ولایت تکوینی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '«ولایت» به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر، بدون آن که فاصله ای میان آن دو با...' ایجاد کرد)
 
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
«ولایت» به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر، بدون آن که فاصله ای میان آن دو باشد. لازمه ی چنین ترتبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است.
 
  
از این رو، در معنای (حب و دوستی)، (نصرت و یاری)، (متابعت و پیروی)، (سرپرستی و رهبری) استعمال شده.
+
«ولایت تکوینی»، یعنی سرپرستی موجودات جهان و تصرف عینی داشتن در آنها، که اولاً و بالذات منحصر در ذات «[[الله]]» است و ثانیاً و بالعرض به [[پيامبران|پیامبران]] و [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] (علیهم‌السلام) و انسان‌های کامل اسناد داده می‌شود.
  
«ولایت تکوینی»؛ یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها که اولاً و بالذات منحصر در ذات «الله» است و ثانیاً و بالعرض به پیامبران و ائمه معصومین (ع) و انسان های کامل اسناد داده می شود.
+
==معنای ولایت==
  
==معنای ولایت==
+
«ولایت» واژه ای عربی است که از کلمه ی (ولی) گرفته شده است و در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر، بدون آن که فاصله ای میان آن دو باشد. لازمه ی چنین ترتبی، قُرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو، این واژه با هیئت های مختلف (به فتح و کسر واو) در معنای حبّ و دوستی، نصرت و یاری، متابعت و پیروی، سرپرستی و رهبری استعمال شده است.
  
«ولایت» واژه ای عربی است که از کلمه ی (ولی) گرفته شده است و در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر، بدون آن که فاصله ای میان آن دو باشد. لازمه ی چنین ترتبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو، این واژه با هیئت های مختلف (به فتح و کسر واو) در معنای (حب و دوستی)، (نصرت و یاری)، (متابعت و پیروی)، (سرپرستی و رهبری) استعمال شده که از میان معانی ارائه شده، آنچه با ولایت تکوینی متناسب و مرتبط می باشد همان معنای اخیر است. «ولایت تکوینی»؛ یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها که اولاً و بالذات منحصر در ذات «الله» است و ثانیاً و بالعرض به پیامبران و ائمه معصومین (ع) و انسان های کامل اسناد داده می شود. البته این قاعده به صورت یک برنامه ی روشمند در بسیاری از موضوعات قرآنی از قبیل عزت، قوت، شفاعت هم قابل ملاحظه است.
+
از میان معانی ارائه شده، آنچه با «ولایت تکوینی» متناسب و مرتبط می باشد، همان معنای اخیر است. «ولایت تکوینی»، یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها که اولاً و بالذات منحصر در ذات «الله» است و ثانیاً و بالعرض به [[پيامبران|پیامبران]] و [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] (علیهم السلام) و انسان های کامل اسناد داده می شود. البته این قاعده به صورت یک برنامه ی روشمند در بسیاری از موضوعات قرآنی از قبیل عزت، قوت، [[شفاعت]] هم قابل ملاحظه است.
  
 
==ولایت از منظر خداوند==  
 
==ولایت از منظر خداوند==  
  
در مورد ولایت می بینم خداوند متعال در یک جا می فرماید: «فالله هو الولیّ»، تنها ولی حقیقی انسان و جهان الله است.<ref> شوری ، آیه 9. </ref> در عین حال در موارد دیگر فرمود: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم و اموالهم». ولایت وجود مبارک پیامبر اسلام بر جان و مال مؤمنین، از خود آنان بالاتر است.<ref> احزاب، آیه 6.
+
خداوند متعال در مورد [[ولایت]] در یک جا می فرماید: {{متن قرآن|«فاللهُ هُو الوَلیّ»}}، تنها ولی حقیقی [[انسان]] و جهان، [[الله]] است.<ref> [[سوره شوری]]، آیه 9. </ref> در عین حال در موارد دیگر فرمود: {{متن قرآن|«النبیّ أولی بالمؤمنین من انفسهم و اموالهم»}}. ولایت وجود مبارک [[پیامبر اسلام]] بر جان و مال مؤمنین، از خود آنان بالاتر است.<ref> [[سوره احزاب]]، آیه 6.</ref> یا {{متن قرآن|«انّما ولیّکم الله و رسولُه والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکات و هم راکعون}}.<ref> [[سوره مائده]]، آیه 55. </ref> که این آیه، ولایت را برای خدا و پیامبر و [[اهل البیت|اهل بیت]] اثبات می فرماید.
</ref> یا «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکات و هم راکعون.<ref> مائده، آیه 55. </ref> که این آیه، ولایت را برای خدا و پیامبر و اهل بیت اثبات می فرماید.
 
  
حال می گوییم معنای این آیات این نیست که انسان ها چند ولی و سرپرست متفاوت دارند که یکی از آنها یا برترین آنها خداست، بلکه معنایش با توجه به آیه ی حصر ولایت «والله هو الولی» آن است که تنها ولی حقیقی و بالذات خداوند است. پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (س) ولی بالعرض و مظهر ولایت خدایند و به تعبیر لطیف قرآن، آیه و نشانه ی ولایت الاهی اند.<ref> ولایت فقیه، جوادی آملی، عبدالله، ص 122 و 123 و 129. </ref>
+
حال می گوییم معنای این آیات این نیست که انسان ها چند ولی و سرپرست متفاوت دارند، که یکی از آنها یا برترین آنها خداست؛ بلکه معنایش با توجه به [[آیه]] حصر ولایت {{متن قرآن|«اللهُ هُو الوَلیّ»}} آن است که تنها ولی حقیقی و بالذات خداوند است. [[پیامبر اکرم]] (ص) و [[اهل بیت]] عصمت و طهارت (ع) ولی بالعرض و مظهر ولایت خدایند و به تعبیر لطیف قرآن، آیه و نشانه ی ولایت الاهی اند.<ref> ولایت فقیه، عبدالله جوادی آملی، ص 122-123. </ref>
  
==ولایت تکوینی ائمه:==
+
==ولایت تکوینی ائمه==
  
بخش دوم سؤال این است که منظور از ولایت تکوینی در مورد امامان (ع) چیست؟ قبل از پرداختن به پاسخ این پرسش یادآوری دو نکته لازم به نظر می رسد:
+
بخش دوم سؤال این است که منظور از ولایت تکوینی در مورد [[ائمه اطهار|امامان]] (ع) چیست؟ قبل از پرداختن به پاسخ این پرسش، یادآوری دو نکته لازم به نظر می رسد:
  
1. از میان موجودات این عالم، انسان دارای موقعیت و جایگاه ممتازی است که حتی فرشتگان مقرب از آن بی بهره اند. انسان از استعداد و نیروهای پنهان و بالقوه ای برخوردار است که اگر آنها را در خویشتن کشف کند و بپروراند و به بالفعل مبدل سازد، می تواند خلیفة الله و اشرف مخلوقات باشد.
+
1. از میان موجودات این عالم، [[انسان]] دارای موقعیت و جایگاه ممتازی است که حتی [[فرشتگان]] مقرب از آن بی بهره اند. انسان از استعداد و نیروهای پنهان و بالقوه ای برخوردار است که اگر آنها را در خویشتن کشف کند و بپروراند و به بالفعل مبدل سازد، می تواند خلیفة الله و اشرف مخلوقات باشد.
  
2. خداوند متعال از طرفی طریق وصول به ولایت خویش را به روی تمامی انسان ها باز گذاشته که «الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون». و از طرفی دیگر آن را به خوبی معرفی نموده است.
+
2. خداوند متعال از طرفی طریق وصول به ولایت خویش را به روی تمامی انسان ها باز گذاشته که: {{متن قرآن|«ألا إن اولیاء الله لاخوفٌ علیهم و لا هم یَحزنون»}}<ref>[[سوره یونس]]، آیه 62.</ref> و از طرفی دیگر آن را به خوبی معرفی نموده است.
  
با عنایت به این دو مطلب می توان نتیجه گرفت که ائمه معصومین (ع) در اثر پرورش قابلیت ها و کسب شناخت و معرفتی والا و رسیدن به ایمان و یقین برتر به حوزه ی ولایت الاهی راه یافتند که پیامد مبارک آن، افاضه ی حضرت حق از ولایت تکوینیه ی خویش به آن ذوات مقدسه بوده است. کارنامه زندگی معصومین (ع) حاکی از آن است که عبودیت و بندگی خدا و ارتباط دائمی با مبدأ کائنات در سر لوحه ی زندگی آن بزرگواران قرار داشته که با همین اکسیر بندگی خدا، کیمیاگری می کردند و روح حیات را در کالبد نظام هستی می دمیدند که: «بکم یمسک السماء ان تقع علی الأرض». به واسطه ی شما آسمان نگه داشته می شود که بر زمین نیفتد.<ref> زیارت جامعه. </ref>
+
با عنایت به این دو مطلب، می توان نتیجه گرفت که ائمه معصومین (ع) در اثر پرورش قابلیت ها و کسب شناخت و معرفتی والا و رسیدن به [[ایمان]] و [[یقین]] برتر، به حوزه ی ولایت الاهی راه یافتند که پیامد مبارک آن، افاضه‌ی حضرت حق از ولایت تکوینیه‌ی خویش به آن ذوات مقدسه بوده است. کارنامه زندگی معصومین (ع) حاکی از آن است که عبودیت و بندگی خدا و ارتباط دائمی با مبدأ کائنات در سر لوحه‌ی زندگی آن بزرگواران قرار داشته که با همین اکسیر بندگی خدا، کیمیاگری می کردند و روح حیات را در کالبد نظام هستی می دمیدند که: «بِکُم یُمسکُ السماءَ أن تَقعَ علی الأرض». به واسطه شما آسمان نگه داشته می شود که بر زمین نیفتد.<ref> زیارت جامعه کبیره. </ref>
 
   
 
   
از امام مجتبی(ع) منقول است که فرمودند: «من عبد الله عبد الله له کل شیء». هر کس بنده خدا شد خداوند همه چیز را تحت فرمان و بندگی او قرار می دهد. <ref> تفسیر عسکری، ج1، ص327. </ref>
+
از [[امام حسن علیه السلام|امام مجتبی]](ع) منقول است که فرمودند: «مَن عَبَدَ اللهَ، عَبَّدَ اللهُ لَه کُلَّ شیء». هر کس بنده خدا شد، خداوند همه چیز را تحت فرمان و بندگی او قرار می دهد. <ref> تفسیر عسکری، ج1، ص327. </ref>
 
 
در حدیث قدسی آمده است که پروردگار متعال فرمود: «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی». بنده ی من مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم قرار دهم.<ref> أسرارالصلاة، ج1، ص 4 (مقدمة).شرح‌دعاى‌صباح، خوئى، ج1، ص11، مقدمه مصحح. </ref>
 
 
 
«ابن آدم أنا غنی لا أفتقر أطعنی فیما أمرتک أجعلک غنیا لا تفتقر یا ابن آدم أنا حی لا أموت أطعنی فیما أمرتک أجعلک حیا لا تموت یا ابن آدم أنا أقول للشی‌ء کن فیکون، أطعنی فیما أمرتک أجعلک تقول لشی‌ء کن فیکون‌». فرزند آدم من غنی هستم و فقیر نمی شوم از من اطاعت کن تا تو را بی نیاز قرار دهم که فقیر نشوی و من زنده ام و نمی میرم، آنچه به تو امر می کنم اطاعت کن تا تو را زنده دائمی قرار دهم که هرگز نمیری و من به شیء می گویم باش پس می شود. از من اطاعت کن تا تو را آنچنان قرار دهم که به شیء بگویی باش پس موجود شود.<ref> بحارالأنوار، ج90، ص 376، باب 24، علة الإبطاء فی الإجابة ...؛ إرشادالقلوب، ج1، ص 75، الباب الثامن عشر، وصایا و حکم بلیغة... ؛ عدةالداعی، ص310، فصل ..... ص307.
 
</ref> علاوه بر این روایات، حدیث معروف قرب نوافل که در اصول کافی آمده است، مجموعاً رمز دست یابی معصومین (ع) به ولایت تکوینی را بر ما آشکار می نمایند.
 
  
که «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض والسماء». به یمن وجود آن بزرگواران موجودات روزی می خورند و آسمان و زمین ثابت و برقرار می باشد.<ref> مفاتیح‌الجنان، ص 85، دعاى عدیله ..... ص84. </ref>
+
در [[حدیث قدسی]] آمده است که پروردگار متعال فرمود: «عبدی اَطِعنی حتّی اَجعلَکَ مِثلی». بنده من! مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم قرار دهم.<ref> أسرارالصلاة، ج1، ص 4 (مقدمة)؛ شرح‌ دعاى‌ صباح، خوئى، ج1، ص11، مقدمه مصحح. </ref>
  
نتیجه: معصومین (ع) به دنبال دست یابی به ولایت تکوینی خداوند توانستند تمامی موجودات و نظام آفرینش را تحت فرمان بگیرند و همه از آن بزرگواران حساب می برند که ظهور و بروز بسیاری از خوارق عادات و معجزاتی که از آنان صادر شده که از شماره بیرون است، همه مؤید این حقیقت انکار ناپذیر است.
+
در حدیث قدسی دیگری آمده است: «یا ابنَ آدم أنا غنیّ لا أفتَقر أطِعنی فیما أمرتُک أجعلُک غنیاً لا تفتقر یا ابن آدم أنا حیّ لا أموتُ أطِعنی فیما أمرتُک أجعلک حیّاً لا تموتَ یا ابن آدم أنا أقول لِلشی‌ء کُن فَیکون، أطِعنی فیما أمرتُک أجعلُک تقول لِشی‌ء کُن فیکون‌». فرزند آدم من غنی هستم و فقیر نمی شوم از من اطاعت کن تا تو را بی نیاز قرار دهم که فقیر نشوی و من زنده ام و نمی میرم، آنچه به تو امر می کنم اطاعت کن تا تو را زنده دائمی قرار دهم که هرگز نمیری و من به شیء می گویم باش پس می شود. از من اطاعت کن تا تو را آنچنان قرار دهم که به شیء بگویی باش پس موجود شود.<ref> بحارالأنوار، ج90، ص 376، باب 24، علة الإبطاء فی الإجابة ...؛ إرشادالقلوب، ج1، ص 75، الباب الثامن عشر؛ عدةالداعی، ص310. </ref>
  
 +
علاوه بر این روایات، حدیث معروف [[قرب نوافل]] که در [[اصول کافی]] آمده است، مجموعاً رمز دست یابی معصومین (ع) به ولایت تکوینی را بر ما آشکار می نمایند که «بِیُمنه رُزِق الوَری و بِوُجوده ثَبَتَت الارضُ والسماء». به یُمن وجود آن بزرگواران موجودات روزی می خورند و آسمان و زمین ثابت و برقرار می باش.<ref> مفاتیح‌الجنان، ص 85، دعاى عدیله، ص84. </ref>
  
 +
معصومین (ع) به دنبال دست یابی به ولایت تکوینی خداوند توانستند تمامی موجودات و نظام آفرینش را تحت فرمان بگیرند و همه از آن بزرگواران حساب می برند که ظهور و بروز بسیاری از خوارق عادات و [[معجزه|معجزاتی]] که از آنان صادر شده که از شماره بیرون است، همه مؤید این حقیقت انکار ناپذیر است.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
*[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1406 "ولایت تکوینی"، پایگاه اسلام کوئست]، بازیابی: 29 اردیبهشت 1394.
  
ولایت تکوینی [http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1406  اسلام کوئیست] بازیابی: بیست و نهم اردیبهشت 1394
+
{{اعتقادات شیعه}}
 +
[[رده:امامت]]
 +
[[رده:اعتقادات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۱

«ولایت تکوینی»، یعنی سرپرستی موجودات جهان و تصرف عینی داشتن در آنها، که اولاً و بالذات منحصر در ذات «الله» است و ثانیاً و بالعرض به پیامبران و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) و انسان‌های کامل اسناد داده می‌شود.

معنای ولایت

«ولایت» واژه ای عربی است که از کلمه ی (ولی) گرفته شده است و در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر، بدون آن که فاصله ای میان آن دو باشد. لازمه ی چنین ترتبی، قُرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو، این واژه با هیئت های مختلف (به فتح و کسر واو) در معنای حبّ و دوستی، نصرت و یاری، متابعت و پیروی، سرپرستی و رهبری استعمال شده است.

از میان معانی ارائه شده، آنچه با «ولایت تکوینی» متناسب و مرتبط می باشد، همان معنای اخیر است. «ولایت تکوینی»، یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها که اولاً و بالذات منحصر در ذات «الله» است و ثانیاً و بالعرض به پیامبران و ائمه معصومین (علیهم السلام) و انسان های کامل اسناد داده می شود. البته این قاعده به صورت یک برنامه ی روشمند در بسیاری از موضوعات قرآنی از قبیل عزت، قوت، شفاعت هم قابل ملاحظه است.

ولایت از منظر خداوند

خداوند متعال در مورد ولایت در یک جا می فرماید: «فاللهُ هُو الوَلیّ»، تنها ولی حقیقی انسان و جهان، الله است.[۱] در عین حال در موارد دیگر فرمود: «النبیّ أولی بالمؤمنین من انفسهم و اموالهم». ولایت وجود مبارک پیامبر اسلام بر جان و مال مؤمنین، از خود آنان بالاتر است.[۲] یا «انّما ولیّکم الله و رسولُه والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکات و هم راکعون.[۳] که این آیه، ولایت را برای خدا و پیامبر و اهل بیت اثبات می فرماید.

حال می گوییم معنای این آیات این نیست که انسان ها چند ولی و سرپرست متفاوت دارند، که یکی از آنها یا برترین آنها خداست؛ بلکه معنایش با توجه به آیه حصر ولایت «اللهُ هُو الوَلیّ» آن است که تنها ولی حقیقی و بالذات خداوند است. پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) ولی بالعرض و مظهر ولایت خدایند و به تعبیر لطیف قرآن، آیه و نشانه ی ولایت الاهی اند.[۴]

ولایت تکوینی ائمه

بخش دوم سؤال این است که منظور از ولایت تکوینی در مورد امامان (ع) چیست؟ قبل از پرداختن به پاسخ این پرسش، یادآوری دو نکته لازم به نظر می رسد:

1. از میان موجودات این عالم، انسان دارای موقعیت و جایگاه ممتازی است که حتی فرشتگان مقرب از آن بی بهره اند. انسان از استعداد و نیروهای پنهان و بالقوه ای برخوردار است که اگر آنها را در خویشتن کشف کند و بپروراند و به بالفعل مبدل سازد، می تواند خلیفة الله و اشرف مخلوقات باشد.

2. خداوند متعال از طرفی طریق وصول به ولایت خویش را به روی تمامی انسان ها باز گذاشته که: «ألا إن اولیاء الله لاخوفٌ علیهم و لا هم یَحزنون»[۵] و از طرفی دیگر آن را به خوبی معرفی نموده است.

با عنایت به این دو مطلب، می توان نتیجه گرفت که ائمه معصومین (ع) در اثر پرورش قابلیت ها و کسب شناخت و معرفتی والا و رسیدن به ایمان و یقین برتر، به حوزه ی ولایت الاهی راه یافتند که پیامد مبارک آن، افاضه‌ی حضرت حق از ولایت تکوینیه‌ی خویش به آن ذوات مقدسه بوده است. کارنامه زندگی معصومین (ع) حاکی از آن است که عبودیت و بندگی خدا و ارتباط دائمی با مبدأ کائنات در سر لوحه‌ی زندگی آن بزرگواران قرار داشته که با همین اکسیر بندگی خدا، کیمیاگری می کردند و روح حیات را در کالبد نظام هستی می دمیدند که: «بِکُم یُمسکُ السماءَ أن تَقعَ علی الأرض». به واسطه شما آسمان نگه داشته می شود که بر زمین نیفتد.[۶]

از امام مجتبی(ع) منقول است که فرمودند: «مَن عَبَدَ اللهَ، عَبَّدَ اللهُ لَه کُلَّ شیء». هر کس بنده خدا شد، خداوند همه چیز را تحت فرمان و بندگی او قرار می دهد. [۷]

در حدیث قدسی آمده است که پروردگار متعال فرمود: «عبدی اَطِعنی حتّی اَجعلَکَ مِثلی». بنده من! مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم قرار دهم.[۸]

در حدیث قدسی دیگری آمده است: «یا ابنَ آدم أنا غنیّ لا أفتَقر أطِعنی فیما أمرتُک أجعلُک غنیاً لا تفتقر یا ابن آدم أنا حیّ لا أموتُ أطِعنی فیما أمرتُک أجعلک حیّاً لا تموتَ یا ابن آدم أنا أقول لِلشی‌ء کُن فَیکون، أطِعنی فیما أمرتُک أجعلُک تقول لِشی‌ء کُن فیکون‌». فرزند آدم من غنی هستم و فقیر نمی شوم از من اطاعت کن تا تو را بی نیاز قرار دهم که فقیر نشوی و من زنده ام و نمی میرم، آنچه به تو امر می کنم اطاعت کن تا تو را زنده دائمی قرار دهم که هرگز نمیری و من به شیء می گویم باش پس می شود. از من اطاعت کن تا تو را آنچنان قرار دهم که به شیء بگویی باش پس موجود شود.[۹]

علاوه بر این روایات، حدیث معروف قرب نوافل که در اصول کافی آمده است، مجموعاً رمز دست یابی معصومین (ع) به ولایت تکوینی را بر ما آشکار می نمایند که «بِیُمنه رُزِق الوَری و بِوُجوده ثَبَتَت الارضُ والسماء». به یُمن وجود آن بزرگواران موجودات روزی می خورند و آسمان و زمین ثابت و برقرار می باش.[۱۰]

معصومین (ع) به دنبال دست یابی به ولایت تکوینی خداوند توانستند تمامی موجودات و نظام آفرینش را تحت فرمان بگیرند و همه از آن بزرگواران حساب می برند که ظهور و بروز بسیاری از خوارق عادات و معجزاتی که از آنان صادر شده که از شماره بیرون است، همه مؤید این حقیقت انکار ناپذیر است.

پانویس

  1. سوره شوری، آیه 9.
  2. سوره احزاب، آیه 6.
  3. سوره مائده، آیه 55.
  4. ولایت فقیه، عبدالله جوادی آملی، ص 122-123.
  5. سوره یونس، آیه 62.
  6. زیارت جامعه کبیره.
  7. تفسیر عسکری، ج1، ص327.
  8. أسرارالصلاة، ج1، ص 4 (مقدمة)؛ شرح‌ دعاى‌ صباح، خوئى، ج1، ص11، مقدمه مصحح.
  9. بحارالأنوار، ج90، ص 376، باب 24، علة الإبطاء فی الإجابة ...؛ إرشادالقلوب، ج1، ص 75، الباب الثامن عشر؛ عدةالداعی، ص310.
  10. مفاتیح‌الجنان، ص 85، دعاى عدیله، ص84.

منابع

‌اعتقادات شیعه
توحید توحید ذاتی * توحید صفاتی * توحید افعالی * توحید در عبادت * بداء * اسماء و صفات الهی
عدل قضا و قدر * اختیار * امر بین الامرین
نبوت عصمت پیامبران * خاتمیت * وحی * اعجاز * عدم تحریف قرآن
امامت

باورها:

ضرورت وجود امام * عصمت امامان * اهل بیت * چهارده معصوم * ولایت تكوینی * علم غیب امامان * غیبت امام زمان (عج) * انتظار * رجعت * توسل * شفاعت * آخر الزمان

ائمه علیهم السلام:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله * امام علی(ع) * امام حسن(ع) * امام حسین(ع) * امام سجاد(ع) * امام باقر(ع) * امام صادق(ع) * امام کاظم(ع) * امام رضا(ع) * امام جواد(ع) * امام هادی(ع) * امام عسکری(ع) * امام مهدی(عج)

معاد برزخ * معاد جسمانی * حشر * صراط * میزان * بهشت * جهنم