آیه 22 سوره رعد: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
|||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | ابتغاء: يعنى در اصل ، به معنى طلب است . خواه طلب تجاوز باشد (ظلم) و خواه طلب خير. | |
+ | ابتغاء: طلب كردن و خواستن. | ||
+ | يدرءون: درأ: دفع كردن. «درأه درأ: دفعه» «يدرءون»: دفع مىكنند . | ||
+ | عقبى: عقب و عقبى (بر وزن قفل و كبرى): عاقبت..<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۲۷
<<21 | آیه 22 سوره الرعد | 23>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هم در طلب رضای خدا راه صبر پیش میگیرند و نماز به پا میدارند و از آنچه نصیبشان کردیم پنهان و آشکار انفاق میکنند و در عوض بدیهای مردم نیکی میکنند، اینان هستند که عاقبت منزلگاه نیکو یابند.
و برای به دست آوردن خشنودی پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظایف و حوادث] شکیبایی ورزیدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشی از آنچه را روزی آنان کردیم در نهان و آشکار انفاق نمودند، و همواره با نیکیِ [عبادت] زشتی و پلیدی [گناه] را دفع می کنند [و با خوبی های خود نسبت به مردم، بدی های آنان را نسبت به خود برطرف می نمایند]، اینانند که فرجام نیک آن سرای، ویژه آنان است.
و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم، نهان و آشكارا انفاق كردند، و بدى را با نيكى مىزدايند، ايشان راست فرجامِ خوشِ سراى باقى.
آنان كه به طلب ثواب پروردگار خويش صبر پيشه كردند، و نماز گزاردند و در نهان و آشكار از آنچه به آنها روزى دادهايم انفاق كردند و بدى را به نيكى دفع مىكنند. سراى آخرت خاص آنان است.
و آنها که بخاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایی میکنند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از آنچه به آنها روزی دادهایم، در پنهان و آشکار، انفاق میکنند؛ و با حسنات، سیئات را از میان میبرند؛ پایان نیک سرای دیگر، از آن آنهاست...
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
ابتغاء: يعنى در اصل ، به معنى طلب است . خواه طلب تجاوز باشد (ظلم) و خواه طلب خير. ابتغاء: طلب كردن و خواستن. يدرءون: درأ: دفع كردن. «درأه درأ: دفعه» «يدرءون»: دفع مىكنند . عقبى: عقب و عقبى (بر وزن قفل و كبرى): عاقبت..[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ «22»
و (خردمندان) كسانى هستند كه براى جلب توجّه پروردگارشان صبر پيشه كرده ونماز بپا داشتند واز آنچه روزيشان كرديم پنهانى وآشكارا انفاق كردند وبدى را با نيكى پاك مىكنند. آنانند كه سراى آخرت مخصوص آنهاست.
نکته ها
«صبر»، فقط به معناى تحمّل مشكلات نيست، بلكه شامل پايدارى در عبادت، مقابله با معصيت، بردبارى در مصيبت، تسليم در اطاعت و عدم غرور و مستى در نعمت نيز مىشود.
«وَجْهِ رَبِّهِمْ» به معناى جلب توجّه، عنايت و رضايت پروردگار است.
اقامه نماز يكى از مصاديق پيمانهاى الهى «عَهْدَ اللَّهِ» است كه در آيات سابق آمد، چنانكه در روايت نيز آمده است؛ «الصلاة عهد الله».
صبر و صلاة پيوند با خالق، انفاق و حسنه، ارتباط با مردم است.
انفاق داراى درجاتى است؛
گام اوّل: بخشش از فضل و دادههاى الهى. «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ» «1»
«1». بقره، 254.
جلد 4 - صفحه 344
گام دوم: بخشش از دسترنج و كسب حلال. «أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ» «1»
گام سوم: بخشش از آنچه دوست دارند. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» «2» گام چهارم: ايثار. «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» «3»
به فرمودهى الميزان، «عُقْبَى الدَّارِ» به معناى عاقبت به خيرى در دنياست، ولى مىتوان گفت كه شامل هر دو سرا «دنيا و آخرت» مىشود.
معناى اينكه بدى را با خوبى برطرف كنيم، اين است كه اگر از مومنان كسى كار ناشايستى در رابطه با ما انجام داد اغماض كنيم، نه اينكه با افراد ظالم و مفسد چنين رفتارى داشته باشيم، زيرا در مورد آنها بايد مقابله به مثل نمود. به هر صورت اگر چه اسلام دين اخلاق و عاطفه و بخشش است، ولى در جاى خود «لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ» «4» نيز دارد.
اسلام مكتب جامع و اولواالالباب افراد كاملى هستند. وجود جملاتى همچون: «يُوفُونَ»، «يَصِلُونَ»، «يَخْشَوْنَ»، «يَخافُونَ»، «صَبَرُوا»، «أَقامُوا»، «أَنْفَقُوا» و «يَدْرَؤُنَ» نشانه آن است كه انسانهاى كامل هم متعهد به پيمانهاى خود هستند، هم تمام ارتباطات خود را حفظ مىكنند، هم تقواى والايى دارند و هم بجاى انزوا، در همهى ميدانها حاضر و فعّالاند.
پیام ها
1- صبر و استقامتى ارزش دارد كه براى خداوند و در راه او باشد. (نه هر تعصب و لجاجت ويكدندگى) «صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»
2- نماز بايد اقامه شود، نه آنكه فقط خوانده شود. يعنى بايد آداب، شرايط، حدود و دستورات آن مراعات شود. «أَقامُوا الصَّلاةَ»
3- رابطه با خدا بدون كمك به ديگران مقبوليّتى ندارد، گرچه كمك هم تنها كمك مالى نيست. «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا»
4- به انفاق خود مغرور نشويد، آنچه مىدهيد از اوست. «أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
5- وقتى نيّت كار «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ» يعنى رضايت پروردگار شد، ديگر پنهان و
«1». بقره، 267.
«2». آلعمران، 92.
«3». حشر، 9.
«4». نور، 2.
جلد 4 - صفحه 345
آشكار عمل مهم نيست. «سِرًّا وَ عَلانِيَةً» 6- حكمت اقتضا مىكند كه بعضى از كمكها علنى وبعضى ديگر مخفى باشد.
«سِرًّا وَ عَلانِيَةً»
7- گناه را با توبه، منكر را با معروف، ظلم را با عفو، ناسزا را با سلام، عذاب را با صدقه، جفا را با صله، استبداد را با مشورت و ولايت طاغوت و شيطان را با ولايت حقّ جبران نماييم. «يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»
8- خوش عاقبتى در دنيا و آخرت از آنِ صاحبان خرد است. أُولُوا الْأَلْبابِ ... أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ «22»
«1» تفسير ابو الفتوح ج 6 ص 483.
«2» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 289.
«3» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 289.
«4» مصباح الشريعة باب 84.
جلد 6 - صفحه 372
صفت پنجم:
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا: و آنانكه صبر نمودند و شكيبائى ورزيدند بر قيام به آنچه خداى تعالى واجب فرموده، و بر بلاى الهى از امراض و عقوبات و مصائب، و بر معاصى سبحانى و خوددارى كردند از ارتكاب گناهان به مخالفت نفس و هوى.
ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ: بجهت طلب خشنودى پروردگارشان نه به ريا و سمعه.
حاصل آنكه در هر سه مرحله صبر يعنى صبر در طاعت و صبر در معصيت و صبر بر مصيبت، شكيبائى نمودند به خلوص نيت بدون شائبه غيريت.
صفت ششم: وَ أَقامُوا الصَّلاةَ: و بپاى داشتند نماز را، يعنى اساس بقا و استقرار ركن اعظم ديانت را كه نماز است فراهم نمودند.
صفت هفتم: وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ: و انفاق كردند بعض از آنچه روزى ايشان ساختيم، يعنى نفقه واجبه را از آن اخراج نمودند. سِرًّا وَ عَلانِيَةً: پنهانى مانند كسى كه معروف المال نيست و آشكارا مثل شخصى كه مشهور است به تمول.
صفت هشتم: و يدرؤون بالحسنة السّيّئة: 1- و دفع كردند به فعل طاعت معصيت را.
2- ابن عباس گويد: «1» دفع كنند به عمل نيك عمل بد را، چنانچه در مجمع «2» روايت شده از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه به معاذ فرمود: وقتى عمل بدى نمودى، پهلوى آن حسنهاى بجاى آور، محو كند آن را. ايضا در حديث ديگر. اتّبع السّيّئة بالحسنة تمحها، بلكه صريح آيه شريفه «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 289.
«2» مصدر اخير.
جلد 6 - صفحه 373
لكن مخفى نماند كه اين در صغاير باشد نه كبائر، زيرا توبه و تدارك لازم دارد.
3- دفع نمايند بدى كسى را كه به ايشان بدى نموده به احسان و عفو و عدم تكافؤ. كقوله تعالى «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ».
4- مراد آنكه وقتى ظلم به آنها كنند عفو نمايند، و هرگاه محروم نمايند آنان را در مقابل عطا كنند، و هرگاه قطع كنند با آنها در ازاء آن صله نمايند.
5- دفع كنند به توبه كدرت گناه را.
6- على بن ابراهيم قمى از حضرت صادق عليه السّلام قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم لعلى عليه السّلام: يا علىّ ما من دار فيها فرحة الّا تبعها ترحة، و ما من همّ الّا و له فرج الّا همّ اهل النّار اذا عملت سيّئة فاتبعها بحسنة تمحها سريعا و عليك بصنايع المعروف فانّها تدفع مصارع السّوء. «1» فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به امير المؤمنين عليه السّلام: يا على نيست هيچ خانهاى كه در آن خوشحالى باشد مگر آنكه تابع شود او را اندوهى، و نيست هيچ همى مگر براى آن فرجى باشد الا همّ اهل جهنم. هرگاه گناهى نمودى، پس در عقب آن بجاى آور حسنه و طاعتى را، محو نمايد آن را به سرعت. و بر تو باد به كارهاى خير، پس بتحقيق دفع كند محل ورود بديها را.
تنبيه: اين فرمايش حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به حضرت علوى عليه السّلام ارشادى و تأديبى براى مردم باشد، و الا وجود امير المؤمنين، معصوم از گناه و شائبه خطا و خطل به ساحت قدس آن سرور راه ندارد، و از اين قبيل است خطاب حق تعالى به رسول محترم «لئن اشركت ليحبطنّ عملك».
أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ: آن جماعت متصفه به صفات مذكوره براى ايشان است سر انجام نيكو و عاقبت محمود كه ثواب خداوند معبود باشد.
«1» تفسير قمى ج 1 ص 364.
جلد 6 - صفحه 374
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «19» الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ «20» وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ «21» وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ «22» جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ «23»
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ «24»
ترجمه
- آيا پس كسيكه ميداند كه آنچه فرستاده شد بتو از پروردگارت حق است مانند كسى است كه او كور است جز اين نيست كه پند ميگيرند صاحبان خردها
آنانكه وفا ميكنند بعهد خدا و نمىشكنند پيمان را
و آنانكه پيوند ميكنند آنچه را امر كرده است خدا بآن كه پيوند كرده شود و مىترسند از پروردگارشان و بيم دارند از بدى حساب
و آنانكه صبر كردند براى طلب خوشنودى پروردگارشان و بر پا داشتند نماز را و انفاق نمودند از آنچه روزى داديمشان نهانى و آشكارا و دفع ميكنند بخوبى بدى را آنگروه مر ايشانرا است انجام آنسراى
كه بهشتهاى اقامت دائمى است داخل ميشوند در آنها آنان و كسيكه شايسته باشد از پدرانشان و زنانشان
جلد 3 صفحه 201
و فرزندانشان و فرشتگان وارد ميشوند بر ايشان از هر درى
گويند سلام بر شما براى آنكه صبر نموديد پس خوب است انجام آنسراى
تفسير
استفهام انكارى است يعنى كسيكه ميداند آنچه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده است از جانب خدا حقّ است نيست مانند كسيكه نميداند چون آن بينا و اين كور است و آن دو مساوى نيستند بلكه مثل دانا آب و طلا است و مثل نادان كف و جرم است و علم نور، و جهل ظلمت است كه در آيات سابقه اشاره و بيان شده بود و فرق بين اين عناوين يعنى علم و جهل و نور و ظلمت و بينا و كور اگر چه واضح است ولى متذكّر نميشوند مگر صاحبان عقول مبرّى از شوائب و هم و تعصّب و عناد كه ايمان مصداق نور و كفر مصداق ظلمت و مؤمن مصداق عالم و بصير و كافر مصداق جاهل و كور است و عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه بشيعيان خود فرمود شما مصداق اولوالالبابيد در اين آيه شريفه و ايشان كسانى هستند كه وفا ميكنند بعهديكه با خدا بستند بعقول خودشان كه نبايد احكام آنرا مشوب بوهم و تعصّب و عناد و لجاج نمايند و نيز نميشكنند پيمانى را كه با خودهاشان بستند و محكم نمودند آنرا ميان خودشان و قمّى ره از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه در حقّ آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده و عهدى كه خدا از آنها گرفت و ميثاقيكه از مردم گرفت در عالم ذر بر ولايت امير المؤمنين و ائمه بعد از او عليهم السلام و نيز كسانى هستند كه صله رحم بجا مىآورند خصوصا رحم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه از آن جمله است دوستى امير المؤمنين و اولاد طاهرين او و مراعات حقوق ايشان چنانچه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نازل شده در حقّ رحم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و شامل اقارب شخص هم ميشود و نبايد مانند كسانى بود كه چيزى را اختصاص بچيزى ميدهند و نيز در كافى و عيّاشى ره از آنحضرت نقل نموده كه رحم معلّق بر عرش است ميگويد خدا يا وصل كن كسى را كه مرا وصل نمود و قطع كن كسيكه مرا قطع نمود و آن رحم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه مراد از اين آيه است و رحم هر صاحب رحمى و عيّاشى و رحم هر مؤمن نقل نموده و در مجمع و قمّى ره و عياشى ره از امام كاظم عليه السّلام نيز مانند اين حديث را نقل نمودهاند و عياشى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه از چيزهائى كه خدا واجب نموده است در مال غير از زكوة صله رحم است بمقتضاى اين آيه و در مجمع از امام رضا عليه السّلام اين معنى تأكيد شده است
جلد 3 صفحه 202
و بيان مفصّلى در اين باب از حقير در سوره بقره ذيل آيه شريفه الذين ينقضون عهد اللّه گذشت كه بايد طالب بآن مراجعه نمايد و آنها مىترسند از پروردگارشان كه قطع رحم نميكنند و ميترسند از سختى حسابشان در روز محشر پس تا زندهاند خودشان بحسابشان رسيدگى ميكنند و نميگذارند مديون سادات و ارحام و اجانب از دنيا بروند و در كافى و عيّاشى ره و معانى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه را تلاوت فرمود وقتى كه ديد مردى با دقت تمام حقّ خود را از برادر دينى خود گرفت و فرمود آيا تصوّر كردى آنها كه از سوء الحساب ميترسند كسانى هستند كه ميترسند خدا بآنها ظلم و جور كند نه چنين است ميترسند كه خداوند تمام حقّ خود را از آنها طلب كند و دقت نمايد و مراد از سوء الحساب اين است پس كسيكه تمام حقّ خود را با دقت بستاند از برادر خود بدى كرده در حساب با او و در مجمع و عيّاشى ره از آنحضرت نقل نموده كه سوء الحساب آنستكه كاملا حسنات و سيّئات بنده را بسنجند و سهل انگارى نكنند در آن و نيز كسانى هستند كه صبر ميكنند بر تحمّل زحمت عبادت و ترك معصيت و بردبارى در مصيبت براى رضاى خدا و نماز ميخوانند و سعى مينمايند در نماز خواندن مردم چون اقامه نماز بر هر دو صادق است و انفاق ميكنند از مال حلالى كه خدا روزى و نصيب آنها فرموده صدقات مستحبّه را سرا و در خفيه و صدقات واجبه را علنا و آشكارا و دفع ميكنند بفعل حسن شر فعل قبيح را و محو ميكنند بطاعت اثر معصيت را و پاداش ميدهند بخوبى بدى را و بر طرف ميكنند بتوبه گناه را و بصدقه بلا را كه هر يك از معانى مذكوره را ذكر نمودهاند جز اخير را كه حقير اضافه نمودم و ممكن است همه مراد باشد چنانچه مكرّر تقريب شده است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه بمعاذ بن جبل فرمود وقتى گناهى از تو صادر گشت بعد از آن عمل ثوابى را انجام ده محو ميكند آنرا و در روايت قمّى از امام صادق عليه السّلام علاوه فرموده كه كارهاى خير دفع ميكند كارهاى بد را كسانيكه در اين سراى فانى حال و كارشان از اين قرار است نتيجه و عاقبت و مئال آن سراى باقى كه بهشت جاويد است و از عمل بر طبق روان جاويد تهيّه ميشود از آن ايشان است انشاء اللّه تعالى و اخبارى راجع بجنّات عدن در ذيل آيه وعد اللّه المؤمنين سوره برائة ذكر شد و لفظ جنات مضاف بعدن و بدل از عقبى الدار است و لفظ عدن بمعناى اقامت و مراد از جنات عدن بهشتهائى است كه
جلد 3 صفحه 203
اقامت دائمى ايشان در آنها است و از جمله تجليلات و احتراماتيكه خداوند از آنها فرموده آنستكه چون داخل در آن بهشتها و قصور عاليه شوند كسان آنها كه صلاحيّت ورود در بهشت را داشته باشند اگر چه بمقام و مرتبه ايشان نرسيده باشند از قبيل پدران و همسران و فرزندانشان بتبع آنها داخل در مقامات رفيعه ايشان ميشوند براى بهجت و مسرّت و انس آنها بصحبت اينها و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه مرد مؤمن و زن مؤمنه چون داخل در بهشت شوند اگر مرد افضل باشد اختيار بمرد داده ميشود كه زن مؤمنه خود را بهمسرى قبول نمايد و اگر زن افضل باشد اختيار بزن داده ميشود كه شوهر مؤمن خود را همسر خود قرار دهد و ملائكه براى تقديم تهنيت و تبريك منزل از جانب خداوند وارد ميشوند بر ايشان از هر درى از درهاى بهشت كه هشت است يا درهاى غرفه و قصر اختصاصى هر مؤمنى و ميگويند سلام بر شما براى صبرى كه در دنيا نموديد يعنى بآن صبر محدود سلامتى و ايمنى از تمام بليّات و آفات و آلام و اسقام و مكاره را براى مدّت نامحدود خريدارى نموديد پس خوب است عاقبت اين سراى شما كه دار كرامت الهى است و قمّى ره فرموده نازل شده است در باره ائمه عليهم السلام و شيعيان ايشان كه صبر نمودند و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه ما صابرانيم و شيعيان ما از ما صابرترند چون ما صبر نموديم از روى علم و آنها صبر نمودند بر چيزيكه نميدانند شايد مراد آن باشد كه نميدانند عاقبت امر خودشان را كه بچه منتهى ميشود پس آنها از اين جهت از ما صابرترند و در كافى و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام حديث مفصّلى نقل نموده كه اجمال آن در اين مقام آنستكه هزار فرشته براى تهنيت مؤمن ببهشت و تزويج حور العين از طرف خداوند مبعوث بر او ميشوند و آنها پس از استيذان از دربان اول و او پس از استيذان از حاجب و او پس از استيذان از قيّم كه بين هر يك از آنها با ديگرى باغهائى فاصله است و استيذان او از خدّام قصر و استيذان آنها از مؤمن كه ولى خدا است و تحصيل اجازه از هزار در غرفه كه هر درى فرشتهاى موكّل بر آن است و بعد از صدور اجازه مؤمن باز ميكنند وارد بر او ميشوند و به بيانى كه مذكور در آيه است ابلاغ رسالت خودشان را مينمايند و اين حديث اصلا نبوى است و بعدا ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى و بنابراين ظاهرا آيه اخيره بتمامى مقول قول ملائكه است بتقدير يقولون در صدر آن و محتمل است
جلد 3 صفحه 204
فنعم عقبى الدار كلام مستقل الهى باشد نه نقل قول آنها ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابتِغاءَ وَجهِ رَبِّهِم وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنفَقُوا مِمّا رَزَقناهُم سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدرَؤُنَ بِالحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُم عُقبَي الدّارِ «22»
و اولوا الالباب كساني هستند که صبر ميكنند قربة الي اللّه خالصا لوجه اللّه و بر پا ميدارند نماز را و انفاق ميكنند از آنچه روزي داديم آنها را و در مقابل سيّئه حسنه ميكنند دفع ميكنند سيئه را بحسنه اينها از براي آنها عقبي الدار است وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابتِغاءَ وَجهِ رَبِّهِم سه قسم صبر داريم: صبر در بلاء و مصائب، صبر بر زحمت عبادت و بندگي، صبر بر مخالفت هواي نفس و ترك معاصي الهيه که ميفرمايد إِنَّما يُوَفَّي الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ زمر آيه 13 وَ أَقامُوا الصَّلاةَ اقامه صلوة مجرد اتيان بفرائض و نوافل نيست بلكه حفظ نماز است که از بين نرود نه مثل امروزه که اكثر ابناء نوع تارك الصلاة هستند آنها هم که نماز ميگذارند اكثر جاهل باحكام و مسائل نماز هستند يا قرائت آنها صحيح نيست يا طمأنينه نماز را مراعات نميكنند.
وَ أَنفَقُوا مِمّا رَزَقناهُم سِرًّا وَ عَلانِيَةً انفاق مجرد انفاق مالي نيست انفاق علم بجهّال و انفاق قوي در حوائج مؤمنين و در حفظ بيضه اسلام هم در خفاء و پنهاني و هم در علانية.
وَ يَدرَؤُنَ بِالحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ كساني که بآنها عداوت و اذيت و جسارت ميكنند آنها در مقابل بآنها احسان و محبّت ميكنند.
أُولئِكَ لَهُم عُقبَي الدّارِ دار آخرت که بهشت باشد از براي آنها است و جزاء آنها و اجر آنها اينست که توصيف آن در آيه بعد شده
330
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- پنجمین برنامه آنها استقامت است، در برابر تمام مشکلاتی که در مسیر اطاعت و ترک گناه و جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجود دارد آن هم صبر و استقامتی برای جلب خشنودی پروردگار، و لذا میفرماید: «آنها کسانی هستند که به خاطر جلب رضایت پروردگارشان صبر و استقامت به خرج دادند» (وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ).
این جمله دلیل روشنی است بر این که صبر و شکیبایی و بطور کلی هرگونه عمل خیر در صورتی ارزش دارد که «ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ» و برای خدا باشد، و اگر انگیزههای دیگری از قبیل ریاکاری و جلب توجه مردم و یا حتی برای ارضای غرور خود، کاری را انجام دهد بیارزش است.
ششمین برنامه آنها این است که «آنها نماز را بر پا میدارند» (وَ أَقامُوا الصَّلاةَ).
چه چیز مهمتر از این است که انسان هر صبح و شام رابطه و پیوند خود را با خدا تجدید کند، با او به راز و نیاز برخیزد و به یاد عظمت او و مسؤولیتهای خویش بیفتد، و در پرتو این کار، گرد و غبار و زنگار گناه را از دل و جان بشوید.
و به دنبال آن هفتمین برنامه حقجویان را با این عبارت بیان میکند: آنها کسانی هستند که «از آنچه به آنان روزی دادهایم در پنهان و آشکار انفاق میکنند» (وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً).
نماز پیوند انسان را با «خدا» و زکوة پیوند او را با «خلق» محکم میکند.
بالاخره هشتمین و آخرین برنامه آنها این است که: «آنها به وسیله حسنات، سیئات خود را از میان میبرند» (وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ).
و هر اندازه گناه و لغزش آنها بزرگتر باشد به همان اندازه حسنات بیشتری
ج2، ص477
انجام میدهند، تا وجود خود و جامعه را از لوث گناه با آب حسنات بشویند.
این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که آنها بدی را با بدی تلافی نمیکنند، بلکه سعی دارند اگر از کسی نسبت به آنها بدی برسد، با انجام نیکی در حق وی، او را شرمنده و وادار به تجدید نظر کنند.
و در پایان آیه پس از ذکر برنامههای مختلف گذشته اشاره به عاقبت کار «اولوا الالباب» و اندیشمندان و طرفداران حق و عاملان به این برنامهها کرده، میفرماید: «عاقبت نیک سرای دیگر برای آنهاست» (أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم