آیه 64 سوره حجر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
(تفسیر آیه)
 
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۹۱: سطر ۹۱:
  
 
7- خداوند قادر است در لحظه‌اى نسل و گروهى را نابود سازد. «دابِرَ»
 
7- خداوند قادر است در لحظه‌اى نسل و گروهى را نابود سازد. «دابِرَ»
 +
------
 +
«1». اعراف، 70.
 
}}
 
}}
 +
 +
  
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۰۰: سطر ۱۰۴:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ (66)
 
  
وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ: و وحى نموديم به سوى لوط عليه السّلام و خبر داديم او را آنچه نازل مى‌شود به قوم از عذاب. أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ‌:
+
وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (64)
  
بدرستى كه دنباله اين جماعت بريده شده و بركنده است، يعنى هلاك شونده‌اند از آخرشان، تا آنكه باقى نماند هيچ كس از آنان. مُصْبِحِينَ‌: وقت داخل شدن ايشان در صبح، و اين وقت تعيين هلاكشان باشد چنانكه در آيه‌
+
وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِ‌: و آورده‌ايم تو را به متيقنى كه راست و درست، و مجال شك و ترديدى نيست، و آن وقوع عذاب سبحانى است. وَ إِنَّا لَصادِقُونَ‌: و بتحقيق ما هر آينه راستگويانيم در خبر دادن به نزول عذاب.
  
جلد 7 - صفحه 127
+
تبصره: در اين آيات شريفه اشاراتى است:
  
ديگر فرمود: (إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ) «1». حاصل آنكه: وقت صباح، عذاب استيصال سبحانى نازل، و تمام ايشان را فرا گيرد، و عقب و اثر و نسلى از آنها باقى نگذارد، و بنيادشان را ريشه‌كن نمايد.
+
1- قوله‌ (إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‌ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ) كاشف است از آنكه ارسال ملائكه بر آن قوم براى عذاب، و علت عذاب هم سركشى آنها از حق بوده، زيرا تعليق حكم بر وصف مشعر است بر عليت.
  
تنبيه: آيات شريفه را نيز دو اشارت است:
+
2- قوله‌ (إِلَّا امْرَأَتَهُ) استثناء از ناجين و داخل در هالكين، اشاره است به آنكه در پيشگاه حضرت حق، نسب و خويشى و مصاحب را اعتبارى نيست اگر اتحاد معنوى و روحى نباشد، بلكه مناط سعادت و نجات، طاعت و عبادت سبحانى خواهد بود، چنانچه زن لوط چون در صورت، مصاحب با لوط، لكن به سيرت، در سلك كفار، و با آن حضرت اتحاد معنوى و دينى نداشته، لا جرم شآمت كفر و طغيان، او را در عذاب شريك گردانيد.
  
1- قوله‌ (وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ) اگرچه خطاب در مورد خاصى است، لكن چون الفاظ قرآنى، عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب، پس بنابراين مى‌توان گفت كه بنده بايد در انجام وظائف طاعت حق، به كار خود مشغول، و ابدا توجه و التفاتى به غير نداشته باشد، بلكه تمام نظرياتش رضاى مولاى حقيقى باشد.
+
3- قوله‌ (بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ) اشاره است به آنكه: شك و انكار از صفات كافران است، چنانچه يقين و اقرار از خصال مؤمنان است.
  
2- قوله‌ (أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ) آگاهى است مخالفان حق را كه انهماك و فرو رفتن در سركشى و نافرمانى اوامر الهى و انكار اخبار آسمانى تيشه به ريشه خود زدن، و اساس خاندان را از بيخ و بن بركندن است؛ با سطوت قهارى، كجا قدرت برابرى؟ و با غضب سبحانى، كه را ياراى توانائى؟
+
جلد 7 - صفحه 126
  
  
سطر ۱۷۰: سطر ۱۷۳:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ قَضَينا إِلَيه‌ِ ذلِك‌َ الأَمرَ أَن‌َّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقطُوع‌ٌ مُصبِحِين‌َ (66)
+
وَ أَتَيناك‌َ بِالحَق‌ِّ وَ إِنّا لَصادِقُون‌َ (64)
 +
 
 +
‌از‌ جانب‌ خداوند ‌بر‌ طبق‌ حق‌ و حقيقة نزد ‌شما‌ آمديم‌ و محققا ‌ما ‌هر‌ آينه‌ ‌از‌ راست‌ گويانيم‌ وَ أَتَيناك‌َ بِالحَق‌ِّ حق‌ بمعني‌ ثابت‌ و برقرار ‌است‌ مقابل‌ باطل‌ ‌که‌ زائل‌ و بي‌قرار ‌است‌ ميفرمايد: لِيُحِق‌َّ الحَق‌َّ وَ يُبطِل‌َ الباطِل‌َ وَ لَو كَرِه‌َ المُجرِمُون‌َ أنفال‌ ‌آيه‌ 8.
  
و گذارش‌ داديم‌ بحضرت‌ لوط ‌اينکه‌ هلاكت‌ قوم‌ ‌را‌ ‌که‌ ريشه‌ ‌آنها‌ كنده‌ ميشود صبح‌گاه‌ ‌که‌ صبح‌ ميكنند گويا حضرت‌ لوط ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ معلوم‌ شد ‌که‌ اينها ‌براي‌ هلاكت‌ قوم‌ آمدند تقاضا كرد ‌که‌ تعجيل‌ كنند ‌در‌ اهلاك‌ قوم‌ بخلاف‌ ابراهيم‌ ‌که‌ تقاضاي‌ عفو نمود ‌که‌ ميفرمايد:
+
و يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ ذاتيه‌ پروردگار حق‌ ‌است‌ و اشاره‌ بمقام‌ واجب‌ الوجوديست‌،
  
يُجادِلُنا فِي‌ قَوم‌ِ لُوطٍ هود ‌آيه‌ 77.
+
جلد 12 - صفحه 56
  
وَ قَضَينا إِلَيه‌ِ ‌يعني‌ گفتند ‌که‌ همين‌ اول‌ صبح‌ عملي‌ ميشود خيالت‌ راحت‌ ‌باشد‌، چنانچه‌ ‌در‌ سوره هود ‌آيه‌ 83 ميفرمايد: إِن‌َّ مَوعِدَهُم‌ُ الصُّبح‌ُ أَ لَيس‌َ الصُّبح‌ُ بِقَرِيب‌ٍ.
+
چنانچه‌ ‌هو‌ بمقام‌ الغيوبيست‌، و اللّه‌ اشاره‌ بذات‌ مستجمع‌ جميع‌ كمالات‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ جمله‌ اشاره‌ باينست‌ ‌که‌ آمدن‌ ‌ما ‌براي‌ إهلاك‌ قوم‌ قابل‌ تغيير نيست‌ و بفوريت‌ عملي‌ ميشود چنانچه‌ ميفرمايد:
  
(ذلِك‌َ الأَمرَ) هلاكت‌ قوم‌ ‌را‌ (أَن‌َّ دابِرَ هؤُلاءِ) هفت‌ شهر لوط رجالا و نساء ‌با‌ جميع‌ اموال‌ و زخارف‌ و حيوانات‌ ‌آنها‌ (مَقطُوع‌ٌ مُصبِحِين‌َ) قطع‌ دابر بكلي‌ ‌از‌ ‌بين‌ رفتنست‌ و ريشه‌ كن‌ شدن‌.
+
إِن‌َّ مَوعِدَهُم‌ُ الصُّبح‌ُ أَ لَيس‌َ الصُّبح‌ُ بِقَرِيب‌ٍ هود ‌آيه‌ 83.
 +
 
 +
وَ إِنّا لَصادِقُون‌َ نظر ‌به‌ اينكه‌ ملائكه‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ هستند محال‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌آنها‌ كذب‌ صادر شود و ‌ما ‌در‌ مقام‌ صدق‌ و كذب‌ مراتبي‌ ‌براي‌ صدق‌ ذكر كرده‌ايم‌ صدق‌ ‌در‌ كلام‌ صدق‌ ‌در‌ عقائد صدق‌ ‌در‌ اخلاق‌ صدق‌ ‌در‌ افعال‌ صدق‌ ‌در‌ كتابت‌ صدق‌ ‌در‌ كنايات‌ صدق‌ ‌در‌ اشارات‌ ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ ‌بر‌ لوط ثابت‌ شد ‌که‌ اينها ملائكه‌ هستند و ‌براي‌ اهلاك‌ قوم‌ آمده‌اند و قابل‌ تغيير نيست‌ گفتند:
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۸۷: سطر ۱۹۴:
 
]
 
]
  
(آیه 66)- سپس لحن کلام تغییر می‌یابد و خداوند می‌فرماید: «ما به لوط چگونگی این امر را وحی فرستادیم که به هنگام طلوع صبح همگی ریشه کن خواهند شد، به گونه‌ای که حتی یک نفر از آنها باقی نماند» (وَ قَضَیْنا إِلَیْهِ ذلِکَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِینَ).
+
(آیه 64)- سپس برای تأکید گفتند: «ما واقعیت مسلّم و غیر قابل تردیدی را برای تو آورده‌ایم» (وَ أَتَیْناکَ بِالْحَقِّ).
 +
 
 +
یعنی، عذاب حتمی و مجازات قطعی این گروه بی‌ایمان منحرف.
 +
 
 +
باز برای تأکید بیشتر اضافه کردند: «ما مسلما راست می‌گوییم» (وَ إِنَّا لَصادِقُونَ).
 +
 
 +
یعنی این گروه تمام پلها را پشت سر خود خراب کرده‌اند و جایی برای شفاعت و گفتگو در مورد آنها باقی نمانده است، تا لوط حتی به فکر شفاعت نیفتد و بداند اینها ابدا شایستگی این امر را ندارند.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۹۵: سطر ۲۰۸:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=66}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=64}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=15 |آیه=66}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=15 |آیه=64}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=15 |آیه=66}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=15 |آیه=64}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=15 |آیه=66}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=15 |آیه=64}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=66}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=64}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=15 |آیه=66}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=15 |آیه=64}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=15 |آیه=66}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=15 |آیه=64}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=15 |آیه=66}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=15 |آیه=64}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=15 |آیه=66}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=15 |آیه=64}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۷

مشاهده آیه در سوره

وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<63 آیه 64 سوره حجر 65>>
سوره : سوره حجر (15)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و به حق و راستی به سوی تو آمده‌ایم و آنچه گوییم صدق محض است.

و ما واقعیتی قطعی و مسلّم را [که همان عذاب الهی است، جهت نابودی مردم] برای تو آورده ایم و یقیناً راستگوییم.

و حق را براى تو آورده‌ايم و قطعاً ما راستگويانيم،

ما تو را خبر راست آورده‌ايم و ما راستگويانيم.

ما واقعیّت مسلّمی را برای تو آورده‌ایم؛ و راست می‌گوییم!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We bring you the truth, and indeed, we speak truly.

And we have come to you with the truth, and we are most surely truthful.

And bring thee the Truth, and lo! we are truth-tellers.

"We have brought to thee that which is inevitably due, and assuredly we tell the truth.

معانی کلمات آیه

«أَتَیْنَاکَ بِالْحَقِّ»: حقیقت را برای تو آورده‌ایم. به پیش تو به حق آمده‌ایم و دروغی در کار نیست.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ «63»

(فرشتگان) گفتند: در واقع ما آنچه را (از نزول عذاب كه) درباره‌اش ترديد داشتند، براى تو آورده‌ايم

وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ «64»

و ما به حقّ نزد تو آمده‌ايم و قطعاً ما راستگويانيم.

فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ «65»

پس خاندانت را پاسى از شب (گذشته) حركت بده و خودت از پشت سرشان برو و هيچ‌يك از شما (به پشت سرش) توجّه نكند به آنجا كه مأمور شده‌ايد برويد.

وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ «66»

وبه لوط اين امر حتمى را رسانديم كه ريشه و بن اين گروهِ (تبهكار)، صبحگاهان قطع شده است.

نکته ها

قرآن بارها مطرح كرده كه كفّار، تعجيل قهر و عذاب الهى را از انبيا درخواست مى‌كردند و

جلد 4 - صفحه 470

مى‌گفتند: «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ» «1» و تمام هشدارها را شوخى گرفته و در مورد قهر خداوند چه در دنيا و چه در آخرت ترديد داشتند، خداوند در اين آيات بيان مى‌كند كه قهر مورد ترديد كفّار قطعاً خواهد آمد.

«قطع» جمع «قطعه» به قسمت عمده‌ى شب كه گذشته باشد، گفته مى‌شود.

پیام ها

1- هشدارها وتهديدهاى الهى را شوخى نگيريد. «جِئْناكَ»

2- كيفرهاى الهى بر اساس عدل و حقّ و استحقاق مجرمان است. «بِالْحَقِّ»

3- از غفلت كفّار براى نجات مؤمنان استفاده كنيد. «فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ»

4- حركت انبيا، زير نظر وفرمان خداوند است. «تُؤْمَرُونَ»

5- در حوادث مهم لطف خدا لحظه به لحظه امداد مى‌كند. (هجرت در چه زمانى: «بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ» با چه افرادى: «بِأَهْلِكَ» با چه روشى: «لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ» وبه چه مقصدى: «حَيْثُ تُؤْمَرُونَ»

6- خداوند انبيا را قبل از هلاكت كفّار آگاه مى‌كند. «وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ»

7- خداوند قادر است در لحظه‌اى نسل و گروهى را نابود سازد. «دابِرَ»


«1». اعراف، 70.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (64)

وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِ‌: و آورده‌ايم تو را به متيقنى كه راست و درست، و مجال شك و ترديدى نيست، و آن وقوع عذاب سبحانى است. وَ إِنَّا لَصادِقُونَ‌: و بتحقيق ما هر آينه راستگويانيم در خبر دادن به نزول عذاب.

تبصره: در اين آيات شريفه اشاراتى است:

1- قوله‌ (إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‌ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ) كاشف است از آنكه ارسال ملائكه بر آن قوم براى عذاب، و علت عذاب هم سركشى آنها از حق بوده، زيرا تعليق حكم بر وصف مشعر است بر عليت.

2- قوله‌ (إِلَّا امْرَأَتَهُ) استثناء از ناجين و داخل در هالكين، اشاره است به آنكه در پيشگاه حضرت حق، نسب و خويشى و مصاحب را اعتبارى نيست اگر اتحاد معنوى و روحى نباشد، بلكه مناط سعادت و نجات، طاعت و عبادت سبحانى خواهد بود، چنانچه زن لوط چون در صورت، مصاحب با لوط، لكن به سيرت، در سلك كفار، و با آن حضرت اتحاد معنوى و دينى نداشته، لا جرم شآمت كفر و طغيان، او را در عذاب شريك گردانيد.

3- قوله‌ (بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ) اشاره است به آنكه: شك و انكار از صفات كافران است، چنانچه يقين و اقرار از خصال مؤمنان است.

جلد 7 - صفحه 126


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (61) قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ (62) قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ (63) وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (64) فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (65)

وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ (66) وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (67) قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ (68) وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ (69) قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ (70)

قالَ هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (71) لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ (72)

ترجمه‌

پس چون آمدند خانواده لوط را فرستادگان‌

گفت همانا شمائيد گروهى ناشناخته شدگان‌

گفتند بلكه آمديم تو را بآنچه بودند كه در آن شك ميكردند

و آورديم تو را براستى و بدرستيكه ماهر آينه راستگويانيم‌

پس بيرون‌

جلد 3 صفحه 259

بر خانواده خود را در پاره‌اى از شب و متابعت نما پشتهاشان را و نبايد روى بر گرداند از شما احدى و برويد بجائيكه مأمور ميشويد

و فرمان فرستاديم بسوى او اين امر را كه دنباله اينها است بريده شده در حاليكه صبح كنندگانند

و آمدند اهل شهر كه مژده ميدادند بيكديگر

گفت همانا اينها مهمانان منند پس رسوا مكنيد مرا

و بترسيد از خدا و خوار مسازيد مرا

گفتند آيا منع نكرديم تو را از اهل عالم‌

گفت اينها دختران منند اگر باشيد بجا آورندگان‌

بجان تو كه آنها هر آينه در مستيشان حيران ميزيستند.

تفسير

شرح ورود ملائكه بعنوان مهمانى بر حضرت لوط و نشناختن او ايشانرا و بيم او از تعرّض قوم خود بايشان و اطلاع قوم و تعرض آنها و عجز آنحضرت از دفاع و كيفيت اضطرار و التماس او بآنها و اجابت ننمودن قوم و پس از اين وقايع شناختن حضرت ملائكه را و نزول عذاب در سوره هود گذشت و تكرار نميشود ولى اينجا شمّه‌اى از وقايع قبل از شناختن حضرت لوط ملائكه را بعدا ذكر شده و چون ذكر نشناختن حضرت ايشانرا در اوّل قصّه شده بود معرّفى ملائكه از خودشان و مأموريّتشان بملاحظه مطابقه جواب با سؤال قبلا ذكر شده است و قضاياى قبل، تعرّض اهل شهر بآنحضرت و مهمانها است كه از فرشتگان بودند و اجمال قصه بطوريكه حلّ مشكلات اين مقام شود آنستكه چون فرستادگان خدا كه ملائكه بودند بر لوط عليه السّلام و خانواده او وارد شدند حضرت لوط ايشانرا نشناخت و چون اطمينان كامل از قصد آنها نداشت كه خير است يا شرّ معرفى ايشان از خودشان و غرضشان از ورود بر خودش را خواستار گشت و آنها در جواب عرضه داشتند كه ما فرستادگان خداونديم و آمده‌ايم براى عذاب قومت كه شك داشتند در آن نزد تو بامر خدا كه بر حقّ و يقينى است و ما راستگويانيم پس خودت با اهل خانه‌ات بعد از نصف شب حركت كن آنها جلو بروند و تو در دنبال باش كه متوجّه و نگهبان آنها باشى و كسى از شما متوجّه به پشت سر خود نشود تا متأثر شود از كيفيت عذاب قوم و بجانب مأموريّت خودتان سير كنيد تا بمكانيكه براى شما تعيين شده كه بعضى گفته‌اند شام بوده برسيد و خداوند حكم فرمود و فرستاد بسوى حضرت لوط اين امر را و آن آنست كه نسل قوم او قطع شود و تا صبح يكنفر از آنها باقى نماند و چون خبر ورود مهمانهاى خوب صورت بر او بقوم رسيد كه اهل شهر سدوم بودند بيكديگر

جلد 3 صفحه 260

مژده دادند و براى فجور و عمل ناشايسته بخانه حضرت لوط روى نمودند و او بآنها فرمود اينها مهمانان منند مرا براى اين عمل ناشايسته با آنها رسوا و مفتضح نكنيد و از خدا بترسيد و مرا خوار و خجل ننمائيد و آنها جواب گفتند آيا ما تو را نهى ننموديم كه از كسى مهمانى نكنى و از ورود اهل عالم بر خود امتناع نمائى و او در جواب فرمود اين دختران شهر كه بمنزله دختران منند كه پدر روحانى آنها هستم چه عيب دارند كه شما بخيال پسران افتاده‌ايد يا بچند نفر از رؤساء آنها كه قبلا خواستگارى از دختران آنحضرت كرده بودند و اجابت نفرموده بود فرمود كه اينها دختران منند حاضرم آنها را برسم زنيّت بشما بدهم اگر حاضريد بشرط آنكه دست از مهمانان من بكشيد و آنها قبول ننمودند لذا خداوند بجان پيغمبر خود قسم ياد فرموده كه آنها در مستى و غفلت و غوايت متحيّر و سرگردان بودند و اين مثبت فضيلتى براى حضرت ختمى مرتبت است بر ساير انبياء چون خداوند بعمر و جان هيچيك از انبياء قسم ياد نفرموده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَتَيناك‌َ بِالحَق‌ِّ وَ إِنّا لَصادِقُون‌َ (64)

‌از‌ جانب‌ خداوند ‌بر‌ طبق‌ حق‌ و حقيقة نزد ‌شما‌ آمديم‌ و محققا ‌ما ‌هر‌ آينه‌ ‌از‌ راست‌ گويانيم‌ وَ أَتَيناك‌َ بِالحَق‌ِّ حق‌ بمعني‌ ثابت‌ و برقرار ‌است‌ مقابل‌ باطل‌ ‌که‌ زائل‌ و بي‌قرار ‌است‌ ميفرمايد: لِيُحِق‌َّ الحَق‌َّ وَ يُبطِل‌َ الباطِل‌َ وَ لَو كَرِه‌َ المُجرِمُون‌َ أنفال‌ ‌آيه‌ 8.

و يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ ذاتيه‌ پروردگار حق‌ ‌است‌ و اشاره‌ بمقام‌ واجب‌ الوجوديست‌،

جلد 12 - صفحه 56

چنانچه‌ ‌هو‌ بمقام‌ الغيوبيست‌، و اللّه‌ اشاره‌ بذات‌ مستجمع‌ جميع‌ كمالات‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ جمله‌ اشاره‌ باينست‌ ‌که‌ آمدن‌ ‌ما ‌براي‌ إهلاك‌ قوم‌ قابل‌ تغيير نيست‌ و بفوريت‌ عملي‌ ميشود چنانچه‌ ميفرمايد:

إِن‌َّ مَوعِدَهُم‌ُ الصُّبح‌ُ أَ لَيس‌َ الصُّبح‌ُ بِقَرِيب‌ٍ هود ‌آيه‌ 83.

وَ إِنّا لَصادِقُون‌َ نظر ‌به‌ اينكه‌ ملائكه‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ هستند محال‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌آنها‌ كذب‌ صادر شود و ‌ما ‌در‌ مقام‌ صدق‌ و كذب‌ مراتبي‌ ‌براي‌ صدق‌ ذكر كرده‌ايم‌ صدق‌ ‌در‌ كلام‌ صدق‌ ‌در‌ عقائد صدق‌ ‌در‌ اخلاق‌ صدق‌ ‌در‌ افعال‌ صدق‌ ‌در‌ كتابت‌ صدق‌ ‌در‌ كنايات‌ صدق‌ ‌در‌ اشارات‌ ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ ‌بر‌ لوط ثابت‌ شد ‌که‌ اينها ملائكه‌ هستند و ‌براي‌ اهلاك‌ قوم‌ آمده‌اند و قابل‌ تغيير نيست‌ گفتند:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 64)- سپس برای تأکید گفتند: «ما واقعیت مسلّم و غیر قابل تردیدی را برای تو آورده‌ایم» (وَ أَتَیْناکَ بِالْحَقِّ).

یعنی، عذاب حتمی و مجازات قطعی این گروه بی‌ایمان منحرف.

باز برای تأکید بیشتر اضافه کردند: «ما مسلما راست می‌گوییم» (وَ إِنَّا لَصادِقُونَ).

یعنی این گروه تمام پلها را پشت سر خود خراب کرده‌اند و جایی برای شفاعت و گفتگو در مورد آنها باقی نمانده است، تا لوط حتی به فکر شفاعت نیفتد و بداند اینها ابدا شایستگی این امر را ندارند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع