سید حسن صدر: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) جز (صفحهای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 600 '''نویسنده:''' ...' ایجاد کرد) |
(اضافه کردن رده) |
||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
'''نویسنده:''' مهدي احمدي | '''نویسنده:''' مهدي احمدي | ||
− | |||
− | |||
'''ولادت''' | '''ولادت''' | ||
سطر ۱۴۸: | سطر ۱۴۶: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
+ | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۲
منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 600
نویسنده: مهدي احمدي
ولادت
سید حسن صدر در روز جمعه 29 ماه مبارك رمضان سال 1272 هـ.ق در شهر مقدس كاظمین چشم به جهان گشود.[۱]
مراحل تحصیل
هنوز پانزده بهار از عمر پربركتش نگذشته بود كه صرف و نحو و بیان و معانی و بدیع را كاملاً فراگرفت. سپس علم منطق را فراگرفت. همت بلند و عزم راسخ سید حسن و نظارت همیشگی پدر در ادامه تحصیل وی باعث شد كه در هیجده سالگی فقه و اصول را از بزرگترین استادان كاظمین، كه پدرش نیز یكی از آنان بود، فراگیرد.
اقامت در نجف
سید حسن صدر به امر پدر، به نجف اشرف مهاجرت نمود تا هر چه بیشتر از علوم و معارف الهی بهرهمند گردد. وی هفده سال در حوزه علمیه نجف، حكمت، كلام، فقه، اصول و سایر علوم اسلامی را فراگرفت. و در فقه و اصول مجتهد شد.
مهاجرت به سامرا
آیت الله العظمی سید محمدحسن شیرازی در سال 1291 هـ.ق از نجف به سامرا هجرت كرد. عده بسیاری از شاگردان او نیز به آن جا مهاجرت كردند. سید حسن صدر نیز در سال 1297 هـ.ق برای بهرهبردن از محضر مرجع بزرگ شیعه، به سامرا مهاجرت نمود و مدت هفده سال در آن اقامت گزید. وی ضمن استفاده از درس آیت الله شیرازی، خود نیز به تدریس پرداخت. بیان شیوا و گیرایش توجه همه را به وی جلب كرد. مرجع شیعیان نیز ارادت و عنایت خاصی نسبت به وی ابراز میداشت. دو سال از رحلت آیت الله سید محمدحسن شیرازی گذشته بود كه ـ در سال 1314 هـ.ق ـ سید حسن صدر همراه پسرعمویش، سید اسماعیل صدر به زادگاهش كاظمین بازگشت.[۲]
اساتید
سید حسن صدر علم صرف و نحو را از علامه باقر بن محمدحسن آل یاسین و علامه سید باقر بن الحیدر (متوفی: 1290 هـ.ق) علم معانی و بیان و بدیع را از شیخ علامه عطار و علم منطق را از شیخ محمد بن الحاج كاظم و میرزا باقر سلماسی فراگرفت. او حكمت و كلام را از پدرش، شیخ محمدباقر شكی، شیخ محمدتقی بایكانی؛ شیخ عبدالنبی نوری طبرسی و محمدتقی گلپایگانی (متوفی: 1293 هـ.ق) فراگرفت؛ فقه و اصول را نیز از پدرش، عبدالحسین بن نعمه الطریحی (متوفی: 1295 هـ.ق) و میرزای شیرازی؛ اخلاق را از ملا حسینقلی همدانی و علوم غریبه را نزد شیخ عبدالحسین هندی فراگرفت.[۳]
استادان وی، همگی از بزرگان حوزه بودند، اما به عنوان نمونه، به زندگی دو استادش اشاره میشود:
1. میرزای شیرازی: وی در نیمه جمادی الاول سال 1230 هـ.ق در اصفهان دیده به دنیا گشود. وی تحصیلاتش را از اصفهان آغاز كرد. در سال 1295 هـ.ق در 29 سالگی عازم نجف اشرف شد. و پس از سالها تحصیل، از صاحب جواهر گواهی اجتهاد مطلق گرفت. مرجعیت شیعه بعد از شیخ مرتضی انصاری به او سپرده شد. وی فقیهی با درایت بود كه قاطعانه در مقابل نقشههای شوم استكبار ایستاد و نقشههای آنان را نقش بر آب كرد. وی در سال 1312 هـ.ق در سامرا درگذشت.[۴]
2. ملا حسینقلی همدانی: او سالها از محضر شیخ انصاری استفاده كرد. وی فقهی آراسته به اخلاق دینی و حكیم و عارفی بریده از دنیا بود. او در تهذیب نفس بسیار كوشید و از مقام و ریاست دوری گزید. هر روز صبح در خانهاش اخلاق و عرفان درس میداد. بسیاری از تشنگان حقیقت در درس او شركت میكردند. او نماز جماعت را در خانهاش به پا میداشت. وی در سال 1311 هـ.ق كه برای زیارت قبر سیدالشهداء علیه السلام به كربلا رفته بود، به دیار باقی شتافت و در حجره چهارم، در صحن شریف به خاك سپرده شد.[۵]
شاگردان
علامه محمدجواد بلاغی (متوفی: 1313 هـ.ش)[۶]، شیخ مرتضی آل یاسین كاظمی و بسیاری از فرزانگان جزو شاگردان سید حسن صدر بودند. سید حسن صدر از كارشناسان علم حدیث بود و به همین سبب، به محدث كاظمینی مشهور بود. كسانی كه وی از آن ها حدیث نقل كرده است، دو گروهند:
گروه اول: كسانی هستند كه بدون اجازه كتبی از آنان حدیث نقل میكرد، كه عبارتند از: میرزا حسن شیرازی (متوفی: 1312 هـ.ق) میرزا حبیب الله رشتی (متوفی: 1313 هـ.ق)، محمدحسن بن هاشم كاظمی (متوفی: 1308 هـ.ق) محمد ایروانی (متوفی: 1306 هـ.ق)، محمدحسن آل یاسین كاظمی و سید هادی صدر (متوفی: 1316 هـ.ق).
گروه دوم: عالمانی كه به او اجازه كتبی برای نقل حدیث دادهاند، كه عبارتند از: شیخ ملا علی بن خلیل رازی (متوفی: 1297 هـ.ق) سید مهدی قزوینی حلی، میرزا محمدهاشم بن زینالعابدین اصفهانی (متوفی: 1318 هـ.ق)
سید حسن صدر محدث بزرگی بود. او به عده زیادی اجازه كتبی نقل حدیث داده است كه به نام برخی اشاره میشود: آیت الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (متوفی: 1321 هـ.ش)، علامه سردار كابلی (متوفی: 1331 هـ.ش)، سید شرف الدین عاملی (متوفی: 1337 هـ.ش)، شیخ آقا بزرگ تهرانی (متوفی: 1348 هـ.ش)، شیخ عباس قمی (متوفی: 1319 هـ.ش)، آیت الله ابوالحسن اصفهانی (متوفی: 1325 هـ.ش)، شیخ هادی آل كاشف الغطاء، ابوالحسن نقوی، سید رضا هندی، میرزا محمدعلی اردوبادی نجفی (متوفی: 1380 هـ.ق) میرزا هادی خراسانی، شیخ آقا رضا اصفهانی (متوفی: 1322 هـ.ق).[۷] نویسنده كتاب نقد فلسفه كه در اصفهان سكونت داشته است و سید صدرالدین صدر.
در عرصه فرهنگ
1. پیمان مقدس:
جرجی زیدان، تاریخ نویس معروف (متوفی: 1914 م) در كتاب (تاریخ آداب اللغه العربیه) كه در چهار جلد منتشر شد، نوشت: «شیعه طایفهای كوچك بود كه آثار قابل اعتنایی نداشت و اكنون شیعهای در دنیا وجود ندارد.» وقتی این خبر به سید حسن صدر رسید، با شیخ آقا بزرگ تهرانی و محمدحسین كاشف الغطاء همپیمان شد تا به معرفی شیعه بپردازد. علامه سید حسن صدر درباره فعالیتهای علمی شیعه و نقش آنان در تأسیس و تكمیل علوم اسلامی تحقیق كرد و كتاب معروف خود را به نام تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، تألیف كرد، كه در سال 1370 هـ.ق در 445 صفحه به چاپ رسید. شیخ آقا بزرگ تهرانی با تألیف الذریعه الی تصانیف الشیعه در 29 جلد به معرفی آثار و تألیفات شیعه در علوم مختلف پرداخت. علامه شیخ محمدحسین كاشف الغطاء نیز نقدی بر تاریخ آداب اللغه العربیه نوشت.[۸]
2. غیرت دینی:
فعالیتهای فرهنگی وهابیت روز به روز گسترش مییافت. علامه سید حسن صدر برای دفع این فتنه، كتابی تحت عنوان «رساله الشریفه فی الردّ علی فتاوی الوهابین» نگاشت.[۹]
3. گنجینه جاویدان:
كتابخانهای ماندگار، علامه سید حسن صدر علاقه بسیار شدیدی به خرید و جمعآوری كتاب داشت. این علاقه به قدری شدید بود كه برای خرید یك كتاب از هزینههای ضروری زندگی چشم پوشی میكرد. وی كتابهای قدیمی و خطی را جمع آوری میكرد و اگر كتابی بدون نام مؤلف بود، آن قدر تحقیق و تفحص میكرد تا نویسنده را بشناسد. اكنون كتابخانهاش شامل بیش از 1000 جلد كتاب نفیس است.[۱۰]
نویسنده پرتلاش، علامه سید شرف الدین میگوید: من از آیت الله سید حسن صدر شنیدم كه وی در ایام جوانی شبها را (معمولا) برای مطالعه بیدار بود و در روز، خواب قبل یا بعد از ظهر را نمیشناخته، خودم نیز مشاهده كردم او در سالهای پیری، شب و روز در كتابخانهاش قلم به دست راست و كاغذ در دست چپ، مشغول تحقیق و تألیف بود. به جرأت میگویم كه آن بزرگوار یك چهارم عمرش را خوابید و باقی عمرش را بیدار بود؛ بر عكس عموم مردم كه فقط یك چهارم عمرشان را بیدارند.[۱۱]
آثار
از آثار وی 82 كتاب به یادگار مانده است برخی از آن ها را ذكر می كنیم:[۱۲]
- 1. اصول دین و اخلاق: الدرر الموسویه فی شرح العقائد الجعفریه، وی در این كتاب، ضمن تبیین اصول دین، امامت را از منابع اهل سنت اثبات میكند.
- 2. سبیل الصالحین: این كتاب هفت راه سیر و سلوك و عبادت خدا را بیان میكند.
- 3. احیاءالنفوس به آداب ابن طاووس. این كتاب درباره ارتباط بنده با خدا و بنده با اولیاءالله و بنده با ملائكه و مردم بحث میكند.
- 4. سبیل الرشاد فی شرح نجاه العباد.
- 5. تبیین مدارك السداد للمتن والحواشی من نجاه العباد.
- 6. تحصیل الفروع الدینیه فی فقه الامامیه.
- 7. المسائل المهمه.
- 8. المسائل النفسیه.
- 9. حاشیه بر العروه الوثقی.
- 10. حاشیه بر غایه القصوی.
- 11. حاشیه بر نجاه العباد.
- 12. حاشیه بر تبصره.
- 13. حاشیه بر فصول فارسی.
- 14. الغالیه لاهل الانظار العالیه، این كتاب در تحریم ریش تراشی است و به عربی و فارسی چاپ شده است.
- 15. تبیین الرشاد فی لبس السواد علی الائمه الامجاد، این كتاب كه به زبان فارسی چاپ شده، در مورد پوشیدن لباس سیاه برای عزاداری اهل بیت است.
- 16. نهج السداد فی حكم اراضی السواد.
- 17. الدر النظیم فی مسأله التتمیم، در موضوع تكمیل آب كر با آب متنجس.
- 18. لزوم قضاء مافات ـ من الصوم ـ فی سنه الفوات.
- 19. تبیین الاباحه (در این كه نماز خواندن با اجزاء حیوان مشكوك) جائز است.
- 20. ابانه الصدور: در مورد ارث.
- 21. كشف الالتباس عن قاعده الناس (درباره قاعده الناس مسلطون علی اموالهم).
- 22. الغرر فی نفی الضرار والضرر: درباره بحث حكومت و ورود.
- 23. احكام الشكوك الغیر منصوصه (روایاتی كه در شك در ركعات نماز بناء را بر اكثر میگذارند).
- 24. رساله فی حكم الظن بالافعال والشك فیها.
- 25. الرسائل فی اجوبه المسائل: جواب به استفتائات.
- 26. سبیل النجاه فی المعاملات.
- 27. تعلیقه علی رساله التقیه لشیخنا الانصاری.
- 28. تعلیقه علی مباحث المیاه من كتاب الطهاره للشیخ الانصاری.
- 29. الرساله فی حكم ماءالغساله.
- 30. رساله فی تطهیر المیاه.
- 31. رساله فی مسأله تقوی العالی بالمسافل.
- 32. تعلیقه مسبوطه علی ماكتبه الشیخ الانصاری فی صلاه الجماعه.
- 33. رساله فی شروط الشهاده علی الرضاع.
- 34. رساله فی بعض مسائل الوقف.
- 35. رساله فی حكم ماء الاستنجاء.
- 36. رساله فی الماء المضاف.
- 37. رساله وجیزه فی روایه الاخفات فی التسبیحات فی الركعتین الاخیرتین.
- 38. من الناسك فی المناسك (حدیث).
- 39. شرح وسائل الشیعه الی احكام الشریعه. علامه شرف الدین میگوید: این كتاب، كتابی است كه نظیر آن تألیف نشده است. این كتاب شامل علم فقه، حدیث، اصول و علم رجال است كه چند جلد آن منتشر شده است.
- 40. محاسن الرسائل فی معرفه الاوائل.[۱۳]
وفات
هشتاد و دو سال از عمر این اسوه تقوی گذشته بود كه حالش دگرگون شد و مریض گشت. وی را به منزل پسرش واقع در محله كرخ بغداد بردند، تا كار مداوا راحتتر انجام شود. اما هنگام سفر آخرت فرارسیده بود. وی هنگام غروب خورشید روز پنج شنبه 11 ربیع الاول سال 1354 هـ.ق چشم از دنیا فروبست و به دیار یار شتافت.
پانویس
- ↑ شیعه و پایهگذاری علوم اسلامی ص 5، ترجمه تاسیس الشیعه سید حسن صدر، ص 1، و گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج 6، ص 303.
- ↑ شیعه و پایهگذاری، ص 5ـ8 و ص 4ـ11 و 10ـ11؛ علمای معاصرین، ملا علی واعظ تبریزی، ص 171، 170؛ صیام وقایع الایام، ملا علی تبریزی، ص 664، معارف و معاریف، سید مصطفی خمینی، ج 6، ص 661، اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 304.
- ↑ شیعه و پایهگذاری علوم اسلامی، ص 6 و 5 و تأسیس الشیعه، ص 5 و 1ـ2.
- ↑ ریحانه الادب، ج 3، ص 425.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 5.
- ↑ گلشن ابرار، ج 2، ص 543.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 22ـ23 و ص 25؛ گلشن ابرار، ج 2، ص 580، ص 625 و 655؛ معارف الرجال، ج 1، ص 249؛ علمای بزرگ شیعه از كلینی تا خمینی، ص 338 و شیعه و پایهگذاری علوم اسلامی، ص 17ـ18.
- ↑ شیخ آقا بزرگ تهرانی، محمدرضا حكیمی، ص 22ـ23.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 20.
- ↑ همان، ص 21 و 22 و اعیان الشیعه، ج 5، ص 325.
- ↑ علمای معاصرین، ص 170.
- ↑ همان، ص 172.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 21ـ 14؛ اعیان الشیعه، ج 5، ص 326 و الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 19، ص 370.