آیه 17 سوره نور: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُن...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
خداوند شما را موعظه مىكند كه اگر ايمان داريد هرگز امثال اين تهمتها را تكرار نكنيد. | خداوند شما را موعظه مىكند كه اگر ايمان داريد هرگز امثال اين تهمتها را تكرار نكنيد. | ||
+ | |||
+ | وَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «18» | ||
+ | |||
+ | و خداوند براى شما آيات خود را بيان مىكند و او دانا و حكيم است. | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- مردم به موعظه نياز دارند و خداوند بهترين واعظ است. «يَعِظُكُمُ اللَّهُ» | ||
+ | |||
+ | 2- ايمان، شرط تأثير موعظه است. يَعِظُكُمُ ... إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ | ||
+ | |||
+ | جلد 6 - صفحه 158 | ||
+ | |||
+ | 3- براى حفظ آبروى مردم و جلوگيرى از سوء ظن بايد ديگران را موعظه كرد. «يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ» | ||
+ | |||
+ | 4- دامن زدن به سوءظن وافترا، سبب محو ايمان است. يَعِظُكُمُ ... إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ | ||
+ | |||
+ | 5- پشيمانى از گذشته كافى نيست، گناه را نبايد تكرار كرد. «تَعُودُوا لِمِثْلِهِ» | ||
+ | |||
+ | 6- تكرار نكردن تخلّف، نشانهى ايمان است. «تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» | ||
+ | |||
+ | 7- تهمت نزنيد و عمل مسلمان را حمل بر صحّت كنيد. «أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ» | ||
+ | |||
+ | 8- گناهكاران را به توبه از گناه موعظه كنيد. «يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ» | ||
+ | |||
+ | 9- سرچشمه دستورات اسلام، علم و حكمت الهى است. «عَلِيمٌ حَكِيمٌ» | ||
+ | |||
+ | 10- احكام الهى براساس علم و حكمت الهى است. وَ يُبَيِّنُ اللَّهُ ... عَلِيمٌ حَكِيمٌ | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۶
<<16 | آیه 17 سوره نور | 18>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
خدا به شما (مؤمنان) موعظه و اندرز میکند که زنهار دیگر گرد این چنین سخن نگردید اگر اهل ایمانید.
خدا شما را اندرز می دهد که اگر ایمان دارید، هرگز مانند آن را [در حقّ کسی] تکرار نکنید.
خدا اندرزتان مىدهد كه هيچ گاه ديگر مثل آن را -اگر مؤمنيد- تكرار نكنيد.
خدا شما را اندرز مىدهد كه اگر از مؤمنان هستيد، بار ديگر گرد چنان كارى مگرديد.
خداوند شما را اندرز میدهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید اگر ایمان دارید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَعِظُکُمْ»: پندتان میدهد. شما را باز میدارد. «أَن تَعُودُوا»: از این که برگردید و دیگربار به تکرار گناه دست یازید. در اصل چنین است: کَراهَةَ أَن تَعُودُوا. فِی أَن تَعُودُوا. «أَبَداً»: مراد این است که مادامالعمر. تا زندهاید.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «17»
خداوند شما را موعظه مىكند كه اگر ايمان داريد هرگز امثال اين تهمتها را تكرار نكنيد.
وَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «18»
و خداوند براى شما آيات خود را بيان مىكند و او دانا و حكيم است.
پیام ها
1- مردم به موعظه نياز دارند و خداوند بهترين واعظ است. «يَعِظُكُمُ اللَّهُ»
2- ايمان، شرط تأثير موعظه است. يَعِظُكُمُ ... إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
جلد 6 - صفحه 158
3- براى حفظ آبروى مردم و جلوگيرى از سوء ظن بايد ديگران را موعظه كرد. «يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ»
4- دامن زدن به سوءظن وافترا، سبب محو ايمان است. يَعِظُكُمُ ... إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
5- پشيمانى از گذشته كافى نيست، گناه را نبايد تكرار كرد. «تَعُودُوا لِمِثْلِهِ»
6- تكرار نكردن تخلّف، نشانهى ايمان است. «تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
7- تهمت نزنيد و عمل مسلمان را حمل بر صحّت كنيد. «أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ»
8- گناهكاران را به توبه از گناه موعظه كنيد. «يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ»
9- سرچشمه دستورات اسلام، علم و حكمت الهى است. «عَلِيمٌ حَكِيمٌ»
10- احكام الهى براساس علم و حكمت الهى است. وَ يُبَيِّنُ اللَّهُ ... عَلِيمٌ حَكِيمٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «17»
نوع ششم از زواجر آنكه مىفرمايد:
يَعِظُكُمُ اللَّهُ: پند مىدهد خداى تعالى شما را به اين مواعظى كه به سبب آن بشناسيد بزرگى اين گناه را و اينكه در ارتكاب آن حد و نكال است در دنيا و عذاب است در آخرت. أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً: براى اينكه باز نگرديد به مثل اين كار هرگز مادامى كه زنده و مكلف هستيد، إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ: اگر هستيد گرويدگان، زيرا ايمان مانع است از طعن در باره مسلمانان خصوصا نسبت به مؤمنين و مؤمنات. در اين فرمايش تقريع و تهييج ايشان است بر اتعاظ و تذكير ايشان و آنچه موجب ترك عود است يعنى اتصاف آنان به ايمان صادق كه مستلزم اجتناب است از هر قبيحى و فعل شنيعى، و آيه شريفه عام است نسبت به عموم مكلفين.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهذا سُبْحانَكَ هذا بُهْتانٌ عَظِيمٌ «16» يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «17» وَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «18» إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «19» وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «20»
ترجمه
چرا نبايد وقتى كه شنيديد آنرا بگوئيد سزاوار نيست ما را كه سخن گوئيم باين، منزهى تو پروردگارا اين بهتانى است بزرگ،
پند ميدهد شما را خدا مبادا كه برگرديد بمانند آن هرگز اگر هستيد گروندگان
و بيان ميكند خدا براى شما آيتها را و خدا داناى درستكار است
همانا آنانكه
جلد 4 صفحه 15
دوست دارند كه شايع شود زشتكارى در آنانكه ايمان آوردند براى آنها است عذابى دردناك در دنيا و آخرت و خدا ميداند و شما نميدانيد
و اگر نبود فضل خدا بر شما و رحمتش و اينكه خدا با رأفت و مهربان است.
تفسير
خداوند سبحان در اين آيات شريفه تعقيب و تأكيد از توبيخ و ملامتهاى سابقه فرموده كه چرا نبايد شما مسلمانان اخلاقا اين طور باشيد كه وقتى چنين تهمتى را شنيديد بگوئيد سزاوار نيست براى ما كه سخنى از اين قبيل بگوئيم جاى تعجب است از چنين نسبتى خداوندا تو منزهى از آنكه حرم پيغمبرت را محترم ندارى مسلما اين نسبت، بهتان بزرگى است كه گرد آن بدامن شخص بزرگى مىنشيند و موجب هتك از مقام بزرگى ميگردد خداوند موعظه و نصيحت و نهى ميكند شما را كه مبادا ديگر پيرامون امثال اين تهمتها گرديد و مبادا بر گرديد بمانند اين عمل بد هرگز اگر واقعا ايمان بخدا و روز جزا داريد چون اين قبيل اعمال منافى با ايمان است و خداوند بيان ميكند براى شما آيات دالّه بر آداب و اخلاق حسنه را كه بر طبق مصلحت و حكمت است چون خدا دانا بصلاح بندگان است و دستوراتش متين و محكم و درست است و همانا كسانيكه دوست دارند و ميخواهند شايع و منتشر شود كارهاى زشت قبيح در ميان اهل ايمان و موجبات اين امر را فراهم مينمايند از براى آنها عذاب دردناك تازيانه است در دنيا و عذاب آتش دوزخ در آخرت و خدا همه چيز را ميداند و شما هيچ چيز نميدانيد مگر آنچه را خداوند بشما عطا فرموده است از دانش در كافى و امالى و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه بگويد در باره مؤمن چيزيرا كه دو چشم او ديده و دو گوش او شنيده او از كسانى است كه خدا در اين آيه خبر داده و نيز در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه حمل كن امر برادرت را براه بهترش تا ثابت شود بر تو چيزيكه برگرداند ترا از آن و گمان مبر بكلمهئى كه بيرون ميآيد از دهان برادرت بدى را در صورتى كه مىيابى تو براى آن از خوبى راهى را و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود تكذيب كن گوش و چشم خود را از برادرت پس اگر شهادت دهد نزد تو پنجاه بيّنه عادله كه او گفت و او گفت نگفتم پس تصديق كن او را و تكذيب نما آنها را و نيز در
جلد 4 صفحه 16
كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه بعد از آنكه سؤال نمود كسى از آنكه چيز بدى از يكى از برادران من بمن رسيده و او منكر شده ولى كسانيكه نقل نمودند آن چيز بد را مردمان موثّقى بودند اين دستور را فرمود بعلاوه آنكه و شايع منما البته از او چيزى را كه موجب آبروريزى او شود تا بوده باشى از كسانيكه خدا فرموده دوست دارند شايع شود زشتكارى در اين آيه و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كسيكه منتشر نمايد كار زشتى را مانند كسى است كه مرتكب شده آنرا و روايات متعدده وارد شده كه مؤمن متهم نميكند مؤمن را و اگر كسى متهم كند برادر خود را گداخته ميشود ايمان در قلبش مانند گداخته شدن نمك در آب و كسيكه متهم نمايد برادر خود را محروم و ملعون است و اگر نبود فضل و رحمت خدا بر شما و آنكه او رءوف و رحيم است بفوريت عذاب عظيمى بشما ميرسيد و نكته حذف جواب بقرينه مقام و دلالت آيات سابقه تأمل نمودن مخاطب است در بدست آوردن آن و جاىگير شدن در قلبش و مراعات اختصار.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَعِظُكُمُ اللّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثلِهِ أَبَداً إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ «17»
وعظ ميفرمايد خداوند تبارك و تعالي شما مؤمنين را که ديگر اعاده نكنيد از براي مثل اينکه مورد هرگز اگر هستيد از مؤمنين. از مفهوم اينکه جمله استفاده ميشود که ايمان منافي با اينکه عمل است.
(يَعِظُكُمُ اللّهُ) موعظه پند و نصيحت و تهديد و انذار است از اموري که باعث ضرر و بلاء و عقوبت و عذاب ميشود مقابل ارشاد و هدايت که راهنما ايست باموري که موجب نفع و نعمت و مثوبات ميشود که تعبير به بشارت ميكنند و انبيا مكلف بهر دو قسمت هستند، بشير و نذير مبشر و منذر و تمام مكلفين نسبت به يكديگر بايد امر بمعروف و نهي از منكر كنند.
(أَن تَعُودُوا لِمِثلِهِ أَبَداً) ديگر اگر كسي قذف كرد باور نكنيد و تجسس نكنيد حتي اگر خود قائل اقرار كرد القاء شبهه كنيد و اثر بر اقرارش بار نكنيد چنانچه شرحش گذشت.
(إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ) تكليف مؤمن نسبت بمؤمن همين است چون مؤمن محترم است بايد هر عيبي از او ديديد ستر كنيد و بازگو نكنيد چه رسد که باو تهمت زنيد و افتراء ببنديد و افك و قذف كنيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- اشاعه فحشا ممنوع است: باز در اینجا سخن از «داستان افک» و عواقب شوم و دردناک شایعه سازی و اتهام ناموسی نسبت به افراد پاک است.
نخست میگوید: «خداوند شما را اندرز میدهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید اگر ایمان (به خدا و روز جزا) دارید» (یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
یعنی این نشانه ایمان است که انسان به سراغ این گناهان عظیم نرود، در حقیقت جمله مزبور یکی از ارکان توبه را ترسیم میکند، چرا که تنها پشیمانی از گذشته کافی نیست باید نسبت به عدم تکرار گناه در آینده نیز تصمیم گرفت.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم