آیه 190 سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا آتَ...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
پس چون (خداوند) به آن دو، فرزندى صالح داد، آنان در آنچه به ايشان عطا نمود، براى خدا شريكانى قرار دادند، ولى خداوند از آنچه كه آنان شريك او قرار مى‌دهند، برتر است.
 
پس چون (خداوند) به آن دو، فرزندى صالح داد، آنان در آنچه به ايشان عطا نمود، براى خدا شريكانى قرار دادند، ولى خداوند از آنچه كه آنان شريك او قرار مى‌دهند، برتر است.
}}
 
  
|-|
+
أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ «191»
اثنی عشری=
 
  
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
+
آيا چيزهايى را شريك خدا قرار مى‌دهند كه چيزى نمى‌آفرينند و خودشان نيز مخلوقند؟!
  
{{نمایش فشرده تفسیر|
+
===پیام ها===
  
 +
1- فرزند، هم مربوط به پدر و هم مربوط به مادر، هر دو است. «آتاهُما»
  
فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (190)
+
2- خداوند، فرزندِ شايسته و صالح مى‌دهد، اين ماييم كه سبب انحراف فرزندان مى‌شويم. «آتاهُما صالِحاً»
  
فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً: پس آن هنگام كه عطا فرمود به ايشان فرزند صالحى را، جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ؛ (حذف مضاف و اقامه مضاف اليه) مقام آن، و تقدير (جعل اولادهما له شركاء فيما اتى اولادهما؛ قرار دادند اولادان آن ولد براى خدا شريكان، يعنى فرزندان خود را عبد الشمس و عبد العزى و امثال آن نام نهادند، فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ‌؛ پس متعالى است ذات احديت الهى از آنچه شريك مى‌گيرند.
+
3- انسان‌ها در تنگناها متعهّد مى‌شوند، «لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ»، امّا در حال گشايش، بى‌وفايند. «جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ»
  
تنبيه: سيد مرتضى علم الهدى رضوان اللّه عليه در تنزيه الانبياء در بيان اين آيه فرمايد: چون به دلايل عقليه ثابت شده كه پيغمبران جايز نيست بر ايشان كفر و شرك و معاصى، زيرا موجب سلب اطمينان و وثوق و صدور معاصى از ايشان مستوجب مذمت و عقاب و واجب است مخالفت آنان، و حال آنكه خداى تعالى امر به اطاعت ايشان فرموده و اين برخلاف فرض است؛ بنابراين در تأويل آيه وجوهى است به دلايل عقل:
+
4- فرزند، موهبتى الهى است، پدر و مادر نبايد، براى خود يا ديگران، در شكل و قيافه و يا سلامت فرزند نقش استقلالى قائل شوند كه آن نوعى شرك است. «جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ»
  
جلد 4 صفحه 266
+
5- نخستين شرط معبود، قدرت بر آفرينش است. در دنياى علم و صنعت، هنوز ميليون‌ها نفر بت‌پرستند. «أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ»
  
1- (ضمير جعلا) در آيه راجع نيست به آدم و حوا، بلكه راجع به ذكور و اناث از اولاد آدم و حوا باشد، يا راجع به جنسين است از كسانى كه مشرك شوند نسل ايشان، پس معنى چنين شود: چون عطا فرمود خدا آدم و حوا را ولد صالح كه تمنا و طلب كرده بودند، قرار دادند كفار اولادين اين دو را اضافه به غير خداى تعالى و مؤيد اين تاويل است آيه: فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ‌. و اين مبنى است بر آنكه مراد از تثنيه جنسين يا نوعين باشد.
+
تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 243
 +
}}
  
2- آنكه (هاء) در آيه: جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ: راجع به ولد باشد نه خدا، و معنى آنكه آن دو طلب كردند از خداى تعالى، ولد صالح را، پس شرك قرار دادند بين دو طلب، و اين مثل آنست كه شخصى گويد: طلب نمودى از من درهم را، وقتى عطا نمودم شرك نمودى آن را به ديگرى، يعنى طلب كردى ديگرى را اضافه به او.
+
|-|
 +
اثنی عشری=
  
3- آنكه تمام ضميرها در آيه متعلق نباشد به آدم حوا، و قرار داده شود (هاء) در (تغشّيها) ضمير در: دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما، و آتاهُما صالِحاً، راجع به كسى كه مشرك شود و متعلق نباشد به آدم از خطاب مگر: خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ كه اشاره به عامه خلق باشد؛ و همچنين: وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها بعد از آن تخصيص داده از آن بعضى از ايشان را. بنابراين ابتدا اخبار فرموده از امر تمام بشر كه مخلوق از يك فرد آدم و حوا، بعد عود كلام فرمايد به آنچه سؤال نمودند از خدا، پس چون عطا فرمود آن را، ادعا نمودند براى خدا شركا در عطيّه او.
+
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
  
در عيون اخبار الرضا عليه السّلام مأمون سؤال مى‌كند از حضرت رضا كه آيا فرمايش شما نيست انبياء معصومند؟ فرمود: بلى. عرض كرد: پس معنى قول خدا چيست: فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما؟ حضرت رضا عليه السّلام فرمود: حوا تولد نمود براى آدم پانصد بطن، و در هر شكمى مذكر و مؤنثى، و آدم و حوا خواندند خدا را كه اگر عطا فرمائى صالحى را، هر آينه از شاكرين باشيم. چون مرحمت شد ايشان را فرزند صالحى از نسل، به خلقت مستوى و عارى از زمن و عاهت، پس آنچه عطا شد آدم و حوا را، دو صنف بودند: صنفى مذكر، و صنفى مؤنث. آنگاه قرار دادند صنفان براى خداوند سبحان، شركاء در آنچه عطا شد به ايشان، و شكر ننمودند آن دو صنف، مانند
+
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
جلد 4 صفحه 267
+
أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ (191)
  
شكر ابوين خود خداى عز و جل را؛ فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ‌. پس مأمون گفت:
+
بعد از آن توبيخ اهل شرك را فرمايد:
  
شهادت دهم بتحقيق تو فرزند رسول خدايى. «1» و عياشى- از ائمه هدى عليهم السلام روايت نموده‌اند: كان شركهما شرك طاعة لا شرك عبادة. «2»
+
أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً: آيا شريك مى‌گيريد در عبادت حق چيزى را كه قدرت ندارند خلق كنند چيزى را، وَ هُمْ يُخْلَقُونَ‌: و حال آنكه شركاء خلق شده‌اند، يعنى جماداتى كه مى‌پرستيد، قادر نيستند بر اعطاى اصول نعم تا مستحق عبادت شوند. عبادت خالق و قادر بر همه مقدورات را رها، و عبادت اصنامى كند كه مخلوقند.
  
  
سطر ۹۱: سطر ۹۲:
 
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
 
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
سوره الأعراف «7»: آيات 189 تا 190
+
سوره الأعراف «7»: آيات 191 تا 193
  
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (189) فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (190)
+
أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ (191) وَ لا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ (192) وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌ لا يَتَّبِعُوكُمْ سَواءٌ عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صامِتُونَ (193)
  
 
ترجمه‌
 
ترجمه‌
  
او است كه آفريد شما را از يك نفر و آفريد از آن جفتش را تا انس گيرد با او پس چون نزديكى نمود با او برداشت بارى سبك پس گذراند چندى با آن و چون سنگين شد خواندند خدا پروردگارشان را كه اگر بدهى ما را نسل شايسته هر آينه ميباشيم البتّه از شكرگزاران‌
+
آيا شريك ميگردانند آنچه را كه نمى‌آفريند چيزى را و آنها آفريده ميشوند
 +
 
 +
و نميتوانند مر ايشانرا يارى كردن و نه خودهاشان را يارى مى‌كنند
  
پس چون داد آندو را نسل شايسته قرار دادند آندو از براى او شريك‌هائى در آنچه داد آندو را پس برتر است خدا از آنچه شريك قرار ميدهند.
+
و اگر بخوانيد ايشانرا بسوى هدايت متابعت نمى‌كنند شما را يكسان است بر شما خواه بخوانيد آنها را خواه شما خاموش باشيد.
  
 
تفسير
 
تفسير
  
خداوند خلق فرمود تمام بشر را از حضرت آدم و خلق فرمود زوجه او حوّا را از فاضل طينت او چنانچه در اول سوره نساء گذشت براى آنكه حضرت آدم با او مأنوس شود و از تنهائى وحشت ننمايد و چون با او هم بستر شد آبستن گرديد ولى تا وقتى كه سبك بود از حال خود خبر نداشت پس از سنگين شدن فهميد آبستن است و بحضرت آدم عرضه داشت و هر دو عهد كردند كه اگر خداوند بآنها نسل شايسته دهد كه مبرّى از عيب و نقص باشد شكر نعمت خدا را بجا آورند و چون خداوند تعالى بفاصله چندى بآندو هزار پسر و دختر عنايت فرمود كه همه صحيح و سالم و مبرّى از عيب بودند آنها مانند پدر و مادر خودشان كه شاكر بودند شكر خدا را ننمودند و از هر دو صنف كه مرد و زن باشد مشرك بعمل آمد پس شريك قرار دادند آندو صنف يعنى مرد و زن براى خداوند در نعمتهائيكه بآندو عطا فرموده بود با آنكه منزه است خداوند از شركائى كه آنها براى او قائل ميشوند
+
استفهام براى ملامت اهل شرك است بر آنكه شريك قرار دادند با خدا نوع بت را كه مخلوق است و خالق چيزى نيست و نمى‌توانند آنها چون جمادند با كسى يارى كنند و از خود دفاع نمايند و اينكه بدوا تعبير بكلمه ما شده است براى اشاره بآنستكه شريك از غير ذوى العقول است پس معلوم ميشود شيطان نيست بلكه بت است و تضعيف ميكند قول عامّه را كه در آيه سابقه گذشت و اينكه اخيرا ارجاع ضمير ذوى العقول بآنها شده‌
  
جلد 2 صفحه 502
+
جلد 2 صفحه 504
  
چنانچه در عيون از حضرت رضا عليه السّلام در جواب اشكال مأمون بر عصمت انبياء بملاحظه ظاهر آيه باين تقريب نقل نموده است و آنكه مأمون بعد از استماع اين بيان عرض كرد كه گواهى ميدهم بر آنكه تو حقّا پسر پيغمبر خدائى و ظاهر روايت آنستكه امام عليه السّلام بذيل آيه كه يشركون بصيغه جمع است تمسك فرموده بر مدعاى خود كه از جعلا دو صنف اراده شده نه دو فرد و الّا بايد يشركان بصيغه تثنيه باشد و انصاف آنستكه اين بهترين تفاسيرى است كه از اين آيه شريفه شده است و بدترين آنها آنست كه عامّه عميا قائل شده‌اند كه آدم و حوا چندى بر آنها گذشت كه خداوند بآنها اولادى عنايت نفرموده بود روزى شيطان نزد آندو آمد بصورتيكه نشناختند او را و شكايت نمودند ازين پيش آمد باو و او گفت اگر من كارى بكنم كه حال شما خوب شود و داراى اولاد شويد اسم مرا بر او ميگذاريد گفتند بلى اسم تو چيست گفت حارث و چون داراى ولد شدند او را عبد الحارث ناميدند پس قرار دادند براى خدا شريك در نام گذارى و بعضى گفته‌اند اول دفعه كه حوّا آبستن شد شيطان بصورت مبدّل نزد او آمد و گفت محتمل است آبستن باشى بحيوانى و حوا مشوّش شد و بآدم عرض كرد و هر دو مهموم شدند بار ديگر آمد و گفت اگر از خدا بخواهى كه او را بشرى تامّ الخلقه قرار دهد و آسان بزائى اجابت ميفرمايد و اسم او را عبد الحارث بگذار و آنقدر وسوسه نمود تا حوا برضايت حضرت آدم اسم او را عبد الحارث گذارد و اسم شيطان وقتى با ملائكه بود حارث بود و قمّى و عيّاشى رحمة اللّه عليهما از امام باقر عليه السلام نقل نموده‌اند كه شرك آدم و حوا در اين قضيه شرك در طاعت بود نه عبادت و بنظر حقير بايد حمل بر تقيّه شود چون خودشان فرمودند اگر دو روايت از ما بشما رسيد كه يكى مخالف با عامّه بود ديگرى موافق شما روايت مخالف را اخذ نمائيد چون رشد در مخالفت آنها است علاوه بر آنكه اين توجيه بر خلاف ادلّه عقليّه است كه دلالت بر عصمت انبيا دارد و مخالف با ظاهر آيه شريفه است از جهاتى از آن جمله آنكه شرك ظاهر در آنستكه غير خدا را شريك قرار دهند در خلق يا عبادت نه در تسميه و اطاعت ديگر آنكه ظاهر از ما آتيهما نعمت است كه آنرا مستند بغير خدا نمايند نه آنكه آنرا بعنوان عبوديّت اضافه بغير خدا كنند ديگر آنكه شركاء كه قرائت مشهوره است دلالت بر جمع دارد و حارث يكنفر بود بلى بنابر قرائت شركا كه مصدر است عيبى ندارد
+
است براى اجراء كلام است بر طبق اصطلاح بت پرستان كه مقصود بخطابند و با بت‌هاشان معامله ذوى العقول مينمودند و آيه اخيره ظاهرا خطاب بمسلمانان است و از ضمير هم اراده اهل شرك شده است و محتمل است از آن اراده بتها شده باشد يعنى اگر بخوانيد آنها را براى هدايت خودتان اجابت نمى‌كنند شما را ولى خدا اجابت ميكند و نيز در اينصورت محتمل است خطاب باهل شرك باشد و در هر حال خواندن و نخواندن آنها براى اجابت دعا يكسان است و بنابر معنى اول مراد دعوت مسلمانان است اهل شرك را بدين اسلام و عدم قبول آنها و مساوات دعوت و سكوت بالنّسبه بحال آنان.
 
 
جلد 2 صفحه 503
 
 
 
ديگر ذيل آيه است كه قبلا بيان شد دلالت بر فاعل جمع دارد نه بر تثنيه و آدم و حوا دو نفر بيشتر نبودند و ممكن است گفته شود اين عمل نه شرك است نه معصيت چنانچه معمول است عبد را اضافه بغير اسماء خدا مى‌نمايند و نام مى‌نهند مانند عبد النّبى و عبد العلى اگر چه از امام باقر عليه السّلام روايت شده است كه ابغض اسماء نزد خداوند حارث و مالك و خالد است و شايد براى آن باشد كه حارث نام شيطان بوده است و مالك و خالد خلاف ادب و كذب است و بنابر اين عبد الحارث بدتر خواهد بود و انصاف آنستكه مسلمان و شيعه نبايد بى‌انصافى كند و از اسماء انبيا و ائمه هدى و اسمائيكه دلالت بر عبوديت خدا دارد تعدى نمايد و باسماء مهمله گبر و ترسا بپردازد در هر حال از مطلب دور نشويم اگر حضرت آدم و حوا نام ولد خودشان را عبد الحارث گذارده باشند بعنوان آنكه مطيع يا مملوك شيطان است فسق بلكه كفر است و اگر باين عنوان نباشد بلكه او را نشناخته باشند و خواسته باشند مسئول او را اجابت نموده باشند و اين اسم را گذارده باشند باميد آنكه در آتيه فرمان پذير او باشد در امور مباحه اشكالى ندارد و نبايد مورد ملامت خداوند واقع شوند پس اين وجه غير وجيه و بيرون از صوابست و بين اين وجه و وجه اول وجوه متوسطه است كه در مجمع و غيره نقل شده و مجال ذكر آنها نيست و اللّه اعلم بالصواب.
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۵۴: سطر ۱۵۳:
 
]
 
]
  
(آیه 190))- «ولی هنگامی که خداوند فرزندی سالم با تناسب اندام و شایستگی کامل به آنها داد، آنها برای خدا در این نعمت بزرگ شرکایی قائل
+
(آیه 191))- به دنبال این جریان، قرآن بار دیگر فکر و عقیده بت پرستی را با بیان روشن و کوبنده‌ای محکوم می‌کند، و می‌گوید: «آیا اینها موجوداتی را شریک خدا قرار می‌دهند که قادر بر آفرینش چیزی نیستند، بلکه خودشان مخلوق اویند» (أَ یُشْرِکُونَ ما لا یَخْلُقُ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ).
 
 
ج2، ص121
 
 
 
شدند، اما خداوند برتر و بالاتر از شرک آنهاست» (فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فِیما آتاهُما فَتَعالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ).
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۶۶: سطر ۱۶۱:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=190}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=191}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=190}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=191}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=190}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=191}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=190}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=191}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=190}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=191}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=190}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=191}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=190}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=191}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=190}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=191}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=190}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=191}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۳۱

مشاهده آیه در سوره

فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا آتَاهُمَا ۚ فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<189 آیه 190 سوره اعراف 191>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پس چون به آن پدر و مادر فرزندی صالح (و تندرست) عطا کرد مشرک شدند و برای خدا در آنچه به آنها عطا کرد شریک قرار دادند (یعنی فرزندان خود را به نام بتها نامیدند مثل عبد اللات و عبد العزی)، و خدای تعالی برتر است از آنچه شریک او سازند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then when He gave them a healthy [child], they ascribed partners to Him in what He had given them. Exalted is Allah above [having] any partners that they ascribe [to Him]!

معانی کلمات آیه

«فِیمَا»: در اعطاء. واژه (ما) می‌تواند مصدری و به معنی: دادن، و یا این که موصول و به معنی: خداداد باشد. «عَمَّا»: از کاری که. از چیز یا چیزهائی که. واژه (ما) مصدری یا موصول است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ «190»

پس چون (خداوند) به آن دو، فرزندى صالح داد، آنان در آنچه به ايشان عطا نمود، براى خدا شريكانى قرار دادند، ولى خداوند از آنچه كه آنان شريك او قرار مى‌دهند، برتر است.

أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ «191»

آيا چيزهايى را شريك خدا قرار مى‌دهند كه چيزى نمى‌آفرينند و خودشان نيز مخلوقند؟!

پیام ها

1- فرزند، هم مربوط به پدر و هم مربوط به مادر، هر دو است. «آتاهُما»

2- خداوند، فرزندِ شايسته و صالح مى‌دهد، اين ماييم كه سبب انحراف فرزندان مى‌شويم. «آتاهُما صالِحاً»

3- انسان‌ها در تنگناها متعهّد مى‌شوند، «لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ»، امّا در حال گشايش، بى‌وفايند. «جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ»

4- فرزند، موهبتى الهى است، پدر و مادر نبايد، براى خود يا ديگران، در شكل و قيافه و يا سلامت فرزند نقش استقلالى قائل شوند كه آن نوعى شرك است. «جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ»

5- نخستين شرط معبود، قدرت بر آفرينش است. در دنياى علم و صنعت، هنوز ميليون‌ها نفر بت‌پرستند. «أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 243

پانویس

منابع