سریه بئر معونه: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) (تعیین رده) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}} |
+ | {{تقویم|روز= 20 صفر|سال= سال ۳ هجری قمری}} | ||
+ | [[سریه]] «'''بِئر مَعُونَه»'''، ماجرای درگیری فرستادگان [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه و آله) با مشرکان در منطقه بئر معونه واقع در منطقه [[نجد]] است. این فرستادگان به درخواست «ابوبراء عامر بن مالک» جهت شناساندن [[اسلام]] نزد قبایل [[بنی سلیم|بنیسلیم]] و [[بنی عامر|بنیعامر]] فرستاده شده بودند. اما تعدادی از مردان بنیسلیم به منزلگاه مسلمانان رفتند و به آنان حمله کردند و ۳۸ نفر از ۴۰ مسلمانی که برای این ماموریت رفته بودند را به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رساندند. | ||
+ | ==مکان و زمان این سریه== | ||
+ | '''«بئر معونه»''' در چند منزلى [[مدینه]]، از جمله چاههایى بود که در یکى از راههاى فرعى مدینه به [[مکه]] که از منطقه [[نجد|نَجْد]] عبور مىکرد قرار داشت و قبایلى چون [[بنی عامر|بنىعامر]] و [[بنی سلیم|بنىسُلیم]] پیرامون آن مىزیستند.<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۷۸؛ معجم ما استعجم، ج۱، ص۹۸، النهایه، ج۴، ص۳۴۴، «معن».</ref> | ||
+ | واقعه بئر معونه در روز بیستم ماه [[صفر]] سال سوم هجرى، مطابق با سى و ششمین ماه [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به [[مدینه|مدینه]] منوره به وقوع پیوست.<ref> نک: المغازى (واقدی)، ج ۱، ص ۳۴۶ و تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۴۲۲.</ref> [[علامه مجلسى]] این واقعه را ماه صفر سال چهارم قمرى، چهارده ماه پس از [[غزوه احد]] دانسته و یادآور شده است که [[آیه|آیه]] معروف {{متن قرآن|«وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوُا فى سَبیلِ اللّهِ اَمواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقوُنَ»}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> در [[شأن نزول|شأن]] شهیدان این واقعه نازل شده است.<ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج ۲۰، ص ۱۴۷.</ref> | ||
+ | ==ماجرای بئر معونه== | ||
+ | حادثه «بئر معونه» دو گونه گزارش شده و نقل مشهور این سریه به ابناسحاق<ref>تاریخ ابنخیاط، ص۴۴ـ۴۵؛ تاریخ طبرى، ج۲، ص۸۰ـ۸۱؛ الدرر، ص۱۷۸ـ۱۷۹.</ref> باز مىگردد. ماجرا از این جا شروع شد که «ابوبَراء عامر بن مالک» - یکی از بزرگان [[بنی عامر|قبیله بنی عامر]] - به [[مدینه|مدینه]] آمد و خدمت [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله شرفیاب شده و هدایایی از جمله چند اسب و شتر تقدیم آن حضرت کرد. | ||
+ | هنگامى که [[رسول خدا]] پذیرش هدایا را به [[اسلام]] آوردن ابوبراء مشروط کرد، وى بدون رد یا قبول اسلام از آن حضرت خواست چند تن از مسلمانان را با هدف ترویج اسلام نزد قبیله [[بنی عامر|بنىعامر]] در [[نجد]] بفرستد.<ref>المغازى، ج۱، ص۳۴۶؛ تاریخ ابنخیاط، ص۴۴.</ref> رسول خدا که هنوز از غم و اندوه [[فاجعه رجیع|اصحاب رجیع]] بیرون نیامده بود، به ابو براء فرمود: من از مردم نجد بر یاران خود بیمناکم! ابوبراء امنیت مبلغان مسلمان را تضمین کرد و گفت من ایشان را در پناه خود قرار می دهم. | ||
− | + | پس از بازگشت ابوبراء، رسول خدا ۴۰ تن از مبلغان را به فرماندهى مُنذر بن عمرو انصارى ساعدى<ref>السیرةالنبویه، ج۲، ص۴۶۶؛ ج۳، ص۱۸۲.</ref> در [[صفر]] سال چهارم (۴ ماه پس از [[جنگ احد|احد]]) به منطقه سکونت قبیله بنىعامر اعزام کرد.<ref>تاریخ ابنخیاط، ص۴۵.</ref> در میان آن اصحاب، افراد بزرگی از مسلمانان چون: حارث بن صمه، حرام بن ملحان، عروة بن اسماء، نافع بن بدیل و عامر بن فهیره وجود داشتند. | |
− | + | یکى از [[بنی سلیم|بنىسُلیم]] به نام مطلب،<ref>المغازى، ج۱، ص۳۴۷.</ref> به عنوان راهنما مبلغان را تا محل چاه همراهى کرد. در آنجا دو تن براى چرانیدن ستوران از همراهان خود جدا شدند و یک تن نیز به نام حَرام بن ملحان نامه [[رسول خدا]] را نزد عامر بن طُفیل، یکى از بزرگان بنىعامر برد. بقیه افراد نیز در غارى مشرف بر چاه مستقر شدند. عامر بدون خواندن نامه پیامبر پس از کشتن حامل نامه و پس از آن که از کمک افراد قبیلهاش به سبب تضمین امنیت مبلغان توسط ابوبراء مأیوس شد، با یارى خواستن از تیرههایى از قبیله بنى سلیم چون رِعْل، عُصَیه و ذَکوان اعزامیان، مسلمان را به شهادت رسانید.<ref>السیرةالنبویه، ج۳، ص۱۸۴ - ۱۸۵؛ المغازى، ج۱، ص۳۴۷؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۳۳۸ - ۳۴۰.</ref> | |
− | [[ | + | از دو تنى که ستوران را به چرا برده بودند یکى [[انصار|انصارى]] بود که به حمایت از خون انصاریان شهید در مبارزه با مشرکان به شهادت رسید؛ اما دیگرى یعنى عمرو بن امیه ضمرى که از [[مهاجران]] بود به [[مدینه]] بازگشت و خبر شهادت مبلغان را به پیامبر رسانید. وى در مسیر خود دو تن از بنى عامر را به انتقام شهداى چاه معونه کشت؛ اما از آنجا که این دو از پیامبر امان داشتند پیامبر خود را به پرداخت [[دیه]] آنها ملزم دانست.<ref>الطبقات، ج۲، ص۴۰ـ۴۱؛ السیرةالنبویه، ج۳، ص۱۸۶.</ref> |
− | + | پس از این واقعه و در پى ناراحتى شدید پیامبر، [[حسان بن ثابت|حسان بن ثابت]] اشعارى در مذمت ابوبراء سرود که مایه رنجش وى شد، از این رو یکى از پسران ابوبراء به قصد کشتن عامر بن طفیل که او نیز از بزرگان بنى عامر بود به وى حمله برد؛ اما جراحت عامر بن طفیل به مرگش نینجامید؛ اما بعدها در اثر نفرین رسول خدا صلی الله علیه و آله غده ای چون غده شتران در گلو یا در زانو در آورد و هلاک شد.<ref>دلائلالنبوه، ج۳، ص۳۴۲؛ الدرر، ص۱۸۱ـ۱۸۲؛ الکامل، ج۲، ص۱۷۲.</ref> | |
− | + | این که چرا عامر بن طفیل برخلاف ابوبراء با مسلمانان برخورد خصمانه کرد و پیمان او را زیر پا نهاد، گفته شده که ابوبراء براى تثبیت موقعیت خود در قبیلهاش و در تقابل با قریش، خواهان ارتباط بیشترى با پیامبر بود و آن حضرت هم در پى گسترش اسلام از این فرصت بهره برد؛ اما رقیب جوانتر وى با کارشکنى مانع این امر شد و آنچه مایه حمایت تیرههاى بنىسلیم از او گردید آن بود که یکى از سران قریشى به نام طعَیمة بن عدى که در [[جنگ بدر|بدر]] بدست مسلمانان کشته شده بود از مادر به بنى سلیم نسب مىبرد، از اینرو آنان بدین وسیله انتقام گرفتند.<ref>السیرةالنبویه، ج۳، ص۱۸۸؛ تاریخ دمشق، ج۹، ص۳۲۵؛ ج۲۶، ص۱۰۵.</ref> | |
− | + | روایت دیگر این حادثه از [[انس بن مالک|اَنَس بن مالک]] انصارى است که بخش هایى از آن به صورت پراکنده در منابع متعددى نقل شده است. بر اساس این روایت تیرههایى از قبیله بنىسُلَیم نزد پیامبر آمدند و از او براى رویارویى با دشمنانشان (یا قبیله خودشان)<ref>الطبقات، ج۲، ص۴۰.</ref> کمک خواستند. پیامبر ۷۰ تن را به مدد آنان فرستاد؛ اما ایشان خیانت کرده، آنان را کشتند.<ref>مسند ابى یعلى، ج۵، ص۳۰۰؛ السنن الکبرى، ج۲، ص۱۹۹.</ref> این شهدا، جوانانى از [[انصار]] بودند که به قارى شهرت داشتند<ref>المغازى، ج۱، ص۳۴۷؛ الطبقات، ج۲، ص۴۰؛ صحیح ابنحبان، ج۱۶، ص۲۵۳.</ref> و روزها را به خدمت پیامبر و شب ها را به دور از ساکنان [[مسجد]] به آموزش و [[عبادت]] سپرى مىکردند، به گونهاى که خانوادههایشان گمان مىکردند آنها در مسجدند و اهل مسجد گمان داشتند آنها به خانههایشان رفتهاند. | |
− | + | پیامبر وقتى خبر شهادت آنان را شنید بسیار اندوهگین شد، به صورتى که دیگر هیچ گاه او را چنان اندوهگین ندیدند<ref>المصنف، صنعانى، ج۵، ص۳۸۳ـ۳۸۴.</ref> و قاتلانشان را تا ۳۰<ref>سنن الکبرى، ج۲، ص۱۹۹؛ دلائلالنبوه، ج۳، ص۳۵۰؛ المصنف، ابنابىشیبه، ج۲، ص۲۰۹.</ref> یا ۴۰<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۳۴۵؛ مسند احمد، ج۳، ص۲۱۰؛ تاریخ دمشق، ج۹، ص۳۲۷.</ref> روز در [[قنوت]] [[نماز]] نفرین کرد. این که شهداى معونه را «مسلمانان برگزیده آن عهد»<ref>دلائلالنبوه، ج۳، ص۳۳۹؛ الدرر، ص۱۷۹؛ مناقب، ج۱، ص۲۴۷؛ السیرةالنبویه، ج۳، ص۱۸۴.</ref> دانستهاند در روایت ابن اسحاق نیز مشهود است. | |
− | + | عمدهترین تفاوت این روایت با روایت پیشین، علت اعزام مسلمانان به آن منطقه است. البته همه گزارش هاى نقل شده از انس یکسان نیست و گاه مضمون گزارش وى به روایت ابناسحاق نزدیک مىشود و هدف از اعزام، تبلیغ و مقصد آنان قبایلى جز بنىسلیم بیان مىشود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۱۵؛ تاریخ طبرى، ج۲، ص۸۳.</ref> | |
− | و | + | [[صحابه|صحابه]] نگاران از مهاجرانى چون عامر بن فُهیره، حَکم بن کیسان و نافع بن بُدیل به عنوان شهداى بئر معونه یاد کردهاند؛<ref>المغازى، ج۱، ص۳۵۲.</ref> اما در این منابع نام بسیارى از شهداى انصارى این حادثه ناگفته مانده است. |
+ | ==بئر معونه در شأن نزول== | ||
+ | عمده مفسران [[شأن نزول]] هاى مربوط به حادثه بئر معونه را که همگى از آیات [[سوره آل عمران]] است، به [[جنگ بدر]] یا [[جنگ احد]] نسبت دادهاند، از این رو شأن نزول هاى نقل شده از شهرت و اعتبار کمترى برخوردار است. | ||
− | + | در روایتى از [[انس بن مالک|انس بن مالک]] آمده است که پس از شهادت جمعى از [[انصار]] در بئر معونه چنین آیه ای درباره آنان نازل شد: «بلّغوا عنا قومنا أنا لقینا ربنا فرضی عنا و رضینا عنه (أرضانا)؛ از جانب ما به بستگانمان بگویید که ما با پروردگار خود ملاقات کردیم و او از ما خشنود شد و ما را راضى کرد». | |
− | مسلمانان | + | در ادامه این گزارش آمده که مسلمانان مدت ها این [[آیه]] را [[تلاوت قرآن|تلاوت]] مىکردند تا این که آیه ۱۶۹ [[سوره آل عمران]] نازل شد و تلاوت آیه مذکور را [[نسخ]] کرد: {{متن قرآن|«ولاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فى سَبیلِاللّهِ اَمواتا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقون»}}؛ کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند مرده نپندارید بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگار خود روزى داده مىشوند.<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۲۳۱؛ اسباب النزول، ص۱۱۰؛ تفسیر بغوى، ج۱، ص۳۷۲.</ref> |
− | + | عموم مفسران معتقدند این آیه در جنگ احد و پیش از حادثه بئر معونه نازل شده است، از اینرو نمىتوان پذیرفت که این آیه، آن متن را نسخ کرده باشد، گذشته از آن که هیچ یک از مفسران شیعه و سنى نظریه نسخ تلاوت را نپذیرفتهاند.<ref>الهدى الى دین المصطفى، ج۱، ص۳۵۲ـ۳۵۳؛ البیان، ص۲۰۵ـ۲۰۶؛ النسخ فى القرآن، ج۱، ص۲۸۳ـ۲۸۵.</ref> | |
− | + | به روایت مُقاتل، چون پیامبر یک ماه به نفرین قاتلان شهداى بئر معونه پرداخت آیه ۱۲۸ سوره آل عمران نازل گردید و او را از ادامه [[لعن]] آنان بازداشت؛<ref>تفسیر ثعلبى، ج۳، ص۱۴۷؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۸۳۲.</ref> اما مفسران با توجه به نزول این آیه در احد، چنین شأن نزولى را نمىپذیرند:<ref>التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۹۰؛ روح المعانى، مج۳، ج۴، ص۷۹.</ref> {{متن قرآن|«لَیسَ لَک مِنَالاَمرِ شَىءٌ اَو یتوبَ عَلَیهِم اَو یعَذِّبَهُم فَاِنَّهُم ظالِمون»}}؛ امر (پیروزى یا هدایت)<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۳۲.</ref> در اختیار تو نیست یا خداوند از آنان درمىگذرد یا عذابشان مىکند زیرا آنان ستمکارند. | |
− | + | برخى مفسران آیه ۱۵۶ سوره آل عمران را که در [[جنگ احد]] نازل شده بر شهداى معونه تطبیق کرده و آوردهاند که منافقان [[اوس|اوسى]] یا [[خزرج|خزرجى]] در پى شهادت شمار قابل توجهى از انصار در بئر معونه به دیگر انصاریان مىگفتند که اگر آنان بدان مأموریت نرفته بودند کشته نمىشدند:<ref>تفسیر قرطبى، ج۴، ص۱۵۸، الوسیط، ج۱، ص۵۱۰.</ref> {{متن قرآن|«یااَیهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَکونوا کالَّذینَ کفَروا وقالوا لاِِخوانِهِم اِذا ضَرَبوا فِىالاَرضِ اَو کانوا غُزًّى لَو کانوا عِندَنا ما ماتوا و ما قُتِلوا لِیجعَلَ اللّهُ ذلِک حَسرَةً فى قُلوبِهِم واللّهُ یحیى ویمِیتُ واللّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیر»}}. | |
− | + | خداوند در این آیه چنین سخنانى را ورود به حوزه [[کفر]] دانسته و از مؤمنان مىخواهد که آنان نیز چنین نگویند و در ادامه آیه بیان مىکند که [[مرگ]] و حیات در اختیار اوست و بر کارهاى شما بیناست. | |
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references /> | |
− | + | ==منابع== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | ||
− | |||
− | |||
+ | *"بئر معونه"، دائرةالمعارف قرآن کریم، مهران اسماعیلى، ج۵، ص۲۱۲-۲۱۷. | ||
+ | *هاشم رسولی محلاتی، زندگانی حضرت محمد صلی الله علیه و آله. | ||
+ | *سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد دوم: ماه صفر. | ||
+ | [[رده:تاریخ صدر اسلام]] | ||
[[رده:جنگ های صدر اسلام]] | [[رده:جنگ های صدر اسلام]] | ||
+ | [[رده:سریه های پیامبر اکرم]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۳۷
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:20 صفر |
سال ۳ هجری قمری |
سریه «بِئر مَعُونَه»، ماجرای درگیری فرستادگان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با مشرکان در منطقه بئر معونه واقع در منطقه نجد است. این فرستادگان به درخواست «ابوبراء عامر بن مالک» جهت شناساندن اسلام نزد قبایل بنیسلیم و بنیعامر فرستاده شده بودند. اما تعدادی از مردان بنیسلیم به منزلگاه مسلمانان رفتند و به آنان حمله کردند و ۳۸ نفر از ۴۰ مسلمانی که برای این ماموریت رفته بودند را به شهادت رساندند.
مکان و زمان این سریه
«بئر معونه» در چند منزلى مدینه، از جمله چاههایى بود که در یکى از راههاى فرعى مدینه به مکه که از منطقه نَجْد عبور مىکرد قرار داشت و قبایلى چون بنىعامر و بنىسُلیم پیرامون آن مىزیستند.[۱]
واقعه بئر معونه در روز بیستم ماه صفر سال سوم هجرى، مطابق با سى و ششمین ماه هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه منوره به وقوع پیوست.[۲] علامه مجلسى این واقعه را ماه صفر سال چهارم قمرى، چهارده ماه پس از غزوه احد دانسته و یادآور شده است که آیه معروف «وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوُا فى سَبیلِ اللّهِ اَمواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقوُنَ»[۳] در شأن شهیدان این واقعه نازل شده است.[۴]
ماجرای بئر معونه
حادثه «بئر معونه» دو گونه گزارش شده و نقل مشهور این سریه به ابناسحاق[۵] باز مىگردد. ماجرا از این جا شروع شد که «ابوبَراء عامر بن مالک» - یکی از بزرگان قبیله بنی عامر - به مدینه آمد و خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شده و هدایایی از جمله چند اسب و شتر تقدیم آن حضرت کرد.
هنگامى که رسول خدا پذیرش هدایا را به اسلام آوردن ابوبراء مشروط کرد، وى بدون رد یا قبول اسلام از آن حضرت خواست چند تن از مسلمانان را با هدف ترویج اسلام نزد قبیله بنىعامر در نجد بفرستد.[۶] رسول خدا که هنوز از غم و اندوه اصحاب رجیع بیرون نیامده بود، به ابو براء فرمود: من از مردم نجد بر یاران خود بیمناکم! ابوبراء امنیت مبلغان مسلمان را تضمین کرد و گفت من ایشان را در پناه خود قرار می دهم.
پس از بازگشت ابوبراء، رسول خدا ۴۰ تن از مبلغان را به فرماندهى مُنذر بن عمرو انصارى ساعدى[۷] در صفر سال چهارم (۴ ماه پس از احد) به منطقه سکونت قبیله بنىعامر اعزام کرد.[۸] در میان آن اصحاب، افراد بزرگی از مسلمانان چون: حارث بن صمه، حرام بن ملحان، عروة بن اسماء، نافع بن بدیل و عامر بن فهیره وجود داشتند.
یکى از بنىسُلیم به نام مطلب،[۹] به عنوان راهنما مبلغان را تا محل چاه همراهى کرد. در آنجا دو تن براى چرانیدن ستوران از همراهان خود جدا شدند و یک تن نیز به نام حَرام بن ملحان نامه رسول خدا را نزد عامر بن طُفیل، یکى از بزرگان بنىعامر برد. بقیه افراد نیز در غارى مشرف بر چاه مستقر شدند. عامر بدون خواندن نامه پیامبر پس از کشتن حامل نامه و پس از آن که از کمک افراد قبیلهاش به سبب تضمین امنیت مبلغان توسط ابوبراء مأیوس شد، با یارى خواستن از تیرههایى از قبیله بنى سلیم چون رِعْل، عُصَیه و ذَکوان اعزامیان، مسلمان را به شهادت رسانید.[۱۰]
از دو تنى که ستوران را به چرا برده بودند یکى انصارى بود که به حمایت از خون انصاریان شهید در مبارزه با مشرکان به شهادت رسید؛ اما دیگرى یعنى عمرو بن امیه ضمرى که از مهاجران بود به مدینه بازگشت و خبر شهادت مبلغان را به پیامبر رسانید. وى در مسیر خود دو تن از بنى عامر را به انتقام شهداى چاه معونه کشت؛ اما از آنجا که این دو از پیامبر امان داشتند پیامبر خود را به پرداخت دیه آنها ملزم دانست.[۱۱]
پس از این واقعه و در پى ناراحتى شدید پیامبر، حسان بن ثابت اشعارى در مذمت ابوبراء سرود که مایه رنجش وى شد، از این رو یکى از پسران ابوبراء به قصد کشتن عامر بن طفیل که او نیز از بزرگان بنى عامر بود به وى حمله برد؛ اما جراحت عامر بن طفیل به مرگش نینجامید؛ اما بعدها در اثر نفرین رسول خدا صلی الله علیه و آله غده ای چون غده شتران در گلو یا در زانو در آورد و هلاک شد.[۱۲]
این که چرا عامر بن طفیل برخلاف ابوبراء با مسلمانان برخورد خصمانه کرد و پیمان او را زیر پا نهاد، گفته شده که ابوبراء براى تثبیت موقعیت خود در قبیلهاش و در تقابل با قریش، خواهان ارتباط بیشترى با پیامبر بود و آن حضرت هم در پى گسترش اسلام از این فرصت بهره برد؛ اما رقیب جوانتر وى با کارشکنى مانع این امر شد و آنچه مایه حمایت تیرههاى بنىسلیم از او گردید آن بود که یکى از سران قریشى به نام طعَیمة بن عدى که در بدر بدست مسلمانان کشته شده بود از مادر به بنى سلیم نسب مىبرد، از اینرو آنان بدین وسیله انتقام گرفتند.[۱۳]
روایت دیگر این حادثه از اَنَس بن مالک انصارى است که بخش هایى از آن به صورت پراکنده در منابع متعددى نقل شده است. بر اساس این روایت تیرههایى از قبیله بنىسُلَیم نزد پیامبر آمدند و از او براى رویارویى با دشمنانشان (یا قبیله خودشان)[۱۴] کمک خواستند. پیامبر ۷۰ تن را به مدد آنان فرستاد؛ اما ایشان خیانت کرده، آنان را کشتند.[۱۵] این شهدا، جوانانى از انصار بودند که به قارى شهرت داشتند[۱۶] و روزها را به خدمت پیامبر و شب ها را به دور از ساکنان مسجد به آموزش و عبادت سپرى مىکردند، به گونهاى که خانوادههایشان گمان مىکردند آنها در مسجدند و اهل مسجد گمان داشتند آنها به خانههایشان رفتهاند.
پیامبر وقتى خبر شهادت آنان را شنید بسیار اندوهگین شد، به صورتى که دیگر هیچ گاه او را چنان اندوهگین ندیدند[۱۷] و قاتلانشان را تا ۳۰[۱۸] یا ۴۰[۱۹] روز در قنوت نماز نفرین کرد. این که شهداى معونه را «مسلمانان برگزیده آن عهد»[۲۰] دانستهاند در روایت ابن اسحاق نیز مشهود است.
عمدهترین تفاوت این روایت با روایت پیشین، علت اعزام مسلمانان به آن منطقه است. البته همه گزارش هاى نقل شده از انس یکسان نیست و گاه مضمون گزارش وى به روایت ابناسحاق نزدیک مىشود و هدف از اعزام، تبلیغ و مقصد آنان قبایلى جز بنىسلیم بیان مىشود.[۲۱]
صحابه نگاران از مهاجرانى چون عامر بن فُهیره، حَکم بن کیسان و نافع بن بُدیل به عنوان شهداى بئر معونه یاد کردهاند؛[۲۲] اما در این منابع نام بسیارى از شهداى انصارى این حادثه ناگفته مانده است.
بئر معونه در شأن نزول
عمده مفسران شأن نزول هاى مربوط به حادثه بئر معونه را که همگى از آیات سوره آل عمران است، به جنگ بدر یا جنگ احد نسبت دادهاند، از این رو شأن نزول هاى نقل شده از شهرت و اعتبار کمترى برخوردار است.
در روایتى از انس بن مالک آمده است که پس از شهادت جمعى از انصار در بئر معونه چنین آیه ای درباره آنان نازل شد: «بلّغوا عنا قومنا أنا لقینا ربنا فرضی عنا و رضینا عنه (أرضانا)؛ از جانب ما به بستگانمان بگویید که ما با پروردگار خود ملاقات کردیم و او از ما خشنود شد و ما را راضى کرد».
در ادامه این گزارش آمده که مسلمانان مدت ها این آیه را تلاوت مىکردند تا این که آیه ۱۶۹ سوره آل عمران نازل شد و تلاوت آیه مذکور را نسخ کرد: «ولاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فى سَبیلِاللّهِ اَمواتا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقون»؛ کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند مرده نپندارید بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگار خود روزى داده مىشوند.[۲۳]
عموم مفسران معتقدند این آیه در جنگ احد و پیش از حادثه بئر معونه نازل شده است، از اینرو نمىتوان پذیرفت که این آیه، آن متن را نسخ کرده باشد، گذشته از آن که هیچ یک از مفسران شیعه و سنى نظریه نسخ تلاوت را نپذیرفتهاند.[۲۴]
به روایت مُقاتل، چون پیامبر یک ماه به نفرین قاتلان شهداى بئر معونه پرداخت آیه ۱۲۸ سوره آل عمران نازل گردید و او را از ادامه لعن آنان بازداشت؛[۲۵] اما مفسران با توجه به نزول این آیه در احد، چنین شأن نزولى را نمىپذیرند:[۲۶] «لَیسَ لَک مِنَالاَمرِ شَىءٌ اَو یتوبَ عَلَیهِم اَو یعَذِّبَهُم فَاِنَّهُم ظالِمون»؛ امر (پیروزى یا هدایت)[۲۷] در اختیار تو نیست یا خداوند از آنان درمىگذرد یا عذابشان مىکند زیرا آنان ستمکارند.
برخى مفسران آیه ۱۵۶ سوره آل عمران را که در جنگ احد نازل شده بر شهداى معونه تطبیق کرده و آوردهاند که منافقان اوسى یا خزرجى در پى شهادت شمار قابل توجهى از انصار در بئر معونه به دیگر انصاریان مىگفتند که اگر آنان بدان مأموریت نرفته بودند کشته نمىشدند:[۲۸] «یااَیهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَکونوا کالَّذینَ کفَروا وقالوا لاِِخوانِهِم اِذا ضَرَبوا فِىالاَرضِ اَو کانوا غُزًّى لَو کانوا عِندَنا ما ماتوا و ما قُتِلوا لِیجعَلَ اللّهُ ذلِک حَسرَةً فى قُلوبِهِم واللّهُ یحیى ویمِیتُ واللّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیر».
خداوند در این آیه چنین سخنانى را ورود به حوزه کفر دانسته و از مؤمنان مىخواهد که آنان نیز چنین نگویند و در ادامه آیه بیان مىکند که مرگ و حیات در اختیار اوست و بر کارهاى شما بیناست.
پانویس
- ↑ معجم البلدان، ج۱، ص۷۸؛ معجم ما استعجم، ج۱، ص۹۸، النهایه، ج۴، ص۳۴۴، «معن».
- ↑ نک: المغازى (واقدی)، ج ۱، ص ۳۴۶ و تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۴۲۲.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
- ↑ بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج ۲۰، ص ۱۴۷.
- ↑ تاریخ ابنخیاط، ص۴۴ـ۴۵؛ تاریخ طبرى، ج۲، ص۸۰ـ۸۱؛ الدرر، ص۱۷۸ـ۱۷۹.
- ↑ المغازى، ج۱، ص۳۴۶؛ تاریخ ابنخیاط، ص۴۴.
- ↑ السیرةالنبویه، ج۲، ص۴۶۶؛ ج۳، ص۱۸۲.
- ↑ تاریخ ابنخیاط، ص۴۵.
- ↑ المغازى، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ السیرةالنبویه، ج۳، ص۱۸۴ - ۱۸۵؛ المغازى، ج۱، ص۳۴۷؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۳۳۸ - ۳۴۰.
- ↑ الطبقات، ج۲، ص۴۰ـ۴۱؛ السیرةالنبویه، ج۳، ص۱۸۶.
- ↑ دلائلالنبوه، ج۳، ص۳۴۲؛ الدرر، ص۱۸۱ـ۱۸۲؛ الکامل، ج۲، ص۱۷۲.
- ↑ السیرةالنبویه، ج۳، ص۱۸۸؛ تاریخ دمشق، ج۹، ص۳۲۵؛ ج۲۶، ص۱۰۵.
- ↑ الطبقات، ج۲، ص۴۰.
- ↑ مسند ابى یعلى، ج۵، ص۳۰۰؛ السنن الکبرى، ج۲، ص۱۹۹.
- ↑ المغازى، ج۱، ص۳۴۷؛ الطبقات، ج۲، ص۴۰؛ صحیح ابنحبان، ج۱۶، ص۲۵۳.
- ↑ المصنف، صنعانى، ج۵، ص۳۸۳ـ۳۸۴.
- ↑ سنن الکبرى، ج۲، ص۱۹۹؛ دلائلالنبوه، ج۳، ص۳۵۰؛ المصنف، ابنابىشیبه، ج۲، ص۲۰۹.
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۳۴۵؛ مسند احمد، ج۳، ص۲۱۰؛ تاریخ دمشق، ج۹، ص۳۲۷.
- ↑ دلائلالنبوه، ج۳، ص۳۳۹؛ الدرر، ص۱۷۹؛ مناقب، ج۱، ص۲۴۷؛ السیرةالنبویه، ج۳، ص۱۸۴.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۵۱۵؛ تاریخ طبرى، ج۲، ص۸۳.
- ↑ المغازى، ج۱، ص۳۵۲.
- ↑ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۲۳۱؛ اسباب النزول، ص۱۱۰؛ تفسیر بغوى، ج۱، ص۳۷۲.
- ↑ الهدى الى دین المصطفى، ج۱، ص۳۵۲ـ۳۵۳؛ البیان، ص۲۰۵ـ۲۰۶؛ النسخ فى القرآن، ج۱، ص۲۸۳ـ۲۸۵.
- ↑ تفسیر ثعلبى، ج۳، ص۱۴۷؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۸۳۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۹۰؛ روح المعانى، مج۳، ج۴، ص۷۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۸۳۲.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج۴، ص۱۵۸، الوسیط، ج۱، ص۵۱۰.
منابع
- "بئر معونه"، دائرةالمعارف قرآن کریم، مهران اسماعیلى، ج۵، ص۲۱۲-۲۱۷.
- هاشم رسولی محلاتی، زندگانی حضرت محمد صلی الله علیه و آله.
- سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد دوم: ماه صفر.