آیه 52 سوره ابراهیم: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۲: | سطر ۴۲: | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
بلاغ: بلاغ و بلوغ: رسيدن به انتهاء مقصد. به معنى تبليغ نيز آيد. | بلاغ: بلاغ و بلوغ: رسيدن به انتهاء مقصد. به معنى تبليغ نيز آيد. | ||
− | در آيه ، مراد معناى دوم است | + | در آيه ، مراد معناى دوم است<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> |
− | |||
− | <ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۱
<<51 | آیه 52 سوره ابراهیم | 52>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این (قرآن عظیم) حجت بالغ برای جمیع مردم است (تا خلایق از آن پند گرفته) و تا بدان وسیله خداشناس و خداترس شوند و تا عموم بشر خدا را به یگانگی بشناسند و صاحبان عقل، متذکر و هوشیار گردند.
این [قرآن یا آنچه در این سوره است] پیامی برای [همه] مردم است، برای آنکه به وسیله آن هشدار داده شوند، و [با تدبّر در آیاتش] بدانند که او معبودی یگانه و یکتاست، و تا خردمندان، متذکّر [حقایق و معارف الهیّه] شوند.
اين [قرآن] ابلاغى براى مردم است [تا به وسيله آن هدايت شوند] و بدان بيم يابند و بدانند كه او معبودى يگانه است، و تا صاحبان خرد پند گيرند.
اين پيامى است براى مردم، تا بدان بيمناك شوند و بدانند كه اوست خداى يكتا، و تا خردمندان پند گيرند.
این (قرآن،) پیام (و ابلاغی) برای (عموم) مردم است؛ تا همه به وسیله آن انذار شوند، و بدانند او خدا یکتاست؛ و تا صاحبان مغز (و اندیشه) پند گیرند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
بلاغ: بلاغ و بلوغ: رسيدن به انتهاء مقصد. به معنى تبليغ نيز آيد. در آيه ، مراد معناى دوم است[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ «52»
اين (قرآن) پيامرسا و ابلاغى براى مردم است تا به وسيلهى آن، هشدار يابند و بدانند كه همانا او معبودى يكتاست و تا خردمندان پند گيرند.
نکته ها
آخرين آيهى سورهى ابراهيم و اوّلين آيهى آن، دربارهى نقش قرآن و رسالت آن در هدايت مردم است؛ در آيهى اوّل خوانديم: «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» و در اين آيه مىخوانيم: هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ ...
از طرفى همانگونه كه قرآن بلاغ است، پيام رسان آن نيز بلاغ است، چنانكه در آيه 54
جلد 4 - صفحه 433
سورهى نور آمده است، «ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ»
پیام ها
1- قرآن، مايهى تبليغ است ومبلّغان بايد مايهى تبليغى خود را از قرآن بگيرند. «هذا بَلاغٌ»
2- قرآن، كتاب توحيد است و از قرآن بايد مُوحّد ساخته شود. هذا بَلاغٌ ... لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ
3- ابلاغ به تنهايى كافى نيست، انذار نيز لازم است. (آرى، هدفِ تبليغ، انذار است.) «وَ لِيُنْذَرُوا»
4- دانستن كافى نيست، توجّه و تذكّر نيز لازم است. «لِيَعْلَمُوا- لِيَذَّكَّرَ»
5- انس با قرآن، هم معرفت و شناخت به انسان مىدهد، «لِيَعْلَمُوا» و هم با تذكّر و پند، آدمى را به اعمال خير تشويق مىكند. «لِيَذَّكَّرَ»
6- قرآن، براى عموم مردم ابلاغ است، امّا تنها صاحبان عقل متذكّر مىشوند و از آن پند مىگيرند. «وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»
آرى، اگر به رهنمودهاى قرآن با جان و دل توجّه كنيم، انسان موحّد و متذكّرى مىشويم. انشاء اللَّه
«الحمدللّه ربّ العالمين»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (52)
«1» بحار الانوار ج 8، ص 292، حديث 34.
جلد 7 - صفحه 77
هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ: اين قرآن يا آنچه در اين سوره است از مواعظ، كفايت است براى مردمان تا پند داده شوند به آن. وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ: و تا ترسانيده شوند بدان.
وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ: و تا بدانند به تأمل و دلائل قدرت كه در آن مذكور است، آنكه ذات حق تعالى، خداى يگانه و يكتا است، شريك و نظير ندارد.
وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ: و هرآينه بايد كه پند يابند صاحبان خرد، و بازايستند از مناهى، و قيام كنند به اوامر الهى.
تبصره: خداوند متعال در اين آيه شريفه ابلاغ فرمايد تمام عالميان را به آنكه اين قرآن مجيد دستور جامعه كافيه است براى انتظام معاش و معاد عموم طبقات بشر تا انقراض عالم، و مجموعه تمام حكم را بطور اجمال اين آيه محتوى است:
1- تكميل مردمان به توسط نفوس مكمله نبويه، بقوله (وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ) 2- استكمال آنها به قوه نظريه كه منتهاى كمال آنها توحيد است بقوله (وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ) 3- استصلاح قوه عمليه كه آن درك ملكات فاضله و ترك صفات ذميمه است بقوله (وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ). بنابراين عاقل را لازم باشد دامن همت به كمر زده، كوشش و جديت نموده در طلب علم قرآن كه سعادت دين و دنيا و آخرت او در آن است، و پس از تحصيل علم در مقام عمل هم كوتاهى نورزيده تا نتيجه را دريابد، زيرا علم به منزله روح، و عمل به منزله بدن؛ علم اصل، و عمل فرع، علم والد، و عمل مولود؛ العلم بلا عمل كالشّجر بلا ثمر و قوله (وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ) دلالت دارد بر آن كه ذات احديت الهى اراده فرموده از تمام مردم تذكر و تدبر را و بر اينكه عقل حجت باطنى است براى آنان، زيرا غير ذوى العقول را ممكن نيست تدبر و اعتبار، پس سزاوار آن كه عاقل لبيب از متابعت عقل غافل نگردد.
خاتمه: آيه كريمه دال است بر اينكه حق تعالى ايمان و طاعت و خير را از بندگان اراده فرموده، زيرا غير اينها منافى با ابلاغ و تنذير و توحيد، و ايضا نقض غرض، و از خداوند حكيم قبيح باشد.
جلد 7 - صفحه 78
جلد 7 - صفحه 79
(سوره پانزدهم) (حجر)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اين سوره مباركه مكى است نزد مجاهد و قتاده و حسن گفته مگر آيه: (وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ) «1» و قوله (كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ) «2».
عدد آيات آن: به اجماع نود و نه (99) است.
عدد كلمات آن: دويست و هفتاد (270).
تعداد حروف آن: دو هزار و هفتصد و يك (2701) مىباشد.
ثواب تلاوت: «3» عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده: هر كه سوره ابراهيم عليه السّلام و حجر را در هر نماز جمعه بخواند، فقر و ديوانگى به او نرسد.
(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ)
«1» حجر آيه 87.
«2» حجر آيه 91.
«3» جلد 2، صفحه 222.
جلد 7 - صفحه 80
چون حق سبحانه و تعالى، ختم سوره ابراهيم عليه السّلام فرمود به ذكر قرآن و بلاغ كفايت آن براى مردمان، افتتاح اين سوره مباركه را فرمود به ذكر قرآن و بيان آنكه آيات شريفه آن مبين احكام مىباشد از جهت معاش و معاد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ (46) فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ (47) يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (48) وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ (49) سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ (50)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (51) هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (52)
ترجمه
و بتحقيق بنهايت رساندند مكرشانرا و نزد خدا مضبوط است مكرشان و نبوده است مكرشان كه زائل شود از آن كوهها
پس مپندار البته خدا را خلف وعده خود كننده مر پيغمبرانش را همانا خدا غالب صاحب انتقام است
روز كه مبدل شود زمين بغير اين زمين و آسمانها، و ظاهر شوند از براى خداى يكتاى پر قهر
و بينى گناهكاران را آنروز مقرون شدگان در غلها
پيراهنهاشان از جنس قطران است و بپوشد رويهاشان را آتش
تا جزا دهد خدا هر كس را آنچه كسب كرده همانا خدا زود حساب است
اين كفايت است مر مردمانرا و تا بيم داده شوند بآن و تا بدانند كه جز اين نيست كه او است خداى يكتا و تا پند گيرند خردمندان..
تفسير
خداوند براى تسكين قلب و اطمينان خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان از مكر و حيله كفّار قريش و غيرهم ميفرمايد كه آنها هر مكر و حيله و تدبيرى ميتوانستند كردند و بجائى نرسيد و نزد خدا اعمالشان محفوظ و مكتوب است براى پاداش و جزا دادن بآنها و نبود مكرشان وافى براى آنكه بركنده و زائل شود بآن از جاى خود اعلام نبوت و آثار امامت و ادلّه و براهين قائمه بر اديان حقّه و شرائع الهيّهاى كه مانند كوههايند در عظمت و استحكام بلكه بمراتب برتر و بالاترند از آنها و بنابراين كلمه ان در وان كان نافيه است و لتزول بكسر لام اوّل و نصب لام آخر بايد قرائت شود كه مشهور است و بعضى بفتح لام اول و رفع لام آخر قرائت نمودهاند و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقله است و معنى آنست كه و همانا بوده است مكر آنها كه زائل ميشود از آن كوهها ولى با وصف اين زائل نميشود از آن اعلام نبوّت و ادلّه ولايت و آثار شريعت چون خداوند از وعده و وعيد خود به پيغمبرانش راجع بنصرت ايشان بر اعداء و مجازات ستمكاران تخلّف نخواهد فرمود و او عزيز و ارجمند و غالب و قادر و قاهر و منتقم است از دشمنانش براى دوستانش و ايشانرا بعزّت و سعادت دنيا و آخرت خواهد رسانيد و انتقام مظلوم را از ظالم بنحو اكمل خواهد كشيد در روز كه
جلد 3 صفحه 241
اين زمين مبدل شود بزمين ديگر و آسمانها نيز مبدل شوند بآسمانهاى ديگر بنظر حقير بزمين و آسمانى مناسب با آن عالم و اعمال اهل آن و از ابن عباس نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و بلندى نداشته باشد و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود زمين قيامت از آتش است مگر جاى مؤمن كه صدقه او بر سرش سايه افكند و از امام سجاد عليه السّلام مروى است كه زمين تغيير ميكند و زمين ديگرى ميشود كه در روى آن گناهى نشده و تمامش ظاهر شود و در آن كوهى و گياهى نباشد مانند وقتى كه خدا آنرا در روز اول خلق فرمود و از امام باقر عليه السّلام مروى است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسانيكه در دنيا براى خدا با يكديگر دوستى كنند روز قيامت بر روى زمينى از زبر جد سبز باشند در سايه عرش خدا و روايات ديگرى هم از طرق عامّه و خاصه نقل شده كه حاجتى بذكر آنها نيست اجمالا تبديل معلوم و كيفيّت آن مجهول است و تمام مردم سر از قبرها بيرون آورند و در پيشگاه الهى براى حساب و ثواب و عقاب حاضر و ناظر گردند و گناهكاران بحسب عقائد و اعمال و اخلاق با يكديگر مقيّد و مغلول شوند در حاليكه پيراهنهاشان از جنس قطران است كه گفتهاند عصاره بار درخت عرعر يا صمغ ابهل است كه آنرا ببدن شتر جرب دار ميماليدند كه بسوزند گيش پوست شتر را ميسوزاند و جرب را بر طرف ميكرد و رنگش سياه و بقدرى بدبو بود كه همه از آن متنفّر و فرارى ميشدند و مؤثر بود در گرفتن آتش ببدن كسيكه از آن بر او ماليده شده بود مقصود آنست كه بجاى پيراهن چنين چيزى بر بدنهاشان ماليده شود كه موجب مزيد تأثير آتش و تنفّر نفوس و خوارى آنها در انظار اهل محشر گردد و بعضى قطران را مركّب از دو كلمه قطر و آنى دانستهاند و بتنوين هر دو قرائت نمودهاند و بنابراين مراد آنست كه پيراهنهاى آنها از مس گداخته بنهايت درجه است چون قطر بمعناى مس گداخته و آنى بمعناى متناهى در حرارت است و ميپوشاند و فراميگيرد عزيزترين اعضاء ظاهره بدن آنها را كه رويهاشان است آتش چون بآن متوجّه بحق نشدند و براى خدا بخاك ننهادند و حواس ظاهره خودشان را كه در آن جاى داشت در آنچه خدا خلق فرموده بود آنها را براى آن صرف ننمودند چنانچه در جاى ديگر
جلد 3 صفحه 242
فرموده آتش بالا مىآيد بر قلبهاشان چون اشرف اعضاء باطنه است و بايد مملوّ از معرفت باشد بر عكس پر از جهالت و عناد شده قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خدا فرموده پيراهنهاى آنها از مس گداخته است كه حرارت آن بمنتهى رسيده پس فرا گرفته است رويهاشان را آتش و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه جبرئيل گفت اگر پيراهنى از پيراهنهاى اهل آتش معلّق شود ميان آسمان و زمين هر آينه اهل زمين بميرند از بد بوئى و سوزندگى آن و اينها همه براى آنستكه خدا هر كس را بمجازات عمل خود برساند و انتقام مظلوم را از ظالم بكشد و كسانيكه معصيت خدا را مينمايند علاوه بر آنكه ظلم بر خودشان نمودند موجب تجرّى خلق شدند پس ظلم بر خلق هم نمودهاند و كسب كردند آتش جهنم را براى خودشان در تجارتخانه دنيا و خداوند بزودى در كمتر از چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد چون مشغول نميكند او را حساب احدى از حساب ديگرى چنانچه تحقيق آن در سوره بقره گذشت و آنچه ذكر شد بيان كافى است براى مردم در موعظه و نصيحت و براى آنكه ترسانده شوند بآن و براى آنكه بدانند بتدبّر و تفكّر و تأمّل كه او است خداوند يكتاى بىهمتا و براى آنكه متنبّه و متّعظ و متذكّر شوند صاحبان عقول سليمه و افهام مستقيمه. در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره ابراهيم و حجر را در دو ركعت نماز در هر روز جمعه قرائت نمايد هرگز او را فقر و ديوانگى و گرفتارى نرسد انشاء اللّه تعالى.
جلد 3 صفحه 243
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هذا بَلاغٌ لِلنّاسِ وَ لِيُنذَرُوا بِهِ وَ لِيَعلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الأَلبابِ (52)
اينکه بيانات و آيات براي تبليغ ناس است براي اينكه انذار شوند و بترسند از مخالفت و عذاب الهي و براي اينكه دست از شرك بردارند و بدانند که اله و سزاوار پرستش يكي است خداوند متعال و براي اينكه متذكر شوند و يادآور شوند صاحبان خرد و عقل.
هذا بَلاغٌ لِلنّاسِ مشار اليه هذا قرآن مجيد است، مبلّغ وجود حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که باين قرآن تبليغ ميفرمايد آنچه بشر در امر دين احتياج دارد از معارف حقّه و اعمال صالحه و اخلاق حميده، و للناس دلالت دارد بر جميع افراد بشر سر تا سر دنيا الي يوم القيمة.
وَ لِيُنذَرُوا بِهِ وعيدهاي عذاب که بر عقائد فاسده و اعمال سيّئة و اخلاق رذيله داده شده.
وَ لِيَعلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ بجميع اقسام توحيد ذاتا و صفة و فعلا و پرستش و نظر.
وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الأَلبابِ که بايد صاحبان عقل و خرد تدبّر كنند در اينکه قرآن لكن مشروط است ببيان مبيّن که ائمه طاهرين هستند صلوات اللّه عليهم و الحمد للّه و الشكر علي نعمائه تمّ بحمد اللّه سورة ابراهيم و يتلوه سورة الحجر و انا العبد الذليل المدعو بالطيب
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 52)- و از آنجا که آیات این سوره و همچنین تمامی این قرآن جنبه دعوت به توحید و ابلاغ احکام الهی به مردم و انذار آنها در برابر تخلفاتشان دارد، در آخرین آیه این سوره میفرماید: «این (قرآن) ابلاغ عمومی برای همه مردم است» (هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ).
«تا همه به وسیله آن انذار شوند» (وَ لِیُنْذَرُوا بِهِ).
«و بدانند او خدای یکتاست» (وَ لِیَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ).
و منظور این است که: «صاحبان مغز و اندیشه پند گیرند» (وَ لِیَذَّکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ).
آغاز و ختم سوره ابراهیم-
سوره «ابراهیم» همان گونه که دیدیم از بیان نقش حساس قرآن در خارج ساختن انسان از ظلمات جهل و شرک به نور علم و توحید، آغاز شد، و با بیان نقش قرآن در انذار همه تودهها و تعلیم توحید و تذکر اولوا الالباب پایان میگیرد.
این «آغاز» و «پایان» بیانگر این واقعیت است که همه آنچه را میخوانیم در همین قرآن است، و به گفته امیر مؤمنان علی علیه السّلام فیه ربیع القلب و ینابیع العلم «بهار
ج2، ص520
دلها و سر چشمه علوم و دانشها همه در قرآن است».
و همچنین درمان همه بیماریهای فکری و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی را باید در آن جست «فاستشفوه من ادوائکم».
این بیان دلیل بر این است که بر خلاف سیره بسیاری از مسلمانان امروز که به قرآن به عنوان یک کتاب مقدس که تنها برای خواندن و ثواب بردن نازل شده مینگرند کتابی است برای دستور العمل در سراسر زندگی انسانها.
و بالاخره کتابی است که هم دانشمند را تذکر میدهد، و هم توده مردم از آن الهام میگیرند.
فراموش کردن این کتاب بزرگ آسمانی و روی آوردن به مکتبهای انحرافی شرق و غرب یکی از عوامل مؤثر عقب افتادگی و ضعف و ناتوانی مسلمین است.
«پایان سوره ابراهیم» «1»
(1) شرح زندگانی ابراهیم در دوران قبل از نبوت، دوران نبوت و مبارزه با بت پرستان و دوران هجرت از بابل، و تلاش و کوشش در سرزمین مصر و فلسطین و مکّه را در «تفسیر نمونه» ذیل آخرین آیه سوره ابراهیم مطالعه فرمایید. [....]
ج2، ص521
آغاز جزء چهاردهم قرآن مجید
سوره حجر [15]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 99 آیه است
محتوای سوره: ]
در این سوره آهنگ و لحن سورههای مکی کاملا منعکس است. لذا میتوان محتوای این سوره را در هفت بخش خلاصه کرد:
1- آیات مربوط به مبدأ عالم هستی و ایمان به او از طریق مطالعه در اسرار آفرینش.
2- آیات مربوط به معاد و کیفر بدکاران.
3- اهمیت قرآن و عظمت این کتاب آسمانی.
4- داستان آفرینش آدم و سرکشی ابلیس و سر انجام کار او.
5- اشاره به سرگذشت اقوامی همچون قوم لوط و صالح و شعیب.
6- انذار و بشارت و اندرزهای مؤثر و تهدیدهای کوبنده و تشویقهای جالب.
7- دعوت از پیامبر به مقاومت و دلداری او در برابر توطئهها.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم