آیه 173 سوره بقره: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(معانی کلمات آیه)
 
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«الْمَیْتَةَ»: مردار. «الدَّمَ»: خون. «لَحْمَ»: گوشت. «الْخِنزِیرِ»: خوک. «مَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللهِ»: آنچه به نام چیزی جز خدا ذبح شود. از قبیل: به نام لات، به نام عزّی، به نام فلان. یعنی مقصود از ذبح آن حیوان تقرّب به غیر خدا باشد. «أُهِلَّ»: از مصدر (إهلال) به معنی صدا بلندکردن. «اُضْطُرَّ»: وادار گردید. مجبور شد. «بَاغٍ»: خواستار و علاقه‌مند. «عَادٍ»: متجاوز از اندازه ضرورت. «غَیْرَ بَاغٍ وَ لا عَادٍ»: نه طالب و راغب آن باشد و نه از حد ضرورت تجاوز کند. واژه (غَیْرَ) حال ضمیر مستتر در فعل (أُضْطُرَّ) است. «إِثْمَ»: گناه.
+
ميته: ميت و ميّت هر دو به معنى مرده است. ميته مؤنث ميت حيوانى است كه بدون ذبح شرعى مرده، خواه خود بخود مرده و يا به ذبح غير شرعى.
 +
 
 +
خنزير: خوك. جمع آن در قرآن خنازير است.
 +
 
 +
اهل: اهلال به معنى بلند كردن صداست. ماه را از آن هلال گويند كه به وقت ديدن آن صدا بلند كرده به يكديگر نشان مى دهند.
 +
 
 +
اضطر: اضطرار: احتياج و اجبار. آن در واقع حمل غير بر ضرر است، تحميل كننده شايد شخص ديگر و يا حالتى در خود شخص باشد مانند گرسنگى و غيره.
 +
 
 +
باغ: اسم فاعل از بغى به معنى طلب، باغى: طالب و مايل.
 +
 
 +
عاد: اسم فاعل است از عدو به معنى تجاوز.
 +
 
 +
اثم: گناه، ضرر. بقره/ 219.
 +
 
 +
غفور: غفر به معنى پوشاندن و مستور كردن است. غفران گناه پوشاندن و ناپديد كردن آنست. غفار و غفور صيغه مبالغه هستند يعنى بسيار آمرزنده.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۶

مشاهده آیه در سوره

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ ۖ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<172 آیه 173 سوره بقره 174>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 2
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

به تحقیق، خدا حرام گردانید بر شما مردار و خون و گوشت خوک را و آنچه را که به اسم غیر خدا کشته باشند، پس هر کس که به خوردن آنها محتاج و مضطر شود در صورتی که به آن تمایل نداشته و (از اندازه رمق) تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود (که به قدر احتیاج صرف کند که) محققا خدا آمرزنده و مهربان است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He has forbidden you only carrion, blood, the flesh of the swine, and that which has been offered to other than Allah. But should someone be compelled, without being rebellious or transgressive, there shall be no sin upon him. Indeed Allah is all-forgiving, all-merciful.

معانی کلمات آیه

ميته: ميت و ميّت هر دو به معنى مرده است. ميته مؤنث ميت حيوانى است كه بدون ذبح شرعى مرده، خواه خود بخود مرده و يا به ذبح غير شرعى.

خنزير: خوك. جمع آن در قرآن خنازير است.

اهل: اهلال به معنى بلند كردن صداست. ماه را از آن هلال گويند كه به وقت ديدن آن صدا بلند كرده به يكديگر نشان مى دهند.

اضطر: اضطرار: احتياج و اجبار. آن در واقع حمل غير بر ضرر است، تحميل كننده شايد شخص ديگر و يا حالتى در خود شخص باشد مانند گرسنگى و غيره.

باغ: اسم فاعل از بغى به معنى طلب، باغى: طالب و مايل.

عاد: اسم فاعل است از عدو به معنى تجاوز.

اثم: گناه، ضرر. بقره/ 219.

غفور: غفر به معنى پوشاندن و مستور كردن است. غفران گناه پوشاندن و ناپديد كردن آنست. غفار و غفور صيغه مبالغه هستند يعنى بسيار آمرزنده.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«173» إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌

همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه (هنگام ذبح) نام غير خدا بر آن برده شده، حرام كرده است، (ولى) آن كس كه ناچار شد (به خوردن اينها) در صورتى كه زياده طلبى نكند و از حدّ احتياج نگذراند، گناهى بر او نيست، همانا خداوند بخشنده و مهربان است.

نکته ها

به دنبال آيه‌ى قبل كه فرمود: از پيش خود، حلال‌هاى خدا را بر خود حرام نكنيد، خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوك و هر حيوانى كه مانند زمان جاهليّت نام غير خدا هنگام ذبح بر او برده شود، حرام كرده است.

امام صادق عليه السلام فرمود: گوشت مردار، سبب ضعف بدن و قطع نسل و مرگ ناگهانى مى‌شود و خوردن خون، سبب سنگدلى و قساوت قلب مى‌گردد. «1»

كسى كه براى حفظ جان خود هيچ غذايى نداشته باشد، مى‌تواند به خاطر اضطرار از غذاى حرام استفاده كند، مشروط بر اينكه از روى سركشى و نافرمانى و ستمگرى نباشد. يعنى فقط به همان مقدارى مصرف كند كه خود را از مرگ برهاند، نه اينكه خواهان لذّت باشد.

اين اجازه به خاطر لطف و مهربانى خداوند است.

«1». وسائل، ج 16، ص 310.

جلد 1 - صفحه 263

امام صادق عليه السلام فرمود: اگر انسان عمداً در حال اضطرار از خوردنى‌هاى ممنوع نخورد و بميرد، كافر مرده است. «1»

با توجّه به اينكه خوردنى‌هاى حرام، بيش از چهار موردى است كه در آيه مطرح شده، پس كلمه «انّما» به معناى حصر عقلى نيست، بلكه در مقابل تحريم‌هاى جاهليّت است.

قاعده‌ى اضطرار، اختصاص به خوردنى‌ها ندارد و در هر مسئله‌اى پيش آيد، قانون را تخفيف مى‌دهد.

از امام صادق عليه السلام سؤال كردند كه پزشك به مريضى دستور استراحت و خوابيدن داده است، نماز را چه كند؟ امام اين آيه را تلاوت نموده و فرمود: نماز را خوابيده بخواند. «2»

احكام اسلام، براساس مصالح است. در آيه قبل، خوردن بخاطر طيّب بودن آنها مباح بود و در اين آيه چيزهايى كه از طيّبات نيستند، حرام مى‌شود.

تحريم‌هاى الهى، تنها به جهت مسائل طبى وبهداشتى نيست، مثل تحريم گوشت مردار وخون، بلكه گاهى دليل حرمت، مسائل اعتقادى، فكرى وتربيتى است. نظير تحريم گوشت حيوانى كه نام غير خدا بر آن برده شده كه به خاطر شرك‌زدايى است. چنانكه گاهى ما از غذاى شخصى دورى مى‌كنيم، به خاطر عدم رعايت بهداشت توسط او، ولى گاهى دورى ما از روى اعراض يا اعتراض و برائت از اوست.

پیام ها

1- اسلام به مسئله غذا و تغذيه، توجّه كامل داشته و بارها در مورد غذاهاى مضرّ و حرام هشدار داده است. «3» «إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ ...»

2- تحريم‌ها، تنها به دست خداست نه ديگران. «إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ»

3- توجّه به خداوند و بردن نام او، در ذبح حيوانات لازم است. تا هيچ كار ما

«1». تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 130.

«2». تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 145.

«3». تحريم گوشت خوك و مردار و خون، چهار بار در قرآن تكرار شده است: آيه مورد بحث و سوره‌هاى مائده، 3 و انعام، 145 و نحل، 115.

جلد 1 - صفحه 264

خارج از مدار توحيد نباشد و با مظاهر شرك و بت‌پرستى مبارزه كنيم. «وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ»

4- اضطرارى حكم را تغيير مى‌دهد كه به انسان تحميل شده باشد، نه آنكه انسان خود را مضطرّ كند. كلمه «اضطُرّ» مجهول آمده است، نه معلوم. «فَمَنِ اضْطُرَّ»

5- اسلام، دين جامعى است كه در هيچ مرحله بن‌بست ندارد. هر تكليفى به هنگام اضطرار، قابل رفع است. «فَمَنِ اضْطُرَّ ... فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ»

6- قانون‌گزاران بايد شرايط ويژه را به هنگام وضع قانون در نظر بگيرند. «فَمَنِ اضْطُرَّ ... فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ»

7- از شرايط اضطرارى، سوء استفاده نكنيد. «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع