تذکیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
پاك يا حلال گردانيدن حيوان با كشتن آن به شيوه و شرايطى ويژه.
+
پاک یا [[حلال]] گردانیدن حیوان با کشتن آن به شیوه و شرایطى ویژه را «تذکیه» گویند. تذکیه در حیوان حلال گوشت عبارت است از پاک گردانیدن اجزاى حیوان و حلال کردن خوردن گوشت آن و در حیوان [[حرام]] گوشت، یعنی پاک گردانیدن اجزاى آن. در [[فقه]]، بابى مستقل با عنوان «صید و ذباحه» متکفّل احکام تذکیه است.
  
==تذكيه در حیوان حلال یا حرام گوشت==
+
==انواع تذکیه==
  
تذكيه در حيوان حلال گوشت عبارت است از پاك گردانيدن اجزاى حيوان و حلال كردن خوردن گوشت آن و در حيوان حرام گوشت، پاك گردانيدن اجزاى آن. در فقه، بابى مستقل با عنوان «صيد و ذباحه» متكفّل احكام تذكيه است.
+
گونه هاى مختلف تذکیه عبارت است از:
  
==حكم تذكيه==
+
*[[ذبح]] (در غیر شتر)،
 +
*نحر (در شتر)،
 +
*شکار (در حیوانات وحشى)،
 +
*صید (در ماهى و ملخ)
 +
*و تبعیت (در جنین که به تبع تذکیه مادر، جنین در رحم نیز مذکى خواهد بود).
  
تذكيه حيوان، امرى مباح و جايز است.
+
==آلات تذکیه==
  
==انواع تذكيه==
+
در [[ذبح]]، نحر و شکار در غیر ماهى و ملخ، تذکیه با آلات خاصّى محقّق مى‌شود. آلت تذکیه در ذبح و نحر باید از جنس آهن تیز و بُرنده باشد و در شکار، سلاحى بُرنده باشد به ‌گونه‌اى که حیوان به سبب تیزى و بُرندگى از پا درآید؛ چنان‌که شکار با سگ شکارى نیز جایز است.
  
گونه و‌هاى تذكيه عبارت است از: ذبح (در غير شتر، نحر)، نحر (در شتر، شكار در حيوانات وحشى، ماهى و ملخ)، صيد (و تبعيّت در جنين كه به تبع تذكيه مادر، جنين در رحم نيز مذكّى خواهد بود.
+
==حیوان قابل تذکیه==
  
==آلات تذكيه==
+
حیوانات [[حلال]] گوشت، قابل تذکیه‌اند. حیوانات [[حرام]] گوشتى که ذاتاً [[نجس]] هستند (مانند سگ و خوک) و همچنین انسان، قابل تذکیه نیستند. حیوانات حرام گوشتى که پاکند، چنانچه از درندگان باشند مانند شیر، پلنگ و عقاب، بنابر قول مشهور قابل تذکیه‌اند؛ ولى در تذکیه ‌پذیر بودن مسخ ‌شدگان، مانند فیل و میمون و نیز حیوانات حرام گوشت دریایى، همچنین حشرات داراى خون جهنده (جانوران ساکن در زیرزمین) همچون موش و نیز غیر آنها از حیوانات حرام گوشت، اختلاف است.
  
در ذبح، نحر و شكار در غير ماهى و ملخ، تذكيه با آلات خاصّى محقّق مى‌شود. آلت تذكيه در ذبح و نحر بايد از جنس آهن تيز و بُرنده باشد  (در آلت تذكيه) و در شكار، سلاحى بُرنده باشد به ‌گونه‌اى كه حيوان به سبب تيزى و بُرندگى از پا درآيد؛ چنان‌كه شكار با سگ شكارى نيز جايز است. (در آلات صيد)
+
لازم به یادآورى است، تذکیه در حیوانات حرام گوشتى که خون جهنده ندارند موضوعیت ندارد؛ چه آنکه آنها در هر حال پاک هستند.
  
==حيوان قابل تذكيه==
+
==شرایط تذکیه کننده==
  
حيوانات حلال گوشت، قابل تذكيه‌اند. حيوانات حرام گوشتى كه ذاتاً نجس هستند سگ و خوك همچنين انسان قابل تذكيه نيستند. حيوانات حرام گوشتى كه پاكند چنانچه از درندگان باشند مانند شير، پلنگ و عقاب بنابر قول مشهور قابل تذكيه‌اند؛ ولى در تذكيه ‌پذير بودن مسخ ‌شدگان، مانند فيل و ميمون و نيز حيوانات حرام گوشت دريايى همچنين حشرات داراى خون جهنده (جانوران ساكن در زيرزمين) همچون موش و نيز غير آنها از حيوانات حرام گوشت، اختلاف است. لازم به يادآورى است، تذكيه در حيوانات حرام گوشتى كه خون جهنده ندارند موضوعيت ندارد؛ چه آنكه آنها در هر حال پاك هستند.
+
در تذکیه کننده به نحو [[ذبح]] یا نحر یا شکار در غیر ماهى و ملخ، [[اسلام]]، [[عقل]] و بنابر قولى [[ایمان]] ([[امامیه|شیعه دوازده امامى]] بودن) شرط است. کودک نیز با علم به نحوه تذکیه و قدرت بر آن صحیح است مذکّى باشد. در صحّت تذکیه [[اهل کتاب|اهل کتاب]] اختلاف است.
  
==تذكيه كننده==
+
==آثار تذکیه==
  
در تذكيه كننده به نحو ذبح يا نحر يا شكار در غير ماهى و ملخ، اسلام، عقل و بنابر قولى ايمان (شيعه دوازده امامى بودن) شرط است. كودك نيز با علم به نحوه تذكيه و قدرت بر آن صحيح است مذكّى باشد. در صحّت تذكيه اهل كتاب اختلاف است.
+
تذکیه حیوانات [[حلال]] گوشتِ داراى خون جهنده موجب حلّیت گوشت و [[طهارت]] همه اجزاى بدن آنها مى‌گردد و تذکیه حیوانات حلال گوشتى که خون جهنده ندارند مانند ماهى، هر چند موجب حلّیت آن مى‌شود، لیکن طهارت آن از آثار تذکیه به شمار نمى‌رود؛ زیرا در هر حال پاک است. تذکیه حیوانات [[حرام]] گوشت، موجب طهارت اجزاى بدن آنها مى‌شود؛ از این‌ رو پوست آنها در غیر [[نماز]] قابل استفاده است.
  
==آثار تذكيه==
+
==راههاى اثبات تذکیه==
  
تذكيه حيوانات حلال گوشتِ داراى خون جهنده موجب حلّيت گوشت و طهارت همه اجزاى بدن آنها مى‌گردد و تذكيه حيوانات حلال گوشتى كه خون جهنده ندارند مانند ماهى، هر چند موجب حلّيت آن مى‌شود ليكن طهارت آن از آثار تذكيه به شمار نمى‌رود؛ زيرا در هر حال پاك است. تذكيه حيوانات حرام گوشت موجب طهارت اجزاى بدن آنها مى‌شود؛ از اين‌ رو پوست آنها در غير نماز قابل استفاده است.
+
تذکیه حیوان در صورت عدم علم به آن از چند راه اثبات مى‌شود:
  
==راههاى اثبات تذكيه==
+
*در دست مسلمان بودن؛
 +
*در بازار مسلمانان بودن؛
 +
*در سرزمین مسلمانان بودن (اگر گوشتى در سرزمین مسلمانان یافت شود محکوم به تذکیه است)؛
 +
*و بنابر قول برخى، منقبض شدن در آتش؛ (هرگاه تکه گوشتى در جایى - مانند بیابان - یافت شود و مذکى بودن آن مشکوک باشد، نشانه‌اى نیز نداشته باشد، در آتش انداخته مى‌شود اگر منقبض شد حکم به تذکیه آن مى‌گردد).
  
تذكيه حيوان در صورت عدم علم به آن از چند راه اثبات مى‌شود: در دست مسلمان بودن؛ در بازار مسلمانان بودن (در بازار)؛ در سرزمين مسلمانان بودن (اگر گوشتى در سرزمين مسلمانان يافت شود محكوم به تذكيه است) و بنابر قول برخى، منقبض شدن در آتش. هرگاه تكه گوشتى در جايى - مانند بيابان - يافت شود و مذكّى بودن آن مشكوك باشد، نشانه‌اى نيز نداشته باشد در آتش انداخته مى‌شود اگر منقبض شد حكم به تذكيه آن مى‌گردد.
+
==اصل عدم تذکیه==
  
==اصل عدم تذكيه==
+
از [[قواعد فقهی|قواعد فقهى]] مشهور که در باب صید و ذباحه مطرح شده، اصل عدم تذکیه هنگام شک در تذکیه است. منشأ شک در تذکیه یا شبهه موضوعى (در شبهه موضوعى) است و یا شبهه حکمى (در شبهه حکمى). شک در تذکیه از نوع اوّل، یا به جهت شک در قابلیت حیوان براى تذکیه است و یا به جهت شک در تحقّق شرایط تذکیه. اصل عدم تذکیه در فرض دوم جارى و جریان آن در فرض اوّل محل اختلاف است.
  
از قواعد مشهور فقهى كه در باب صيد و ذباحه مطرح شده، اصل عدم تذكيه هنگام شك در تذكيه است. منشأ شك در تذكيه يا شبهه موضوعى (در شبهه موضوعى) است و يا شبهه حكمى (در شبهه حكمى). شك در تذكيه از نوع اوّل، يا به جهت شك در قابليت حيوان براى تذكيه است و يا به جهت شك در تحقّق شرايط تذكيه. اصل عدم تذكيه در فرض دوم جارى و جريان آن در فرض اوّل محل اختلاف است.
+
شک در تذکیه از نوع دوم نیز یا به جهت عدم آگاهى از قابلیت حیوان براى تذکیه است و یا به جهت شک در شرطیت چیزى در تحقّق تذکیه. جریان اصل عدم تذکیه در موارد شبهه حکمى مورد اختلاف است. البته برخى بر قابلیت هر حیوان براى تذکیه - جز آنچه عدم قابلیت آن به دلیل ثابت شده است - ادّعاى [[اجماع]] کرده‌اند؛ بنابراین در فرض شک در قابلیت - چه در شبهه موضوعى و چه در شبهه حکمى - حکم به قابلیت مى‌شود و نیازى به اجراى اصل حلّیت و طهارت نیست.
  
شك در تذكيه از نوع دوم نيز يا به جهت عدم آگاهى از قابليت حيوان براى تذكيه است و يا به جهت شك در شرطيت چيزى در تحقّق تذكيه.
+
بحث دیگرِ مطرح در اینجا این است که آیا مفاد اصل عدم تذکیه تنها حرمت خوردن گوشت حیوان و عدم صحّت [[نماز]] با آن است یا [[نجاسات|نجاست]] نیز مى‌باشد؟ مشهور قول دوم است.
  
جريان اصل عدم تذكيه در موارد شبهه حكمى مورد اختلاف است. البته برخى بر قابليت هر حيوان براى تذكيه - جز آنچه عدم قابليت آن به دليل ثابت شده است - ادّعاى اجماع كرده‌اند؛ بنابراين در فرض شك در قابليت - چه در شبهه موضوعى و چه در شبهه حكمى - حكم به قابليت مى‌شود و نيازى به اجراى اصل حلّيت و طهارت نيست.
+
==تذکیه در شرایع پیشین==
  
بحث ديگرِ مطرح در اينجا اين است كه آيا مفاد اصل عدم تذكيه تنها حرمت خوردن گوشت حيوان و عدم صحّت نماز با آن است يا نجاست نيز مى‌باشد؟ مشهور قول دوم است.
+
برخى مفسران با استناد به شمارى از آیات [[قرآن|قرآن‌کریم]] گفته‌اند: تذکیه به شریعت [[اسلام]] اختصاص نداشته و در شرایع و امم پیشین هم بوده است؛ حتى از برخى آیات چنین برداشت شده که هر امتى براى [[ذبح]] قربانى، مناسک و احکامى ویژه داشته است:<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۳۴؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۳۷۴؛ الکاشف، ج‌۵، ص‌۳۲۷.</ref> {{متن قرآن|«وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ‏...»}}. ([[سوره حج]]، ۳۴)
  
==تذكيه در شرايع پيشين==
+
البته برخى بر آن‌اند که مفهوم این آیه آن است که خداوند براى همه امتها در مورد قربانى کردن، مناسکى یکسان تشریع کرده است.<ref>التحریر والتنویر، ج‌۸، ص‌۲۵۹ـ۲۶۰.</ref> برخى مفسران مراد از «مناسک» را در آیه‌ مذکور روش ذبح قربانى یا محل قربانى کردن دانسته‌اند.<ref>مجمع‌البیان، ج۷، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۶۴؛ نمونه، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.</ref>
  
برخى مفسران با استناد به شمارى از آيات قرآن‌كريم گفته‌اند: تذكيه به شريعت اسلام اختصاص نداشته و در شرايع و امم پيشين هم بوده است؛ حتى از برخى آيات چنين برداشت شده كه هر امتى براى ذبح قربانى، مناسك و احكامى ويژه داشته است.<ref>التفسير الكبير، ج‌23، ص‌34؛ الميزان، ج‌14، ص‌374؛ الكاشف، ج‌5، ص‌327.</ref>
+
==تذکیه در اسلام==
  
{{متن قرآن|«ولِكُلِّ اُمَّة جَعَلنا مَنسَكـًا لِيَذكُرُوا»}}. ([[سوره حج]]/22، 34) البته برخى بر آن‌اند كه مفهوم اين آيه آن است كه خداوند براى همه امتها در مورد قربانى كردن، مناسكى يكسان تشريع كرده است.<ref>التحرير والتنوير، ج‌8، ص‌259ـ260.</ref>
+
در [[قرآن‌ کریم]] برخى مباحث مربوط به تذکیه آمده است، مانند اسباب و شیوه‌هاى گوناگون تذکیه و شرایط آنها، آثار تذکیه و شمارى از [[احکام شرعی|احکام]] آن. از مشتقات تذکیه تنها واژه «ذَکّیتُم» یک بار در [[آیه 3 سوره مائده|آیه‌ ۳ سوره مائده]] آمده است.  
  
برخى مفسران مراد از «مناسك» را در آيه‌ مذكور روش ذبح قربانى يا محل قربانى كردن دانسته‌اند.<ref>مجمع‌البيان، ج7، ص151؛ التفسير الكبير، ج‌23، ص‌64؛ نمونه، ج‌14، ص‌102.</ref>
+
مهم‌ترین واژه قرآنى مرتبط با تذکیه، واژه «مَیتَه» است. میته، حیوانى را گویند که بدون انجام تذکیه [[شرع|شرعى]]، روح از بدن آن بیرون رفته باشد، بنابراین میته در برابر واژه «مُذکّى» (حیوان تذکیه شده) و شامل هر حیوان مرده‌اى است که به روش شرعى تذکیه نشده باشد.<ref>مستمسک العروه، ج‌۵، ص‌۲۹۷ و ۲۹۸؛ المحلى، ج‌۷، ص‌۴۲۷؛ احکام‌القرآن، ج۱، ص‌۱۳۰؛ ج‌۲، ص‌۳۸۱.</ref> معانى دیگرى نیز براى واژه «میته» ذکر شده است؛<ref>ر.ک: عوائد الایام، ص‌۶۰۰.</ref> چنان‌که بعضى از مفسران، مراد از آن را در برخى آیات مانند آیه‌ ۳‌ [[سوره مائده]] حیوانى دانسته‌اند که خود به خود بمیرد، بى‌آنکه کشته یا ذبح شود.<ref>نمونه، ج‌۴، ص‌۲۶۰.</ref>  
  
==آداب تذکیه در اسلام==
+
در [[اسلام]] توصیه شده که در هنگام تذکیه، اصول رأفت و عطوفت نسبت به حیوانات تا حد امکان رعایت شود؛ مثلا کشتن حیوان به روشهایى مانند خفه کردن و پرت کردن از بلندى ممنوع شده و حتى کارهایى مانند شکنجه حیوان پیش از [[ذبح]] و کشتن حیوان در‌ منظر حیوانى دیگر منع شده<ref>شرایع الاسلام، ج‌۴، ص‌۷۴۰ـ۷۴۱؛ مواهب الرحمن، ج‌۱۰، ص‌۳۲۴؛ المیزان، ج‌۵، ص‌۱۸۶.</ref> و آدابى مانند آب دادن به حیوان پیش از تذکیه، سفارش شده‌ است.<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، جلد۶، صفحه۳۸۴.</ref><ref>مسالک‌الافهام، ج۱۱، ص۴۹۱؛ المجموع، ج‌۹، ص‌۸۱؛ تحریر الوسیله، ج‌۲، ص‌۱۵۱ـ۱۵۲.</ref>
 
 
در اسلام توصيه شده كه در هنگام تذكيه، اصول رأفت و عطوفت نسبت به حيوانات تا حد امكان رعايت شود؛ مثلا كشتن حيوان به روشهايى مانند خفه كردن و پرت كردن از بلندى ممنوع شده و حتى كارهايى مانند شكنجه حيوان پيش از ذبح و كشتن حيوان در‌ منظر حيوانى ديگر منع شده و<ref>شرايع الاسلام، ج‌4، ص‌740ـ741؛ مواهب الرحمن، ج‌10، ص‌324؛ الميزان، ج‌5، ص‌186.</ref> آدابى مانند آب دادن به حيوان پيش از تذكيه، سفارش<ref>دائرة المعارف قرآن كريم، جلد6، صفحه384.</ref> شده‌ است.<ref>مسالك‌الافهام، ج11، ص491؛ المجموع، ج‌9، ص‌81؛ تحرير الوسيله، ج‌2، ص‌151ـ152.</ref>
 
 
 
از مشتقات تذكيه تنها واژه «ذكَّيْتُم» يك بار در آيه‌ 3 [[سوره مائده]]/5 آمده است. مهم‌ترين واژه قرآنى مرتبط با تذكيه، واژه «مَيْتَه»است. ميته، حيوانى را گويند كه بدون انجام تذكيه شرعى، روح از بدن آن بيرون رفته باشد، بنابراين ميته در برابر واژه «مذكّى» (حيوان تذكيه شده) و شامل هر حيوان مرده‌اى است كه به روش شرعى تذكيه نشده باشد.<ref>مستمسك العروه، ج‌5، ص‌297 و 298؛ المحلى، ج‌7، ص‌427؛ احكام‌القرآن، ج1، ص‌130؛ ج‌2، ص‌381.</ref> معانى ديگرى نيز براى واژه «ميته» ذكر شده است.<ref>ر.ك: عوائد الايام، ص‌600.</ref> چنان‌كه بعضى از مفسران، مراد از آن را در برخى آيات مانند آيه‌3‌ [[سوره مائده]]/5 حيوانى دانسته‌اند كه خود به خود بميرد، بى‌آنكه كشته يا ذبح شود.<ref>نمونه، ج‌4، ص‌260.</ref> در [[قرآن‌ كريم]] برخى مباحث مربوط به تذكيه آمده است، مانند اسباب و شيوه‌هاى گوناگون تذكيه و شرايط آنها، آثار تذكيه و شمارى از احكام آن.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* فرهنگ فقه مطابق مذهبَ اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص426، در دسترس در [http://islamicdoc.org/Multimedia/fbook/6999/6999_2.htm#383 مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی]، بازیابی: 3 بهمن 1392.
+
 
* دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، صفحه 385، در دسترس در [http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/33.htm دایرة المعارف قرآن کریم].
+
*[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام]]، ج۲، ص۴۲۶، در دسترس در [http://islamicdoc.org/Multimedia/fbook/6999/6999_2.htm#383 مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی].
 +
*[[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرة المعارف قرآن كريم]]، ج۶، ص۳۸۵، در دسترس در [http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/33.htm دایرة المعارف قرآن کریم].
  
 
[[رده: آداب و سنن]]
 
[[رده: آداب و سنن]]
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 
[[رده: واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۸

پاک یا حلال گردانیدن حیوان با کشتن آن به شیوه و شرایطى ویژه را «تذکیه» گویند. تذکیه در حیوان حلال گوشت عبارت است از پاک گردانیدن اجزاى حیوان و حلال کردن خوردن گوشت آن و در حیوان حرام گوشت، یعنی پاک گردانیدن اجزاى آن. در فقه، بابى مستقل با عنوان «صید و ذباحه» متکفّل احکام تذکیه است.

انواع تذکیه

گونه هاى مختلف تذکیه عبارت است از:

  • ذبح (در غیر شتر)،
  • نحر (در شتر)،
  • شکار (در حیوانات وحشى)،
  • صید (در ماهى و ملخ)
  • و تبعیت (در جنین که به تبع تذکیه مادر، جنین در رحم نیز مذکى خواهد بود).

آلات تذکیه

در ذبح، نحر و شکار در غیر ماهى و ملخ، تذکیه با آلات خاصّى محقّق مى‌شود. آلت تذکیه در ذبح و نحر باید از جنس آهن تیز و بُرنده باشد و در شکار، سلاحى بُرنده باشد به ‌گونه‌اى که حیوان به سبب تیزى و بُرندگى از پا درآید؛ چنان‌که شکار با سگ شکارى نیز جایز است.

حیوان قابل تذکیه

حیوانات حلال گوشت، قابل تذکیه‌اند. حیوانات حرام گوشتى که ذاتاً نجس هستند (مانند سگ و خوک) و همچنین انسان، قابل تذکیه نیستند. حیوانات حرام گوشتى که پاکند، چنانچه از درندگان باشند مانند شیر، پلنگ و عقاب، بنابر قول مشهور قابل تذکیه‌اند؛ ولى در تذکیه ‌پذیر بودن مسخ ‌شدگان، مانند فیل و میمون و نیز حیوانات حرام گوشت دریایى، همچنین حشرات داراى خون جهنده (جانوران ساکن در زیرزمین) همچون موش و نیز غیر آنها از حیوانات حرام گوشت، اختلاف است.

لازم به یادآورى است، تذکیه در حیوانات حرام گوشتى که خون جهنده ندارند موضوعیت ندارد؛ چه آنکه آنها در هر حال پاک هستند.

شرایط تذکیه کننده

در تذکیه کننده به نحو ذبح یا نحر یا شکار در غیر ماهى و ملخ، اسلام، عقل و بنابر قولى ایمان (شیعه دوازده امامى بودن) شرط است. کودک نیز با علم به نحوه تذکیه و قدرت بر آن صحیح است مذکّى باشد. در صحّت تذکیه اهل کتاب اختلاف است.

آثار تذکیه

تذکیه حیوانات حلال گوشتِ داراى خون جهنده موجب حلّیت گوشت و طهارت همه اجزاى بدن آنها مى‌گردد و تذکیه حیوانات حلال گوشتى که خون جهنده ندارند مانند ماهى، هر چند موجب حلّیت آن مى‌شود، لیکن طهارت آن از آثار تذکیه به شمار نمى‌رود؛ زیرا در هر حال پاک است. تذکیه حیوانات حرام گوشت، موجب طهارت اجزاى بدن آنها مى‌شود؛ از این‌ رو پوست آنها در غیر نماز قابل استفاده است.

راههاى اثبات تذکیه

تذکیه حیوان در صورت عدم علم به آن از چند راه اثبات مى‌شود:

  • در دست مسلمان بودن؛
  • در بازار مسلمانان بودن؛
  • در سرزمین مسلمانان بودن (اگر گوشتى در سرزمین مسلمانان یافت شود محکوم به تذکیه است)؛
  • و بنابر قول برخى، منقبض شدن در آتش؛ (هرگاه تکه گوشتى در جایى - مانند بیابان - یافت شود و مذکى بودن آن مشکوک باشد، نشانه‌اى نیز نداشته باشد، در آتش انداخته مى‌شود اگر منقبض شد حکم به تذکیه آن مى‌گردد).

اصل عدم تذکیه

از قواعد فقهى مشهور که در باب صید و ذباحه مطرح شده، اصل عدم تذکیه هنگام شک در تذکیه است. منشأ شک در تذکیه یا شبهه موضوعى (در شبهه موضوعى) است و یا شبهه حکمى (در شبهه حکمى). شک در تذکیه از نوع اوّل، یا به جهت شک در قابلیت حیوان براى تذکیه است و یا به جهت شک در تحقّق شرایط تذکیه. اصل عدم تذکیه در فرض دوم جارى و جریان آن در فرض اوّل محل اختلاف است.

شک در تذکیه از نوع دوم نیز یا به جهت عدم آگاهى از قابلیت حیوان براى تذکیه است و یا به جهت شک در شرطیت چیزى در تحقّق تذکیه. جریان اصل عدم تذکیه در موارد شبهه حکمى مورد اختلاف است. البته برخى بر قابلیت هر حیوان براى تذکیه - جز آنچه عدم قابلیت آن به دلیل ثابت شده است - ادّعاى اجماع کرده‌اند؛ بنابراین در فرض شک در قابلیت - چه در شبهه موضوعى و چه در شبهه حکمى - حکم به قابلیت مى‌شود و نیازى به اجراى اصل حلّیت و طهارت نیست.

بحث دیگرِ مطرح در اینجا این است که آیا مفاد اصل عدم تذکیه تنها حرمت خوردن گوشت حیوان و عدم صحّت نماز با آن است یا نجاست نیز مى‌باشد؟ مشهور قول دوم است.

تذکیه در شرایع پیشین

برخى مفسران با استناد به شمارى از آیات قرآن‌کریم گفته‌اند: تذکیه به شریعت اسلام اختصاص نداشته و در شرایع و امم پیشین هم بوده است؛ حتى از برخى آیات چنین برداشت شده که هر امتى براى ذبح قربانى، مناسک و احکامى ویژه داشته است:[۱] «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ‏...». (سوره حج، ۳۴)

البته برخى بر آن‌اند که مفهوم این آیه آن است که خداوند براى همه امتها در مورد قربانى کردن، مناسکى یکسان تشریع کرده است.[۲] برخى مفسران مراد از «مناسک» را در آیه‌ مذکور روش ذبح قربانى یا محل قربانى کردن دانسته‌اند.[۳]

تذکیه در اسلام

در قرآن‌ کریم برخى مباحث مربوط به تذکیه آمده است، مانند اسباب و شیوه‌هاى گوناگون تذکیه و شرایط آنها، آثار تذکیه و شمارى از احکام آن. از مشتقات تذکیه تنها واژه «ذَکّیتُم» یک بار در آیه‌ ۳ سوره مائده آمده است.

مهم‌ترین واژه قرآنى مرتبط با تذکیه، واژه «مَیتَه» است. میته، حیوانى را گویند که بدون انجام تذکیه شرعى، روح از بدن آن بیرون رفته باشد، بنابراین میته در برابر واژه «مُذکّى» (حیوان تذکیه شده) و شامل هر حیوان مرده‌اى است که به روش شرعى تذکیه نشده باشد.[۴] معانى دیگرى نیز براى واژه «میته» ذکر شده است؛[۵] چنان‌که بعضى از مفسران، مراد از آن را در برخى آیات مانند آیه‌ ۳‌ سوره مائده حیوانى دانسته‌اند که خود به خود بمیرد، بى‌آنکه کشته یا ذبح شود.[۶]

در اسلام توصیه شده که در هنگام تذکیه، اصول رأفت و عطوفت نسبت به حیوانات تا حد امکان رعایت شود؛ مثلا کشتن حیوان به روشهایى مانند خفه کردن و پرت کردن از بلندى ممنوع شده و حتى کارهایى مانند شکنجه حیوان پیش از ذبح و کشتن حیوان در‌ منظر حیوانى دیگر منع شده[۷] و آدابى مانند آب دادن به حیوان پیش از تذکیه، سفارش شده‌ است.[۸][۹]

پانویس

  1. التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۳۴؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۳۷۴؛ الکاشف، ج‌۵، ص‌۳۲۷.
  2. التحریر والتنویر، ج‌۸، ص‌۲۵۹ـ۲۶۰.
  3. مجمع‌البیان، ج۷، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۶۴؛ نمونه، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.
  4. مستمسک العروه، ج‌۵، ص‌۲۹۷ و ۲۹۸؛ المحلى، ج‌۷، ص‌۴۲۷؛ احکام‌القرآن، ج۱، ص‌۱۳۰؛ ج‌۲، ص‌۳۸۱.
  5. ر.ک: عوائد الایام، ص‌۶۰۰.
  6. نمونه، ج‌۴، ص‌۲۶۰.
  7. شرایع الاسلام، ج‌۴، ص‌۷۴۰ـ۷۴۱؛ مواهب الرحمن، ج‌۱۰، ص‌۳۲۴؛ المیزان، ج‌۵، ص‌۱۸۶.
  8. دائرة المعارف قرآن کریم، جلد۶، صفحه۳۸۴.
  9. مسالک‌الافهام، ج۱۱، ص۴۹۱؛ المجموع، ج‌۹، ص‌۸۱؛ تحریر الوسیله، ج‌۲، ص‌۱۵۱ـ۱۵۲.

منابع