تهمت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{خوب}}
+
{{خوب}}«تهمت» به معنای نسبت دادن کارهای ناروا یا صفت نادرست به کسی به [[دروغ]] می‌باشد. نسبت دادن سخن یا فعل ناحق به دیگری که موجب آبروریزی می‌شود، یکی از [[گناهان]] کبیره زبانی است که در برخی از مصادیق آن، جرم نیز تلقی شده و احکام قانونی چون [[حدود‌‌‌‌|حد]] و [[تعزیر]] بر آن بار می‌شود.
«تهمت» از ريشه «وهم»، به معناى اظهار گمان بدى است كه به دل انسان راه يافته است.  
 
  
هر رفتارى از مجموعه رفتارهاى انسان كه در جامعه پديدار مى‌شود، به دو گونه قابل تفسير و برداشت است:
+
== تعریف تهمت ==
 +
«تهمت» از ريشه «وهم»، در لغت به معناى اظهار گمان بدى است كه به دل انسان راه يافته است و در اصطلاح عبارت است از اینکه انسان چیزی را به دروغ به دیگری نسبت دهد و شخصی که مرتکب گناه و عمل زشتی نشده به انجام آن متهم کند و یا عیب و نقصی را که در او نیست به او بچسباند و فرقی نیست که این نسبت دروغ در حضور او باشد یا در غیاب. 
  
برداشتى «خوب و مثبت»، و برداشتى «بد و منفى». در تهمت، انسان از رفتار، گفتار يا حالت ديگرى، برداشت «بد و منفى» مى‌كند كه البته اين برداشت، گاه به خود رفتار بازمى‌گردد به اين معنا كه خود رفتار، ناپسند و ناشايست تلقى مى‌شود، و گاه از آن رفتار، صفات درونى و ويژگى‌هاى ناپسند برداشت مى‌شود بى‌آنكه خود رفتار بد و ناپسند باشد كه در اين صورت، رفتار، فقط به منزله آينه و نماى آن صفت درونى گرفته مى‌شود؛ يعنى گاه «تهمت» درباره زشتى ذات عمل و خود رفتار است، و گاه عمل و رفتار پلى قرار داده مى‌شود تا برخى از زشتى‌هاى درونى به شخص نسبت داده شود.
+
هر رفتارى از مجموعه رفتارهاى انسان كه در جامعه پديدار مى‌شود، به دو گونه قابل تفسير و برداشت است: برداشتى «خوب و مثبت»، و برداشتى «بد و منفى». در تهمت، انسان از رفتار، گفتار يا حالت ديگرى، برداشت «بد و منفى» مى‌كند كه البته اين برداشت، گاه به خود رفتار بازمى‌گردد به اين معنا كه خود رفتار، ناپسند و ناشايست تلقى مى‌شود، و گاه از آن رفتار، صفات درونى و ويژگى‌هاى ناپسند برداشت مى‌شود بى‌آنكه خود رفتار بد و ناپسند باشد كه در اين صورت، رفتار، فقط به منزله آينه و نماى آن صفت درونى گرفته مى‌شود؛ يعنى گاه «تهمت» درباره زشتى ذات عمل و خود رفتار است، و گاه عمل و رفتار پلى قرار داده مى‌شود تا برخى از زشتى‌هاى درونى به شخص نسبت داده شود.  
  
==تفاوت سوءظن با تهمت==
+
==تفاوت تهمت با سوءظن و بهتان==
 
   
 
   
هرگاه كسى از رفتار، گفتار يا حالات ديگران برداشت بدى داشته باشد، ولى اين برداشت، فقط در درونش پنهان بماند و آشكار نشود، به «سوءظن» (بدگمانى) مبتلا شده است؛ ولى اگر برداشت ناشايستش را اظهار كند، به رفتار او «تهمت» گفته مى‌شود؛ پس تفاوت «سوءظن» و «تهمت» در آشكاركردن گمانى است كه از رفتار ديگرى برداشت شده است.
+
هرگاه كسى از رفتار، گفتار يا حالات ديگران برداشت بدى داشته باشد، ولى اين برداشت، فقط در درونش پنهان بماند و آشكار نشود، به «[[سوء ظن|سوءظن]]» (بدگمانى) مبتلا شده است؛ ولى اگر برداشت ناشايستش را اظهار كند، به رفتار او «تهمت» گفته مى‌شود؛ پس تفاوت «سوءظن» و «تهمت» در آشكاركردن گمانى است كه از رفتار ديگرى برداشت شده است.
  
==تفاوت بهتان با تهمت==
+
همچنین در «[[بهتان]]» انسان مى‌داند كسى كه به او نسبت ناروا مى‌دهد، كار نادرستى انجام نداده است؛ ولى از روى اغراض و خواسته‌هاى نفسانى، همانند دشمنى، كينه و حسد، صفت يا رفتار ناشايستى را به او نسبت مى‌دهد؛ اما در تهمت، انسان برداشت خويش از رفتار ديگران را مدنظر قرار مى‌دهد و او را متهم مى‌سازد؛ در حالى كه نمى‌داند اين رفتار از او سرزده است؛ براى نمونه اگر انسان، شخصى را با سلاح گرم در كنار مقتولى مشاهده كند و به او نسبت قتل بدهد؛ در حالى كه مى‌داند قاتل نيست، رفتارش «بهتان» ناميده مى‌شود و اگر نداند او قاتل نيست، به رفتار او تهمت گفته مى‌شود.  
 
در «[[بهتان]]» انسان مى‌داند كسى كه به او نسبت ناروا مى‌دهد، كار نادرستى انجام نداده است؛ ولى از روى اغراض و خواسته‌هاى نفسانى، همانند دشمنى، كينه و حسد، صفت يا رفتار ناشايستى را به او نسبت مى‌دهد؛ اما در تهمت، انسان برداشت خويش از رفتار ديگران را مدنظر قرار مى‌دهد و او را متهم مى‌سازد؛ در حالى كه نمى‌داند اين رفتار از او سرزده است؛ براى نمونه اگر انسان، شخصى را با سلاح گرم در كنار مقتولى مشاهده كند و به او نسبت قتل بدهد؛ در حالى كه مى‌داند قاتل نيست، رفتارش «بهتان» ناميده مى‌شود و اگر نداند او قاتل نيست، به رفتار او تهمت گفته مى‌شود.  
 
  
 
==سرچشمه و ریشه تهمت==
 
==سرچشمه و ریشه تهمت==
سطر ۲۴: سطر ۲۲:
 
شخص گاه به سبب واهمه اى كه از مجازات در برابر كرده زشت خويش دارد، به ديگرى اتهام مى زند و گاه [[حرص]] و طمع براى رسيدن به مقام و رتبه متهم، او را به تهمت وا مى دارد؛ البته توجه به اين نكته ضرورت دارد كه توهم و بدگمانى پديد آمده از نيروى درونى «واهمه» در تمام اين موارد نقش مهمى را ايفا مى كند.
 
شخص گاه به سبب واهمه اى كه از مجازات در برابر كرده زشت خويش دارد، به ديگرى اتهام مى زند و گاه [[حرص]] و طمع براى رسيدن به مقام و رتبه متهم، او را به تهمت وا مى دارد؛ البته توجه به اين نكته ضرورت دارد كه توهم و بدگمانى پديد آمده از نيروى درونى «واهمه» در تمام اين موارد نقش مهمى را ايفا مى كند.
  
==پيامدهاى زشت تهمت==
+
==پيامدهاى تهمت==
  
 
تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد كه مى توان آنها را در دو عنوان ذيل جاى داد:  
 
تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد كه مى توان آنها را در دو عنوان ذيل جاى داد:  
سطر ۳۰: سطر ۲۸:
 
1. پيامد تهمت بر بعد معنوى انسان:
 
1. پيامد تهمت بر بعد معنوى انسان:
  
در روايتى از امام جعفرصادق علیه السلام در اين باره آمده است: اذا اتهم المومن اخاه انماث الايمان من قلبه كما ينماث الملح فى الماء. <ref>كلينى: كافى، ج2، ص361، ح1.</ref> آنگاه كه مومن به برادر مومنش تهمت زند، ايمان در دل او ذوب مى شود؛ همان گونه كه نمك در آب ذوب مى شود. همان طور كه از اين روايت برمى آيد، تهمت موجب از بين رفتن ايمان مومن مى شود.
+
در روايتى از [[امام جعفرصادق]] علیه السلام در اين باره آمده است: اذا اتهم المومن اخاه انماث الايمان من قلبه كما ينماث الملح فى الماء.<ref>كلينى: كافى، ج2، ص361، ح1.</ref> آنگاه كه مومن به برادر مومنش تهمت زند، [[ايمان]] در دل او ذوب مى شود؛ همان گونه كه نمك در آب ذوب مى شود.  
  
در توضيح اين مطلب بايد گفت كه بسيارى از اعمال انسان بر ايمان او تاثير مى گذارد. همچنين درباره اين اعمال، دو حالت «انجام» و «ترك» وجود دارد كه هر دو حالت، در بعد ايمانى او موثر است. ترك واجبات از سويى و انجام گناهان از سوى ديگر، ايمان انسان را ضعيف مى كند. «ترك واجب» و «انجام حرام» را مى توان دو گونه از كفر عملى به شمار آورد كه «انجام حرام» شامل «تهمت» هم مى شود و ضعف و نابودى ايمان را در پى دارد.  
+
همان طور كه از اين روايت برمى آيد، تهمت موجب از بين رفتن ايمان مومن مى شود. در توضيح اين مطلب بايد گفت كه بسيارى از اعمال انسان بر ايمان او تأثير مى گذارد. همچنين درباره اين اعمال، دو حالت «انجام» و «ترك» وجود دارد كه هر دو حالت، در بعد ايمانى او موثر است. ترك واجبات از سويى و انجام گناهان از سوى ديگر، ايمان انسان را ضعيف مى كند. «ترك واجب» و «انجام حرام» را مى توان دو گونه از كفر عملى به شمار آورد كه «انجام حرام» شامل «تهمت» هم مى شود و ضعف و نابودى ايمان را در پى دارد.
  
 
2. پيامد تهمت بر روابط انسانى:
 
2. پيامد تهمت بر روابط انسانى:
  
تهمت مايه نابودى حريم برادرى و روابط انسانى ميان افراد جامعه بشرى است و جو عدم اعتماد و ترس از اطمينان را فراهم مى سازد.
+
تهمت مايه نابودى حريم برادرى و روابط انسانى ميان افراد جامعه بشرى است و جوّ عدم اعتماد و ترس از اطمينان را فراهم مى سازد. امام جعفرصادق علیه السلام فرمود: من اتهم اخاه فى دينه فلا حرمة بينهما.<ref> همان، ح2.</ref> كسى كه برادر دينى اش را متهم كند و به او تهمت بزند، بينشان حرمتى وجود ندارد.
  
امام جعفرصادق علیه السلام فرمود: من اتهم اخاه فى دينه فلا حرمه بينهما.<ref> همان، ح2.</ref> كسى كه برادر دينى اش را متهم كند به او تهمت بزند، بينشان حرمتى وجود ندارد.
+
منظور از كلمه «فى دينه» در جمله «من اتهم اخاه فى دينه» چه تهمت زدن به «برادر ايمانى » باشد، به اين صورت كه كلمه «فى دينه» را صفتى براى كلمه «اخاه» بدانيم و چه متهم كردن او در امور دينى باشد، تفاوتى در ثمره زشت تهمت پديد نمى آيد؛ چرا كه دين الاهى مانند ريسمانى است كه همه به آن چنگ مى زنند و در اثر توسل به آن با هم رابطه برادرى ايمانى برقرار مى كنند كه اين پيوند از پيوند نسبى و سببى بسيار محكم تر است. با تهمت زدن به برادر يا خواهر دينى، اين رابطه محكم قطع مى شود.  
  
منظور از كلمه «فى دينه» در جمله «من اتهم اخاه فى دينه» چه تهمت زدن به «برادر ايمانى » باشد، به اين صورت كه كلمه «فى دينه» را صفتى براى كلمه «اخاه» بدانيم و چه متهم كردن او در امور دينى باشد، تفاوتى در ثمره زشت تهمت پديد نمى آيد؛ چرا كه دين الاهى مانند ريسمانى است كه همه به آن چنگ مى زنند و در اثر توسل به آن با هم رابطه برادرى ايمانى برقرار مى كنند كه اين يوند از پيوند نسبى و سببى بسيار محكم تر است. با تهمت زدن به برادر يا خواهر دينى ، اين رابطه محكم قطع مى شود.  
+
نتیجه تهمت و افتراء به دیگران این است که نظام اجتماعی دیر یا زود از هم بپاشد و عدالت اجتماعی از بین برود. [[حق]]، باطل و باطل، حق جلوه کند، بی‌گناهان متهم و گرفتار، ‌و گناهکاران تبرئه و آزاد باشند، [[حسن ظن|حسن‌ظن]] به [[سوء ظن|سوء‌ظن]] نسبت یکدیگر تبدیل گردد و اعتماد عمومی مردم از یکدیگر سلب شود و زمینه‌ی هرج و مرج فراهم گردد و ناامنی و نارضایتی رشد یابد، ‌دوستی و صمیمیت جایش را به کینه و عداوت بدهد، مردم پراکنده و متفرق و بدون ارتباط با یکدیگر زندگی کنند و از تجمع و تشکل و انسجام خبری نباشد. بدون شک چنین جامعه‌ای نمی‌تواند دوام و بقاء داشته باشد بلکه بزودی سقوط خواهد کرد و مردم آن هلاک و گرفتار انواع مشکلات و بلایا خواهند شد.
  
انسان عاقل و متدينى كه به مبدا و [[معاد]] اعتقاد دارد، هيچ گاه به ديگرى تهمت نمى زند. حتى اگر انسانى دين نداشته باشد، سرشت انسانى اش به او اجازه اين كار را نمى دهد، مگر آن كه از فطرت پاك انسانى به خوى حيوانى گرويده باشد. با بررسى اين مساله در جامعه، مشاهده مى شود كه افرادى براى رسيدن به اهدافى شيطانى مى كوشند ديگران را مورد «تهمت» و «بهتان» قرار دهند؛ ولى در نهايت امر، به ذلت و بيچارگى كشيده خواهند شد.
+
==حکم تهمت==
  
== حکم تهمت ==
+
بدون دليل، گمان بد بردن به مؤمن و جارى ساختن آثار آن بر او [[حرام]]<ref> وسائل الشيعة 12/ 302 </ref> و بلكه از گناهان كبيره به شمار آمده است.<ref> جواهر الكلام 41/ 59 ؛ رسائل الشيهد الثانى/ 293 </ref> وارد شدن در مکان يا كارى كه زمينه بدگمانى ديگران به شخص را فراهم مى‌كند، كراهت دارد.<ref> وسائل الشيعة 36 </ref>
  
بدون دليل، گمان بد بردن به مؤمن و جارى ساختن آثار آن بر او حرام و<ref> وسائل الشيعة 12/ 302 </ref>بلكه از گناهان كبيره به شمار آمده است.<ref> جواهر الكلام 41/ 59 ؛ رسائل الشيهد الثانى/ 293 </ref>وارد شدن در جا يا كارى كه زمينه بدگمانى ديگران به شخص را فراهم مى‌كند، كراهت دارد.<ref> وسائل الشيعة 36 </ref>
+
تهمت موجب [[حدود‌‌‌‌|حد]]، در صورتی است که موضوع مورد افترا از موارد ثبوت حد باشد، مانند نسبت زنا یا لواط دادن به کسی، که از آن به قذف تعبیر می‌شود و حد آن هشتاد تازیانه است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
 +
 
*مجتبی تهرانی،اخلاق الهی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی.
 
*مجتبی تهرانی،اخلاق الهی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی.
 
*فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل البیت علیهم السلام،ج 2، ص 672-673.
 
*فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل البیت علیهم السلام،ج 2، ص 672-673.
 +
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]

نسخهٔ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۰

«تهمت» به معنای نسبت دادن کارهای ناروا یا صفت نادرست به کسی به دروغ می‌باشد. نسبت دادن سخن یا فعل ناحق به دیگری که موجب آبروریزی می‌شود، یکی از گناهان کبیره زبانی است که در برخی از مصادیق آن، جرم نیز تلقی شده و احکام قانونی چون حد و تعزیر بر آن بار می‌شود.

تعریف تهمت

«تهمت» از ريشه «وهم»، در لغت به معناى اظهار گمان بدى است كه به دل انسان راه يافته است و در اصطلاح عبارت است از اینکه انسان چیزی را به دروغ به دیگری نسبت دهد و شخصی که مرتکب گناه و عمل زشتی نشده به انجام آن متهم کند و یا عیب و نقصی را که در او نیست به او بچسباند و فرقی نیست که این نسبت دروغ در حضور او باشد یا در غیاب.

هر رفتارى از مجموعه رفتارهاى انسان كه در جامعه پديدار مى‌شود، به دو گونه قابل تفسير و برداشت است: برداشتى «خوب و مثبت»، و برداشتى «بد و منفى». در تهمت، انسان از رفتار، گفتار يا حالت ديگرى، برداشت «بد و منفى» مى‌كند كه البته اين برداشت، گاه به خود رفتار بازمى‌گردد به اين معنا كه خود رفتار، ناپسند و ناشايست تلقى مى‌شود، و گاه از آن رفتار، صفات درونى و ويژگى‌هاى ناپسند برداشت مى‌شود بى‌آنكه خود رفتار بد و ناپسند باشد كه در اين صورت، رفتار، فقط به منزله آينه و نماى آن صفت درونى گرفته مى‌شود؛ يعنى گاه «تهمت» درباره زشتى ذات عمل و خود رفتار است، و گاه عمل و رفتار پلى قرار داده مى‌شود تا برخى از زشتى‌هاى درونى به شخص نسبت داده شود.

تفاوت تهمت با سوءظن و بهتان

هرگاه كسى از رفتار، گفتار يا حالات ديگران برداشت بدى داشته باشد، ولى اين برداشت، فقط در درونش پنهان بماند و آشكار نشود، به «سوءظن» (بدگمانى) مبتلا شده است؛ ولى اگر برداشت ناشايستش را اظهار كند، به رفتار او «تهمت» گفته مى‌شود؛ پس تفاوت «سوءظن» و «تهمت» در آشكاركردن گمانى است كه از رفتار ديگرى برداشت شده است.

همچنین در «بهتان» انسان مى‌داند كسى كه به او نسبت ناروا مى‌دهد، كار نادرستى انجام نداده است؛ ولى از روى اغراض و خواسته‌هاى نفسانى، همانند دشمنى، كينه و حسد، صفت يا رفتار ناشايستى را به او نسبت مى‌دهد؛ اما در تهمت، انسان برداشت خويش از رفتار ديگران را مدنظر قرار مى‌دهد و او را متهم مى‌سازد؛ در حالى كه نمى‌داند اين رفتار از او سرزده است؛ براى نمونه اگر انسان، شخصى را با سلاح گرم در كنار مقتولى مشاهده كند و به او نسبت قتل بدهد؛ در حالى كه مى‌داند قاتل نيست، رفتارش «بهتان» ناميده مى‌شود و اگر نداند او قاتل نيست، به رفتار او تهمت گفته مى‌شود.

سرچشمه و ریشه تهمت

سرچشمه تهمت، «سوءظن» است. بدگمانى به كردار، گفتار يا حالات ديگران ممكن است موجب شود شخص چه در حضور و چه در غياب ايشان تهمت بزند؛ پس سوءظن مى‌تواند به تهمت بينجامد؛ به اين گونه كه در سوءظن، برداشت انسان از عمل، سخن يا حالت ديگرى، برداشتى بد در درون خود او است و ممكن است به سبب عواملى از درون خود انسان به بيرون تراوش كند؛ يعنى به ديگران اظهار شود كه در اين صورت به تهمت تبديل مى‌شود.

ريشه رفتار ناپسند و زننده تهمت را مانند بسيارى از رفتارهاى زشت ديگر، بايد در رذايل اخلاقى كه از عدم اعتدال قواى درونى انسان پديد مى آيند، جست.

«حسد» «ترس از مجازات» «طمع» رذايلى هستند كه موجب ارتكاب اين رفتار زشت از آدمى مى شوند. گاه انسان زا روى حسادت به كمالى كه در ديگرى وجود دارد به متهم ساختن وى اقدام مى كند تا به اين وسيله كمال او ناديده گرفته شود.

شخص گاه به سبب واهمه اى كه از مجازات در برابر كرده زشت خويش دارد، به ديگرى اتهام مى زند و گاه حرص و طمع براى رسيدن به مقام و رتبه متهم، او را به تهمت وا مى دارد؛ البته توجه به اين نكته ضرورت دارد كه توهم و بدگمانى پديد آمده از نيروى درونى «واهمه» در تمام اين موارد نقش مهمى را ايفا مى كند.

پيامدهاى تهمت

تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد كه مى توان آنها را در دو عنوان ذيل جاى داد:

1. پيامد تهمت بر بعد معنوى انسان:

در روايتى از امام جعفرصادق علیه السلام در اين باره آمده است: اذا اتهم المومن اخاه انماث الايمان من قلبه كما ينماث الملح فى الماء.[۱] آنگاه كه مومن به برادر مومنش تهمت زند، ايمان در دل او ذوب مى شود؛ همان گونه كه نمك در آب ذوب مى شود.

همان طور كه از اين روايت برمى آيد، تهمت موجب از بين رفتن ايمان مومن مى شود. در توضيح اين مطلب بايد گفت كه بسيارى از اعمال انسان بر ايمان او تأثير مى گذارد. همچنين درباره اين اعمال، دو حالت «انجام» و «ترك» وجود دارد كه هر دو حالت، در بعد ايمانى او موثر است. ترك واجبات از سويى و انجام گناهان از سوى ديگر، ايمان انسان را ضعيف مى كند. «ترك واجب» و «انجام حرام» را مى توان دو گونه از كفر عملى به شمار آورد كه «انجام حرام» شامل «تهمت» هم مى شود و ضعف و نابودى ايمان را در پى دارد.

2. پيامد تهمت بر روابط انسانى:

تهمت مايه نابودى حريم برادرى و روابط انسانى ميان افراد جامعه بشرى است و جوّ عدم اعتماد و ترس از اطمينان را فراهم مى سازد. امام جعفرصادق علیه السلام فرمود: من اتهم اخاه فى دينه فلا حرمة بينهما.[۲] كسى كه برادر دينى اش را متهم كند و به او تهمت بزند، بينشان حرمتى وجود ندارد.

منظور از كلمه «فى دينه» در جمله «من اتهم اخاه فى دينه» چه تهمت زدن به «برادر ايمانى » باشد، به اين صورت كه كلمه «فى دينه» را صفتى براى كلمه «اخاه» بدانيم و چه متهم كردن او در امور دينى باشد، تفاوتى در ثمره زشت تهمت پديد نمى آيد؛ چرا كه دين الاهى مانند ريسمانى است كه همه به آن چنگ مى زنند و در اثر توسل به آن با هم رابطه برادرى ايمانى برقرار مى كنند كه اين پيوند از پيوند نسبى و سببى بسيار محكم تر است. با تهمت زدن به برادر يا خواهر دينى، اين رابطه محكم قطع مى شود.

نتیجه تهمت و افتراء به دیگران این است که نظام اجتماعی دیر یا زود از هم بپاشد و عدالت اجتماعی از بین برود. حق، باطل و باطل، حق جلوه کند، بی‌گناهان متهم و گرفتار، ‌و گناهکاران تبرئه و آزاد باشند، حسن‌ظن به سوء‌ظن نسبت یکدیگر تبدیل گردد و اعتماد عمومی مردم از یکدیگر سلب شود و زمینه‌ی هرج و مرج فراهم گردد و ناامنی و نارضایتی رشد یابد، ‌دوستی و صمیمیت جایش را به کینه و عداوت بدهد، مردم پراکنده و متفرق و بدون ارتباط با یکدیگر زندگی کنند و از تجمع و تشکل و انسجام خبری نباشد. بدون شک چنین جامعه‌ای نمی‌تواند دوام و بقاء داشته باشد بلکه بزودی سقوط خواهد کرد و مردم آن هلاک و گرفتار انواع مشکلات و بلایا خواهند شد.

حکم تهمت

بدون دليل، گمان بد بردن به مؤمن و جارى ساختن آثار آن بر او حرام[۳] و بلكه از گناهان كبيره به شمار آمده است.[۴] وارد شدن در مکان يا كارى كه زمينه بدگمانى ديگران به شخص را فراهم مى‌كند، كراهت دارد.[۵]

تهمت موجب حد، در صورتی است که موضوع مورد افترا از موارد ثبوت حد باشد، مانند نسبت زنا یا لواط دادن به کسی، که از آن به قذف تعبیر می‌شود و حد آن هشتاد تازیانه است.

پانویس

  1. كلينى: كافى، ج2، ص361، ح1.
  2. همان، ح2.
  3. وسائل الشيعة 12/ 302
  4. جواهر الكلام 41/ 59 ؛ رسائل الشيهد الثانى/ 293
  5. وسائل الشيعة 36

منابع

  • مجتبی تهرانی،اخلاق الهی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی.
  • فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل البیت علیهم السلام،ج 2، ص 672-673.