اخبات: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
اطمینان و فروتنی و تسلیم محض در برابر خداوند را اِخبات گویند.
+
'''«اِخبات»''' از مفاهیم [[قرآن|قرآنی]]، به معنای [[خضوع]] و [[تسلیم]] محض در برابر [[خداوند]] و اطمینان به اوست، که یکی از صفات [[مومن|مؤمنان]] راستین می‌باشد.
  
 
==معنای اخبات==
 
==معنای اخبات==
  
اخبات که از واژه خبت گرفته شده در اصل به معنای زمین هموار، دشت و زمین مطمئن و دارای ریگ، دشت بدون گیاه، زمین سخت و هموار و زمین گود و پهناور است<ref>راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ قرآن، دمشق سوریه، دارلقلم، 1412ه، چاپ اول، ص۲۷۲.</ref> و اصطلاحا به معنی فروتنی کردن، خضوع و خشوع می باشد.<ref>دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه دهخدا، تهران، چاپخانه مجلس، سال 1325 ش، ج3، ص1484.</ref>
+
واژه «اخبات» از ریشه «خبت» به معناى زمین مطمئن و محکم است، و به تدریج در معناى نرمى و [[تواضع]] استعمال شده است.<ref>راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ قرآن، دمشق سوریه، دارلقلم، ۱۴۱۲ه، چاپ اول، ص۲۷۲.</ref> [[خلیل بن احمد فراهیدی|خلیل بن احمد]] گفته است: "خَبت" زمین گسترده و "مُخبِت" خاضع و متضرّع است. ازهری از یک اعرابی نقل می‌کند که: "خَبت" به معنای زمینی است آرام و گسترده. [[ابن فارس]] می‌گوید: "خُبت" وادی خالی از گیاه است و ابن قتیبه گوید: "خُبت" زمین گسترده مسطح است.  
  
==اخبات (تواضع) در آیات و روایات==
+
این واژه اصطلاحا به معنی فروتنی و [[خضوع]] و [[خشوع]] می باشد. و در وجه ارتباط اطمینان و خضوع با معنای زمین هموار و فراخ، گفته اند: راه رفتن در زمین هموار و گسترده، توأم با اطمینان است، و چنین زمینی زیر پای راهروان، خاضع و تسلیم است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۴، ص‌۱۰۳.</ref> [[راغب اصفهانی|راغب]] گفته است: خداوند لفظ "اخبات" را به معنای نرمی و تواضع به کار برده است: {{متن قرآن|«فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»}} ([[سوره حج]]، ۵۴). ابن‌عطیه در تفسیرش، [[انابه]] و اطمینان و [[خوف و رجاء|خوف]] را نیز بر آن افزوده و گفته است این الفاظ معانی نزدیک به هم دارند. [[زمخشری]] «أَخْبَتُوا» را به معنای "اطمینان پیدا کرد" و "عبادت خدا را از روی خشوع و فروتنی و انقطاع انجام داد" [[تفسیر]] نموده است. مجاهد گفته است: مخبتین کسانی هستند که به امر خدا اطمینان پیدا کرده‌اند و خداوند آنها را به خوف و وجل به هنگام یاد او متّصف نموده است. ابوهلال عسکری آن را به معنای افتادگی در برابر خدا معنا کرده است.
  
اخبات به معنای حقیقت و باطن [[ایمان]] است ولذا کسی که به این مقام دست یابد به حقیقت ایمان دست یافته و انسانی مطمئن و دارای ثبات عقیده و آرامش می‌باشد که هیچگونه خوف و حزن ندارد و تسلیم محض خداست. از امیرمومنان علی علیه السلام در دعای ختم [[قرآن]] روایت شده که آن حضرت چنین درخواستی از خداوند می‌کند: «اللهم انی اسالک اخبات المخبتین»،<ref>مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرراخبارالائمة الاطهار، بیروت، وفا، 1403ه، نوبت دوم، ج۸۹، ص۲۰۶.</ref> خداوندا از تو خشوع خاشعان را مسألت می نمایم.
+
==اخبات در آیات و روایات==
  
در قرآن در [[سوره‌ هود]]، آیه ۲۳ و [[سوره حج]] آیه ۳۴ و ۵۴ به مقام مخبتین اشاره شده و صفات آنان تبیین گردیده است. مفسران با توجه به این آیات، اخبات را اطمینان به خدا دانسته‌اند که به واسطه آن [[ایمان]] شخص هرگز متزلزل و سست نمی‌شود و همانند زمینی سخت و محکم در آنجا استقرار یافته است.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان، بیروت، الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1391، ج۱۰، ص۱۹۳.</ref> چنین شخصی دارای نوعی خشوع و خضوع و حالتی استمراری از انابه و تضرع است؛ به گونه‌ای که هرگز از خدا منقطع نمی‌شود و دمی از او غافل نمی گردد. کسی است که تنها در اندیشه پروردگار و عمل برای رضای اوست و برای [[عبادت]] او از همگان بریده و به وی پیوسته است.<ref>طبرسی؛ مجمع البیان، رسولی محلاتی و یزدی طباطبایی، بیروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، 1408، ج۵، ص۲۳۰.</ref>
+
«اخبات»، حقیقت و باطن [[ایمان]] است و کسی که به این مقام دست یابد، به حقیقت ایمان دست یافته و انسانی مطمئن و دارای ثبات عقیده و آرامش می‌باشد که هیچگونه خوف و حزن ندارد و [[تسلیم]] محض خداست.  
  
برخی از مفسران با توجه به آیه ۲۳ [[سوره هود]] که می فرماید: «وَأَخْبَتُوا إِلَی رَبِّهِمْ» بر این باورند که مخبتان به حالتی قلبی و معنوی دست می‌یابند که قبول [[ایمان]] و عمل را می‌بایست در این حالت دانست و بی وجود این حالت روحی و روانی در انسان نمی‌توان از درستی ایمان و قبولی عمل سخن گفت. از این رو این دسته از مفسران معتقدند که بدون اخبات نمی‌توان [[ایمان]] و عمل را کامل دانست و شرط کارساز بودن ایمان و عمل را می‌بایست در اخبات جست که به خاطر آن شخص وارد [[بهشت]] برین می‌شود.<ref>هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ تفسیر راهنما، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1378، ج۸، ص۶۱.</ref>
+
در [[قرآن کریم]] در آیه {{متن قرآن|«اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ اَخْبَتُوا اِلی‌ رَبِّهِمْ اُولائِکَ اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُون»}} ([[سوره هود|سوره‌ هود]]، ۲۳) و جمله {{متن قرآن|«وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ»}} ([[سوره حج]]، ۳۴) و جمله {{متن قرآن|«فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»}} (سوره حج، ۵۴)، به مقام مُخبتین اشاره شده و صفات آنان تبیین گردیده است. برخی مفسران با توجه به این آیات، اخبات را اطمینان به خدا دانسته‌اند که به واسطه آن ایمان شخص هرگز متزلزل و سست نمی‌شود و همانند زمینی سخت و محکم در آنجا استقرار یافته است.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان، بیروت، الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۱، ج۱۰، ص۱۹۳.</ref> چنین شخصی دارای نوعی خشوع و خضوع و حالتی استمراری از انابه و تضرع است؛ به گونه‌ای که هرگز از خدا منقطع نمی‌شود و دمی از او غافل نمی گردد. کسی است که تنها در اندیشه پروردگار و عمل برای رضای اوست و برای [[عبادت]] او از همگان بریده و به وی پیوسته است.<ref>طبرسی؛ مجمع البیان، رسولی محلاتی و یزدی طباطبایی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۸، ج۵، ص۲۳۰.</ref>
  
از آنجا که حقیقت اسلام جز تسلیم در برابر خدا نیست و این تسیلم برخاسته از بینش و نگرش خاصی در انسان می‌باشد که در حوزه عمل به شکل عمل به آموزه های وحیانی ظهور می‌کند حقیقت تسلیم را اخبات دانسته‌اند و گفته‌اند که تسلیم و اخبات یکی هستند و برای تایید نظر خویش به این روایت [[امام صادق]] علیه السلام استناد می‌کنند که می‌فرماید: «أتَدْرُونَ مَا التَّسْلِیمُ... هُوَ وَاللَّهِ الْإِخْبَات»؛<ref>کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، علی اکبر غفاری، بیروت، ج1، ص391.</ref> آیا می دانید که تسلیم چیست؟... به خدا سوگند تسلیم همان اخبات است.
+
بعضی از مفسران با توجه به آیه ۲۳ [[سوره هود]] که می فرماید: {{متن قرآن|«وَأَخْبَتُوا إِلَی رَبِّهِمْ»}}، بر این باورند که مخبتان به حالتی قلبی و معنوی دست می‌یابند که قبول ایمان و عمل را می‌بایست در این حالت دانست و بی وجود این حالت روحی در انسان نمی‌توان از درستی ایمان و قبولی عمل سخن گفت. از این رو این دسته از مفسران معتقدند که بدون اخبات نمی‌توان ایمان و عمل را کامل دانست و شرط کارساز بودن ایمان و عمل را می‌بایست در اخبات جست که به خاطر آن شخص وارد [[بهشت]] برین می‌شود.<ref>هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸، ج۸، ص۶۱.</ref>
  
اِخبات در ادعيه و زيارات نيز به‌صورت يكى‌از درخواست‌هاى بنده از درگاه خداوند آمده; از‌جمله در دعاى ختم قرآن روايت شده از حضرت اميرمؤمنان(عليه السلام) كه با عبارت «اللّهم انّى اسئلك اخبات المخبتين» آغاز شده است.
+
از آنجا که حقیقت [[اسلام]] جز تسلیم در برابر خدا نیست و این تسیلم برخاسته از بینش و نگرش خاصی در انسان می‌باشد که در حوزه عمل به شکل عمل به آموزه های وحیانی ظهور می‌کند، حقیقت تسلیم را اخبات دانسته‌اند و گفته‌اند که تسلیم و اخبات یکی هستند و برای تایید نظر خویش به این روایت [[امام صادق]] علیه السلام استناد می‌کنند که می‌فرماید: «أتَدرُونَ مَا التَّسلیمُ... هُوَ وَاللَّهِ الإخبات»؛<ref>کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، علی اکبر غفاری، بیروت، ج۱، ص۳۹۱.</ref> آیا می دانید که تسلیم چیست؟... به خدا سوگند تسلیم همان اخبات است.
  
==ویژگی مخبتان==
+
اِخبات در [[دعا|ادعیه]] و [[زیارت|زیارات]] نیز به‌ صورت یکى‌ از درخواست‌هاى بنده از درگاه خداوند آمده است; از [[امام علی]] علیه السلام در دعای [[ختم قرآن]] روایت شده که آن حضرت چنین درخواستی از خداوند می‌کند: «اللهم انی اسألک اخبات المُخبتین»،<ref>مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، وفا، ۱۴۰۳ق، نوبت دوم، ج۸۹، ص۲۰۶.</ref> خداوندا از تو خشوع خاشعان را مسألت می نمایم.
  
چنان که گفته شد اخبات ارتباط تنگاتنگی با ایمان و عمل صالح دارد و از این رو مُخبِت، همان کسی است که تقید کامل به ایمان و عمل صالح داشته و در مقام تسلیم نشسته است. خداوند در آیه ۲۳ [[سوره هود]] می‌فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُواالصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَی رَبِّهِمْ»}} آنان در برابر خدا متواضع و فروتن و مطمئن به پروردگار و اهل دانش هستند. این دانش ایشان همراه بصیرتی است که برخاسته از دانش و بصیرت الهی می‌باشد و خداوند است که به طور مستقیم به ایشان حقایق را نشان می‌دهد.
+
==ویژگی‌های مخبتین==
  
از این رو آنان را کسانی شمرده است که دارای نشانه و بینه‌ای از سوی پروردگارشان هستند که آنان را می‌پروراند. مخبتان انسانهایی با دلی سالم و قلبی نرم در برابر حق و حقیقت هستند: «تُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»<ref>قرآن کریم، [[سوره حج]]، آیه ۵۴.</ref>
+
چنانکه گفته شد، اخبات ارتباط تنگاتنگی با [[ایمان]] و [[عمل صالح]] دارد و از این رو مُخبِت، همان کسی است که تقیّد کامل به ایمان و عمل صالح داشته و در مقام [[تسلیم]] قرار دارد. خداوند در آیه ۲۳ [[سوره هود]] می‌فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَی رَبِّهِمْ»}} آنان در برابر خدا متواضع و فروتن و مطمئن به پروردگار هستند و در برابر عزّت پروردگار، احساس ذلّت می‌کنند.<ref>رحمة من ‌الرحمن، ج‌ ۳، ص‌ ۱۶۹؛ تفسیر ابن ‌عربى، ج ۱، ص‌ ۵۵۸ و ج ۲، ص ۱۰۶؛ روض‌الجنان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۲۵۶.</ref>  
  
آنان کسانی هستند که هرگز ستم نمی‌ورزند و از آنجا که به طور کامل به روز جزا ایمان و اطمینان دارند از حقوق شخصی خویش گذشته و در صدد انتقام برنمی‌آیند و همه اعمال و رفتارشان بر پایه تسلیم محض به خداوند انجام می‌شود.
+
مُخبتین، طایفه خاصى از مؤمنانند كه اعمالشان صالح و چشم و گوش آنان به حقایق بینا و شنوا است. از این رو آنان کسانی شمرده شده اند که دارای نشانه و بیّنه‌ای از سوی پروردگارشان هستند که آنان را می‌پروراند.  
  
==تواضع و فروتنی در روایات اسلامی==
+
مخبتین اهل دانش و داراى بصیرت الهى و برخوردار از دلى سالم و قلبى نرم در برابر حق و حقیقت هستند<ref>المیزان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۱۹۳؛ المنار، ج ۱۲، ص‌ ۵۷.</ref>: {{متن قرآن|«تُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»}}.([[سوره حج]]، ۵۴)
  
در منابع [[شیعه]] و اهل سنت احادیث فراوانی در مورد تواضع به چشم می‌خورد که بعضی درباره اهمیت تواضع و بعضی درباره علامت و آثار متواضعان و یا ثمره تواضع و آداب آن می‌باشد.
+
مخبتین در [[عبادت]] خویش، كوشا هستند؛‌ هنگام یاد شدن خدا، داراى قلبى ترسانند و بر بلاها و مصیبت‌هایى كه به ایشان مى‌رسد، صبر مى‌كنند. (سوره حج، ۳۵-۳۴)
 
 
در اهمیت تواضع تعبیرات بسیار جالبی در روایات آمده است:
 
 
 
1- در حدیثی از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم می‌خوانیم: «مَالِی لَاأَرَی عَلَیکُمْ حَلَاوَةَ الْعِبَادَةِ؟ قَالُوا وَ مَا حَلَاوَةُ الْعِبَادَةِ؟ قَالَ التَّوَاضُع»؛<ref>ورام، مجموعه‌ ورام (تنبیه الخواطر)، قم، فضیلت تواضع، ص374.</ref> چرا من در شما حلاوت عبادت را نمی‌بینم؟ عرض کردند: حلاوت عبادت چیست؟ فرمود: تواضع.
 
 
 
ناگفته پیداست‌ ‌حقیقت عبادت، نهایت ‌خضوع در برابر پروردگار است. کسی که شیرینی خضوع و تواضع در برابر خدا را دریابد در برابر خلق خدا نیز متواضع است.
 
 
 
2- در حدیث دیگری از امیرمؤمنان علیه السلام آمده است: «عَلَیکَ بِالتَّوَاضُعِ فَإِنَّهُ مِنْ أَعْظَمِ الْعِبَادَة»؛<ref>مجلسی محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرراخبار الائمة الاطهار، بیروت، وفا، 1403ه، نوبت دوم، ج‌72، ص119.</ref> بر تو باد تواضع که از بزرگترین عبادات است.
 
 
 
3- از [[امام حسن عسکری]] علیه السلام نقل شده است که فرمود: «التَّوَاضُعُ نِعْمَةٌ لَایحْسَدُ عَلَیهَا»؛<ref>همان، ج‌75، ص374.</ref> تواضع نعمتی است که در آن، مورد حسد دیگران قرار نمی‌گیری.
 
 
 
معمولاً هر نعمتی نصیب انسان می‌شود مزاحمت‌های حسودان افزوده می‌گردد و گاه این حسادت چنان فضای زندگی را تنگ می‌کند که زندگی بر صاحب نعمت مشکل می‌شود ولی تواضع از این قاعده کلی مستثنی است.
 
 
 
==آثار تواضع==
 
 
 
درباره ثمرات و آثار مثبت تواضع نیز روایات فراوانی از معصومین به ما رسیده است که چند حدیث پرمعنی را در ذیل می‌آوریم:
 
 
 
در حدیثی از امام امیرالمؤمنین علیه السلام می‌خوانیم: «ثَمَرَةُ التَّوَاضُعِ الْمَحَبَّةُ<ref>عبدالواحد، آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، چاپ دوم، ص249.</ref> و ثَمَرَةُ الْکِبْرِ الْمَسَبَّةُ»<ref>همان، ص310.</ref> میوه درخت تواضع و فروتنی کردن دوستی و محبت است.
 
 
 
در حدیث دیگری از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم می‌خوانیم: «التَّوَاضُعُ لَایزِیدُ الْعَبْدَ إِلَّا رِفْعَةً فَتَوَاضَعُوا یرْفَعْکُمُ اللَّه‌».<ref>ورام، مجموعه‌ ورام (تنبیه الخواطر)، قم، ج‌1، باب الغضب، ص 126.</ref> تواضع و فروتنی جز بلندی و رفعت مقام بر انسان نمی‌افزاید پس شما هم متواضع باشید تا خداوند شما را بلند مقام سازد.
 
 
 
گاه چنین تصور می‌شود که تواضع انسان را کوچک می‌کند در حالی که این یک برداشت ‌سطحی و نادرست است. همواره می‌بینیم افراد متواضع در جامعه مورد احترام و دارای عظمت و شخصیت هستند و تواضع بر منزلت آنها می‌افزاید.
 
 
 
در حدیثی از [[امام صادق]] علیه السلام آمده است: «التَّوَاضُعُ أَصْلُ کُلِّ خَیرٍ نَفِیسٍ وَ مَرْتَبَةٍ رَفِیعَةٍ... وَ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ شَرَّفَهُ اللَّهُ عَلَی کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ... وَلَیسَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عِبَادَةٌ یقْبَلُهَا وَ یرْضَاهَا إِلَّا وَ بَابُهَا التَّوَاضُعُ - وَلَا یعْرِفُ مَا فِی مَعْنَی حَقِیقَةِ التَّوَاضُعِ إِلَّا الْمُقَرَّبُونَ مِنْ عِبَادِهِ الْمُسْتَقِلِّینَ بِوَحْدَانِیتِهِ...»؛<ref>مجلسی محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرراخبار الائمة الاطهار، بیروت، وفا، 1403ه، نوبت دوم، ج‌72، ص121.</ref> تواضع ریشه هر کار نیک و باارزش است و مقام والایی است... و هر کس برای خدا تواضع کند، خداوند او را بر بسیاری از بندگانش شرافت می‌بخشد... و هیچ عبادتی برای خدا مورد رضا و قبول نخواهد بود مگر این که درب آن تواضع است و حقیقت تواضع را جز مقربانی که مستقل در وحدانیت‌ خداوند هستند، درک نمی‌کنند...
 
 
 
این سخن را با حدیثی که از حضرت مسیح علیه السلام نقل شده است، پایان می‌دهیم که می‌فرماید: «بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِکْمَةُ لَا بِالتَّکَبُّرِ وَ کَذَلِکَ فِی السَّهْلِ ینْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِی الْجَبَل‌»؛<ref>کلینی محمد بن یعقوب، الکافی، علی اکبر غفاری، بیروت، ج‌1، ص37.</ref> به وسیله تواضع، مزرعه حکمت آباد می‌شود نه به وسیله تکبر، چنانکه زراعت در زمین نرم و هموار می‌روید نه بر روی کوه!
 
 
 
==انواع تواضع==
 
 
 
تواضع بر دو گونه است:
 
 
 
# تواضع در برابر خدا که از خواص اصلی عبودیت و بندگی است و بدون آن ماهیت بندگی محقق نمی‌شود.
 
# تواضع در برابر انسان‌های باایمان یا انسان‌هایی که تواضع در برابر آن‌ها اثر مثبت دارد و موجب جذب آن‌ها به سوی ارزش‌ها می‌گردد.
 
 
===تواضع در برابر خدا===
 
 
 
نشانه تواضع در برابر خدا، تسلیم در برابر فرمان‌های او، اطاعت و کمال خشوع و خضوع در برابر عظمت او می‌باشد. به گونه‌ای که انسان آنچه دارد همه را از آن خدا دانسته و خود را ذره‌ای بسیار ناچیز از مخلوقات او بداند؛ شاکر و سپاسگزار بی‌چون و چرا باشد و از هر گونه خودخواهی در برابر خواست خدا پرهیز نماید.
 
 
 
===تواضع نسبت به همدیگر===
 
 
 
نوع دیگر تواضع، تواضع در برابر انسان‌ها، در برابر پدر و مادر، همسایگان، دوستان، بستگان و سایر مردم است. تواضع موجب استحکام پیوند انسان‌ها و محبت و الفت بیشتر شده و بر صفا و صمیمیت می‌افزاید و هر گونه کدورت و بدبینی و آثار شوم دیگر، مثل تکبر و خودخواهی را از جامعه پاک می‌سازد.
 
 
 
تواضع موجب ارتفاع مقام و افزایش احترام انسان در جامعه شده و باعث اعتماد و آرامش می‌گردد و به اخلاق انسان زینت می‌بخشد و رشته‌های روابط حسنه و ارتباط صمیمانه را محکم می‌کند و انسان را در برابر حق تسلیم نموده و از هر گونه زورگویی و تجاوز به حقوق دیگران بازمی‌دارد و به طور خلاصه، منشأ برکات معنوی و اخلاقی فردی و اجتماعی بسیاری خواهد شد.
 
 
 
===تواضع مثبت و منفی===
 
 
 
البته لازم به تذکر است که باید مرزها را شناخت و دانست که مرز بین ذلّت و تواضع، مرز باریکی است. ای بسا افرادی که بر اثر اشتباه به عنوان تواضع، تن به گناه ذلت می‌دهند که می‌توان از آن به تواضع منفی تعبیر کرد. این گونه تواضع ساختگی در اسلام به شدت نهی شده است. قرآن در توصیف فرزانگان ممتاز می‌فرماید: {{متن قرآن|«أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ»}}؛<ref>قرآن کریم، [[سوره مائده]]، آیه ۵۴.</ref> آنها در برابر مومنان متواضع و در برابر کافران، خشن و سرسخت هستند.
 
 
 
از این آیه به روشنی استفاده می‌شود که تواضع در برابر کافران و سرکشان، منفی و ناصحیح است.
 
  
 +
آنان کسانی هستند که هرگز ستم نمی‌ورزند و از آنجا که به طور کامل به روز جزا ایمان و اطمینان دارند از حقوق شخصی خویش گذشته و در صدد انتقام برنمی‌آیند<ref>مجمع‌البیان، ج‌ ۷، ص‌ ۱۳۴؛ الکشاف، ج‌ ۳، ص‌ ۱۵۷.</ref> و همه اعمال و رفتارشان بر پایه تسلیم محض به خداوند انجام می‌شود.
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}  
 
{{پانویس}}  
 
 
==منابع==
 
==منابع==
*[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35462 علي اكبريان تبريزي، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 4 شهریور 1392.
+
*[http://maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=2 "اخبات"، دائرةالمعارف قرآن کریم، محمدمهدى خراسانى، ج۲، ص۳۲۸-۳۳۳.]
 
+
*[http://www.pajoohe.ir "اخبات"، دانشنامه پژوههعلی اکبریان تبریزی، بازیابی: ۴ شهریور ۱۳۹۲.
*[http://maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=2 دائره المعارف قرآن کریم، ج2، مدخل "اخبات" از محمدمهدى خراسانى]، بازیابی: 18 شهریور 1393
+
*"اخبات"، دانشنامه معاصر قرآن کریم، محمدعلی کوشا.
 
+
[[رده:واژگان قرآنی]]
[[رده:اخلاق فردی]]
 
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 +
[[رده:اخلاق الهی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۳

«اِخبات» از مفاهیم قرآنی، به معنای خضوع و تسلیم محض در برابر خداوند و اطمینان به اوست، که یکی از صفات مؤمنان راستین می‌باشد.

معنای اخبات

واژه «اخبات» از ریشه «خبت» به معناى زمین مطمئن و محکم است، و به تدریج در معناى نرمى و تواضع استعمال شده است.[۱] خلیل بن احمد گفته است: "خَبت" زمین گسترده و "مُخبِت" خاضع و متضرّع است. ازهری از یک اعرابی نقل می‌کند که: "خَبت" به معنای زمینی است آرام و گسترده. ابن فارس می‌گوید: "خُبت" وادی خالی از گیاه است و ابن قتیبه گوید: "خُبت" زمین گسترده مسطح است.

این واژه اصطلاحا به معنی فروتنی و خضوع و خشوع می باشد. و در وجه ارتباط اطمینان و خضوع با معنای زمین هموار و فراخ، گفته اند: راه رفتن در زمین هموار و گسترده، توأم با اطمینان است، و چنین زمینی زیر پای راهروان، خاضع و تسلیم است.[۲] راغب گفته است: خداوند لفظ "اخبات" را به معنای نرمی و تواضع به کار برده است: «فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ» (سوره حج، ۵۴). ابن‌عطیه در تفسیرش، انابه و اطمینان و خوف را نیز بر آن افزوده و گفته است این الفاظ معانی نزدیک به هم دارند. زمخشری «أَخْبَتُوا» را به معنای "اطمینان پیدا کرد" و "عبادت خدا را از روی خشوع و فروتنی و انقطاع انجام داد" تفسیر نموده است. مجاهد گفته است: مخبتین کسانی هستند که به امر خدا اطمینان پیدا کرده‌اند و خداوند آنها را به خوف و وجل به هنگام یاد او متّصف نموده است. ابوهلال عسکری آن را به معنای افتادگی در برابر خدا معنا کرده است.

اخبات در آیات و روایات

«اخبات»، حقیقت و باطن ایمان است و کسی که به این مقام دست یابد، به حقیقت ایمان دست یافته و انسانی مطمئن و دارای ثبات عقیده و آرامش می‌باشد که هیچگونه خوف و حزن ندارد و تسلیم محض خداست.

در قرآن کریم در آیه «اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ اَخْبَتُوا اِلی‌ رَبِّهِمْ اُولائِکَ اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُون» (سوره‌ هود، ۲۳) و جمله «وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ» (سوره حج، ۳۴) و جمله «فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ» (سوره حج، ۵۴)، به مقام مُخبتین اشاره شده و صفات آنان تبیین گردیده است. برخی مفسران با توجه به این آیات، اخبات را اطمینان به خدا دانسته‌اند که به واسطه آن ایمان شخص هرگز متزلزل و سست نمی‌شود و همانند زمینی سخت و محکم در آنجا استقرار یافته است.[۳] چنین شخصی دارای نوعی خشوع و خضوع و حالتی استمراری از انابه و تضرع است؛ به گونه‌ای که هرگز از خدا منقطع نمی‌شود و دمی از او غافل نمی گردد. کسی است که تنها در اندیشه پروردگار و عمل برای رضای اوست و برای عبادت او از همگان بریده و به وی پیوسته است.[۴]

بعضی از مفسران با توجه به آیه ۲۳ سوره هود که می فرماید: «وَأَخْبَتُوا إِلَی رَبِّهِمْ»، بر این باورند که مخبتان به حالتی قلبی و معنوی دست می‌یابند که قبول ایمان و عمل را می‌بایست در این حالت دانست و بی وجود این حالت روحی در انسان نمی‌توان از درستی ایمان و قبولی عمل سخن گفت. از این رو این دسته از مفسران معتقدند که بدون اخبات نمی‌توان ایمان و عمل را کامل دانست و شرط کارساز بودن ایمان و عمل را می‌بایست در اخبات جست که به خاطر آن شخص وارد بهشت برین می‌شود.[۵]

از آنجا که حقیقت اسلام جز تسلیم در برابر خدا نیست و این تسیلم برخاسته از بینش و نگرش خاصی در انسان می‌باشد که در حوزه عمل به شکل عمل به آموزه های وحیانی ظهور می‌کند، حقیقت تسلیم را اخبات دانسته‌اند و گفته‌اند که تسلیم و اخبات یکی هستند و برای تایید نظر خویش به این روایت امام صادق علیه السلام استناد می‌کنند که می‌فرماید: «أتَدرُونَ مَا التَّسلیمُ... هُوَ وَاللَّهِ الإخبات»؛[۶] آیا می دانید که تسلیم چیست؟... به خدا سوگند تسلیم همان اخبات است.

اِخبات در ادعیه و زیارات نیز به‌ صورت یکى‌ از درخواست‌هاى بنده از درگاه خداوند آمده است; از امام علی علیه السلام در دعای ختم قرآن روایت شده که آن حضرت چنین درخواستی از خداوند می‌کند: «اللهم انی اسألک اخبات المُخبتین»،[۷] خداوندا از تو خشوع خاشعان را مسألت می نمایم.

ویژگی‌های مخبتین

چنانکه گفته شد، اخبات ارتباط تنگاتنگی با ایمان و عمل صالح دارد و از این رو مُخبِت، همان کسی است که تقیّد کامل به ایمان و عمل صالح داشته و در مقام تسلیم قرار دارد. خداوند در آیه ۲۳ سوره هود می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَی رَبِّهِمْ» آنان در برابر خدا متواضع و فروتن و مطمئن به پروردگار هستند و در برابر عزّت پروردگار، احساس ذلّت می‌کنند.[۸]

مُخبتین، طایفه خاصى از مؤمنانند كه اعمالشان صالح و چشم و گوش آنان به حقایق بینا و شنوا است. از این رو آنان کسانی شمرده شده اند که دارای نشانه و بیّنه‌ای از سوی پروردگارشان هستند که آنان را می‌پروراند.

مخبتین اهل دانش و داراى بصیرت الهى و برخوردار از دلى سالم و قلبى نرم در برابر حق و حقیقت هستند[۹]: «تُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ».(سوره حج، ۵۴)

مخبتین در عبادت خویش، كوشا هستند؛‌ هنگام یاد شدن خدا، داراى قلبى ترسانند و بر بلاها و مصیبت‌هایى كه به ایشان مى‌رسد، صبر مى‌كنند. (سوره حج، ۳۵-۳۴)

آنان کسانی هستند که هرگز ستم نمی‌ورزند و از آنجا که به طور کامل به روز جزا ایمان و اطمینان دارند از حقوق شخصی خویش گذشته و در صدد انتقام برنمی‌آیند[۱۰] و همه اعمال و رفتارشان بر پایه تسلیم محض به خداوند انجام می‌شود.

پانویس

  1. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ قرآن، دمشق سوریه، دارلقلم، ۱۴۱۲ه، چاپ اول، ص۲۷۲.
  2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۴، ص‌۱۰۳.
  3. طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان، بیروت، الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۱، ج۱۰، ص۱۹۳.
  4. طبرسی؛ مجمع البیان، رسولی محلاتی و یزدی طباطبایی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۸، ج۵، ص۲۳۰.
  5. هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸، ج۸، ص۶۱.
  6. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، علی اکبر غفاری، بیروت، ج۱، ص۳۹۱.
  7. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، وفا، ۱۴۰۳ق، نوبت دوم، ج۸۹، ص۲۰۶.
  8. رحمة من ‌الرحمن، ج‌ ۳، ص‌ ۱۶۹؛ تفسیر ابن ‌عربى، ج ۱، ص‌ ۵۵۸ و ج ۲، ص ۱۰۶؛ روض‌الجنان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۲۵۶.
  9. المیزان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۱۹۳؛ المنار، ج ۱۲، ص‌ ۵۷.
  10. مجمع‌البیان، ج‌ ۷، ص‌ ۱۳۴؛ الکشاف، ج‌ ۳، ص‌ ۱۵۷.

منابع