقی خوانساری]]
  
حجة الاسلام حجتي واعظ از شاگردان خصوصي مرحوم اشراقي بشمار می‌‌رفت؛ زيرا صرف نظر از درس‌هاي اصول، تفسير و [[فلسفه]]، كه به نحو عمومی ‌‌از محضرش استفاده می‌‌نمود، مطالب خصوصي و درس‌هاي فردي نيز از معظم‌له فراگرفت و آن چنان مورد لطف و توجه و مايه اميدواري آن فقيد سعيد بود كه مرحوم اشراقي بعد از آن كه شاگرد دست پرورده خود را به عنوان تمرين و امتحان در [[مدرسه فيضيه]] به منبر فرستاد و او در مقابل آن همه جمعيت و استادان و فضلا و بزرگان و طلاب از عهده كار منبر، خوب برآمد، خطاب به او كرد و گفت: «من خود را بعد از اين، در شما می‌‌بينم».<ref> همان، ص 20.</ref>
+
|شاگردان =
  
آقاي حجتي به استادش اشراقي واعظ، عشق می‌‌ورزيد و استاد هم، اين شاگرد باهوش و بااستعداد را آيينه تمام نماي وجود خويش می‌‌دانست و در تعليم و تربيت او در جهت ترقي و تكامل علمی‌‌ و اخلاقي و معنوي، از هيچ تلاش و كوششي دريغ نداشت. آقاي حجتي سخنوري را با همه ويژگي‌هاي فصاحت و بلاغت، شجاعت، خلوص و تقوا، آگاهي سياسي، جامعه شناسي، روان شناسي و پاسخ گويي با دو حربه مهم قلم و بيان و... از اين استادِ جامع فراگرفت و در طول عمر بابركت و كوتاهش عملاً اين صفات را به منصه ظهور رساند.
+
|آثار = مقالات متنوع در نشریه دینی «راه حق»
  
حجة الاسلام والمسلمين آقاي حاج شيخ محمدمهدي تاج لنگرودي دامت بركاته می‌‌فرمايد: «مرحوم حجتي واعظ از نظر فراگيري علوم قرآني و تفسير، عشق و علاقه خاصي به مرحوم حاج ميرزا محمدتقي اشراقي داشت؛ همان اشراقي واعظي كه وقتي در مدرسه فيضيه بر كرسي خطابه قرار می‌‌گرفت، حدود چهار هزار طلبه و مجتهد و مرجع تقليد حضور داشتند و حتي مرحوم آيت الله العظمی ‌‌بروجردي مقید بود به منبر و سخنراني مرحوم اشراقي گوش فرادهد... .<ref> مصاحبه نگارنده با آيت الله حاج شيخ محمدمهدي تاج لنگرودي، از خطباي محترم تهران.</ref>
+
}}
  
==خدمات اجتماعي، سياسي و ديني==
+
==ولادت و خاندان==
  
در دهه آخر زندگي مرحوم حجتي، يعني از سال 1328 ش. كه از [[قم]] به رشت رفت و در آن جا رحل اقامت افكند تا آبان 1338 ش. اتفاقات مهم و وقايع فراواني در ايران رخ داد؛ همانند جريان 28 مرداد 30 تير، ملي شدن صنعت نفت، مبارزات آيت الله كاشاني و فدائيان اسلام و... از طرفي، ضعف دولت و از طرف ديگر نقشه‌هاي خائنانه بيگانگان در به انحطاط كشاندن فرهنگ و آداب و رسوم مردم، گسترش فساد و بي‌بندوباري، تغيير خط و فعاليت جريانات منحط و ملحدانه توده‌اي‌ها و بهايي‌ها، استقلال كشور و هويت ديني جوانان برومند اين مرز و بوم را به طور جدي تهديد می‌‌كرد.
+
حسن حجتی در سال ۱۳۰۶ ش. در [[نجف]] اشرف و در خانواده‌ای روحانی پای به عرصه وجود گذاشت. پدرش [[ابوالقاسم حجتی|آیت الله شیخ ابوالقاسم حجتی گیلانی]]، از علمای معروف رشت بود که در اواخر عمر به [[قم]] مهاجرت نمود. از آثار قلمی ‌‌شیخ ابوالقاسم، تفسیر [[سوره یوسف]] و شرح احوال [[ائمه اطهار|ائمه]] معصوم علیهم السلام، حاشیه بر [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] و [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] و [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] است که به صورت خطی از وی به یادگار مانده است.
  
حجة الاسلام حجتي، در اين دوران به عنوان يكي از سرداران رشيد، در صحنه‌هاي مختلف خدمات ارزشمندي را انجام داد. در اين ده سالي كه آن فقيد سعيد در ميان توده‌هاي مردم می‌‌زيست، به خوبي توانست در دل تمام افراد جامعه جا باز كند و به عنوان شخصيتي نويسنده و سخنوري متعهد در تمام نقاط گيلان، بلكه در بسياري از شهرهاي ايران مطرح شود.<ref> مجله طالب حق، محمد جوادي، رشت، آبان 1379 ش.</ref>
+
==تحصیلات و استادان==
  
'''<I>1. خطابه:</I>'''
+
شیخ حسن حجتی گیلانی، دوران کودکی را در [[نجف]] اشرف سپری نمود و چون در سال ۱۳۱۱ ش. پدر بزرگوارش از نجف اشرف به ایران بازگشت، وی نیز همراه پدر به رشت رفت و مشغول تحصیلات علوم جدید و کلاسیک شد و مدرک سیکل را دریافت کرد. پس از آن، پدر بزرگوارش او را در پانزده سالگی برای تحصیل علوم دینی به [[قم]] فرستاد.
  
مرحوم حجتي، در فن [[خطابه]] و سخنوري، وارث استادش محمدتقي اشراقي بود. او واعظي شجاع و بي‌باك بود كه با سخنان پرجاذبه‌اش شنوندگان خود را مات و مبهوت می‌‌كرد و شعله‌هاي هدايت در سينه‌ها برمی‌‌افروخت.
+
شیخ حسن در سال ۱۳۲۱ ش. وارد [[حوزه علمیه قم]] شد و تا سال ۱۳۲۳ ش. در قم مشغول تحصیل بود و در اواخر همان سال، در حالی که تازه به فراگیری [[اللمعة الدمشقیة (کتاب)|لمعه]] و [[قوانین الاصول (کتاب)|قوانین]] اشتغال داشت، قم را به قصد نجف اشرف ترک کرد و در جوار حرم علوی در حوزه بزرگ نجف اشرف رحل اقامت افکند. وی به مدت دو سال و اندی در آن بلده طیبه مشغول فراگیری سطوح متوسط فقه و اصول گردید و موفق به اتمام کتاب‌های لمعه، قوانین، [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] و [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] شد.
  
آيت الله حاج سيد مجتبي رودباري دامت بركاته، از علماي موجه و فعال رشت، در اين باره می‌‌نويسد: «خطابه‌هاي مؤثر و نافذ مرحوم حجتي براي هميشه در فضاي رشت، انزلي، لاهيجان و ساير نقاط گيلان طنين‌انداز بود. حجتي يك فرد بيش نبود، ولي در چند جبهه عليه دشمنان كشور و ديانت شركت می‌‌نمود. قلم، قدم و زبان، حربه‌هاي آتشين او در پيكار با دشمنان بود. روزي به همراه ايشان و جمعي از روحانيون، به آستانه اشرفيه و لاهيجان عزيمت نموديم. آن مرحوم در سه مجلس به منبر رفت و در هر مجلسي مطالب تازه و جداگانه‌اي بيان می‌‌كرد كه در جاي ديگر گفته نشده بود و اين نبوغ و استعداد ذاتي و خدادادي براي همه ما موجب اعجاب و حيرت گرديد».<ref> همان مقاله «آخرين ديدار»، سال 1339 ش. ص 3.</ref>
+
حجة الاسلام حجتی بعد از اتمام رسائل و مکاسب و قسمتی از کفایه و استفاده علمی‌‌ و معنوی از فضای ملکوتی شهر نجف اشرف، مجدداً در سال ۱۳۲۵ ش. وارد قم شد و از محضر استادان بزرگوار حوزه قم به مدت سه سال، یعنی تا سال ۱۳۲۸ ش. و منحصراً از محضر دو دانشمند بزرگوار [[میرزا محمدتقی اشراقی|میرزا محمدتقی اشراقی]] (م، ۱۳۶۸ ق) و آقا [[سید محمدتقی خوانساری|سید محمدتقی خوانساری]] کمال بهره علمی‌‌ و معنوی برد.<ref> «افول ستاره فروزان از آسمان اسلام»، زین العابدین قربانی، مجله مجموعه حکمت، سال سوم، شماره ۱۰، آذر سال ۱۳۳۸ ش. ص ۲۲-۱۹.</ref>
  
حاج محمد جوادي، مدير هفته‌نامه طالب حق و دوست ديرينه مرحوم حجتي، كه از سال 1329 ش. مديريت اين مجله را در رشت عهده‌دار بود، می‌‌نويسد: «زنده‌ياد حجتي عزيز در فن خطابه، شهامت قابل تحسيني داشت، مردم گيلان برخورد شديد ايشان را در منبر با استاندار مقتدر وقت گيلان و وادار نمودن استاندار را به سكوت در [[مسجد جامع]] كاسه‌فروشان رشت، فراموش نكرده‌اند. اين انسان والا و آزاده، از تملق و كرنش بي جا به كلي بيزار و متنفر بود. آن چه را كه ديگران جرأت گفتن و نوشتن نداشتند، مرحوم حجتي می‌‌گفت و می‌‌نوشت و در راه حق منتشر می‌‌ساخت».<ref> متن مصاحبه حاج محمد جوادي - مدير هفته نامه طالب حق - با راديو گيلان، آبان 1380 ش.</ref>
+
وی بخشی از کفایه، خارج فقه، [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، فن خطابه و [[فلسفه]] را در محضر آیت الله حاج میرزا محمدتقی اشراقی و نیز [[فقه]] و [[اصول]] و [[اخلاق]] را در محضر آیت الله حاج سید محمدتقی خوانساری (م، ۱۳۷۱ ق) به اتمام رسانید.
  
محقق نامور، آيت الله زين‌العابدين قرباني - نماينده ولي فقيه در گيلان و [[امام جمعه]] محترم رشت - می‌‌گويد: «حجة الاسلام حجتي هنگام سخن سرايي، نقاش هنرمند و صنعتگر ماهر و بي‌نظيري بود و در هنگام نشان دادن نقاط ضعف اجتماع و انتقاد از گوشه و كنار اوضاع زندگي مردم، شعله‌هاي سوزان از سينه و زبانش زبانه می‌‌كشيد».<ref> مجله مجموعه حكمت، ص 21.</ref>
+
حجة الاسلام حجتی واعظ از شاگردان خصوصی مرحوم اشراقی بشمار می‌‌رفت؛ زیرا صرف نظر از درس‌های اصول، تفسیر و [[فلسفه]]، که به نحو عمومی ‌‌از محضرش استفاده می‌‌نمود، مطالب خصوصی و درس‌های فردی نیز از معظم‌له فراگرفت و آن چنان مورد لطف و توجه و مایه امیدواری آن فقید سعید بود که مرحوم اشراقی بعد از آن که شاگرد دست پرورده خود را به عنوان تمرین و امتحان در [[مدرسه فیضیه]] به منبر فرستاد و او در مقابل آن همه جمعیت و استادان و فضلا و بزرگان و طلاب از عهده کار منبر، خوب برآمد، خطاب به او کرد و گفت: «من خود را بعد از این، در شما می‌‌بینم».<ref> همان، ص ۲۰.</ref>
  
آيت الله حاج شيخ عباس محفوظي دامت بركاته درباره بيان سحرآميز آن مرحوم گفته است: «مرحوم حجتي در انتخاب سوژه، استادي بي‌بديل بود. به خوبي به ياد دارم كه او به مناسبتي در مدرسه حاج ملا صادق منبر رفت. آن چنان با حرارت سخن می‌‌گفت كه حتي به آدم فرصت پلك زدن نمی‌‌داد...».<ref> مصاحبه نگارنده با آيت الله حاج شيخ عباس محفوظي، از مدرسين عالي مقام حوزه قم.</ref>
+
آقای حجتی به استادش اشراقی واعظ عشق می‌‌ورزید و استاد هم، این شاگرد باهوش و بااستعداد را آیینه تمام نمای وجود خویش می‌‌دانست و در تعلیم و تربیت او در جهت ترقی و تکامل علمی‌‌ و اخلاقی و معنوی، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نداشت. آقای حجتی سخنوری را با همه ویژگی‌های فصاحت و بلاغت، شجاعت، خلوص و تقوا، آگاهی سیاسی، جامعه شناسی، روان شناسی و پاسخ گویی با دو حربه مهم قلم و بیان و... از این استادِ جامع فراگرفت و در طول عمر بابرکت و کوتاهش عملاً این صفات را به منصه ظهور رساند.
  
'''<I>2. تأليف:</I>'''
+
حجة الاسلام محمدمهدی تاج لنگرودی می‌‌فرماید: «مرحوم حجتی واعظ از نظر فراگیری علوم قرآنی و تفسیر، عشق و علاقه خاصی به مرحوم حاج میرزا محمدتقی اشراقی داشت؛ همان اشراقی واعظی که وقتی در مدرسه فیضیه بر کرسی خطابه قرار می‌‌گرفت، حدود چهار هزار طلبه و مجتهد و مرجع تقلید حضور داشتند و حتی مرحوم [[آیت الله بروجردی|آیت الله العظمی ‌‌بروجردی]] مقید بود به منبر و سخنرانی مرحوم اشراقی گوش فرادهد... .<ref> مصاحبه نگارنده با آیت الله حاج شیخ محمدمهدی تاج لنگرودی، از خطبای محترم تهران.</ref>
  
يكي از ويژگي‌هاي منحصر به فرد مرحوم حجتي آن است كه قلمی ‌‌توانا و قدرتمند داشت و آن چه را نمی‌‌توانست در بالاي منابر و در اجتماعات بگويد، از طريق قلم در خلال سطور مقالاتش در مطبوعات، خصوصاً نشريه راه حق، منتشر می‌‌كرد. اغلب مجلات و روزنامه‌هاي آن عصر مسموم و گمراه كننده بود. آن ها به دليل نداشتن هدف و آرماني جز پول و مقام مادي، از نشر هر گونه داستان‌هاي فضيلت كش و عكس‌هاي رذيلت پرور و مطالب گمراه كننده، خودداري نمی‌‌كردند. و از طرفي هم آقاي حجتي نمی‌‌توانست با بيان سحرآساي خود با مردم تمام نقاط كشور سخن بگويد و در نتيجه افكار جامعه را آن طوري كه بايسته است، نوراني و هدايت نمايد؛ از اين جهت، به انتشار مجله وزين راه حق دست زد. و با آن كه كارشكني و مخالفت با نشر آن می‌‌شد، اراده پولادين و عزم آهنين و استقامت و پشتكار عجيب مرحوم حجتي در امور ديني، موجب شد تا بتواند آن را نشر دهد و بدين وسيله خدمت ديگري را به اجتماع ارائه كند.
+
==خدمات اجتماعی و سیاسی==
  
آيت الله قرباني نيز می‌‌نويسد: «هر كس كه با نشريه ديني «راه حق» آشنايي كاملي داشته است، می‌‌داند كه نشريه وي مقالات متنوع از نويسندگان فاضل و ارجمند آن عصر و زمانِ كشور داشته است و مخصوصاً سرمقاله‌هاي انتقادي و در عين حال مستدل كه بر عليه مفاسد و مظالم حاكم بر كشور با قلم تواناي آن مرحوم نوشته می‌‌شد، چه نقش عالي را در عالم مطبوعات بازي می‌‌كرده و چه خدمت بزرگ به اين آب و خاك، به اين افكار خسته و سركوفته، به اين [[قرآن]] و دين، خلاصه به اين اجتماع می‌‌نمود! آري، حجتي با تلاش و فعاليت و پشتكار فوق‌العاده‌اي كه مخصوص به او بود، توانست تا شماره بيست و هفتم آن را منتشر كرده و از اين راه، خدمت خود را در همه جانب تكميل نمايد».<ref> مجله مجموعه حكمت، ص 21.</ref>
+
مرحوم حجتی در دهه آخر زندگی، یعنی از سال ۱۳۲۸ ش. که از [[قم]] به رشت رفت و در آن جا رحل اقامت افکند، تا آبان ۱۳۳۸ ش. اتفاقات مهم و وقایع فراوانی در ایران رخ داد؛ همانند جریان ۲۸ مرداد ۳۰ تیر، ملی شدن صنعت نفت، مبارزات [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیت الله کاشانی]] و فدائیان اسلام و... از طرفی، ضعف دولت و از طرف دیگر نقشه‌های خائنانه بیگانگان در به انحطاط کشاندن فرهنگ و آداب و رسوم مردم، گسترش فساد و بی‌بندوباری، تغییر خط و فعالیت جریانات منحط و ملحدانه توده‌ای‌ها و بهایی‌ها، استقلال کشور و هویت دینی جوانان برومند این مرز و بوم را به طور جدی تهدید می‌‌کرد.
  
مرحوم حجتي براي ارتقاي سطح علمی‌‌ مجله، همواره از خوانندگان نظرخواهي می‌‌كرد و به همين جهت، بسياري از شبهات و سؤالات مطرح شده به وسيله مغرضين و اجانب كه در جامعه شيوع می‌‌يافت، در مقالات مجله به بهترين وجه پاسخ داده می‌‌شد.  
+
حجة الاسلام حجتی، در این دوران به عنوان یکی از سرداران رشید، در صحنه‌های مختلف خدمات ارزشمندی را انجام داد. در این ده سالی که آن فقید سعید در میان توده‌های مردم می‌‌زیست، به خوبی توانست در دل تمام افراد جامعه جا باز کند و به عنوان شخصیتی نویسنده و سخنوری متعهد در تمام نقاط گیلان، بلکه در بسیاری از شهرهای [[ایران|ایران]] مطرح شود.<ref> مجله طالب حق، محمد جوادی، رشت، آبان ۱۳۷۹ ش.</ref>
  
==خصوصيات و كمالات ==
+
'''<I>وعظ و خطابه:</I>'''
  
آقاي حجتي واعظ، داراي اوصاف و خصايص اخلاقي فراواني بود و مردم را مجذوب اخلاق خويش ساخته بود. در اين جا برخي از اوصاف و كمالات وي را می‌‌آوريم:
+
مرحوم حجتی، در فن [[خطابه]] و سخنوری، وارث استادش محمدتقی اشراقی بود. او واعظی شجاع و بی‌باک بود که با سخنان پرجاذبه‌اش شنوندگان خود را مات و مبهوت می‌‌کرد و شعله‌های هدایت در سینه‌ها برمی‌‌افروخت.
  
'''<I>دليري و شجاعت:</I>'''
+
آیت الله حاج سید مجتبی رودباری، از علمای موجه و فعال رشت، در این باره می‌‌نویسد: «خطابه‌های مؤثر و نافذ مرحوم حجتی برای همیشه در فضای رشت، انزلی، لاهیجان و سایر نقاط گیلان طنین‌انداز بود. حجتی یک فرد بیش نبود، ولی در چند جبهه علیه دشمنان کشور و دیانت شرکت می‌‌نمود. قلم، قدم و زبان، حربه‌های آتشین او در پیکار با دشمنان بود. روزی به همراه ایشان و جمعی از روحانیون، به آستانه اشرفیه و لاهیجان عزیمت نمودیم. آن مرحوم در سه مجلس به منبر رفت و در هر مجلسی مطالب تازه و جداگانه‌ای بیان می‌‌کرد که در جای دیگر گفته نشده بود و این نبوغ و استعداد ذاتی و خدادادی برای همه ما موجب اعجاب و حیرت گردید».<ref> همان مقاله «آخرین دیدار»، سال ۱۳۳۹ ش. ص ۳.</ref>
  
حجتي مردي شجاع و مبارز و سلحشور بود و همواره با مرداني كه از اين روحيه برخوردار بودند، انس و الفت بخصوصي داشت. او در [[نجف]] اشرف و [[قم]] با مرحوم [[شهید نواب صفوی|نواب صفوي]] آشنا گرديد و تا آخر عمرش با او رفاقت خاصي داشت، و [[سید ابوالقاسم کاشانی|آيت الله كاشاني]]، [[امام خميني]]، اشراقي واعظ، [[امام موسی صدر|امام موسي صدر]] و... هم با وي مأنوس بودند. ايشان مبارزات دلاورمردان «فدائيان اسلام» را همواره می‌‌ستود و از آيت الله كاشاني حمايت می‌‌كرد و درباره ملي شدن صنعت نفت سخنراني‌هاي آتشيني داشت. آقاي حجّتي در مقابله با ابتذال و منكرات نيز از هيچ كس واهمه نداشت. آري، يأس و نوميدي در منطق او مفهوم نداشت؛ زيرا عمل و [[ايمان]] و فداكاري، از جمله اموري بود كه در سرلوحه برنامه زندگي‌اش بود.
+
حاج محمد جوادی، مدیر هفته‌نامه طالب حق و دوست دیرینه مرحوم حجتی، که از سال ۱۳۲۹ ش. مدیریت این مجله را در رشت عهده‌دار بود، می‌‌نویسد: «زنده‌یاد حجتی عزیز در فن خطابه، شهامت قابل تحسینی داشت، مردم گیلان برخورد شدید ایشان را در منبر با استاندار مقتدر وقت گیلان و وادار نمودن استاندار را به سکوت در [[مسجد جامع]] کاسه‌فروشان رشت، فراموش نکرده‌اند. این انسان والا و آزاده، از تملق و کرنش بی جا به کلی بیزار و متنفر بود. آن چه را که دیگران جرأت گفتن و نوشتن نداشتند، مرحوم حجتی می‌‌گفت و می‌‌نوشت و در راه حق منتشر می‌‌ساخت».<ref> متن مصاحبه حاج محمد جوادی - مدیر هفته نامه طالب حق - با رادیو گیلان، آبان ۱۳۸۰ ش.</ref>
  
'''<I>3. حمايت بي دريغ از آيت الله كاشاني:</I>'''
+
محقق نامور، آیت الله زین‌العابدین قربانی - نماینده ولی فقیه در گیلان و [[امام جمعه]] محترم رشت - می‌‌گوید: «حجة الاسلام حجتی هنگام سخن سرایی، نقاش هنرمند و صنعتگر ماهر و بی‌نظیری بود و در هنگام نشان دادن نقاط ضعف اجتماع و انتقاد از گوشه و کنار اوضاع زندگی مردم، شعله‌های سوزان از سینه و زبانش زبانه می‌‌کشید».<ref> مجله مجموعه حکمت، ص ۲۱.</ref>
  
مرحوم حجتي ارتباط بسيار نزديكي با آيت الله كاشاني داشت و روحيه جوانمردي، سلحشوري، استقلال خواهي و... آن بزرگوار را می‌‌ستود. در زماني كه آيت الله كاشاني در تهران در غربت و انزوا قرار گرفت، آقاي حجتي براي اثبات حقانيت ايشان و تجليل از فداكاري‌ها و رشادت‌هاي آن بزرگوار در عرصه سياسي، معظم‌له را به رشت دعوت نمود كه اين دعوت از سوي آيت الله كاشاني پذيرفته شد.  
+
آیت الله حاج شیخ عباس محفوظی دامت برکاته درباره بیان سحرآمیز آن مرحوم گفته است: «مرحوم حجتی در انتخاب سوژه، استادی بی‌بدیل بود. به خوبی به یاد دارم که او به مناسبتی در مدرسه حاج ملا صادق منبر رفت. آن چنان با حرارت سخن می‌‌گفت که حتی به آدم فرصت پلک زدن نمی‌‌داد...».<ref> مصاحبه نگارنده با آیت الله حاج شیخ عباس محفوظی، از مدرسین عالی مقام حوزه قم.</ref>
  
قبل از ورود آيت الله كاشاني، حجتي واعظ به منظور جلب حمايت مردم خطه گيلان و در جهت تجليل از آيت الله كاشاني، سخنراني‌هاي بسيار داغ و پرشوري ايراد كرد. تلاش‌هاي وي موجب شد تا جمعيت فراواني براي استقبال از آيت الله كاشاني، به امامزاده هاشم (واقع در 35 كيلومتري جاده رشت-تهران) بروند. به اين ترتيب، آيت الله كاشاني در ميان انبوه جمعيت با تجليل فراوان وارد رشت شد و در منزل آيت الله ضيابري<ref> جهت اطلاع از شرح حال و مبارزات وي، ر.ك: دانشوران و دولتمردان گيل و ديلم؛ گنجينه دانشمندان، اسناد انقلاب اسلامی‌‌ و بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني.</ref> ساكن گرديد.  
+
شادروان حجتی در مبارزات سیاسی، همگام با مردم و در جهت مصالح ملی، خدمات ارزنده‌ای نمود که سخنرانی‌های آن مرحوم در میتینگ پنجاه هزار نفری اتحادیه مسلمین گیلان و بازاریان (در میدان شهرداری رشت)، علیه حکومت غاصب قوام السلطنه در واقعه سی تیر، هیچ گاه از یاد مردم گیلان نمی‌‌رود و همچنین با تشکیل اجتماعات و ایراد سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها مردم را علیه شرکت نفت انگلیسی ایران برمی‌‌انگیخت و در مورد ملی شدن صنعت نفت و آگاهی دادن مردم گیلان نقش حساس و مؤثری داشت.
  
آن گاه علما و مردم دسته دسته براي ديدن ايشان به منزل آيت الله ضيابري می‌‌رفتند. گاهي جمعيت به قدري زياد بود كه ناچار آقاي حجتي از طرف معظم‌له براي آنان سخنراني می‌‌كرد. اين كار ارزشمند آقاي حجتي، ضربه بسيار بزرگي بر پيكر مخالفان روحانيت و به خصوص دشمنان آيت الله كاشاني وارد ساخت. در همين سفر بود كه آيت الله كاشاني براي ديدن بندر انزلي رفت و مردم نيز لانه‌هاي فساد آن شهر را تخريب نمودند كه موجب خوشحالي مؤمنين و وحشت عوامل دولتي در منطقه گرديد.<ref> هفته نامه طالب حق، سال 1379 و مصاحبه محمد جوادي با راديو گيلان، سال 1380 ش.</ref>
+
'''<I>تألیف و نگارش:</I>'''
  
'''<I>4. مخالفت با تغيير خط:</I>'''
+
یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد مرحوم حجتی آن است که قلمی ‌‌توانا و قدرتمند داشت و آن چه را نمی‌‌توانست در بالای منابر و در اجتماعات بگوید، از طریق قلم در خلال سطور مقالاتش در مطبوعات، خصوصاً نشریه راه حق، منتشر می‌‌کرد. اغلب مجلات و روزنامه‌های آن عصر مسموم و گمراه کننده بود. آن ها به دلیل نداشتن هدف و آرمانی جز پول و مقام مادی، از نشر هر گونه داستان‌های فضیلت کش و عکس‌های رذیلت پرور و مطالب گمراه کننده، خودداری نمی‌‌کردند. و از طرفی هم آقای حجتی نمی‌‌توانست با بیان سحرآسای خود با مردم تمام نقاط کشور سخن بگوید و در نتیجه افکار جامعه را آن طوری که بایسته است، نورانی و هدایت نماید؛ از این جهت، به انتشار مجله وزین راه حق دست زد، و با آن که کارشکنی و مخالفت با نشر آن می‌‌شد، اراده پولادین و عزم آهنین و استقامت و پشتکار عجیب مرحوم حجتی در امور دینی، موجب شد تا بتواند آن را نشر دهد و بدین وسیله خدمت دیگری را به اجتماع ارائه کند.
  
در زمان آيت الله العظمی ‌‌بروجردي يكي از موضوعاتي كه در جرايد مطرح بود، مسأله تغيير خط بود. آيت الله العظمی ‌‌بروجردي با متصديان اين امر شديداً برخورد و اظهار مخالفت كرد و معتقد بود كه با شكل گرفتن اين امر، «فرهنگ اسلامي» به خطر خواهد افتاد؛ همچنان كه استعمار در تركيه، خط عربي را محو نمود و زبان و خط لاتين در آن جا رايج و تاريخ اسلامی ‌‌به تاريخ ميلادي مبدل گرديد.<ref> براي اطلاع بيشتر، ر.ك: علل پيشرفت اسلام و انحطاط مسلمين، زين العابدين قرباني، ص 440 به بعد.</ref>
+
آیت الله قربانی نیز می‌‌نویسد: «هر کس که با نشریه دینی «راه حق» آشنایی کاملی داشته است، می‌‌داند که نشریه وی مقالات متنوع از نویسندگان فاضل و ارجمند آن عصر و زمانِ کشور داشته است و مخصوصاً سرمقاله‌های انتقادی و در عین حال مستدل که بر علیه مفاسد و مظالم حاکم بر کشور با قلم توانای آن مرحوم نوشته می‌‌شد، چه نقش عالی را در عالم مطبوعات بازی می‌‌کرده و چه خدمت بزرگ به این آب و خاک، به این افکار خسته و سرکوفته، به این [[قرآن]] و [[دین|دین]]، خلاصه به این اجتماع می‌‌نمود! آری، حجتی با تلاش و فعالیت و پشتکار فوق‌العاده‌ای که مخصوص به او بود، توانست تا شماره بیست و هفتم آن را منتشر کرده و از این راه، خدمت خود را در همه جانب تکمیل نماید».<ref> مجله مجموعه حکمت، ص ۲۱.</ref>
  
حجة الاسلام حجتي براي فرونشاندن اين نغمه شوم وارد ميدان نبرد شد؛ زيرا او به خوبي می‌‌دانست كه هر فكري كه بخواهد رابطه گذشته را با حال، از هم بگسلد، مثل اين است كه بخواهد رشته‌هاي حيات ملت و اصالت آنان را قطع سازد و آنان را از ميان ببرد. او می‌‌دانست كمترين تغييري كه در خط رخ دهد، تغييرات متعدد ديگري را به دنبال خواهد داشت كه به استقلال و قوميت ما لطمه خواهد زد.
+
مرحوم حجتی برای ارتقای سطح علمی‌‌ مجله، همواره از خوانندگان نظرخواهی می‌‌کرد و به همین جهت، بسیاری از شبهات و سؤالات مطرح شده به وسیله مغرضین و اجانب که در جامعه شیوع می‌‌یافت، در مقالات مجله به بهترین وجه پاسخ داده می‌‌شد.  
  
آري، او با انسان‌هاي خود فروخته و ايادي استعمار كه می‌‌خواستند زمينه‌هاي هجوم بيگانگان را در ايران مهيا سازند، به شدت مخالفت كرد و غيورانه و شجاعانه در مقابل آنان می‌‌ايستاد.
+
'''<I>حمایت از آیت الله کاشانی:</I>'''
  
'''<I>5. مبارزه با مفاسد فرهنگي:</I>'''
+
مرحوم حجتی ارتباط بسیار نزدیکی با آیت الله کاشانی داشت و روحیه جوانمردی، سلحشوری، استقلال خواهی و... آن بزرگوار را می‌‌ستود. در زمانی که آیت الله کاشانی در تهران در غربت و انزوا قرار گرفت، آقای حجتی برای اثبات حقانیت ایشان و تجلیل از فداکاری‌ها و رشادت‌های آن بزرگوار در عرصه سیاسی، معظم‌له را به رشت دعوت نمود که این دعوت از سوی آیت الله کاشانی پذیرفته شد. در همین سفر بود که آیت الله کاشانی برای دیدن بندر انزلی رفت و مردم نیز لانه‌های فساد آن شهر را تخریب نمودند که موجب خوشحالی مؤمنین و وحشت عوامل دولتی در منطقه گردید.<ref> هفته نامه طالب حق، سال ۱۳۷۹ و مصاحبه محمد جوادی با رادیو گیلان، سال ۱۳۸۰ ش.</ref>  
  
مرحوم حجتي در احياي [[امر به معروف و نهي از منكر]]، كوشا بود و از هر فرصت، در اجراي اين فريضه الهي كمال بهره را می‌‌برد.
+
'''<I>مخالفت با تغییر خط فارسی:</I>'''
  
'''<I>6. توجه به احكام فقهي:</I>'''
+
در زمان [[آیت الله بروجردی|آیت الله ‌‌بروجردی]] یکی از موضوعاتی که در جراید مطرح بود، مسأله تغییر [[خط]] از فارسی به انگلیسی بود.<ref> استعمار انگلیس برای از بین بردن اسلام و مسلمانان، ترفندهای فراوانی را انجام داد که «تغییر خط فارسی» یکی از آن ها بود این امر به دنبال کشف حجاب و اتحاد شکل لباس به وسیله رضاخان و ایادی مزدور مطرح شد که با مخالفت صریح مراجع و بزرگان خصوصاً آیت الله بروجردی مواجه شد و طرح مزبور در نطفه خفه گردید و استعمار می‌‌خواست با طرح چنین ترفندی، ملت غیور ایران را نیز دچار همان بلایی کند که بر سر مسلمانان ترکیه آمده است و هویت دینی و ملی را از آنان گرفت، اما خوشبختانه این طرح در ایران با شکست مواجه گردید. (ر.ک: علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین).</ref> آیت الله العظمی ‌‌بروجردی با متصدیان این امر شدیداً برخورد و اظهار مخالفت کرد و معتقد بود که با شکل گرفتن این امر، «[[فرهنگ]] اسلامی» به خطر خواهد افتاد؛ همچنان که استعمار در [[ترکیه|ترکیه]]، خط عربی را محو نمود و زبان و خط لاتین در آن جا رایج و تاریخ اسلامی ‌‌به تاریخ میلادی مبدل گردید.<ref> برای اطلاع بیشتر، ر.ک: علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، زین العابدین قربانی، ص ۴۴۰ به بعد.</ref> حجة الاسلام حجتی برای فرونشاندن این نغمه شوم وارد میدان نبرد شد؛ زیرا او به خوبی می‌‌دانست که هر فکری که بخواهد رابطه گذشته را با حال، از هم بگسلد، مثل این است که بخواهد رشته‌های حیات ملت و اصالت آنان را قطع سازد و آنان را از میان ببرد. او می‌‌دانست کمترین تغییری که در خط رخ دهد، تغییرات متعدد دیگری را به دنبال خواهد داشت که به استقلال و قومیت ما لطمه خواهد زد. آری، او با انسان‌های خود فروخته و ایادی استعمار که می‌‌خواستند زمینه‌های هجوم بیگانگان را در ایران مهیا سازند، به شدت مخالفت کرد و غیورانه و شجاعانه در مقابل آنان می‌‌ایستاد.
  
آقاي حجتي به مسائل فقهي بسيار حساس بود و از قوانين الهي و [[شریعت|شريعت]] نبوي براي تسهيل امور مردم بهره می‌‌جست.
+
==خصوصیات و کمالات==
  
'''<I>7. راهنمايي طلاب جوان:</I>'''
+
آقای حجتی واعظ، دارای اوصاف و خصایص اخلاقی فراوانی بود و مردم را مجذوب [[اخلاق]] خویش ساخته بود. در این جا برخی از اوصاف و کمالات وی را می‌‌آوریم:
  
حجة الاسلام شيخ حسن حجتي براي طلاب جوان همانند دوستي مهرمان و پدري دلسوز و همكاري صديق بشمار می‌‌رفت و مرشد و راهنماي آنان در امر خطير تبليغ و ترويج [[احكام]] نوراني [[اسلام]] بود.
+
'''<I>دلیری و شجاعت:</I>'''
  
==ويژگي‌هاي ديگر شیخ==
+
حجتی مردی [[شجاعت|شجاع]] و مبارز و سلحشور بود و همواره با مردانی که از این روحیه برخوردار بودند، انس و الفت بخصوصی داشت. او در [[نجف]] اشرف و [[قم]] با مرحوم [[شهید نواب صفوی|نواب صفوی]] آشنا گردید و تا آخر عمرش با او رفاقت خاصی داشت، و [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیت الله کاشانی]]، [[امام خمینی]]، اشراقی واعظ، [[امام موسی صدر|امام موسی صدر]] و... هم با وی مأنوس بودند. آقای حجّتی در مقابله با ابتذال و منکرات نیز از هیچ کس واهمه نداشت. یأس و نومیدی در منطق او مفهوم نداشت؛ زیرا عمل و [[ایمان]] و فداکاری، از جمله اموری بود که در سرلوحه برنامه زندگی‌اش بود.
  
آقاي حاج محمد جوادي، با اشاره به برخي سجاياي اخلاقي مرحوم حجتي گفته است: «از هيچ كس جز خدا بيم و هراس نداشت. از تملق و كرنش بي‌جا به كلي بيزار بود و با صراحت عجيبي اين شيوه ناپسند و مذموم را تقبيح می‌‌كرد. در راه مبارزه با فساد و منكرات، سرسخت و در برابر حقايق، بي‌پرده و در انتقاد، مستدل و متهور بود. هرگز به خاطر خوش آمدگويي اين و آن، برخلاف معتقدات قلبي خود سخن نمی‌‌گفت. محضرش بسيار گرم و شيرين و سرشار از لطف و ذوق بود. تا آخرين لحظات عمر در راه اعتلاي نام پرافتخار مذهب «[[شیعه|تشيع]]» هيچ گاه از پاي ننشست و با شهامت هر چه تمامتر از حريم مقدس «اسلام» در آن روزهاي پرخوف و خطر، جانانه دفاع نمود. اين سخنور كم‌نظير و سخندان باصفا و صميمي، حامی ‌‌ضعفا و ستم ديدگان و خانه‌اش پناهگاه و ملجأ براي ارباب رجوع بود. آوازه شهرتش به ساير كشورهاي اسلامی ‌‌نيز رسيده بود.
+
'''<I>توجه به احکام اسلامی:</I>'''
  
شادروان حجتي در مبارزات سياسي، همگام با مردم و در جهت مصالح ملي، خدمات ارزنده‌اي نمود كه سخنراني‌هاي آن مرحوم در ميتينگ پنجاه هزار نفري اتحاديه مسلمين گيلان و بازاريان (در ميدان شهرداري رشت)...، عليه حكومت غاصب قوام السلطنه در واقعه سي تير، هيچ گاه از ياد مردم گيلان نمی‌‌رود و همچنين با تشكيل اجتماعات و ايراد سخنراني‌ها و اعلاميه‌ها مردم را عليه شركت نفت انگليسي ايران برمی‌‌انگيخت و در مورد ملي شدن صنعت نفت و آگاهي دادن مردم گيلان نقش حساس و مؤثري داشت.
+
آقای حجتی به مسائل فقهی بسیار حساس بود و از قوانین الهی و [[شریعت|شریعت]] نبوی برای تسهیل امور مردم بهره می‌‌جست. وی همچنین در احیای [[امر به معروف و نهی از منکر]]، کوشا بود و از هر فرصت، در اجرای این فریضه الهی کمال بهره را می‌‌برد.  
  
خطيب محبوب گيلان، ورزشكار بود؛ در صورتي كه در آن زمان علما و روحانيان كمتر به امر ورزش می‌‌پرداختند. (او همچنين به) رانندگي می‌‌پرداخت با رانندگي خود نشان داد كه پيشرفت‌هاي علمی ‌‌امروز مغايرتي با اسلام ندارد.<ref> مصاحبه حاج محمد جوادي با راديو گيلان، (با اندكي تغيير).</ref>
+
'''<I>راهنمایی طلاب جوان:</I>'''
  
==وفات ==
+
حجة الاسلام شیخ حسن حجتی برای طلاب جوان همانند دوستی مهرمان و پدری دلسوز و همکاری صدیق بشمار می‌‌رفت و مرشد و راهنمای آنان در امر خطیر تبلیغ و ترویج [[احکام]] نورانی [[اسلام]] بود.
  
حجة الاسلام حاج شيخ حسن حجتي واعظ با آن كه عمرش كوتاه بود، ولي در اين مدت كوتاه خويش، خوش درخشيد و خدمات شاياني را براي خلق خدا انجام داد. او سرانجام در پنجم آبان 1338 ش. در جاده قم-اصفهان تصادف كرد و دارفاني را وداع گفت.
+
'''''دیگر سجایای اخلاقی:'''''
  
تشييع جنازه كم‌نظيري در قم از ايشان شد و مرحوم آيت الله حاج سيد مرتضي مرتضوي لنگرودي بر پيكرش [[نماز]] گزارد و زماني كه كاروان رشتي‌ها براي شركت در فاتحه به قم آمده بودند، مرحوم شهشاني از زحمات مرحوم حجتي، مخصوصاً در تغيير خط (و مخالفت جدي وي با سعيد نفيسي) سخنان جالبي مطرح نمود.<ref> استعمار انگليس براي از بين بردن اسلام و مسلمانان، ترفندهاي فراواني را انجام داد كه «تغيير خط فارسي» يكي از آن ها بود اين امر به دنبال كشف حجاب و اتحاد شكل لباس به وسيله رضاخان و ايادي مزدور مطرح شد كه با مخالفت صريح مراجع و بزرگان خصوصاً آيت الله بروجردي مواجه شد و طرح مزبور در نطفه خفه گرديد و استعمار می‌‌خواست با طرح چنين ترفندي، ملت غيور ايران را نيز دچار همان بلايي كند كه بر سر مسلمانان تركيه آمده است و هويت ديني و ملي را از آنان گرفت، اما خوشبختانه اين طرح در ايران با شكست مواجه گرديد. (ر.ك: علل پيشرفت اسلام و انحطاط مسلمين).</ref> مرحوم آيت الله بروجردي از موضوع تغيير خط به لاتين بسيار متأثر شد و فرمود: چرا در زمان حيات اين گونه افراد، مرا باخبر نمی‌‌سازيد؟!».<ref> دانشوران و دلتمردان گيل و ديلم، ص 157.</ref>
+
آقای حاج محمد جوادی، با اشاره به برخی سجایای اخلاقی مرحوم حجتی گفته است: «از هیچ کس جز خدا بیم و هراس نداشت. از تملق و کرنش بی‌جا به کلی بیزار بود و با صراحت عجیبی این شیوه ناپسند و مذموم را تقبیح می‌‌کرد. در راه مبارزه با فساد و منکرات، سرسخت و در برابر حقایق، بی‌پرده و در انتقاد، مستدل و متهور بود. هرگز به خاطر خوش آمدگویی این و آن، برخلاف معتقدات قلبی خود سخن نمی‌‌گفت. محضرش بسیار گرم و شیرین و سرشار از لطف و ذوق بود. تا آخرین لحظات عمر در راه اعتلای نام پرافتخار مذهب «[[شیعه|تشیع]]» هیچ گاه از پای ننشست و با شهامت هر چه تمامتر از حریم مقدس «اسلام» در آن روزهای پرخوف و خطر، جانانه دفاع نمود. این سخنور کم‌نظیر و سخندان باصفا و صمیمی، حامی ‌‌ضعفا و ستم دیدگان و خانه‌اش پناهگاه و ملجأ برای ارباب رجوع بود. آوازه شهرتش به سایر کشورهای اسلامی ‌‌نیز رسیده بود ...».<ref> مصاحبه حاج محمد جوادی با رادیو گیلان، (با اندکی تغییر).</ref>  
  
مرحوم حجتي و فرزندش بعد از تشييع و نماز، در قبرستان شيخان قم دفن شد.
+
[[پرونده:Waez.jpg|thumb|left|موقعیت مکانی قبور حسن حجتی واعظ و [[ابوالقاسم حجتی|پدرشان]] در قبرستان شیخان [[قم]]]]
  
<br />
+
==وفات==
----
 
به دستور دانشمند معظم آيت الله امام موسي صدر، كه از دوستان و ياران صميمی ‌‌مرحوم حجتي واعظ بود، براي سنگ قبر حجة الاسلام آقاي حاج شيخ حسن حجتي عبارتي نوشته شد كه نشان دهنده عظمت روحي و اخلاقي آن مرحوم در نزد دوستان و ياران صميمی‌‌ و بزرگاني همچون امام موسي صدر است.
 
  
آن عبارت چنين است: «در اين مكان، خورشيد درخشان شمال ايران، زبان گوياي [[اسلام]]، سپر محكم [[دين]]، ركن الاسلام والمسلمين، ثقة المحدثين آقاي حاج شيخ حسن حجتي نجفي طاب ثراه غروب كرده است. حوزه‌هاي علميه [[قم]] و [[نجف]] به تربيت و تكميل او همت گماشته و عمر كوتاه سي و دو ساله‌اش مشحون از خدمات ذي‌قيمت و كم‌نظير به وسيله زبان و قلم و قدم به اسلام و مسلمين بوده است. طنين خطابه‌هاي مؤثر و شماره‌هاي مجله وزين راه حق و خدمات او به مردم هرگز فراموش نمی‌‌شود. فضايل اخلاقي و كمالات انساني، او را در شمار فرزندان حقيقي اسلام درآورده است...».
+
حجة الاسلام حاج شیخ حسن حجتی واعظ با آن که عمرش کوتاه بود، ولی در این مدت کوتاه خویش، خوش درخشید و خدمات شایانی را برای خلق خدا انجام داد. او سرانجام در پنجم آبان ۱۳۳۸ ش. در جاده قم-اصفهان تصادف کرد و دار فانی را وداع گفت. [[تشییع جنازه|تشییع جنازه]] کم‌نظیری در [[قم]] از ایشان شد و مرحوم آیت الله [[سيد مرتضي مرتضوي لنگرودي|سید مرتضی لنگرودی]] بر پیکرش [[نماز میت|نماز]] گزارد و در قبرستان شیخان قم دفن شد. 
 +
 
 +
به دستور دانشمند معظم آیت الله [[امام موسی صدر|امام موسی صدر]]، که از دوستان و یاران صمیمی ‌‌مرحوم حجتی واعظ بود، برای سنگ قبر حجة الاسلام آقای حاج شیخ حسن حجتی عبارتی نوشته شد که نشان دهنده عظمت روحی و اخلاقی آن مرحوم است. آن عبارت چنین است: «در این مکان، خورشید درخشان شمال [[ایران|ایران]]، زبان گویای [[اسلام]]، سپر محکم [[دین]]، رکن الاسلام والمسلمین، ثقة المحدثین آقای حاج شیخ حسن حجتی نجفی طاب ثراه غروب کرده است. حوزه‌های علمیه [[قم]] و [[نجف]] به تربیت و تکمیل او همت گماشته و عمر کوتاه سی و دو ساله‌اش مشحون از خدمات ذی‌قیمت و کم‌نظیر به وسیله زبان و قلم و قدم به اسلام و مسلمین بوده است. طنین خطابه‌های مؤثر و شماره‌های مجله وزین راه حق و خدمات او به مردم هرگز فراموش نمی‌‌شود. فضایل اخلاقی و کمالات انسانی، او را در شمار فرزندان حقیقی اسلام درآورده است...».
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 +
==منابع==
 +
 +
*محمدتقی ادهم‌نژاد لنگرودی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۶، صفحه ۱۸۶-۲۱۰.
  
==منابع==
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:حجتی0.jpg|از راست: شهاب الدین اشراقی، حسن حجتی واعظ و شهید [[سید مصطفی خمینی|سید مصطفی خمینی]]
 +
پرونده:حجتی000.jpg|حسن حجتی واعظ
 +
پرونده:حجتی00.jpg|مزار حسن حجتی واعظ در کنار ابوالقاسم حجتی در قبرستان شیخان [[قم]]
  
* محمدتقي ادهم‌نژاد لنگرودي، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد 16، صفحه 186-210.
+
</gallery>
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|حجتی واعظ،حسن]]
 +
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
 +
[[رده:مدفونین در قبرستان شیخان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۵

شیخ حسن حجتی واعظ (۱۳۰۶-۱۳۳۸ ش) فرزند آیت الله ابوالقاسم حجتی، واعظ جوان گیلانی و از روحانیون مبارز پیش از انقلاب بود که در حفظ فرهنگ و آداب اسلامی خدمات مهمی داشت. وی مبارزات دلاورمردان «فدائیان اسلام» را همواره می‌‌ستود و درباره ملی شدن صنعت نفت سخنرانی‌های آتشینی داشت. مرحوم حجتی همچنین قلمی ‌‌توانا داشت و آن چه را نمی‌‌توانست در بالای منابر بگوید، از طریق قلم در مقالاتش، خصوصاً نشریه «راه حق» منتشر می‌‌کرد.

۲۲۰px
نام کامل حسن حجتی واعظ
زادروز ۱۳۰۶ شمسی
زادگاه نجف
وفات ۱۳۳۸ شمسی
مدفن قم، قبرستان شیخان

Line.png

اساتید

میرزا محمدتقی اشراقی، سید محمدتقی خوانساری


آثار

مقالات متنوع در نشریه دینی «راه حق»


ولادت و خاندان

حسن حجتی در سال ۱۳۰۶ ش. در نجف اشرف و در خانواده‌ای روحانی پای به عرصه وجود گذاشت. پدرش آیت الله شیخ ابوالقاسم حجتی گیلانی، از علمای معروف رشت بود که در اواخر عمر به قم مهاجرت نمود. از آثار قلمی ‌‌شیخ ابوالقاسم، تفسیر سوره یوسف و شرح احوال ائمه معصوم علیهم السلام، حاشیه بر مکاسب و رسائل و کفایة الاصول است که به صورت خطی از وی به یادگار مانده است.

تحصیلات و استادان

شیخ حسن حجتی گیلانی، دوران کودکی را در نجف اشرف سپری نمود و چون در سال ۱۳۱۱ ش. پدر بزرگوارش از نجف اشرف به ایران بازگشت، وی نیز همراه پدر به رشت رفت و مشغول تحصیلات علوم جدید و کلاسیک شد و مدرک سیکل را دریافت کرد. پس از آن، پدر بزرگوارش او را در پانزده سالگی برای تحصیل علوم دینی به قم فرستاد.

شیخ حسن در سال ۱۳۲۱ ش. وارد حوزه علمیه قم شد و تا سال ۱۳۲۳ ش. در قم مشغول تحصیل بود و در اواخر همان سال، در حالی که تازه به فراگیری لمعه و قوانین اشتغال داشت، قم را به قصد نجف اشرف ترک کرد و در جوار حرم علوی در حوزه بزرگ نجف اشرف رحل اقامت افکند. وی به مدت دو سال و اندی در آن بلده طیبه مشغول فراگیری سطوح متوسط فقه و اصول گردید و موفق به اتمام کتاب‌های لمعه، قوانین، رسائل و مکاسب شد.

حجة الاسلام حجتی بعد از اتمام رسائل و مکاسب و قسمتی از کفایه و استفاده علمی‌‌ و معنوی از فضای ملکوتی شهر نجف اشرف، مجدداً در سال ۱۳۲۵ ش. وارد قم شد و از محضر استادان بزرگوار حوزه قم به مدت سه سال، یعنی تا سال ۱۳۲۸ ش. و منحصراً از محضر دو دانشمند بزرگوار میرزا محمدتقی اشراقی (م، ۱۳۶۸ ق) و آقا سید محمدتقی خوانساری کمال بهره علمی‌‌ و معنوی برد.[۱]

وی بخشی از کفایه، خارج فقه، تفسیر، فن خطابه و فلسفه را در محضر آیت الله حاج میرزا محمدتقی اشراقی و نیز فقه و اصول و اخلاق را در محضر آیت الله حاج سید محمدتقی خوانساری (م، ۱۳۷۱ ق) به اتمام رسانید.

حجة الاسلام حجتی واعظ از شاگردان خصوصی مرحوم اشراقی بشمار می‌‌رفت؛ زیرا صرف نظر از درس‌های اصول، تفسیر و فلسفه، که به نحو عمومی ‌‌از محضرش استفاده می‌‌نمود، مطالب خصوصی و درس‌های فردی نیز از معظم‌له فراگرفت و آن چنان مورد لطف و توجه و مایه امیدواری آن فقید سعید بود که مرحوم اشراقی بعد از آن که شاگرد دست پرورده خود را به عنوان تمرین و امتحان در مدرسه فیضیه به منبر فرستاد و او در مقابل آن همه جمعیت و استادان و فضلا و بزرگان و طلاب از عهده کار منبر، خوب برآمد، خطاب به او کرد و گفت: «من خود را بعد از این، در شما می‌‌بینم».[۲]

آقای حجتی به استادش اشراقی واعظ عشق می‌‌ورزید و استاد هم، این شاگرد باهوش و بااستعداد را آیینه تمام نمای وجود خویش می‌‌دانست و در تعلیم و تربیت او در جهت ترقی و تکامل علمی‌‌ و اخلاقی و معنوی، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نداشت. آقای حجتی سخنوری را با همه ویژگی‌های فصاحت و بلاغت، شجاعت، خلوص و تقوا، آگاهی سیاسی، جامعه شناسی، روان شناسی و پاسخ گویی با دو حربه مهم قلم و بیان و... از این استادِ جامع فراگرفت و در طول عمر بابرکت و کوتاهش عملاً این صفات را به منصه ظهور رساند.

حجة الاسلام محمدمهدی تاج لنگرودی می‌‌فرماید: «مرحوم حجتی واعظ از نظر فراگیری علوم قرآنی و تفسیر، عشق و علاقه خاصی به مرحوم حاج میرزا محمدتقی اشراقی داشت؛ همان اشراقی واعظی که وقتی در مدرسه فیضیه بر کرسی خطابه قرار می‌‌گرفت، حدود چهار هزار طلبه و مجتهد و مرجع تقلید حضور داشتند و حتی مرحوم آیت الله العظمی ‌‌بروجردی مقید بود به منبر و سخنرانی مرحوم اشراقی گوش فرادهد... .[۳]

خدمات اجتماعی و سیاسی

مرحوم حجتی در دهه آخر زندگی، یعنی از سال ۱۳۲۸ ش. که از قم به رشت رفت و در آن جا رحل اقامت افکند، تا آبان ۱۳۳۸ ش. اتفاقات مهم و وقایع فراوانی در ایران رخ داد؛ همانند جریان ۲۸ مرداد ۳۰ تیر، ملی شدن صنعت نفت، مبارزات آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام و... از طرفی، ضعف دولت و از طرف دیگر نقشه‌های خائنانه بیگانگان در به انحطاط کشاندن فرهنگ و آداب و رسوم مردم، گسترش فساد و بی‌بندوباری، تغییر خط و فعالیت جریانات منحط و ملحدانه توده‌ای‌ها و بهایی‌ها، استقلال کشور و هویت دینی جوانان برومند این مرز و بوم را به طور جدی تهدید می‌‌کرد.

حجة الاسلام حجتی، در این دوران به عنوان یکی از سرداران رشید، در صحنه‌های مختلف خدمات ارزشمندی را انجام داد. در این ده سالی که آن فقید سعید در میان توده‌های مردم می‌‌زیست، به خوبی توانست در دل تمام افراد جامعه جا باز کند و به عنوان شخصیتی نویسنده و سخنوری متعهد در تمام نقاط گیلان، بلکه در بسیاری از شهرهای ایران مطرح شود.[۴]

وعظ و خطابه:

مرحوم حجتی، در فن خطابه و سخنوری، وارث استادش محمدتقی اشراقی بود. او واعظی شجاع و بی‌باک بود که با سخنان پرجاذبه‌اش شنوندگان خود را مات و مبهوت می‌‌کرد و شعله‌های هدایت در سینه‌ها برمی‌‌افروخت.

آیت الله حاج سید مجتبی رودباری، از علمای موجه و فعال رشت، در این باره می‌‌نویسد: «خطابه‌های مؤثر و نافذ مرحوم حجتی برای همیشه در فضای رشت، انزلی، لاهیجان و سایر نقاط گیلان طنین‌انداز بود. حجتی یک فرد بیش نبود، ولی در چند جبهه علیه دشمنان کشور و دیانت شرکت می‌‌نمود. قلم، قدم و زبان، حربه‌های آتشین او در پیکار با دشمنان بود. روزی به همراه ایشان و جمعی از روحانیون، به آستانه اشرفیه و لاهیجان عزیمت نمودیم. آن مرحوم در سه مجلس به منبر رفت و در هر مجلسی مطالب تازه و جداگانه‌ای بیان می‌‌کرد که در جای دیگر گفته نشده بود و این نبوغ و استعداد ذاتی و خدادادی برای همه ما موجب اعجاب و حیرت گردید».[۵]

حاج محمد جوادی، مدیر هفته‌نامه طالب حق و دوست دیرینه مرحوم حجتی، که از سال ۱۳۲۹ ش. مدیریت این مجله را در رشت عهده‌دار بود، می‌‌نویسد: «زنده‌یاد حجتی عزیز در فن خطابه، شهامت قابل تحسینی داشت، مردم گیلان برخورد شدید ایشان را در منبر با استاندار مقتدر وقت گیلان و وادار نمودن استاندار را به سکوت در مسجد جامع کاسه‌فروشان رشت، فراموش نکرده‌اند. این انسان والا و آزاده، از تملق و کرنش بی جا به کلی بیزار و متنفر بود. آن چه را که دیگران جرأت گفتن و نوشتن نداشتند، مرحوم حجتی می‌‌گفت و می‌‌نوشت و در راه حق منتشر می‌‌ساخت».[۶]

محقق نامور، آیت الله زین‌العابدین قربانی - نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه محترم رشت - می‌‌گوید: «حجة الاسلام حجتی هنگام سخن سرایی، نقاش هنرمند و صنعتگر ماهر و بی‌نظیری بود و در هنگام نشان دادن نقاط ضعف اجتماع و انتقاد از گوشه و کنار اوضاع زندگی مردم، شعله‌های سوزان از سینه و زبانش زبانه می‌‌کشید».[۷]

آیت الله حاج شیخ عباس محفوظی دامت برکاته درباره بیان سحرآمیز آن مرحوم گفته است: «مرحوم حجتی در انتخاب سوژه، استادی بی‌بدیل بود. به خوبی به یاد دارم که او به مناسبتی در مدرسه حاج ملا صادق منبر رفت. آن چنان با حرارت سخن می‌‌گفت که حتی به آدم فرصت پلک زدن نمی‌‌داد...».[۸]

شادروان حجتی در مبارزات سیاسی، همگام با مردم و در جهت مصالح ملی، خدمات ارزنده‌ای نمود که سخنرانی‌های آن مرحوم در میتینگ پنجاه هزار نفری اتحادیه مسلمین گیلان و بازاریان (در میدان شهرداری رشت)، علیه حکومت غاصب قوام السلطنه در واقعه سی تیر، هیچ گاه از یاد مردم گیلان نمی‌‌رود و همچنین با تشکیل اجتماعات و ایراد سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها مردم را علیه شرکت نفت انگلیسی ایران برمی‌‌انگیخت و در مورد ملی شدن صنعت نفت و آگاهی دادن مردم گیلان نقش حساس و مؤثری داشت.

تألیف و نگارش:

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد مرحوم حجتی آن است که قلمی ‌‌توانا و قدرتمند داشت و آن چه را نمی‌‌توانست در بالای منابر و در اجتماعات بگوید، از طریق قلم در خلال سطور مقالاتش در مطبوعات، خصوصاً نشریه راه حق، منتشر می‌‌کرد. اغلب مجلات و روزنامه‌های آن عصر مسموم و گمراه کننده بود. آن ها به دلیل نداشتن هدف و آرمانی جز پول و مقام مادی، از نشر هر گونه داستان‌های فضیلت کش و عکس‌های رذیلت پرور و مطالب گمراه کننده، خودداری نمی‌‌کردند. و از طرفی هم آقای حجتی نمی‌‌توانست با بیان سحرآسای خود با مردم تمام نقاط کشور سخن بگوید و در نتیجه افکار جامعه را آن طوری که بایسته است، نورانی و هدایت نماید؛ از این جهت، به انتشار مجله وزین راه حق دست زد، و با آن که کارشکنی و مخالفت با نشر آن می‌‌شد، اراده پولادین و عزم آهنین و استقامت و پشتکار عجیب مرحوم حجتی در امور دینی، موجب شد تا بتواند آن را نشر دهد و بدین وسیله خدمت دیگری را به اجتماع ارائه کند.

آیت الله قربانی نیز می‌‌نویسد: «هر کس که با نشریه دینی «راه حق» آشنایی کاملی داشته است، می‌‌داند که نشریه وی مقالات متنوع از نویسندگان فاضل و ارجمند آن عصر و زمانِ کشور داشته است و مخصوصاً سرمقاله‌های انتقادی و در عین حال مستدل که بر علیه مفاسد و مظالم حاکم بر کشور با قلم توانای آن مرحوم نوشته می‌‌شد، چه نقش عالی را در عالم مطبوعات بازی می‌‌کرده و چه خدمت بزرگ به این آب و خاک، به این افکار خسته و سرکوفته، به این قرآن و دین، خلاصه به این اجتماع می‌‌نمود! آری، حجتی با تلاش و فعالیت و پشتکار فوق‌العاده‌ای که مخصوص به او بود، توانست تا شماره بیست و هفتم آن را منتشر کرده و از این راه، خدمت خود را در همه جانب تکمیل نماید».[۹]

مرحوم حجتی برای ارتقای سطح علمی‌‌ مجله، همواره از خوانندگان نظرخواهی می‌‌کرد و به همین جهت، بسیاری از شبهات و سؤالات مطرح شده به وسیله مغرضین و اجانب که در جامعه شیوع می‌‌یافت، در مقالات مجله به بهترین وجه پاسخ داده می‌‌شد.

حمایت از آیت الله کاشانی:

مرحوم حجتی ارتباط بسیار نزدیکی با آیت الله کاشانی داشت و روحیه جوانمردی، سلحشوری، استقلال خواهی و... آن بزرگوار را می‌‌ستود. در زمانی که آیت الله کاشانی در تهران در غربت و انزوا قرار گرفت، آقای حجتی برای اثبات حقانیت ایشان و تجلیل از فداکاری‌ها و رشادت‌های آن بزرگوار در عرصه سیاسی، معظم‌له را به رشت دعوت نمود که این دعوت از سوی آیت الله کاشانی پذیرفته شد. در همین سفر بود که آیت الله کاشانی برای دیدن بندر انزلی رفت و مردم نیز لانه‌های فساد آن شهر را تخریب نمودند که موجب خوشحالی مؤمنین و وحشت عوامل دولتی در منطقه گردید.[۱۰]

مخالفت با تغییر خط فارسی:

در زمان آیت الله ‌‌بروجردی یکی از موضوعاتی که در جراید مطرح بود، مسأله تغییر خط از فارسی به انگلیسی بود.[۱۱] آیت الله العظمی ‌‌بروجردی با متصدیان این امر شدیداً برخورد و اظهار مخالفت کرد و معتقد بود که با شکل گرفتن این امر، «فرهنگ اسلامی» به خطر خواهد افتاد؛ همچنان که استعمار در ترکیه، خط عربی را محو نمود و زبان و خط لاتین در آن جا رایج و تاریخ اسلامی ‌‌به تاریخ میلادی مبدل گردید.[۱۲] حجة الاسلام حجتی برای فرونشاندن این نغمه شوم وارد میدان نبرد شد؛ زیرا او به خوبی می‌‌دانست که هر فکری که بخواهد رابطه گذشته را با حال، از هم بگسلد، مثل این است که بخواهد رشته‌های حیات ملت و اصالت آنان را قطع سازد و آنان را از میان ببرد. او می‌‌دانست کمترین تغییری که در خط رخ دهد، تغییرات متعدد دیگری را به دنبال خواهد داشت که به استقلال و قومیت ما لطمه خواهد زد. آری، او با انسان‌های خود فروخته و ایادی استعمار که می‌‌خواستند زمینه‌های هجوم بیگانگان را در ایران مهیا سازند، به شدت مخالفت کرد و غیورانه و شجاعانه در مقابل آنان می‌‌ایستاد.

خصوصیات و کمالات

آقای حجتی واعظ، دارای اوصاف و خصایص اخلاقی فراوانی بود و مردم را مجذوب اخلاق خویش ساخته بود. در این جا برخی از اوصاف و کمالات وی را می‌‌آوریم:

دلیری و شجاعت:

حجتی مردی شجاع و مبارز و سلحشور بود و همواره با مردانی که از این روحیه برخوردار بودند، انس و الفت بخصوصی داشت. او در نجف اشرف و قم با مرحوم نواب صفوی آشنا گردید و تا آخر عمرش با او رفاقت خاصی داشت، و آیت الله کاشانی، امام خمینی، اشراقی واعظ، امام موسی صدر و... هم با وی مأنوس بودند. آقای حجّتی در مقابله با ابتذال و منکرات نیز از هیچ کس واهمه نداشت. یأس و نومیدی در منطق او مفهوم نداشت؛ زیرا عمل و ایمان و فداکاری، از جمله اموری بود که در سرلوحه برنامه زندگی‌اش بود.

توجه به احکام اسلامی:

آقای حجتی به مسائل فقهی بسیار حساس بود و از قوانین الهی و شریعت نبوی برای تسهیل امور مردم بهره می‌‌جست. وی همچنین در احیای امر به معروف و نهی از منکر، کوشا بود و از هر فرصت، در اجرای این فریضه الهی کمال بهره را می‌‌برد.

راهنمایی طلاب جوان:

حجة الاسلام شیخ حسن حجتی برای طلاب جوان همانند دوستی مهرمان و پدری دلسوز و همکاری صدیق بشمار می‌‌رفت و مرشد و راهنمای آنان در امر خطیر تبلیغ و ترویج احکام نورانی اسلام بود.

دیگر سجایای اخلاقی:

آقای حاج محمد جوادی، با اشاره به برخی سجایای اخلاقی مرحوم حجتی گفته است: «از هیچ کس جز خدا بیم و هراس نداشت. از تملق و کرنش بی‌جا به کلی بیزار بود و با صراحت عجیبی این شیوه ناپسند و مذموم را تقبیح می‌‌کرد. در راه مبارزه با فساد و منکرات، سرسخت و در برابر حقایق، بی‌پرده و در انتقاد، مستدل و متهور بود. هرگز به خاطر خوش آمدگویی این و آن، برخلاف معتقدات قلبی خود سخن نمی‌‌گفت. محضرش بسیار گرم و شیرین و سرشار از لطف و ذوق بود. تا آخرین لحظات عمر در راه اعتلای نام پرافتخار مذهب «تشیع» هیچ گاه از پای ننشست و با شهامت هر چه تمامتر از حریم مقدس «اسلام» در آن روزهای پرخوف و خطر، جانانه دفاع نمود. این سخنور کم‌نظیر و سخندان باصفا و صمیمی، حامی ‌‌ضعفا و ستم دیدگان و خانه‌اش پناهگاه و ملجأ برای ارباب رجوع بود. آوازه شهرتش به سایر کشورهای اسلامی ‌‌نیز رسیده بود ...».[۱۳]

موقعیت مکانی قبور حسن حجتی واعظ و پدرشان در قبرستان شیخان قم

وفات

حجة الاسلام حاج شیخ حسن حجتی واعظ با آن که عمرش کوتاه بود، ولی در این مدت کوتاه خویش، خوش درخشید و خدمات شایانی را برای خلق خدا انجام داد. او سرانجام در پنجم آبان ۱۳۳۸ ش. در جاده قم-اصفهان تصادف کرد و دار فانی را وداع گفت. تشییع جنازه کم‌نظیری در قم از ایشان شد و مرحوم آیت الله سید مرتضی لنگرودی بر پیکرش نماز گزارد و در قبرستان شیخان قم دفن شد.

به دستور دانشمند معظم آیت الله امام موسی صدر، که از دوستان و یاران صمیمی ‌‌مرحوم حجتی واعظ بود، برای سنگ قبر حجة الاسلام آقای حاج شیخ حسن حجتی عبارتی نوشته شد که نشان دهنده عظمت روحی و اخلاقی آن مرحوم است. آن عبارت چنین است: «در این مکان، خورشید درخشان شمال ایران، زبان گویای اسلام، سپر محکم دین، رکن الاسلام والمسلمین، ثقة المحدثین آقای حاج شیخ حسن حجتی نجفی طاب ثراه غروب کرده است. حوزه‌های علمیه قم و نجف به تربیت و تکمیل او همت گماشته و عمر کوتاه سی و دو ساله‌اش مشحون از خدمات ذی‌قیمت و کم‌نظیر به وسیله زبان و قلم و قدم به اسلام و مسلمین بوده است. طنین خطابه‌های مؤثر و شماره‌های مجله وزین راه حق و خدمات او به مردم هرگز فراموش نمی‌‌شود. فضایل اخلاقی و کمالات انسانی، او را در شمار فرزندان حقیقی اسلام درآورده است...».

پانویس

  1. «افول ستاره فروزان از آسمان اسلام»، زین العابدین قربانی، مجله مجموعه حکمت، سال سوم، شماره ۱۰، آذر سال ۱۳۳۸ ش. ص ۲۲-۱۹.
  2. همان، ص ۲۰.
  3. مصاحبه نگارنده با آیت الله حاج شیخ محمدمهدی تاج لنگرودی، از خطبای محترم تهران.
  4. مجله طالب حق، محمد جوادی، رشت، آبان ۱۳۷۹ ش.
  5. همان مقاله «آخرین دیدار»، سال ۱۳۳۹ ش. ص ۳.
  6. متن مصاحبه حاج محمد جوادی - مدیر هفته نامه طالب حق - با رادیو گیلان، آبان ۱۳۸۰ ش.
  7. مجله مجموعه حکمت، ص ۲۱.
  8. مصاحبه نگارنده با آیت الله حاج شیخ عباس محفوظی، از مدرسین عالی مقام حوزه قم.
  9. مجله مجموعه حکمت، ص ۲۱.
  10. هفته نامه طالب حق، سال ۱۳۷۹ و مصاحبه محمد جوادی با رادیو گیلان، سال ۱۳۸۰ ش.
  11. استعمار انگلیس برای از بین بردن اسلام و مسلمانان، ترفندهای فراوانی را انجام داد که «تغییر خط فارسی» یکی از آن ها بود این امر به دنبال کشف حجاب و اتحاد شکل لباس به وسیله رضاخان و ایادی مزدور مطرح شد که با مخالفت صریح مراجع و بزرگان خصوصاً آیت الله بروجردی مواجه شد و طرح مزبور در نطفه خفه گردید و استعمار می‌‌خواست با طرح چنین ترفندی، ملت غیور ایران را نیز دچار همان بلایی کند که بر سر مسلمانان ترکیه آمده است و هویت دینی و ملی را از آنان گرفت، اما خوشبختانه این طرح در ایران با شکست مواجه گردید. (ر.ک: علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین).
  12. برای اطلاع بیشتر، ر.ک: علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، زین العابدین قربانی، ص ۴۴۰ به بعد.
  13. مصاحبه حاج محمد جوادی با رادیو گیلان، (با اندکی تغییر).

منابع

  • محمدتقی ادهم‌نژاد لنگرودی، ستارگان حرم، جلد ۱۶، صفحه ۱۸۶-۲۱۰.

آرشیو عکس و تصویر