عدل الهی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
در آیات [[قرآن کریم]]، عادل بودن و قیام به عدل به عنوان یک صفت مثبت برای خداوند ذکر شده است یعنی در قرآن تنها به تنزیه خداوند از ظلم و ستم در آیات قرآن قناعت نشده است بلکه به طور مستقیم نیز صفت عدالت برای خداوند اثبات شده است چنانکه می فرماید: «شهدالله انه لا اله الا هو والملائکة واولوالعلم قائما بالقسط؛ خدا و فرشتگان و دارندگان دانش گواهی می دهند که معبودی جز خدای یکتا که بپادارنده عدل است، نیست».([[سوره آل عمران]]/18) بنابراین از نظر اسلام، عدل الهی حقیقی است و عدالت از صفاتی است که قطعا باید خداوند را به آن موصوف نمود.
+
در [[قرآن کریم]]، ضمن تأکید بر تنزیه [[الله|خداوند]] سبحان از [[ظلم]] و ستم، عادل بودن و قیام به [[عدل]] به عنوان یکی از صفات او ذکر شده است. بنابراین از نظر [[اسلام]]، عدل الهی حقیقی است و عدالت از صفاتی است که قطعا باید خداوند را به آن موصوف نمود. به عقیده [[شیعه]]، «عدل» از [[اصول دین]] اسلام بشمار می‌آید.
  
==معنای عدل==
+
==معنای عدل الهی==
  
«عدل» در لغت به معني مساوات و برابري است.<ref>راغب اصفهاني، ابي القاسم الحسين بن محمد المعروف، المفردات في غريب القرآن، المكتبه الرضويه، بي‌تا، ص325.</ref> و در اصطلاح به چند معني آمده است از جمله:
+
«[[عدل]]» در لغت به معنی مساوات و برابری است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، المکتبه الرضویه، بی‌تا، ص۳۲۵.</ref> و در اصطلاح به چند معنی آمده است از جمله:
  
* الف) رعايت تساوي ميان ديگران و اجتناب از تبعيض در صورتي كه هيچگونه تفاوتي در شايستگي‌ها و استحقاق‌ها وجود نداشته باشد.<ref>سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي(1) خداشناسي، مركز جهاني علوم اسلامي، 1377ش، ج اول، ص326.</ref>
+
*الف) رعایت تساوی میان دیگران و اجتناب از تبعیض، در صورتی که هیچگونه تفاوتی در شایستگی‌ها و استحقاق‌ها وجود نداشته باشد.<ref>محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۲۶.</ref>
  
* ب) رعايت و توجه كردن به حقوق هر ذي‌ حقي، بنابراين بايد نخست موجودي را در نظر گرفت كه داراي حقي باشد تا «رعايت» آن «عدل» و تجاوز به آن «ظلم» ناميده شود.<ref>مصباح يزدي، محمدتقي؛ آموزش عقايد، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1370ش، چ هفتم، ج1-2، ص192.</ref>
+
*ب) رعایت و توجه کردن به حقوق هر ذی‌ حقی، بنابراین باید نخست موجودی را در نظر گرفت که دارای حقی باشد تا «رعایت» آن «عدل»، و تجاوز به آن «ظلم» نامیده شود.<ref>محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۰ش، ج۱-۲، ص۱۹۲.</ref>
  
* ج) «هر چيزي را به جاي خود نهادن يا هر كاري را به وجه شايسته انجام دادن»، طبق اين تعريف عدل مرادف با حكمت و كار عادلانه مساوي با كار حكيمانه است.<ref>همان.</ref> در جهان تكوين و تشريع، هر چيزي موقعيت و جايگاه مناسب و در خور خود را دارد و عدل آن است كه اين تناسب رعايت گردد و هر چيزي در جاي مناسب خود قرار گيرد.
+
*ج) «هر چیزی را به جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن»، طبق این تعریف عدل مرادف با [[حکمت|حکمت]] و کار عادلانه مساوی با کار حکیمانه است.<ref>همان.</ref> در جهان تکوین و تشریع، هر چیزی موقعیت و جایگاه مناسب و درخور خود را دارد و عدل آن است که این تناسب رعایت گردد و هر چیزی در جای مناسب خود قرار گیرد.
  
با توجه به معاني ذكر شده معناي اجمالي «عدل الهي» آن است كه خداوند با هر موجودي، آنچنان كه شايسته آن است، رفتار كند و او را در جايگاهي كه در خور آن است، بنشاند و چيزي را كه مستحق آن است به او عطا كند.<ref>سعيدي مهر، محمد؛ همان، ص327.</ref>
+
با توجه به معانی ذکر شده، معنای اجمالی «عدل الهی» آن است که [[الله|خداوند]] با هر موجودی، آنچنان که شایسته آن است، رفتار کند و او را در جایگاهی که درخور آن است، بنشاند و چیزی را که مستحق آن است به او عطا کند.<ref>سعیدی مهر، همان، ج۱، ص۳۲۷.</ref>
  
==ادله عدل الهی==
+
==دلایل عدل الهی==
 +
در آیات [[قرآن کریم]]، عادل بودن و قیام به [[عدل]] به عنوان یک صفت مثبت برای [[الله|خداوند]] ذکر شده است؛ یعنی در قرآن تنها به تنزیه خداوند از [[ظلم]] و ستم قناعت نشده، بلکه به طور مستقیم نیز صفت [[عدالت]] برای خداوند اثبات شده است، چنانکه می‌فرماید: {{متن قرآن|«شَهدَ اللهُ انّه لا اله الّا هو والملائکة و اولوا العلم قائماً بالقسط»}}؛ خدا و [[فرشتگان]] و دارندگان دانش گواهی می دهند که معبودی جز خدای یکتای بپادارنده قسط و عدل، نیست.<ref>[[سوره آل عمران]]، ۱۸.</ref>
  
متكلمين براي اثبات عدل الهي به دلايلي استناد كرده‌اند از جمله:
+
متکلمین برای اثبات عدل الهی به دلایلی استناد کرده‌اند از جمله:
  
* 1- در نظر عقل، عدل كاري شايسته و ظلم عملي ناشايست است و خداوند حكيم از انجام كارهايي كه عقل ناشايست مي‌شمارد، منزه است. پس خداوند هيچگاه مرتكب ظلم و ستم نمي‌شود و تمام كارهاي او عادلانه است.<ref>سعيدي مهر، محمد، پيشين، ص328-329.</ref>
+
۱- در نظر [[عقل]]، عدل کاری شایسته و [[ظلم]] عملی ناشایست است و خداوند حکیم از انجام کارهایی که عقل ناشایست می‌شمارد، منزه است. پس خداوند هیچگاه مرتکب ظلم و ستم نمی‌شود و تمام کارهای او عادلانه است.<ref>محمد سعیدی مهر، پیشین، ص۳۲۸-۳۲۹.</ref>
  
* 2- اگر فرض كنيم خداوند سبحان مرتكب ظلم مي‌گردد، با سه احتمال روبرو خواهيم بود:
+
۲- اگر فرض کنیم خداوند سبحان مرتکب ظلم می‌گردد، با سه احتمال روبرو خواهیم بود:
  
- الف: يا اين عمل ناشي از جهل است كه اين با علم مطلق الهي ناسازگار است.
+
* الف: یا این عمل ناشی از جهل است که این با علم مطلق الهی ناسازگار است.
- ب: يا اين عمل از نياز و فقر سرچشمه مي‌گيرد و در بحث غني بودن خداوند ثابت شده كه خداوند غني مطلق است.
+
* ب: یا این عمل از نیاز و فقر سرچشمه می‌گیرد و در بحث غنی بودن خداوند ثابت شده که خداوند غنی مطلق است.
- ج: يا ظلم، مقتضاي ظلم است. با اين كه در بحث حسن و قبح عقلي ثابت شد كه خداوند فعل زشت و قبيح انجام نمي‌دهد و تمام افعال خداوند عادلانه است.<ref>همان.</ref>
+
* ج: یا ظلم، مقتضای ظلم است. با این که در بحث [[حسن و قبح عقلی|حسن و قبح عقلی]] ثابت شده که خداوند فعل زشت و قبیح انجام نمی‌دهد و تمام افعال خداوند عادلانه است.<ref>همان.</ref>
  
* 3- برخي از انديشمندان معتقدند كه عدالت را در چند مقام و جايگاه بايد در نظر گرفت و هر كدام را با دليلي اثبات كرد:
+
۳- برخی از اندیشمندان معتقدند که عدالت را در چند مقام و جایگاه باید در نظر گرفت و هر کدام را با دلیلی اثبات کرد:
  
- الف: عدالت در مقام تكليف:
+
* الف: عدالت در مقام [[تکلیف|تکلیف]]: اگر خدای متعال، تکلیفی بالاتر و فوق طاقت بندگان تعیین کند، امکان عمل نخواهد داشت و کار لغو و بیهوده‌ای خواهد بود و حکمت الهی اقتضا می‌کند که این تکالیف، متناسب با توانایی‌‌های مکلفین باشد تا نقض غرض لازم نیاید زیرا غرض خداوند انجام تکالیف بندگان است برای بدست آوردن خیر و مصلحت و رسیدن به سعادت واقعی، وقتی خداوند تکالیفی به عهده آنها بگذارد که نتوانند انجام دهند چگونه این غرض ایجاد خواهد شد.
 +
* ب: عدالت در مقام قضاوت بین بندگان: این کار به منظور مشخص شدن استحقاق افراد برای انواع پاداش و کیفر، انجام می گیرد و اگر برخلاف قسط و عدل باشد، نقض غرض خواهد شد.
 +
* ج: عدالت در مقام پاداش و کیفر: با توجه به هدف نهایی آفرینش، کسی که انسان را برای رسیدن به نتایج کارهای خوب و بدش آفریده است اگر او را برخلاف اقتضای آنها پاداش یا کیفر دهد به هدف خودش نخواهد رسید.
  
اگر خداي متعال، تكليفي بالاتر و فوق طاقت بندگان تعيين كند، امكان عمل نخواهد داشت و كار لغو و بيهوده‌اي خواهد بود و حكمت الهي اقتضا مي‌كند كه اين تكاليف، متناسب با توانايي‌‌هاي مكلفين باشد تا نقض غرض لازم نيايد زيرا غرض خداوند انجام تكاليف بندگان است براي بدست آوردن خير و مصلحت و رسيدن به سعادت واقعي، وقتي خداوند تكاليفي به عهده آنها بگذارد كه نتوانند انجام دهند چگونه اين غرض ايجاد خواهد شد.
+
پس صفات ذاتیه خداوند باعث می‌شود تا رفتار او حکیمانه و عادلانه باشد و هیچ صفتی که اقتضای ظلم و ستم یا لغو و عبث را داشته باشد در او وجود نداشته باشد.<ref>ر.ک: محمدتقی مصباح، ص۱۹۴-۱۹۶.</ref>
  
- ب: عدالت در مقام قضاوت بين بندگان:
+
==عدل از اصول دین==
 +
در مسأله [[عدل الهی|عدل]] و [[امامت]] بین مذهب [[امامیه|شیعه اثنی عشری]] و سایر فرق اسلامی (غیر از [[معتزله]] که در مسئله عدل با شیعه متفق است) اختلاف وجود دارد. پیروان مذهب [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام، «عدل خداوند» و «[[امامت]] امامان» را از [[اصول دین]] اسلام مى دانند.
  
اين كار به منظور مشخص شدن استحقاق افراد براي انواع پاداش و كيفر، انجام مي گيرد و اگر برخلاف قسط و عدل باشد، نقض غرض خواهد شد.
+
عقیدۀ مشهور میان متکلمان [[امامیه]] این است که اصول دین شامل سه موضوع: [[توحید]] و [[معاد]] و [[نبوت]] است؛ اما باید عدل و امامت را نیز به‌عنوان اصول مذهب، به آن سه افزود. ولی شیعیان -هر چند عقیده دیگر مذاهب را در مسئله امامت و عدل نمی پذیرند- چون تمام فرق مسلمین را مسلمان می دانند، گاهی اصول پنج گانه دین را به دو بخش تقسیم کرده و سه اصل نخستین (توحید، نبوت و معاد) را، اصول دین -که انکار آنها موجب خروج از [[دین]] می گردد- دانسته و اعتقاد به امامت و عدل الهی را اصول مذهب می دانند. بنابر این عقیده، اگر کسی منکر یکی از اصول دین شود، کافر است؛ اما اگر اقرار به آن سه اصل داشته باشد - ولی منکر عدل یا امامت شود - کافر نیست، گرچه شیعه هم نیست.<ref>اصول دین، میرزای قمی، ص۵.</ref>
 
 
- ج: عدالت در مقام پاداش و كيفر:
 
  
با توجه به هدف نهايي آفرينش كسي كه انسان را براي رسيدن به نتايج كارهاي خوب و بدش آفريده است اگر او را برخلاف اقتضاي آنها پاداش يا كيفر دهد به هدف خودش نخواهد رسيد.
+
شیعیان از آنجا که مسئله [[عدل]] از مسائل مهمی است که سبب جدایی [[اشاعره]] و عدلیه (امامیه و معتزله که قایل به عدل الهی هستند) شده است، و آثار زیادی بر آن بار می شود، عدل را به طور جداگانه بحث کرده و جزء اصول عقاید آورده اند. در اهمّیت عقیده به عدل خداوند، همین بس که بسیارى از عقاید اسلامى، زیرمجموعه عدل خداوند هستند و اگر این اصلْ پذیرفته نشود، بسیارى از آموزه هاى اعتقادى (مانند: نبوّت، معاد، حسابرسى، [[بهشت]] و [[دوزخ]])، قابل توجیه نخواهند بود.  
 
 
پس صفات ذاتيه خداوند باعث مي‌شود تا رفتار او حكيمانه و عادلانه باشد و هيچ صفتي كه اقتضاي ظلم و ستم يا لغو و عبث را داشته باشد در او وجود نداشته باشد.<ref>ر.ك: استاد محمدتقي مصباح، ص194-196.</ref>
 
  
 +
همچنین عدل خداوند، در واقع، زیربناى [[عدالت]] اجتماعى است. در زمان حکومت [[بنی امیه|بنى امیه]]، شمارى از زمامداران جائر، براى توجیه بى عدالتى هاى خود، راهى جز تحریف عدل خداوند نداشتند. آنان مسئله [[قضا و قدر]] خداوند را مطرح نموده و چنین وانمود کردند که هر چه در عالَم رخ مى دهد (از جمله حکمرانى ستمگرانه آنان)، به تقدیر خدا و مورد خشنودى اوست و هر کارى که خدا انجام بدهد، عین عدل است؛ بنابراین، مردم باید از حکومت ستمگران، راضى باشند. پیروان اهل بیت علیهم السلام در برابر این تحریف و توطئه خطرناک، عدل خداوند به معناى درست آن را در کنار توحید، از اصول دین قرار دادند، بدین معنا که انکارِ عدل، در واقع، انکار [[اسلام]] است.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31126 ادله عدل الهی، سید ایوب هاشمی و جابر توحیدی مقدم، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 23 دی 1392.
+
*[http://www.pajoohe.ir "ادله عدل الهی"، دانشنامه پژوهه]، سید ایوب هاشمی و جابر توحیدی مقدم، تاریخ بازیابی: ۲۳ دی ۱۳۹۲.
* عدل الهی از نظر قرآن کریم، کتابخانه طهور.
+
*عدل الهی از نظر قرآن کریم، کتابخانه طهور.
 
+
*دانشنامه عقايد اسلامی، محمد محمدى رى‌شهرى، ج ۸، ص ۹۷-۱۰۴.
 +
{{اعتقادات شیعه}}
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:اعتقادات]]
 
[[رده:اعتقادات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۳۸

در قرآن کریم، ضمن تأکید بر تنزیه خداوند سبحان از ظلم و ستم، عادل بودن و قیام به عدل به عنوان یکی از صفات او ذکر شده است. بنابراین از نظر اسلام، عدل الهی حقیقی است و عدالت از صفاتی است که قطعا باید خداوند را به آن موصوف نمود. به عقیده شیعه، «عدل» از اصول دین اسلام بشمار می‌آید.

معنای عدل الهی

«عدل» در لغت به معنی مساوات و برابری است.[۱] و در اصطلاح به چند معنی آمده است از جمله:

  • الف) رعایت تساوی میان دیگران و اجتناب از تبعیض، در صورتی که هیچگونه تفاوتی در شایستگی‌ها و استحقاق‌ها وجود نداشته باشد.[۲]
  • ب) رعایت و توجه کردن به حقوق هر ذی‌ حقی، بنابراین باید نخست موجودی را در نظر گرفت که دارای حقی باشد تا «رعایت» آن «عدل»، و تجاوز به آن «ظلم» نامیده شود.[۳]
  • ج) «هر چیزی را به جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن»، طبق این تعریف عدل مرادف با حکمت و کار عادلانه مساوی با کار حکیمانه است.[۴] در جهان تکوین و تشریع، هر چیزی موقعیت و جایگاه مناسب و درخور خود را دارد و عدل آن است که این تناسب رعایت گردد و هر چیزی در جای مناسب خود قرار گیرد.

با توجه به معانی ذکر شده، معنای اجمالی «عدل الهی» آن است که خداوند با هر موجودی، آنچنان که شایسته آن است، رفتار کند و او را در جایگاهی که درخور آن است، بنشاند و چیزی را که مستحق آن است به او عطا کند.[۵]

دلایل عدل الهی

در آیات قرآن کریم، عادل بودن و قیام به عدل به عنوان یک صفت مثبت برای خداوند ذکر شده است؛ یعنی در قرآن تنها به تنزیه خداوند از ظلم و ستم قناعت نشده، بلکه به طور مستقیم نیز صفت عدالت برای خداوند اثبات شده است، چنانکه می‌فرماید: «شَهدَ اللهُ انّه لا اله الّا هو والملائکة و اولوا العلم قائماً بالقسط»؛ خدا و فرشتگان و دارندگان دانش گواهی می دهند که معبودی جز خدای یکتای بپادارنده قسط و عدل، نیست.[۶]

متکلمین برای اثبات عدل الهی به دلایلی استناد کرده‌اند از جمله:

۱- در نظر عقل، عدل کاری شایسته و ظلم عملی ناشایست است و خداوند حکیم از انجام کارهایی که عقل ناشایست می‌شمارد، منزه است. پس خداوند هیچگاه مرتکب ظلم و ستم نمی‌شود و تمام کارهای او عادلانه است.[۷]

۲- اگر فرض کنیم خداوند سبحان مرتکب ظلم می‌گردد، با سه احتمال روبرو خواهیم بود:

  • الف: یا این عمل ناشی از جهل است که این با علم مطلق الهی ناسازگار است.
  • ب: یا این عمل از نیاز و فقر سرچشمه می‌گیرد و در بحث غنی بودن خداوند ثابت شده که خداوند غنی مطلق است.
  • ج: یا ظلم، مقتضای ظلم است. با این که در بحث حسن و قبح عقلی ثابت شده که خداوند فعل زشت و قبیح انجام نمی‌دهد و تمام افعال خداوند عادلانه است.[۸]

۳- برخی از اندیشمندان معتقدند که عدالت را در چند مقام و جایگاه باید در نظر گرفت و هر کدام را با دلیلی اثبات کرد:

  • الف: عدالت در مقام تکلیف: اگر خدای متعال، تکلیفی بالاتر و فوق طاقت بندگان تعیین کند، امکان عمل نخواهد داشت و کار لغو و بیهوده‌ای خواهد بود و حکمت الهی اقتضا می‌کند که این تکالیف، متناسب با توانایی‌‌های مکلفین باشد تا نقض غرض لازم نیاید زیرا غرض خداوند انجام تکالیف بندگان است برای بدست آوردن خیر و مصلحت و رسیدن به سعادت واقعی، وقتی خداوند تکالیفی به عهده آنها بگذارد که نتوانند انجام دهند چگونه این غرض ایجاد خواهد شد.
  • ب: عدالت در مقام قضاوت بین بندگان: این کار به منظور مشخص شدن استحقاق افراد برای انواع پاداش و کیفر، انجام می گیرد و اگر برخلاف قسط و عدل باشد، نقض غرض خواهد شد.
  • ج: عدالت در مقام پاداش و کیفر: با توجه به هدف نهایی آفرینش، کسی که انسان را برای رسیدن به نتایج کارهای خوب و بدش آفریده است اگر او را برخلاف اقتضای آنها پاداش یا کیفر دهد به هدف خودش نخواهد رسید.

پس صفات ذاتیه خداوند باعث می‌شود تا رفتار او حکیمانه و عادلانه باشد و هیچ صفتی که اقتضای ظلم و ستم یا لغو و عبث را داشته باشد در او وجود نداشته باشد.[۹]

عدل از اصول دین

در مسأله عدل و امامت بین مذهب شیعه اثنی عشری و سایر فرق اسلامی (غیر از معتزله که در مسئله عدل با شیعه متفق است) اختلاف وجود دارد. پیروان مذهب اهل بیت علیهم السلام، «عدل خداوند» و «امامت امامان» را از اصول دین اسلام مى دانند.

عقیدۀ مشهور میان متکلمان امامیه این است که اصول دین شامل سه موضوع: توحید و معاد و نبوت است؛ اما باید عدل و امامت را نیز به‌عنوان اصول مذهب، به آن سه افزود. ولی شیعیان -هر چند عقیده دیگر مذاهب را در مسئله امامت و عدل نمی پذیرند- چون تمام فرق مسلمین را مسلمان می دانند، گاهی اصول پنج گانه دین را به دو بخش تقسیم کرده و سه اصل نخستین (توحید، نبوت و معاد) را، اصول دین -که انکار آنها موجب خروج از دین می گردد- دانسته و اعتقاد به امامت و عدل الهی را اصول مذهب می دانند. بنابر این عقیده، اگر کسی منکر یکی از اصول دین شود، کافر است؛ اما اگر اقرار به آن سه اصل داشته باشد - ولی منکر عدل یا امامت شود - کافر نیست، گرچه شیعه هم نیست.[۱۰]

شیعیان از آنجا که مسئله عدل از مسائل مهمی است که سبب جدایی اشاعره و عدلیه (امامیه و معتزله که قایل به عدل الهی هستند) شده است، و آثار زیادی بر آن بار می شود، عدل را به طور جداگانه بحث کرده و جزء اصول عقاید آورده اند. در اهمّیت عقیده به عدل خداوند، همین بس که بسیارى از عقاید اسلامى، زیرمجموعه عدل خداوند هستند و اگر این اصلْ پذیرفته نشود، بسیارى از آموزه هاى اعتقادى (مانند: نبوّت، معاد، حسابرسى، بهشت و دوزخ)، قابل توجیه نخواهند بود.

همچنین عدل خداوند، در واقع، زیربناى عدالت اجتماعى است. در زمان حکومت بنى امیه، شمارى از زمامداران جائر، براى توجیه بى عدالتى هاى خود، راهى جز تحریف عدل خداوند نداشتند. آنان مسئله قضا و قدر خداوند را مطرح نموده و چنین وانمود کردند که هر چه در عالَم رخ مى دهد (از جمله حکمرانى ستمگرانه آنان)، به تقدیر خدا و مورد خشنودى اوست و هر کارى که خدا انجام بدهد، عین عدل است؛ بنابراین، مردم باید از حکومت ستمگران، راضى باشند. پیروان اهل بیت علیهم السلام در برابر این تحریف و توطئه خطرناک، عدل خداوند به معناى درست آن را در کنار توحید، از اصول دین قرار دادند، بدین معنا که انکارِ عدل، در واقع، انکار اسلام است.

پانویس

  1. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، المکتبه الرضویه، بی‌تا، ص۳۲۵.
  2. محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۲۶.
  3. محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۰ش، ج۱-۲، ص۱۹۲.
  4. همان.
  5. سعیدی مهر، همان، ج۱، ص۳۲۷.
  6. سوره آل عمران، ۱۸.
  7. محمد سعیدی مهر، پیشین، ص۳۲۸-۳۲۹.
  8. همان.
  9. ر.ک: محمدتقی مصباح، ص۱۹۴-۱۹۶.
  10. اصول دین، میرزای قمی، ص۵.

منابع

  • "ادله عدل الهی"، دانشنامه پژوهه، سید ایوب هاشمی و جابر توحیدی مقدم، تاریخ بازیابی: ۲۳ دی ۱۳۹۲.
  • عدل الهی از نظر قرآن کریم، کتابخانه طهور.
  • دانشنامه عقايد اسلامی، محمد محمدى رى‌شهرى، ج ۸، ص ۹۷-۱۰۴.
‌اعتقادات شیعه
توحید توحید ذاتی * توحید صفاتی * توحید افعالی * توحید در عبادت * بداء * اسماء و صفات الهی
عدل قضا و قدر * اختیار * امر بین الامرین
نبوت عصمت پیامبران * خاتمیت * وحی * اعجاز * عدم تحریف قرآن
امامت

باورها:

ضرورت وجود امام * عصمت امامان * اهل بیت * چهارده معصوم * ولایت تكوینی * علم غیب امامان * غیبت امام زمان (عج) * انتظار * رجعت * توسل * شفاعت * آخر الزمان

ائمه علیهم السلام:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله * امام علی(ع) * امام حسن(ع) * امام حسین(ع) * امام سجاد(ع) * امام باقر(ع) * امام صادق(ع) * امام کاظم(ع) * امام رضا(ع) * امام جواد(ع) * امام هادی(ع) * امام عسکری(ع) * امام مهدی(عج)

معاد برزخ * معاد جسمانی * حشر * صراط * میزان * بهشت * جهنم
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه