آیه 102 سوره نحل: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۳: | سطر ۴۳: | ||
روح: روح القدس: مراد از روح القدس در اينجا ، جبرئيل است . «قدس» (بر وزن عنق): پاكى و پاك . | روح: روح القدس: مراد از روح القدس در اينجا ، جبرئيل است . «قدس» (بر وزن عنق): پاكى و پاك . | ||
مراد از آن در اينجا ، «پاك» است. | مراد از آن در اينجا ، «پاك» است. | ||
− | يثبت: ثبوت: استقرار. اثبات و تثبيت: مستقر كردن منظور از آن در آيه، استوار و ثابت و مطمئن كردن است | + | |
+ | يثبت: ثبوت: استقرار. اثبات و تثبيت: مستقر كردن منظور از آن در آيه، استوار و ثابت و مطمئن كردن است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۳۰
<<101 | آیه 102 سوره نحل | 103>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بگو که این آیات را روح القدس از جانب پروردگارت به حقیقت و راستی نازل کرده تا اهل ایمان را ثابت قدم گرداند و برای مسلمین هدایت و بشارت باشد.
بگو: آن [آیات] را روح القدس از سوی پروردگارت به درستی و راستی نازل کرده تا کسانی را که ایمان آورده اند، ثابت قدم بدارد و برای تسلیم شدگان [به فرمان های حق] هدایت و مژده باشد.
بگو: «آن را روح القدس از طرف پروردگارت به حق فرود آورده، تا كسانى را كه ايمان آوردهاند استوار گرداند، و براى مسلمانان هدايت و بشارتى است. «
بگو: آن را روح القدس به حق از جانب پروردگارت نازل كرده است تا مؤمنان را استوارى ارزانى دارد و مسلمانان را هدايت و بشارت باشد.
بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحقّ نازل کرده، تا افراد باایمان را ثابتقدم گرداند؛ و هدایت و بشارتی است برای عموم مسلمانان!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
روح: روح القدس: مراد از روح القدس در اينجا ، جبرئيل است . «قدس» (بر وزن عنق): پاكى و پاك . مراد از آن در اينجا ، «پاك» است.
يثبت: ثبوت: استقرار. اثبات و تثبيت: مستقر كردن منظور از آن در آيه، استوار و ثابت و مطمئن كردن است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ «102»
بگو آن (قرآن) را روحالقدس (جبرئيل) از جانب پروردگارت به حقّ نازل كرده است، تا كسانى را كه ايمان آوردهاند ثابت قدم و استوار گرداند و براى مسلمانان (مايهى) هدايت و بشارت باشد.
نکته ها
مراد از «رُوحُ الْقُدُسِ» همان روحالامين و جبرئيل است كه بخاطر پاكى از خطا و انحراف،
جلد 4 - صفحه 582
روحالقدس ناميده شده است.
پیام ها
1- تهمتها را بايد پاسخ داد. «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ» (پاسخ افتراى آيه قبل است)
2- آيات الهى به تدريج نازل شده است. «نَزَّلَهُ»
درباره نزول قرآن، هم جمله «أَنْزَلْنا»* بكار رفته است، نظير آيه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» و هم جمله «نَزَّلَهُ»* و اين بخاطر آن است كه قرآن دو نزول دارد؛ يك بار دفعةً بر قلب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در شب قدر نازل شده است و يكبار به تدريج در مدّت بيست و سه سال.
3- تمام محتواى قرآن و تغيير هر قانونى در شرائط خاص خود، حقّ است.
«بِالْحَقِّ»
4- نزول وحى از شئون ربوبيّت و لازمه تربيت الهى است. نَزَّلَهُ ... مِنْ رَبِّكَ
5- نزول وحى در پايدارى مسلمانان مؤثر است. «نَزَّلَهُ، لِيُثَبِّتَ»
6- توفيق پايدارى و ابزار آن را از خدا بخواهيم. نَزَّلَهُ ... لِيُثَبِّتَ
7- آنچه به ايمان ارزش مىدهد پايدارى بر آن است. «لِيُثَبِّتَ»
8- شرط دريافت هدايتها وبشارتها، سلامت روحيّه وتسليم بودن است.
«لِلْمُسْلِمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (102)
و نيز در رد قول كفار و مبالغه در آن مىفرمايد:
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ: بگو اى پيغمبر فرود آورد قرآن را روح القدس كه
جلد 7 - صفحه 283
جبرئيل است. مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِ: از جانب پروردگار تو در حالى كه راست و درست و ثابت و به امر حق نازل شده.
نكته: در تنزيل تنبيه است بر آن كه انزال آن بر سبيل تدريج است بر حسب مصالح كه مقتضى تبديل مىباشد. حاصل آن كه حق تعالى قرآن را به توسط جبرئيل كه امين وحى است بر تو نازل فرمود.
لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا: تا ثابت گرداند آنان را كه ايمان آوردهاند و اعتقادشان را راسخ سازد به آنكه اين كلام حق و بر وجه لطف و توفيق باشد به سبب آنچه را كه در او است از حجج و آيات و بينات، پس زياد شود تصديق و يقين ايشان. وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ: و هدايت كردن و بشارت دادن مر آنان را كه اسلام آرندگانند.
تبصره: آيه شريفه چند چيز را بيان فرمايد:
1- وجه نسخ بعضى آيات را كه آن بر وفق حكمت و مصلحت مىباشد.
2- نزول قرآن از جانب الهى به توسط جبرئيل بر حضرت نبوى، اثبات وحى و وجود استقلالى جبرئيل را نمايد. عقول بشر عاجز باشد از ادراك ماوراء الطبيعه، سلسله جليله انبياء، عالم به آن، و خبر از خدا و ملائكه و ملأ اعلى دهند، بايد از آنها اقتباس نمود احوال غيب را. بدبختانه وقتى فلان هيوى از پشت كهكشان خبر دهد، با آن كه نديده، فورا تصديق او را نمائيم، لكن به سلسله انبياء كه مىرسيم معطل مىمانيم. حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه خبر مىدهد من معراج رفتم و جبرئيل بر من وحى آورد، همان ملاك هيوى بهتر و بالاتر در اينجاست، چرا در قبولش تأمل داريم، چرا فلاسفه نزول جبرئيل را تأويلات به اراده كنند، بعضى عقل پيغمبر، برخى قوّه خيال آن حضرت دانند. ما از فلاسفه برهان نمىخواهيم، ولى از انبياء برهان مىخواهيم، غافل از آنكه وحى، حسّ فوق العاده نبوى، و جبرئيل وجود مشاهد استقلالى، و وقت نزول، پيغمبر عرق و سنگين و منسلخ از اين عالم مىشد، مىفرمود: جبرئيل
جلد 7 - صفحه 284
وحى نازل نمود. ما وقتى تصديق نبوت آن سرور را نموديم، بايد آنچه اخبار فرمايد تصديق كنيم بدون برهان.
3- بيان جهت نزول قرآن كه نازل نموده براى ثبات عقايد مؤمنين و هدايت و بشارت براى عموم مسلمين اگر قبول كنند آن را به تصديق و پيروى كردن، هرآينه هدايت يابند از گمراهى و مژده برند به سعادت جاودانى و نعيم ابدى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (101) قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (102) وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ (103) إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (104) إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ (105)
ترجمه
و چون بدل نمائيم آيتى را بجاى آيتى و خدا داناتر است بآنچه نازل مينمايد گويند جز اين نيست كه تو افتراء زنندهئى بلكه بيشتر آنها نميدانند
بگو نازل نمود آنرا روح القدس از پروردگارت بدرستى تا ثابت گرداند آنانرا كه ايمان آوردند و هدايت و بشارت باشد براى مسلمانان
و هر آينه ميدانيم كه آنها ميگويند جز اين نيست كه تعليم ميكند او را انسانى زبان كسيكه منحرف ميشوند از حق بسوى او غير فصيح است و اين زبانى است عربى واضح
همانا آنانكه نمىگروند بآيتهاى خدا هدايت نميكند آنها را خدا و از براى آنها عذابى است دردناك
جز اين نيست كه افتراء ميزنند دروغ را آنانكه نميگروند بآيتهاى خدا و آنگروه آنانند دروغگويان.
تفسير
از ابن عباس نقل شده كه كفّار وقتى حكمى نسخ و بجاى آن حكم ديگرى اثبات ميشد ميگفتند محمّد مردم را مسخره نموده و بخدا افتراء ميزند كه هر چندى حكمى را اظهار و نسخ مينمايد لذا خداوند در مقام ردّ آنها فرموده كه هر حكمى بايد بمقتضاى مصلحت وقت باشد و خدا داناتر است از هر كس بمصالح اوقات و احكام لازمه در هر زمان بر وفق حكمت و مصلحت و اين توهمات فاسده ناشى از عدم علم و معرفت است چون بيشتر مردم نميدانند كه اين احكام از طرف
جلد 3 صفحه 317
خداوندى است كه عالم و بصير و حكيم و خبير است و صلاح و خير بندگانرا ميخواهد كه هر وقت هر چه صلاح آنها باشد بتوسط پيغمبر خود براى آنها بيان ميفرمايد تا هيچوقت بر خلاف مصلحت خودشان عمل ننمايند و اين از نهايت رحمت و لطف و مهربانى و رأفت الهى است و شايد باين جهت قبل از نقل كلام آنها كه جواب شرط است بجمله معترضه و اللّه اعلم بما ينزّل اشاره بجواب فرموده و راضى نشده يك آن آنها در اشتباه باشند و شايد بملاحظه احترام پيغمبر اكرم باشد كه قبل از نقل جسارت آنها تبرئه ساحت مقدّس او شود در هر حال جواب اصلى آنستكه به پيغمبر خود فرموده كه بآنها بفرمايد اين احكام و آيات را من از پيش خود نياوردم و انشاء نكردم بلكه تمامى آنها را جبرئيل كه ملقّب بروح القدس است يعنى روان پاك و پاكيزه از جانب خداوند بر من نازل نموده و او امين وحى الهى است و من هم محمّد امينم كه شما مرا باين صفت شناخته و ناميده بوديد و نتيجه تغيير احكام بر حسب اقتضاء وقت آنستكه وقتى اهل ايمان مشاهده نمودند هر وقت حال ايشان اقتضاء حكمى داشته باشد خداوند بيان ميفرمايد و بدون رعايت حكمت و مصلحت تكليفى نميفرمايد و راضى بزحمت آنها نيست لذا اگر حكمى در زمانى براى مسلمانان مشكل شود آنرا رفع فرموده و حكم آسانترى بجاى آن وضع ميفرمايد بيشتر موجب ثبات قدم آنها در دين ميگردد و آن حكم هدايت و راهنمائى بحقّ و حقيقت است و بشارت بثواب و پاداش اخروى براى اهل اسلام كه مطيع و منقاد او امر حقند در هر وقت و زمان و ادراك نمودهاند مصالح آنرا بعلم و اذعان و مأمونند از اين قبيل شبهات ناشيه از وساوس شيطان و افراد كامله در اين اوصاف آل محمد عليهم السّلام ميباشند چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام اهل ايمان در اين آيه را بآن ذوات مقدّسه تفسير نموده و از جمله عقائد فاسده و اقوال باطله آنها آنستكه ميگويند محمّد معلّمى دارد از جنس بشر كه باو تعليم ميكند قصص و حكايات امم سابقه را و انشاء مينمايد براى او آيات را و آن شخص قمى ره فرموده غلامى بوده ابو فكيهه نام داشته از اهل كتاب كه جديد الاسلام و غير فصيح بوده و بعضى گفتهاند مراد سلمان فارسى ره است و خداوند در مقام ردّ گفتار آنها ميفرمايد زبان و گفتار كسيكه منحرف ميشوند از حقّ بسوى باطل براى نسبت
جلد 3 صفحه 318
دادن تعليم را باو غير فصيح يا داراى عجمه يعنى عيب شباهت بزبان عجمى است و اين آيات بزبان عربى فصيح كه در اعلى درجه فصاحت است نازل شده پس چگونه ممكن است منشى آن شخص اعجم يا عجم باشد و كسانيرا كه تامّل و تدبّر نميكنند در آيات الهى تا بدانند و بيابند كه از نزد خدا است هدايت نميكند آنها را خدا يعنى بحال خودشان واگذار ميفرمايد و مورد لطف و عنايت خود قرار نميدهد در دنيا و در آخرت براى آنها عذاب اليم است و دروغ و افتراء لايق و سزاوار بحال كسانى است كه ايمان بخدا و آيات نازله از نزد او ندارند نه پيغمبر اكرم كه حقيقت ايمان و مظهر آيات الهى است و آنها دروغ گويند نه اهل ايمان كه تصديق نمودند آيات و احكام خدا را و عمل نمودند بر طبق آن چون خوف از عذاب الهى كه ناشى از ايمان بخدا و روز جزا است مانع از هر معصيت و عمل ناشايسته است و آن در مؤمن است نه در كافر و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه مؤمن ممكن است زنا كند و دزدى نمايد ولى دروغ نميگويد و اين آيه را تلاوت فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل نَزَّلَهُ رُوحُ القُدُسِ مِن رَبِّكَ بِالحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُديً وَ بُشري لِلمُسلِمِينَ (102)
بفرما اي رسول محترم باين كفار و مشركين که اينکه قرآن مجيد را از باء بسم اللّه تا سين و النّاس را نازل نمود روح القدس امين وحي الهي جبرئيل از جانب پروردگار تو خداوند متعال و علّة غايي نزول براي اينست که ثابت بدارد كساني را که ايمان آوردند بر دين حق تا آخرين نفس و هدايت فرمايد و بشارت دهد مسلمين را (قل نزّله) ضمير راجع بقرآن است و امتياز قرآن بر ساير كتب سماويه اينست که عين عبارات و الفاظ قرآن را خداوند ايجاد فرموده جبرئيل امين استماع نمود و مأمور شد که بر قلب مطهّر حضرت رسالت نازل كند با اينكه در لوح محفوظ ثبت شده بود و حضرت رسالت ميدانست و لذا ميفرمايد وَ لا تَعجَل بِالقُرآنِ مِن قَبلِ أَن يُقضي إِلَيكَ وَحيُهُ طه آيه 113 و ميفرمايد بَل هُوَ قُرآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوحٍ مَحفُوظٍ بروج
جلد 12 - صفحه 189
آيه 21 و 22 (رُوحُ القُدُسِ) که امين وحي الهي است و جزو آن چهار ملك مقرّب ميكائيل موكّل ارزاق عباد اسرافيل موكل ارواح عباد عزرائيل موكّل قبض ارواح جبرئيل موكل علم و الهام بقلوب که دارد
العلم نور يقذفه اللّه في قلب من يشاء
(من ربك) از جانب پروردگار تو (بالحق) بجا و بموقع نجوما در ظرف بيست و دو سال (لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا) که عمده غرض ثبات ايمان مؤمنين است زيرا معجزه باقيه است تا دامن قيامت و مثل معجزات انبياء نيست که مخصوص بوقت مشاهده باشد و بايد بنقل تواتر بر ديگران اثبات نمود (و هدي) که ميفرمايد إِنَّ هذَا القُرآنَ يَهدِي لِلَّتِي هِيَ أَقوَمُ وَ يُبَشِّرُ المُؤمِنِينَ بني اسرائيل آيه نهم در اينکه آيه ميفرمايد وَ بُشري لِلمُسلِمِينَ و مراد همان مؤمنين است که در آيه مذكور است زيرا غير مؤمن نجات ندارد و مورد انذار است نه بشارت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 102)- این آیه، همین مسأله را تعقیب و تأکید کرده، به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد «بگو: آن را روح القدس از جانب پروردگارت بر حق نازل کرده است» (قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ).
ج2، ص600
«روح القدس» یا «روح مقدس» همان پیک وحی الهی، «جبرئیل امین» است، اوست که به فرمان خدا آیات را اعم از ناسخ و منسوخ، بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل میکند، آیاتی که همه حق است همه واقعیتی را تعقیب میکند و آن واقعیت چیزی جز تربیت انسانها نیست، تربیت که وصول به آن گاهی احکام ناسخ و منسوخ را ایجاب میکند.
به همین دلیل به دنبال آن میفرماید: «هدف این است که افراد با ایمان را در مسیر خود ثابت قدمتر گرداند، و هدایت و بشارتی برای عموم مسلمین است» (لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هُدیً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ).
به هر حال برای محکم کردن نیروی ایمان و پیمودن راه هدایت و بشارت، گاهی چارهای، جز برنامههای کوتاه مدت و موقت که بعدا جای خود را به برنامه نهایی و ثابت میدهد نیست، و این است رمز وجود ناسخ و منسوخ در آیات الهی.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم